اینجا آموزشگاهی برای یافتن معنا و خلاقیت در نوشتن خواهد بود/ بالاتر از زخم ها و در اغازی دیگر که گفت :قسمت کرد خداوند چیزها بر خلق. اندوه را نصیب جوانمردان نهاد. ایشان نیز پذیرفتند/تذکره الاولیا
خوب اینو چی میگی اقای زنگنه
مسعود میرکاظمی میگوید زنگنه باعث کنسرت( کرسنت) بوده.
البته نوعی الهی شکر که فقط ۱۸ میلیارد ضرر کردیم در حرفهایش هست :)
نوعی ((بخدا ملت ایران خطر از بیخ گوشتان گذشت. باید در مساجد اعتکاف مجدد کنید و شکر نعمت که الحمدلله فقط ۱۸ میلیارد و دو ساختمان در هلندو انگستان میدهیم. ))
عجب دنیایی است.
خوب زنگنه به قول میرسلیم اینو چی میگی؟ برویم مسجد شکر جلیلی ها را بجا بیاوریم یا بگوییم بی خیال داش مسعود. فدای یک تار موی سرت؟
#کرسنت
شاخ ترامپ یا پستان امریکا
این تحلیگر را نمی شناسم و تا حدود زیادی آرمانگراست. حرفش اینست که ایران باید به شریک راهبردی غرب تغییر گارد دهد. در نوعی موازنه ، بازار تشنه امریکا واروپا نیازمند سرمایه گذاری در ایران است. از آنور عرب های خلیج فارس واقعا منشا تروریسم دولتی هستند و کسی چون ایران باید دست بالا را داشته باشد . فکر میکنم او از یک جمهوری اسلامی فرصت طلب تا حدودی حرف میزند. فرصت هایی که غرب و ایران نیازمند یکدیگرند.
اما موانع زیاد هستند. پدر تحریم های ایران نتیانیاهوست که در ایران شرکایی به ظاهر مخالف دارد . کسانی که معتاد به اقتصاد تحریم هستند. کسانی که مدعی ایجاد شغل با یک میلیون بودند یا قرار بود هواپیمای مسافر بری بسازند.
مهم تر از آنها اعراب و ترکیه یک راه باریکی برای نفس کشیدن ما درست کرده اند و دست بالا را گرفته اند.
در عین حال نارضایتی داخلی فضا را دو قطبی کرده. هرکس بخواهد قدمی برای تحول بردارد ، به زیر کشیده می شود.
خردمندی در شجاعت تلقی نمی شود. در روزمرگی و ادامه روال. از اینرو با اینکه اروپا آتش افروز شرایط سخت تراست ، ما به مذاکره با آن دلبسته تر هستیم تا آمریکا. چون انگ ندارد.
من رهبرتان هستم ، من رییس جمهورتان هستم
ماندلا تا سال ۲۰۰۸ در لیست تروریستی قرارداشت. کسی که یک اجتماع تو سری خورده را تبدیل به ملت همگن کرد. اکثریت سیاه عصبانی و اقلیت الیت سفید. طولانی ترین زندان های تحقیر آمیز را طی کرد اما عقده ای از زندانبانان نداشت. چرا؟ چون به مساله ای بزرگتر فکر میکرد. تفاهم کلی برای ملتی رشد یافته.آنهم در میان صدها مانع و ذی نفع جهانی.
👤یک روز در اجتماع مردم پرشور که خواهان جنگ داخلی بودند ایستاد و سخنرانی کرد. حتی همسرش به او پشت کرده بود. چرا سازش. چرا نه به انتقام. ماندلا گفت: من رهبرتان هستم و کسی شک نکرد که او سالها بزرگترین انقلابی جهان بوده است. مردم عصبانی به او اعتماد کردند و جنگ داخلی آرام گرفت. او خیلی زود قدرت را رها کرد و به یک سیاه پوست دیگر واگذار کرد.ماندلا نشان داد که آنهمه انقلابی گری برای سعادت ملتش بوده نه لجاجت در روش. او ملتی دربند را سعادتمند کرد.
👤از نظر من اسراییل در اراضی اشغالی شکست خورد. نتوانست حتی گروگانهایش را با زور و بمبارانی بیش از جنگ جهانی دوم و ویتنام آزاد کند.اما واقعیت اینست که طرف پیروز از شهید سنوار تا بقیه ، هزینه های نابودی را گزاف پرداخت کردند. یک رهبر واقعی باید مواظب هزینه های رسیدن به یک هدف باشد . پیروزی سنوار رسیدن به نقطه قبلی بود. با هزاران بی خانمان و محدودیت های بسیار و ازدست دادن بسیاری مبارزین شریف که یکی شان نصراله بود و تمام زیر ساخت های محاصره اسراییل نابود شد.
👤ماندلا فرقش با سنوار این بود که بدون جنگ توانست یک سعادت واقعی را ایجاد کند. او مقابل تندروهای شمسیر به دست ایستاد و گفت من رهبرتان هستم. شمشیر به کار نمی اید. مذاکره و گفتگو . ما بر حق هستیم. می توانیم هرزمان به شمشیر و آتش برگزدیم. اما باید اول حقمان را از طریق مسالمت بگیریم.
👤در ایران بعد از جنگ تحمیلی صدام ، جنگی اتفاق نیفتاده. جنگ های و شروع جنگ بسیاری بوده ولی ایران وارد جنگی نشده است. این حکمت علیرغم میل خیلی تندروی ها بوده است. از جنگ اول خلیج فارس که خلخالی ومحتشمی و دیگران می گفتند که دفع افسد به فاسد کنیم و رهبری نپذیرفت و نشان داد که حکمت او در وارد نشدن به جنگ درست است. تا طالبان بعد قضیه کنسولگری. تا تلاش نتانیاهو برای ایجاد یک ائتلاف به رهبری امریکا در قضایای اخیر و تحقیر هرروزه حاکمیت ایران و تندروهای داخلی برای تحریک به جنگ. در این دام خوشبختانه نیفتادیم. جنگ به سبب نیاز نتانیاهو یک دام بود.
👤برنامه صد روزه ترامپ بسیار خطرناک است. گارد جنگ چیزی است که اسراییل و برخی اعراب و ترکیه و حتی روسیه برای اجرای آن ناخن می زنند. ما باید روی گارد حقوق بشر و صلح بایستیم و مدیریت روانی حریف را انجام دهیم. نتایج صد روز او زوال نتانیاهو و دیگران باشد نه ما.
👤پرواضح است که در داخل افرادی به چند واسطه به اسراییل وصل هستند. آنها شعار جنگ ، شعار ننگ سازشکاری و بسیاری انگ های دیگر به حاکمیت خواهند زد.
نتایج جبهه پایداری تاکنون توان افزایی اسراییل بوده است . بعد قضایای ترور های لبنان مشخص شد که در سازمان آهنین حزب اله هم نفوذی های عجیبی رخنه کرده بودند که احتمالا انقلابی ترین نشان میدادند. در ایران هم هستند و احتمالا جایگاههایی دارند که اصلا نمی شود به آنها نظارت کرد. سخنان آنها در شما اثر نکند. آنها هلیم نتانیاهو و تحریم ها را هم میزنند.
