374
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۷۱۵
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : استاد ارجمند خانم دکتر غلامی
🆔@maryamgholami_z
شرح مشکل :
سلام و وقت بخیر خدمت شما
دختر هستم 15ساله
چند وقتیه تا با جمع خانوادگی پدرم میشینیم بحث سره ازدواج و این چیزاس حالا این وسط مامان منم فکر میکنه من عاشق پسر عموم شدم
مثلا اگه من بگم نکنه فهمیده باشن مثلااا پریودم میگه علی نفهمیده
نمیدونم متوجه میشید یا نه یه جورایی غیر مستقیم میگه اگه منظورت علیه~پسرعموم~ نفهمیده یا مثلا نشنیده
میدونه متنفرم کسی موهام رو ببینه ولی میگه راحت باش میگه یکم رژ بزن.. وافعا خسته شدم و افسردگی گرفتم
درضمن من خودمو میشناسم و میدونم تلقین روی من خیلی اثر داره و ممکنه واقعا از تلقین زیاد عاشق بشم و یا فکر کنم عاشق شدم
در ولی درکل نه عاشقم نه علاقه ای به عاشق شدن دارم و نه حتی سنم سن عشق و ایناس الان ازتون یه راه حل میخوام که من چطور بهشون بگم دیگه به من این چیزارو نگن و چطور بگم عاشق نیستم….
ضمنا رفتارم کاملا عادیه
و واقعا حرفاشون بهمم ریخته
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۷۲
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : استاد ارجمند خانم صالحی
🆔@slh_nas
شرح مشکل :
سلام وقت بخیر برای آقایی 24 ساله و دانشجو که یک برادر کوچکتر دارن و پدر رو 13 سال هست از دست دادن. مادر ازدواج مجدد دارند و هر دو پسر ها در منزل مادر زندگی نمیکنند. مادر مدعی هستن که بچه ها بشدت اذیت میکنن و از همه اعضای فامیل خواستن تا اونارو نصیحت کنن و اصلا نتیجه خوبی نگرفتن بلکه ارتباط بچه هارو با اعضای فامیل دچار مشکل کردن. پسر بزرگ منزل مادربزرگ هستن و پسر کوچکتر اکثر وقت ها بیرون از منزل میگذرونن. پسر بزرگ مدعی هستن که افکار و عقایدی دارن که از بیان اون ها برای بقیه لذت میبرن و حتی اگر عقاید اشتباهی هم باشه به اشتباه بودنش افتخار میکنن. ایشون بیان کردن افتخار کردن به اشتباهشون برای رشد و تجربه کسب کردن نیست بلکه در کل از اینکه اشتباه میکنن لذت میبرن. ازشون خواستم به این موضوع فکر کنن که این مسئله جدا از لج بازی هست و بیان کردن که نه. و مدعی شدن که از همه آدم ها نفرت دارند.
میخواستم بدونم که دلیل این موضوع برای هر دو برادر چی میتونه باشه و دچار چه مشکلی هستن و چطور میشه کنترل کرد؟! سپاس از شما
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۹۱
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : استاد ارجمند خانم روشنک فلاح
🆔
@Roshanakfallah
شرح مشکل :
سلام
همسرم سر هر بحث و ناراحتی به من میگه که دیگه ما به درد هم نمی خوریم و اون از سر من زیاد هست و من لیاقتش رو ندارم . من زن خوبی نیستم و مادر خوبی هم نیستم . قهر میکنه باهام لج میکنه و من از کوتاه آمدن و خاتمه دادن با معذرت خواهی خسته شدم خواهش میکنم کمکم کنید.
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۷۰۸
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : استاد ارجمند خانم روشنک فلاح
🆔@Roshanakfallah
شرح مشکل :
سلام ما یه ماهه ازدواج کردیم همسرم هردوروز یه بارمیره خونه مادرش اما هفته ای یه بار ب من میگه باهم بریم خونه مامانت بیشترازیه بار بشه میگه من آرامش ندارم و دعوا میکنه ک تو فقط ب فکرخونوادتی و زندگی رو ول کردی و..من حس زندانیارو پیداکردم وقتیم اعتراض میکنم میگه همینه ک هست قانون منه..واقعا کم آوردم من دلم تنگ میشه براخونوادم و خسته شدم ازین شرایط و سخت گیری هاش
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۷۵
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : استاد ارجمند خانم روشنک فلاح
🆔@Roshanakfallah
شرح مشکل :
سلام صبحتون بخیر من یه مشکل خانوادگی دارم میتونم به شما بگم راحل بگیرم
سلام مجدد من پدرم فوت شده یه مادری دارم دارم دائم فحش ناموس میده بهم نه تنها به من به خواهرمم فحش میده کلن تکه کلامش هست چندین سال پیش با خواهرم 6 سال پشت سر هم هر سال جنگ داشتم کتک میزد دعوا درگیری تا اینکه خواهرم به خاطر اینکه دعوا تموم شه رفت با مادرم میرفت برعلیه من خبر جمع میکرد به مادرم از من بد میگفت تا اینکه مادرم با من شد و الان همه درگیریاش افتاده با من فحش ناموس دادن کتک میزنه بدهنه از خودش یه داستانایی جور میکنه مثلن میگن یه پسری باهات بود تو خرابی ناموس نداری در صورتی که اقا من خدا شاهده از خونه بیرون نمیرم اصلن بعد چند بارم خواستم جدا شم میگه نمیشه تو زندانی منی اینقد از پسرا بد میگه همه پسرا میگه معتاد به همه زنا میگه خراب میگه اصن ادم خوب وجود نداره اینقد گفته تا به همه مردا بدبین شدم جدیدن با یه نفر اشنا شدم حتی بهش گفتم من اهل سکس نیستم تو دوستی و ایشون هم گفتن هدفشون جدی هس و یه جلسه منو ببینه جلسه بعدی با خونوادم صحبت میکنه بهش گفتم یه همچین ادمی هست فحش داد گفت اینا معتادن افغانین من میدونم میگه حدس میزنم چون اگه درست بود با تو حرف نمیزد میگه اگه بری ببینیش لختت میکنه میبرتت من نمیدونم این افکارو از کجا میاره جرات ندارم یه تلفن تو خونه جواب بدم هم مامانم هم خواهرم با هم میشن یکی پشت در صدا ضبط کردن فحش دادن که تو خرابی
اینقد خواهرم یواشکی حرف میزنه همش وقتی هم حرف نمیزنه فک میکنم یکی داره حرف میزنه چن وقت پیش خواهرم یه روز پاشد گف یکی رفته سر گوشیم رفت با مامانم کلانتری شکایت کرد از من که رفتم سر گوشیش که رد شد شکایت هم من دیگه خسته شدم از دست اینا میخوامم برم سرکار هی مشکل درست میکنن فقط و فقط معتقده که کسی زورش بهشون نمیرسه
