🔸در اینجا نوشتهها، نمونههایی از مشاورهها، و مطالب انتخابی علیاکبر مظاهری، نویسنده، مشاور، و مدرس حوزه و دانشگاه را میخوانید. t.me/mazaheriesfahani_ir/1689 :آثار🔹 🔹پل ارتباطی: t.me/mazaheriesfahani 🔹در وب: www.mazaheriesfahani.ir
✅ استقلال همسران جوان (۲)
✍ نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
🔶 گسترش امواج
... ستیزها و ناخرسندیهای زوجها با خانوادههای همسرشان، در همان محدوده محصور نمیشود، بلکه سیلآسا میتازد و ویران میکند و به خود زوجها نیز سرایت مینمايد؛ هر کدام از زن و شوهر ـ معمولاً ـ طرف خانوادۀ خود را میگیرد و همسرش را محکوم میکند و دیگری نیز مقابلۀ بهمثل مینمايد و این آتش تباهگر، میسوزاند و به پیش میرود؛ چندان که هیچ حرمت و محبّتی را بینصیب و بیآسیب نمیگذارد.
بسیار میشود که در ریشهیابی اختلافات زن و شوهرها، به آفات دوران چند ماهۀ زندگی ایشان نزد یکی از خانوادههايشان میرسیم؛ حتّی پس از چندین سال جدا شدن از آن خانواده و مستقل کردن زندگی. یعنی آتشی که
در آن چند ماهِ نخستین زندگی مشترکشان افروخته شده، پس از استقلالشان خاموش نمیشود، بلکه همچنان ریشههای زندگی را میسوزاند و بنیان خانواده را میپوساند.
🔶 از زبان مشاور
🔶 پس از پانزده سال
صابر و سمیرا، پانزده سال پیش به عقد هم درآمدند. دوران نامزدی و عقدشان که حدود یک سال بود، به خوشی گذشت. صابر و سمیرا عاشق هم بودند؛ خانوادههاي آنان نیز با هم دوست بودند. آیندۀ درخشانی برای این دو فاختۀ دلباخته پیشبینی میشد، تا اینکه قصد کردند عروسی کنند و همْآشیانه شوند.
برای ساختن آشیانۀ مشترکشان گفت و گو کردند و چون خانۀ مستقلّی نداشتند، قرار شد كه مدّتی در خانۀ والدین صابر زندگی کنند، تا در آینده خانۀ جداگانهای تهیه نمايند.
صابر و سمیرا، از آغاز درباره مسائلشان با من مشورت میکردند؛ حتّی انتخاب همسرشان نیز با مشورت بنده بود. در دوران یکسالۀ نامزدی و عقدشان نیز مسائل خود را با من در ميان ميگذاشتند. تصمیم زندگی مشترک در خانۀ والدین صابر را نیز با بنده مطرح کردند.
من که خانوادههاي آن دو را میشناختم و اخلاقشان را میدانستم و خلق و خوی این دو را نیز میشناختم و ترکیب ساختمانی خانۀ پدر صابر را نیز میدانستم، که یک طبقه بود و اینان میخواستند در یکی از اتاقهای همان خانه که والدین صابر با چند فرزند دیگر در آن زندگی میکردند، ساکن شوند، با این کارشان مخالفت کردم و نظر منفی دادم.
دلیل و توضیح خواستند. گفتم:
آن خانه، یکطبقه است و چند نفر در آن زندگی میکنند و اتاقی که شما میخواهید در آن زندگی مشترکتان را شروع کنید، با محل زندگی آنان درآمیخته است و در نتیجه، زندگی شما با زندگی آنان میآمیزد و یک زندگی هفت هشت نفره میشود. حال آنکه شما میخواهید زندگی مستقلی داشته باشید و زندگی زوجهای جوان، بهخصوص در آغاز، اقتضائات خاص خود را دارد.
صابر گفت:
«ما چند نفر تا حالا در آن خانه زندگی میکردهایم، حالا یک نفر به جمع ما اضافه میشود و پدر و مادرم فرض میکنند یک فرزند به فرزندانشان افزوده شده».
گفتم: نه! اصلا چنین نیست. یک نفر و یک فرزند افزوده نمیشود، بلکه قرار است یک خانوادۀ جدید شکل بگیرد. این دختر، مانند یکی از خواهرانت نیست؛ یک همسر است که میخواهد با شما یک زندگی نو را آغاز کند.
گفتند: «پس چه کنیم؟»
گفتم: ...
ادامه دارد...
۸ فروردین ۱۴۰۰
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
⚛ نارواهای نوروز
✔️ مشاوره اخلاقی - اجتماعی
⁉️ پرسش
پرسیدهاند:
ما، در طول سال، رابطة خوبی با اقوام داریم؛ ولی علاقه نداریم ایام تعطیل، در بند رسمها باشیم و هر چه رسوم بگوید، آن را عمل کنیم. مثلاً دوست نداریم ده روز پشت سر هم در نوروز، برای ناهار و شام، مهمان دعوت کنیم یا به مهمانی برویم و همان آدمهای تکراری را دوباره ببینیم. علاقه داریم حالا که فرصت تعطیلی دست داده، با خانوادة پنجنفره و کوچک خودمان، بیشتر دور هم باشیم و خوش بگذرانیم. آیا این کار که مطابق شادی ماست، ولی باعث ناراحتی دیگران میشود، درست است یا نادرست؟ حق دارند از اینکه ما در جمع آنها نیستیم، ناراحت شوند؟
پاسخ ما:
تحلیل مسئله:
رسمها و عادتهایی که خلاف میل آدمی باشد و آن را بهاجبار و رودربایستی و مراعات دیگران انجام دهد، ناروا است. از واجبها و حرامهای دینی که بگذریم، هر عملی که به جان انسان قید بزند، نامبارک است و تکامل آدمی را دشوار و روان او را رنجور میکند. اینکه حافظ عارف «غلام همت آن است که زیر چرخ کبود، از آنچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است»، یک مرام سرفرازانه است. هر آنچه که بالهای جان و اندیشه را سنگین و بلندپروازی را دشوار کند و سبکروحی را از آدمی بستاند، شوم است و خداناپسند؛ اما امرها و نهیهای الهی، عین سرفرازیاند؛ آنها جان را فربه میکنند و رسوم نامبارک، جان را رنجور مینمایند.
پاسخ اصلی:
۱. شما خانوادة پنجنفره، هیچ آدابی و ترتیبی مجویید. هر کاری که دلتان میخواهد انجام دهید. هر کاری را که خوشتان نمیآید، نکنید. آزاد آزاد باشید. فقط مراقب مرزهای الهی باشید؛ واجبها را انجام دهید و حرامها را ترک کنید و دیگر هیچ زنجیری بر پای جانتان نبندید.
۲. صلة ارحام، تجدید پیوند با خویشان، آشتی کردن، همیشه خوب است و شاید در نوروز فرصتی برای آنها فراهم شود؛ اما رفت و آمدهای «خالهبازی»، دیدارهای اکراهی، ایجاد مزاحمت برای دیگران، به تکلف افکندن خود و خانواده، هیچ خوب نیست و متأسفانه همین ناخوبها، در جامعة ما و در ایام نوروز، بسیار رواج دارند.
شما پنج تن، نمیتوانید همة جامعه را یکباره و یکجا اصلاح کنید؛ اما جمع پنج نفرة خودتان را که میتوانید سامان دهید. پس سامان دهید. بهویژه پدر و مادر، پرهیز از تکلفهای بیهوده را به فرزندان خود نشان دهند.
۳. هیچ کس از شما ناراحت نمیشود. نگران نباشید. اگر هم ناراحت شوند، ناراحتیشان نارواست. پس باکی نیست. ما هیچگاه نمیتوانیم همه را از خود خشنود کنیم. لازم هم نیست. ما باید زندگی پویایی داشته باشیم و خدا را از خود راضی کنیم. همین! خدا که از ما راضی باشد، همة هستی با ما آشتی است.
💠 حکایتی پندآموز
عیادت از بیمار، عملی پسندیده است و ثواب دارد؛ ولی باید ملاحظة حال بیمار و خانوادهاش را کرد؛ اگر عیادت برای ایشان زحمت و رنج ایجاد کند، دیگر ناپسند است و ثواب ندارد. گناه هم دارد. یکی از آشنایان، بیمار است. بیماریاش طولانی و ملایم است. زمینگیر نیست. دارد زندگیاش را میکند. خویشان و دوستان که از بیماری ایشان آگاه شدند، شروع کردند به عیادت رفتن. وضعیت منزلشان بهگونهای شده بود که بیمار و خانوادهاش باید همیشه آماده باشند. آن بیمار دانا، تدبیری اندیشید؛ قرار شد تلفنهایی را که اقوام برای هماهنگکردن زمان عیادت از ایشان میزنند، خودش پاسخ دهد. و چنین کرد. هر کس زنگ میزد، چنان با او سخن میگفت که تلفنکننده میفهمید به عیادت حضوری نیازی نیست و به همان احوالپرسی تلفنی اکتفا میکرد.
فرزند نکتهسنج و خوشسخن ایشان میگفت: پدر چنان سخن میگویند که تلفنکننده را خاطرجمع میکنند که هیچ نیازی به عیادت حضوری نیست!
دید و بازدیدهای عید نوروز و هر دیدار و مهمانی دیگر نیز همینگونه است.
خداوند سبحان، گروه پنجنفرهتان را شاداب و شادان بدارد. آمین یا الاهی.
علیاکبر مظاهری، مجله خانه خوبان، شماره ۱۲۱، ویژهنامه نوروز.
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
✴️ ما و نوروز
✴️ رواها و نارواهای نوروز
📝 علیاکبر مظاهری
☑️ مجله خانه خوبان
☑️ فایل پی دی اف
عضوشدن در کانال «از زبان مشاور»:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
✅ استقلال همسران جوان (۱)
✍ نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
🔶 استقلالخواهی آدمیان
آدمی چنان آفریده شده که ضمن اجتماعی بودن، «استقلالدوست» است؛ استقلال فردی، خانوادگی، ملّی، فکری و مالی. حسّ «مختار بودن»، مطلوب انسان است. اختیار خویشتن و زندگانی خود را داشتن، در نهاد آدمیان نهادینه است، و برعکس آن ـ یعنی تابع دیگری بودن ـ را دوست ندارد و نميپسندد كه زمام خود و زندگیاش در کف اختیار دیگری باشد. این حسّی است که در ذات بشر نهاده شده است. این حسّ خجسته، که در یکایک آدمیان و نیز خانوادهها و ملّتها موجود است، چنان نیرومند است که بر سر صیانت از آن، جان مینهند. نهضتهای استقلالطلبی ملّتها که گاهی فدايیان بسیاری در راه آن سر و جان میدهند، برخاستۀ از این حسّ مقدّس است.
🔶 استقلال خانوادگی
سخن ما اکنون در قلمرو استقلال خانوادگی است. هر دختر و پسری که ازدواج میکنند، دوست دارند زندگی مستقلّی تشکیل دهند و خودشان اختیاردار زندگیشان باشند و از دخالت دیگران در زندگی خصوصیشان ناخرسندند.
البته هستند کسانی که با والدین خود یا والدین همسرشان در یک منزل و مکان مشترک زندگی میکنند و بهظاهر مشکلی هم ندارند، امّا اینان کمشمارند؛ شاید از هر ده مورد، یک مورد چنین باشد. و میدانیم که بر اساس «استثنا» نمیشود قاعدۀ کلّی بنا کرد و آن را تعمیم داد. استثناها قابل اقتدا و اعتماد نیستند.
برخی میپندارند این از آفات فرهنگ و تمدّن جدید است که زوجهای جوان نمیتوانند با والدین و خویشان خود در یک خانه زندگی کنند، وگرنه در روزگاران قدیم، چندین خانواده در یک خانه و بهطور مشترک زندگی میکردند و مشکلی هم نداشتند. امّا این پندار، اشتباه است. در روزگاران قدیم نیز زندگیهای جمعی، مشکلات خاصّ آن روزگاران را داشت، امّا آنان ناچار بودند که بسوزند و بسازند. آری؛ در روزگاران قدیم، اختلاف اندیشهها و سلیقهها به اندازۀ امروز نبوده، امّا همیشه اختلاف و نزاع در زندگیهای جمعی بوده است. همانگونه که «هووها» معمولاً در یک خانه و یک زندگی مشترک، آرامش نداشتهاند، دو یا چند خانواده نیز در یک خانه و در یک زندگی شریکی، آرامش ندارند؛ البته شدّت اختلاف هووها بیشتر است.