👤به ملت بگویید من رهبرتان هستم. من رییس جمهورتان هستم و کمتر از شما انقلابی نیستم. اما نباید هزینه احتساب شده جناح آتش افروز دشمن را بر ملت مان و برایران در برابر نقشه ها بپردازیم. مردم قبول میکنند. ولو تندروها دلخورشوند .۲۹ دی
UANI_100DayPlanTrumpAdmin_Jan2025
این سندی است که مدعی برنامه های صد روز ترامپ در ایران است.
پلن فوق شامل اقداماتی خصمانه است که عملا اگر اجرا شود ، هرکس در ایران دم از مذاکره بزند ، حرف مسموعی نخواهد داشت.
این سند مبتنی بر حبس انرژی انتخاب پزشکیان است . یعنی همان عدم مشارکت مردم در پشتیبانی از حاکمیت.
اگر کسی می خواهد این سند را بی فایده کند باید کمک کند که انرژی انتخابات و تصحیح داخل انجام شود. من راه دیگری جز این و البته جنگ نمی شناسم. .رییس جمهور را تنها نگذارید و او نیز بدنه رای و کل ملت را ناامید نکند. ناامیدی از دولتی غیر همگن با خواست مردم و سیاست های کند و لاک پشتی.
قلم سحار یک نویسنده
دردناک از اینکه سید ابراهیم نبوی نمی نویسد.
مدتی روی داستانهای آقای ابراهیم نبوی. نقد می کردم. ایشان هم خوشش می امد. من یک معلم داستان بودم و او از نظر من بهترین نویسنده طنز در ایران.
دوست داشت قصه هایش را چاپ کند و من تاکید داشتم که هرآنچه نوشته و کتاب دراورده ، یک سرمایه با ارزش در ایران ماست که فقط احتساب زمان نخورده.
او یک نویسنده بالذات بود که غرور و افتادگی را با هم داشت. کمتر کسی چنین تداومی داشته در ایران.
صاحب سبک بود و در ردیف طنز کنار دهخدا می نشست. فاصله او با پیش از خود و بعد از خود واقعا بسیار زیاد است.
او مبدع سبک بود.
کاش ارتباطی میگرفتم و آن جلسات داستان خوانی بود.
یک بحث دیگر ، قلم غیر طنز او بود که از نظر جامعیت و سواد سیاسی و عنصر متقاعد کنندگی واقعا درخشان بود.
آثارش آنقدر زیاد بود که سالها باید از او خواند. این ادمها واقعا نویسندگی در ایران را جلو بردند.
روحت شاد آقای نبوی.
من هرگز به شما داور نگفتم. چون احساس میکردم فاصله احترام آمیز با شما را ممکن است کم کند.
انگار تو غیر ممکن است. مگر می شوددهخدا یا ایرج افشار یا علی دهباشی را انکار کرد
منطق کوچک زاده
دکتر کوچک زاده از نمایندگان مجلس است که طی خبری نادرست فکر کرده که انجام تعهدات ما به فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر ، یعنی کمک به آمریکا.
خوب این خبر نادرست است. چون ما از فدراسیون می گیریم و گاهی هم سهم ناچیزی می پردازیم. مثل سهمی که در سازمان ملل داریم.
کوچک زاده ها و کامران ها و بقیه از سهمیه دانشگاه دکتر شدند. اینها اغلب مدرک بهشان دادند که کمک حراست در دانشگاها باشند. یا وقتی خواستند پستی بگیرند یا نمایندگی مجلس بنویسند ، مشکل مدرک نداشته باشند. اغلب نمیتوانند یک متن انگلیسی را بخوانند چون دکتری باید آزمون آیلتس را رد کند. در کشور ما تقلب اساس دانش است. طرف وزیر است و ماهی ۱۰ مقاله علمی جهانی ثبت کرده. تو فکر میکنی فرصت نکرده سرش را بخاراند . نه دکتر در عین حال که لوور را نمیتواند تلفظ کند ، یک پای علم دنیاست.
نظام ما احساس می کند کوچک زاده ها برای زد و خورد با منتقدین لازمند. در صورتی که واقعا لارم نیستند. من الان مثلا منتقد وزیر اقتصادم. اگر مخالف باسوادی بیاید و از تسعیر ارز و یا کاهش ارزش ریال منطقی دفاع کند و من نتوانم منطق علمی او را زیر سوال ببرم ، جامعه حق را به او میدهد.
در مورد نطام هم همینطورست. بسیاری نقدها به نظام منطقی است. لذا کوچک زاده هیچ مصرفی ندارد. در بحث نقدهای غیر منطقی و غیر منصفانه هم اگر من منصف باشم آن را مطرح و زیر سوال میبرم. اگرم من نبرم ، نظام رسانه ای پر خرج کشور دفاع میکند.
لذا کوچک زاده مال دورانی است که میگفتند (( حاجی یک دهن بیا)). آن دوران دیگر هیچ سودی برای نظام ندارد. داد و بیداد وی هم به ضرر نهادهای کمک کننده به غزه بود.
۲۵ دی ۱۴۰۳
👤علی ، غیرت توده مردم بود
بیشتر عمرم را صرف شناختن علی کردم. فکر کردم که تا حد آستانه ضعف ام عمل کنم. روسیاهم. در این کشور شیعه ما تمام امامان را خرج کردیم و آنها را خرج ثروت و قدرت و رانت فردی خود و خانواده کردیم. با دهانی که از موقعیت حکومت برای رسیدن به عقده های خود و خانواده به شعف آمده بودیم ، نام کسی را آوردیم که حکومت برایش از عطسه بزی بی ارزش تر بود. به انداره بنی هاشم کار بدنی میکرد.فعلگی میکرد. بدن می فرسود. در چاه گاهی حالت خفگی پیدا میکرد. سر چاه می نوشت عوایدش برای این ده خانواده فقیر. مفید بود. سود می رساند . آباد میکرد. نهال می کاشت و میگفتند چه میکنی ، میگفت انشالله آبادی و باغ. فشاری روی مردم نداشت. به شمشیرش حکومت درست شده بود. یک درهم ادعا نکرد . وقتی سرداران بزرگ پیشش آمدند و اعتراض کردند که سهم ما و آنها که در جنگ نبودند چرا یکی باشد ، گفت پاداش مجاهدت با خداست. اگر برای این کرده ای که الان خود را محق به بیت المال کنی ، ضرر. کرده ای. سهمت دو درهم است. مثل همه مردم. اگر برای خدا کرده ای که من که خدا نیستم. برو از خدا پاداش اخروی بخواه. دو درهم هم برای تو ، هم برای آنکس که در سرحدات است. بجای کشورگشایی ، حکمرانی بر مبنای آزادی و عدالت میکرد. بت های بی زبان جمع شده بودند و بت های پادار به اسم بزرگان درست شده بودند. گفت اینکه زوال دین محمد است. اینکه جاهلیت عصر ماست. غلط کرده اید. برگردانید.اسلام از توی رختخواب زنانتان بیت المالی که از مردم برداشتید را در می آورد. این علی الگوی ما بود. این شدیم؟ واقعا با چندین همت و نشستن بر رانت حکمرانی این علی شدیم؟ دهان چربتان را پاک کنید و بگویید. علی شگفت است. علی حکمران توسعه ثروت و قدرت مردم است و خودش را خرج آنها میکند. برای خودش قدرتی به اندازه پس گرفتن زره اش از یک غیر مسلمان قائل نیست. میگوید حق با من است ولی شاهد و دلیل ندارم لذا حکم درست است. زره مال طرف مقابل است. این علی است . ماپدر مردم را در می اورییم و بگوید اینطور نیست ۵۰۰ صفحه گزارش علیهش تولید میکنیم که غلط کرده ای اعتراض کرده ای. این فاسد است. این جاسوس بیگانه است. این ضد انقلاب است. علی که خلخالی نبود. علی آنقدر ظریف است که وقتی میخواهد با همسر پیامبر محاجه کند اسمش را نمی آورد ، میگویدبا زنان مشورت نکنید.همین. آنقدر آزادیخواه است که زیر منبرش تحطئه اش میکنند و حقوقش را هم می دهد و این را لطف نمیداند. حق و عدالت میداند.
