713
اینجا آموزشگاهی برای یافتن معنا و خلاقیت در نوشتن خواهد بود/ بالاتر از زخم ها و در اغازی دیگر که گفت :قسمت کرد خداوند چیزها بر خلق. اندوه را نصیب جوانمردان نهاد. ایشان نیز پذیرفتند/تذکره الاولیا
ی ۵/رمان نویسی
یکی از بچه هایی که خود مورد احترام نظام است آمده و نصایحی دارد. می گوید علی ع، ولی خدا بود و به مصالحی ۲۵ سال سکوت کرد. میگویم کاش آن کارشناس همین را می گفت .او گفت بالاتر از آقای منتظری پدرشهید و قائم مقام رهبری نیستی. بعد چرا آدم انقلابی درباره فلسطین سکوت می کنی؟ می گویم تلفن و وسیله ای مانده ؟ اه از درد ژنوساید غزه. بازپرس شاید به اتکا به قانون درک بهتری از من داشت. رفیقم میگوید به حال جسمی ات رحم کن.گیرم تو راست و درست این نظام باشی.مجازی را ترک کن.میگویم واقعا کشیده به دو سه روزی یکبار. میگویم لجاجی ندارم. مسولیت ازشانه افتاده. معلمی هم نکن. کتاب دربیاور.برایش رمان این مدت را می خوانم:
بیست نفری روی زمین در محوطه زیر اوین نشسته اند. زنان هم درون ون می رسند. من رفته ام وضو بگیرم از دستشویی محوطه دادسرا. آسمان آبی است و ابری به شکل گربه به سمت کوههای شمیران بالا میرود.
نسرین ستوده از میان ون نگاهم میکند. با آن قیافه و ریش و تسبیح حتما فکر میکند مامورم.
انگشتم را به شکل وی نشان میدهم. از پشت شیشه ون احساس میکنم لبخند زده.
یک نفر با لباس نظامی می آید سراغم. مودب است. سرش را پایین انداخته و مثل یک کسی که با زبان بدنش بگوید که امر کسی دیگر است لب بر میچیند و میگوید : آقای فلانی .اذیت نکنید. جلوی شعبه خودتان باشید. رعایت ما را هم بکنید.
سیگاری که از راننده ون گرفته ام را برای پسر جوان پریشانی که موهای کم پشت دارد، روشن می کنم. حالت اضطراب دارد و تند تند پک می زند. پله ها را بالا میروم. روی صندلی ها می نشینم. هنوز اذان نگفته. یک کارمند جوان خپل دادسرا که هیجانی است و در چند نوبت دیده ام کارش گرم کردن غذای کارکنان است ، مثل موشک از بغل گوشم رد می شود.
با دوسه نفر برمی گردد و به نگهبان می گوید : نسرین پیاده نشود. برگردد ون.
بازپرس را نمی بینم. چند جوان داش مشتی اهل خیابان پیروزی در نوبتند. سواد همه شان روی هم دیپلم نمی شود. یکی شان می رود پیش بازپرس. تحصیلاتش پنجم است و راننده خاور.
در تلفنش پرچم اسراییل بوده و چند استوری دیگر . به قیافه لاغر و چشمان شگفت زده اش نگاه میکنم. خدایا این راننده جوان خاور کجا ، اسرائیل کجا؟ دو جوان دیگر که با او رفیق بوده اند با تعهد آزاد می شوند. یکی شان شبیه پیک موتوری هاست که مرتب با خودش حرف میزند. انگشتان پرگوشت و شکسته ای دارد.به من میگوید حاجی شما قاضی هستی؟ بخدا من رفته بودم سر قبر مادرم فاتحه بخوانم. من را عوضی گرفتند. رو می کند به رفیقش . همان که راننده خاور و می توپد : ما را به گا دادی. دوباره رو به من می کند و می گوید : حاجی بخدا من بیگناهم.
خنده ام گرفته است. میگویم :من خودم هم متهم هستم.
اگر پابند نبود از حیرت بلند می شد. میگوید حاجی شما چرا ؟ به شما نمی خورد.
.........
رفیقم غرق در رمان می شود. میگوید رمان ...بله . تو باید دولت آبادی ما می شدی .
می گویم سپرده ام به وارث که بعد مرگم منتشر کند
@mashinetahrir
خلاصه سه راهی فرانکل
ی/۲
ابدیت آرزویی است که به کودک و پیرمرد به یکسان نمی گذرد. وقتی پایت از نردبان ابراهام مازلو بالاتردمی رود ، می خواهی ادامه بدهی. حتی آنانکه که آرزوی مرگ می کنند ، یا می خواهند تجربه جدیدی از زندگی بهتر را درک کنند یا میخواهند استراحتی که همه چیز را بشوید و آنها را از وضعیتی که هستند برهاند برایشان پیش بیاید.
در دنیای مادی ، همه چیز در یک عمر طبیعی تمام می شود. لذا تا هستی و تا قبل از آنکه به دوران پیش از تولد که هیچ خاطره ای از آن نداری برگردی ، خوشی کن. این خود یک مذهب است که بقیه مذاهب را دروغ می پندارد. اصولا مذهب وقتی به فرقه تبدیل می شود، جز خود را بر سبیل درستی نمی بیند و اگر تو به مذهب مادی معتقد باشی ، معنا یک امر چرند بیهوده است.
در اوضاع عادی ، شاید معنا یک امر چرند ساخته مکاتب یا مذهب به نظر برسد.
اما در اولین حبس و عدم توانایی بهره گیری از دنیای مادی ، انسان به فکر می رود. اینجا باید بروم سراغ ویکتورفرانکل که در دست و پازدن در میان اینکه کی با مرگش ، رنج هایش تمام می شود ، به فکر می رود. او معتقد می شود که
برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه وجود دارد
1- اگر انسان چیزی خلق کند، زندگی اش می تواند با معنا باشد، (در اینجا انسان از خود سئوال می کند : من برای چه زنده هستم؟)
2- انسان معنا را در شیوه تجربه کردن زندگی، یا کسی را دوست داشتن، می بیند.(در اینجا انسان از خود می پرسد:من برای چه کسی زنده هستم؟ )
3- انسان معنا را در بحبوحهٔ مشکلات سنگین در می یابد. طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب می کنیم (بلوغ من چه شکلی است)
در جایی ویکتور فرانکل معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبه رومی شویم که به هیچ روی نمی توانیم آن را تغییر دهیم ( حبس و عدم توانایی بهره گیری از دنیا)از ما انتظار می رود که خود را تغییر دهیم، رشد کنیم، بالغ شویم واز خود فراتر رویم...
در واقع فرانکل شما را به یکی از سه تغییر زاویه دید راهنمایی می کند. نمود اولش تولد بچه است. نمود دومش عشق زمینی است . نمود سومش اما مساله ای با پایان باز است.
/channel/mashinetahrir
راه تو..دستمالی دردستی که بر سینه می زند..عقب دسته هیات .شانه درگل و سینه..آرام گریه می کنی..استاد جعفر طولابی عکس ات را گرفته...کجایی ای مرد معطر نجیب..شب های تیره بر تن بیمار می بارد و من دانش آموز آن مکتبم که پاک شو قبل از آنکه بروی که کمترین درد این روزها گرفتاری سیاسی است. برایم بعد از دعا برای همه بندگان ، تعقب خیر بطلب . سعی کردم رنجی کم کنم در این چند دهه . ناتوان بودم. گرفتار نفسانیت هم .ابتلا و امتحان سخت هم. اما سخن تو در گوشم بود از سرور آزادگان که:
انَّ اجْوَدَ النَّاسِ مَنْ اعْطی مَنْ لا یرجو
این پاره های شب بر قلب و لرزش دست و ابر تیره ناامیدی که بهم رسیده و مرا کوفته ، برای پاکی است . پاک رفتن. خدایا درد مال من باشد اما به آنان که امیدی ندارند ؛ ابر رحمت دگرگونی حال برسان .نتوانستم بر رنج کسی مرهمی باشم. فاتح شدن برخود؛ گذشت و سکوت می خواهد.صبر بر نفسانیت خود، با آنکه دیگران آن را شکوه غرور می دانند
برای نجات جامعه ؛از نفسانیت خویش درگذر ؛جامعه ناامید ؛مستعد تبهکاری است
عهد نخستین انسان گذشت از خود است.