🔶 چرا عاقل کند کاری ...؟
از پدیدههایی که سخت تأسفبار است و از خسارتهایی که جبران نمیپذیرد، این است که زوجهایی در آغاز زندگی مشترکشان، یکدیگر و خانوادههای همدیگر را دوست دارند و خانوادههاي آنان نیز اینان را دوست دارند و رابطۀ خانوادههاي دو طرف حسنه و محترمانه است و همگی برای هم احترام و حرمت قائلند؛ امّا پس از چندی زندگی کردن زوج جوان با خانوادههايشان در یک خانه (چه با خانوادۀ آقا و چه با خانوادۀ خانم)، با اختلاف و دشمنی از آنان جدا میشوند و زندگیشان را مستقل میکنند. با این «استقلالِ پس از نزاع»، کینهها زدوده نمیشونهای شاید نزاعها بهظاهر فروکش کنند، امّا ریشههای کدورتها باقی میمانند و حریمهای شکسته شده، به این آسانی ترمیم نمیشوند و به حالت نخست باز نمیگردند.
خوب؛ اگر چنین است، چرا بگذاریم حریمها شکسته شوند و دوستیها به دشمنیها بدل گردند و دلهای لبالب از محبّت و احترام، مالامال از کینه شوند، آنگاه برای جدا کردن زندگی اقدام کنیم؟!
۲۷ اسفند ۹۹
ادامه دارد...
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
⭕️ عبرتهای کرونایی (۱۲)
✨ بازشدن دیدهها
✍ نویسنده: علیاکبر مظاهری
دیدن باطن پدیدگان، دیدهای ژرفنگر میطلبد.
دیدهای باید سببسوراخکن
تا حجب را برکند از بیخ و بن (مولوی، مثنوی)
اما دیدن باطن پارهای از پدیدهها، جز به مدد خداوند، ممکن نیست. حتی پیامبرمان، که دیدگانش هفت پرده زمین و هفت لایه آسمانها را میشکافد، از خداوند سبحان، بهدعا، میطلبد:
«الهی! أرِنِی الأشیاءَ کما هِیَ»؛
خدای من! پدیدهها را، همانگونه که هستند، به من بنمایان.
کرونا، تا اکنون، تحوّلهای عظیمی در باطن انسانیّت انسان ایجاد کرده است؛ تحوّلهایی که اگر نباشند، آدمی از مکانت آدمیّتش فرو میافتد.
چنین نیست که ما، همواره، پدیدهها را آنگونه که هستند ببینیم؛ گاهی آنها را وارونه میبینیم. یا بر آنها پوستینی وارونه میپوشانیم؛ آنگونه که به دلخواهمان شوند. به نفعمان درآیند. برابر میل نفسمان گردند. از این رو است که پیامبر اکرم(ص) و عارفان، از خدا، بهالتماس، میطلبند که:
«الهی! أرِنِی الأشیاءَ کما هِیَ».
کرونا و کروناها، در نظام اکمل، لازماند و گاهی نافعاند.
یک لحظه داغم میکشی، یک دم به باغم میکشی
پیش چراغم میکشی، تا وا شود چشمان من (مولوی، دیوان شمس)
خدایا! چشمان جانمان را چنان گشوده بدار که نیاز به «داغ کردن» نداشته باشیم.
۱۶ اسفند ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
https://chat.whatsapp.com/Dtdgvhgz97CBZhIo48t9LT
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💕 رفاقت همسران(۵)
🖋 علیاکبر مظاهری
🛑 برخی از آفتهای رفاقت و درمان آنها (ادامه)
۴. لجاجتهای کودکانه
اگرچه برای ایجاد و بروز لجاجت، علّتهای گوناگونی بیان میشود؛ امّا منشأ اصلی این رفتار نابهنجار، کوتاهی عقل و ضعف شخصیت آدمی است. لجبازی، کار کودکان است. رشیدان، محال است لجبازی کنند. انسان رشدیافته و صاحب شخصیت سالم، شاید بر اثر عواملی دچار خشم شود و کاری خشمگینانه انجام دهد؛ امّا زود خشم خویش را مهار میکند و اگر به گاه خشمناکی کار ناشایستی کرده باشد، آن را جبران مینمايد و هرگز خشمش به لجاجت ناعاقلانه بدل نمیشود.
لجاجت و خردمندی مانند نور و ظلمتاند؛ همچنان که روشنایی و تاریکی، هرگز در یک زمان و یک مکان فراهم نمیآیند، لجبازی نیز هرگز با خردمندی و بزرگواری جمع نمیشوند. در نتیجه و به تناسب بحث ما، «لجاجت» با «رفاقت» هرگز در خانهای فراهم نمیآیند. اگر لجاجت از دری به خانۀ زوجی درآید، رفاقت از در دیگر یا از پنجره بیرون میرود.
این سخن، تنها یک موعظۀ اخلاقی نیست، بلکه یک اصل اصیل در قلمرو مدیریت زندگی خانوادگی است.
این را نیز بیفزاییم که لجاجت، یک بازی دوسویه است و اجرای آن دستکم به دو بازیگر نیاز دارد. اگر هر دو همسر نقشی بر عهده گیرند، بازی ادامه مییابد؛ امّا اگر یکیشان از آغاز وارد صحنه نشود و یا آن را پس از ورود ترک کند، این بازی یا آغاز نمیشود و یا دوام نمییابد. بنابراین، آن کس که اصلاً به این آتشبازی بچگانه نپردازد، یا اگر پرداخت، زودتر از دیگری آن را وانهد، عاقلتر است و «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را».
۵. دخالتهای ناروای دیگران
دخالتهای بیجای دیگران در زندگی زوجهای جوان و غیر جوان، دمار از روزگار ایشان برمیآورد. همسران، بهویژه زوجهای جوان، باید هوشیارانه کشیک زندگی خصوصی خود را بکشند و هوای همدیگر را داشته باشند و با همدلی و همفکری، زیرکانه و ماهرانه و بدون هیاهو، در برابر ضربتهای دشمنان سعادت خویش سپر گیرند و پیرامون زندگی خصوصیشان حصاری نفوذناپذیر بکشند و به هیچکس ـ هرکس باشد ـ مجال نفوذ به کاشانهشان را ندهند.
۶. ناکامی جنسی
نقش و سهم امور جنسی در حیات زوجیت، بهواقع بسیار بیش از مقداری است که فرهنگ و جامعه و همسران ما برای آن قائلاند. این پدیده، از بزرگترین و اثرگذارترین پدیدههای زندگانی است.
بسیاری از فرخندگیهای حیات زوجهای جوان و نیز همگان، مرهون کامیابی جنسی و عاطفی ایشان است؛ همانگونه که کثیری از ناخجستگیهای زندگانی خانوادگی، نتیجۀ ناکامی در همین قلمرو است.
سخن اکنونی ما در باب رفاقت زوجها است؛ از اینرو بهصراحت میگوییم: از جمله امور مهم در ایجاد و دوام پیوند دوستی همسران و پایداری رفاقت و سازگاری ایشان، همانا موهبتهای بیبدیل کامیابی جنسی و بهرۀ عاطفی است؛ همچنان که بسیاری از دلسردیهای همسران و نامرادیهایشان در قلمرو زندگی خانوادگی (حتی در عرصههای اجتماعی) محصول ناکامی جنسی است. هیچ عامل دیگری نمیتواند جایگزین این اصل اصیل زندگی زن و شوهری شود.
بنابراین، زوجهای جوان و دیگر همسران، همدلانه و طبیبانه، این پدیدۀ مهم زندگیشان را وارسی کنند. اگر هر دو از این بابت احساس رضایت و کامیابی کافی میکنند، خدا را شکر بگزارند و در کمال و بهبود آن بکوشند، امّا اگر هر دو یا یکیشان کامیاب و خشنود نيستند و از این موهبت خجستة الاهی، بهرۀ کافی و مطلوب را ندارند، بیدرنگ در پی چاره برآیند؛ عوامل ضعف و ناتوانی ناکامی یا بیمیلی و بیرغبتی را بشناسند و به رفع و درمان آن برخیزند و مهارتهای هنرمندانه، هوشیارانه، زیرکانه و رندانۀ این وادی پر رمز و راز را بیاموزند. در این راه، راهنماییهای یک مشاور امین، ماهر و دانا، چراغ راه است.
رفاقت همسران، با رضایت جنسی و عاطفی ایشان، پیوندی جانانه دارد؛ آن «رفاقت» با این «رضایت»، توأماناند.
🔚 ادامه دارد..
۱۸ اسفند ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💕 رفاقت همسران(۴)
🖋 علیاکبر مظاهری
🛑 برخی از آفتهای رفاقت و درمان آنها
۱. مجادله
مجادله و ستیزگی زوجها، از دانهدرشتترین آفتهای رفاقت همسران است. این آفت، چونان موریانهای است که در پیکرۀ حیات خانوادگی نفوذ میکند و آن را پوک و پوسیده مینماید. عرصۀ ستیزهگری، عرصهای خسارتبار است که همۀ جدالكنندگان در آن زیان میبينند. این نبرد، بیبرنده است. در این میدان، هر دو جبهه بازندهاند و هیچ برندهای برای این کارزار، قابل تصوّر نیست.
مبارزان میدان جدال و نزاع، عاقلان نیستند و داور این میدان، عقل نیست، تا در پایان نبرد، به نفع یکی و به زیان دیگری حکم کند؛ بلکه مبارزان این نبرد، سفیهاناند و داور آن جهل است؛ از اینروست که در چنین صحنۀ غبارآلودی، هیچ پدیدۀ واضح و روشنی یافت نمیشود. لجاجتهای کور، خشمهای بیمهار، عصبانیتهای بیمنطق و بیمارگونه، و خودخواهیهای فضیلتسوز، چنان بر تارک یکدیگر میکوبند که مغز اندیشهورز را گیج میکنند و آن را از خردمندی بازمیدارند.
فرجام این نبرد کور، از همان آغاز معلوم است: شکست دو سویه! از اینروست که خردمندی حکم میکند آدمی، از همان آغاز به چنین عرصۀ نامبارکی، پای نگذارد.
همسران و دیگران نگویند: بالأخره مسائلی در زندگی خانوادگی و در روابط زوجها پیش میآید که برای حلّ آنها چارهای جز بحث و مناقشه نیست؛ زیرا ما میگوییم: هیچ مسألهای با مجادله و مناقشه حل نمیگردد، بلکه با مناقشه، اگر راهحلّی هم برای مسأله وجود داشته باشد، گُم میشود.
راههای حلّ مسائل خانوادگی و ابزارهای گشایش گرههای روابط همسران را باید در جایی غیر از میدان نبرد و جدال پیدا کرد. در این باره، در کتاب "نبرد بیبرنده" به تفصیل سخن گفتهایم؛ مراجعه فرمایید.[۱]
پیامبر اعظم(ص) دربارۀ نکوهیدگی مجادله و مخاصمه، فرمودهاند:
«لایَستَکمِلُ عَبدٌ حَقیقَةَ الإیمانِ حَتّی یَدَعَ المِراءَ وَإن کانَ مُحِقّاً»؛[۲]
آدمی به مرتبۀ کمال ایمان نمیرسد، تا آنکه مجادله و ستیز را وانهد؛ اگرچه بر حق باشد.
۲. عیبجویی و عیبگویی
همۀ آدمیان خویشتن را دوست دارند. «حُبّ ذات» و خویشتندوستی، از نیرومندترین علاقههای آدمی است. از اینروست که ما اهانت به خود را برنمیتابیم، اگرچه در جامۀ انتقاد باشد؛ حتّی اگر به یقین بدانیم که انتقاد کننده، قصد دشمنی ندارد و خیرخواه است.
عیبجویی و عیبگویی، چونان سمّ کشنده است که اگر پای درخت رفاقت و محبّت همسران ریخته شود، ریشههای درخت را میسوزاند و شاخههایش را میخشکاند و میوههایش را میپوساند.
۳. خودخواهیهای جاهلانه
اینکه آدمی خویشتن را دوست بدارد، طبیعی است، امّا آنچه ناپسند است و خاستگاه بسیاری از بدیهاست، خودخواهی متکبّرانه و جاهلانه است.
مادر بتها بت نفـــس شمــاست
زان که آن بت مار و این بت اژدهاست [۳]
خودخواهیِ مذموم، نوعی از خودپرستی است و خودپرستی، نوعی از بتپرستی است. این خویشتنخواهی سبب میشود که آدمی دیگران را فدایی خود بخواهد؛ منافع خویش را بر منافع همگان برتر نهد؛ خواستهها و آرای خود را بر خواستهها و نظرهای دیگران ترجیح دهد.