این علی گمشده ما الان یافته شده ؟ لطفا علی ع را ترویج نکنید. همه رسوا می شویم. همه .آخر علی کجا و ما کجا. از ما بدتر رسایی و کوچک زاده و کامی و بقیه.
ما یک بلیه بودیم برای بدنامی ائمه هدی.
📕 یکی آمد امام زمان را خرج کرد. یکی امام صادق را. یکی علی را. نتایج دهشت بار برای مردم بود.هرکدامشان قدرت خرید میلیارد دلاری دارند. مردم گاهی یک دلار . این آخری که رییس جمهورش کردیم از علی میگوید. کاش نگوید. هیات دولتش آنچنان. افتخارش اینکه هیچ قولی نداده ام پس هیج نخواهید.
علی آدم شگفتی بود. وقتی الیت های جامعه و توده مردم آمدند و از انبوه رای داشت له می شد گفت باید اصلاح شویم. همه. به نفع شما نخواهد بود ولی اگر من را میخواهید کابین زنانتان جای امنی برای قایم کردن ثروت و قدرت نیست. بگذریم. خواننده حال ندارد بخواند.
جامعه ما به راهی شبیه علی احتیاج دارد. در نوع مدرنش علی ع را ۱۴ قرن معاصر کنیم. بجای شمشیر و شتر و کفش وصله دار ، به اندیشه علی ع مبتنی بر حق مردم در برخورداری و قدرتشان و برکشیدن ادمهای اندیشمند و لایق و پاک و رسیدن به سیستمی که همه از نظر حقوق مساوی و در مقام رسیدگی به استعدادشان ، مستعد برخورداری باشد باید برسد حالا به اسم علی یا بی اسم علی. هویت علی یک تفکر و راه است. علی یک فکر مدرن است که در جامعه نه فقیر باشد نه لکنت زبان در برابر حکومت نه ثروت بی سعی و تلاش در حالت مساوی با سایرین.
بگذریم. اینها را با خستگی از آنچه نیست می گویم. مردی که یک ماشین ۲۰۰ میلیونی دارد و سی چهل میلون قرض کرده تا تعمیرش کند. از تهران تا کرج دنده یک رفته و صد فحش شنیده برو کنار که ارزانتر دربیاید. این مقالات من چه ارزشی دارد؟ وقتی میخواهی قرض کنی کل لیست تلفنت یک جوانمرد آبرومند شاید نباشد که در اثر قرض تحقیر نشوی .فقط شاکرم که بیماری های عقده در قلمم نیاید. شان چیست؟ میخواهم بگویم به لطف عدالت منفی کم شدن یک صفر از دارایی مردم ، من هم در شرایط مردمم. با این شرایط بازهم اصلاح را بهتر از شورش و چسبیدن به یارو که قدرت اداره روابط همسرش را ندارد یا گروه مغزخورجوانان مملکت در آلبانی مبدانم.
کاش راه اصلاحی پیدا شود. هرچه برده اند نوش جانشان. ولی از این به بعد بگذارند ده سال مردم کمی زندگی آبرومند کنند. بخدا علی ع صدای این مردم بود. نه شما که زنان پولدار و توانا دارید.
بگذریم.
مجری سوال میکند که اگر آمریکا به ایران حمله کند مردم ایران استقبال میکنند.
ببینید پاسخ دکتر محمد فاضلی جامعه شناس و استاد علوم سیاسی دانشگاه چیست؟
(بخش دوم)؛ با حمایت ستاد علوم و فناوری های شناختی
صحبتی با دکتر محمد نامی
نوروساینتیست با تمرکز بر مطالعات خواب
🔹 مدیر گروه علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز
🔹 پژوهشگر پسادکتری دانشکدۀ پزشکی هاروارد، بوستون
🎧 در این پادکست جذاب که در ادامه پادکست قبلی می باشد، دکتر محمد نامی به ادامه صحبت درباره این موضوع، می پردازد.
شنیدن این اپیزود از پادکست رو هم از دست ندین!
معنایی پیدا کن
گاهی بیماری . گاهی معلول. گاهی دوز دارویت زیاد. گاهی نه .بعد از خلوتی و گفتگویی به دنیا می نگری. چنانچه دست به چانه زد و شهر را نگریست از فراز غاری که حالا میدانیم ارتفاعی ندارد. در خود مینگری. در صدها ماجرا و اتفاق و سانحه که عمرت به دنیا بوده. بعد می گویی میخواستم جایش چکار کنم که نکردم.
هرجای دنیا می رفتم مگر همین تن و جان نبود. به زبان دیگری در حال خدمت بودم.
راستش تفریحی در خور این زنده ای که در جامه است نمی بینم. نه اهل این بودم و نه آن. مواجه با مرگ ، تنها ترس ات را نمی ریزد. آن اندک خواهی موش واری که انبار کنی را می ریزد. چه چندش است تنها خوری آنهم از مردم.زندگی اینقدر بی شکوه شده است؟بی معنایی تو را به دریوزه اندکی خوشحالی ، اندکی سروتونین بی مقدار می اندازد و گاهی با اژدها به خواب می روی.تو بیمار روحی نیستی.جانت را به درخت با ارزشی پیوند بده. میوه و سایه خواهی داد و خود در زیر سایه ات آرام خواهی بود..دنیا را گورستان مبین. مرداب مبین. راهی بجوی..
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام درون دشت شب خفته ست
دریایم و نیست باکم ار توفان:
دریا،همه عمر،خوابش آشفته ست
محمدرضا شفیعی کدکنی
مرگ فرامرزبا گیتار و صدایی غیر جعلی در غربت
🔳وقتی خبر ابتلایش به کانسر را گفت ، مردم گرم نگرانی های رسیدن به برج آخر سال بودند وگرنه چه کسی است که به ادبیات فاخر و طرز ادای کلمات در ترانه هایش بی توجه باشد. خاصه بچه هایی که انقلاب و جنگ و بمباران و نوار قاچاقی و آن چهره جوگندمی خوش قیافه اش را مرور کرده باشند.
در هر دانشگاهی که می رفتی در هر خوابگاهی و ضرب هر ساز جوانان دهه پنجاهی ، فرامرز اصلانی سنگین و موقر بود.