فَكَأَنَّ الدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ وَ كَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلَامُ.
این سردار مفخمی کیست که خواهان شکستن گردن بی حجابها شده؟
خیابون شده سالن کشتی کج ؟
شما عبداله موحد شدی ریقو؟
تو ضابط قانونی مثلا. دزد ها باید ازت بترسن نه دخترها. عجبا
نقلی با واسطه از استاد شجریان در مورد رهبری
دیشب فرصتی دست داد که خدمت یکی از اساتید موسیقی برسم. بیشتر برای دلگرمی و سرکشی چون شرایطی که دارند سخت است.
طرف های یک بامداد، استاد شروع به خاطره گویی کرد و درباره شجریان پرسیدم.
گفت ما یک شب خدمت آقای شجریان رسیدیم در خیابان دروس ( شریعتی یخچال)
مهمان شجریان آقایی به اسم دکتر موقتیان نامی ( اگر من اشتباه نکنم) بودند. وکیل بودند.
بحث سیاسی افتاد و شجریان دو مطلب را مطرح کردند.
اول از تماس تلفنی رهبری گفتند . دوم نقل کردند که در نمایشگاهی نوار استاد علیزاده( احتمالا شب سکوت کویر) را آقای خامنه ای برمی دارد و می خرد.
فردای ماجرا از قم و مشهد چنان هجمه ای علیه آقای خامنه ای می کنند که رهبری موسیقی گوش میدهد.
خاطرات دیگری هم گفت که اینجا جایش نیست..
راستش من باور نکردم. اما تا حال دروغی از این استاد نشنیدم. یعنی درکش برای من مشکل است که آن علما آنقدر قدرتشان زیاد باشد که به رهبری نیز چهارتایی بيندازند.
نقل بر صحت هم بگذارم ، ما روی یک جماعت اسم رستم گذاشته ایم و حالا خودمان از آنها می ترسیم. 26 خرداد ۱۴۰۲
@mosbatshahr
از توافق شفاهی تا بازگشایی سفارت آمریکا ( یادداشتی تخصصی)
این را اول بگویم راستش تحلیل من در سال‌های گذشته این بود که فقدان سفارت آمریکا در ایران را چه کسی جبران دوبله می کند. چه کسی اطلاعات جمع آوری می کند و چه کسی فروشنده است.
یک مسافر که به سفارت آمریکا در ترکیه و امارات و ...مراجعه می کند ، چطور تخلیه چند سرویس امنیتی می شود؟
به گمانم سفارت کشورهای دوست و هم‌پیمان. لذا تاسیس سفارت آمریکا بسیار ضررش کمتر از کارهای نیابتی جاسوسی و ضربه به ایران بود. چون لااقل آنجا پروتکل دارید اما درسالهای تعطیلی سفارت ، شما را کشورهای دیگر برای پول یا منافع خودشان می فروشند. فراموش نکنید که دستگاه اطلاعاتی پاکستان سالها در مورد ایران اطلاعات غلط در مورد سپاه قدس به آمریکا می فروخت. در مورد شهید سلیمانی هم کشورهای دوست ، اطلاعات غلط به وزارت دفاع آمریکا فروختند و آن جنایت خلاف قوانین بین المللی رخ داد. لذا می توان الگوی رابطه با سعودی را در مورد آمریکا نیز اجرا کرد. البته کمی استحکام شخصیت هیات ایرانی را می طلبد. واقعا زشت و ناپسند و خلاف غرور ملی است که هیات ایرانی مثل دختر نابالغ که خواستگار برایش آمده ، پشت میز ننشیند و واسطه حرف مقابل را بیاورد.
ایران دختر نابالغ نیست. این تحقیر را نپذیرید. واسطه از منافع ما می خورد نه آمریکا.
دوم:
⌨برخی دوستان منتقد در حال طعنه به نظام هستند که برجام را نپذیرفتی و حالا نفت دربرابر غذا را می پذیری. سعی کنیم اسیر گذشته نباشیم. تابستان داغی داریم. اگر بی اهمیت بود ، اسرائیل تیم ترور و خرابکاری مثل پلاسکو اجیر نمی کرد. وقتی واجا پیامک سراسری می دهد ، یعنی خرابکاری و جریحه دار کردن عواطف ملت توسط مخالف خارجی توافق محتمل شده.
مساله اینست که ما به تابستان آرامی نیاز داریم. راهبرد تسهیل روابط خارجی و سخت گیری در داخل اشتباهات. سهل گیری در داخل اتفاقا موجب می شود که هر توافقی احساس خوشایند و کاهش التهابات کند.
همه اش گفتنی است. اما یک نیروی سیاسی اگر حتی اپوزیسیون خالص هم باشد یا اصلا نفوذی فلان کشور در دستگاه تصمیم ساز نطام باشد ، ولی ته دلش وضعیت بهتری برای مردم کشورش را بخواهد ، باید فرق بین براندازی مد نظرش و فروپاشی دو مینو وار مملکت را بفهمد.
بله راهبرد زمستان سخت اشتباه بود. اگر آن اشتباه بود، چرا از جنس همان اشتباه تحلیل می فرمایید. تابستان داغ هم جنسش از همان است.
مساله دیگر تصمیم نظام است. این تصمیم بخاطر حسن روحانی قابل اجماع نبود. چون روحانی به خاطر حداکثری کردن انتظارات از برجام پیش ملت و رهبری ، احساس یک راهبرد متوقف شده و شکسته شده را ایجاد کرد.
هرحال در مهلت اوباما نتوانست یک اجماع داخلی با محوریت رهبری ایجاد کند. انتظارات برجامی هم آنقدر زیاد بود که نصفشون هم کفاف اقناع نظام را نمی‌داد.
حالا روزگار دیگری است. ما از رییسی هیچ انتظار معجزه در تعامل با غرب را نداشتیم. لذا آزادسازی منابع ارزی ، دستاورد می شود. بعد هم یک آشنایی زدایی در آمریکای تحت زعامت طرفداران اسرائیل و در داخل نظام اتفاق خواهد افتاد.
آشنایی زدایی یعنی اینکه ایران اهل تعامل است و در صورت توافق جدی ، تمام تصاویر وحشتی که جناح تندروی آمریکا و لابی اسرائیل ایجاد می کند دروغ محض است.
در داخل هم اینکه ما در داخل به آن مقدار تهدید زدایی رسیده ایم که با سعودی و اروپا و سپس آمریکا رابطه نرمال داشته باشیم بدون آنکه سیاست داخلی مان غرب محور شود.
کمی منصف باشیم. اوباما برجام را به اجرا نگذاشت و ترامپ آن را پاره کرد.لذا موضع ایران امر ثانویه بود. ایران درواقع با توافق شفاهی درحال ورود به مولفه های قدرت در آینده نزدیک سیاست خارجی است. اینبار می تواند بگوید که آمریکا آدم شده است . چنانچه طی یک ماه سعودی رفتارش دربرابر ایرانیان عوض شد.
@mosbatshahr
این اطلاعات غلط است. آقای خاوری بچه سه سیک خرم آباد بود. ته دوران انقلاب هم دختر بازی می کرد.
انقلاب که شد مثل آوینی نشد. رفت تو کار اداری. چند تا خوش خدمتی کرد و رفت بالا. کارش را بلد بود. منتها اینقدر غرق شده بود که نمی‌توانست به یک زندگی کارمندی قناعت کند.
دیگه رفت و رفت تا تهش.
در میان ما میلیونها انسان هستند که در خلوتگاه نه اعتقادی دارند. نه خوششان می آید. منتها همراهی و ریا را لازم می دانند.
معمولا اگر کسی را در افراط دیدید بدانید یا گناه کبیره کرده یا دارد زور می زند در این سیستم بیاید بالا.
. گفت یک کارمند دم مرگ وصیت کرد که چهل سال نماز صبح و مغرب و عشا برایم بخوانید.