این خودخواهی، موجب نوعی استبداد میشود. آدم خودخواه، اگر پادشاه باشد، پادشاهی ستمکار است؛ اگر حاکم باشد، حاکمی خودکامه است؛ اگر داروغه باشد، داروغه ای زورگوست؛ و اگر همسر باشد، همسری ناسازگار است! او میخواهد همه چیز به رأی او باشد؛ همۀ کسان، به فرمان او باشند؛ همۀ کارها به ارادۀ او انجام پذیرد. حال آنکه وقتی دو نفر بر کاری مشترک توافق کردند، شیوۀ عادلانه آن است که نظر و ارادۀ هر دو در انجام کار دخیل باشد. معنای اشتراک در کار، همین است. ممکن است وظایف هر کدام ـ به هر دلیل ـ متفاوت باشد؛ امّا اصل شراکت در امور باید مراعات شود.
پسر و دختر، تا همسر نشدهاند، میتوانند در یک کار صد در صد نظر خود را لحاظ و اِعمال کنند؛ امّا چون همسر شدند، «صد» به «پنجاه» بدل میشود. این دربارۀ انجام کارها.
امّا مهمتر از این، خودخواهی ضدّ اخلاقی است، كه آن مخرّبتر از نوع اوّل است. تکبّرورزی، بسیاری از رنجاندنها، بسیاری از بدزبانیها، پارهای از قهرکردنها و بسیاری از زورگوییها، بداخلاقیها، فخرفروشیها، تحقیرکردنها، و کثیری دیگر از بدرفتاریها، از خودخواهی منشأ میگیرند.
زوجهای جوان از همان آغاز حیات مشترک و حتّی پیش از آن، باید خویشتن را واکاوند و به بررسی دقیق احوال و اخلاق خود بپردازند و اگر عنصر خودخواهی را در وجود خویش یافتند، به اصلاح آن برخیزند و به یقین بدانند همانگونه که خودخواهی با خداخواهی فراهم نمیآیند، خودخواهی با همسرخواهی نیز یکجا جمع نمیشوند. «یک قدم بر خویشتن نِه، وان دگر در کوی دوست».
🔚 ادامه دارد...
پدر و مادر، هر دو، میتوانند دیگری را در ذهن و دل فرزند، ظالم جلوه دهند و خود را مظلوم، و این کار، بسیار زیانبار است. فرزند، هر دو را دوست دارد. تخریب هر کدام، موجب تخریب خود فرزند نیز میشود و اندوه سنگینی بر دل او مینشاند. محبوبترین کسان در دل و جان فرزند، پدر و مادر اویند؛ او به آنان به چشم مهربانترین و خیرخواهترین کسان خود مینگرد. حال اگر این مهربانترینان و خیرخواهترینان، در اندیشه و دل او به نامهربانترینان و بدخواهترینان بدل شوند، بنگرید که چه فاجعهای رخ میدهد! آیا میتوان جنایتی از این بدتر دربارۀ فرزند مرتکب شد؟! حقّا که این زیانی بزرگ است. قابل تصور نیست که پدر و مادری نیکخواه که خواهان سعادت فرزندشاناند، انجام چنین جنایت هولناکی را دربارۀ او روا شمارند.
اکنون روی دیگر صفحه را بنگریم: اگر والدین بخواهند جايگاه و محبوبیت همسر را در دل و اندیشۀ فرزند بالا ببرند و در این کار از آن جانمایۀ عاطفه نیز بهره گیرند، بنگرید که چه معجزهای میتوانند بکنند!
۱۴ اسفند ۹۹
🔚 ادامه دارد...
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💞 رفاقت همسران (۱)
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
📝 وصفناپذیری برخی از پدیدهها
برخی از پدیدهها و پارهای از اوصاف و کردارها را نمیتوان به گونۀ کامل و جامع وصف کرد، زيرا قلم و بیان قادر به تبیین و ترسیم آنها نیست. به تعبیر علمی، «یُدرَکُ وَلا یُوصَف»اند؛ یعنی درکشدنیاند، اما وصفشدنی نیستند. بعضی از آنها را حتّی نمیتوان به آسانی درک کرد؛ ادراک آنها نیازمند دقّتِ بالا و فهم عمیق است و هر حس و اندیشهای نمیتواند آنها را به گونۀ همهجانبه درک کند.
یکی از آن پدیدههای وصفناشدنی دانهدرشت در قلمرو زندگی خانوادگی، «ثمرههای رفاقت و سازگاری همسران و زیانهای عدم رفاقت و ناسازگاری ایشان» است.
اگر زن و شوهر با همدیگر سازگار و رفیق باشند، بیشتر خوبیهای لازم برای یک زندگی سعادتمندانه را دارند و اگر رفیق و سازگار نباشند، بیشترِ بدیهای لازم برای تباهی زندگی را فراهم کردهاند.
خدایا! اگر نعمت رفاقت را به زن و شوهری عطا کنی، به ایشان چه ندادهای! و اگر این موهبت را نداشته باشند، چه دارند! خدایا! نعمت رفاقت و سازگاری را که از بهترین نعمتهای توست، به همسران عطا فرما.
اگر زن و شوهر با یکدیگر «خوب» باشند، دیگر از مشکلات زندگی باکی نیست و اگر با هم «بد» باشند، دیگر چندان بهرهای از حیات خانوادگی ندارند.
این «خوب بودنِ» همسران با یکدیگر، به منزلهٔ «صد» است که «نود» را نیز در بر دارد و نیز هشتاد و هفتاد و... را. بسیاری از موهبتهای فرخندهٔ زندگی، زیرمجموعهٔ این نعمت گرانقدرند. اگر یک زندگی همراه با آرامش و آسایش بخواهیم، به رفاقت همسران نیاز داریم. اگر علاوه بر سعادت زندگانی اینجهانی، سعادت حیات آنجهانی را نیز بخواهیم، به سازگاری و رفاقت همسران نیازمندیم. از سوی دیگر، اگر دو همسر با هم ناسازگار و نارفیق باشند، علاوه بر تباهی زندگی دنیایی، آخرتشان نیز تباه میشود.
برای تحصیل این گوهر بیبدیل باید تلاش کرد و هر چه در این عرصه هزینه کنیم، میارزد. خردمندی حکم میکند که این هدف را در صدر اهدافمان قرار دهیم. اگر این منظور تأمین شود، بسیاری از اهداف دیگر تأمین خواهد شد؛ «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست».
🔚 ادامه دارد...
۱۳ اسفند ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
🌍 خانم باانصاف
🔍 مشاوره خانواده
🖋 مشاور و نویسنده: علیاکبر مظاهری. ماهنامه "خانه خوبان"، شماره ۱۰۹.
پرسش:
خانمي خوشانصاف گفته و پرسيدهاند:
همسرم مرد خوبي است و در زندگي اصلاً كم نميگذارد؛ اما يك اخلاق بدي كه دارد و من از اين اخلاقش در زندگي اذيت ميشوم، اين است كه با كوچكترين حرفي كه قبول نداشته باشد، قهر ميكند و تا من پيشقدم نشوم، كوتاه نميآيد و با من صحبت نميكند. ممنون ميشوم اگر دربارة طرز رفتارم در اين شرايط، در صفحة «از زبان مشاور» راهنمايي فرماييد.
پاسخ ما:
آفرينتان ميگويیم كه در آغاز، خوبيهاي همسرتان را بيان كردهايد. اين نشانة خوبي است؛ نشانة انصاف شما، نشانة زنده بودن ريشههاي زندگيتان، نشانة وجود علاقه ميان شما و همسرتان. آفرين به شما.
گفتهايد:
1. «همسرم مرد بسيار خوبي است.» اين يعني همسرتان اوصاف نيكوي فراواني دارد.
2. «در زندگي اصلاً كم نميگذارد.» اين يعني ايشان مرد زندگي است و براي سعادت همسر و زندگي مشترك، هم توجه دارد و هم ميكوشد.
اين گفتة شما به ما اطمينان ميدهد كه زندگيتان بالنده است و مثبتهاي زندگيتان بسيار بيش از منفيهاي آن است؛ اما اين زندگي ريشهدار و بالنده، از يك آفت و بيماري، رنج ميبرد؛ آفتي كه قابل زدودن و دردي كه درمانپذير است.
پاسخ به اصل پرسش
1. ريشة اين بيماري و آفت را بيابيد. بيطرفانه بیندیشید و علتيابي نماييد. نخست از خودتان آغاز كنيد. آيا رفتار شما، در بداخلاقي شوهرتان، تأثير دارد؟ مردتان ـ به گفتة خودتان ـ «مرد بسيار خوبي است و در زندگي اصلاً كم نميگذارد»، آيا از شما كاستياي ميبيند؟ آيا شما در زندگي «كم ميگذاريد»؟
مردي كه خود بسيار خوب است و در زندگي هيچ كم نميگذارد، انتظار دارد خانمش هم بسيار خوب باشد و در زندگي كم نگذارد. پس شما نخست اخلاق و رفتار خودتان را بررسي و عيبيابي كنيد و اگر نقصاني از ناحيه شما هست، جبران كنيد.
2. آفريدگار حكيم، از سر حكمت، آفريدگان را گوناگون آفريده است:
«الناس معادن كمعادن الذهب و الفضة؛ مردمان، معدنهايياند؛ چونان معادن طلا و نقره». (امام صادق(ع)، بحارالانوار، ج58، ص65)
ازاينرو هيچ كس مانند دیگری نيست. همچنین هر كسي امتيازهايي دارد و كاستيهايي. همسر شما نيز از اين قاعده مستثنا نيست. امتيازهاي ايشان را ارج نهيد و آنها را برجسته كنيد و به رخ زندگيتان بكشيد. اين كار باعث تشويق ايشان به افزايش امتيازها ميشود؛ اما كاستيهايش را برجسته نكنيد و به رخش نكشيد؛ بلكه مدارا كنيد و آنها را غير مستقيم گوشزد كنيد.
3. هرگز با ايشان مجادله و «مقابله به مثل» نكنيد.
4. توجه داشته باشيد كه ادارة زندگي و تأمين نيازهاي معيشتي، كاری سخت است و مرد را به ستوه ميآورد. اين را خوب درك کنید و از ايشان قدرشناسي نمایید. از هزينههاي زندگي بكاهيد و ايشان را در اين مسير دشوار، ياري كنيد. همدلي و همراهي شما، یه ۴مردتان قوت قلب ميدهد و از بداخلاقيهايش ميكاهد.
5. همسرتان را به ورزش تشويق كنيد. ورزش، در آرامش اعصاب و روان و ايجاد نشاط و كاستن از بداخلاقي، تأثيري نيكو دارد.
6. هر هفته به تفريح برويد. تفريح در كاهش فشارهاي زندگي و ايجاد اخلاق نيكو، تأثيري شگرف دارد.
7. با مشاوري دانا و توانا، مشاورة حضوري انجام دهيد. اگر بتوانيد ـ كه انشاءالله ميتوانيد ـ يك مشاور نيكو و خيرخواه بيابيد و همسرتان را تشويق به مشاوره كنيد، كار بزرگي براي بهبود وضعيت زندگيتان كردهايد. خودتان نيز ايشان را در مشاوره همراهي كنيد. يادتان باشد كه ميگوييم «مشاوره»، نه «محاكمه». و ميگوييم «مشاور» نه «قاضي». همسرتان احساس و برداشت نكند كه شما ايشان را مقصر ميدانيد و ميخواهيد به محاكمهاش بكشانيد و محكومش كنيد؛ بلكه چنين جلوه دهيد و چنان بيان كنيد كه ميخواهيد براي بهبود زندگي خوبتان، از ياوري نيكوانديش، کمک بخواهید.بار
خداوند سبحان، ياور و رهنمايتان باد.
رسانههای ما 👇👇👇
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
✴️ اندر حکایت مهریه
🖋 دلنوشتهای از خانم زهرا شریفزاده، دانشجوی خوبمان.
آن اوایل که خواستگاری به منزلمان میآمد، وقتی آقاپسر از من درمورد مهریه و رسوممان در این زمینه سوال میکرد، میگفتم: نظر پدرم و بقیهٔ بزرگترهایم در این قضیه نقش دارد.
و خب هیچکدام در این باره چیزی نمیگفتند و گفتهٔ مرا تأیید میکردند.