خیلی اتفاقی فهمیدم که اول انقلاب با ساز گیتارش در میادین پایین شهر میرفته و هنر مردمی را نشان میداده. چون کسی که هزار سال شنونده نداشته است و کودکان با سر زانوهای سوراخ محو تماشای این مرد خواننده می شده اند.
خیلی زود ، فقه موسیقی به فقیه موسیقی غلبه یافت و صداهای همراه انقلاب به غربت رفتند.
صدایش اینبار با کوچه های تهران و دماوند و الا ای اهوی وحشی کجایی و اگه یه روز بری سفر...آمد
سیاسیون ما آنچنان غرق اقتصاد سیاسی و مباحث جناحی شدند که فراموش کردند در غیاب پل فرامرز اصلانی و خوانندگان دیگری که در واقع بخش احترام انگیز زبان فارسی بودند که نغمه می خواندند ، ادبیات بیشتر از موسیقی لطمه می خورد. چنانچه خدمت شجریان به شعر فارسی کمتر از موسیقی نبود.
حال در ابتدای سال ، در حالی که فقیه شهر قسم می خورد که جعل کرده اند ، صدای اصلی به غیاب می رود تا چون زاینده رود ، از جای نرم خاک دیگر خلقت این مردم بیرون بزند.
فرامرز اصلانی به بسیار روابط دوستی و رفاقت و حتی دلتنگی های همسران معنا داد.
پروازش در سپیده بهار به قاب خاطرات رفت.
زمزمه خواهد شد. علی صارمیان دوم فروردین ۱۴۰۳_ تهران
لطمه..لطمه..لطمه .ع از تایپ تند است
پارادایس
با حضرت مادر رفته بودیم در سفری به صحرایی. مادر نیست و حالا بسیار کسان نیستند و بهاری دیگر آمده . بهار شماطه در جان دنیا می زند. شگفتی دنیا به همین است که رایت بهار در سختی زمستان برسد و عطر گل ، جان لبریز از سختی روزگار را پر کند. شمعی به تاریکی در دست سبز فروردین ، هدیه جهان تازگی است .امید است. گذشتن از ابر سیه و باران شدن ابری که در سینه حبس کرده ای. این حال من بوده چند سال پیش :
این عکس را بعدازظهر گرفتم. دروازه ای رو به دشتی سبز.
از دور که آن را دیدم ،یاد فیلم مغول ها افتادم. اما نزدیک تر که شدم یاد بهشت افتادم. یاد ونجلیس و آهنگ پارادایس افتادم.
بهشت شاید چنین دری دارد.
دری که پشتش انچه تصور می کنی نیست. آزادی کامل است. کاش می توانستم هوای این دشت را پشت این دروازه بهشت به اینجا بیاورم.
کاش مرگ چنین دروازه ای باشد رو به دشتی که پر از هوای تازه آزادی است.۱فرودین 95
خرم اباد. ده پیر
حال ، منادی شیب بر گوش و به تماشای جهان ایستاده ام. شرف را در هرکه دیده ام ، تقدیر کرده ام و دست هرآنکس که رنجی کم کرده است را به دودست ناتوان گرم ، تنها نگذشته ام روزی که از این دروازه بگذرم بهاردیکرست
حضرت استاد صادق سیف ، آبروی هنر بود. یادت خوش جناب استاد ذوالفنون ما...پدر خوشنویسی لرنشین و از ساز عودت ، مشک ریز بهار بر می خواست.
چه شکوه کنیم از سیه بهار ، که هنوز در بند زمستانیم.
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود.. باز خوشیم که سید محمد سیف زاده در این اواخر خاطرات شما را کمی ثبت کرد. مرد فرهیخته خرم آباد. آخرین دیدار کی بود. با نصرت خان مسعودی و کرم تاجمهر و شاید استاد بهرام سلاحورزی فیلمساز و روزنامه نگار قدیمی و چند رفیق خارج نشین ، در فروردین خوشی دمی در سراب شاهباد سخن گفتیم. با خاطرات شما خندیدیم. پدری بودی برای هنر...مرد صاحب هنر را مرگ نیست... خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی...روزی در سرزمین کبوترهای سپید ، از روی خط خوش ات پیدایت خواهیم کرد..در بهشت..
زندگی یک گیم است. مثل یک بازی کامپیوتری بچه ها. کسی که بازی را ساخته است ، قوانین آن را بیان میکند. تو یا با ناشی گری آن بازی را می بازی و باقی زمانت دکمه ها را فشار میدهی. یا جلو می روی و مراحل دیگر را طی می کنی. هر مرحله غولی دارد.
به هرحال آخر بازی تو هم بازی ات تمام می شود.
لذت بازی را برده ای؟ امتيازات تو ، شرافتی است که کسب کرده ای.
هرچقدر شرافت بیشتری کسب کرده ای ، بازی بعدی ، در سطحی عالی تر به تو بازی می دهند.
باقی آنچه حز شرافت جمع کرده ای ، اشتباهات بازی توست که لحظه مرگ می بینی هیچ امتیازی به نام تو نیست.
خداوند بهترین ابر کامپیوتر دنیاست..
یک امتیاز در شرافت را کم یا زیاد نمیکند. .
مواظب باش.
فمن یعمل مثقال ذره الخیره یره...
اگر با خدا باشی ، آن پنهان داخل این بازی را نشانت می دهد..شریف باش تا نشانت دهد...ع.ص ۲۶ اسفند
این مطلب را حاج اسماعیل که صاحب کتابهای بلدچی است و یکی از شاهدان زنده دفاع است و شاید کتابش خواندنی ترین روایت جنگ باشد برای روز شهدا نوشته. توکل از خانواده من است. امشب یادش کردم. بلدچی نوشته است: این عکس در
اواخر زمستان ۱۳۶۳ منطقه زبيدات حسینیه اطلاعات.
از راست شهیدان توکل مصطفی و روح الله سپهوند.
این قطعه کوچک محراب افلاکیان خاکی بود این دو یار غار بودند بیشتر شبها روح الله و توكل جمشید سلیمانی رحیم دلفان در حسینیه می خوابیدند. همه
میدانستند به این خاطر است برای نماز شب مزاحم کسی نشوند. شما شیران
شب و زهدان شب بودید و چه مظلوم که نه تماشاگر داشتید و نه کسی عملکرد شما را در تاریک شب دید چه بی رحم است تاریکی شب دو سال همه سعی کردند امام جماعت اطلاعات باشی و قبول نکردی تو عدالت نداشتی البته این را خودت گفته بودی توکل تو برای من مظهر شجاعت متانت افتادگی توکل
بخشش فروتنی تقوا عدالت و همه خوبیهای دنیا بودی راستی توکل این عدالت چیست که تو نداشتی الان همه ما داریم توکل حالا که شما نیستید همه شجاع شده ایم لقب چمران لرستان برای تو خیلی خیلی کم است. تو توکل همه
ایران بودی
توکل و روح اله سال ۶۴ شهید شدند
چه میکنه این جلیلی / کرسنت بدبختی ملت
👤علما در یک دوره ای از عمرشان به آموزه های ایمانی برمی گردند. احتمالا مسعود درخشان استاد جلیلی هم به او این تلقین را کرده که حاج سعید بخدا کرسنت اگر جلوش را نگیری فردا امام زمان که انشالله با مسیح ظهور می کند ، راهت نمی دهد. درخشان استاد جلیلی است. یک استاد اقتصاد که پسرش در اسراییل کیا و بیایی دارد و نفت چراغ هزاره گرایی های یهودی به شکل شیعه های غالی است.