گفتن نماز ظهر و عصر چی؟
گفت نه. آنها را در نماز جماعت اداره خوانده ام.
ریاکاری در ایران لازمه رشد است. شما فکر می‌کنید طرف واقعا اعتقاد دارد؟ نه.
صدام طوری اطرافیانش را ترسانده بود که در خواب هم بهش وفادار بودند. ولی روز واقعه یک نفر پیشش نماند.
ترس از حکام این جهت در سنت شیعی حرام است. اول شرک است. دوم نتایج اطرافیان صدام را دارد
@mosbatshahr
بی حیایی نظام
به نظرم وقتی دستگاه رسمی و رسانه رسمی ، نشان میدهد که در انتشار چهره دختران ما و بانوان بی حجاب و اغلب عفیف بی ملاحظه است، مقابله به مثل آن از طرف جامعه حتی افرادی با ایمان سنتی ، انزجار است.
یادتان هست یک روحانی بی شرم رفته بود وسط جلسه خانم های خانه دار و مراحل زناشویی رل به رکیک ترین شکل تعریف می کرد. اوج وقاحت یک مقام روحانی بود . مشمئز کننده . من بعد از آن دیگر شب قدر به پشت هیچ روحانی نرفتم.
این حرکت نظام در چهره نمایی بانوان علاوه بر گسترش مجرمان ، نشان از بی حیایی دست اندرکاران دارد. خدا رحمت کند مرحوم پدرم را.
یکبار من را گوشه ای کشید. گفت حواس ات باشد پسر. حواس ات باشد لعن خدا را تا ابد بر خودت نخری.
یک سواد قرآنی داشت. گفت من از آقای خمینی شنیدم درنجف که قرآن می گوید اگر کسی به زنی عفیفه تهمت بزند ، خداوند لعن اش می کند . لعن خدا ابدی است. هیچ وقت آبروی زنان را لطمه نزن. پرده بینداز.
آقای خمینی گفت همه عفیفه اند.گفت من میگویم دزد باشد. اما عفت داشته باشید. درمورد عفتش احتیاط کنید.
خداوند این اشتباه نظام را لعن می کند. قطعا . قطعا. من اینطور نگاه میکنم
@mosbatshahr
با مخاطبان آشنا/ چرا علاقه ای به اشتهار ندارم
📕یکی از عزیزان نویسنده نوشته :
سلام استاد خسته نباشید. دستمریزاد نوشته هاتون تا ...هم رفت.👏
حتما باور نمی کند که از این کار اذیتم . چون این کانال یک دفترچه شخصی است ومطالبش علیه کسی نیست. شاید اگر بیست سال پیش بود خوشحال می شدم. الان نه. چرا؟
بگذارید اتفاق اردیبهشت را کمی بازکنم. در اردیبهشت من را در پی یک بولتن از طرف اطرافیان آقای خاتمی احضار کردند.
وقتی کارشناس مربوطه که قیافه اش شبیه سعید امامی بود ، چهره پیرمرد روبرو را دید کمی جا خورد.
عکس های من در اینترنت مربوط به چند سال پیش است. تصور می کرد یک جوان جویای نام الان می آید روبرویشان.
نه. یک پبرمرد شکسته با ریش انبوه سفید و سر تراشیده بعد از عمل و کلاهی بر سر . چند بار پرسید تایید می کنی شما فلانی هستید. گفتم بله من فلانی هستم.
اینکه این چند سال چه بر من گذشت و چه داغ ها دیدم و چطور شد که در اثر یک حادثه و بیماری که ضربانم را از ۴۰ تا ۱۵۰ متغیر می کرد قابل گفتن نیست.
من از سال ۸۸ شروع به تغییر کردم. به آقای میرحسین علیرغم آنهمه محبت قلبی نوشتم که یگ رهبر نباید مقهور جمعیت شود ، آن را به سرمایه رای تبدیل می کند. لطفا جمعیت را به خانه ها بخوانید و مذاکره با نظام کنید. متاسفانه نشنیدند و اطراف ایشان حسابی راقم سطور را نوازش نمودند.
من ذاتا خوشم از کرباسچی نمی آید. به همسر شریف آقای کروبی گفتم که کرباسچی می خواهد رئیس جمهور شود یا کروبی؟ نگذارید احمدی نژاد از کروبی یک اپوزیسیون بسازد. با کرباسچی پای ماکسیمایش دهن به دهن شدم. گفتم این شیخ بزرگوار ما که سال ۸۴ مثل منی رسانه اش بود و شش میلیون رای گرفتیم را به فنا میدهی برای خودخواهی خودت.
نمی‌گویم من درست گفتم. شاید از روی حسادت به این گروه جدید بود. من که قدیس نیستم.
اما متاسفانه همان شد که می ترسیدم. خروجی ۸۸ ، تن دادن به روحانی بود. میدانستم روحانی دنبال سیاست خارجی است. نامه ای نوشتم و مکالمه ام را با دکتر ظریف در ایام بیماری ایشان منتشر کردم. حالا یک درصد تاثیر گذاشت. نظر روحانی به واعظی بود. ظریف ولی وزیر خارجه شد.
اینها را نمی‌گویم که باد کنم. من دنبال حل مساله از طریق کمترین هزینه برای مردم بودم. چرا با روحانی مخالفت کردم و ۷ سال در جایی اندازه یک قبر ، یک سلول انفرادی شکنجه روحی و اداری شدم؟
چون روحانی در سیاست داخلی واقعا بی رحم بود. امنیتی ها کلا اینطورند. میکوبند. نظام هم در کشتن مردم عموما بی طرف است ولو از طرف اصلاح طلب تندرو باشد.
دی ماه ۹۶ یک فاجعه در درود لرستان بود. چند جوان شیعه را که شعار دادند کشتند و طرف آمد گفت اینها داعش بودند. داعش؟ در قلب لرستان که یک خانواده سنی ندارد؟
آبان ۹۸ تکرار فاجعه. من از آبان ۹۸ دیگر فقط دشنام میدادم و روحانی ، شمخانی و وزیر کشورش را نفرین می کردم.
وقتی عباس معروفی گفت رییسی جایگزین مناسب است ، میدانستم نیست. اما همتی را هم یک روحانی دیگر میدانستم.
کابینه دولت رییسی که اعلام شد ، گفتم بازی از نوع بدترش شروع شد. پایداری ها بی سوادترین قشر سیاسی هستند. مادی گرا ، فاقد برنامه توسعه ، قشری ، دروغگو و وحدت ملی شکن.
آنها دولت را گرفتند چون در بالا دستور اشتباه این بود که اینها وفادارند. نه اینها دنبال استحاله جمهوری اسلامی به جمهوری مصباح هستند. افکار حجتیه در فرهنگ ، افکار حزب توده در سیاست خارجی و خشونت و زور به جای اقناع در سیاست داخلی. توسعه برایشان فحش است. آنها برای من مشکوک به نفوذ در ارکان هستند. دلیل ندارم. فاکتورهایشان را بررسی میکنم ، فاکتورهای براندازی آقای خامنه ای است.
حالا آقای خامنه ای چرا لازم بود . چون به جای تحمیل هزینه فروپاشی و اعدام های خلخالی های کراواتی، می توانست اصلاحات ساختاری را در موضع قدرت ایجاد کند.
علاقه دوستان امنیتی که ریشه در افکار پایداری دارند اینست که هر مصلح و وطن پرست را تبدیل به مسعود رجوی و یک نیروی نفرت کنند.
چرا ؟ چون زدنش راحت است.
لذا به دوستان جوان توصیه ام اینست که پایدارچی ها از شما آنی نسازند که دلشان می خواهند. اگر نتانیاهو الان رئیس جمهور ما بود ، همین برنامه را داشت.
راستش تریبون ها دست افراد نفوذی افتاده . مثلا علیزاده به گمانم ده سالی است که مامور آنور آب است و از این طرف دنبال تاثیر بر سیاست خارجی ماست.
خیلی های دیگر هم هستند.
من فقط برای از دست نرفتن توانایی وذهنی وحافظه ام می نویسم. اگر کسی شیطنت میکند و برای کانالی که مشخصات تدبیر و تفکر و راه حل جویی را نمی پذیرد، کاری علیرغم میل من می کند.