حدود ۲ سال که از رفت و آمد خواستگاران به منزلمان گذشت و من در این مدت به جمعآوری اطلاعات دربارهٔ خواستگار و سؤالات و مسائل مربوط به آن کردم، متوجه شدم که مقولهٔ مهریه از چه قرار است.
مهریه، یک هدیه و پیشکشی است که از طرف آقای داماد به عروسخانم داده میشود.
با خودم گفتم: آیا درست است که من یا خانوادهام یا برخی دیگر از بزرگان فامیلمان، به شوهر آیندهام که چه چیزی را چه مقداری به من هدیه بدهد؟
اصلا حکم ادب در هدیه گرفتن، این وسط چه میشود؟
مگر این نیست که اگر قرار است شخصی به دیگری هدیهای بدهد، باید از روی رضایت باشد، بر اساس توان و استطاعتش باشد؟
و خب این راهم قبول دارم که شخص هدیه دهنده، باید شأن و منزلت هدیهگیرنده را در نظر بگیرد.
تا آنجایی که من میدانم، مهریه چیزی است که باید بعد از عقد به عروس خانم داده شود، و حال دیگر نمیتوانم به کسی که راحت زیر بار مهریه سنگین میرود، اعتماد کنم. اصلا چگونه اعتماد کنم؟
مگر اینکه عقیدهاش این باشد که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته است.
برخی از خانوادهها مهریهٔ سنگین را ضامن خوشبختی دخترخانمشان میدانند.
چه ضمانتی؟
وقتی یک مرد اهل زندگی نباشد، وقتی خانم را اذیت کند، وقتی برای پرداخت آن مهریه هنگفت پولی نداشته باشد، وقتی ...
اکنون دیگر برای مهریه، کسی را زندانی نمیکنند. بر فرض هم زندانی شود، به چه درد خانم میخورد؟
اگر شرایط زندگی برای کسی بد باشد، فقط میخواهد از آن زندگی آزاد شود، چه با مهریه چه بی مهریه.
و در این میان، برخی برای در نظرگرفتن مهریههای نجومیشان، اسم خدا و پیغمبر(ص) را سر پوشی بر آن میکنند.
آیا خدا و حضرات معصومین(ع) راضی به این عمل ما هستند؟
در روایتی خواندم که از برکات زن، کمى مهریه اوست.
به امید آن روزگاران که همه دخترخانمها، حضرت زهرا (س) و همه آقا پسرها، امیرالمومنین حضرت علی (ع) را الگوی خود در همه مراحل زندگی قرار دهند.
۲۷ بهمن ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💢 اُفت عشق
مشاوره خانواده
✍️ نویسنده و مشاور : علیاکبر مظاهری
📑 منتشر شده در ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»، بهمن ۹۹
#افت_عشق
ما را در رسانههایمان دنبال کنید.
تلگرام👇
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش👇
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا👇
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام👇
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله 👇👇
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💍 شرط ضمن عقد (۴)
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
👥 مشاوره خانواده
❓❕پرسشی طوفانی، پاسخی ملایم! (۳)
✔️ زندگی حقوقی، زندگی اخلاقی (۳)
↩️ ادامه پست پیشین
در زندگی اخلاقی:
۷. در این زندگی، هر لبخندی که زن بر لبان مردش بنشاند، پاداشي الاهي دارد.
۸. در این زندگی، زن به فرزند شیر میدهد، امّا شیرفروشی نمیکند و مزد نمیگیرد، بلکه در قبال هر مکیدن کودک، برای مادر حسنهای است و نزد خدای رحمان پاداشی دارد. پیامبر اعظم(ص) در این باره فرمودهاند:
«... فَإذا أرضَعَت، کانَ لَها بِکُلِّ مَصَّةٍ کَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیل، فَإذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَکٌ کَریمٌ عَلی جَنبِها وَقالَ: إستَأنِفِي العَمَلَ فَقَد غُفِرَ لَکِ»؛ [۱]
هنگامی که مادر به بچه شیر میدهد، ای هر مرتبهای که بچه پستان مادر را میمکد، خداوند ثواب آزاد کردن یک انسان از فرزندان حضرت اسماعیل (که مؤمن و موحّدند) به مادر پاداش میدهد و هنگامی که شیر دادن را به پایان برد، فرشتهای بزرگوار دست بر پهلوی مادر میزند و میگوید: زندگی تازهای را آغاز کن که خداوند گناهان گذشتهات را بخشید.
۹. در زندگی اخلاقی، مانند زندگی حقوقی، پذیرایی از مهمانان شوهر بر زن واجب نیست و نیز بر مرد هزینهکردن برای مهمانان زن واجب نیست؛ امّا مهمان حبیب خداست و پذیرایی از او مایۀ خیر و برکت است و سبب شادمانی دلها میشود و مهمان، اندوه و بلا را از خانه و زندگی بیرون میراند. و به فرمودۀ پیامبر اعظم(ص):
«إِنَّ الضَّيفَ إِذَا جَاءَ فَنَزَلَ بِالقَومِ جَاءَ بِرِزقِهِ مَعَهُ مِنَ السَّمَاءِ»؛ [۲]
هنگامی که کسی نزد کسانی به مهمانی رود، روزی خویش را از آسمان با خود میآورد.
۱۰. در زندگی اخلاقی، زن و شوهر به همدیگر عشق میورزند. نیاز جنسی و عاطفی برای هر دو مطرح است و هر کدام میکوشد دیگری را خرسند کند. نوازش و آمیزش ایشان حسنه است و ثواب دارد و سبب خشنودی خدا میشود. بنابراين، دیگر سخن از دادن حق از یک سو و گرفتن حق از سوی دیگر نیست، بلکه داد و ستدی دوسویه است. دیگر سخن در این نیست که زن، به هر شکل و در هر حالت، باید حق مرد را بدهد؛ بلکه هر دو مراعات حال یکدیگر را مینمایند و مسأله از صورت یک تکلیف خشک و بیروح بیرون میآید و به عشقورزی دوستانه و دوجانبه بدل میشود. زوجها با رغبت بهکار عشقیورزي و آميزش جنسی میپردازند؛ هیچ کدام فقط دهنده و هیچ کدام فقط گیرنده نیست، بلکه هر دو، هم دهندهاند و هم گیرنده. بهرۀ زن از تمتّعات جنسی و عاطفی، کمتر از سهم مرد نیست؛ گاهی بیشتر هم هست. زن نمیپندارد که دارد حقّی را میپردازد و مرد نیز نمیاندیشد که دارد حقّش را میگیرد، بلکه هر دو به دلخواه، یکدیگر را کامیاب میکنند.
۱۱.در زندگی اخلاقی، اگرچه مانند زندگی حقوقی، بیرون رفتن زن از خانه و پرداختن بهکارهای اجتماعی منوط به رضایت مرد است؛ امّا زن و شوهر رفیقانه و مسئولانه، در عرصۀ زندگی خانوادگی و نیز زندگی اجتماعی، یکدیگر را یاری میکنند و هر کدام در این ساحتهای فضیلت نقشی ایفا مینمایند.
۱۲. مهریه، هم در زندگی حقوقی و هم در زندگی اخلاقی از آنِ زن است؛ با اين تفاوت كه در زندگی حقوقی، زن مهریهاش را از مرد میطلبد، اگرچه مرد نادار باشد، و آن را میگیرد، اگرچه با توسّل به دادگاه باشد؛ امّا در زندگی اخلاقی، بخشیدن مهریه، یک فضیلت برای زن است و پاداش الاهی را ثمر میدهد.
۱۳. در زندگی حقوقی، هدیه دادن به زن بر مرد واجب نیست، چون هدیه جزو نفقه نیست؛ امّا در زندگی اخلاقی، اهدای هدیه حسنهای است که موجب خرسندی خدا و نشانۀ عشق است و کدورتها را از دلها میزداید. پیامبر اعظم(ص) فرمودهاند:
«تَهادوا فَإنَّ الهَدیَّةَ تُضَعِّفُ الحُبَّ وَتُذهِبُ بِغَوائِلِ الصَّدرِ»؛ [۳]
به یکدیگر هدیه دهید، زيرا هدیه دوستی و محبّت را میافزاید و کدورتهای سینهها را میزداید.
۱۴. ...ا
🔚 ادامه دارد...
۲۲ بهمن ۹۹
۱. وسائلالشیعه، ج۲۱، ص۴۵۱.
۲. وسایلالشیعه، ج۲۴، ص۳۱۷.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
روح عالم ربانی، آیت الله سید محمدضیاءآبادی، به لقاء الله پیوست.
والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا.
🔷 مدارا تا کجا؟ (۳)
🖌 نویسنده: علیاکبر مظاهری
↩️ دنبالهٔ پاسخ به پرسش پست پیشین
گفتیم که در مدارا یا عدم مدارا، باید ظرفیت طرف مقابل را سنجید و با او چنان رفتار کرد که شایستهٔ آن است. با ظرفیتداران، معیار همان محتوای کتاب «نبرد بیبرنده» است، اما با بیجنبهها و نابزرگواران و هارصفتان، که خداوند فرمود:
«مَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبْ؛ چونان سگانی هارند که در هرصورت پارس میکنند...»، در تعامل با اینان باید نه مظلوم بود و نه ظالم؛ «لا تَظلِمونَ و لا تُظلِمون؛ نه ستم کردهاید و نه تن به ستم دادهاید...» (بقره/۲۷۹)
در مقابله با اینان کافی است که ظالم نباشیم، اما مظلوم هم نباشیم. در این عرصه، گناه ستمپذیری، کمتر از گناه ستمگری نیست.
✴️ نمونهای عالی از جاذبه و دافعه:
✅ امیرمؤمنان
ایشان، در کردار و گفتار، نمونهای عالی از انسان معتدل است که به گفتهٔ استاد مطهری، هم جاذبه دارد هم دافعه. امام علی (علیه السلام) در برابر مؤمنان، نیز غیرمؤمنان بیآزار، نیز جاهلان فریبخورده، و نیز مظلومان بیپناه، نرم بود و لطیف.
برای عاطفهورزی ایشان نمونهای جز پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) سراغ نداریم.
از کوچهای میگذشت، یتیمی غباراندود دید، بر زمین نشست، یتیم را بر زانو نشاند و با انگشت مبارکش عسل در دهان او میکرد. یکی از صحابیان ایشان که آن منظره را میدید، چنان برایش شیرین آمد که گفت: «در دل خود آرزو کردم که کاش یتیم بودم تا امیرمؤمنان با من چنین کند!»
بر منبر مسجد کوفه فرمود: «سَلونی قَبل أنْ تَفقدونی، فَلَأنَا بِطُرُقِ السَّماء أعلمُ مِنّی بِطُرق الأرض؛ ای مردمان! از من بپرسید، پیش از آنکه مرا نیابید، که من به راههای آسمان، از راههای زمین، داناترم.»[۱]
مردی غیر مسلمان، که برای مجادله با حضرت آمده بود، گفت:
«ادّعای درستی نکردی. من از راههای زمین هم بپرسم نمیدانی.» مردمان خواستند که او را ادب کنند، حضرت مانع شد و با لبخندی ملیح و مهرورزانه، به آن مرد غیرمسلمان فرمود:
«خوب! حالا بپرس. شاید بتوانم پاسخ دهم.»
او پرسید و حضرت، مهربانانه، پاسخ داد. باز پرسید و حضرت مهرورزانه پاسخ داد. تا جاییکه آن مرد پیش آمد و پیش آمد تا به حضرت رسید و مسلمان شد.
همین امام رئوف، تیغ بر میان خوارج لجوج مُحارب، که جنگ مسلحانه برپا کرده بودند، نهاد و از آنان دمار برآورد.
۱. از خطبه ۱۸۹ نهجالبلاغه، ترجمه و شرح: علیاکبر مظاهری، نشر آستان قدس رضوی
۱۷ بهمن ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
🔆 معجزه تغییر در نوع نگاه
🌷سپاس از جناب استاد علی پارسانیا، بابت این هدیه ارزندهشان
نویسندهای مشهور، در اطاقش نشسته بود، تک و تنها. دلش مالامال از اندوه، قلم در دست گرفت و چنین نوشت:
"سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند.
مدّتی دراز در اثر این عمل، اسیر بستر بودم و فاقد حرکت.
در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقهام از دستم رفت.
سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم.
در همین سال درگذشت پدرم، غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکیاش محروم شد.
مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد."
و در پایان نوشت:
"خدایا، چه سال بدی بود پارسال!"