بعد از تعطیل انجمن حجتیه در سال ۶۲ به دستور امام ، آقای مصباح چراغ خاموش این علم را بلندکرد. شعاعش به احمدی نژاد و مشایی و جلیلی و بقیه رسید. معلوم نیست چقدر از مسولین جمهوری اسلامی را آلوده به این حالت هزاره گرایی کرد. هزاره گرایی نفی عقل معاش جامعه است. امام زمان ظهور نمی کند جون ما اتوبان برایش نساختیم. یا همین دیوانه که گفته بود دنبال دی ان ای امام زمان می گردند.
برای یک فرد معتقد سنتی ، ظهور امام زمان امری قدسی است. شکل و زمان نمی توانی به آن بدهی. هرکس برای آن تعیین کند ،با نشیمن در آتش است و کذاب است.
ظهور منجی ، مثل ظهور حضرت خاتم است. که معلوم نبود کی و کجا به رسالت می رسد. احمدی نژاد و جلیلی هزینه گزافی بودند که ملت از طریق این تفکرات هزاره ای یهودی و عیسوی آخرالزمانی پرداخت کردند. از طریق اوهام و خواب ها که ادامه تفکرات روز بودند..من نمیگویم درخشان عامل یهود است. علما یک زمانی قفل در مفهومی پرشور و ایمانی می شوند. کما اینکه حضرت علامه دکتر سروش این اواخر آنچنان در شور مبارزه با اسرائیل افتاده که با آتش بس غزه یک شعر حماسی خواند که به مسلسل رسید. سروشی که مبنای خونسردی عقل بود، از همه غیرت دینی بیشتر داشت. کسی فکرش را نمی کرد. البته اگر ما این ادبیات را جایگزین موشک می کردیم حالا کل جهان عرب غرق در غیرت بود . بگذریم. برویم سر کرسنت و تخم دو زرده جلیلی .
👤جلیلی جایگرین فقدان احمدی نژاد است. درواقع ما باید از مرحوم رییسی تشکر کنیم که آمد و اجماع در آن گروه ایجاد کرد و جلیلی را پس زد. جلیلی فکر میکند چون خود و درخشان و بقیه در ذهنشان به نتایج قطعی رسیده اند ، در دنیای واقعیات هم آن نتایج حاصل می شود. شجاعت همیشه فضل است. کما اینکه من دولت هایی که مقابل جلیلی نایستادندو به رهبری مراجعه نکردند که این راهکار جلیلی آشوب زاست و خسارت می زند را شماتت می کنم. شجاعتش را نداشتند . همین دولت فعلی برخی آنچنان آلوده اندکه به ملاقات بدنام ها و پیوند ها با آنها می روند.چون شجاعت ندارند که بگویند به این ده دلیل شما خسارت محضید. برایشان روسنفکر بازیست که به مرجع مراجعه کنند. برخی نیز سر پیری دنبال عقده های جوانی اند. باری جلیلی در مقطعی به این نتیجه رسید که با یک حسابداری ساده ، کرسنت ضرر است. البته پیش از آن یک موجود دیگر که حالا قایم شده و میگوید اسم من را نیاورید این کار را کرد. بله. حاج آقا حسن روحانی . او اولین اقدام را علیه کرسنت کرد و بعدا گفت اسمش را نیاورید و زنگنه را بیاورید. من حتی در مورد جلیلی هم باید منصف باشم.
اما پیشکسوت جلیلی ؛ داکتر حسن روحانی بود .
اما جلیلی کجا باعث این خسارت شد؟ وقتی که حسابداری را مبنا قرار داد و ایران گاز خیز را به جاهی انداخت که تحریم پذیر شد.
قوه اجرایی هرآدم پرتی را سر عقل می آورد. احمدی نژاد میخواست حالا که دست خودشان است کرسنت را حل کند. بالاخره آغاز این مساله از محمدرضا رحیمی رفیقش شروع شده بود. او به حسن روحانی گرا را داد و بعد به جلیلی در شورا و زاکانی در مجلس رسید. اما جلیلی سنگ ره شد. گفت اینها بازی روانی است. الانم هرمخالفت با رای و راهکارش را بازی روانی می داند. بله بازی روانی وجود دارد ولی مرد حسابی ساختمان های ملت ایران در معرض مصادره هستند. خونسرد دهن دره کرد و تمام. حالا عدم النفع ایران از اینهمه خسارت چیست؟ به اندازه سرمایه اولیه شروع عربستان و قطر جدید.
👤باری . فردوسی پور گزارشکر فوتبال برنامه ۹۰. یک جمله ای داشت که چه میکنه این استاد اسدی.
حالا چه میکنه این جلیلی. این مومن در پی راهکارهای خاص. این مومن ۷۰۰۰ صفحه برنامه ای که برای بستر سازی اجرایشان باید ۸۵ میلیون ایرانی به ربذه و شعب ابیطالب برگردند. یمن شوند. نمیداند اگر ایران یمن شود ، دیگر پشتوانه شعار این ملت های مخالف توسعه طلبی اسراییل را سر بریده است. جلیلی آدم عجیبی است. شرکایش ایران مال می سازند . از تحریم ها از یک سرتراشیده جنگ به یکی شبیه فاسد های روسی تبدیل شده اند. اما همچنان در این ایمان هزاره گرایی اش شک نمیکند. او و میرسلیم باید به کتابخانه ملی میرفت. بنشیند. مخالفین و دانشجویان را ببیند. از وهم درآید. رفته اند جایی نشسته اند که کسی نمیتواند بگوید آقا کوتاه بیا. به همه میگویند کوتاه شمایید. ما بالای درخت. خلاص.
خبر ترور یا خود ترور؟
ترور اغلب برای برهم زدن تعادل جامعه است
ترور رازینی و مقیسه با چه هدفی؟
مطمئنا در کشوری که سال ۶۰ سه رییس جمهور داشته و پر از ترور بوده ، این ترورها تاثیری ندارد.
اما یکی از روش های عقبه ترور ها ، ایجاد یک سلسله اعمال تند در جامعه است که بیشتر واکنشی است.
گروهی سودمند از ترور هستند که وضعیت ملتهب و واکنشی را منظور دارند.هدف گاهی گرفتن طمانیه جامعه و کشور است.
اگر ترور سازماندهی شده باشد حلقه وجرقه اول آن ترور است.
فقط برای آنکه گارد طرف مقابل را بهم بزند و در وضعیت التهاب بتواند هدف اصلی را دنبال کند.
هدفی که در وضعیت طمانیه و تسلط به آن نمی رسد.
ترور می کند تا گیجی ایجاد کند و در سلسله واکنش ها ، آن هدف اصلی قابل تحقق باشد.
باید این مساله روشن شود که هدف اصلی ترور چیست؟
انتشار وسیع خبر ترور است تا زمینه های ناامنی افزایش و ترور های دیگر میسر شود؟
یا اهداف دیگری که با بیش فعالی محقق می شوند.
یا نه. ترور ها یک اقدام فردی بوده است.
بررسی عواقب ترور و مدیریت واکنش های احتمالی از بررسی خود ترور مهم تر است.