پدافند غیر عامل
حالا تا بحث قطعی آب تهران است با اجازه برادران ۱۱۳ و شنود و بقیه من یک مساله واقعی را بیان کنم. وجدانا طرف خودش انقلابی است.
۶ صبح دم کارت زنی یکی از همکاران را دیدم دست و رو نشسته و ناراحت . بچه اش هن همراهش بود.
به روی خودم نیاوردم. نزدیکم شد و گفت استاد امروز خدا را شکر کردم کارمندیم.
گفتم بله. چه ماه است بچه تان.
گفت استاد نپرسیدی چرا ؟
گفتم بله. الحمدلله شغل دارید( قبلا در نماز خانه خیلی سجده های طولانی می کرد که جذب اداره شود .الان لندکروز دارد . چون با آقای ...باجناق شده)
گفت نه استاد. اگر اداره نبود کجا قضای حاجت ( او لفظ دیگری به کار برد که خلاف شئون نوشتن است) می کردیم.
گفتم بله . چطور؟
گفت دوسه روز است آب نداریم. من می آیم اداره قضای حاجت( همان لفظ) میکنم. امروز بچه زبان بسته را هم آوردم:) . توالت را نشان بچه دادم و گفتم بله. می فرمودید.
گفت : این مساله پدافند غیر عامل است بخدا و چند حرف سیاسی امنیتی. با اشاره گفتم تلفنم احتمالا شنود دارد.
گفتم : بله . احتمالا ایشان هم خدا را شکر می کند که می آید سرکار . وگرنه مشکل امنیتی می شد.
آهسته گفت : دیدیش استاد؟ لامصب اون نصف آب شهر تهران را مصرف می کند برای طهارت :)
گفتم عجب. نه تمیمم می کنند
گفت : گفت مگر اقتصاد مقاومتی است. ما که مثل خارجی های چیز نشور با دستمال آنجامون رو پاک نمیکنیم.
بعد رفت در فکر و ادامه داد:البته فکر نکنم آب خانه ایشان قطع شده باشد وگرنه دستگاه‌ها را سرخط می کرد.
گفتم ممکن است. ممکن هم هست که در محل کار مدیریت بحران در حال قضای حاجت باشند. .گفت احسنت همینه و گفت استاد شما هم شیطونی :) و رفت دنبال بچه اش:)
@mosbatshahr
توالت سیاسی
ای مسولی که گفتی برای ۲ میلیارد آدم آب داریم، خواستم بگویم که این پبرمرد طبقه پایین ما ؛ دو روز است ، همه اقوام جنابعالی را مورد عنایت قرار می دهد:)
دو روز است محله ما شهردار تهران را مورد تفقد قرار نیدهند و دبه به دست سراغ اب می گردند.
ای آنکه دنبال لایحه حجابی
دوروز است طهارت و نجاست مومنین برباد رفته و یک بطری کوچک آب خوردن ۷ هزار تومان شده
من فهمیده ام که جز خودم کسی طرفدار نظام نیست و موقعی که میخندم آدمست که زیر لب دارد فحشم می دهد
من چون در جنگ و بمباران این مسائل را دیده ام و نوستالوژی است برایم لبخند میزنم اما نام یکایک مسولین مملکت را اصحاب حرمله گذاشته اند
پیرمردی امروز می گفت: دارند انتقام سخت از ما را با تحریم توالت میگیرند
من میدانم که تغییرات زندگی مثل کله سحر بلند شدن برای شادابی است و بی ابی تهران برای درک هموطنان بلوچستان است اما مردم نمی خندند. دارند فعلا فحش های آب نکشیده می دهند :) کلی فحش یاد گرفتم
تحریم نعمت نیست. آیا توان شکستن تحریم را داریم؟
🌘قطعا ما وقتی بر حسب غریزه تهدید می شویم یا منع می شویم دو اتفاق می افتد.
یک :احساس خدشه به غرورمان که باعث می شود احساس بی نیازی ابراز کنیم.
دوم: احساس نیاز شدید به آن تحریم و منع.
تحریم به معنای حرام بودن معامله با فرد تحریم شده است. این تحریم در یک نگاه ده ساله چه نتایجی برمردم دارد؟ در زیر به آن زنجیره وار اشاره می کنم:
۱. کاهش درآمد: تحریم منجر به کاهش درآمد دولت ها و مردم می شود و سبب شدیدتر شدن فقر، تورم و عدم توازن در قیمت‌ها ست.
۲. تضعیف اقتصاد: چون مردم نسبت به خرید کالاها و خدمات رفتار محدودی دارند و در نتیجه تولید کاهش می‌یابد و بیشترین خسارات متوجه کارگران و کسب و کارها میشود.
۳. ایجاد بی‌ثباتی: تحریم‌ها ممکن باعث می شود که مردم از قدرت خود ناراضی شوند و احساس ناامنی در سرمایه گذاری داشته باشند.
۴. افزایش جریان مهاجرت:افزایش جریان مهاجرت از کشور تحریمی لاجرم است. چون مردم در جستجوی کار و درآمد به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند.
۵. فروپاشی سیستم پزشکی ودارویی و خدمات: با مهاجرت پزشکان و پرستاران و عدم دسترسی به خدمات درمانی و پزشکی قطعی است.
۶. تنش های اجتماعی : تشدید نارضایتی و خشم مردم باعث تنش های بی بهانه و با بهانه مردم با مردم می شود.
۷. زیان برای محیط زیست: تحریم از طریق کاهش کیفیت زندگی و عدم دسترسی به منابع خارحی ، باعث افزایش آلودگی هوا، آب و خاک میشود.
۸. کاهش امنیت: تحریم منشا کاهش امنیت و افزایش جرائم در جامعه شود.
۹. خسارات سیاسی: باعث تضعیف نظام سیاسی قدرتمند و پاسخگو و ضعف حکومت مرکزی و راههای خشن در حقوق بشر در کشورمی شود.
۱۰. ایجاد روابط تهی : تحریم بین افراد جامعه روابط پوچ و مادی می شود و همبستگی ملی را کاهش میدهد. در بعد خارجی تحریم باعث اجبار با دیگر کشورها می شود و باعث عدم همکاری و تبادلات اقتصادی و فرهنگی گسترده با ملل دیگراست.
۱۱. ضعف قدرت نظامی: تحریم اگر دربعد تسلیحاتی باشد باعث ضعف قدرت نظامی کشور می شود عدم رسیدگی به نیروهای نظامی و تجهیز مناسب آنها.
۱۲. کاهش شانس برای توسعه: معمولا تعطیلی پروژه‌های مختلف و کمبود سرمایه‌گذاری در اقتصاد از پیامدهای تحریم است
۱۳ کمبود کالا: ایجاد کمبود کالا و افزایش قیمت‌ها برای اجتماع و کاهش تولید و افزایش خسارت‌های اقتصادی ازنتابج آنست.
۱۴. تضعیف جایگاه بین‌المللی: عدم همکاری بین‌المللی و تحریم شدیدتر کشور توسط جوامع بین‌المللی حتی درورزش. جام تختی با دوسه کشور برگزار شد.
۱۵. خسارات برای کسب و کارها: تحریم ها موجب کاهش اشتغال و درآمد سرمایه‌گذاران منجر شده است
۱۶. کاهش ظرفیت علمی و تکنولوژیک: تحریم باعث ناتوانی در تولید دانش به قصد تولید محصولات پیشرفته منجر شود.فرار مغزها از نتایج دیگر آنست.
۱۷. کاهش اعتماد مردم به حکومت: اعتماد مردم به دولت و حاکمیت با تحریم کاهش و به نتیجه‌گیری از عدم کارآیی دولت در رسیدن به هدف‌های مشترک منجر شود.
۱۸. افزایش تبعیض و تنش‌های نژادی: تحریم باعث افزایش تبعیض و تنش‌های قومیتی ؛ زبانی و نژادی به علت کمبود منابع می شود و به نارضایتی و اعتراضات بیشتر منجر گردد.