من 30 سالمه و شیرازم گرافیک خوندم خودم کارای صنایع دستی انجام میدم در ضمن هر پولی هم میاد به حسابم پیگیر میشه میگه باید به منم بدی درصورتی که همه مخارج با خودمه هر خریدی واسه خودم فقط خدایی هزینه غذارو نمیدم هر روز میگه تو اینجایی برو بیرون بعد پول پیش خونه رو نصف دادم بازم مشکل حل نشد
من چیکار کنم به نظر شما
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۷۰۹
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : استاد ارجمند خانم برگ نیل
🆔@Bargnill
شرح مشکل :
سلام وقت بخیر،من دوماهه عروسی کردم،خانواده من و همسرم شهرستان و خود همسرم تهران کار میکنه،مادر من خیلی ساده و مظلومه و اینو مادرشوهرم میدونن چون از برخوردهای مادرم مشخصه،مادرشوهرم خانم جلسه ای اما دریغ از کمی ایمان،من وقتی خونشون تو عقد دعوت میکرد از قصد ماکارونی که میدونست من بیزارم جلوممیزاشت و سرسفره به دومادشون ده بار تعارف میکرد(آخه دخترشون مشکل داره و باردار نمشه)و به من هیچ یا نهایت یهبار،وقتایی که جلسه داشت دعوتم میکرد میرفتم کمک دخترش وقتی مهمونا میرفتن دریغ از یه بشقاب میوه جلوم جذاشتن،دخترش پاگشامون کرد از اول مراسم تا آخر با مادرش حرف میزد دریغ از یه تعارف حتی به من،در صورتی که به شوهرم هم تعارف میکرد و هم حرف میزد،درصورعیکه من دختر سر و زبون داری هستم و سعی میکنم باهاشون بجوشم اونا نه،عروسب کردیم،تو آرایشگاه لباس عروسم شیک بود اما خواهر شوهرم بلند جلو همه گفت چه لباس زشتی،منم گفتم مهم خودمم که عاشقشم،لباسم یکم لختی بود اما دلیل نمشد اینجور ابرومو ببره, مادرشوهرم با وجود وضع مالی خوبی یه پتو دست دوم لک دار واسم آوردسر خونمون ،منم یه ماه پیش وقتی شهرستان خونه مادرشوهرم بودم و خواهرشوهرمم اونجا بوداصن محل خواهرشوهرم نداشتم درست مث برخورد چنماه پیشش،فردا شبش بازم مادرشوهر م دعوتمون کرد وقتی رفتیم با دخترش دست به یکی کردن تا کار شب قبل من و بی محلی من به خواهرشوهرمم دوبله جواب بدن سر شام نوبتی به شوهرم سالاد و نوشابه و غذا تعارف کردن به من هیچ،منم شب اومدیم خونه بابام با شوهرم بحث کردم و بی احترامی خانوادشو مطرح کردم و غر زدم،اونم فردا خونه مادرش رفت و گفت چرا به زنم بی محلی و احترامی میکنین و قهر کرد و رفت تهران و منم چون حال روحی خوبی نداشتم قرار شد یه هفته بعد بیاد دنبالم خونه بابام و ببرم تهران ،شوهرم رفت و شب اینا اومدن دعوا خونه بابام،خواهرشوهرم نیومده نعره زد که تو داداشمو میکشی غر میزنی،منم گفتم صداتو بیار پایین،دوباره آدامو در آورد گفتم درست رفتار کن تا صداشو آورد پایین،گفتم اگه بی محلی کردم خودت پاگشایی شرو کردی اونم گفت ببخشید و منم گفتم خدا ببخشه،مادرشوهرم گفت عروس خوب کسیه که هرکاریشم کردن جیک نزنه و هیچ نگه،منم گفتم آره تا هرکاری خواستیم کنین اره،مادرشوهرم گفت اگه دخترم گفته لباست عروست زشته چون سینه هات مشخص بوده،منم گفتم شوهرم لباسمو دید اگه جایی بیرون بود اون باید میگفت به کسیم جز همسرم ربط نداره.اون شب گذشت و هفته بعد که همسرم اومد دنبالم من به حرمت اون بازم به مادرشوهرم سر زدم اما اون جواب سلامم نداد حتی دوباره واسه خداحافظی رفتیم اما بازم بی محلی،یه ماه گذشت و ما دوباره اومدیم شهرستان و من به خاطر شوهرم رفتم خونشون،اینبار مادرشوهرم گیر داده عروس حق نداره جواب مارو بده،بیخود کرده به دخترم اون شب گفته صداتو بیار پایین،بیخود کرده گفته به تو ربط نداره،اگه دخترم بی احترامی کرده این حق نداره جواب بی احترامی بده باید هیچ نگه،و بهم گفت الان زنگ بزن و از دخترم عذرخواهی کن و ازش خواهش کن بیاد اینجا منم گفتم من مقصر نیستم که عذرخواهی کنم احترام نکردیم جوابشو دیدین،یهو گفت توابرومو میبری تو عقد بهت گفتم مولودیه بیا مسجد باهام هرکافری و بی بند و باری میدونه تو مسجد باید چادر سر کرد اما تو نکردی،شوهرم گفت مامان چرا بحث یه سال پیشو میکشی جلو اخه منم گفتم من موهام تویه همیشه بعدم از اول گفتم مانتویی هستم(دخترحودش شهرستان چادریه بعد تا میاد تهران کلن حجابو میزاره کناراما من همیشه مانتویی و موهامم تویه)منم خداحافظی کردم به پدر شوهرم گفتم فقط به حرمت شما و اینکه میخاستم جریان قهر تموم بشه اومدم اگه میدونستم حاج خانم دوباره میخاد بهم تیکه بندازه و بگه ابروشو میبرم نمیومدم،به مادرشوهرم گفتم ایشالا یه عروس خوب محجبه و همه چی کامل پیدا میکنی واسه پسرت(پسرش۷ساله زنش ازش جدا شده),یهو داد زد گفت به تو چه و ما هم اومدیم،اما من منظوری نداشتم نمدونم چه برداشتی کرد از حرف من که گفت به توچه،بعدم به شوهرم گفت تنها بیا خونمون دیگه
من آدم نقد پذیریم بگین کجا من مقصرم؟من فقط زیر بار ظلم نمیرم همین،الانم موندم اگه قط رابطه کنم مادرشوهرم به ارزوش میرسه و راحت در نبود من شوهرساده لوحمو پر میکنه اگرم برم تحمل بی احترامی ندارم حتی واسه یه رب
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۹۶
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : استاد ارجمند آقای شهرکی مهاجر
🆔@Amir_shahraki_mohajer
شرح مشکل :
من ۱۷ سالمه و ۱۰ سال پیش مامان و بابام طلاق گرفتن. من تو این مدت با مامانم بودم. اون زمان خیلی استرس داشتم که مامان یا بابام ازدواج نکنن. این موضوع رو به مامانم میگفتم، مامانم میگفت من که ازدواج نمیکنم ولی اگه بابات هم خواست ازدواج کنه اشکالی نداره، او هم حق زندگی داره، تو میتونی با اون خانومه رابطه خوبی داشته باشی و این چیزا.