محکومیت ترور هم وظیفه است. چون ترور خوب و بد ندارد.
بازگشت سید حسین نصر به ایران
در ویدیویی دیدم که آقای سید حسین نصر در سنین کهولت و دهه آخر عمرش درخواست دارد که به ایران برگردد و کنار پدرش به خاک سپرده شود
من قطعا به سبب مخالتم با شاه وشاهبچه و گروه تروریستی رجوی باید مثل آن برادران پا سفت کنم که نه. سید حسین نصر هم ارادتی به ایشان ندارم. از بی سعادتی من شاید باشد ولی جفاهای زیادی به فرد مورد علاقه ام ، شریعتی کردند.یک چاخان هایی که از گور پرویز ثابتی هنوز بیرون می زند و هرکس که موثر در تحدید ساواک باشد ، بدنام شود.
اما نصر و امثالهم بخشی از ایرانیان هستند که دانش و حکمت و فلسفه را دنبال کرده اند. کدام وجه او بعد شخصیتی ایشان است؟
قطعا بعد معرفتی و دانش او و اصلا کارگزار رژیم سابق باشد. مگر بقیه انقلابیون در سطحی نازل تر در رژیم سابق کار و زندگی نداشته اند؟ مرحوم مطهری نداشته؟ باهنر نداشته ؟ همین برادرمان حسین شریعتمداری که کشت و زرع نمی کرده. کار در شرکت های مختلف خارجی کرده.
لذا هیچ اشکالی به بازگشت پرفسور نصر نیست. مهم درخواست او نیست. مهم رفتار ماست با اینان که هنوز دل در گرو وطن دارند. میتوان در کنار تابعیت مهمان یا هرچه به آن تبعه افغان که علم و هنر و تحصیلی دارد و خطری برای امنیت نیست ، به حسین نصرها هم گفت بفرمایید وطن شما هم هست. وطن ما هم هست. کار علمی ات را هم ایران بکن. ما گرفتار برخی خطرهای امنیتی دوسال اول انقلابیم که البته توده ای ها آنها را غلو می کردند. نه آقا گذشت. چه خطری. تشریف بياوريد.
سیدابراهیم نبوی به روایت من
👤وقتی اندره مالرو در فرانسه درگذشت بسیاری نفس راحتی کشیدند. گفتند تا اندره مالرو زنده بود ، آنقدر خوب می نوشت که کسی جرات نداشت بنویسد. ابراهیم نبوی نیز تا می نوشت ، کی جرات طنز نوشتن داشت.
👤معمولا در مرگ نامداران مای ریاکار سبقت در مدح بی مبنا می جوییم ومن متوجه این موضوع هستم. اما واقعا آنچه مرگ نبوی را برای من سخت کرده و مطلب دوم را می نویسم ، کار عظیم او و شخصیت جامع یک نویسنده بی جایگزین است. انگار بر بالین دهخدا ایستاده ام و میگویم یکی مهم تر از تو درگذشته است. اغراق نمیکنم. آثار را می بینم. بخشی آثار قلمی اوست . بخشی آثار تاثیر اوست. بخشی سوگ بزرگی است که بر امیدواری می رود. همنام آن ساواکی که در مجلس است واقعا کیف کش بی لیاقتی است که او را ضد انقلاب می داند. چه از تاریخ میداند. چه از انسان ایرانی می داند. اینها جوجه خروس های مزرعه اند که نرینگی بهشان داده اند که علیه زندگی در ایران جفنگ مشتی بی سواد را بهم ببافند. چه میدانند که ابراهیم نبوی کیست.
👤ابراهیم نبوی عاقبت مردی توانا و منبع امیدی بود که تمام عمرش سعی کرد در این فلات ، دانش و رشد و بهتر شدن جامعه را به طنز هم شده زنده نگه دارد. جایگاه او حجاب هم عصری خورده است. بعدا می فهمیم که خسارت چقدر است. تا حدودی وجدان درک خود و مسولیتش را داشت و بسیار نوشت. اگر کسی لایق کاندیدای نوبل در ادبیات بود ، از ایران او بود .هیچ نویسنده ای به اندازه او نویسنده نبود. هرکسی ده سال طلایی دارد و بعدش نان خور آنست. ابراهیم نبوی عجیب بود. هرروز می نوشت.در کشوری که پرفروش ترین کتاب ها ، هنوز کپی های آثار قدیمی دور میدان انقلاب است ، او در اغلب موارد کتابهایش را بدون زمین گذاشتن کتاب می توانی بخوانی. کدام نویسنده اینهمه جذابیت داشت؟ روزگاری بنیاد طنز و جایزه ابراهیم نبوی ایجاد خواهد شد. اما چه سود؟ مرد از دست رفت.
👤قلم او اغلب عفیف بود. افراد بعد او مثل شهرام شکیبا و بقیه و میرمیران ( ابراهیم رها) در برابر دانش او از علم الاجتماع تقریبا صفرهستند. یک طنز کمر به پایین بی تاریخ. او یک جمله بی معنا به ندرت در کارش بود. مفهوم ایران و تاریخش را به طرز شگفتی در نوشته های جدی اش می اورد. حیرت می کردی. این آدم با این سواد جامعه شناسی ایرانی ، همانست که در مدلی دیگر طنز می نوشته است.
👤زندگی در ایران به شرط امید در طبقه متوسط امکانپذیر است. او این مفهوم را الگوی نوشتاری خو قرارداده بود .میخواست زندگی در ایران امکانپدیر باشد و اهرمی ضد جنگ و خشونت در ایران بود . یک روز که قصه هایش را ادیت می کرد به ایشان عرض کردم که پرخواننده ترین نویسنده ایران شما هستید. لازم نیست که شیفت به قصه های مجید کنید. شما خود سبگ نوشتاری هستید و تغییری لازم نیست.
👤نبوی عبید زاکانی ما هم بود. روزنامه نگاری تمام معنای ما هم بود.نظریه پرداز در شرایط یا اختناق یا بمباران هم بود و راه بن بست ها را اول او کلید می زد و بقیه راه می افتادند. یک وطن پرست به تمام معنا شانه به شانه دهخدا و ابرج افشار و دهباشی . اما خاکی ، گذشته از نام و اعتبار و دور از حلقه بسته فرهیختگان.
👤او پدیده ای بود که بعدها به این عنوان شناخته می شود. کسی که همزمان چند نوع نویسندگی ژانر را بلد بود بنویسد. اصلا اوج غمگینی او صوت و کمدی شفاهی بود. برای امرار معیشت در میان مردمی که نمی خواندند. چون عزیز نسین که روزی به مصاحبه ها پرداخت.
👤فعلا دانش نسل تازه و همت نسل قبل آن در شناخت ابراهیم نبوی اندک است و هم عصر است. اما با رفتن او متقاعددکردن امبدواری سخت تر شده است در این وطن غریب. کاش تیم نیویورک دو کتابش را که اورده بود می گرفت یا میگفت برمی گردی.بسیاری ناله می کنند که به ایران برمیگردیم. ولی بیشترشان برای از سر بازکردن است. طرف عشق میکند با غیر وطن. اما نبوی و چند نفر دیگر واقعا بوی این خاک مستشان می کرد . از او دریغ شد. حالا هم خرخاکی ها چشم به کفنش دارند. دریغا مردی که چند صد سال زندگی قلمی کرد و اخر نصيحت ها برای امیدواری و اینکه ابران محل زندگی است ، خاضعانه شکست را پذیرفت.