۱۹. کاهش سطح آموزش و پرورش: تحریم به نتیجه‌گیری عدم دستیابی به فرصت‌های آموزش و پرورش برای جامعه منجر می شود. نتایج المپیادها را ببینید.
۲۰. افزایش فساد: تحریم به طور یقینی باعث افزایش فساد در جامعه شود و به نتیجه‌گیری عدم رعایت قانون و حقوق شهروندی و تبعیض در دسترسی به خدمات عمومی منجر گردد. از طرفی دور زنندگان تحریم شریک قاچاقچیان بین المللی می شوند که رابطه شان بر اساس فساد طرفین است.
۲۱. ضعف سرمایه های ایثار: تحریم باعث ضعف جانبازان و عدم پشتیبانی از آنها می شود.
۲۲. نافرمانی مدنی: تحریم محرک اصلی نافرمانی مدنی و از طرفی سرکوب توسط حکومت می شود و به نتیجه غایی از اعتراضات فراگیر و خشونت در جامعه منجر می شود
۲۳. تحریم دوستی: تحریم باعث ایجاد تحریم گرایی و سبک زندگی جدیدی در جامعه می شود و به نتیجه‌گیری از تلاش برای ایجاد همکاری و تفاهم می کاهد و به راههای پنهانی منجر میشود.
۲۴. کاهش اعتماد بین‌المللی: تحریم باعث کاهش اعتماد بین‌المللی به کشورمی شود و به کاهش تجارت و همکاری‌های بین‌المللی منجر خواهد شد. البته گشور سعی میکند با هزینه بیشتر ، دوستی کشورهای بی خاصیت را جلب کند.
۲۵. عدم دسترسی به فناوری: تحریم باعث ناتوانی در دسترسی به فناوری‌های پیشرفته می شود عموما موشک پیشرفته و ماشین عقب مانده لادا تجربه خودکفایی افراطی بود. عدم توسعه صنایع فناوری در کشور از پیامدهای آنست.
🎥 ارتباط با ونزوئلا برای ایران سود اقتصادی دارد یا نه؟
@Farsna
قطعا این خبر دروغ است و نوعی ضد اطلاعات است. البته فاکس نیوز وظیفه ارعاب طالبان را تکمیل میکند. آنهم منطورش مشخص است در باد در تنبان طالبان انداختن.
کل نیروی طالب دو برابر این مقداراست و آنها قصد به بهشت رفتن ندارند.
وانگهی زمامداری خلیفه محور طالبان آنقدر بی سر است که از این جنگجویان قطعا دو نفر خودش را به خط میزد.
اگر طالبان اینهمه نیروی مستعد داشت ، یک درصد آن را در حمله به پنجشیر استفاده میکرد. خلاصه رادیو فردا هم ایضا له . ترس می فروشد.
@mosbatshahr
چرا دختران سرمایه اند؟
شما با هر اپوزیسونی مناظره کنید ، می توانید از جمهوری اسلامی در تحصیل دختران ایرانی در چهل سال گذشته دفاع کنید.
در آمار و ارقام تا ده سال پیش ، آمار بانوان تحصیلکرده ایرانی ( از نخبه تا دانشجو در دانشگاهی دور افتاده) نسبت به کل منطقه بالاتراست.
این مزیت در ابتدای مشروطه که کار یدی و سخت( کشاورزی ، صنعت ، بازرگانی) تابع جنسیت مردانه بود ، شاید چندان کاربردی نبود. اما در قرن حاضر که به قول رهبری دوران هوش مصنوعی و نانو است ، تحصیل دختران یعنی متوسط هوش و امکان بهره مندی از دنیای امروز در جهت تولید ، رفاه، فرهنگ و زندگی قابل احترام برای ایرانیان فراهم تر می شود.
متاسفانه چنانچه عرض کردم ، این مزیت برخی از ارکان نظام و مسولان و افراد ذینفوذ در تصمیم گیری های نظام را ترساند.
چون زن هنوز برایشان نه یک انسان ، که یک وسیله لذت و آشپزی و خدمتکار و تایید کننده آقای منزل است. در محترم ترین شکلش ، ماشین فرزند آوری یا مقام مادری.
نکته مهم اینست که افزایش رفاه ، فاکتور موثر ازدیاد نفوس است. اگر کسی در دنیا احساس رضایت کند ، سعی میکند با داشتن فرزندان بیشتر این رفاه را حفظ کند و تجربه زندگی را به آنها ببخشد.
در سطور بالا عرض کردم که رفاه در گرو رشد اقتصادی جامعه است و کارهای امروزه ، به ندرت جنسیت می شناسند و زنان می توانند سرمایه انسانی بزرگ ایران باشند. چون نظام سالها برای رشدسواد و تخصص آنها هزینه کرده است.
اما در لحظه نتیجه گیری ، چه می کند؟ لایحه تسهیل گری می دهد؟
نه. لایحه حجاب میدهد.
لذا تبدیل مزایا به معایب و تهدید یکی از ۲۰ موضوعی است که فی المثال در اینجا توضیحش دادم.
۲۳ خرداد۱۴۰۲
@mosbatshahr
ی /۳💠فرصت مبارک زمین خوردن
در زمانه تنها ماندن ، قرب خداست. دوست و دشمن آن نبودند که در ذهن داشتی. آنقدرها ، ادعاها و سرمقاله هایشان با آنچه تو در زحمت و رنج خویش تنهایی کشیدی متفاوت نباید می بود. درکشان می کنی.
همه آدم ها سعی میکنند که زمین نخورند و تو انگار سعی کرده ای تا زمین بخوری. این را از آن برادری که می گوید ما مواظبیم تا از شخص شما محافظت و صیانت کنیم تا خواهرت که سرزنش ات می کند می گویند.
ساق و برگت را می اندازی. مثل بعد از درآمدن از گردبادی در بادهای شن ریز سیستان است.
آیا انسان ریشه دارد چون گیاه ؟ امتحان ریشه ها چطور بود مرد؟ فقط خودت میدانی. خودت واقف تر به ضعف جسم و جانت هستی. اما از طرف دوست و دشمن حمل بر این می شود که تعمدا میخواهی این جان را برداری و ریشه را به تند باد بسپاری و از قطار پیاده شوی و در نمک شن های راه دفن شوی.
آیا تو با جان خود دشمنی؟ آن یار نزدیک چه سرزنشی کرد؟ مگر تو پیامبری یا رسالتی داری که بنویسی؟ سکوت هم نوعی حرف زدن است.
چرای ماجرا همین است. چرا بی ریال و پاداش و تشویق و هر وابستگی گروه و حزب و مرشد و پیری ، این راه را رفتی؟ پشیمانی؟ مزد رسالت مگر میخواستی که از زمین خوردن توسط آنان که رسالتشان بلند کردن نام ها و نامه هاست دلگیر باشی؟
نه . اما حداقل رسم انسانیت اینست که آنچه در نهان است ، جهان نیز برای تو بخواهد.
خوب . حالا قضاوت دیگری داری و میخواهی اعراض از دوست و نادوست کنی؟
معنویت مگر جز اینست که اگر نتوانستی جامعه را کمک کنی ، خویش را بی نیاز از کمک کنی .زمین خوردن فرصتی برای چطور بلند شدن اگر باشد ، چنگی به دل نمی زند. زمین خوردن آنگاه قابل اعتناست که شرایطی شبیه آن روز واپسین در تنهایی مطلق خود با درونت پیدا کنی.
آیا در آن تنهایی ، نزدیک یک دلگرمی معنوی هستی یا منتظر تفقد قدرتی که چشم به آن بدوزی.
زمین خوردن اگر آن آگاهی را به تو داده باشد که هیچ توقعی از هیچکس نداشته باشی ، تو را به آن خلوت تو و صاحب حقیقت جهان می برد.
دربار مناجات خود و او . جایی که همه غایبند جز او . دنیا روزی گرد توست و روزگاری در تن دردمندت تا فر سنگ ها ، دست آشنای مددرسانی نیست.
