بایگانی و اطّلاعرسانی یادداشتهای جناب آقای دکتر محمّدعلی فیّاضبخش در ستون «مکتوب هفته» روزنامهی اطّلاعات توضیح: مجموعهی پیش رو، بایگانی «مکتوب هفته» از سال 1391 تا کنون است؛ هر چند نگارش ستون «مکتوب هفته»، از سال 1384 آغاز شده است.
💠مکتوب هفته💠
تراز اخلاق مطبوعاتی
(به بزرگداشت مرحوم سید محمود دعایی)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28404
پنجشنبه ۱۱ خردادماه ۱۴۰۲
اگر برای صفاتی مانند سلامت نفس، سعهی صدر، افتادگی و فروتنی، مروّت با دوستان و مدارای با غیر، پاکدستی، بیادّعایی و گمنامی و خمول ذکر و دهها فضیلت انسانی دیگر مصداقی در میان سیاستْنامان معاصر جستوجو کنیم، بیتردید نام مرحوم سید محمود دعایی در صدر خواهد نشست.
دعایی، شریفانسانی بود که در غوغای نامجویی و نانخواهی در دریای متلاطم توفندگیها، به بادبان خویشتنبانی و استقامت بر صراط مستقیم از هر باد لغزشزایی خویشتن را مصون داشت و به ساحل صلاح و فلاح، زورق وجودش را به سلامت فرونشاند.
امروز در اولین سالگرد، به آب چشم و هزار افسوس، دریغاگوی مردی هستیم که در عمری پاکزی و باکمدار، بر همهی همگنانِ پیش و پسِ خویش در سپهر سیاسی ایران ثابت کرد که میتوان راستیِ کردار را شاهدِ صدقِ گفتار کرد و اندیشه به ناروا نیالود و مَنِش و روشِ انسانی و خُلق نیکو و قلمِ پاکیزه را به شائبههای زودگذر زمانه واننهاد.
دعایی، مردی بود چابک و چالاک در وانمایی نیکیها و حسن خُلق؛ انسانی بود آزاده و فهیم در بازگشایی گرههای سوء فهم؛ اسطورهای بود از یقین و آرامش در تشخیص و استقامت و بصیرت؛ تکنمونهای بود در آینهای شفاف از جریدهنگاری منصفانه و اخلاقمدارانه و استوانهای بود مقاوم در برابر فراز و نشیبهای نوبهنوی سیاستزدگیهای زمانه. زین روی قلمش و گفتارش و رفتارش را میتوان «تراز اخلاق مطبوعاتی» نام کرد و البته، این صفت، قطرهای بود در جاری وجود زلال و شفاف روح و روان و اخلاقش.
امروز بر نسل نوخاسته فرض است، که گوهرهای اصل، همچون دعایی را در بازار مکارهی عرضههای بدل بازشناسند و ترازِ سخن گفتن و قلم زدن و پاکیزگی رسانه را از زرهای قلب و ناسره تمیز دهند و همچنان امید ببرند که میتوان با زبان نرم و لیّن و قلمی عفیف و پاک، بر صورت کاغذ رقمی کشید و بر میثاق نونوالقلم وفا آورد و بر مدار انصاف و مدارا چرخید و آرامش و صفای نفْس را هزینهی صبای نفَس کرد و در صلابت و هیبت، رواداری و رحمت آورد و از اشک قلم رَشکِ خوبی و زلالی زاد و در پی عمری پاکی و رادی و آزادگی، مَنِشی ماندگار در اخلاق و ادب و مهر و عطوفت از خود به جای نهاد.
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرَد هزاران بیش
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #خرداد
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
آمادگی برای جملات قصارِ بعدی!
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28392
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۲
برخی تابلوها و بیلبوردهای گوشه و کنار شهر، نشان از این صرافتمندی دارد که دغدغهمندان حجاب بانوان، بالاخره متوجه شدند که نهادینه شدن یک اعتقاد، هم نیاز به کار فرهنگی دارد و هم زمان میبَرد؛ ...و کاش دوباره زمان، زمان را نخورَد!
تا اینجای ماجرا کمی تا قسمتی جای خوشحالی دارد و تا حدودی آدمی را امیدوار میکند که بله! بالاخره بعد از هزارانبار آزمون و خطای شدت و قهر و اشتلم، نوبت نرمش و مدارای تفاهم و گفتوگو، هرچند از بالای بیلبوردها رسید؛ مرحبا!
نکتهای میمانَد و آن اینکه در همین خیزِ به اصطلاح فرهنگی و بعضاً هنری(!)، بازهم نوعی شتابزدگی -اگر نگویم عوامیگری- به چشم میخورَد؛ چطور؟ ⬇️
سالها گذشت تا معلوم شد نامهی منتسب به چارلیچاپلین خطاب به دخترش در ارشاد وی به نوعی حجاب، یا اقرارنامهی اینشتاین در مورد اسلام آوردنِ وی و بلکه تشرّف به تشیّع، مجعول است؛ همانگونه که ترجمههای مرحوم ذبیحالله منصوری در مورد امام صادق علیهالسلام، با عنوان مغز متفکر جهان تشیّع(!) ساخته و پرداختهی ذهن او و برخاسته از ناچاری وی در ارتزاق از راه نوشتن بوده که البته بسی جای تأسف!
کسانی -گیرم از سر حُسنِنیّت اما سطحی و شتابان- بعد از فراز و فرودهایی تأسفبار در چالش حجاب، به صحنهی فرهنگ و هنر ورود کردهاند؛ بلکه آنچه در این سالها جواب نداد، جواب دهد. بسیار خوب! دستمریزاد! ...اما بد نیست اگر به سراغ منابع یا اشخاصی خارج از این فرهنگ و اعتقاد میروند و فعلا از نمد گفتارهای آنان به دنبال بافتن کلاه مورد نظر هستند، لااقل به سهچیز بیندیشند:
1️⃣ اگر با چشم خود، این عبارات را در آثار آنان ندیدهاند، به نقلقولها و مشهورات مجعول اکتفا و اعتنا نورزند؛
2️⃣ قبل و بعدِ این عبارات را از همان افراد و آثار در نظر بگیرند؛ چراکه گاه این قبل و بعدها به کلّی مطلبی را که دوستان در نیّت دارند، وارونه میکند!
3️⃣ خود را آماده کنند که اگر فردا و پسفردایی، گفتارهایی از این نویسندگان و شعرا نظیر ویکتورهوگو یا تولستوی، با مستندات قطعی روانهی کوچه و بازار شد و با جملات قصار فعلیشان در تضاد و تعارض بود، پاسخی درخور برای آن موقعیت نیز داشته باشند.
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #اردیبهشت
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
خانم معلّمها و آقا معلّمها
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28381
پنجشنبه ۱۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۲
سالها پیش در اواخر دههی شصت در خیابان به یکی از معلمان دوران دبیرستانم برخورد کردم؛ بلندقامتی نستوه، آزاده و اهل فکر که در همان زمان تدریس، برازندهی معلمی بود در این اوصاف. این روزها در سالخوردگی و خانهنشینی سر میکند؛ عمرش دراز باد.
مرا که دید، نه گذاشت و نه برداشت و با غیظی آشکار گفت: «به شماها هم میتوان گفت شاگرد؟!» دستپاچه شدم و گفتم: «استاد! چه خطایی از ما سر زده؟!» گفت: «در حق من نه، بیا بنشینیم گوشهای تا بگویمت»؛ و ادامه داد: «آقای ... را یادت هست»؟ «گفتم: آری؛ مرحوم شدند؟» گفت: «کاش خبر مردنش را برایت میآوردم؛ نه، بشنو... .»
آقای ... در همان دوران تدریس، سالخوردهمردی بود با موهای انبوه و ابروان و سبیل پرپشت سپید و یکی از دروس پایه و تخصصی را مثل آب خوردن تدریس میکرد. بچهها آن زمان میگفتند: «بیدست درس میدهد!»؛ یعنی بدون دستوپا زدن؛ اینقدر مسلّط.
آقا معلم اوّلی روی نیمکت کنار خیابان ادامه داد:
« روزی آقای ... را در گذری دیدم؛ کیسهای توبرهمانند در دست و درونش شیئی سنگین. گفت: «فلانی! میخواهی بدانی این چیست؟» و توبره را باز کرد؛ یک آبمیوهگیری برقی مستهلک. گفتمش: «لابد میبری برای تعمیر.» گفت: «نه؛ این آخرین تکهی ارزشمندی است که در خانه برایم مانده بود؛ میبرمش سمساری برای گروگذاری؛ بلکه با پولش زخمی از زندگیام را در دوران بازنشستگی مرهم گذارم.»
رفتم در دوران پرشور دبیرستانی، با آن آقامعلمها که وجداناً یک تار موی اصل در سر و ریش و سبیلشان قیمتیتر بود از سرهایی آشفته با گیسوی به بدل کاشتشده؛ ...و گذشت آنچه گذشت.
...سر به زیر افکندم. آقا معلم رکتر و بیپرواتر از آن بود که مراعات خجالتم را بکند و حق داشت. گفت: «میدانی که من از مال دنیا بینیازم؛ اما تُف به شما شاگردانی که از حالوروز این معلمهاتان بیخبرید.»
تازه آن تُف زمانی بر من نثار شد که توسن تورّم اینگونه لگام پاره نکرده بود که نیاز به مهار یابد؛ خدا به داد خانممعلمها و آقامعلمهای این روزگار برسد! نرسد؟!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #اردیبهشت
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۳۰)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
جمعه ۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۲
۳۰ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۴۸ ❇️
«خدایا؛ تو خود در قرآن فرمودی: از کسی که به ما ستم روا داشته، گذشت کنیم و ما بر خود ستم ورزیدیم، پس از ما درگذر که حضرتت به گذشت از ما شایستهتر از ماست و نیز فرمان دادی که تهیدستی را دست خالی از درِ خانههایمان نرانیم و من اکنون به گدایی از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان و نیز به نیکی دربارهی بردگانمان امر فرمودی و هماینک ما بردگان توییم، پس ما را از آتش دوزخ برهان، ای پناهگاهم بهوقت غم و اندوه، ای فریادرسم به هنگام سختی. به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمیآورم و جز از تو درخواست گشایش نمیکنم، پس به فریادم رس و گشایشی در کارم قرار ده، ای که اسیر را آزاد میکنی و از گناه فراوان میگذری، از من عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیارم درگذر، همانا تو مهربان و آمرزندهای.»
۴۹ ❇️
«خدایا ایمانی از تو میخواهم که دلم آن را لمس کند و باور صادقانهای که بدانم هرگز چیزی به من نمیرسد، مگر آنچه تو برایم مقدّر کردی و مرا از زندگی به آنچه نصیبم فرمودی خوشنود بدار، ای مهربانترین مهربانان.»
