معصومه صابر { نویسنده ، شاعر و نقاش }🤍🍂💎🎨🖋 آیدی دریافت ِ پیام و هماهنگی سفارش ها: @Moonart923
خیلی وقت ها
عجیب دلم میخواهد
ماهی کوچکی بودم
با چند ثانیه حافظه!
از این سر تنگ که میرفتم
یک وجب آنطرف تر یادم نبود از کجا آمده ام.
ماهی ها
خوشبختند شاید...
دلتنگ نمیشوند دیگر!!؟؟
{ #معصومه_صابر }
📙تمام ِ زندگی را زیر و رو کردم، نیستم!
جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
🖇پیامی برای امروز :
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
♥️🌾
بعضی وقتا برای تغییر
باید ناامید بشی!
با درهایِ بسته روبه رو بشی
اشک بریزی...
سپاسگزار همه چیز باش
تغییر کن
و آگاهی و درسِ هر پیشامد رو دریافت کن.
{ #معصومه_صابر }
🌔🕯
هر چه باشد
قلبِ غمگینِ من هنوز
امیدوار است.
و میدانم
این نورِ کوچکِ امیدواری
به صبح میرساندم...
{ #معصومه_صابر }
دعای قلب ِمجروحم
اگه پشت سرم باشه
یه کاری میکنم عشقت
قمار آخرم باشه... ❤️🔥
{ #محسن_چاوشی با شعری از #کاظم_بهمنی }
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
تو را که هر چه مرادست میرود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
تو پادشاهی گر چشم پاسبان همه شب
به خواب درنرود پادشا چه غم دارد
خطاست این که دل دوستان بیازاری
ولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد
امیر خوبان آخر گدای خیل توایم
جواب ده که امیر از گدا چه غم دارد
بکی العذول علی ماجری لاجفانی
رفیق غافل از این ماجرا چه غم دارد
هزار دشمن اگر در قفاست عارف را
چو روی خوب تو دید از قفا چه غم دارد
قضا به تلخی و شیرینی ای پسر رفتست
تو گر ترش بنشینی قضا چه غم دارد
بلای عشق عظیمست لاابالی را
چو دل به مرگ نهاد از بلا چه غم دارد
جفا و هر چه توانی بکن که سعدی را
که ترک خویش گرفت از جفا چه غم دارد
{ #سعدی }
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
🖇پیامی برای امروز :
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
♥️🌾
نگرانی برایِ اتفاقای ِنیفتاده
مانع ِ افتادنِ اتفاق های ناراحت کننده نیست!
نگرانی ، قدرتِ تغییر نداره!
فقط،
شادی و آرامش ِ این لحظه رو
از بین می بره.
{ #معصومه_صابر }
♥️🌱
گاهی
مینشینم روبه روی آینه
و تو را جستجو میکنم
گاهی در گلوی ِ خویش صدای تو را میشنوم
در قدم هایم آمدنت را ، رفتنت را...
می دانم که می دانی
گاهی توام!
{ #معصومه_صابر }
♥️🪽
بخندی میخندم
بگریی میگریم
بجنگی میجنگم
بسازی میسازم
سلام
🌹
از اعضای محترم کانال
کسی از نمایشگاهم بازدید کرده؟
🪽
عاشق اندیشهٔ دوری نَتَواند کردن
دوربینی صفتِ عاقلِ دوراندیش است...
{ #خواجوی_کرمانی }
♥️🌾
گاهی لحظههای سکوت،
پرهیاهوترین دقایق زندگی هستند؛
مملو از آنچه میخواهیم بگوییم
ولی نمیتوانیم…
♥️🌔
این نوشته شمس تبریزی قشنگ ترین چیزی بود که امروز خوندم:
"ما باور کرده ایم که خداوند ما را از بالا می بیند، اما در واقع او از درون می نگرد."
🪽
هیچ نفرین به ازین نیست که عاقل گردد
هر که حقِ نمکِ عشق فراموش کند ...
{ #صائب_تبریزی }
یک اصطلاحی هست که خدا در قرآن ازش استفاده کرده:
"حتی ضاقت علیهم/علیه الارض...."
