آرشیو اشعار و نقاشی های معصومه صابر 👑💛 این کانال توسط چند ادمین اداره می شود. @a_admin9
♥️🪽
بعدِ من
بر خاکِ دلتنگم گُلی خواهد نشست
کز نفسهایش هنوز عطر تو می آید به جان...
{ #معصومه_صابر }
♥️🪽
کلما سمعت اسمك، ابتسم قلبي.
«هرباری که نامت را میشنوم،
دلم لبخند میزند.» 🌱
☕️ ⃟🌧
دلم برای تو تنگ است و خوب می دانی
چقدر دوری و من بی تو، ابرِ بارانی
دلم هوایِ دو فنجان چای و لبخندت
دلم هوای تو و یک سکوتِ طولانی...
{ #معصومه_صابر }
♥️🍂
لبخند میزنم
و به هر چه نگاه میکنم
میگذارم چشمانِ تو ببیند!
دستانم را در دستان تو احساس میکنم
و با پاهای تو قدم بر میدارم...
هنوز خیلی چیزها هست
که آدمی برای آنکه بگویدش
کلمه ای ندارد! توانی ندارد...
مثل دوست داشتنت!
من تنها می دانم
که عشق
که عشقِ تو
از من
آدمِ بهتری خواهد ساخت...
{ #معصومه_صابر }
جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴
🖇پیامی برای امروز :
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
♥️🪽
غذای جسم مهم است
اما ، خوراک ِ جانت چیست؟!
چشمانت ، گوشهایت ، ذهنت ، قلبت...
خوراک ِ روحت چیست؟؟
این را دریافته ام،
اگر نگرانی و آشفتگی و غم و
چیزهای بی ارزش خوراک ِ روح و جانم باشد
دیری نخواهد گذشت که من خوراک ِ آنها خواهم بود...
{ #معصومه_صابر }
یک روزهایی هست
غمی در من پایکوبی میکند
با من چای می نوشد
موهایم را می بافد
و درون ِ آینه به غمگینی ِ چشمانم لبخند می زند...
با این حال
دیریست دانسته ام
گذر از سخت ترین ها آنقدر ها هم سخت نیست!
تنها
بر می گردم به سمت ِ نور
آنجا که تو دستهایت را به رویم گشوده ای...
{ #معصومه_صابر }
صبحهابیشترازنورتورامیخواهم...🌞🤍
{ #معصومه_صابر }
از حرف زدن با کسی که حرفت را نمیفهمد، بپرهیز؛
زیرا تو را خسته و درمانده میکند ...
{ #نهجالبلاغه }
🩶🪽
🩶
زین بیابان گذری نیست سواران را لیک
دل ما خوش به فریبی است غبارا تو بمان
{ #هوشنگ_ابتهاج }
چشماتو ببند، ٦ دقيقه
به سفر برو…♥️
هفته ی خوبی داشته باشید 🌿
{از خیلی قشنگهای آرمان گرشاسبی ♥️🪽}
🎶 برگرد؛ به دلتنگی اگر باقی عمرت گذرد چه؟
برگرد؛ پس این قصه که این شهر مرا میفشرد چه؟
ای وای اگر این گریه که من میشنوم مال تو باشد!
برگرد؛ اگر بیخبر از دردِ تو خوابم ِببَرد چه؟ 🎶
🪽
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
نه قوتی که توانم کناره جُستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگَشت مردی نیست
جفای دوست، زنم گر نه مردوار کشم!
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورت است که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
{ #سعدی }
فقط دوریت ❤️🩹
{ #سهیل_مهرزادگان }
{ #بهنام_بانی }
میکس
♥️
شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد
وَ قَدْ تُفَتَّشُ عَینُ الْحَیاةِ فِي الظُّلُمات
{ #سعدی }
♥️🪽
تو مقدسي مثل عبادتم
تو رو دوست دارم مثل سعادتم
️️
دوست داشتم در زمانی میزیستم
که وقتی پیچ رادیو را میچرخاندم
«قمر» میخواند
«داریوش رفیعی» میخواند
«دلکش» میخواند
«مرضیه» میخواند
«قوامی» میخواند
و
«بنــــان» میخواند... 🫀
و شب بخیر
🩶
نتوانم از خجالت که بَرِ تو آورم جان
که شنیدم التفاتی نکنی به مختصرها
{ #اوحدی }
🌊 ⃟☁️
همه را که گم کردم
تو را پیدا کردم!
همه را که گم کردم،
خودم را پیدا کردم...
چون پرنده ای
آرام گرفته رویِ تخته سنگی
خیره به دریای ِ طوفانی...
پیدایم کن!
حتی اگر
کاه باشم
در انبار کاه...
من
همه را گم کرده ام...
{ #معصومه_صابر }
♥️🪽
«كانوا هُنا وَغادَروا
لَم يَبقَ مِنهم سِوى رائِحة الفراغ»
اينجا بودند و رفتند؛
از آنها جُز عطرِ جاىِ خالىشان
چيزى باقى نماند.
{ #محمود_درويش }
یادِ عزیزانِ رفته بخیر🥀
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴
🖇پیامی برای امروز :
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
از همینجا شروع کن!
از همین امروز!
همین الان!
کوک ِ های دیروز ها رو از روح و جانت باز کن!
برای شادمانی و لبخندت
برای موفقیت
برای عاشقی
برای تغییر
برای خالق بودن
برای آرامش
برای هر چیزی که تو قلب و ذهنته
همین الان شروع کن و یه قدم بردار
از همینجا شروع کن
همین الان...🫀🌱
{ #معصومه_صابر }
🩶 ⃟🧷
ز خانه و وطن ِ خویش بی خبر شده ای
خبر نداری از این دل که آشیانه ی توست...
{ #معصومه_صابر }
🌞
بی منت و دریغ چو آغوشِ آفتاب
در بربگیر عالمِ اندوهناک را
{ #معصومه_صابر }
شنبه ۲۷ اردی بهشت ۱۴۰۴
🖇پیامی برای امروز :
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
♥️🪽
قلب و ذهنی که خانه ی ترس است
کُنجی برای ِ دعوت ِ رویا و آرزویش
به صرف ِ یک فنجان چای را ندارد...
شجاع باش!
{ #معصومه_صابر }
غمِ دل را نتوان گفت به هر کس خاموش
غمِ دل محترم و هر نفسی قابل نیست...
{ #معصومه_صابر }
@masoomesaber
🩶🪽
خودم را برداشتم و تکاندم
همه چیز را هم که بشود به باد داد
غبار دلتنگی ات
به خوردِ جانم رفته...
{ #معصومه_صابر }