...و رمضان به سر آمد؛ ...و سعدیِ جان در سررسید عید فطر چنین آورده:
برگ تحویل میکند رمضان
بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیدهسیر، زود برفت
دیر ننشست نازنینْمهمان
ماه فرخنده، روی برپیچید
و علیکالسلام یا رمضان!
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مُهر فرمان ایزدی بر لب
نفْس در بند و دیو در زندان
تا دگر روزه با جهان آید
بس بگردد به گونهگونه جهان
بلبلی زارزار مینالید
بر فراق بهار، وقت خزان
گفتم انده مبر که بازآید
روز نوروز و لاله و ریحان
گفت ترسم بقا وفا نکند
ورنه هر سال گل دمد بستان
یارب آن دم که دم فرو بندد
ملکالموت واقف شیطان
کار جان پیش اهلِ دل سهل است
تو نگه دار جوهر ایمان
و ختام مسک سخن با این شاباش از لسانالغیب که:
مرحبا طایرِ فَرُّخپِیِ فرخنده پیام
خیرِ مقدم چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟
یا رب این قافله را لطفِ ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجرایِ من و معشوقِ مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد، نپذیرد انجام
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #اردیبهشت
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۸)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
چهارشنبه ۳۰ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۸ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۴۲ ❇️
«خدایا ! از تو درخواست میکنم که دلم را از محبت و بیم و امید و باور به کتابت و ایمان به وجودت و مراعات حضرتت و اشتیاق به ذاتت پر کنی، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت! دیدارت را محبوب من کن و تو نیز لقای مرا محبوب خود ساز و در لقایت برای من آرامش و گشایش و کرامت قرار ده.»
۴۳ ❇️
«خدایا ! مرا به شایستگان از بندگان گذشتهات ملحق ساز و از شایستگان از آنان که در آیندهاند، قرار ده و مرا بر راه شایستگان نگاهدار و بر مخالفت با خواستههای نفسم یاری ده؛ آنگونه که شایستگان را بر مخالفت با خواستههای نفسانیشان یاری میدهی و کردارم را به نیکوترین وجه، پایان ده و پاداشم را در کارها به برکت رحمتت بهشت قرار ده و بر شایستگی آنچه عطا کردی، یاریام نما و ثابت قدمم کن. پروردگارا! در ورطه بدیهایی که از آنها نجاتم دادی، بازم مگردان، ای پروردگار جهانیان!»
۴۴ ❇️
«خدایا! ایمانی از تو درخواست میکنم که پایانی جز لقای تو نداشته باشد؛ بر آن ایمان پایدارم بدار تا زندهام میداری و بر آن بمیران زمانی که مرا میمیرانی و بر آن برانگیز، هنگامیکه مرا برمیانگیزی و دلم را از ریا و شک و شهرتخواهی در دینت پاک کن تا عملم برای تو خالص باشد.»
در مضمون این فرازها از نجوای سجّادیّه، در مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری چنین میخوانیم:
الهی، ای کریمی که بخشندهی عطایی و ای حکیمی که پوشندهی خطایی و ای احدی که در ذات و صفات، بیهمتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی، به ذات لایزال خود و به صفات با کمال خود و به عزتِ جلال خود و به عظمت جمال خود که جان ما را صفای خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیای خود ده و ما را آن دِه که آن بِهْ.
یا رب تو مرا انابتی روزی کن
شایستهی خویش، طاعتی روزی کن
زان پیش که فارغ شوم از کار جهان
اندر دو جهان فراغتی روزی کن
و به قول سعدیِ جان:
یار بیگانه نگیرد هرکه دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری، پیشتر دیوار خویش
خدمتت را هرکه فرمایی کمر بندد به طوع
لکن آن بهتر که فرمایی به خدمتکار خویش
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۷)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
سهشنبه ۲۹ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۷ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۳۹ ❇️
«برایم از اندوه و غم، گشایش و برونرفت قرار ده و هرکه از میان مخلوقاتت نسبت به من قصد بدی کرده، آسیبش را از من وابدار و مرا از گزند شیطان و گزند پادشاه و بدیهای کردارم بازدار و از همهی گناهان پاکم کن و به گذشتت از آتش امانم ده و به رحمتت به بهشت واردم کن و به احسانت از حورالعین به همسریام درآور و مرا به دوستان شایستهات محمّد و خاندانش، آن خوبان و نیکان پاکیزه و پاک ملحق کن؛ درود بر آنان و بر بدنها و جانهایشان و رحمت خدا و برکاتش بر ایشان.»
۴۰ ❇️
«خدایا! ای بزرگِ من! به توانمندی و بزرگیات سوگند، اگر مرا به گناهانم پیجویی کنی، من تو را به عفوت دنبال میکنم و اگر مرا به پستیام تعقیب نمایی، من تو را به بذل توجّهت پی میگیرم و اگر به دوزخم دراندازی، اهل دوزخ را از دلدادگیم به تو آگاه میسازم.»
۴۱ ❇️
«معبودم و آقایم! اگر جز اولیا و اهل طاعتت را نیامرزی، پس گنهکاران به چه کسی پناه برند و اگر جز اهل وفا را گرامی نداری، پس بدکاران از چه کسی فریادرسی خواهند؟ خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنی، این موجب خرسندی دشمن توست و اگر مرا به بهشت وارد نمایی، این سبب خوشحالی پیامبرت و من -به خودت سوگند- این را میدانم که دلشادی پیامبرت نزد تو، از خرسندی دشمنت محبوبتر است.»
در قطعهای از سعدیِ جان در باب هشتم گلستان، در آداب صحبت، حکمت ۹۳، چنین آمده:
آن را که گوش ارادت، گران آفریدهاند، چون کند که بشنود و آن را که کمند سعادت کشان میبرد، چه کند که نرود؟
شب تاریک دوستان خدای
میبتابد چو روز رخشنده
وین سعادت به زور بازو نیست
تا نبخشد خدای بخشنده
از تو به که نالم که دگر داور نیست
وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست
آن را که تو رهبری، کسی گم نکند
وآن را که تو گم کنی، کسی رهبر نیست
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۵)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
یکشنبه ۲۷ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۵ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۳۵ ❇️
«خدایا! تویی که عطایت را پیدرپی فرو ریزی بر کسی که از تو درخواست نمیکند و بر آنان که منکر پروردگاریات هستند؛ چه رسد آقای من! بر کسی که از تو خواهش کرده و یقین نموده که آفرینش از تو و فرمان فقط به دست توست؛ منزّه و والایی ای پروردگار جهانیان. ای آقای من! بندهات به درگاه توست، تنگدستی، او را پیش رویت قرار داده، با دعایش درِ خانهی احسانت را میکوبد؛ پس روی کریمانهات را از من برمگردان و آنچه را میگویم از من بپذیر، من تو را به این دعا خواندم، امید دارم که به خاطر شناختم به رأفت و مهرت مرا باز نگردانی. خدایا! تویی آنکه خواهشکنندهای ناتوانت نکند و عطاگیرندهای از تو نکاهد؛ تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنچه ما میگوییم.»
۳۶ ❇️
«خدایا! از تو شکیبایی زیبا و گشایشی نزدیک و گفتاری درست و مزدی بزرگ درخواست میکنم؛ پروردگارا! از خیر و خوبی تمامش را از تو میخواهم، آنچه را از آن دانستهام و آنچه را ندانستهام. خدایا از تو میخواهم بهترین چیزهایی را که بندگان شایستهات از تو خواستند، ای بهترین کسی که از او خواسته میشود و سخیترین کسی که عطا میکند؛ خواستهام را در حق خودم و خانوادهام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینیام به من عطا کن، زندگیام را گوارا گردان، جوانمردیام را آشکار ساز و همهی احوالم را اصلاح کن و مرا از کسانی قرار ده که عمرش را طولانی کردی و کردارش را نیکو ساختی و نعمتت را بر او تمام کردی و از او خشنود شدی و او را به زندگانی پاکیزه زنده داشتی، در بادوامترین خوشیها و کاملترین کرامتها و کاملترین زندگیها، همانا تو هرچه را بخواهی انجام میدهی و جز تو هرچه را بخواهد توان انجام آن را ندارد.»
در باب هشتم گلستان، در حکمت ۹۵ چنین آمده:
زمین را ز آسمان نثار است و آسمان را از زمین غبار. کلُّ إناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیهِ. [از کوزه همان برون تراود که در اوست.]
گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیکِ خویش از دست مگذار
و سخن نغز خواجهی شیراز که:
ای که مهجوری عشّاق روا میداری
عاشقان را ز برِ خویش جدا میداری
تشنهی بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا میداری
دل ببردی و بحل کردمت ای جان؛ لیکن
بهْ از این دار نگاهش که مرا میداری
ساغر ما که حریفانِ دگر مینوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری؟
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا میداری؟
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
صورتی در زیر دارد.
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28367
شنبه ۲۶ فروردینماه ۱۴۰۲
از کودکی به ما گفتهاند، لقب «امیرالمؤمنین» منحصراً در حق علیبن ابیطالب علیهالسلام است و حتی درخورِ دیگر امامان معصوم علیهمالسّلام نیست. مگر دیگر امامان، امیرِ مؤمنانِ عصر خود و بلکه ولیّ صاحباختیار بر مردمان نبودهاند؟ اعتقادات شیعی بر این سؤال بوضوح، «آری» آورده است؛ پس فلسفهی این اختصاص چیست؟ پاسخ را باید از اهلش پرسید -که آن اهلیّت بر این قلم نیست- اما میتوانم چنین حدس بزنم:
درحالیکه اختصاصات امامان معصوم نیز دارای حد و مرز است، پخش و نشر سخاوتمندانهی این القاب، چه در ظاهرِ ادبیات و چه در باطنِ مفاهیم، بر انسانهای غیرمعصوم نه تنها روا نیست، که بس نارواست. ...و این افراطها، تفریطهایی را در پی دارد.
شب شهادت مولا علیهالسّلام در تفنّنات فجازی به گفتوگویی مکتوب برخوردم از دو دانشجوی همکلاس که یکی دیگری را بشارت تعطیلی روز بیستویکم رمضان داده بود و دیگری در پاسخ برآمده بود که:
«خدا علی را بیامرزه که موجب این تعطیلی شد!»
...و کار به اینجا ختم نشده بود و هشتگ مشمئزکنندهای را هم تازه کرده بود.