حدود چهار سال پیش مامانم و خالم از طریق یه گروه تلگرام که همه همشهری بودن با چند تا خانواده اشنا شدن و دوسیتشون خانوادگی شد. اینقد وسط یه اقایی بود که زن و بچه داشت ولی تا اون جایی که من میدونم از همسرش جدا زندگی میکرد. بعد من احساس کردم این خیلی داره به مامانم نزدیک میشه و از همون اول احساس بدی بهش داشتم. با اینکه رفتار بدی باهام نداشت. بعد یکی دو دفعه دیدم به مامانم sms داده و متنای تقریبا میشه گفت عاشقانه میفرسته. بعد من همون موقع از مامانم پرسیدم و او گفت هیچی چیز خاصی نیست.
این مرده امسال فهمید تومور مغزی و این چیزا داره و رفت عمل کرد. خلاصه وضعیت خیلی خوبی نداشت.
بعد من همین امشب داشتم واتس اپ مامانمو امتحان میکردم که مشکلشو درست کنم، دیدم این مرده پیام داده و چون پیامش از طرف‌مامانم سین نخورده بود جرئت نکردم وارد چتشون شم. ولی اخرین پیامش این بود: خداروشکر که تو هستی.
و دیگه حال منو اون موقع قطعا میدونین چجوری بوده…..چون نمیدونم قضیه شون جدیه یا فقط این مرده خیلی صمیمی شده و مامانم داشته باهاش همدردی میکرده.
و این در حالیه که همین امسال بابامم با موافقت من، ازدواج کرد.
و امسال سال کنکورمم هست :))))))
من دقیقا باید با زندگیم چه غلطی بکنم خواهش میکنم توضیح بدید.
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
با سلام همراه عزیز۶۱۰۶۵۲
طلاق ، فارغ از تاثیرات تلخی که بر زن و مرد می‌گذارد، تاثیرات جبران ناپذیری بر فرزند می‌گذارد. فرزندان طلاق از گفتن اینکه مادر و پدرم از هم جداشدند شرم دارند. به گفته روانشناسان بچه های طلاق گاهی تصور می‌کنند خودشان خطایی نا بخشودنی مرتکب شده‌اند.
💢احساس تنهایی
«فرزندان طلاق استرس و اضطراب زیادی راتحمل می‌کنند. چراکه احساس تنهایی می‌کنند. همین موضوع باعث می‌شود که رنج زیادی را بر دوش خود بکشند.»
💢احساس ترس و کمبود
«فرزندان طلاق می‌ترسند. چراکه حس می‌کنند حامی ندارند و در آنها کمبودی وجود دارد. وقتی به هم سن و سالان خود نگاه می‌کنند و با خودشان مقایسه می‌کنند دلگیر می‌شوند.»
💢نگرانی و اضطراب
«فرزندان طلاق مدام نگران هستند که کسی نفهمد که او یک فرزند طلاق است. مدام نگرانند که بقیه با دید منفی به او نگاه نکنند. او را به تمسخر نگیرند.»
💢نا امیدی
«فرزندان طلاق بیشتر از سایر افراد نا امیدی را تجربه می‌کنند.»
💢وحشت از آینده
«فرزندان طلاق از آینده خود وحشت دارند. از این جهت گفتیم که طلاق پایان ماجرا نیست که مُهر بچه طلاق تا همیشه بر پیشانی بچه طلاق می‌ماند. این بچه می‌خواهد ازدواج کند و از اینکه بشنود همسر آینده‌اش او را زیر سوال ببرد اِبا دارد.»
💢کمبودهای عاطفی
«فرزندان طلاق به خاطر فقدان یکی از والدین‌شان کمبودهای عاطفی زیادی دارند. به هر حال بچه تا آخر عمر مادر و پدرش را کنار هم نمی‌بیند و همین موضوع بر او تاثیر بدی می‌گذارد.»
💢افسردگی و پرخاشگری
«برخی از فرزندان طلاق به قدری از این موضوع رنج می‌کشند که دچار افسردگی می‌شوند. برخی هم پرخاشگری می‌کنند.»
💢الگو برداری طلاق از والدین
برخی از روانشناس هم معتقدند که ممکن است فرزندان طلاق از والدین خود الگو برداری غلط کنند. یعنی بحث مهارت حل مسئله، سازگاری و تصمیم گیری را نداشته باشند و وقتی به مشکلی در زندگی بر خورد کردند زود عقب نشینی کنند. ممکن است فرزندان هم وقتی ازدواج کردند همین روش طلاق را انتخاب کنند. یا برای درس خواندن زود کم بیاورند یا نتوانند به درستی در زندگی تصمیم گیری کنند.
✅کودک سه ساله درک درستی از مسایل ندارد پس دایم از او نپرسید پیش پدر چه میکند؟! یا شما را دوست دارد یا پدرش؟! این سوالات ذهن کودک را آشفته میکند. بعنوان مادر نقش خودتانرا بخوبی ایفا کنید کودک را علیه پدرش تحریک نکنید .