❤️☁️
یعنی "کار به جایی میرسد که زمین با تمام فراخیاش بر آدمی تنگ میگردد."
بهترین توصیفی است که میشود برای بعضی لحظهها و برخی حسها به کار برد، اینطور وقتها چارهای نیست جز پناه بردن به خودش
باید به خودش پناه ببری، تا آرام بگیری، دوست و آشنا هم نمیتوانند برایت کاری بکنند.
آدمی تازه میفهمد که هیچ پناهی ندارد جز خدا و این حس یک چیزی است شبیه دلتنگی، سردرگمی، دلآزردگی، یک چیزی شبیه درد!
♥️🪽
گاهی هم به غم هایت محترمانه بگو:
ׅ ࣪𓏲ּ ֶָ ببخشید شما ؟ نمیشناسمتان!
{ #معصومه_صابر }
🌾
چون نیست دست آنکه نهم سر به پای تو
هر جا که خاکِ پای تو یابم به سر کُنم ...
{ #یغمای_جندقی }
🪽
باشد که روزگار بچرخد به کام ِ دل
باشد که غم خِجل شود از صبرِ قلبِ ما
{ #معصومه_صابر }
کاش میشد از آنهایی که دنیا را ترک کردهاند میپرسیدیم،
آیا اندوه پایان گرفت؟🩶
{ #ایوا_دلایر }
یادِ عزیزان ِ رفته بخیر 🌾
☁️
سنگین نمیشد اینهمه خواب ستمگران
گر میشد از شکستنِ دلها صدا بلند
{ #صائب_تبریزی }
☁️
هیچ چیز سر جای خودش نبود...
نشستم روبه روی خودم
زل زدم توی چشم های کسی ک نیست...
گاهی
فقط گاهی،
بنشین جای من
به این جهان خالی بخند
به این دلتنگی تا ابد ...
گریه کن ...
{ #معصومه_صابر }
🩵🌿
بهار
ای پیامبرِ شکفتن و رُستن
بیا و
به شاخه ها و ریشه های این زمین ِ غم زده
به عشق بوسه ای بزن...
{ #معصومه_صابر }
چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
🖇پیامی برای امروز :
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
♥️🪽
از حُسن وخوبی هایی
که درباره ی خودت میگویی
چیزی در رفتار و روش زندگی ات
به من نشان بده!
{ #معصومه_صابر }
▪️
تنها سکوت
سهم ما را از آنچه باید میگفتیم و نتوانستیم می داند!
شنیدنی تر از سکوت کدام کلمه ست؟
من
کلمات ِ دیوانه ی بسیاری را می شناسم
که نمی توانند بگویند
چه مرگشان است!
{ #معصومه_صابر }
📓از کتاب:کاش خوابی خوش باشم
♥️
تورو دوست دارم
مث عطر شکوفه های سیب
تورو دوست دارم عجیب
تورو دوست دارم زیاد...
🍂
و من ...
چه روزها مانده بودم کنارِ او که رفته بود!
{ #معصومه_صابر }
همیشه ی خدا
توی یک بُعد ِ دیگر
یک زمان و مکان ِ دیگر
اما
درست همین جایی که هستم
کسی دارد گریه می کند!
صدایش را میشنوی؟
تازگی ها
گاهی دستهایم از آینه رد می شود.
امشب
ساعت ها را
و تقویم ها را
و حافظه ام را
حل می کنم توی یک لیوان قهوه و سر می کشم.
باید بروم
اشک هایش را بگیرم
بنشانمش روبه روی آینه
نمیدانم شاید آنجا آینه ندارد!
آینه اش شَوم
بنشینم کنارش
و حل شوم توی خاطره ای که هرگز اتفاق نیفتاده!
آنجا
توی یک بُعد دیگر
یک زمان و مکان دیگر اما
درست همینجایی که هستم .
بی شب و روز
بی آسمان و زمین
بی باران و آفتاب
روی ِ بلندترین بلندی ِ عمیق ِ بی مکان
می نشینم
خیره می شوم به خودم
به هم او که سرش را گذاشته روی شانه ام
و شاید
دیگر
هرگز برنگردم...
{ #معصومه_صابر }
📓کاش خوابی خوش باشم