این که در فضای مکالمهی آن دو همکلاس، اصولاً آن خبر و آن هورا، چقدر با فکر و تعمّد برخاسته یا صرفاً هرزگوییهای فجازانه(!) بوده، چندان محلّ کلام من نیست؛ بلکه بنیان گرفتن زیرساختهایی که این ادبیات هرز را تبدیل به گفتارهای روزمرّه در نسلِ زِد کرده، محل تأمل و تأسف است.
لابد اگر نامونشان آن دو همکلاس را به بعضی ستادها پیامک کنم، امروز و فردا به جاهایی احضار شوند از برای امر به معروف و نهی از منکر و احیاناً تعهد بر عدم تکرار و چه و چه؛ بسیار خوب؛ این پانسمانهای سرپایی چه میزان میتواند در درمان غدّههای زیرپوستی که در حال متاستاز به دیگر اعضای این پیکرهاند مؤثر باشد؟
آشکارا شاهدیم (در نگاه خوشبینانه!) که سالهاست به پانسمان روی زخمها مشغولیم؛ غافل از آن که:
صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۲)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
پنجشنبه ۲۴ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۲ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۲۸ ❇️
«گریه میکنم برای درآمدنم از قبر، عریان و خوار، درحالیکه باری سنگین را بر دوش میکشم؛ یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه میکنم؛ به خاطر اینکه مردمان در کاری جز کار مناند؛ در آن روز هرکس از آنان را گرفتاری و کاری است که برای او [از اینکه نتواند به کار دیگر بپردازد] بس است؛ در آن روز چهرههایی درخشان و نورانی است؛ خندان و خوشحال و چهرههایی در آن روز غبار [تیرهبختی] بر آنها نشسته؛ سیاهی و ذلّت، آنها را پوشانده»؛ ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکّلم بر تو، آویختنم به رحمت توست. هرکه را خواهی به رحمتت رسانی و با بخشندگیات هرکه را دوست داری هدایت کنی؛ پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک کردی و برای تو سپاس بر گشودن زبانم، آیا با این زبان کندم تو را شکر کنم، یا با نهایت کوشش در کارم تو را خشنود نمایم؟»
۲۹ ❇️
«پروردگارا ! ارزش زبانم در کنار شُکرت چیست و قیمت کارم در برابر نعمتهایت و احسانت چه اندازه است؟! خدایا! جودت آرزویم را گسترد و سپاست عملم را پذیرفت، ای آقای من! میلم بهسوی توست و ترسم از سوی توست و آرزویم به پیشگاه توست، آرزویم مرا بهسوی تو کشانده و همّتم به درگاه تو -ای یگانۀ من!- سرگرم و مشغول شده و رغبتم در آنچه نزد توست، فزونی یافته، امید خالص و بیمم برای توست و محبّتم به تو انس گرفته و دستم را به سوی تو انداختم و ترسم را به سوی رشتهی طاعت تو کشیدم، ای مولای من! دلم به یاد تو زندگی کرد؛ با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم، ای مولایم و ای آرزویم و ای نهایت خواستهام! میان من و گناهم جدایی انداز؛ گناهی که بازدارندهی من از پایبندی به طاعت توست. تنها از تو درخواست میکنم، به خاطر امید دیرینه به تو و بزرگی طمع از تو که از مهر و رحمت بر خود واجب کردهای، پس فرمان توراست، یگانهای و شریکی نداری و همهی مخلوقات، جیرهخوار تو و در دست قدرت تواند و هر چیز برای تو فروتن است، منزّهی تو ای پروردگار جهانیان.»
در این فراز از دعا، اشاراتی است به آیاتی از سوره مبارکهی عبس:
وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ مُّسۡفِرَةٞ؛ ضَاحِكَةٞ مُّسۡتَبۡشِرَةٞ وَ وُجوهٌ يَوۡمَئِذٍ عَلَيۡهَا غَبَرَةٞ؛ تَرۡهَقُهَا قَتَرَةٌ:
در آن روز حسابرسی، صورتهایی هستند که سپید و خوشتابشاند؛ صورتهایی که خندان و بشارتیافتهاند و نیز چهرههایی که بر آنها غبار غفلت نشسته و پردهی تاریکی بر آن صورتها افتادهاست. ﴿عبس: ۳۸-۴۱﴾
در دفتر پنجم مثنوی میخوانیم:
پس پیمبر گفت بهر این طریق
باوفاتر از عمل نبوَد رفیق
گر بوَد نیکو ابد یارت شود
ور بوَد بد در لحد مارت شود
این عمل وین کسب در راه سداد
کی توان کرد ای پدر بیاوستاد؟
دونترین کسبی که در عالم رود
هیچ بیارشاد استادی بوَد؟
اولش علم است آنگاهی عمل
تا دهد بر بعد مهلت یا اجل
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۰)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
سهشنبه ۲۲ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۰ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۲۴ ❇️
«مرا چه رسوایی بزرگی است از آنچه کتاب تو (لوح محفوظ) از کردارم در شمار آورده؛ اگر امیدوار به کرم و فراوانی رحمتت نبودم و اینکه مرا از ناامیدی نهی نمودهای، هرآینه ناامید میشدم به هنگامی که گناهانم را به یاد میآوردم، ای بهترین کسی که خوانندهای او را خوانَد و برترین کسی که امیدواری به او امید بست. خدایا به پیمان اسلام به تو توسّل میجویم و به حرمت قرآن بر تو تکیه میکنم و به محبّتم نسبت به پیامبرِ درسناخواندهی قریشی هاشمی عربی تهامی مکّی مدنی، همجواری نزد تو را امید مینمایم؛ پس انس ایمانی مرا در عرصهی وحشت نینداز و پاداش مرا، پاداش کسی که غیر تو را عبادت کرده قرار مده.»
۲۵ ❇️
«چه اینکه مردمی به زبانشان ایمان آوردند تا جانشان را به این وسیله حفظ کنند، پس به آنچه آرزو داشتند رسیدند و ما با زبان و دلمان به تو ایمان آوردیم تا از ما درگذری، پس ما را به آنچه آرزومندیم، برسان و امیدت را در سینههایمان استوار کن و دلهایمان را -پس از آنکه هدایتمان فرمودی- منحرف مکن و از سوی خود ما را ببخشای که تو بسیار بخشایندهای. به عزتت سوگند! اگر مرا برانی، از درگاهت نخواهم رفت و از چاپلوسی نسبت به تو باز نخواهم ایستاد، به خاطر الهامی که از معرفت به کَرمت و گستردگی رحمتت به قلب من شده. بنده بهسوی چه کسی جز مولایش میرود و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه میبَرد؟»
یکی از نفایسی که در این فرازهای خواندهشده آمده، نهی از یأس و ناامیدی از رحمت پروردگار است که این نکته در چند آیه از قرآن آمده است؛ از جمله سورهی زمر، با عبارتی لطیف و ترحّمبرانگیز با سرخطاب: «یا عبادي: ای بندگان من!»
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا؛ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ:
بگو اى بندگانم -كه زياده بر خويشتن ستم روا داشتهاید- از رحمت الهى نوميد مباشيد؛ چراكه خداوند همهی گناهان را میبخشاید؛ كه او آمرزگار مهربان است. ﴿زمر: ۵۳﴾
سعدی جان در باب هشتم گلستان در «آداب صحبت»، در حکمت ۸۸ چنین آورده:
در انجیل آمده است که ای فرزند آدم! گر توانگری دهمت، مشتغل شوی به مال از من و گر درویش کنمت، تنگدل نشینی. پس حلاوت ذکر من کجا دریابی و به عبادت من کی شتابی؟
گه اندر نعمتی مغرور و غافل
گه اندر تنگدستی خسته و ریش
چو در سرّا و ضرّا حالت این است
ندانم کی به حق پردازی از خویش؟
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۸)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
یکشنبه ۲۰ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۸ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۲۰ ❇️
«اگر -پروردگارا!- از من گذشت کنی، این لطفِ سابقهات در مورد گناهکاران پیش از من طولانی است؛ زیرا کَرمت -پروردگارا!- از مجازات اهل تقصیر، بسیار بزرگتر است.»
۲۱ ❇️
«سَرور من! مرا به فضلت ببخش و با گذشتت بر من کَرم کن و به پردهپوشیات خطاهایم را بپوشان و به بزرگواری و جودت از توبیخم درگذر، آقای من! منم کودکی که پروردی، منم نادانی که دانا نمودی، منم گمراهی که هدایت کردی، منم افتادهای که بلندش نمودی، منم هراسانی که امانش دادی و گرسنهای که سیرش نمودی و تشنهای که سیرابش کردی و برهنهای که لباسش پوشاندی و تهیدستی که توانگرش ساختی و ناتوانی که نیرومندش نمودی و خواری که عزیزش فرمودی و بیماری که شفایش دادی و خواهشمندی که عطایش کردی و گنهکاری که گناهش را بر او پوشاندی و خطاکاری که نادیدهاش گرفتی.»
در مناجاتهای مثنوی میخوانیم:
ای همایی که همایان فرّخی
از تو دارند و سخاوت هر سخی
ای کریمی که کَرمهای جهان
محو گردد پیش ایثارت نهان
ای لطیفی که گل سُرخت بدید
از خجالت پیرهن را بردرید
از غفوریّ تو غفران، چشمسیر
روبهان بر شیر از عفو تو چیر
جز که عفو تو کرا دارد سند
هر که با امر تو بیباکی کند
غفلت و گستاخی این مجرمان
از وفور عفو تست، ای عفوران
(دفتر پنجم)
...و غزلی لطیف از شادروان قیصر امینپور
حرفهــــا دارم؛ اما …بزنم یا نزنم؟
با توام، با تو، خدا را! بزنم یا نزنم؟
همهی حرف دلم با تو همین است که دوست،
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟
عهد کردم دگر از قول و غزل، دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل؛ اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:
دست بر میوهی حوٌا بزنم یا نزنم ؟
به گناهی -که تماشای گل روی تو بود-
خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم؟
دستبردست، همهعمر در این تردیدم:
بزنم یا نزنم؟ ها؟! بزنم یا نزنم؟
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۶)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
جمعه ۱۸ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۶ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۸ ❇️
«خدایا! مردان و زنان مؤمن را بیامرز؛ چه زنده و چه مردهی آنان و بین ما و آنان با نیکیها پیوند ده. خدایا! بیامرز زنده و مردهی ما را، حاضر و غائب ما را، مرد و زن ما را، کوچک و بزرگ ما را، آزاد و بندهی ما را، برگشتگان از خدا دروغ گفتند و گمراه شدند، زیانی آشکار!
خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر من ختمبهخیر فرما و مرا از آنچه بیقرارم کرده از کار دنیا و آخرتم کفایت کن و کسی که به من رحم نمیکند، بر من چیره مساز و بر من از سوی خود نگهبانی همیشگی قرار ده و از من شایستگی آنچه را که به من لطف کردی، مگیر و از فضیلتِ روزی گستردهی حلال پاکیزه نصیب من کن.
خدایا! به نگهبانیات مرا نگهبانی کن و به نگهداریات مرا نگهدار و به پاسداریات از من محافظت کن و زیارت خانهات را در این سال و در هر سال و زیارت مرقد پیامبرت و امامان (درود بر آنان) را روزی من کن. پروردگارا! از این مشاهد برجسته و با فضیلت و مواقفِ بس با ارزش مرا محروم مساز.»
خواجهعبدالله انصاری در مناجاتنامه گوید:
الهی! نظر خود را بر ما مدام کن و این شادی خود بر ما تمام کن؛ مرا بر داشتهی خود نام کن؛ به وقت رفتن بر ما سلام کن [سلامٌ علیکم بما صبرتُم]. صدّیقان از گناه پشیماناند و از طاعت خجل؛ عذر بر زبان دارند و تشویر در دل.
الهی! همه از حیرت به فریادند و من از حیرت شادم. به یک لبّیک درِ همهی ناکامیها بر خود بگشادم؛ دریغا روزگاری که نمیدانستم تا لطف تو را دریازم.
خداوندا! در آتش حیرت آویختم، چون پروانه در چراغ، نه جان، رنجِ تپش دیده و نه دل، المِ داغ چشیده.
روزی گستردهی حلالِ پاکیزه!
به تعبیر لسانالغیب، معاشِ پاکیزه، خود فرشتهی نگاهبانِ از پلشتیها و لغزشهاست:
هر آنکه جانبِ اهلِ خدا نگه دارد
خُداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست
که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
دلا مَعاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دستِ دعا نگه دارد
گَرَت هواست که معشوق نَگْسَلد پیمان
نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
صبا بر آن سرِ زلف ار دلِ مرا بینی
ز رویِ لطف بگویش که جا نگه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت؟
ز دستِ بنده چه خیزد؟ خدا نگه دارد
سر و زر و دل و جانم فدایِ آن یاری
که حقِّ صحبتِ مهر و وفا نگه دارد
غبارِ راهگذارت کجاست؟ تا حافظ
به یادگارِ نسیمِ صبا نگه دارد
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
پیشدرآمد
همراهان فهیم و عزیز کانال مکتوب هفته!
در آخرین یادداشتِ سال ۱۴۰۱، در آخرین فراز، از ادامهی نوشتن در این ستون برای روزنامهی وزین اطلاعات عذر خواستهبودم و این به معنی تعطیلی کانال نبود؛ بلکه میخواستم این ستون روزنامه را پس از هفدهسال به فردی اصلح بسپارم؛ که بلندنظری و خطاپوشی دستاندرکاران این جریده، از من نپذیرفت و مرا نیز سرِ سرتافتن از ادامهی محبّت و عهد مودّتشان نبود.
زین روی آن عزم بر تعطیلی ستون روزنامه را با پوزش میشکنم و بر عهدِ دیرینِ مودّت در ادامهی مکتوباتِ هفته میپایم.
💠مکتوب هفته💠
صدسال بهْ از این سالها!
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28361
پنجشنبه ۱۷ فروردینماه ۱۴۰۲
فراز ونشیبهای ناخوشی را در شش ماه دوم سال گذشته از سر گذراندیم؛ روزهایی که در دندانقروچه میگذشت و شبهایش به التهاب در کوچه و خیابان. برخی بامها نیز در گوشهوکنار شهر از سروصدا خالی نبود و... سال به انتها رسید و چارهای نیست در بربستن امید به آرامش، نگاه به استقرار عقل و منطق، و همیاری همگانی و وفاق ملّی در فرونشست ناخوشیها و سربرکشیدن عیش بیطیش و دغدغهی همگانی برای اعتلای ایران و ایرانی.
نگاهی به گذشتهی فرهنگ و تمدن این سرزمین زرخیر و مردساز و زننواز، ما را بر آن میدارد تا تارهای گسستهی وحدت و همدلی را به پود مهربانی و یکدلی دوباره ببافیم و پارگیها را رفو کنیم و پنجهی پرخاش را به نرمهی نوازش بدل سازیم و همسایه به همسایه و شهروند به شهروند، کوی به کوی و شهر به شهر، خانهی پدری را از گسست خصومت به پیوستِ عطوفت بازسازی کنیم و بر این امر مسلّم باور آوریم، که نزاع خانگی میان خواهر و برادر، به وساطت و پادرمیانی یا نسخهسازی صلح و اصلاحِ بیگانه به آشتی نمیرسد؛ اگر هزار زشتی دیگر را به بار نیاوَرَد.
از ناخوشیها و پنجهدرپنجه فکندنهای آن شش ماه از دوسوی میدان -که یکسره درد بود و اندوه و آه- اگر بگذریم، دردآورتر، به میدان سربرآوردن مارهای مردهای بود که به آفتاب کمرونق آن سوی آبهای کشورمان، خیال جان تازه در کالبد منجمد خویش پختند و با برافراشتن پرچمهای زرد و جعلی و نشانهای مردهی تاریخگذشته، خامدماغی کردند و هوا به هوس برداشتند و پروای پیادهروی و عربدهجویی در حاشیهی خیابانها برداشتند و گاه، خود با خود درافتادند در برافراشتن و فروکشیدن این علَم و آن علَم.
یک ربع سکّهی بدلی در کنار سهچهار مثقال زرِ قلب، دور هم نشستند و منشورنگاری کردند؛ هنوز از درِ محفل بیروننرفته، منشورِ این طرف به آب دهانِ آن طرف شسته شد و مکتوب و مصوّبِ آن طرف، منفور و مغضوبِ این طرف واقع شد؛ و این، سیرکِ چهلوچندسالهی منجیانِ خوشنشسته در حاشیهی منهتن و خیمهزدگانِ لب ساحل دانوب و عصابهدستانِ دامنههای آلپ است!
خوشِ ماجرا آن است که ما مردمان، هر مشکلی در درون داشته باشیم، قطعا آن را نه به مشکلات مضاعف بیرونی پیوست خواهیم کرد و نه به مشکلآفرینان بیرونی، نیابت درونی خواهیم داد.
آری، همچنان صدسال بهْ از این سالها را، هم امید داریم و هم باور.
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۳)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
سهشنبه ۱۵ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۳ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۵ ❇️
«آنگونه که شایستهی آنی بر ما منّت گذار و بر ما جود کن که ما نیازمند به عطای توییم؛ ای بسیار آمرزنده! به نور تو هدایت شدیم و به فضل تو بینیاز گشتیم و به نعمتت صبح را به شام رساندیم. گناهان ما پیش روی توست، خدایا! بر گناهانمان از تو آمرزش میخواهیم و بهسوی تو باز میگردیم. تو با نعمتها به ما مهر میورزی و ما با گناهان با تو مقابله میکنیم؛ خیرت بهسوی ما سرازیر است و بدی ما بهسوی تو بالا میآید؛ همواره فرشتهی بزرگواری، از ما کردار زشت بهسوی تو میآورَد و این، مانع نمیشود که ما را با نعمتهایت فراگیری و به عطاهای برجستهات بر ما لطف و محبت کنی؛ منزّهی تو! چه بردبار و بزرگ و کریمی! آغازکننده به نیکی و تکرار کنندهی آنی.»
نجوای سجادیّه در این فراز، سخن از ستر و عفاف خداوندی به میان میآورَد و کم گذاشتن بنده در خدمت به مولای خویش. گویی امام علیهالسلام، به رخ خداوند میکشد این ستر و پردهپوشی را و درعینِحال، استمرار انعام و تفضّل نعمت او بر بندهاش را طلب میکند؛ به ناز و تلطّف و نیاز به تعطّف.
سعدیِ جان در باب دوم گلستان گوید:
یکی بر سر راهی مست، خفته بود و زمام اختیار از دست رفته.
عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبحِ او نظر کرد.
جوان از خواب مستی سر بر آورد و گفت:
إذَا مَرُّوا بِاللَّغوِ مَرُّوا کِرَاماً
متاب -ای پارسا!- روی از گنهکار
به بخشایندگی در وی نظر کن
اگر من ناجوانمردم به کردار
تو بر من چون جوانمردان گذر کن
نکتهای در این بخش از دعاست، که تداعی میکند این آیه از سورهی مبارکهی نساء را:
مَا أَصَابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفسِكَ وَ أَرسَلناكَ لِلنّاسِ رَسولًا وَ كَفىٰ بِاللَّهِ شَهيداً:
آنچه از نیکیها به تو میرسد، از طرف خداست و آنچه از بدی به تو میرسد، از سوی خود توست؛ ...و ما تو را -ای رسول!- برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در اینباره، کافی است! ﴿نساء: ۷۹﴾
إذَا رأیْتَ أثیماً کُن ساتِراً و حَلیماً
یا مَن تُقَبِّحُ أمري لِمَ لا تَمَرُّ کَرِیماً
بر گنهکاری اگر نظرت افتاد، صبورانه چشم فروپوش؛
ای آنکه بر من به شماتت میگذری؛ چرا کریمانه عبور نمیکنی؟!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۱)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
یکشنبه ۱۳ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۱ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۳ ❇️
«در داوریات کسی با تو هماورد نشود و در تدبیرت احدی بر تو اعتراض نیاورَد. آفرینش و فرمان (امر و خلق)، توراست پروردگارا! این است جایگاه کسی که به پناهت آمد و به کَرمت پناهنده گشت و به احسان و نعمتهایت الفت جُست. تویی آن سخاوتمندی که گذشتت به تنگی نمیرسد و احسانت کاهش نمیپذیرد و رحمتت کم نمیشود؛ که بهیقین بر چشمپوشی دیرینت و احسان بزرگت و رحمت گستردهات اعتماد کردیم.»
نکتهای در این فراز است و آن، دو واژهی «امر» و «خلق» است؛ تفاوت این دو واژه در چیست؟
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (اعراف: ۵۴)
«خلق» و «امر» در ید قدرت الهی است. در تفاسیر آمده «خلق» مربوط است به موجودات زمینی و ناسوتی و «امر» مرتبط است با آفرینش موجودات ملکوتی و سماواتی. آنچه بین آسمان و زمین است، محصول «خلق و آفرینش» و «امر و فرمان» است.