سارا ثانی کارشناس ارشد روانشناسی
https://pezeshkanekhoob.com/doctor/sara-sani
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۶۱
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای نورانی
🆔@Nor7no
شرح مشکل :
سلام جناب آقای دکتر ثانی بزرگوار وقت بخیر
سوالی داشتم اگر لطف بفرمایید منو راهنمایی کنید ممنون میشم
مرداد ماه 1403 آپارتمانی را به دو نفر دختر اجاره دادم این دو نفر سه ماه بعد یه دختر دیگه‌ای آوردن شدن 3 نفر و به من گفتن که ما یه نفرمون میخواد بره و اینو جایگزین آوردیم در حالی که دو هفته اون خانم رفت ولی دوباره برگشت
از بهمن ماه نفر چهارم رو آوردن با این دلیل که ما نمیتونیم اجاره که 11 میلیون هست رو برسونیم
اون دو نفر اول که من خانه را به آنها اجاره دادم از این دو نفر که خودشون بدون اجازه من آوردن هم پول رهن گرفتن و هم اجاره
چندین بار گفتم تخلیه کنن نکردن و همیشه جوابهای سر بالا دادن
حالا با توجه به اینکه یک ماه مونده تا قرارداد اینها تموم بشه من میتونم شکایت کنم؟
کلا چکار کنم با اینها؟
یه سوال دیگه داشتم
بدلیل دستکاری آبگرمکن باعث سوختن آبگرمکن و کابینت شده بودن و مجبور شدم کلا تعویض کنم و نو بخرم آیا میتونم خسارت آبگرمکن و کابینت رو بگیرم؟
ممنون از لطفتون و راهنمایی هاتون
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۲۵
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم قاسمی
🆔@Mgh491011
شرح مشکل :
سلام دوستان.. یه سوال... در جلسه اول اشنایی برای ازدواج .. خانم اسم کوچک آقا را مورد انتقاد قرار بده با یه خورده تمسخر.... بنظرتون اقا رابطه را ادامه بدهد یا خیر؟؟
جواب سوال شما :
سلام دوست عزیز!!!در مواجهه با مسخره شدن در اولین دیدار، مهمه که فرد ابتدا آرامش خود را حفظ کند و به جای واکنش تند، با خونسردی و اعتماد به نفس روبرو شود . اگه این رفتار تکرار شد، قطع ارتباط با این شخص ممکنه بهترین راه حل باشد.
پس بهتره بدنبال دلایل مسخره کردن در اولین دیدارباشیم .
به موارد زیر توجه داشته باشید،گاهی افراد به دلیل عدم بلوغ عاطفی و نداشتن مهارت‌های اجتماعی، ممکنه رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهند.
گاهی اوقات، مسخره کردن دیگران میتونه ناشی از کمبود اعتماد به نفس در خود فرد باشه او با تحقیر دیگران سعی در بالا بردن خود داره
ممکنه فرد قصد مسخره کردن نداشته و تنها به دنبال شوخی و خندیدن بوده اما این شوخی‌ها ممکنه برای طرف مقابل آزاردهنده باشه
ممکنه در فرهنگ یا محیطی که فرد در آن بزرگ شده، مسخره کردن یکدیگر به عنوان یک نوع شوخی یا ابراز صمیمیت تلقی شود، در حالی که این رفتار برای شخص دیگه قابل قبول نباشه.
در بعضی موارد نادر، مسخره کردن دیگران میتونه نشانه‌ای از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی باشه.
در شرایط کنونی اگه اقا از جنبه ها دیگه خانم را پسندیده و تمایل به دیدارها و ملاقات بیشتری دارن نحوه برخورد مهمه:
اولین و مهمترین گام، حفظ آرامش و خونسردیه سعی کنن عصبانی نشن و با منطق و خونسردی به موضوع نگاه کنن!قبل از هر واکنشی، سعی کنن دلیل مسخره کردن طرف مقابل را درک کنن. آیا این یک شوخی ساده است یا قصد تمسخر داشته؟
اگه متوجه شد که این یک شوخی ناپسنده ،میتونه با لحنی محترمانه و قاطع به خانم بفهمونه که این رفتار آزاردهنده اس.
اگر این رفتار تکرار شد و فرد حاضر به تغییر رفتار خودش نبود، قطع ارتباط بهترین راه حله .اقا حق دارن در محیطی سالم و محترمانه با دیگران ارتباط برقرار کنن.
اگه مسخره کردن به حدیه که باعث آزار و اذیت میشه و احساس میکنه عزت نفسش خدشه‌دار شده ولی راضی به ادامه ی ملاقاتهاس باید از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرن. بهتره از زبان بدن خودش برای نشان دادن نارضایتی استفاده کنه. اخم کردن، نگاه نکردن به فرد، و فاصله گرفتن از او میتونه نشان دهنده ی ناراحتی باشه.
اگر فرد در حال مسخره کردنه می‌تونن بحث را به موضوع دیگه ای تغییر بدن. این کار میتونه توجه او را از اقادور کنه.
اگر با فرد مورد نظر آشنایی قبلی دارن و احساس میکنن که می‌تونن راحت صحبت کنن، می‌تونن با لحنی دوستانه و دلسوزانه از خانم بخوان که رفتارش را تغییر بده.
نکات مهم در این زمینه:
• به خودتان احترام بگذارید: هیچ‌گاه اجازه ندهید که مسخره کردن دیگران باعث خدشه‌دار شدن عزت نفس شما شود.
• حد و مرز تعیین کنید: به افراد بفهمانید که چه رفتارهایی از نظر شما قابل قبول نیست.
• انتظار نداشته باشید همه شما را دوست داشته باشند: این طبیعی است که همه افراد شما را دوست نداشته باشند، اما این به این معنی نیست که باید اجازه دهید با شما بدرفتاری کنند.
• به دنبال حمایت باشید: اگر در این شرایط نیاز به حمایت دارید، با دوستان، خانواده یا مشاور خود صحبت کنید.
در نهایت، به یاد داشته باشیم که همه ی ما حق داریم در محیطی سالم و محترمانه زندگی کنیم. اگر کسی این حق را از ما می‌گیره باید به فکر راهی برای محافظت از خود باشیم .
نیاز به مشاوره ی پیش از ازدواج‌در این رابطه هست ،با کمال میل در کنارتونم
در پناه خدا 🌺🌺🌺
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
مهناز قاسمی
ارشد روانشناسی شخصیت
عضو سازمان نظام روانشناسی
دارای پروانه ی نظام روانشناسی
ش ن ۱۶۱۹۷۷۸
مشاور پیش از ازدواج
زوج و خانواده درمانی
درمانگر اعتیاد( مخدر ، محرک)
/channel/AramRavan7
مشاوره حضوری اصفهان
تلفن 09351301940
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۴۱
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم دکتر رزمخواه
🆔@Razmkhah60
شرح مشکل :
اقای دکتر
من 29 سالمه دختر 5سالو نیمه دارم همسرم34سالشه من فرزند دوم خانوادمم همسرمم فرزند طلاق تک پسر و پدر بزرگش بزرگش کرده مادر پدرشم بهش حسی ندارن..خودمم 19 سالم بود پدر مادرم طلاق گرفتن 21سالگی عقد کردیم 23سالگی هم خونه خودمون.