۲۷ دی ۱۴۰۳
🛑صدا و سیما یا مجمع دیوانگان؟
خدا نیامرزد این تیم جلیلی و جبلی و بقیه را. کفن فروشی خودش کراهت شغل دارد. بعد اینها به ادمهایی که سنی از آنها گذشته مثل خانم دکتر آذر و هادی عامل گزارشگر ورزشی ، یکهویی کفن برادر جلیلی و جبلی را هدیه می دهند.
انگار این بندگان خدا سیاستمدرانی بی فکر مرگ هستند و اینها میخواهند شوک به آنها بدهند که تو هم یک روزی میمیری.
اخر دیوانه های کند ذهن ، تو اگر یک میلیارد هر برنامه ات را ندهند ، پدر صدا وسیما را از گور در می آوری و قیامت به پا میکنی.
همین الان بحث رفع تحریم و تعطیلی اقتصاد قاچاقی است ، نعره می کشید. شما دنیا طلبان حق ندارید ایجاد اخافه در مردم بکنید. اصلا کارتان مجرمانه است.
در درس حقوق میگویند فعل غیر مجرمانه اگر با آگاهی بر ترس یا ضعف قربانی باشد ، مرتکب قتل عمد مرتکب شده است. آقای دکتر شامبیاتی که سر کلاس نظرش این بود.
سوای آن تحقیر افراد است که یک اخلاق غیر اسلامی و ضد ملی است.
آخر این چه صداوسیمای مملکتی است که مشتی خل وضع بر آن چیره شده اند؟ هدفشان چیست.
اگر این تعارف کفن و اعلامیه ختم را به آیت اله جنتی دادی مرد هستی.
تا از همان پشت برنامه ببرندت که تا چند ماه جواب دهی این با چه هدفی بود؟
خدایا این نظام چرا اینقدر بی شانس است که مرغ پخته از تصمیمات و برنامه های مسولینش خنده اش می گیرد؟
خدایا شفا .
روز عیدو شوخی با رییس جمهور
به هرحال در کشور ایران تنها موجودی که می شود باهاش شوخی کرد رییس جمهور از دنده اصلاح طلب است. وگرنه مثل ما که شوخی با برخی کردیم ، بازی گرگها سرت در میاورند یا ده نفر مسلح میان در اتاقت. یا زندگی ات لنگ صد هزار تومان می شود .لذا شکر نعمت پزشکیان واجب است.
آقای سریع القلم هم بنده خدا گیج شده . وفاق را رفته آنالیز کرده . اطرافیان رییس جمهور را گشته. احتمالا به موش گنده ها هم رسیده . .دانشگاهی اش شده این حرفاش.
افقی وفاق پیدا نکرده :). خوب آنورش عمودیش را هم بگو . عمودیش اینه در این دولت مقداری مهره عمودی گذاشتن. چند تا رفیق قاطیش کردن+ چند تا موش گنده انبار. یک خانم هم انگار رییس گروه سرود دبستانه سخنگوش. خلاص . اعتدال روحانی و وفاق پزشکیان ، یک رتوریک زبانی است.
هرکی زور داره یا رسانه داره یا شبا ملاقات داره یا خوشگله یا روداره توی بازی.
هرکس مثل ما زشتو است بره سماق بمکه. حالا زشتو هم بخش خصوصی دلال هم خواهان ندارن. زشتو آوردن. شرطش تحصیل در دانشگاه فلان بود . سرباز صفرم شرط دیگرش بود.
مملکت طوریه از مدیران با دکتری امتحان زبان بگیری کلاس اول راهنمایی ان.
ضعف پزشکیان و آژان خوبه ای به نام قالیباف
📘آقای محمدباقر قالیباف می گوید همینکه شکایت از رییس جمهور نکردیم و ظریف را میخواهیم از طریق عدالت اداری برکنار کنیم ، دو طرف ممنون باشند.
نقش تبعیض درباره اولاد دوتابعیتی های دولت آقای رییسی و دولت کنونی یک دلزدگی از قالیباف ایجاد کرده است.
احساس می شود در بقیه جاها هم قانون درحال تبعیض بین شهروندان ایران است.
آقای قالیباف نزدیکترین شخص به پزشکیان بود. او از طرف نظام قرار بود رییس جمهور شود اما سلوکش دوست و دشمن را می آزارد.
زندگی شخصی اش الگوی خوبی برای فرزندان مردم نیست. مدیریتش با قائم مقام فاسد گره خورده. من به شخص خودش کاری ندارم. یک سرکرده است که حتی نمیتواند افراد نالایقی چون وزیر اقتصاد و صمت و راه و نیرو که مثل یک بمب دست ساز ، انگ نمای دولت پزشکیان در برنامه عمل ناترازی ها و کشتار جاده ها و دلار و هزار زخم دیگر مسولیت دارند را از دولت کنار بگذارد.
یک معامله یکطرفه کرده است و رییس جمهور منتخب احساس میکند ، منتخب قالیباف بوده نه منتخب مردم. لذا دو ریال برای انتقادها ارزش انگار قائل نیست و با رییس دفترش که منصب او را اداره میکند منچ و مارپله بازی میکند.
قدرت مردم ، مجرای قانونی ریاست جمهوری دارد وقتی این مجرا را به قالیباف و پایداری و اصحاب گلخانه دادی ، مردم مجرای دیگری پیدا میکنند. شما آن استاندار که میخواستند برای البرز بگذارند و رفت استان دیگر راه نگاه کن. شنیده ام ۵۰ میلیارد نرخ صندلی اش بوده است. بقیه امور وفاق هم بده بستان های پشت شهرداری و فروش تسبیح و انگشتر است. پس اصولا همینی که هست خوبست . چرا از فرصت ترامپ برای حل مسائل استفاده شود. مردم میگویند مشکلات پابرجا می مانند. چون مشکل سازان و وفاق در تخفیف کلمه بده بستان ادامه دارد. خوب این صندوق که منجر به مار غاشیه شود چه ارزشی دارد. کدام اصلاح طلب سالم که بتواند زندگی و دارایی اش را در جعبه شیشه ای بگذارد منصب گرفته. اصولا این بازی مال آنها نیست و بهترست مثل مردم به سمت راه عبور از پزشکیان بروند و مزاحم شورای های اضافی اخیر که بر شوراهای قبلی ساخته شده اند نشوند.
چه سیستمی از این عریان تر که شما به پزشکیان رای دهید و قالیباف و یک لشکر از او بگویند کت تن سردار است.
نگین مردم ارزان فروخته شد. ظریف تلاشش را کرد. پزشکیان عزمی برای ریاست جمهوری ندارد.