در این هنگام همسر نویسنده، بدون آنکه او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهرهاش را اندوهزده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود، خواند.
بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.
نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود:
"سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم.
سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم.
حالا میتوانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزونتر صرف نوشتن کنم.
در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمینگیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آنکه در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت.
در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید.
اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آنکه معلول شود زنده ماند.
و در پایان نوشته بود: "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر بهخوبی و خوشی به پایان رسید!"
نویسنده، از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرمکننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته، بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد.
✅ در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار میکند، بلکه امتنان و شاکربودن است که ما را مسرور میسازد.
۲ فروردین ۱۴۰۰
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
⚛ ما و نوروز
✔️ مشاوره اخلاقی - اجتماعی
⁉️ پرسش
پرسیدهاند:
اگر بخواهید برای ایام نوروز چند توصیة مهم بکنید، چه میگویید؟
پاسخ ما:
1. ذکر خدا و یاد معاد
خجستهترین حالت آدمی آن است که ذاکر خدا باشد. ذاکر خدا بودن، مذکور خدا شدن را باعث میشود. خداوند سبحان فرموده است:
«یادم کنید تا یادتان کنم».1
آمدن بهار و شکوفان شدن پدیدههای خلقت، دو اندیشه را در جان آدمی میشکوفاند:
یکم. اندیشة خالق؛
دوم. اندیشة معاد.
پیامبرمان(ص) فرمودهاند:
«آن گاه که بهار را دیدید، معاد را بسیار به یاد آرید».2
۲. مهمانیهای هدفمند
دانایان کسانیاند که همة کردارهایشان هدفمند است و سودمند. مهمانیهای عاقلان، هدف یا اهدافی را میجوید: صلة ارحام، تقویت پیوند خویشاوندی و دوستی، یا اکرام بزرگان (آنان که از ما بزرگترند، به سال یا به تقوا یا به دانش) و تفقد فرودستان (آنان که از ما کوچکترند، به سال یا به ثروت یا به دانش).
از دیگر اهداف مهمانیها: شادکردن دل دیگران، شادابکردن جان خویشتن، آگاه شدن از نیازهای دیگران و برآوردن آنها به اندازة توان است.
یادمان باشد که نونهالان و نوجوانان و جوانان، با شادابی و دلبریهایشان، توجه ما را به خود جلب میکنند؛ اما هشدار و هشدار که مبادا سالمندان را از چشم و دل خود دور بداریم! ایشان شادابی و دلربایی دیگران را ندارند؛ ازاینرو چندان جلوه نمیکنند و به دیده نمیآیند؛ اما ما منتدار ایشانیم.
امیرمؤمنان(ع) فرمودهاند:
«تدبیر کهنسال را بیش از شادابی جوان، دوست میدارم».3
۳. پرهیز از آفتها
این جهان چنان ساخته شده که در کنار هر گل، خاری است. به همراه هر نعمت، نقمتی است و در دل هر خوبی، بدیای است. بهشت، همهاش خوب خوب است. جهنم، همهاش بد بد است. و این جهان، درآمیخته به نیکیها و بدیهاست. شرط خردمندی آن است که نیکوییهایش را بگیریم و از بدیهایش بپرهیزیم.
آداب نوروز نیز چنین است؛ نیکو و نانیکو، خداپسند و خداناپسند، زشت و زیبا، طاعت و معصیت، ثواب و گناه. شرط عقل و ایمان است که آداب نیکوی نوروز را بگیریم و رسمهای عاقلانهاش را عمل کنیم و از آداب نانیکو و رسمهای ناعاقلانهاش فاصله بگیریم.
مباد که به گاه سرخوشیهای بهارانه، غفلت ورزیم و به معصیت افتیم!
مباد که در مزاحهای عیدانه، دلی را برنجانیم!
مباد که آداب نوروزانه را به خرافات بیالاییم!
مباد که شادمانیهای جوانانه، ما را از توجه به کهنسالان شکستهدل غافل کند!
یادمان باشد که یاد و طاعت خداوند، همیشه نیکوست، بهویژه در هنگامههای سرخوشی و شادمانی. و غفلت و معصیت، همیشه شوم است؛ بهویژه در هنگامههای حساس و خطردار.
این معیار را ببینید:
«هر روز که در آن معصیت خدا نشود، عید است».4
4 . آشتیهای نوروزانه
از کودکی به یاد دارم که اگر میان دو کس شکرآب شده بود، چشمبهراه عید نوروز میشدند تا آشتی کنند یا دیگران آشتیشان دهند. وه که چه رسم نیکویی! اکنون صدای خوشنوای گامهای نوروز میآید. قهرکردگان آمادة آشتی شوند. آشتیدهندگان مهیای آشتی دادن شوند. قهروها اهریمن قهر را از خویش برانند. حیف این دل که حرم و عرش خداوند است، آلوده به کینه و نفرت باشد.
«القلب حرم الله؛ دل، حرم خداست». «قلب المؤمن، عرش الرحمن؛ دل مؤمن، عرش خدای رحمان است».
بیایید دلها را صفا دهیم. همانگونه که خانهتکانی میکنیم، دلهایمان را کدورتزدایی کنیم.
الهی چنین باشد و چنین کنیم.
عید آمد و عید آمد، یاری که رمید آمد/ عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا!
(مولوی، دیوان شمس)
علیاکبر مظاهری، مجله خانه خوبان، شماره ۱۲۱، ویژهنامه نوروز.
پینوشتها:
1. بقره، 152.
2. مفاتیحالغیب، ج۱۷، ص۱۹۴.
3. نهجالبلاغه، حکمت 86.
4. همان، حکمت 428.
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💍 شرط ضمن عقد (۶)
❗️ادب یکسان دختران و پسران
✍️ نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
در پی انتشار نظر و سؤال آن خانم فرهیخته، در پست دوم شرط ضمن عقد، آقای سبزواری، که مردی است متدیّن، متعهّد، و با اخلاق، چنین گفته و پرسیده است:
خانم استاد، با آن قلم زیبایشان، در آن پرسش طوفانی، ادّعای بزرگی کردند که نیاز به دلیل و اثبات دارد. ایشان در بخشی از آن نوشتهشان گفتند: «جامعهٔ بهظاهر اسلامی ما، پسران را به خوبی دختران، متعهّد و معتقد بار نیاوردهاست.»
❓نظر شما استاد مظاهری چیست؟
❇️ پاسخ ما
در عرصه تربیت جامعه ما، دختر و پسر، تقریباً یکسانند. بهویژه در این عصر، در جامعه اکنونی ما، شاهین ترازوی «تربیتسنجی» ایشان تقریباً برابر است؛ چه در مثبتها و چه در منفیها و در همه چیز دیگر.
اگر حسنهای هست، برای هر دو است و اگر ناگواریای هست، برای هر دو هست.
هیچ دلیلی نداریم که پسران برتر از دختران تربیت شدهباشند، یا دختران بهتر از پسران.
در این که جامعه ما، در زمینه تربیت، رشید نیست، حرفی نیست، اما این که این نارشیدی، سهم پسران باشد و سهم دختران رشیدی باشد، هیچ دلیل آشکاری نداریم.
ممکن است در خانوادهای، دختران را بهتر تربیت کنند، اما این هم ممکن است که خاندانی دیگر پسران را نیکوتر ادب کنند.
شاید در خانوادهای، پسر ارجمندتر باشد و امکانات بیشتری را دریافت کند و مورد توجه و محبت بیشتر والدین قرار گیرد، اما در خانوادهای دیگر دختر عزیزتر است و سهم دریافت عاطفه و محبتش بیشتر است.
این که خانم استاد فرمودهاند، برداشت و قضاوتی یک سویه است؛ شاید به این دلیل که ایشان اُنسشان با دختران و خانمها بیشتر است. شاید ایشان زنان مظلوم را بیشتر دیدهاند و رنج خانمها را بیشتر مشاهده کردهاند و نتیجه گرفتهاند که جامعه ما پسرها را به خوبی دختران بار نیاورده است.
اما بنده که سالهای درازیست مشاورم، نیز در متن جامعهام، نیز هر دو گروه خانم و آقا را تقریباً یکسان دیدهام؛ این داوری را ندارم.
🔮 تلخی پسندیده
مشاوره خانواده از تلخترین کارهاست، زیرا مشاور خانواده، رنج خانوادهها را از بُن جان میچشد.
گاهی پس از مشاورههایم، احوالم را که میپرسند، میگویم: خستهام و خشنود. عزیزی میگفت: «این حالت، نهایت زیبایی است».
خستهام، چون رنج دیگران رنجورم کرده است، خشنودم، چون درددلی را شنیدهام و شاید گرهی گشودهام.
🌱
درددل خانم ها، اگرچه با سوز داغتری بیان میشود، اما زخم جان آقایان نیز عمیق است. جراحت جان ایشان کمتر از سوز دل زنان نیست. تقریباً برابرند.
شاید در خانوادهای زن، مظلوم باشد اما در زندگی دیگری مرد مظلوم است؛ تقريباً برابر.
همه جامعه را که با دیده انصاف بنگریم، ظالم و مظلوم، برابرند؛ در همه جای سرزمین ما.
برای ارزیابی یک پدیده، در یک جامعه، باید از بالاترها نگریست و همه زوایا را بررسی کامل کرد.
۲۸ اسفند ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
🌊 رود همیشهروان
📙 جلد دوم کتاب «از زبان مشاور»
🖋️ علیاکبر مظاهری
نوشتههایم، مشاورههایم، درسهایم، رودهاییاند که خدا جاری کردهاست و تا هنگامیکه بخواهد، رواناند.
«از زبان مشاورها» نهرهاییاند که تا همیشه جاریاند، زیرا تا مشاوره هست، زبان مشاور گویاست و قلم مشاور روان است.
به لطف خداوند لطیف، این رود روان، همیشه جریان دارد؛ تا هنگامیکه خداوند اراده فرموده باشد.
جلد اول کتاب «از زبان مشاور»، خوش درخشید و بر اندیشههای کثیری از صاحب اندیشگان، نیکو تابید و بر دلهای فراوانی از حریردلان، دلپذیر نشست.
این جلد دوم، سر در پی جلد اول دارد. و انگار که قامتش افراشتهتر است و گردنش فرازتر.
الاهی! این رود روان را به نهرهای آسمان، پیوند ده.
قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش
متصل گردان به دریاهای خویش
۲۴ اسفند ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💕 رفاقت همسران (۶)
🖋 علیاکبر مظاهری
🛑 برخی از آفتهای رفاقت و درمان آنها (ادامه)
۷. سرزنش
در قلمرو زندگی خانوادگی و اخلاق همسران و تربیت فرزندان، سرزنش، هیچ جايگاهی ندارد. کسی نپندارد که با ملامت میتوان کسی را تربیت کرد. آری؛ در عرصهٔ تربیت، شاید بتوان با ملامت، کسی را از کردار ناشایستش پشیمان کرد، امّا نمیتوان وی را به کردار شایسته واداشت و او را هدایت و تربیت نمود، زیرا پشیمانیای که با ملامت حاصل شود، که طبیعتاً با تحقیر همراه است، بهکار هدایت و تربیت نمیآید. اصلاً «تربیت» با «حقارت» سازگار نیست و یکی از ثمرههای نامبارک «ملامت»، همانا «حقارت» است.
ملامتگران از ماهيت انسان بيخبرند. اين سخن امام صادق(ع) را ببينيد:
«لَو عَلِمَ النّاسُ كَيفَ خَلَقَ اللهُ تَبارَكَ وَتَعالَي هذا الخَلقَ، لَم يَلُم اَحَدٌ اَحَداً»؛[۱]
اگر مردمان میدانستند كه خداوند، انسان را چگونه آفريد، هيچكس، هيچكس را ملامت نمیكرد.
زوجهای جوان و والدین و مربّیان، عزم خویش را جزم کنند که واژگان ملامت، تحقیر و توهین را از قاموس حیات خانوادگی و رفاقت و هدایت و تعلیم و تربیت حذف کنند. این واژگان نامبارک، با آن اهداف مبارک، هرگز سازگاری ندارند، بلکه نتیجهٔ معکوس به بار میآورند. به فرمودهٔ امیرمؤمنان(ع):
«الإفراطُ فِي المَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ»؛[۲]
افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمیافروزد.
هشدار! هشدار! مبادا با آتش سرزنش، گل
برگهای سازگاری و رفاقت را بسوزانیم.