نکتهی دیگر در این نجوا، پایفشاری بنده بر خواهش و بر سرِ لطفآوری معبود بر دهِش است:
ای کریم و ای رحیم سرمدی
در گذار از بدسگالان این بدی
ای بداده رایگان صد چشم و گوش
بی ز رشوت بخش کرده عقل و هوش
پیش از استحقاق بخشیده عطا
دیده از ما جمله کفران و خطا
ای عظیم از ما گناهان عظیم
تو توانی عفو کردن در حریم
ما ز آز و حرص، خود را سوختیم
وین دعا را هم ز تو آموختیم
حُرمت آنکه دعا آموختی
در چنین ظلمت چراغ افروختی
(مثنوی، دفتر سوم)
...و سعدیِ جان گوید:
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو بِهْ نمیشد.
مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عزّوجل علیالدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت: شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گر مرا زار به کشتن دهد آن یار عزیز
تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بندهی مسکین چه گنه صادر شد
کاو دلآزرده شد از من؟ غمِ آنم باشد
(گلستان، باب دوم)
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
چشمهی آب حیات
(روز دختری که گذشت)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28398
پنجشنبه ۴ خردادماه ۱۴۰۲
همه چیز از درون خانهها شروع میشود؛ مهر و محبت و عشق، حمایت و امنیت و هدایت، همدلی و همنوایی و همرازی.
دختر و پسرِ امروز میتوانند محصولی باشند از رقابت و کشش و کشاکش متقابل میان خانه و بیرون خانه. بیرون خانه، دنیای حقیقی است و فضای مجازی؛ درون خانه، دنیای آشتی واقعگرایانه میان کششها و کنترلها؛ ساخت آلیاژی ماهرانه و مقاوم از جسم و روح دختران و پسران در برابر اکسیداسیونهای زنگارزا و نفَسهای ناپاک و هوسهای بدرنگ از سوی نفوس بیباک و زهرهای خدنگ.
گسست نسلی میان والدین و فرزندان، از یکسو امری است ناگزیر و لامحاله در گلوبالیسم و جهانیشدگی فرهنگی؛ ...و از دگرسو فرصتی است برای ارتقای دانش و بینش پدران و مادران، تا به بهانهی پر کردن این گسلها از فرزندان خود جا نمانند و نیز فرزندان در ارتعاش این گسلها تنها و بییاور وا نمانند.
...اما چگونه میتوان این گسلها را پر کرد؟ ⬇️
1️⃣ زبان همدلی
با هیجانات برونریختهی فرزندان، نه لزوماً به گوش انکار یا شماتت، بلکه به سمع همدلی و همراهی و «شنیدن فعال» همراهی کنید. دختری که دلبستهی فلان گروه موسیقی کرهای یا هیجانزدهی آن خوانندهی رها از هنجار است، بدون تحکم و درشتی یا رویگردانی و یأس از او، نیازمند بیان خواسته و تمایل خویش است؛ از چشم او به واقعه نظر کنید و زان پس با همزبانی و گامبهگام با خود او، خواستههایش را تصحیح و ویرایش کنید. اگر زیر بار نرفت چه؟ هیچ! دلسرد نشوید؛ پل ارتباطی کلام و نرمهی احساسی نوازش را تخریب نکنید و ادامه دهید؛ اگر همچنان نپذیرفت چه؟ فعلاً امتحان کنید! از همین اول ماجرا آیهی یأس نیاورید!
2️⃣ همراهی با تفننات و تفریحات
برای اوقات فراغت فرزندان خود از پیش برنامهریزی کنید و خود، فعالانه در آن برنامهها شرکت کنید: مشارکت و حضور در جمع دوستانش؛ پیشقدمشدن در ارائهی تفریحات مورد اقبالش؛ گرم کردن جمع خانواده در مناسبتهای دلخواهش، مانند تولد و خرید و سفر و سورپرایز و... (نفسم از جای گرم درمیآید!)
3️⃣ ورود شخص ثالث
برای دختر و پسر خود الگوهایی از شخصیت ثالث را بجویید و با آن الگوها مأنوسشان کنید و از آن الگوها بخواهید تا منویّات شما را از زبان خودشان به فرزندانتان منتقل کنند که:
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
4️⃣ گذر از خطاها
در برابر خطاهای فرزندان، به جای قهر و شدت و محرومیت، زبان نرمش و مدارا و عفو و محبت بگشایید و مجال جبران و چشمپوشی را از ایشان دریغ مدارید؛ همانکاری که عمری است خدای این بچهها با والدین این بچهها میکند.
روز دختر یا روز پسر؛ چه فرقی میکند اگر در همچنان بر پاشنهی تبلیغات و تشریفات و تهییجات بگردد؟ روز دختر و پسر باید مابهازای عملیاتی داشتهباشد -که برخیشان ذکر شد- مابقی، اضافات تشریفاتی است که تا کنون آبی از آنها گرم نشده است.
همهی چشمههای آب حیات، از درون خانهها میجوشد.
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #خرداد
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
ما گدایان خیلِ سلطانیم!
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28387
پنجشنبه ۲۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۲
اگر امر کشورداری از سوی قانونگذاران و مجریان به جایی برسد که در برههای مسئلهی اول کشور، جریان «شاسی بلند!» شود، چه امیدی به مسائل دستدوم و سوم میتوان داشت!؟
البته ما در حال حاضر، مسائل دستاوّلی(!) از این دست، کم نداریم که صد البته همه را که در یک کفهی ترازوی مدیریت کشور جمع کنیم، کمترین وزنی در برابر بارهای برزمینمانده ندارند؛ لیک چه میشود که برههدربرهه، هم مسائل دستچندم برجسته میشوند و هم مهمتر از آن، این مسائل بهوقوع میپیوندند؟
گفته شد (قریب بهمضمون): داستان شاسیبلندها را با بلندنظری بنگرید و گدابازی درنیاورید و همچون برنج و روغنی ببینید که فصلبهفصل در ادارات توزیع میشود!
سلّمنا! مردم باید نظربلند شوند؛ نیز نباید محتاج توزیع برنج و روغن ادارهجاتی بمانند و خود با عزت نفس از انواع مایع و جامد و ایرانی و پاکستانی و دُمسیاه و غیره از مراکز خرید برای ارزاقشان تهیه کنند؛ حال اگر این برنج، تهدیگش نصیب بسیاری از مردم شد و سرِ دیگش با روغن مرغوب در صندوق عقب شاسیبلند، راهی خانهی قانونگذار و مجری، بازهم باید ما را به گدابازیمان سرزنش کنند؟ یا رب مباد آن که گدا معتبر شود! ضمن آنکه سعدیِ جان تکلیف ما را در هشت سدهی پیش تعیین کرده که:
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
زمان کفایت اینگونه رفتارهای ناخوشایند -بخوانید مشمئزکننده و مبتذل- کی سر میرسد؟ فاصله میان شعارهای اتتخاباتی و نطقهای آرمانی با اقدام و عملِ مردمگرایی کی پر میشود؟ نگاه بچههای خانوادههای متوسط به پایین جامعه، به خودروهای چندصدمیلیونی -میلیاردیش پیشکش آقایان!- تا کی باید در خیابانها به حسرت بچرخد؛ آنگاه ردیفردیف خودروی کوتاه و بلند، سهمیهی رانتی صاحبانِ مناصب گردد؟
آقایان اگر قید حیثیت و آبروی شخصیشان را -قربةً الیالله- زدهاند، ملاحظهی آبرو و جایگاهی را بکنند که هر چهارسال یک بار برایش سرودست میشکنند؛ بهخصوص که چند روز پیش، مقدمات اجرایی انتخابات بعدی از سوی وزارت کشور کلید خورد.
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #اردیبهشت
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
اندکی بیش رواداری!
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28375
پنجشنبه ۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۲
در شرایط تنگناهای انکارناپذیر و بلکه تحملناپذیر اقتصادی و نیز بیشوکمهای سیاسی -که کشور را فراگرفته- جز واقعبینی و تعقل و آیندهنگری مشفقانه، راه برونرفتی پیش روی مصوّر نیست.
در تلاطمهای اجتنابپذیر و قابل مدیریت در شش هفت ماه اخیر -که میتوانست با تدبیری بهتر به سکون و آرامش و رضایت برسد- خسارت بزرگ، سربرآوردن سرهایی در خارج از وطن بود که طیفی وسیع از تحصیلکرده، کمسواد، بیسواد، نیز وحشتگرا، تجزیهطلب و عادی (اما هرهریمسلک) را شامل میشود و گرچه هنوز بلیت بازگشت آرمانگرایانه(!) را نتوانستهاند از هیچ آژانسی تهیه کنند (بهسبب گرانی!)، لیک پیشنویس منشورهاشان را برای نجات ایران نوشتند؛ بگذریم که پیش از فرصت پاکنویس، خود به جان هم افتادند و طبق معمول در مقابل دکانهای یکدیگر، شعبههای مجزّا زدند. از آن روی خسارت است که مطالبات جدّی و درونگرایانهی مردمانی ایراندوست و یکدل و یکپارچه، به طنزی برونگرایانه و تفنّنآلود آلوده شد؛ هرچند که مردمان، نه سلبریتی فراری با انبان پول را برای این مهم، یعنی حل مسائل کشور، قابل و کارهای میدانند، نه بازیگر ایرانندیدهی نازپرورده را برای دیده و شنیده شدن، داخل آدم میشمارند.
...اما اینها همه، هیچ توجیهی نیست، برای کسانی که پس از لَختی سکون و سکوت و بازسازی خاکریزهاشان در شهر و کوی و دیارمان، همچنان درصدد آزمودن آزمودهها هستند؛ از تعطیل کسبوکار مردم، تا راه افتادن در بازارها به سبک مرحوم شاهعباس صفوی، اما نه با لباس مبدّل(!) و اشتلم و امرونهی و جلب و تعقیب کاسب و مشتری؛ ...و قس علیهذا.
آقایانی که عمری با ایجاد طرحوارههای ذِهنی ما در مذهب، از کودکیمان بر ما آواز دادهاند که: مداراةالنّاس و شفقت بر رعیّت و غمضِعین از گناه و صدها سازهی دیگر اخلاقی؛ آیا مناسب نیست خود یک مروری بر آموزههای سالیان سال منبر و محراب و روضه و اخلاق و جلسه و هیئتهاشان کنند و اندکی بیش، احترام و رواداری با مردم؟!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #اردیبهشت
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۹)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
پنجشنبه ۳۱ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۹ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۴۵ ❇️
«خدایا! از تو میخواهم که به من این امور را عطا کنی: تیزبینی و فراست در دینت و فهم در فرمانت و آگاهی در علمت و دو نصیب از رحمتت و پرهیزی که مرا از نافرمانیهایت بازدارد و رخسارم را به فروغ نورت سپید کن و شوقم را در آنچه نزد توست، قرار ده و در راه خود و بر آیین پیامبرت -درود خدا بر او و خاندانش- بمیران.»