کامل فیه مافیه . چهارم فرودین ۱۴۰۲/
/channel/mashinetahrir
🧠 پادکست جهان شگفتانگيز مغز
با موضوع دنیای پر رمز و راز خواب (بخش اول)؛ با حمایت ستاد علوم و فناوری های شناختی
🗣 صحبتی با دکتر محمد نامی
🔹 نوروساینتیست با تمرکز بر مطالعات خواب
🔹 مدیر گروه علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز
🔹 پژوهشگر پسادکتری دانشکدۀ پزشکی هاروارد، بوستون
🎧 در این پادکست جذاب، دکتر محمد نامی با بیانی جذاب به بررسی خواب و مراحل و موضوعات مرتبط با آن می پردازد.
شنیدن این پادکست بی نظیر را به شما توصیه می کنیم.
اندکی ریاکاری و اشتراک با شما
الحمدالله در ریاکاری ما بسته نشده. رفیق بادکنک فروش رو دیدم دم کبابی بهار ماشینم ) همایون ( خوب موقع خراب شده بود کباب خورا دندون پاک کردن ما به دولتی خدا جیبمون پر بود شماره کارتش رو گذاشتم تو راهی اش با مشتی ها.. اینم روز دوم فرودوین
سپهر
کارت
6037 6976 0406 1140
به هرحال علما و فضلا کمک کنند. هرکس به رفیقش . فامیلش. به اندازه. برا کی و چی جمع میکنی. کی گفته وقت خوردنش را پیدا میکنی. جعل میکنند می برند. روز وفات مادر حضرت زهرا س منتظر بودم که ریایی بکنم. اخر شب نصیبم شد.شکر.
بهار با خوابهایم
آن می کند
که معمار پیر مسجد سید
با اصفهان....
ابر کوچکی در غروب بود
گفت این کوهها را به رنگ لب یار میکنم
گفتم که سبز بهار کجاست؟
حضرت ابر!
بجای سرخ خونرنگت
از پنجره باز
بر سینه ام بهاران ببار
آه ...ابر بهار
اینهمه فرات در چشم است و لبی برخنده باز.گفته بودم که بهار می روید خرمنی بر این تپه غمگین. گفته بودم که بهار دزدی بی فایده است و در زیر نفس سرد هیچ آدم ربایی، این شکوفه نمی پلاسد
. این چشم تا آنروز خوب می شود حتما. تا نام هرخیابان بر دوش دختری سبز ، لانه آزادی شود برای گنجشکانی که در گلوی ما خوانده اند..
تو هربار با برف ها بر کوههای نقشه جغرافیا می باری... وگرنه اینهمه گل چیست در زیر برف ها... خفته تا بهار..
بهار باشیم و از هم رویش کنیم ؛نه آعوش او را فرامش کنیم...نوروزتان شاد و گل رویتان به ضم گ ؛ خندان
نوباهار است در آن کوش که خوشدل باشی...
بهار حضور توست
*بودنتوست*
بهارتان پرگل باد
ع. ص( آستانه)
ای خدای مهربان خانم عباسی شکرت. شب عید کودکی با همت این بانوی نویسنده نجات یافت. دو تا ۲۴ میلیون. من که کاره ای نبودم . فقط،دعا کردم و گریستم . بگذار دارو دزدان نامشان را از حسنقلی به بابک تغییر دهند. شرافت می ماند. تنها شرافت . این زن که زندگی اش را وقف کودکان سندروم دان در محله ای دور افتاده در آنور تهران کرده است. این زن که مرا یاد زنان قدیم ایل می اندازد. این الگوی زن ایرانی است . نه آنکه با هزار لابی بخواهد از زخم مردم نوبل بگیرد. یا نطریات شاذ بانو اول و دوم بفرستند. بانوی اول این چنین زنان هستند که در نهایت یاس ، زندگی می سازند برای کودکان.
چه کسی قلمش از خانم عباسی قوی تر و در کاهش رنج مردم غیرتمند تر است.
جامعه ما نیازمند التیام است. نیازمند اینست که زنان نجات بخش ایران ، رنجی کم کنند. سرم بر کفش چنین زنانی که زبان روزه و دست تنها ، دو داروی ۲۴ میلیونی تهیه می کنند. تمام روز فکر میکنم که بچه از دست رفته. اما خدای خانم عباسی کریم بوده. درود بر تو باد خواهرم. دردت به جان مافیای هرزه دارو که تجارت خون می کنند.
نماز آخر سال در جمعیت هلال احمر
موکت های نماز خانه را برده اند قالیشویی. اندازه یک نماز هست. سالی بر جمعیت گذشت. توفیقات زیاد بود. به لطف حق ماهم پایمان به دادسرای اوین باز شد چه کسی فکرش را می کرد.
چیزی به من اضافه نشد. می توانستم عناوین اتهامی را نشان دهم. بگویم دیدید که من هم از آنهایش بودم.
خودم میدانم نیستم. من سعی کرده ام بالاتر از زخم هایم بایستم. برای کاهش رنجی. لااقل حرفم رنج رسان نباشد. کار خوب را تشویق کرده ام و بر فساد و تباهی بی طاقتی کرده ام. راستش شکسته ام. ممنون آن دست غیب الهی ام. طرف میگفت چه اصراری داری بروی اوین. گفتم مرد باید زندان هم ببیند. سوای مطایبات گور ، بهرام گرفت. دیدند که این روزنامه نگار جز ریا و دعا و فسق و فجور نچندان مهم هیچ در بساط ندارد . هیچ. واقعا هیچ ندارم. آن هیچ بدرد نخوری که گفتند پاک مانده که فساد به این دستگاه مددرسان نرسد. امیدوارم مثل این نمازخانه سررشته های مافیای دارو که در برخی داروخانه های ما و مدیرعامل ها رخنه کرده اند شستشو شوند. جمعیت از سالم ترین هاست. حیف است که چند مدیر و معاون ناکارآمد که نیت التیام ندارند و رزومه شان رنج مردم است شستشو نشوند.
خوبی کنیم.
خوبی درو کنیم...به یک نفس بندیم...
پنج شنبه آخر سال است. جمعه برآت. دورم از خاک شما و نزدیکم به انداره یک نفس. دو رادیو دارم در این زندگی که بشنوم و حرف نزنم
هنوز هم پر از گفتن ام
ما را به یاد آورید ای خوبان..ما را یاد کنید ای رفقایی که روزگاری در کوهها چای دآغی با هم میخوردیم. ..باز امدن روزگار ممکن نیست..برآت دهید تا بگذریم...آنسوی محبس که هرآنچه از دست رفته... باز آید...
روزی هم را خواهیم دید...در دنیایی سپید..دور نیست..دیر هم نیست..
چهارشنبه سوری من امشب با این مرد بادکنک فروش گذشت. چهره شکسته و ساکت اش حیران خوشی های مردم بود. چقدر دوست داشتم که او هم در این شهر الان در کنار خانواده اش بود. کسی چرا به فکر این مرد های تکیده نیست. آن آتش چرا او را گرم نمیکند.
.....
دولتی حق حوالی میدان هفت تیر تسمه زدیم و بچه ها را فرستادیم منزل. من ماندم و همایون ( اسم ماشین ام است . ۱۴ سال است با هم هستیم) رایتی چرا ایران خودرو شماره سه رقمی ندارد. کلاش فراوان است که سرگردنه می گیرد.
شماره امداد خودرو را گرفتم. جوان خوبی آمد و مشکلات جهان اسلام همایون را حل کرد.
هنوز در فکر مرد بادکنک فروشم...
۲۲ اسفند ۱۴۰۲