يك جفا از خويش و از يار و تبار
در گرانی هست چون سيصد هزار [۳]
۸. تفاوتهای شخصیتی و اخلاقی
این را می دانیم که آفریدگار حکیم، آدمیان را گوناگون آفریده است. به فرمودۀ امام صادق(ع):
«النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ»؛ [۴]
مردمان، معدنهایند؛ چونان معادن طلا و نقره.
این گوناگونی در آفرینش آدمی، مقتضای نظام موزون آفرینش است. از اینروست که هیچ دو نفر آدمی را نمییابیم که از همه جهت مانند هم باشند. آری؛ «تشابه نسبی» میان آدمیان ممکن است، امّا «تطابق کامل» محال است.
همسران نیز مشمول این قاعدۀ حکیمانهاند؛ هر چه با هم همساز و هماهنگ باشند، باز تفاوتهایی با یکدیگر دارند؛ بهویژه که هر کدام از پدر و مادری جداگانه متولّد شده و در خانوادهای دیگر پرورش یافتهاند؛ با فرهنگها و تربیتهای متفاوت. بنابراین، اگرچه ما سفارش اکید میکنیم که دختر و پسر و خانوادهشان، هنگام انتخاب همسر، همتایی و هماهنگی همهجانبه را در نظر بگیرند و گزینش همسر، با بیشترین همتایی و همشأنی انجام گیرد؛ امّا همتایی صد در صد، محال است.
سخن اکنونی ما با همسرانی است که مرحلۀ انتخاب را گذراندهاند و اینک باید زندگانی مشترکشان را با رفاقت و همدلی ادامه دهند. راهکار کارساز و مهارت کارآمد در هنگام بروز تفاوتهای اخلاقی و سلیقهای و شخصیتی، پذیرش عاقلانۀ تفاوتهاست و سازگاری ماهرانه با آنها و چشمپوشیهای صبورانه از اختلاف سلیقهها و گذشت بزرگوارانه از خطاها.
در آموزههای دینی ما آمده است:
«إِنَّ العاقِلُ نِصفُهُ إحتِمالٌ وَنِصفُهُ تَغافُلٌ»؛[۵]
نیمی از وجود آدم عاقل، تحمّل و شکیبایی است و نیم دیگرش تغافل و چشمپوشی بزرگوارانه است.
از بهترین کاربردهای این شکیبایی و چشمپوشی، همانا عرصۀ خانواده و روابط همسران است.
۱۹ اسفند ۹۹
_________
۱: الکافی، ج۳، ص۱۱۳، دارالحدیث.
۲: بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۱۲.
۳: مولوی، مثنوی معنوی، دفترسوم.
۴: بحارالانوار، ج۵۸، ص۶۵.
۵: امیرمؤمنان(ع)، میزان الحکمه، حکمت ۱۴۹۱۵.
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
۱۷ اسفند ۹۹
___________________
۱: نبرد بی برنده، انتشارات خادم الرضا(ع)، قم، چاپ هفتم.
۲: بحارالانوار، ج۲، ص۱۳۹.
۳: مولوی، مثنوی معنوی.
http://t.me/mazaheriesfahani_ir
💕 رفاقت همسران (۳)
🖌 علیاکبر مظاهری
💎 گوهر درخشان
این گوهر، یعنی رفاقت و همدلی زن و شوهر، چندان ارجمند است که در قالب قیمتگذاری نمیگنجد. هر بهایی برای تحصیل آن پرداخت شود، ارزش دارد. قربانی کردن بسیاری از هوسها و خواهشهای دل به پای آن، سزاوار است. میارزد که همسران برای تحصیل آن و نگهداریاش، از بسیاری حقوق و امتیازهای شخصی خود بگذرند. پا نهادن بر نفس و هوس خویشتن برای تصاحب این گوهر بیبدیل، سودایی سودمند است؛ امّا چنگ زدن به امتیازهایی موهوم و حقوق حقیر شخصی و کوشش برای وصول به خواستههای گذرای نفسانی و در نتیجه، باختن این گوهر درخشان، خسارت محض است. با بودن این گوهر، تحصیل حقوق و امتیازهای دیگر، امکانپذیر است. امّا با باختن این گوهر ارجمند، بسیاری از امتیازها و حقوق دیگر نیز تباه میشود.
😇 آرامش درونی
آن سکینت و مودّت و رحمتی که خداوند از ثمرههای پیوند همسران بیان فرموده [۱]، با رفاقت و سازگاری زن و شوهر قابل تأمین است.
دوستی همسران، از بهترین آرامشبخشهای روان آدمی است. اگر میان همسران رفاقت و همدلی نباشد، نه سکینتی حاصل میشود و نه مودّتی و نه رحمتی؛ بلکه بر عکس، با ناسازگاری همسران، خانه و کاشانۀ ایشان یا سرد و بیروح است یا معرکۀ کارزار. در این عرصۀ منحوس، اعصابها فرسوده میگردد و روانها پریشان و جانها آشفته و افسرده. بسیاری از افسردگیها و بیماریهای اعصاب و روان، از این ناحیه دامنگیر آدمیان میشود؛ چه خود زن و شوهر و چه فرزندانشان.
طبیعت اوّلی و خاصیت ذاتی ازدواج و پیوند زن و مرد و زیستن همسران در کنار یکدیگر، آرامشبخش است، و محبّت و مهربانی، از ثمرهها و پیامدهای این پیوند مقدّس است. اگر آدمیان، این پدیدهٔ فرخنده را به همان طبیعت اصلیاش باقی بگذارند، بهیقین، سعادتآفرین خواهد بود.
📛 آفات رفاقت
پدیدههای این جهان را آفتهایی است درشت و ریز، پیدا و پنهان، محسوس و نامحسوس، زودهنگام و دیرهنگام، باجبران و بیجبران. از اینرو، صاحبان اندیشه و خردمندان باید همواره مراقب آفتها باشند و برای صیانت از داشتههای خویش، در برابر هجوم آفات سپر گیرند و غافلگیر نشوند و نگذارند به داشتههای ارزشمندشان آسیبی برسد و اگر آفتی توانست ـ به هر دلیل ـ لطمهای به آنها بزند، فوراً به جبران برخیزند و آفتشناسی و آفتزدایی کنند و رگ و ریشههای آفت را بخشکانند.
رفاقت زن و شوهر، که از ارجمندترین بُنمایههای زندگی خانوادگی است، آفتها و دشمنان بسیاری دارد که باید مراقبشان بود؛ مراقبتی دائمی و هوشیارانه. این مراقبت، از وظایف حتمی هر دو (زن و شوهر) است. اگر یکی مراقب باشد و دیگری بیپروا، امنیت کامل حاصل نمیشود و ممکن است دشمنان سعادت و رفاقت، از غفلت آن دیگری بهره جویند و هجوم آورند و گوهر گرانسنگ و ظریفِ رفاقت دو همسر را هدف گیرند و آن را ضربت زنند و بشکنند.
این آفتها گوناگوناند: بخشی درونیاند و بخشی بیرونی؛ یعنی برخیشان از اخلاق و احوال و کردار و گفتار خودِ زوجها منشأ میگیرند و رستنگاهشان زندگی خصوصی زوجهاست و ریشه در درون جان همسران و کاشانۀ ایشان دارند، و برخی از بیرون میآیند و عوامل بیرونی، آنها را بر ایشان و زندگانیشان تحمیل میکنند. هر دو بخش و همۀ گونههای آفت را باید شناخت و از آنها حذر کرد.
🔚 ادامه دارد...
۱۶ اسفند ۹۹
_________
۱: «مِن آیاتهِ أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجاً لِتَسکُنوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدّةً وَ رَحمَة؛ از آیات (و نشانههای حکمت) خداوند این است که از جنس خودتان برایتان همسرانی آفرید، تا نزد ایشان آرامش پذیرید، و میانتان الفت و رحمت نهاد.» سورهٔروم، ۲۱.
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💞 رفاقت همسران (۲)
🖌️ علیاکبر مظاهری
🌐 در قلمرو تربیت
امروزه بسیاری از والدین، بهخصوص تحصیلکردگان فرهیخته و بهویژه مادران، تربیت نیکوی فرزند را هدف میگیرند؛ آن هم از بزرگترین هدفهای زندگی. این پديده، باعث خشنودی و امیدواری است. به این والدین آفرین میگوییم و این نکتۀ مهم را به ایشان تذکّر میدهیم که وصول به این هدف ارجمند، رفاقت و همسازی زن و شوهر را میطلبد. اگر همسران با یکدیگر همدل و سازگار باشند، تربیت فرزند صالح و رشید، کاری ممکن و دستیافتنی است؛ امّا اگر ناسازگار و ناهماهنگ باشند، وصول به این هدف عالی، محال است؛ آری، محال است.
فرزندی که پدر و مادرش رابطهای خصمانه و اخلاقی ستیزهگرانه داشته باشند و او دائماً ناظر مجادلهها و دشمنخوییها و ستیزهجوییهای والدین باشد، محال است تربیتی سالم بیابد و به سعادت و سلامت کامل برسد. مجادلههاي والدين بر روان فرزندان تأثيراتی فراموش ناشدنی دارد.
در قلمرو تربیت، نیازمند آموزهها و مهارتهای بسیار و گوناگون هستیم. یکی از دانهدرشتترین مهارتهای میدان تربیت، همدلی و رفاقت پدر و مادر است. این مهارت، تنها یک کارافزار نیست، بلکه عاملی است که مهارتهای دیگر را نیز فعّال میکند و ثمردهیشان را افزونتر، آسانتر و زودرستر مینماید؛ امّا اگر این عامل وجود نداشته یا معکوس آن موجود باشد؛ یعنی پدر و مادر با یکدیگر همدل و رفیق نباشند، یا با هم نزاع و دشمنی داشته باشند، کارافزارهای دیگرِ عرصۀ تربیت، ناکارآمد میشوند و خاصیت خود را از دست میدهند و حتّی «ابزارهای تربیت» به «ابزارهای ضدّ تربیت» بدل میشوند. این موضوعی است که باید سخت اندیشناکِ آن بود.
📌 یک معیار
اگر کودک یا نوجوانی را دیدیم که شاداب است و در کارهای فردی و گروهی، موفّق است و روان و ذهنی فعال دارد، میتوانیم احتمال قوی بدهیم که پدر و مادرش با هم رفیقاند و روابطشان حسنه است؛ و بر عکس، هرگاه کودک و نوجوانی را ببینیم كه پژمرده است و در کارهایش توفیقی ندارد و ذهن و روانی خسته و افسرده دارد، میتوان حدس قوی زد که والدین او با هم رفیق نیستند و رابطهشان ناسالم است.
آری؛ فرزندان موفّق و سالم ـ معمولاً ـ محصول شیرین رفاقت والدین و رابطۀ سالم ایشاناند و فرزندان ناموفّق و ناسالم، ثمرۀ تلخ نارفیقی والدین و رابطۀ ناسالم آنان هستند.
رابطۀ والدین و فرزندان
اگر پدر يا مادر با فرزند مشکلی داشته باشد. هیچکس مانند همسرش (مادر يا پدر) نمیتواند آن را حل کند. این یک قاعدهٔ حتمی تربیتی است. هیچ دستی نمیتواند مانند دست همسر، گره افتادۀ در رابطۀ والدین با فرزندان را بگشاید؛ هیچکس و هیچکس. توانایی و امکان گرهگشایی، ارتباط مستقيم و محکمی با همدلی و رفاقت همسران دارد. و بر عکس، اگر همسران با هم رفیق نباشند، آن گره، نه تنها گشوده نمیشود، بلکه سختتر میگردد، تا جایی که بهکلّی کور میشود و میدانیم که گرۀ کور را دیگر نميتوان با سرپنجه گشود؛ بریدن میطلبد.
وقتی همسران از همدیگر کینه به دل داشته باشند، همواره درصدد ضربه زدن و انتقام گرفتن هستند و در پی فرصتاند تا به دشمن خود نیش بزنند و زهر کینهشان را در پیکر او تزریق کنند. از اینرو، تا ببینند میان همسرشان با فرزندشان ناراحتیای به وجود آمده، فرصت را مغتنم میشمارند و کار خود را میکنند؛ در آتش میدمند تا افروخته شود و بر آن بنزين میپاشند تا شعلهور گردد و تا جایی که توان داشته باشند، از ریخته شدن آب بر آتش، پیشگیری میکنند.