یه سال بیشتره نمیدونم چرا
چند روز مونده به پریودیم تا وقتی ک تموم میشه
من کلافه عصبی میدونممم از هورمونو ایناست
ولی همش درگیری ذهنی پیدا میکنم
همش به دوتا از نزدیکام که بزرگترین بدیو بهم کردن فک میکنم
خسته شدم
چیکار کنم یادم بره
خیانت همسرم که برا 3سال پیشه
و دعوای شدیدم با خواهرو دامادمون
که یدونه خواهرمه منو تو کل فامیل بد جلوه داد کلی دروغ پشتم گفت الان هیچ جا نمیتونم برم چون نه کسی دلش با منه نه من رو دارم برم
تنهام فقط دخترمو دارم ک 5سالشه
و مادری که طرف خواهر بزرگمه😔
هیچکس تلاشی نکرد تا من روانم اروم بشه حتی شوهرم بعد خیانتش کاری نکرد من دلم اروم بشه
هروقت حتی بحثمون میشه
خیانتشو میکوبم تو سرش میگه پشیمونه و تکرار نمیکنه و دوسم داره باورم نمیشه .اگه من مریض بشم ماشین خراب باشه اول به ماشین میرسه تو همه چی اول ماشینه. شبا یوقتایی میره مسافر کشی من بدل میشم گاهیم خودمو به بی خیالی میزنم
یا یاد خواهرم میوفتم دلم میخاد
یجوری تلافی کنم😔
این حالات روحیم بیشتر موقع پریودیه..
حتی حوصله بچمم ندارم گهگاهی .
من از بچگی ادمی بودم که سختی دیدم پدر معتاد داشتم که محبت نمیکرد ک مارو هم میزد
توقع نداشتم تو زندگی ایندمم بدی ببینم
من سختی زیاد کشیدم خیلی خیلی خیلیاشم ننوشتم که برا قبل ازدواجه
ولی کار شوهرم و خواهرم کمر منو شکست
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۵۴
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای دکتر نوید حسینی
🆔@Navid_hosseni_psy
شرح مشکل :
سلام و خسته نباشید
من خانمی ۲۵ساله هستم اعتماد به نفس زیادی ندارم چکار کنم اعتماد به نفسم بالا بره و می خواستم کتابی برای تقویت اعتماد به نفس و افزایش سطح دانش کتابی که اطلاعاتمون رو بیشتر کنه بی زحمت معرفی کنید
ممنون میشم 🙏
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۴۸
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای دکتر نوید حسینی
🆔@Navid_hosseni_psy
شرح مشکل :
با سلام خدمتون وقت تون بخیر
من دختری ۳۳ساله هستم مجردم دو برادر دارم یه خواهر که خواهرم ازدواج کرده و یه بچه ۴ساله داره این از اول خواهرم که سر کارمیرین می آورد خونه ما می موند تا هفته ای دوبار میاد اینو مامان اینا خود پدر مادرش از اول لوسش کردن هر کار بدی اشتباه کرد روش خندیدن چیزی نگفتن .....حالا خیلی بچه بی ادب لوس شلوغ کارهای بد اذیت ....حرف گوش نمیده اصلا ترس اینا نداره خیلی بیشتر زرزر هست چیزی میخواد باید بدی ندی گریه میکنه تو خونه به همه چی دست میزنه خطر ناک هست یا نیست مال دیگری هست باید دست نزنی ...اصلا من خودم شاغلم خونه نمیشم کمد کلید نداره وقتی میام میبینم وسایل هامو از کمرم برداشته خراب کرده وسایل هام زمینه یا شکونده خیلی از وسایل های قشنگن شکونده خراب کرده ....حالا موقع شلوغی کار بد خود پدر مادرش میزنن سرش داد میزنن ولی به جایه خوب شدن بدتر شده تو خونه ما موقع شلوغی مامان میزنه سرش داد میزنه داداشم سرش داد میزنه میزنه ..من کاری ندارم حرفی نمیزنم موقع زدن یا اعصبانی شدن روشون من خودم جسم کوچیک هست قد اون از شونه های من هست منو هم خودش میزنه هم داداشم یاد میده بزن موقع زدن بدجوری میزنه دستش سنگینه اون بزنه اشکال نداره حالا من یدونه بزنم اونم محکم نمیزنم خودشون اون طور محکم میزنن همشون سر م داد میزنن چرا میزنی یکی نمیگن دوتا نمیگن تمومی نداره یه هفته سرم داد میزنن بچه هم رفتارهای اونا رو میبینه با من بد میشه یعنی اونا میگن بیا این ور اون بد خیلی بده حرف های زشت بدی برام میگن اونم و اون خودش هم حرف های بدی برام میگه و هی ازش میپرسن که من چکار کردم اره تو رو زد چطور زد هی میپرسن ازش به یادش میارن اونم هی میگه اره اون بده همه کار ش من میکنم ولی نوک سوزن ارزش نمیدن ندارم تو خونه هر کاری میکنم کارهای همه میکنم از نوک سوزن تا هر چی تو خونه میکنم ارزش نمیدن به جهنم فقط به سرم داد میزنن حرف های بدی برام میگن خیلی یه روز نمیشه دلمو نشکونن اذیت نکنن سرم داد نزنن خودشون هم میدونن که بیماری افسردگی دارم سرترالین ۱۰۰ میخورم حالم بد میشه ولی اونم دارو اون جور برام اثر نمیده خیلی غم غصه حرص میخورم تو دلم میدم به نظرتون من چکار کنم خسته شدم صبر تموم شده ممنون از لطفتون
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۳۲
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم دکتر رزمخواه
🆔@Razmkhah60
شرح مشکل :
سلام ووقت بخیر من ۲۰سالمه و همسرم ۳۳سالشه ۱۳سال تفاوت سنی داریم ۵ماهه ازدواج کردم و۵ماهه حامله ام همسرم خیلی خیلی اخلاقش خوب بودمن بهش خیلی اعتماد داشتم اما درمدتی ک مریض شدم و ب شهر پدرمادرم رفتم یکی از دوستای قبلی سروکلش پیدا شد بعد این همه سال و بهش پیام داد و متاسفانع پیامکی بهم خیانت کرد اون دخترهم تمام پیاماشو برای من فرستاد ازاون وقت ب بعد کاملا اعتماد ازدس دادم و هرکار میکنه مجدد نمیتونم بهش اعتماد کنم بهش بدبینم فک میکنم حرفاش دروغه اگ توخونه تنهام میزاره فکرم هزار جا میره ذهنم خیلی درگیره از طرفی برای حاملگیمم خوب نیس حتی شبا تاصبم شده گریه لطفا کمکم کنید
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
۶۱۰۶۶۴
محبوبه رمضانی
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
محقق و پژوهشگر
زوج درمانگر
خانواده درمانگر
مشاوره پیش از ازدواج
درمانگر بیماران مزمن پزشکی
عضو انجمن نظام روانشناسی ایران
مشاوره آنلاین.
09355145010
شماره تماسهای کلینیک
0915 765 2428
051 9177 1202
آدرس کلینیک: مشهد ، خیابان سناباد ، سناباد ۴۵، کلینیک سبک زندگی
🌺 پاسخ به پرسش ۶۱۰۶۷۲ درباره وضعیت عاطفی و رفتاری دو برادر 🌺
سلام و وقت‌تون به‌خیر 🙏
در بررسی وضعیت دو برادر ۲۴ و نوجوانی که فقدان پدر، ازدواج مجدد مادر، و دوری از محیط خانه مادری رو تجربه کردند، نکاتی بسیار مهم وجود داره که باید با نگاه تخصصی و همدلانه بررسی بشه.
🔹 پسر بزرگتر با ابراز لذت از اشتباهات و نفرت نسبت به آدم‌ها، ممکنه دچار نوعی سرخوردگی عاطفی، بی‌اعتمادی اجتماعی و بحران هویت باشه. این موارد گاهی مکانیزم‌های دفاعی برای مقابله با دردهای حل‌نشده هستن و نباید با برچسب‌زنی یا نصیحت مستقیم پاسخ داده بشن.
🔹 پسر کوچکتر با وقت‌گذرانی مداوم خارج از منزل، احتمالاً به دنبال فرار از تعارضات خانوادگی یا کسب هویت مستقل در فضایی بدون فشار هست.
✅ درمان و راهکار پیشنهادی:
روان‌درمانی فردی (CBT یا تحلیلی)
مشاوره خانوادگی برای مادر و فرزندان
توقف فشار از سوی اطرافیان
حضور در فعالیت‌های جمعی، داوطلبانه یا هنری
گفت‌وگو در فضایی امن بدون سرزنش
🎯 مهمترین اصل، ایجاد رابطه‌ای امن و پذیرندهست که در اون فرد احساس ارزشمندی و شنیده شدن پیدا کنه. به جای تمرکز بر اشتباه یا لجبازی، تلاش کنیم ریشه‌های عمیق‌تر رفتار رو درک کنیم تا زمینه‌ای برای ترمیم، رشد، و آشتی فراهم بشه.
با احترام
نسرین صالحی
کارشناس ارشد روانشناسی و درمانگر تحلیلی
عضو انجمن روانشناسان ایران
کد عضویت 60347
📞 شماره تماس جهت مشاوره آنلاین: 09167080932
610691
روشنک فلاح
روانشناس بالینی
زوج درمانگر
مشاوره خانواده
عضو نظام روانشناسی ایران
عضو انجمن روانشاسی آمریکا
مشاوره حضوری
و مشاوره انلاین
http://Instagram.com/sedaiezendegir
@sedaie_zendgi
610708
روشنک فلاح
روانشناس بالینی
زوج درمانگر
مشاوره خانواده
عضو نظام روانشناسی ایران
عضو انجمن روانشاسی آمریکا
مشاوره حضوری
و مشاوره انلاین
http://Instagram.com/sedaiezendegir
@sedaie_zendgi
610675
روشنک فلاح
روانشناس بالینی
زوج درمانگر
مشاوره خانواده
عضو نظام روانشناسی ایران
عضو انجمن روانشاسی آمریکا
مشاوره حضوری
و مشاوره انلاین
http://Instagram.com/sedaiezendegir
@sedaie_zendgi
پاسخ به سئوال ۶۱۰۷۰۹
فاطمه برگ نیل
کارشناس ارشدمشاوره خانواده وروانشناس
مشاوره اعتیاد
آدرس پیج:
@f.b.psychologist
شماره تماس۰۹۳۷۵۴۴۹۶۶۷
https://www.instagram.com/p/Cq4_RPvIy_Y/?igshid=YTUzYTFiZDMwYg==
جواب سوال ۶۱۰۶۹۶
سلام به شما همراه عزیز شاه کلیدی اول از همه شما باید بپذیری که مادر و پدر شما حق زندگی دارن خیلی سخت برای شما این وضعیت با خودت میگی تو نا خود اگاهم که شاید من بی ارزش هستم که مادرم رفته با یک مرد دیگه یا این که من رو دوست نداشته و یا من براش مهم نبودم ولی اگر تا امروز هم مادر شما تو این رابطه بوده و هیچی نگفته باز هم مادر فداکاری داشتی که نرفته با این اقا زندگی کنه و کنار شما وایستاده که ناراحت نشی چون بلاخره ایشون هم حق زندگی داره یک انسان نیاز به فردی داره که براش صحبت کنه ساپورتش کنه براش دلبری کنه حمایت کنه و ...
ولی در این جا شما چون سنت کمه و تجربه نداری ناخود اگاه ازش به دل میگیری و فکر میکنی اسمش غیرت در صورتی که حس های بی ارزشی که از درون داره میاد و اگر هم با این اقا از قبل نبوده و داره همدلی میکنه باز هم مادر خوبی دارین که به فکر انسان های دیگه ولی بهترین گزینه اینه که با مادرت بری صحبت کنی ذهنیت خودت رو بگی و بهش بگی چه احساسی داری ولی باید امادگیش رو هم پیدا کنی که اگر این اقا با مادرت محرم شده بودن باید بپذیری البته این مرحله بین ۶ ماه تا ۱ سال شاید زمان ببره ولی خودت رو بزار جای مادرت و از نگاه اون به دنیا نگاه کن و همدلی رو مهارتش رو کامل یاد بگیر
پایان پرسش وپاسخ ۱۴۰۴/۴/۱۲
Читать полностью…
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۵۲
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم سارا ثانی
شرح مشکل :
من ی دختر دوساله و دوماهه دارم.بشدت باهوشه و خیلی خوب همه چیزو درک می کنه.بخاطر مشکلات و مسائلی که تو زندگیم پیش اومده دارم برخلاف میل باطنیم دارم طلاق میگیرم و این طفل معصوم بین منو پدرش در رفت و آمده.دوروز پیش منه و بقیه روزا پیش پدرش. عمه هاش میارنش زنگ درو میرنن میزارنش توی حیاط و درو میبندن. منم وایمیسم اونا برن بعد میرم میارمش .و به همین منوال میان دنبالش و میبرنش.اوایل بچه م دنبالشون گریه میکرد ولی این اواخر تا خودمو میبینه دیگه گریه نمی کنه .هر سوالی ازش میپرسم در مورد اونا اصلا هیچ جوابی بهم نمیده فقط میگه نه یا میگه هیچ. اون دو روز که پیشمه از محبت خودمو خانواده م از خوراک و پوشاک هیچی براش کم نمیزارم و خیلیم آرامش داره و هر بار که میارنش میگه مامان خوابم میاد و به مدت سه الا چهار ساعت کامل تو خوابه. وقتیم بهش میگم مامان میری پیش بابات و عمه هات شروع می کنه به گریه کردن که نه نمیرم .در صورتیکه خیلیم دوستش دارن خصوصا پدرش بشدت دوسش داره.ولی در کمال تعجب میبینم بعد دو شب که میان دنبالش همینکه لباساشو میپوشم و میگم باید بری پیش بابات،از خوشی جیغ میزنه و خوشحالی می کنه که بابام اومده. و از همه مهمتر اینکه وقتی پیشمه میگم مامانو دوست داری میگه آره وقتی میخاد بره باز ازش سوال میکنم وقتی میخاد بره ،میگه دوستت ندارم
موندم چه رفتاری باهاش کنم که کمتر آسیب ببینه .چکار می تونم براش بکنم
و اینکه بعضی وقتها وقتی میاد پیشم ترس اینو دارم که فراموشم کرده باشه،ازش سوال میکنم مامان کو ،از دهنش میپره میگه مامان مرده بعد جمش می کنه و میگه تو
آیا ممکنه در آینده منو نخاد و بزرگتر که بشه سراغی ازم نگیره؟چون از همین الان طوری پرش کردن که منو مرده فرض کنه
لطفا از استادان پاسخگو باشند که باید چکار کنم
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۶۲
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : جناب آقای نورانی
🆔@Nor7no
شرح مشکل :
سلام وقت بخیر
خانمی هستم 34ساله . دارای بک فرزند پسر ۹ساله.
میخواستم درخواست مطالبه مهر و طلاق را داشته باشم.
ممنون میشم بنده رو راهنمایی کنید.
برای استارت کار باید از کجا شروع کنم؟و به کجا مراجعه کنم.
ممنون میشم کامل راهنماییم کنید.
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
سلام همراه عزیز
با توجه به توضیحاتی که دادی و علامت ها به نظر میرسه درگیر دیسفوریای قبل از قاعدگی هستین که لازمه حتما به روانپزشک مراجعه کنید و به احتمال زیاد دارو بگیرید
و در کنارش لازمه جلسات روان درمانی هم بگیرید
چون هم شما و هم همسرتون کودکی سختی رو تجربه کردین و این موجب شده شکننده بشید و کلی تروما حل نشده دارین
چند تا راهکار ساده می تونم بهت بدم تا کمی آروم تر شی
هر روز یک تایم کوچیک برا خودت بذار و با خودت مهربون تر باش
به خودت حق بده که روزایی حال بدی رو تجربه کنی و خودت و ملامت و سرزنش نکن
احساساتی که تجربه می کنی رو کاغذ بیار
و حتما جملاتت با من فکر می کنم و من احساس می کنم شروع بشه تا ذهنت یاد بگیره بین احساس و افکار و خودت فاصله رو درک کنه
اگر همسرت حوصله داره در مورد احساساتی که تجربه می کنی باهاش گفتگو کن
و اگر می تونی دایره حمایتی جدید برای خودت درست کن
به امید حال بهتر براتون
پاسخ به سوال۶۱۰۶۵۴
نوید حسینی آرین
(روانشناس بالینی-هیپنوتراپیست)
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
🛑دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی
🛑عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
🛑عضو انجمن روانشناسی ایران
🛑عضو انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره یک
کلینیک یاس سپیده:
مشهد؛بلوار جلال آل احمد_تقاطع فرهنگ(جلال ۱۴)؛ پلاک ۱۲۳ طبقه دوم
تلفن:
05136031318
09152136755
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره دو
کلینیک آرامش ماندگار:
مشهد، بلوار پیروزی، بین پیروزی 64 و میدان حکمت ضلع غربی میدان پلاک 12
تلفن:
05138664747
09030934747
┄ ❥✿❥ ┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره سوم
کلینیک دوستکام:
بلوار استقلال - بین استقلال 5 و 7 پلاک 25 (جنب نانوایی) - طبقه 2
05137608300
09022110075
┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=2wq9iraf507h&utm_content=mxlnwja
_
کانال اطلاع رسانی کارگاه ها
/channel/dr_kargahravanshenasii
پاسخ به سوال۶۱۰۶۴۸
نوید حسینی آرین
(روانشناس بالینی-هیپنوتراپیست)
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
🛑دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی
🛑عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
🛑عضو انجمن روانشناسی ایران
🛑عضو انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره یک
کلینیک یاس سپیده:
مشهد؛بلوار جلال آل احمد_تقاطع فرهنگ(جلال ۱۴)؛ پلاک ۱۲۳ طبقه دوم
تلفن:
05136031318
09152136755
┄┅┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄┅┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره دو
کلینیک آرامش ماندگار:
مشهد، بلوار پیروزی، بین پیروزی 64 و میدان حکمت ضلع غربی میدان پلاک 12
تلفن:
05138664747
09030934747
┄ ❥✿❥ ┄
✔️آدرس و تلفن کلینیک شماره سوم
کلینیک دوستکام:
بلوار استقلال - بین استقلال 5 و 7 پلاک 25 (جنب نانوایی) - طبقه 2
05137608300
09022110075
┄┅┄ ❥✿❥ ┄┅┄
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=2wq9iraf507h&utm_content=mxlnwja
_
کانال اطلاع رسانی کارگاه ها
/channel/dr_kargahravanshenasii
سلام همراه عزیز شاه کلیدی 🌸
اول از همه میخوام بهت بگم که حق داری ناراحت باشی، دلخور باشی و حتی احساس کنی دنیا روی سرت خراب شده. چون خیانت، به هر شکلش حتی در حد پیام، در ابتدای یک رابطه‌ی عاشقانه اون‌هم وقتی که بارداری، خیلی سنگینه... خیلی.
عزیز دلم اول از همه: اجازه بده احساساتت رو بشناسی
با خودت صادق باش
دلشکسته‌ای ، احساس ناامنی میکنی
اعتماد از بین رفته ، ذهن‌ات پر از شک و سواله
و بدون که بارداری و تغییرات هورمونی هم داری و موجب میشه خلقت پایین تر بیاد
همه‌ی اینا روی هم یه فشار عظیم روانی می‌سازن که باعث میشن حتی شب‌ها نخوابی یا گریه کنی.
یاد بگیر اولویت اول خودت ، سلامت روان و جسم خودت و بچه‌ته.
درباره خیانت پیامکی هم،اینکه همسرت به کسی پیام داده اشتباهه. هرچند که به رابطه فیزیکی نرسیده، ولی اعتماد رو شکسته و تو رو رنجونده
اما این سوال ها رو پاسخ بده
آیا پشیمون شده؟
آیا داره تلاش میکنه رابطه رو درست کنه؟
آیا شفاف و صادق جواب میده یا دروغ میگه؟
آیا حاضر به مشاوره هست؟
اینا همه فاکتورهایی هستن که کمک میکنن بفهمی آیا رابطه قابل ترمیم هست یا نه.
بدبینی الانت طبیعیه، ولی اگر ادامه‌دار بشه و کنترلت رو بگیره، به خودت آسیب میزنه.
مغزت مدام در حالت «اگر...» و «نکنه...» می‌چرخه و همین باعث اضطراب و بی‌خوابی میشه.
در این شرایط، مشاوره تخصصی و منظم خیلی خیلی مهمه.
در حال حاضر بهترين کار ایناس
برای خودت بنویس: چه چیزی تو رو بیشتر اذیت میکنه؟ پیام‌ها؟ بی‌اعتمادی؟ تنهایی؟
با همسرت حرف بزن: با آرامش، نه با دعوا. بگو این اتفاق چه بلایی سرت آورده.
یاد بگیر مرز بگذاری بگو برای ترمیم رابطه چه چیزهایی برات مهمه. مثلا قطع کامل ارتباط با اون شخص، صداقت کامل، مشاوره زوج‌درمانی و...
و یادت نره:
🌿 تو مهمی
🌿 احساساتت مهمه
🌿 آرامشت، اولویته
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۳۸
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم خطیبی
🆔@KH_Mahgol
شرح مشکل :
سلام خدمت اساتید
من خانمی ۳۱ ساله هستم که متاهل و فرزند اول خانواده و ۲ بچه دارم
مشکل شخصیتی من اینکه من ادم ارمانگرا و ایده ال طلبی هستم و میخوام همیشه همه چی درست و خوب انجام بشه واگر کمی مشکلی باشه به قدر ی اذیت میشم که نگو
به حرفا و رفتار و اعمال دیگران حساسم مخصوصا همسرم
خسته شدم از بس باید به همه چی فکر کنم و همه چی رو در نظر بگیرم میخوام بیخیال باشم و رها و دیگه هیچی برام مهم نباشه
واقعا دارم اذیت میشم ممنکن میشم کمکم کنید؟؟
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂☞۶۱۰۶۶۴
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂 🍃
🌺
🍂
مشاور شما : سرکار خانم رمضانی
🆔@Mah_ramezani26
شرح مشکل :
سلام
وقت بخیر و خسته نباشید
بنده نزدیک چهل سال دارم و کارمند هستم و شخصیتی سنتی و تقریبا مذهبی دارم.
اخیرا برای ازدواج یکی از همکاران رو به من معرفی کردن. هم سن هستیم. واقعیتش در عرض کمتر از یک ماه خیلی با هم صمیمی شدیم و درباره خیلی از مسائل حتی درباره مسائل جنسی و ... با هم صحبت کردیم و چند بار هم با هم دیدار کردیم. دیروز با هم با ماشین رفتیم بیرون و کمی با هم گشتیم. واقعیتش اون خانم اصلا مذهبی نیست و به خیلی چیزها اعتقاد نداره.
درباره خیلی چیزها به تفاهم رسیدیم
البته درباره مهریه کمی اختلاف نظر داشتیم و در نهایت روی ۵۵ سکه عندالمطالبه با هم توافق کردیم که البته قول داده یک سال پس از ازدواجمون بریم دفترخانه و مهریه اش رو به من ببخشه
البته اون خانم شرط حضانت فرزند رو هم از من خواست و چون برای من زیاد مهم نبود گفتم عیبی نداره حضانت فرزند رو هم بهت میدم
ببخشید اینها رو توضیح میدم
دیروز که با هم بیرون رفتیم گفت که از من خجالت میکشی و نباید اینطور باشی و با من دست داد و بعد هم توی ماشین من رو بوسید و لحظات عاشقانه ای رو توی ماشین با هم داشتیم و البته اینجور چیزها برای من که تقریبا مذهبی هستم تازگی داره.
شرمنده بعد ایشون دیگه خیلی افراط کردن و از من لب گرفتن و من رو توی بغل گرفتن و بعد هم باز هم شرمنده که میگم
از روی شلوار آلت من رو توی دست گرفتن و من اول مقاومت کردم و بعد هم دیگه خودم رو ول کردم و .....
واقعیتش من نمیدونم که اینجور چیزها عادیه و من چون توی این وادی ها نبودم برام عجیبه یا اینکه این مورد اینطوریه
و اینکه آیا فقط چون من رو خیلی دوست داره این کار رو کرد یا اینکه قبلا تجربه این کارها رو داشته
واقعیتش برای من مهمه که همسرم گذشته پاکی داشته باشه و دست هیچ کسی بهش نخورده باشه
لطفا راهنمایی کنید
خیلی سر در گم هستم
جواب سوال شما :
لطفا مخاطبین خودتون رو به گروه دعوت کنید ، سپاس از مهرورزی شما
🌺
🍂
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