نه مسیح هستی و نه معصوم. اما چون مسیح تا هنگامه صبح تکذیب می شوی. زمین خوردن فرصت دانستن چیزهایی است که در سر بهوایی ، آشکار نبود. حالا جانت آزاد ز سایه دوست و نادوست است. این مبارک زمین خوردنی است. ۲۳ آذر ۱۴۰۲
/channel/mashinetahrir
یک
مدتی است که دوباره نمی نویسم. از اول شروع کرده ام به شک . نمی نویسم و از بی اسم ها که کنار خود جمع کردم را بعد مدتها رها میکنم . دوباره معلمی می بافم میخواهم آنها که پی سخن با معنا نوشتن هستند ، طوری بنویسند که هیچکس ننوشته است. این بعد از بیست سال اتفاق افتاده. همین حدود . دوباره همان کار را می کنم. آنها که نزدیک به بیست سال پیش جمع کردم ، نویسنده هایی هستند که بهتر و خوبتر از من اند. چه بهتر که کسی را به راه بیندازی که فردا دنبالش مشتاق چچبدوی. در بیست سال گذشته تمام جاه طلبی ام از دست رفت. توانستم هرجا که مهم است از روزنامه و غیر آن بنویسم. حالا نوبت آن بود که به داستان نویسی برگردم. به جایی که می توان تو را ساخت. به شعر بازگردم .جایی که تو را با تمام روحت بتوانم زنده کنم . نوبت به تو هم می رسد . وقتی که عکس تو را نقاشی کنم پشت جلد کتابی.
باید قبل از مردن کارهایی کرد که نمی توانی بعد از مرگ آنها را به انجام برسانی..اینکه صدایت می کنم از عمق تاریخ ، چون تو شاهدی در درون من هستی که دیگران هرگز تو را ندیده اند. حتی خودم هم خطوط چهره تو را باید با تخیلم بسازم. و صدایت و هرآنچه جان دارد در بررسی یک گذشته خوب وصبور و آینده ای نه تیره تر از این شب..میخواهم بنویسم از هرآنکس که شبیه تو باشد
/channel/mashinetahrir
محرومیت و مرگ انگار همراهند و همزاد. اعتیاد جوانان کم است ، این مشروب خواری ها شده یک بدبختی . منع میکنند حریص تر می شوند. یک قطار آدم جوان که برای کمی سرخوشی ، با جان خود یا بینائی خود بازی می کنند. یارو خرپول که دراثر رانت و معاملات عفن به عشق و حال افتاده ، مشروب پلمپ می زند. این جوان معصوم هم ادای او را در می آورد.
می دانید منطقه اسلام آباد و حصارک کجاست ؟ محرومترین نقطه ها. بعد این رفتار خطرناک برای کیست ؟ برای جوانان کله داغ.
ما اینهمه دغدغه افزایش جمعیت داریم. اینهمه مرگ مفت جوانان. وا اسفا... کاش این دوستان علوم اجتماعی و روانشناس به این بلیه که جوانان را گرفته ورود کنند. خیال کنند یک قطار از ریل هر ماه خارج می شود. چه راه حلی دارید؟ آقایان که کیف میکنند و می‌گویند حقشان است.
اگر این ها را فرزند خود تصور کنی ، حقشان است؟ واقعا می گویید؟ فرزندان شما که توالت‌های اروپا و آمریکا را فتح کرده اند.نمی‌دانند اسلام آباد کرج کجاست.. وااسفا برای خود تخریبی این جوانان...
@mosbatshahr
اسم شجریان آمد یک چیزی بگویم.من هروقت نتانیاهو تهدید نظامی میکند معمولا آهنگ های حماسی گوش میدهم. یکی از بهترین آهنگ ها ، استاد شهرام ناظری است. برخیز که دشمن به شکار آمده امروز. روزی که داعش به مجلس حمله کرد ، رفیقی که سال ۸۸ چند سال گرفتار بود برایم فرستاد. کل خبرها را فراموش کردم.
این آهنگ هم شجریان خوانده.
زنده باد ایران، غلط کرده اند که حمله به ایران بکنند. ما یک کشاکش با جمادات عالم در درک واقعیت های زندگی امروز داریم. یک تهدیداتی هم هست که از اجنبی است. از طالبان تا نتانیاهو تا علیف.
تا موقعی روحیه این دختران ایرانی ملی است ، مردش هم هستیم .. درود بر هرکس که برای وطن خود ، با غرور و حماسه بخواند
این اقایون صیانت یاد بگیرند و باگ ندهند. ایران را دوست داشته باشید و دنبال افکار بسته نروید. منافق ظاهر الصلاح برای بستن ایران و ضربه زیاد است...یاد بگیرید از روحیه این خواهران من که اگر کسی ایران را نگه داشته ، همین ها هستند که در وطن نفس می کشند. همین دختران خوب وطن پرست. اینها را دل بشکنید که فلان آخوندی که جبهه را در دانشکاه امام صادق حرام کرده بود خوشش بیاید؟ صد سال سیاه نیاید.
@mosbatshahr
آرمان سادگی
چه جمع معصومی است. خدا به نیت پاکتان مدد برساند. ديدن چهره های سالم و متقی ولی آزادیخواه در مقابل تصویر پهلوی و رجوی و مصی و بقیه ، یک احساس دلگرمی در داخل است. منتظر باشید نظام از یک سو و اپوزیسیون از سوی دیگر بزودی نقره داغتان کنند. چون آنها هردو طرفدار وضع موجودی هستند که ملت را برشته می کند ولی برای آنها پول دارد.
این را دوستی فرستاده است و انتقادهای من را میداند. اگر آقای نصیری ناراحت نشود بگویم ؛ آرمانگرایی همه چیز است و هیچ چیز. خوبست ایده های عالی قبل از ۱۹۱۷ روسیه را مطالعه کنید. جمعی که به سوسیالیست ها و آیده آلیست های تخیلی معروف شدند.
توصیه میکنم که گفتگو با نظام یکی از ایده های اصلی تان باشد. شما در باد ایده آلیسم نخوابید. میرحسین برفرق سر ما ولی راهبردش از تنزه طلبی به تصوف و داغان شدن میلیونها جوان رسید.آنهمه خودکشی، مهاجرت و عوض شدن ژنتیک برای بقا.
خدا رحمت کند آقای سحابی را یک جمله ای می گفت به این مضمون که استوار ماندن بر اعتدال در روش از زندان انفرادی فشاری بیشتر بر انسان وارد می کند. شما میروی کنج انفرادی و نماز شب و مفاتیح ..و قهرمان هم میشوی ولی...
@mosbatshahr
تکمیلی: یکی از اساتید خرم آبادی بعد از نوشتن مطلب تماس گرفتند و یکساعتی صحبت درباره خاوری کردند. سه سیک محله قدیمی پایین پشت بازار است. من خاوری را در ایام عاشورا آنجا دیده بودم و گمان کردم که بچه همان محل است. چون تعصب به محله در ایام عاشورا هست. ایشان فرمودند که نه . خاوری بچه محله بالای پشت بازار بود( هزار متر بالاتر برای آدم دقیق حیثیتی است)
درمورد همسر همدانی خاوری و اینکه متمول بود توضیحاتی داد. گفت که شما معتقدی خاوری اختلاس کرد یا جهرمی. گفتم جهرمی چون جهرمی پشتش ناطق نوری بود کاریش نداشتند. اما در اقتصاد سیاسی خاوری روغن کاری اقتصاد بیمار را می کرد.
بحث مه آفرید امیر خسروی را نمود که از اختلاف در واردات گوشت با یک وارد کننده درازش کردند. گفت خاوری هم ترسید درازش کنند. برادرش مسافرکش در خرم آباد است و.. القصه. افراد خاکستری هستند. اگر یکبار چشم ات را به فساد بستی ، دیگر بالا میروی ولی یا دراز می شوی یا باید بروی کانادا. قصه مفصل است.گفتم
فردا خاوری هم سر پل صراط جلویم را نگیرد. باید در فکر آخرت باشم :)
صحبت پیچیده بود و استاد را زیاد اذیت نکردم. بسیار از ایشان آموختم.
هنر زن بودن یا اصحاب تستوسترون
☺️وجدانا حق است که در غذای بعضی علما و پامنبری هایشان کافور بيندازند.
اینها خیلی گنگ شان بالاست.