این نیروی تخریبی را نباید دستکم گرفت. هیچ دشمن بیرونی، چنین توانی ندارد. هیچکس از بیرون زندگی خانوادگی نمیتواند مانند دشمن خانگی ضربه بزند. ضربت دشمن درونی، سختتر، مؤثّرتر و دقیقتر از ضربت دشمن بیرونی است. دلیلش نیز روشن است؛ دشمن درونی، نقاط ضعف را بهتر از دشمن بیرونی میشناسد و همیشه در درون زندگی حضور دارد و از چاشنی عاطفه نیز استفاده میکند. اینها حربههایی است که دشمن بیرونی در اختیار ندارد. میان والدین و فرزند، سرمایۀ عاطفه وجود دارد و این سرمایه میتواند حربۀ کارسازی برای تحریک دشمنی فرزند بر ضدّ والدین باشد؛ بهویژه مادر بیشتر میتواند بر ضدّ پدر از این حربه استفاده کند، زیرا رابطۀ عاطفی مادر و فرزند، بیشتر و نیرومندتر است.
اگر مادر بخواهد فرزند را بر ضدّ پدر بشوراند، با مظلومنمایی و گریه، عاطفۀ فرزند را میشوراند، آنگاه زمینه برای القای دشمنی و کینه مهیّا میشود. همچنين اگر پدر بخواهد چنین کند، میتواند با مقدمهچینی و بیان بدیهایی از مادر و حتّی مظلومنمایی و گاهی نیز با گریه، عاطفۀ فرزند را برانگیزاند و وی را برای پذیرش دشمنی با مادر آماده کند و مادر را در ذهن و دل فرزند، خراب نماید.
⭕️ نارسایی زندگی حقوقی
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
با زندگی حقوقی و قانونی نمیتوان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید. زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمیتواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیّبه» برساند.
آری؛ اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به دادگاه و پروندۀ حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود، حقوق و قانون میتواند کاربرد داشته باشد؛ آن هم کاربردی سرد و ضعیف. در آنجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود، کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام میرساند. آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون میتواند نقشی کمرنگ و سرد داشته باشد.
قانون و حقوق، در قلمرو زندگی خانوادگی، مانند کارد و عمل جرّاحی در پزشکی است؛ که اگر بیمار به دارو و دیگر راههای درمانی پاسخ نداد، بهناچار تیغ جرّاحی بهکار میآید؛ آن هم معمولاً کار شکافتن و عضو فاسدی را بریدن و جدا كردن بخشی از بخش ديگر را بر عهده دارد و سرانجام بیمار، اگر هلاکت نباشد، اغلب رنجوری و فلاکت است و گاهی نیز از مهلکه رستن و چند صباحی دیگر ادامۀ حیات دادن؛ چه بسا که آن چند صباح حیات نیز حیاتی ناگوار باشد، نه حیاتی شاداب و امیدوار.
⁉️ پرسشی و پاسخی
❓پرسش: آیا مسائل حقوقی را اصلاً به زندگیمان راه ندهیم؟ آیا زن و شوهر نباید بدانند چه وظایفی دارند و نیز چه حقّی بر عهدۀ همسرشان دارند؟ مگر این قوانین حقوقی و کیفری، برگرفته از فقه و دین ما نیست؟ مگر آگاهی به آنها آدمی را به وظایفش متعهّد نمیکند؟ مگر حقوق، گرفتنی و دادنی نیست؟ مگر انسان، موظف به استیفای حقوق خویش و نیز پرداخت حقوق دیگران نیست؟
✅ پاسخ:
چرا؛ باید حقوق و قوانین را بدانیم، امّا آنها را بالاتر از اخلاق ننشانیم، بلکه اخلاق را برتر از آنها نهیم. اخلاق که باشد، حقوق نیز مراعات میشود. اخلاق «صد» است و حقوق «نود» و «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست». چتر اخلاق چندان گسترده است که حقوق را کاملاً زیر پوشش میگیرد. اگر اخلاق مراعات شود، حقوق نیز به یقین رعایت شده است؛ امّا عکس آن صحیح نیست؛ یعنی اگر همۀ قوانین حقوقی را نیز مراعات کنیم، باز هم بخشهایی از اخلاق از زیر چتر حقوق بیرون میماند و آدمی از آنها محروم میشود.
به اصطلاح منطقی، نسبت میان زندگی اخلاقی و حقوقی «اَعَم و اَخَصّ مطلق» است؛ دایرۀ زندگی اخلاقی، گستردهتر از زندگی حقوقی است.
اگر اخلاق بر زندگی همسران حاکم باشد، نه تنها حقّی از هیچ کدام ضایع نمیشود، بلکه هر یک از آنان، علاوه بر دریافت حقّ خود، چیز بیشتری نیز دریافت میکند. همچنين حقوقی که در جامهٔ اخلاق و با رنگ و لعاب ایمان و عشق دریافت شود، بسیار شیرینتر و گواراتر است از حقوقی که در چارچوب تنگ و خشک قانون دریافت گردد.
⚠️ هشدار
مبادا، مبادا كه همسرمان را ـ به هر دليل ـ به دادگاه بكشانيم، كه شيشهٔ محبّت، شكسته ميشود؛ و اگر اين جام شكست، ديگر ترميم آن و مانند قبل شدنش، محال يا بسيار سخت است.
با تأسّف در جامعهٔ ما به دادگاه كشاندن همسر، دارد آسان ميشود و قُبح آن شكسته میگردد. اين آسانشدن و حريم شكستن، تلخیهای بسياری در پی دارد.
شكستن حريمها، تقصير هر كس باشد، به همهٔ زندگی خانوادگی زيان میزند. «عاقل آن است كه انديشه كند پايان را.»
غلبه بر همسر، عين شكست است. اين ميدان، برندهای ندارد؛ هم شكستش شكست است، هم پيروزیاش. مسأله، يك صورت بيشتر ندارد، و آن شكست در همه حال است.
🔚 سخن پایانی
بنابر آنچه بیان شد، خردمندی و حکمت و دیانت، بر زوجهای جوان و غیر جوان حکم میکند که پایههای زندگیشان را بر اخلاق و معنویت نهند و بر پیکر زندگانی، رنگ صفا و وفا و ارزشهای الاهی و انسانی بزنند و فضای حیات مشترکشان را با عشق و ایثار و وفا و گذشت و تفاهم و همدلی، عطرآگین کنند، تا حیاتشان فرخنده و «طیّبه» باشد و ثمرههای نیکو به بار آورد؛ و نيز هرگز به ابزار خشک و افسردهٔ قوانین حقوقی و کیفری نیندیشند و به آنها چنگ نزنند و پای آنها را به محیط باصفای زندگی خجستهشان باز نکنند.
در بعضــی جاها ـ مانند هواپیما و سینمـا ـ درهایـی است بـه نام «درهای اضطراری»، که ایکاش هرگز نیازی به گشودن آنها نباشد.
۸ اسفند ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💍 جـوانــان و انٺـخـابِ هَمسـر ❤🧡
کتاب «جوانان و انتخاب همسر»، در آستانهٔ چاپ چهلم.
این کتاب را در سال ۱۳۷۱ و ۷۲ نوشتم و در سال ۷۳ منتشر شد.
این دردانهٔ چالاکم، دارد وارد «چهلچاپگی»اش میشود.
عمرش دراز بادا!
این دلبر دانا، به زبانهای انگلیسی، اردو، عربی، و تامیلی هم سخن میگوید.
نطقش پرطنین باد.
علیاکبر مظاهری
۲۷ بهمن ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💠 وصول به وصال!
🌱 خداوند سبحان فرموده است:
ماه رجب را ریسمانى میان خود و بندگانم نهادهام؛ هر کس به آن درآویزد، به وصال من میرسد.
دعای هر روز ماه #رجب
تلگرام 👇👇
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا👇👇
eitaa.com/Mazaheriesfahani
واتس اپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
اینستاگرام👇👇
http://instagram.com/mazaheriesfahani_ir
بله👇👇
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💍 شرط ضمن عقد (۵)
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
👥 مشاوره خانواده
❓❕ پرسشی طوفانی، پاسخی ملایم! (۴)
✔️ زندگی حقوقی، زندگی اخلاقی (۴)
↩️ ادامه پست پیشین
در زندگی اخلاقی:
۱۴. در زندگی حقوقی، کفالت فرزند بر عهدۀ پدر است و حق حضانت او تا چند سال از آنِ مادر است و سپس به پدر منتقل میشود؛ امّا در زندگی اخلاقی، فرزند ثمرۀ عشق زن و شوهر و میوۀ بوستان زندگیشان است که هر دو او را ریحانۀ بهشتی و هدیۀ الاهی میدانند و با رغبت و شفقت، در پرورش او میکوشند و وی را از بهترین مصداقهای باقیات صالحات میدانند و از خداوند میخواهند که او را مایۀ گرمای دلها و روشنای چشمهايشان قرار دهد:
«رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعيُن»؛ [۱]
خدای ما! همسران و فرزندانمان را نور چشمانمان قرار ده.
۱۵.در زندگی حقوقی و قانونی، زن به شوهرش به چشم یک همکار مینگرد که چگونگی رابطۀ آن دو را قانون معیّن میکند و به زن میگوید که کجا باید از شوهر اطاعت کرد و کجا میشود اطاعت نکرد؛ امّا در زندگی اخلاقی و ایمانی، شوهر چنان در دل و جان زن اوج میگیرد که به فرمودۀ پیامبر اعظم(ص) اگر سجده بر غیر خدا جایز بود، زن بر شوهرش سجده میکرد، و نیز زن نزد شوهر امانتی است الاهی.
به دیانتی چنين لطیف و آسمانی، چهرۀ عبوس حقوقی دادن و جا را بر جلوههای زیبای دیگر تنگ کردن، جفای به دیانت است.
۲۲ بهمن ۹۹
۱. فرقان، ۷۴.
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💍 شرط ضمن عقد (۳)
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
👥 مشاوره خانواده
❓❕پرسشی طوفانی، پاسخی ملایم! (۲)
✔️ زندگی حقوقی، زندگی اخلاقی (۲)
↩️ ادامه پست پیشین:
⭕ برخی از قوانين و نمودهای زندگی حقوقی
۱. نفقة زن و هزینۀ زندگي بر عهدۀ مرد است؛ در حدّ و اندازۀ عرف مردم جامعه، نه بیش و نه کم.
۲. زن، بدون اجازه و اطلاع مرد، نمیتواند از خانه بیرون رود.
۳. زن میتواند برای کار در منزل از مرد اجرت بگیرد؛ مانند یک کارگر و کارمند که از صاحبکار خود مزد میگیرد.
۴. زن باید نیازهای جنسی مرد را برآورد و اگر برنیاورد، مرد میتواند بر او سخت بگیرد و از وی شکایت کند و او را به محکمه بکشاند! یعنی مسائل جنسی زن و شوهر از دايرۀ مهرورزی بیرون است؛ یک تکلیف است بر عهدۀ زن و یک حق است از آنِ مرد. علاقه و آمادگی و عدم آمادگی روحی و عاطفی زن، چندان مطرح نیست؛ او باید وظیفۀ قانونیاش را انجام دهد و حق مرد را ادا نماید.
۵. زن میتواند برای شیردادن به فرزندشان از شوهر اجرت بگیرد؛ مانند یک دایۀ بیگانه.
۶. زن، بدون اجازۀ شوهر، نمیتواند بهکارهای فرهنگی و اجتماعی و کارهای دیگر در بیرون خانه بپردازد.
۷. زن، هرگاه بخواهد، میتواند مهریهاش را از همسرش مطالبه کند و بگیرد؛ اگرچه با به دادگاهکشاندن و به زندان افکندن شوهر باشد!
۸. بر زن لازم نیست که جهیزیه به خانۀ شوهر بیاورد و اگر جهیزیه داشت، شوهر حق ندارد بدون اجازۀ زن از آنها استفاده کند.
۹. زن حق ندارد بیاجازۀ شوهر در داراییهای او تصرف کند.
۱۰. شوهر حق ندارد مهمانی را دعوت کند که پذیراییاش بر عهدۀ زن باشد.
۱۱. زن نمیتواند بدون اطلاع و اجازۀ شوهر، مهمان دعوت کند و او را در خانه و زندگی مرد وارد نماید ـ حتّی پدر و مادرش را ـ و اگر مهمان، بیدعوت بیاید، زن نمیتواند از دارایی شوهر، بدون اجازۀ او، از مهمان پذیرایی کند.
و ... .
بهراستی که این نوع زندگی، چه سخت و طاقتفرسا است!