۴۶ ❇️
«خدایا! به تو پناه میآورم از کسالت و سرافکندگی و اندوه و ترس و بخل و بیخبری و سنگدلی و ناداری و تهیدستی و بیچارگی و همهی بلاها و زشتیهای آشکار و پنهان و به تو پناه میآورم از درونی که قانع نمیشود و از شکمی که سیر نمیگردد و از قلبی که فروتنی نمیکند و دعایی که به اجابت نمیرسد و کرداری که سود نمیبخشد. پروردگارا برای حفظ جان و دین و مال و آنچه نصیب من فرمودهای، از شیطان راندهشده به تو پناه میآورم؛ همانا تو شنوا و دانایی.»
۴۷ ❇️
«خدایا! بهیقین جز تو احدی مرا پناه نمیدهد و بهجز تو پناهگاهی نمییابم؛ پس هستیام را در دامن عذابت قرار نده و به هلاکت و شکنجهی دردناک بازمگردان. خدایا از من بپذیر و نامم را پرآوازه کن و درجهام را بالا ببر و بار گناهم را بریز و مرا به اشتباهم یاد مکن و پاداش به عبادت نشستن و گفتار و دعایم را خشنودی و بهشتت قرار ده. پروردگارا، همهی آنچه را از تو خواستم به من عطا فرما و از احسانت بر من بیفزا. من مشتاق توأم، ای پروردگار جهانیان.»
سخن همچنان در خوف است و رجا؛ هم امید بستن به رحمت الهی، هم فریفته و مغرور نشدن به اندکْطاعت الهی.
در باب دوم گلستان، در اخلاق درویشان آمده:
...مشاهدة الابرار بَیْن التجلّی وَ الاِستتار؛ مینمایند و میربایند.
نیز در بوستان، باب دوم در احسان، در همین مزاج آمده:
شنیدم که پیری به راه حجاز
به هر خطوه کردی دو رکعت نماز
چنان گرمرو در طریق خدای
که خار مغیلان نکندی ز پای
به آخر ز وسواس خاطرپریش
پسند آمدش در نظر کار خویش
به تلبیس ابلیس در چاه رفت
که نتوان از این خوبتر راه رفت
گرش رحمت حق نه دریافتی
غرورش سر از جاده برتافتی
یکی هاتف از غیبش آواز داد
که ای نیکبخت مبارکنهاد
مپندار اگر طاعتی کردهای
که نزلی بدین حضرت آوردهای
به احسانی آسوده کردن دلی
به از الف رکعت به هر منزلی
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
چرا این بار چنان نشد؟!
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 28372
پنجشنبه ۳۱ فروردینماه ۱۴۰۲
تقریبا بر این قلم محرز شده که نزدیکشدن قلمی یا نظری به مقولهی مسمومیتهای سریالی در مدارس دخترانه، جزء خطوط قرمز یا بامسامحه در زمرهی خطوط نارنجی است؛ زیرا علیرغم موضعگیری صریح رهبری در آخرین سخنرانی سال گذشته، همچنان این امر به تساهل و تغافل میگذرد.
در عجبم؛ درحالیکه معظمله از این واقعه به «جنایت بزرگ» تعبیر کردند و آمران و مباشران را به اشدّ مجازات بدون اغماض وعید دادند، چرا برخلاف برخی دیگر موارد که بسیجی از صدر تا ذیل برای روشنگری و ریشهکنی صورت میگرفت، در این امر مرموز ایجاد نشد؟ ⬇️
▪️ چرا امضای نمایندگان مجلس پای بیانیههای بلندبالا -که در امور مشابه، اما مطابق ذائقهشان، مینشست- در این مورد بیرنگ شده است و نطقهایی که در مواردِ استفادهی ابزاری و انتخاباتی برمیخاست، در اینجا پژواکی نکرد؟
▪️ چرا بعد از هشدار و اولتیماتوم رهبری برای یافتن ریشه و ساقههای این ماجرا و خشکاندن آن، دستگاههایی که در فاصلههایی کوتاه و سرعتی اعجاببرانگیز آخرِ غائله را درمیآورند و به ماجراها خاتمه میدهند، در این فقره در بیعملی آشکار حیراناند یا در تعلّل؟
▪️ چرا مسئولان ارشد، همچون وزیر مستعفی آموزشوپرورش، از پذیرش مسئولیت در امری که با آرامش و امنیت روانی خانوادهها سروکار دارد، اینگونه خونسرد و بزرگمنشانه(!) و بعضاً خیالبافانه دامن خود را برکنار و مطهّر داشتهاند؟ تا جایی که داییجان ناپلئونانه، داستان را تا سطح شیطنت و ماجراجویی دانشآموزانی خرد و دبستانی میکاهند!
▪️ اگر ولولهای، ولو کمی تا قسمتی افراطی، در سراسر کشور در جان والد و فرزند افتاده باشد که ندانند امروز نوبت مدرسهی آنهاست یا فردا، آیا این مسئله نسبتی با امنیّت ملّی پیدا میکند یا نه؟ امثال بنده سررشتهی امنیّتی ندارند؛ بدین سبب سؤال میپرسم!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۶)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
دوشنبه ۲۸ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۶ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۳۷ ❇️
«خدایا! از سوی خود مرا به ذکر ویژهات اختصاص ده و چیزی از آنچه را که به وسیله آن به تو تقرّب میجویم در همهی اوقات شب و روز وسیلهی ریا و شهرت خواهی و هوسرانی و طغیانگری قرار مده و مرا از خاکساران درگاهت بگردان!»
۳۸ ❇️
«خدایا! از تو میخواهم که به من این امور را عطا کنی: گشایش در روزی، امنیت در وطن، نور چشم در خانواده و مال و اولاد و پایداری در نعمتهایی که نزدم است و تندرستی در جسم و توانمندی در بدن و سلامت در دین و مرا به طاعتت و طاعت رسولت محمّد -که درود خدا بر او و خاندانش باد- به کار گمار؛ همیشه و تا هنگامیکه عمرم دادهای؛ مرا از پرنصیبترین بندگانت در نزد خود قرار ده؛ پرنصیبتر در هر خیری که فرو فرستادی و در ماه رمضان در شب قدر نازل میکنی و نازلکنندهی آنی در هر سال؛ از رحمتی که میگسترانی و عافیتی که میپوشانی و بلایی که دفع میکنی و خوبیهایی که میپذیری و بدیهایی که از آن درمیگذری.»
سعدیِ جان در گلستان، باب اول، در قدردانستن نعمتهای الهی گوید:
پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده؛ گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند، آرام نمیگرفت و عیش ملک از او منغّص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد.
بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکّان کشتی آویخت. چون بر آمد به گوشهای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمیدانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
ای سیر! تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است
فرق است میان آنکه یارش در بر
تا آنکه دو چشم انتظارش بر در
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۴)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
شنبه ۲۶ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۴ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۳۲ ❇️
«آنچه را که مرا به آن پوشاندی، تداوم بخش و به من در حال افتادن در بستر مرگ -که دستهای دوستانم مرا اینسو و آنسو میکشند- رحم کن و به من محبت فرما در آن حال که روی تخت غساله درازا افتادهام و همسایگان شایسته مرا به جانب راست و چپ برمیگردانند. به من مهرورزی کن در وقت حمل شدنم که بستگانم گوشههای جنازهام را به دوش برداشتهاند و نیز در حالت حمل شدنم، که تنها در قبرم وارد به پیشگاه تو شدهام به من نیکی و بخشش کن و در این خانهی جدید بر غربتم رحمت آور تا آنکه به غیر تو انس نگیرم؛ ای آقای من! اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شدهام.»
۳۳ ❇️
«ای بزرگ من! اگر لغزشم را نادیده نگیری از چه کسی فریادرسی خواهم و به چه کسی پناه ببرم اگر توجّهت را در آرامگاهم نداشته باشم و به چه کسی پناه آورم، اگر غم و اندوهم را برطرف نکنی؟ ای آقای من! که را دارم و چه کسی بر من رحم میکند، اگر تو به من رحم نکنی و احسانِ که را آرزو کنم، اگر احسانِ تو را روز بیچارگیام نداشته باشم و گریز از گناهان بهسوی کیست، وقتی که عمرم سرآید؟ ای آقای من! مرا عذاب مکن که به تو امید دارم.»
۳۴ ❇️
«امیدم را تحقق بخش و ترسم را ایمنی ده، زیرا من در عین فراوانی گناهانم امیدی جز به گذشت تو ندارم؛ ای آقای من! چیزی را از تو درخواست دارم که شایستهی آن نیستم و تو اهل تقوا و آمرزشی، پس مرا بیامرز و جامهای از نگاه لطفت بر من بپوشان که گناهانم را بر من بپوشاند و آنها را بر من ببخشای تا نسبت بِدان بازخواست نشوم که تو دارای کرَم دیرینه و چشمپوشی بزرگ و گذشت کریمانهای.»
در دیوان شمس چنین آمده:
تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون؟
نک کشکشانت می برند إنا إلیه راجعون
تا کی زنی بر خانهها تو قفل با دندانهها؟
تا چند چینی دانهها دام اجل کردت زبون
شد اسب و زین نقرهگین بر مرکب چوبین نشین
زین بر جنازه نِه ببین دستان این دنیای دون
برکن قبا و پیرهن تسلیم شو اندر کفن
بیرون شو از باغ و چمن ساکن شو اندر خاک و خون
هرگز شبی تا روز تو در توبه و در سوز تو
نابوده مهراندوز تو از خالق ریبالمنون
درویشی به مناجات در میگفت: یا رب! بر بَدان رحمت كن كه بر نیكان خود رحمت كردهای كه مر ایشان را نیک آفریدهای! (گلستان، باب ۸: حکمت ۱۰۰)
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۳)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
جمعه ۲۵ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۳ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۳۰ ❇️
«خدایا ! به من رحم کن آنگاه که دلیل و حجّتم بریده شود و زبانم از پاسخت کُند گردد و به هنگام بازپرسیات هوش از سرم برود، ای بزرگامیدم، زمانی که بیچارگیام شدّت گیرد، محرومم مکن و به خاطر نادانیام از درگاهت مران و به علت کمتابیام از رحمتت دریغ مفرما؛ به جهت تهیدستیام عطایم کن و به خاطر ناتوانیام به من رحم کن. آقایم! اعتماد و تکیه، امید و توکلم بر توست و آویختنم به رحمت توست و بارم را به آستان تو اندازم و خواستهام را به وسیلۀ جود و کرم تو جویم، پروردگارا! دعایم را آغاز میکنم و رفع تنگدستیام را به تو امید میبندم و به توانگری تو ناداریام را جبران میکنم و ایستادنم زیر سایهٔ عفو توست و بهجانب جود و کرمت دیدهام را بلند میکنم و بهسوی احسانت نگاهم را ادامه میدهم.»
۳۱ ❇️
«مرا به آتش مسوزان و حال آنکه تو جایگاه آرزوی منی و در دوزخ جایم مده زیرا که تو نور چشم منی، ای آقای من! گمانم را به احسان و نیکیات متهم به دروغ مکن که تویی مورد اطمینانم و از پاداشت محرومم مگردان که تو عارف به تهیدستی منی، خدایا! اگر مرگم فرا رسیده و کردارم مرا به تو نزدیک نکرده، پس اقرار به گناهم را به پیشگاهت وسیله عذرخواهیام قرار دادم.»
سعدیِ جان در باب هفتم گلستان، در تربیت، چنین آورده:
اعرابیای را دیدم که پسر را همیگفت: یا بُنَّی إنَّک مسئولٌ یومَ القیامةِ ماذا اکتَسَبتَ و لا یُقالُ بمن انتسبتَ. یعنی تو را خواهند پرسید که عملت چیست؛ نگویند پدرت کیست.
جامهی کعبه را که میبوسند
او نه از کرم پیله نامی شد
با عزیزی نشست روزی چند
لاجرم همچون او گرامی شد
در شبهای توبه و انابه، این غزل پرسوز خواجهی شیراز را بخوانیم که:
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آنکه خدمتِ جامِ جهاننما بکند
طبیبِ عشق، مسیحادَم است و مُشفِق، لیک
چو دَرد در تو نبیند، که را دوا بکند؟
تو با خدایِ خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مُدَّعی، خدا بکند
ز بختِ خفته ملولم، بُوَد که بیداری
به وقتِ فاتحهٔ صبح، یک دعا بکند
بسوخت حافظ و بویی به زلفِ یار نَبُرد
مگر دِلالتِ این دولتش صبا بکند
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۲۱)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
چهارشنبه ۲۳ فروردینماه ۱۴۰۲
۲۱ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۲۶ ❇️
«خدایا! اگر مرا با زنجیرها ببندی و عطایت را در میان مردم از من بازداری و بر رسواییهایم دیدگان بندگانت را بگشایی و مرا بهسوی دوزخ فرمان دهی و بین من و نیکان حجاب شوی، امیدم را از تو نخواهم برید و آرزویم را از عفو تو باز نخواهم گرداند و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت؛ من فراوانی عطایت را نزد خود و پردهپوشیات را در دار دنیا بر گناهانم فراموش نخواهم کرد. ای آقای من، محبت دنیا را از دلم بیرون کن و میان من و مصطفی پیامبرت و خاندانش، بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایانبخش پیامبران، محمّد -درود خدا بر او و خاندانش- جمع کن.»
۲۷ ❇️
«مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان و بر گریه بر خودم مرا یاری ده، من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح، فرود آمدهام؛ پس بدحالتر از من کیست؟ اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم؛ قبری که آن را برای خواب آماده نساختهام و برای آرمیدن به کار نیک، فرش ننمودهام و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمیدانم بازگشت من بهسوی چه خواهد بود. من نفسم را مینگرم که با من نیرنگ میبازد و روزگار را مشاهده میکنم که مرا میفریبد و حال آنکه بالهای مرگ بالای سرم به حرکت درآمده، پس مرا چه شده که گریه نکنم؟ گریه میکنم برای بیرون رفتن جان از بدنم، گریه میکنم برای تاریکی قبرم، گریه میکنم برای تنگی لحدم، گریه میکنم برای پرسش دو فرشتهی قبر، منکر و نکیر از من.»
مولوی در دفتر دوم مثنوی حکایتی آورده، از مردی که میان راه مردم خار کاشت و این خار پای و جامهی رهگذران را میخلید و میدرید و در برکندن آن خار، امروز و فردا میکرد. روزی حاکم او را فراخواند و گفت:
تو که میگویی به فردا این بدان
که به هرروزی که میآید زمان
آن درخت تو جوانتر میشود
وین کننده پیر و مضطر میشود
او جوانتر میشود تو پیرتر
زودباش و روزگار خود مبَر
خاربن دان هریکی خوی بدت
بارها در پای خار آخر زدت
نکتهی دیگر در این دو فراز از نجوای سجّادیّه، آن کشش و کوشش عاشقی است که احساس میکند از چشم معشوق افتاده؛ اما زبان حال معشوق به عاشق این است:
نه ما را در میان، عهدِ وفا بود؟
جفا کردیّ و بدعهدی نمودی
به یک بار از جهان، دل در تو بستم
ندانستم که برگردی بهزودی
هنوزت گر سرِ صلح است، باز آی
کز آن مقبولتر باشی که بودی
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۹)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
دوشنبه ۲۱ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۹ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۲۲ ❇️
«منم آن حقیربندهای که زیادتش نمودی و از توانافتادهای که یاریاش دادی و راندهشدهای که مأوایش بخشیدی. من -پروردگارا!- کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم. منم صاحب مصیبتهای بزرگ، منم آنکه بر آقایش گستاخی کرد، منم آنکه فرمانروای آسمان را نافرمانی نمود، منم آنکه بر معاصی بزرگ رشوه داد، منم آنکه هرگاه به گناهی مژده داده میشد، شتابان سویش میرفت، منم آنکه مهلتش دادی، باز نایستاد و بر خطایش پرده پوشاندی و حیا نکرد و مرتکب گناهان شد و از اندازه گذراند.»
۲۳ ❇️
«...و مرا از چشمت انداختی، باک نکردم، پس با بردباریات مهلتم دادی و با پردهپوشیات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد بردهای و از مجازات گناهان، برکنارم داشتهای؛ گویا تو از من حیا کردهای! خدایا، آنگاه که نافرمانی کردم، نافرمانیات نکردم چنانکه منکر پروردگاریات باشم و نه چنانکه سبُکشمارندهی فرمانت باشم و نه با گستاخی در معرض کیفرت قرار گیرم و نه تهدیدت را ناچیز شمارم؛ ولی خطایی بود که بر من عارض شد و نفسم آن را برایم آراست و بدبختیام مرا بر آن یاری نمود و پردهی افتادهات بر من مغرورم نمود؛ در نتیجه با کوششم نافرمانیات کردم و به مخالفتت برخاستم. اکنون چه کسی مرا از عذابت نجات میدهد و فردا از چنگ ستیزهجویان و دشمنیکنندگان چه کسی رهایم میکند و به رشته چه کسی بپیوندم اگر تو رشتهات را از من بگسلی؟»
در دیباچهی گلستانِ سعدیِ جان میخوانیم:
بنده همان بهْ که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورَد
ور نه سزاوار خداوندیاش
کس نتواند که به جای آورَد
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده. پردهی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرَد و وظیفهی روزی به خطای منکَر نبُرَد.
ای کریمی که از خزانهی غیب
گبر و ترسا وظیفهخَور داری
دوستان را کجا کنی محروم؟
تو که با دشمن این نظر داری
هر گاه که یکی از بندگان گنهکار پریشانروزگار، دست انابت به امید اجابت به درگاه حق -جلّ و علا- بردارد، ایزد تعالی در وی نظر نکند. بازش بخوانَد، باز اعراض کند. بازش به تضرّع و زاری بخواند، حق سبحانه و تعالی فرماید:
یَا مَلَائِكَتي قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غیري فَقد غَفَرتُ لَهُ
دعوتش را اجابت کردم و حاجتش برآوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم.
کَرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کردهست و او شرمسار
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۷)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
شنبه ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۷ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۹ ❇️
«خدایا ! به من روی آور تا نافرمانیات نکنم و خیر و عمل به آن و تقوای از خودت را در شب و روز، تا گاهی که زندهام میداری -ای پروردگار جهانیان!- به من الهام کن. خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم، چُرتی بر من افکندی؛ آنگاه که وارد نماز شدم، حال راز گفتن را از من گرفتی، آن هنگام که با تو به راز و نیاز در آمدم؛ مرا چه شد که حال دعا از من فرونشست؟ با خود گفتم: نهانم شایسته شد و جایگاهم به جایگاه توبهکنندگان نزدیک گشت، ناگاه برایم گرفتاری پیش آمد و بر اثر آن گرفتاری، پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد.
سرور من!
شاید مرا از درگاهت راندهای و از خدمتت برکنار نمودهای
یا مرا دیدهای که حقّت را سبک میشمارم، پس از پیشگاهت دورم ساختی
یا شاید مرا رویگردان از خود مشاهده کردی، پس مورد خشمم قرار دادی
یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتی، پس به دورم انداختی
یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدی، پس محرومم کردی
یا شاید مرا از همنشینی دانشمندان، غایب یافتی، پس خوارم نمودی
یا شاید مرا در گروه بیخبران دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی
یا شاید مرا انسیافته با مجالس بیکارهها دیدی، پس مرا به آنان واگذاشتی
یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی، پس دورم نمودی
یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودی
یا شاید برای کمیِ حیایم از تو، مجازاتم نمودی!»
در این دو فقره، اقرار و اعتراف بر اشتباهات و نارواهای سرزده از بنده است که این، خود از فضیلتهای بندگی است و اینکه آدمی بر عبادت و طاعت خویش غرّه و فریفته نشود.
در باب دوم گلستان، در اخلاق درویشان، حکایتی است در همین مزاج:
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز و مولع زهد و پرهیز.
شبی در خدمت پدر رحمةاللهعلیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گِرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد. چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند؛ که مردهاند!
گفت: جانِ پدر! تو نیز اگر بخفتی، بهْ از آنکه در پوستین خلق افتی!
نبیند مدّعی جز خویشتن را
که دارد پردهی پندار در پیش
گرت چشم خدابینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش
«بطّالین»، واژهایاست که در این نجوای سجّادیّه، میتواند جان سخن باشد در هشدار و تحذیر بر بیکارههای هرزسپار و لغوگرا که ارزش عمر را نمیدانند.
این هشدار در شعری از فرهاد ناظرزاده کرمانی چنین آمده:
تیک-تاک ساعت آوردم به خود
وز سخن شد ناصح گویای من
با زبان عقربک میگفت عمر:
میروم! بشنو صدای پای من
روز اگر سرگرم خواب غفلتی
در دل شب گوش کن آوای من
ناگهان آید به پایان دور عمر
وایمن، ای وای من، ای وای من!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۵)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
پنجشنبه ۱۷ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۵ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۷ ❇️
«ما را به ذکرت مشغول کن و از خشمت پناه ده و از عذابت نجات بخش و از مواهبت روزی کن و از فضلت بر ما مهربانی و لطف فرما و زیارت خانهات و زیارت مرقد پیامبرت را روزی ما کن. صلوات و رحمت و مغفرت و رضوانت بر پیامبر و خاندانش! تو نزدیک و پاسخدهنده هستی؛ عمل به طاعتت را روزی ما گردان و ما را بر دینت و بر روش پیامبرت -درود خدا بر او و خاندانش- بمیران. خدایا؛ من و پدر و مادرم را بیامرز و به هر دوی آنها رحم کن؛ چنانکه مرا به گاه کودکی پروردند، احسان هردو را به احسان، و بدیهاشان را به آمرزش پاداش ده.»
...وَ قَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًاً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً:
...وخدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکویی کنید و اگر یکی از آنها یا هر دو در نزد تو پیر و سالخورده شوند (که موجب رنج و زحمت تو باشند)، زنهار! کلمهای که رنجیدهخاطر شوند، مگو و بر آنها بانگ مزن و آنها را از خود مران و با ایشان به اکرام و احترام سخن بگو. ﴿اسراء: ۲۳﴾
در باب ششم گلستان، در ضعف و پیری، آمده:
وقتی به جهلِ جوانی بانگ بر مادر زدم، دلآزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت: مگر خُردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خُردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیرمردیّ و من پیرزن
خالی از لطف نیست، که نصایح نظامی گنجوی به فرزندش را نیز -که در مثنوی لیلی و مجنون آمده- بشنویم:
ای چاردهساله قرّةالعین
بالغْنظر علوم کونین
آن روز که هفتساله بودی
چون گل به چمن حواله بودی
و اکنون که به چارده رسیدی
چون سرو بر اوج سر کشیدی
غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنر است و سرفرازیست
دانش طلب و بزرگی آموز
تا بهْ نگرند روزت از روز
جایی که بزرگ بایدت بود
فرزندی من نداردت سود
چون شیر به خود سپهشکن باش
فرزند خصال خویشتن باش
دولت طلبی، سبب نگه دار
با خلق خدا ادب نگه دار
وان شغل طلب ز روی حالت
کز کرده نباشدت خجالت
گر دل دهی -ای پسر!- بدین پند
از پند پدر شوی برومند
میباش طبیب عیسویهُش
اما نه طبیب آدمیکُش
میباش فقیه طاعتاندوز
اما نه فقیه حیلتآموز
میکوش به هر ورق که خوانی
کان دانش را تمام دانی
گفتن ز من از تو کار بستن
بیکار نمیتوان نشستن
با این که سخن به لطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
آب ار چه همه زلال خیزد
از خوردنِ پر، ملال خیزد
کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر
یک دسته گل دماغپرور
از خرمن صد گیاه بهتر
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۴)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
چهارشنبه ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۴ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۶ ❇️
«نامهایت مقدس و ثنایت عظیم و رفتارها و کردارهایت کریمانه است، تو ای معبودم! احسانت گستردهتر و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردار ناپسند و خطاکاریام بسنجی؛ پس گذشت، گذشت، گذشت! آقای من، آقای من، آقای من!»
از میانهی دعا زبان عاشقی، شور و شدّتی بیشتر میگیرد و در مغازله و نیازخواهی و جلب نگاه رقیق و رحمت دقیق پروردگار به سرخوشی و شعف افزونتری ره میکشد. ابتدا از پروردگار طلب احسان و اکرام میکند و از میانه به بعد، خودِ رویِ حُسن را میجوید.
سعدیِ جان در میانهی یکی از قصایدی که به توحید سروده، چنین آورده:
بخشندهای که سابقهی فضل و رحمتش
ما را به حًسن عاقبت امّیدوار کرد
پرهیزگار باش که دادار آسمان
فردوس، جای مردم پرهیزگار کرد
نابرده رنج گنج میسّر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
هر کاو عمل نکرد و عنایت امید داشت،
دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد
دنیا که جِسرِ آخرتش خواند مصطفی
جای نشست نیست؛ بباید گذار کرد
دارالقرار خانهی جاوید آدمیست
این جای رفتن است و نشاید قرار کرد
چند استخوان که هاونِ دوران روزگار
خردش چنان بکوفت که خاکش غبار کرد
نیز در گلستان، باب اول چنین آورده:
یکی از وزرا پیش ذوالنّون مصری رفت و همّت خواست که روز و شب به خدمت سلطان مشغولام و به خیرش امیدوار و از عقوبتش ترسان. ذوالنّون بگریست و گفت: اگر من خدای را -عزّوجلّ- چنین پرستیدمی که تو سلطان را، از جملهی صدّیقان بودمی.
گر نه امّید و بیم راحت و رنج
پای درویش بر فلک بودی
ور وزیر از خدا بترسیدی
همچنان کز ملِک، ملَک بودی
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۲)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
دوشنبه ۱۴ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۲ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۴ ❇️
«آیا ممکن است -پروردگارا!- برخلاف گمانهای ما به حضرتت رفتار کنی؟ یا آرزوهامان را نسبت به رحمتت نومید سازی؟! هرگز -ای بزرگ!- چنین گمانی به تو نیست و امید ما در طمع به لطفت جز این نبوده است. پروردگارا! ما را در تو آروزی طولانی بسیاری است؛ ما را به تو امید بزرگی است. نافرمانیات کردیم؛ درحال که امیدواریم گناه را بر ما بپوشانی؛ تو را خواندیم، بدان پروا که جوابمان را بدهی. مولای ما! امیدمان را تحقق بخش! ما دانستیم که با کردارمان سزاوارِ چه خواهیم بود، لیک دانش تو دربارهی ما و آگاهی ما به اینکه ما را از درگاهت نمیرانی- گرچه ما سزاوار رحمتت نیستیم- به طمعمان میفکنَد که از خوان گستردهی احسانت طلب کنیم؛ اما تو شایستهی آنی که بر ما و بر گنهکاران به احسان گستردهات جود کنی.»
سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است... .
دعای ابوحمزه، نجوای رازآلود بندهای است؛ به تعبیر سعدیِ جان: از درونِ سوزناک و چشمِ تر؛ که نیمهای در آتش است و نیمی در آب:
ماهرویا! روی خوب از من متاب
بیخطا کشتن چه میبینی صواب؟
دوش در خوابم در آغوش آمدی
وین نپندارم که بینم جز به خواب
از درون سوزناک و چشمِ تر
نیمهای در آتشم نیمی در آب
هر که باز آید ز در پندارم اوست
تشنه، مسکین، آب پندارد سراب
ناوَکَش را جانِ درویشان، هدف
ناخنش را خونِ مسکینان، خضاب
او سخن میگوید و دل میبَرد
و او نمک میریزد و مردم، کباب
حیف باشد بر چنان تن، پیرهن
ظلم باشد بر چنان صورت، نقاب
خوی به دامان از بناگوشش بگیر
تا بگیرد جامهات بوی گلاب
فتنه باشد شاهدی شمعیبهدست
سرگِران از خواب و سرمست از شراب
بامدادی تا به شب، رویت مپوش
تا بپوشانی جمالِ آفتاب
سعدیا گر در برش خواهی چو چنگ،
گوشمالت خورد باید، چون رباب
...و لسانالغیب گویی در ترجمانِ این آب و آتش است که چنین به درگاه محبوب آورده:
میان گریه میخندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست؛ لیکن درنمیگیرد
چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را
که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد
سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری ای دل؟ که در دلبر نمیگیرد
خدا را رحمی -ای مُنعم!- که درویشِ سرِ کویت
دری دیگر نمیداند، رهی دیگر نمیگیرد.
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte
💠مکتوب هفته💠
رمضانیّات (۱۰)
(نفحاتی از ابوحمزه)
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
شنبه ۱۲ فروردینماه ۱۴۰۲
۱۰ رمضانالمبارک ۱۴۴۴
۱۲ ❇️
«تو نیکوکاری و ما بدکارانیم. به زیبایی آنچه نزد توست، از زشتی آنچه پیش ماست، درگذر. پروردگارا! کدام جهلی است که جود تو گنجای پوشش و گذار از آن را نداشته باشد و کدام زمان، طولانیتر از مهلت دادن توست؟ در کنار نعمتهایت ارزش اعمال ما چیست؟ چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آنها با کرمت برابری کنیم؟ بلکه چگونه بر گنهکاران تنگ شود آنچه از رحمتت شاملشان شده؟ ای گسترده آمرزش، ای گشادهدست به رحمت، ای بزرگِ من! به عزّتت سوگند، اگر مرا برانی از درگاهت دور نخواهم شد و از چاپلوسی و تملق نسبت به تو دست نخواهم کشید؛ به خاطر شناختی که به جود و کرمت یافتهام...
...از آنچه کنی بازخواست نشوی و در فرمانرواییات نزاع در نگیرد و کسی در کارَت شریک نگردد.»
زبان دعای امام علیهالسلام در این بخش از دعا، همچنان در اقرار و اعتراف به عجز بندگی در برابر لطف و کرم خداوندگاری است؛ که:
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
زانسوی، او چندان وفا، زینسوی، تو چندین جفا
زانسوی، او چندان کرم، زینسو خلاف و بیش و کم
زانسوی، او چندان نعم، زینسوی، تو چندین خطا
زینسوی، تو چندین حسد، چندین خیال و ظنّ بد
زانسوی، او چندان کشش، چندان چشش، چندان عطا
اینسو کشان سوی خوشان وان سو کشان با ناخوشان
یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گردابها
چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان
کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا
بانک شعیب و نالهاش و آن اشک همچون ژالهاش
چون شد ز حد، از آسمان آمد سحرگاهش ندا:
«گر مجرمی، بخشیدمت وز جرم، آمرزیدمت
فردوس خواهی؟ دادمت؛ خامش! رها کن این دعا»
گفتا: «نه این خواهم، نه آن؛ دیدار حق خواهم عیان
گر هفت بحر آتش شود، من درروم بهر لقا
گر راندهی آن منظرم، بستهست از او چشم ترم
من در جحیم اولیترم، جنت نشاید مرمرا.»
(دیوان شمس)
سعدیِ جان در باب اول گلستان، در سیرت پادشاهان، حکایتی آورده و در میانه، این ابیات که با این مقال، مناسب مینماید:
چه جرم دید خداوند سابق الانعام
که بنده در نظر خویش خوار میدارد؟
خدایْ راست مسلّم بزرگواری و حکم
که جرم بیند و نان برقرار میدارد
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #رمضانیات
🔠 #فروردین
🔠 #سال1402
🔠 @Maktoob_Hafte