اگر این بانوی هنرمند مجلله را امام جمعه موقت تهران با آن چشم های از حدقه درآمده ببیند ، اسیرش می کند که کنیزش شود.
اما بخدا من احساس میکنم که احساسات رقیق قلبی و زیبایی خداوند در موسیقی است. در اینکه انسان ورای بخارات مغزی ناشی از چرب و شیرین خوردن باید ساعتی در خلوت خویش موسیقی هستی را روی این کره خاکی که مثل یک دانه شن در بین کهکشان راه شیری و سوپرنوآ در حال سبح است بشنود.
شیعه از اول مشکلش با سنت عربی همین بود. ای انسان خداوند را به اندازه احکام برای عرب جاهلی پایین نیاور. علی ع می گفت از من راههای آسمان را بپرسید. یارو میگفت چند دانه ریش در صورت من است.
کل دوران اموی به این گذشت که از علی یک عرب بسازد. حدیث جعل کند که پسرانش در حمله به ایران بوده اند.
اما علی در دوران خلافت حتی یک کشور گشائی نکرد.
انسان تربیت کرد راه انسان هوشمند زنده بماند. عدالت و آزادی نشان داد که کسی لکنت نگیرد . شعردرباره عشقِ شمشیرزن هوازن میگفت.
حالا یارو می گوید ...هی دادبیداد
@mosbatshahr
من اکنون دنبال اسم و تشهیر نیستم. چه سودی برای من دارد جز مزاحمت. حرفها و راه حل های صحیح ام را هم دیگر نمی خواهند . چون فلان سایت اسم من را آورده، می روم در لیست بدها.
لیست بدها هم یعنی از راهکارهای هرگز استفاده نکنید.
اینها را نوشتم که دنبال زیر بغل مار نگردید. واقعا من نیستم که مطلبم را جایی بفرستم. خود خوانندگان هستند.
کاش آن سر پرشور در من بود. پیرمردی نگران جایش را گرفته است.
امیدوارم کمکی به کاهش رنج ها کرده باشم. وگرنه پشیمانم.
۲۵ خرداد۱۴۰۲
🔒آنتی فروپاشی یا علت اعتراضات؟تحریک مردم به نارضایتی عمومی از چه ناحیه ای صورت می پذیرد؟ آیا دستگاههای نظام گاهی در گارد ناراضی کردن مردم نیستند ؟ یا آنها در زمین اپوزیسیون معتقد به فروپاشی اجتماعی نمی افتند؟ اپوزیسونی که ملی گرایی ندارد معمولا روی به تخریب اجتماعی دارد. در طرح های بمباران کشور و تحریم ها امضا می کند. از دور هم می توان لحن آنها را تشخیص داد. یک حیات انگلی در تنش های اجتماعی برای خودش می سازد. من معتقدم این اپوزیسیون به تنهایی کاری از پیش نمی برد. همکار این نوع انگلی ، گروه اجتماعی نفرت پراکن و خود حق بینی است که به وضعیت پذیرش مردم بی اعتناست. گاهی مستمسکش قانون و گاهی فرمان فلان مسول است. خوب هیچ مسولی معصوم نیست.پیامبر خدا هم ناگزیر به بررسی حرف اطرافیان بود و مشورت می رفت. ما که پر از عادات بشری هستیم. القصه شیب فروپاشی در مخالف سازی از مردم به این شکل است و چون تن بیماری که این علایم را دارد ، باید مواظب بود که خطاهای مدیریت بیشتر نشود و گاهی ریل و گارد مقابل مردم عوض شود.
علایم نارضایی مردم می‌تواند در کوتاه و بلند مدت به صورت موارد زیر تأثیرگذار باشد:
۱. افزایش حساسیت وتلاش و پرس و جو برای شناخت عمومی نسبت به مشکلات و بحران‌های اجتماعی،سیاسی و اقتصادی. بدترین شرایط اینست که مردم غیر سیاسی را داغ و درفش کنیم و یا تهدید کنیم. آنها سیاسی برانداز خواهند شد.
۲. تشدید فشار روانی روی فردیت قشر احساسی بخصوص جوانهای جامعه، که ممکن است منجر به اختلالات رفتاری و روانی در بحران های خیابانی شود.
۳. تغییرروش مطالبه در سطح فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم از صندوق رای به تخریب زیر ساخت ها
۴. افزایش فشار بر دولت و نهادهای اجتماعی و سیاسی برای پاسخگویی به نیازهای مردمدر شرایط رکود تورمی این فشار به حداکثر می رسد..
۵. عدم پایبندی به قوانین و مقررات قانونی و احساس لذت از شکستن قوانین
۶. افزایش تعداد مردمی که به دنبال تحقق خواسته‌های صنفی یا فردی خود هستند.
۷. افزایش جریان و تأثیر گروه‌های نوخاسته و مراجع ااجتماعی مختلف مانند نادارها و معروف ها( سلبریتی تا مداح و فوتبالست و..) در امور اجتماعی و سیاسی.
۸. تنش‌های بی پایان بین حاکمیت و مردم.
۹. تحولات شدید و ناگهانی در بازارهای مالی و اقتصادیکشور از بورس تا طلا و سکه و مسکن و ..
۱۰. کاهش روزبه روز اعتماد به دولت و نظام سیاسی که پلان اصلاحات تدریجی ندارد
۱۱. افزایش جریان های هجومی و خشونت آمیز در خیابان‌ها بدون هیچ علایمی
۱۲. افزایش حساسیت نسبت به مسائل زیست محیطی و حفاظت از محیط زیست در پی پایین آمدن کیفیت فردی زندگی
۱۳. افزایش تعداد اعتراضات، تجمعات ونهایتا اعتصاباتی که دولت را به زحمت بیندازد
۱۴. روند کاهشی تولید و توزیع و گرانی نرخ تمام شده در تولید و اشتغال.
۱۵. تفکرات چپگرایی از یک سو و تصوف‌گرایی. از سویی که نشانگر نرمال نبودن وضعیت در همکاری اجتماعی است
۱۶. افزایش تضادمنافع بین حکومت ومردم حکومت سیاست شرق گرایی را پیشه می کند ، مردم به غرب متمایل می شوند.
۱۷. ضخامت یافتن دامنه فساد، فقر و نابرابری. و عادی تلقی شدن در ادارات ، رای اعتماد ها و اخبار رسمی
۱۸. افزایش استفاده از رسانه‌های شایعه ، تلویزیونهای ماهواره ای و هر رسانه اجتماعی برای ترویج اعتراضات و تجمعات.
۱۹. استفاده نمایندگان فروپاشی از تحریک مردم به عنوان ابزار سیاسی برای تغییر راس نظام سیاسی به عنوان راه حل نتیجه گرا و انهدام آن فرد یا نهاد به عنوان علت تامه همه مشکلات
۲۰. افزایش نیازمندی قشر خاکستری به مراقبت های روانی برای کاهش تأثیرات منفی حاصل از تحریک مردم به نارضایتی عمومی و احساس نامردی در بی طرفی
شاید بتوانم این علایم را گسترش یا شرح و توضیح دهم. العاقل یکفی بالاشاره. اولین تحول در جهت خلاف این علایم ، بستن تریبون های خشونت حکومتی و طرد تندروهاست. دومینش...بگذریم ع.ص
@mosbatshahr
گزارش خیالی از قطع آب مومنین
😅این گزارش بیشتر به آرزوهایی که بر جوانان عیب نیست می پردازد.
همانطور که گفته شد مومنین محله ما و نقاط مرکزی شهر و پایین انقلاب ، در حال فحش آب نکشیده به مسولان هستند و آنها را که نجس و طهارت را یکی کردند را مورد تفقد مومنانه قرار می‌دهند. دو روز آب قطع است . نوبتی اش هم لااقل نکردند
در پی این واقعه جلسه ای با شرکت تمام قوا و شهرداری تهرون و لشکری و کشوری برگزار شد.
رهبری درابتدا سوال پرسید اینجا این خبیث ها ( اصلاح طلبان و بقیه و ..)کسی هست؟
در جمع کسی حرفی نزد. یکی از ته صف گفت همه خودی اند. اصولگرایانیم و منتظر اوامر.
رهبری فرمودند: پس کسی نیست. بعد سوال دیگری پرسید..
گقت: می دانید راه امام و شهدا چه بود؟
جمع گفت : بله. همینی که الان هست. ناب ناب در خدمت.
رهبری نگاهی انداختند و گفتند:
امام عظیم الشان یک جمله گفت واقعا ما کوتاهی کردیم. چون فضول وجود در جمع نیست میگویمش.
جمع یک متر جلو آمدند که رهبری چه جمله ای دارد
رهبری آهسته گفت : واقعا شما توانایی یک نانوایی را ندارید.
جمع در بهت فرو رفت. اما رهبری ادامه داد.
چند روز است فرزندان علما و شاید خود علما نمی‌توانند در مناطقی حتی وضو بگیرند. طهارت به خطر افتاده و شما دنبال طرح عفاف هستید.
ایشان فرمودند:
خون به دلم کردید. گفتید دست ما باشد آبادش می کنیم. همه را رد کردیم و سه قوه و همه امکانات را در اختیارتان گذاشتیم. سران قوا دادیم. رفراندوم را رد کردیم. نفرین و دشنام مغرضان را به جان خریدیم.
دیپلم ردی بودید ، شهرداران کردیم. دزفیلی حرف می نوشتید، دکتر فلانی خطابتان کردیم.
فیدیلیتی گرفتید ، گفتیم عالی هستید. شش کلاس سواد داشتید، گفتیم آیت اله خطابتان کنند.
مسول کیهان وسط حرف پرید :
آقا ما نوشتیم دکتر آیت اله تازه هم.
رهبری غربی نگاهش کرد و گفت : تو خفه!
خب. حضرات . نتیجه اش همان حرف امام بود. حتی اسحاق دماغ ارزان بود. حتی حسن چاخان. حتی آن آقا که ممنوع التصویر است. حتی آن آقا که در اختر است.
آخر خدا برایتان نسازد ، شما چه بلیه ای بودید به دامان من افتادید.هی گزارش خلاف واقع هی اختیار بیشتر.بالا شهر را قطع می کردید لااقل.
بولتن نویس را وزیر کردیم. راننده را وکیل کردیم.
اگر صدا بزنم دکتر ، بیشترتان می گوید بله آقا با منی؟
از عمه تا خاله تا باجناق و داماد تان را مسول کردیم. کشور را کردیم روستاهای مشهد و دستتان دادیم. یارو تانک ؛ دخترش سویس است چه می‌فهمد علما آب ندارند غسل کنند. چه فرزند آوری؟
اول انقلاب بلد نبودید تو پیکان مثل آدم بنشینید و بسم اله کنان با دو تا پا وارد می شدید. الان چه؟ فرزندانتان لامبورگینی کمشان است. هرکدام در یک موسسه چاخان دانش بنیاد.
آخر شما به چه درد من می خورید؟ به چه درد ملت؟
هی آمدید غیبت این غیبت آن . گفتم مردم‌سالاری است گفتید آقا شرایط خطیر است. اینها خائن اند
جنوب شهری ها و نازی آباد که عکس بنده و امام توی خانه شان بود ، ریختند تو خیابان.
آقای د شروع به گریه کرد. بقیه هم تباکی کردند. یکی ناله بلند کرد که رهبری خیلی مظلوم است. یکی گفت آقا خودشان وسط میدان است. یکی گفت : آقا ما رو سرزنش نکن. می میریم.
رهبری منقلب شد:
جمع زیر چشمی خندید .
گفتند: حقش بود میدادم صلواتی سینه دیوار می گذاشتتان. اما شما ملت ایران هستید. حالا هم بروید یک فضایی ، توجیهاتی ، اقناعی بیاورید .
همه بلند شدند و اشک ها را پاک کردند و گفتند:.چشششم. ای رهبر آزاده آماده ایم آماده.
رهبری گفت : والسلام علیکم. این جلسه محرمانه است. کسی حرفی نزند. میکروفن که خاموش شد فرمودند: برید گم شید. ای خدا من و این ملت چه گناهی کردند؟
جمع بعد از رفتن رهبری با هم مصافحه و معاشقه کردند و گفتند شام دفتر آقا برکت دارد و نشستند و شام را با خنده برگزار نمودند.
#طنز
@mosbatshahr
۲۶. تضیع فرصت‌های آینده: آیندگان. فرزندان. تحریم باعث تضیع فرصت‌های آینده و افزایش نابودی منابع طبیعی و محیط زیست برای نسل حاضر و آینده میشود.
آنچه گفته شد عواقب تحریم های تجربه شده است. برخی وقوع بافتند و برخی درحال وقوع اند. ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
@mosbatshahr
لیتیوم فلز آینده
اگر این اخبار مربوط به کشف معادن لیتیوم راست باشد ، ما یا بدبخت شده ایم یا خوشبخت.
بدبخت از اینکه مورد طمع قرار خواهیم گرفت ، چون افغانستان چند کشور برای معادن لیتیوم اش در حال نبرد هستند.
خوشبخت از این جهت که چین و امریکا حاضر خواهند بود که زانو دربرابر ایران بزنند که ایران شریک تجاری شان باشد.
نمیدانم چقدر و به چه وسعتی صحت دارد راجع به لیتیوم یک سرچ ساده کنید.
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
چه گزارش جالبی از فارس نیوز دیدم. یک کار حرفه ای که سالی یکبار انجام می شود. آنهم با کار غیر حرفه ای بعدی خرابش می کنند. محور اولین گزارش بیان انتقادات و نطر مردم و سپس اقناع و دلیل است. بقیه خبرهای فارس اما خودتان میدانید. رپرتاژ حاحی هاست و سفارششان و یا توحیه عملکرد ضعیفشان یا زدن این و آن. اقناع یوخد. خودتان این گزارش جالب را ببینید.
Читать полностью…
خدا نکند
در دهه شصت بسیاری اشتباهات ما در امنیتی کردن کردستان در سایه جنگ تحمیلی فراموش شد.
خدا نکند این سایت و تویتر از آن سردار احمدیان جانشین شمخانی باشد.
معنای این تهدید یعنی همان برنامه کردستان ۶۰ کردن ، لرستانات با ۱۹ میلیون جمعیت که اغلب هم به رسم ، مسلح اند.
تصور می شد که شمخانی به خاطر اشتباهات امنیتی برکنار شد.
حالا جانشبنش آن اشتباهات را در ابعاد چند استان بکند.
همان مادری که همه چیزش را ازدست داده و دیگر مهم نیست شوهرش روی ویلچر را، برای عواطف این مردم کافی است.
التیام دهید سردار. خدا نکند این سایت از شما باشد. سنگی در چاه بیندازد که غواص خرد دو دهه نتواند آن را از چاه برکشد.
تحریک خوب نیست. من به آن خواهر عزادار هم عرض میکنم که بر شما ظلمی شده. جفایی که طاقت هیچکس در تحملش نیست.
اما برای زندگی کیان ها باید بالا تر از زخم ها ایستاد.
تحریک این نور نیوز هم که خدا نکند باشد . انشالله
23 خرداد ۱۴۰۲
@mosbatshahr
آقای اژه ای سلام علیکم و اما بعد...
این آقا یا فردا قاضی است یا اصلا قاضی نبوده یا قاضی دیگر نیست . این مردم مستضعف درواقع برای رفتن شاه انقلاب نکردند. برای رفتن اخلاق شاهی انقلاب کردند.
انسان ذاتا توجیه گر است. بجای توجیه به مساله ورود کنید. برای دفاع از قضات شریف و سالم و انسان و دادگر ابرومندی که این برادر که مناسب کار قضاوت نیست آبرویشان را پرپرکرد.
قالیباف ماجرای آن عنتر را اگر رفع و جوع نمبکرد ، این یکی به دامان شما نمی افتاد. فقط خدا را شکر این آقا ادعای دادگاه کیفری و دادگاه انقلاب نمیکند. وگرنه متهم جزغاله است. پرویز ثابتی یک مفهوم است. نه یک نفر خاطی.
@mosbatshahr