✔️ اما زندگی اخلاقی
۱. زندگی اخلاقی، يك زندگی «فراقانونی» است؛ به معنای مثبت آن. بدینسان که اخلاق و ارزشهای انسانی و حالتهای عاطفی و روانی چنان در آن پررنگاند که برای حقوق و قانون (به معنایی که در زندگی حقوقی حاکم است) مجالی باقی نمیماند. از اينرو، حیات مشترک زن و شوهر بر اساس تعاون و تفاهم و عشق و ایثار بنا نهاده شده است.
۲. در این زندگی، به قوانین و احکام حقوقی و مدنی استناد نمیشود؛ مگر به اندازۀ نیاز و به گاه ضرورت؛ آن هم در هالهای از ادب و احترام.
۳. در زندگی اخلاقی، زن و شوهر، عاشق و معشوقاند؛ رفیق و فدایی همديگرند و یکیاند؛ در نتيجه، روح عشق و ایثار، پیکر زندگیشان را شاداب و طربناک کرده است.
۴. در این نوع زندگی، حقوق و قانون مراعات میشود، امّا نه از سر اکراه و اجبار، بلکه به دلخواه و اختیار؛ حریمها و حرمتها پاس داشته میشوند، امّا نه از روی قرارداد و از ترس، بلکه از روی احترام و تکریم.
۵. در زندگی اخلاقي، مرد کار میکند، امّا نه براي آنکه قانون، تأمین نفقۀ زن و هزینۀ زندگی را بر عهدۀ او نهاده است، بلکه به فرمودۀ پیامبر اعظم (ص) کار او جهادی مقدّس و خود او مجاهد فی سبیلالله است:
«الکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ في سَبیلِ اللهِ»؛ [۱]
آن کس که برای عیال و تأمین معاش خانوادهاش تلاش میکند، چونان مجاهد در راه خداست.
۶. در زندگی اخلاقی، زن در خانه کار میکند، امّا نه مانند مزدوران و برای گرفتن مزد، بلکه به فرمودۀ امیرمؤمنان، خانه برای او چونان میدان جهاد فی سبیلالله است و همسرداریِ نیکو برای او چون جهاد در راه خداست و پاداش او مانند پاداش مجاهدان است:
«جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ»؛ [۲]
جهاد زن، نیکو شوهرداری کردن است.
۷. ...ا...
🔚 ادامه دارد...
۱: بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۱۳.
۲: نهجالبلاغه، حکمت۱۳۶.
۲۱ بهمن ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💍 شرط ضمن عقد (۲)
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
👥 مشاوره خانواده
❓❕پرسشی طوفانی، پاسخی ملایم!
❇️ اشاره:
پس از انتشار پست «شرط ضمن عقد»، خانمی فرهیخته، از اساتید دانشگاه، مطلبی اعتراضی را در قالب یک سوال مطرح کردند. بخوانیم:
در جامعه ما حق طلاق با مرد است. حضانت فرزند، بعد از هفت سالگی، با مرد است. اما اینها را نگفتیم بیاعتمادی به زن! عرف دانستیم و تمام! مادری که هفت سال و نه ماه، بیشترین مسئولیتها و زحمتها و بیخوابیها را دارد.
اما کسی در رسانهها و روی منبرها نگفت: آقایان! مهریه! فقط گفتند خروج زن از خانهاش، حتی برای دیدن والدینش، بیاذن همسر، چنان است و چنین.
شنیدهام بعد از فوت، اولین دینی که برگردن مرد است و باید از اموالش کنار بگذارند، مهریه است! اما همه میگوییم: مهریه را کی داد و چه کسی گرفت؟!
حالا چه شده که اگر زنی حق طلاق را بخواهد برای خود ثبت کند، میشود بیاعتمادی؟!
در جامعه کنونی، دختران ما با چه اعتمادی به مرد بله بدهند؟
چه بسیار مردانی که به بهانههای مختلف، گرفتار رابطههایی، به لطف فضای مسموم مجازی هستند!
زنان اعتماد را از کجا بیابند؟ ببینید مردان چه کردهاند که خانم ۴۱ ساله، در این سن، مردد است در تصمیمگیری و تنها راهی که دلش را خوش میکند، همین ثبت حق طلاق است که آن هم تا ده سال برایش حفظ شده. این آقا اگر به خودش شک ندارد، چرا تا ده سال را ثبت میکند؟
مهریه این خانم که کم است و مثل عدهای، برای کاسبی ازدواج نکرده. مهر زنان هیچگاه بنیان خانواده را متزلزل نکرده و نمیکند. اما جامعه به ظاهر اسلامی ما پسران را به خوبی دختران، متعهد و معتقد بار نیاورده است.
چه کردهاند با اعتماد ما، مسلمانان امت محمد(ص)!
✅ پاسخ ما:
ما، اکنون، به جزئیات سوال ایشان نمیپردازیم، بلکه ابتدا به ایشان و همه زنان و مردان میگوییم:
✔️ اخلاق و حقوق، در زندگی خانوادگی
زندگی خانوادگی، از یک منظر، دو گونه است:
۱. زندگی حقوقی؛
۲. زندگی اخلاقی.
هر کدام از این دو گونهٔ زندگی، ویژگیهایی دارد و نتایج و ثمرههایی را به بار میآورد.
⚖️ زندگی حقوقی
زندگی حقوقی، آن است که حیات مشترک زن و شوهری، بر اساس قوانین حقوقی و مدنی بنا شود و همسران بنگرند که در زندگی مشترکشان و در قبال همسرشان چه وظایفی بر عهده دارند و چه چیزهایی از هم طلبکارند.
در ساختن این نوع زندگی و مدیریت آن، از قوانین حقوقی استفاده میکنند و به منابع حقوقی و فقهی استناد مینمایند.
در این نوع زندگی، هر کس در پی دریافت حقوق خویش است و همسرش را موظف به ادای حقوق و انجام وظایف همسری میداند و او را میپاید که مبادا حقوق وی را ضایع کند و یا آنها را، بهکمال، نپردازد؛ خود را نیز مجبور به انجام تکلیف در قبال همسر و ادای حقوق او میداند، که اگر ادا نکند و انجام ندهد، همسرش طلبکارانه آنها را مطالبه خواهد کرد.
در اینگونه زندگی خانوادگی، دو همسر، مانند دو شریکِ کاری و تجاری، در پی کسب حقوق و منافع خویشاند. وقتی یکیشان از دیگری چیزی میطلبد، او نخست میاندیشد که آیا از نظر حقوقی و فقهی، وظیفه دارد که خواستۀ همسرش را برآورد؟ یا همسرش حق دارد که چنین مطالبهای را از وی بنماید؟ در این نوع زندگی، این عبارات بسیار بهکار میرود: وظیفۀ تو است که چنین کنی، این حق من است، این کار بر عهدۀ تو است، من شرعاً وظیفه ندارم این کار را انجام دهم، تو قانوناً باید چنان کنی و... .
زندگی حقوقی، يك زندگی قانونمند و خط و مرز کشیده و تجارتگونه است. روح این زندگی خشک است؛ ایثار و رفاقت در آن معنای حقیقیشان را ندارند؛ محبّت در آن رنگ باخته است. زن و شوهر مانند دو شریک یا دو کارگر و کارمند، به اجبار قانون کار میکنند و مواظباند که بیش از وظیفۀ شغلیشان کار نکنند و اگر کردند، حقوق اضافه بگیرند. همچنين مراقب هستند که حقوق خود را تمام و کمال بگیرند و نیز دیگری به حقوقشان تجاوز نکند.
در زندگی حقوقی و قانونی، خطکشیهای دقیقی وجود دارد؛ مرزها معیّن و تعریف شدهاند و قلمرو هر کدام از زن و شوهر، مشخص است.
⭕ برخی از قوانين و نمودهای زندگی حقوقی
🔚 ادامه مطلب، در پست فردا. انشاءالله.
۲۰ بهمن ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
💍 شرط ضمن عقد
👥 مشاورهٔ خانوادگی
🖌 علیاکبر مظاهری
❇️ پرسش:
خانمی گفتهاند و پرسیدهاند:
من از جمله کسانی هستم که کتابهایتان را میخوانم، درواقع با کمک کتابهای شما توانستم همسرم را انتخاب کنم. کتابهای «جوانان و انتخاب همسر»، «فرهنگ خانواده»، «نبرد بی برنده» و... . حالا از محضر شما سوالی دارم:
من ۸ ماه است که عقد کردهام. قبل از عقد با همسرم صحبت کردم که مهریه ۱۴ سکه و حق طلاق رسمی و محضری برای من باشد. ایشان به من گفتند: باشد. حالا که اصرار میکنی، این حق را که خدا به مرد داده است، به شما میدهم، اما در عوض شما یک نوشتهٔ غیررسمی به من بدهید که تا آخر عمر با من میمانید.
من زیر بار نرفتم و گفتم: درد دل من همین است و این درخواست (حق طلاق) فقط به خاطر ترس من است.
روز عقد، عاقد گفتند: این کار باید در داخل دفتر ازدواج انجام بشود. روز تعطیل بود. روزهای بعد که به دفتر ازدواج رفتیم، افراد حاضر در دفتر اصرار داشتند که همسرم را از این تصمیم منصرف کنند. بالاخره یک حق بلاعزل ۱۰ ساله به من دادند.
ما هردو ۴۱ ساله هستیم. من از طریق همسرم با شما و کتابهای شما آشنا شدم. آدم خوب، مومن و متدینی است؛ اما وقتی به او میگویم: شما قول دادید این حق طلاق را به من بدهید و نمیدانم چرا تحت تأثیر حرفهای دیگران قرار گرفتید و یک حق طلاق ۱۰ ساله به من دادید، میگوید: در عوض شما یک برگهٔ غیررسمی به من ندادید!
البته الان اول ازدواج ماست و ما هنوز دوران عقد را سپری میکنیم و عروسی نکردهایم. من ایشان را آدم بدی ندیدهام، اما از آینده میترسم. فعلاً سکوت کردهام و مثبت میاندیشم، اما گاهیاوقات دلشوره به سراغم میآید. شاید چون در سن بالا ازدواج کردهام اینطور است. اما ایشان همیشه من را به آرامش دعوت میکنند. هردو، تا حدی مذهبی هستیم و در خانوادهٔ سنتی بزرگ شدهایم.
پاسخ ما:
۱. با این «حقگرفتن»ها موافق نیستم و به صلاح زندگی نمیدانم.
این «حقستانی»ها نشانه بیاعتمادی و خلاف صمیمیت است.
شاید بگویید واقعاً هم همینطور است. من به این مرد اعتماد ندارم و از او میترسم.
اگر چنین باشد، حق طلاق هیچ وقت هیچ کمکی به شما نمیکند. بلکه دلها را سرد میکند.
شما فکر میکنید اگر شوهر حق طلاق را به شما بدهد، دیگر کار تمام است و همه چیز دست شماست؟! ابداً چنین نیست. مرد اگر خوب نباشد، اگر ظالم باشد، بلایی سر زن میآورد که هم حق طلاق را فسخ کند و تمام مهریهاش را ببخشد، هم اینکه راضی بشود همهچیز را وانهد و فرار کند.
مرد ظالم و بد را نمیتوان با قرارداد، حق طلاق، و مهریهٔ سنگین، به راه راست آورد. شما که مهریهتان ۱۴ سکه است، اما فکر میکنید این خانمهایی که مهریهٔ سنگین دارند و شوهر را به زندان میاندازند، این زندگی به درد میخورد؟
یا کسانی که مهر سنگین میگیرند که مردشان را بترساند که مبادا طلاقشان دهد، اگر مرد، بد باشد، بلایی سر زن میآورد که همهٔ مهر را ببخشد و طلاق بگیرد. پیوند زنوشوهری مسئلهای اخلاقی است نه حقوقی. حقوق به درد دادگاه و بازار میخورد. میان زن و شوهر باید عشق حکمفرما باشد نه حقوق. وقتی شما حق طلاق را از شوهرتان بگیرید، او میفهمد که به او اعتماد ندارید؛ بنابراین برایتان جانفشانی نمیکند. اگر بخواهد برای شما انگشتر هدیه بخرد، از این کار دریغ میکند. با خود میگوید: او که به من اعتماد ندارد، حق طلاق را هم که گرفته است، چرا برایش هدیه بگیرم؟ شاید فردا از حق طلاق استفاده کرد و از من جدا شد.
حق طلاق، نه تنها به سود شما نیست، بلکه به زیان شما و خانواده است.
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani