🔸در اینجا نوشتهها، نمونههایی از مشاورهها، و مطالب انتخابی علیاکبر مظاهری، نویسنده، مشاور، و مدرس حوزه و دانشگاه را میخوانید. t.me/mazaheriesfahani_ir/1689 :آثار🔹 🔹پل ارتباطی: t.me/mazaheriesfahani 🔹در وب: www.mazaheriesfahani.ir
🙋🏼♂️کتابی نوین و مفید
📙کتاب: طوفان طلاق
♦️آیدی_فروش
✍🏻معرفی کتاب: این کتاب توسط یکی از اساتید برجسته کشوری و اساتید موفق در مرکز مشاوره سماح تدوین شده است
📖 محتوای این کتاب
💢موضوعهای این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کردهایم.
۲. ریشههای طلاق را نمایاندهایم.
۳. طلاقهای «ناروا» و «روا» را کاویدهایم.
۴. راههای پیشگیری از طلاقهای «ناروا» را بیان کردهایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاقهای «روا» را نشان دادهایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آوردهایم.
👈برای خرید کتاب از طریق آیدی اقدام کنید
🛒 خرید حضوری: قم صفاییه کوی۳۷ فرعی اول سمت چپ مرکز مشاوره حوزه
•┈••••✾•🍀🌷🍀•✾••••┈•
📱به فروشگاه کتاب سماح بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/990511306C6ca3f40bf0
چرا تبعیض؟
(ادامهٔ روانپزشکی کودکان)
نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
از زبان مشاور
مشاورهٔ تربیتی - روانپزشکی
پدری با فرزندش، که در مرز کودکی و نوجوانی بود، به مشاوره آمدند. کودک - نوجوان، بر اثر اضطراب، دچار عارضهای جسمانی شده بود. پدر، مردی عاقل بود و اهل مشاوره و تحقیق. او شرح حالی از عارضهٔ جسمانی فرزندش بیان کرد و چارهٔ کار طلبید. با کاوش احوال کودک - نوجوان، که با مساعدت صبورانهٔ پدر انجام شد، معلوممان شد که کودک - نوجوان، اضطراب دارد.
پرسیدم: تا اکنون چه اقدامهای درمانی کردهاید؟
پدر، روند درمانی فرزند را توضیح داد. از کارهایی که کرده بودند، مراجعهٔ به روانپزشک بود، که دارو داده بود. دارودرمانی را شروع کرده بودند که ناگهان (وای از این ناگهانیها!) کسی گفته بود: «این داروها، برای این سن، خوب نیست. ادامه ندهید.»
دارودرمانی قطع شده بود و درمان، ناقص مانده بود.
پرسیدم: او روانپزشک بود؟
گفت: «نه.»
تحصیلات و رشته و حرفهٔ آن شخص را پرسیدم. معلوم شد که ارتباطی با روانپزشکی ندارد.
گفتم: در موضوع عارضهٔ فرزندتان، فقط روانپزشک میتواند نظر دهد. نظر دیگران اعتباری ندارد، حتی اگر پزشک باشند؛ پزشک رشتههای دیگر. اکنون به روانپزشکی دانا و توانا مراجعه کنید و راه را با او ادامه دهید. و گفتم که اکنون، خوشبختانه، روانپزشکان فوق تخصص کودکان و نوجوانان نیز داریم. اگر نزد آنان بروید، بهتر. اما اگر دسترسی به فوق تخصص کودک و نوجوان ندارید، به متخصص روانپزشکی مراجعه کنید... .
چرا تبعیض؟
چرا مصرف داروهای اعصاب و روان، برای کودکان و نوجوانان، «ناروا» است؟ این تبعیض را از کجا آوردهایم؟ چرا این سخن را دربارهٔ داروها و بیماریهای دیگر نمیگوییم؟ مگر بخش عظیمی از بیماران پزشکان و مصرفکنندهٔ داروها، کودک و نوجوان نیستند؟ مگر فرزندان را از هنگام تولد، حتی پیش از تولد و در دوران بارداری، زیر نظر و درمان پزشکان قرار نمیدهیم؟
البته برای هر دورهای از سن، متخصص همان سن، اولویت دارد.
فرجام سخن
مصرف داروهای اعصاب و روان، با تجویز و زیر نظر روانپزشکان دانا و توانا، در همهٔ مراحل عمر و در هر سن و سال و وضعیت، کاری عاقلانه است و لازم و واجب.
این را همیشه به یاد داشته باشیم.
🌹 بیایید برای سلامتی خود و فرزندان و خانوادهمان، خردمندانه بیندیشیم و حکیمانه عمل کنیم.
به امید خدا.
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 یاران آن روزگاران (۴)
(سید شهیدان اهل قلم)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم
۴. شهید سیدمرتضی آوینی
نوشتن خاطرات دوران انقلاب و جبهه را، به درخواست جوانان این نسل، به مناسبت سالگشت انقلاب اسلامی، آغاز کردیم.
دربارهٔ شهید آوینی، فراوان سخن گفتهام، که جامعترین آنها در نکوداشت آن شهید، در نخستین سالگشت شهادت او بود. فایل آن سخنرانی را ندارم. دیگری نکوداشت او درسال ۱۳۸۶ در دانشگاه قم است که فایل صوتی – تصویری آن در اختیار است. اکنون بهتر دیدم که به جای نوشتن مطلب دیگر، آن فایل، در همین سایت، به نمایش گذاشته شود. انشاءالله به زودی.
اینک تنها چند نکته را که در آن فایل نیست، به مناسبت «یاران آن روزگاران»، در اینجا ذکر میکنم. آن چند نکته، دربارهٔ مشابهتهای شهید آوینی و جناب سیدحسین دیباجی است، که در نوبت پیشین از ایشان سخن گفتم.
☘ برخی از مشابهتهای سیدِ دیباجی و سیدِ آوینی
۱. هردو از خاندان پیامبرند.
۲. هردو را در جبهه یافتم.
دوستیِ فرخندهمان از جبهه آغاز شد. با سیدِ دیباجی از سال ۱۳۶۲، قبل از عملیلت خیبر، و با سیدِ آوینی ازسال ۱۳۶۶ و هردو در منطقهٔ عملیاتی جنوب.
۴. عبادت پیشگی
هردو، به تعبیر احادیث، با عبادت، عشقورزی میکردند. «طوبی لِمَن عَشِقَ العِبادَةَ وَ عانَقَها…». چشمان خدابین ایشان را هرگز، قبل از طلوع فجر، در خواب ندیدم.
۵. شهرتگریزی.
۶. حقگویی.
۷. وفاداری در دوستی.
سلام خدا بر هردوی ایشان.
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 یاران آن روزگاران (۲)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم
▪️ اشاره
دوستان خواستهاند که به مناسبت این روزها؛ دههٔ فجر و سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از خاطراتم در انقلاب و جبهه، مطلب بنویسم. در میان پیشنهادها این نیز بود که از دوستانم، در آن زمانها، یادی کنم. این را ترجیح دادم؛ چون نوشتن دربارهٔ دوستان، برایم راحتتر است از نوشتن دربارهٔ خودم.
اکنون چندتا از بهترینهایشان را در چند پست بیان میکنم.
در نوبت پیشین، در باب شهید ابراهیم انصاری نوشتم. و اینک:
۲. علیاصغر مظاهری
هفتهٔ پیش، اصفهان بودیم. به دیدار برادرم علیاصغر رفتم. عینکی نیمهرنگی به چشم داشت. داخل چشمش، بهطور واضح، پیدا نبود. عینکش را برداشت که شیشههایش را پاک کند. چشمم در چشمش افتاد. دلم لرزید. اندوهی جانکاه جانم را فشرد. مردمک چشم راستش را لکهای خاکستری پوشانده بود. یعنی نابینایی کامل!
او، در عملیات بدر، جانباز شیمیایی شد. حدود بیست سال است که خانهنشین شده. گاز خردل، آتش به جانش زده. از ریههایش آغاز شد و اندکاندک همهٔ بدن را پوشاند، تاکه به چشمش هجوم آورد. چند سال بود که چشم راستش کمبینا شده بود، اما حالا نابینا شده.
درمانها و بستریشدنهای مکرر در بیمارستان، فایدهای نداشته. فقط شاید پیشروی جراحتها را کُند میکند. درمانها او را سخت میآزارد، اما صبورانه و تحمل میکند.
روحیهاش اما، فرشتهگونه است. تسلیم محض در برابر مصائبی که برای خدا تحمل میکند. اخلاق لطیفش ملکوتیان را به غبطه میافکند. همهمان دوستش داریم. همه دوستش دارند. همسرش صبر زینبگونه دارد. فرزندانش شیفتهٔ اویند.
گاهی با خود میگویم: علیاکبر! اگر جای علیاصغر بودی، تاب میآوردی؟
نمیدانم. امتحان سختی است.
شاید برای او سخت نباشد. مگر حضرت زینب - سلاماللهعلیها - در برابر آنهمه ناگواریها نفرمود:
«والله ما رأیت الا جميلاً»؛
قسم به خدا که جز زیبایی ندیدم؟
شاید علیاصغر، جز زیبایی نمیبیند. نه که شاید، حتما. خانه نشینی بیستساله، با اینهمه درد جانگداز، کاری نیست که از عهدهٔ صبوری بشری برآید. او حتما چیزهایی را میبیند که اینگونه شکیبایی میورزد.
هرگاه با او دیدار میکردم، نشاط روحی میگرفتم، اما اینبار که مروارید چشم راستش را دیدم، اندوهی سنگین بر جانم نشست. اما برادرم اندوهگین نبود. شادمان بود.
خدایا عاشقان را انگبین ده!
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
📚 کتاب «طوفان طلاق»، با بررسی عوامل و چالشهای طلاق، وارد بازار نشر شد
🌐 https://shahr20.ir/?p=80742
خبرگزاری شهر ۲۰
🌐 http://www.yjc.ir/00aL0e
باشگاه خبرنگاران جوان
🌐 https://tn.ai/3033652
خبرگزاری تسنیم
🌐 https://www.hawzahnews.com/news/1135781
خبرگزاری رسمی حوزه
🌐 mehrnews.com/x347Tr
خبرگزاری مهر
🌐 https://rasanews.ir/fa/news/750911/%D8%B7%D9%88%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF-%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%A9
خبرگزاری رسا
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
📚 «طوفان طلاق» روانهٔ بازار نشر شد
کتاب «طوفان طلاق»، به قلم حجتالاسلام علیاکبر مظاهری، مشاور خانواده و استاد حوزه و دانشگاه، از سوی انتشارات خادمالرضا(ع) منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری برنا از قم، کتاب «طوفان طلاق»، اثر حجتالاسلام علیاکبر مظاهری، به همت انتشارات خادمالرضا(ع) در ۲۹۶ صفحه منتشر و راهی بازار نشر شد.
طلاق، در سالیان اخیر، به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی، جامعهٔ ایرانی و کانون خانواده را مورد تهدید و زوال قرار داده و این کتاب، در چهار فصل «چرا طلاق»، «طلاقهای ناروا»، «ریشههای طلاق» و «پس از طلاق»، تلاش کرده به بررسی دقیق این چالش مهم اجتماعی بپردازد.
نویسنده، در فصل اول کتاب، با عنوان «چرا طلاق؟»، ماهیت طلاق را با نگاهی نو به این پدیدۀ اثرگذار در حیات بشر و در مسیر زندگی خانواده بررسی کرده و در فصل دوم، با عنوان «طلاقهای ناروا»، جداییهای «ناروا» و نابهجا را، که هشتاددرصدند، مورد واکاوی قرار داده و به بیان راهکارهایی برای پیشگیری از آن پرداخته است.
نویسنده، در فصل سوم این کتاب، «ریشههای طلاق» را مورد تحلیل قرار داده و در فصل پایانی کتاب، با عنوان «پس از طلاق»، فضای پس از جدایی ترسیم شده و راهکارهایی را برای ساماندهی دوبارهٔ زندگی ارائه میکند.
همچنین بخشهای پررنگی از این کتاب، به موضوع «از زبان مشاور» اختصاص یافته که نویسندهٔ کتاب در این بخش، تجربههای ملموس و محسوس خود را از چالشهای طلاقِ زوجهای جوان تبیین کرده و پاسخهای متقنی را در قبال چالشهای گوناگون طلاق بیان کرده است.
نویسندهٔ کتاب، بر اساس تجارب خود، بر این باور است که حدود ۸۰ درصد کسانی که طلاق میدهند یا طلاق میگیرند، از فردای طلاق تا دو سال بعد، پشیمان میشوند، چراکه بیشتر طلاقها دلیل عاقلانهای ندارد و با مشاورۀ مشاوری دانا و توانا میتوان از هر ۱۰ طلاق، ۸ مورد را پیشگیری کرد.
«جوانان و انتخاب همسر»، «جوانان و دوران نامزدی»، «آداب عشقورزی»، «فرهنگ خانواده»، «دختران و انتخاب همسر» و «جنگ و صلح همسران»، از دیگر آثار حجتالاسلام مظاهری بهشمار میرود که به موضوع خانواده اختصاص دارد.
علاقهمندان میتوانند برای تهیهٔ کتاب «طوفان طلاق» و بهرهمندی از تخفیف ۲۰درصدی، به سایت انتشارات خادمالرضا، به نشانی https://khademolreza.com مراجعه کرده یا با شمارهتلفنهای ۰۹۱۲۷۴۶۱۲۰۵ و ۰۲۵۳۷۷۳۱۲۶۵ ارتباط بگیرند.
🌐 ibna.ir/x6jJj
#خبرگزاری_کتاب_ایران (ایبنا)
🌐 https://borna.news/008cKm
#خبرگزاری_برنا_از_قم
🌐 isna.ir/xdQvPh
#خبرگزاری_دانشجویان_ایران (ایسنا)
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
🌐 http://khademolreza.com
#انتشارات_خادمالرضا
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 چرا امیرالمؤمنین علی(ع) چنین دلآشناست و فراموششدنی نیست؟
🌹 سالروز ولادت مولای متقیان، امیر مؤمنان و آیت کبرای الهی مبارک باد!
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در تلگرام، ایتا و سروش👇
t.me/motahari_ir
eitaa.com/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
⭕️ ادامهٔ مطلب مصاحبهٔ حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر مظاهری با خبرگزاری مهر
زمان پیغمبر اکرم (ص) مردم بیسواد بودند به جز عدهای. امّا زمان امیرالمؤمنین (ع) و امامان دیگر، خیلی از مردم باسواد شده بودند. پیغمبر اکرم (ص) سادهتر از امیرالمؤمنین (ع) سخن میگفتند. یعنی نهجالفصاحه از نهجالبلاغه، بسیار سادهتر است.
چون مردمان زمان پیغمبر اکرم (ص) با مردمان زمان امیرالمؤمنین (ع) متفاوت بودند، بنابراین پیغمبر اکرم (ص) به اندازهٔ عقل مردم با آنها سخن میگفتند و با آنها معاشرت میکردند. سخنان پیغمبر اکرم (ص) ساده و جامع هست. یعنی الفاظ، الفاظِ سادهای هست، معانی، معانیِ عمیقی است.
پیامبر در یکی از سخنان خود میفرمایند: «اوتیت جوامع الحکم» به من حکمتهای جامع داده شده. پیغمبر اکرم (ص) سخنان شأن حکیمانه و عمیق اما ساده و مختصر و به فراخور فرهنگ و دانش مردمان زمان خودشان بوده است؛ اما زمان امیرالمؤمنین (ع) مردم باسواد شده بودند، فلسفه میفهمیدند، زمانِ امامهای بعد، فرهنگ اسلامی، تمدن اسلامی گسترش پیدا کرده بود، با کشورهای دیگر رابطه برقرار شده بود، عالمانی از کشورهایی به کشور اسلامی و خدمت معصومان میآمدند. بنابراین؛ سخنان پیغمبر اکرم (ص) از نظر محتوا و عمق معنا، بسیار عمیق است. اما از نظر لفظ، آسانفهم است.
🔹 یکسوال کمی فنی! حضور قرآن در سخنان پیامبر پررنگتر از ائمه اطهار (ع) است؟
ببینید، همه امامان ما شاگردان پیامبر اکرم (ص) هستند. خداوند دربارهٔ سخنان پیامبر (ص) میفرماید: «لاینطق عن الهوا ان هو الا وحیٌ یوحی» بنابراین پیغمبر اکرم (ص) از خودشان سخن نمیگویند، بلکه همه گفتههایشان وحی است که بر ایشان نازل شده است.
درست است که همه سخنان پیامبر (ص) در قرآن نیامده، اما آنهایی که در قرآن ذکر شده، مستقیماً از جانب خداوند بر پیامبر نازل شده و مصداق آیه ذکر شده هستند، پس سخنان پیامبر (ص) سخنان الاهی است که ریشه در وحی دارد. سخنان سایر امامان ما نیز مصداق این آیه هستند و آنها نیز از خداوند مطالب را دریافت کردند اما نباید فراموش کرد که همگی آنان شاگردان پیامبر اکرم (ص) بودند.
🔹 به نظر شما مخاطب عام هم میتواند با کتاب و ترجمهٔ شما ارتباط بگیرد؟
بله. مثل نهجالبلاغه، قرآن، مکارمالاخلاق، اصول کافی مخاطب عام نیز میتواند با این کتاب ارتباط برقرار کند اما عالمان ما باید این سخنان را شرح دهند.
🔹 چهطور؟
بعضی از روایات نهجالفصاحه ممکن است برای مخاطب عام سبب ایجاد سوءتفاهم شود اما این مسأله درباره نهجالبلاغه هم هست و نباید مخاطب را از نهجالفصاحه دور کرد بلکه باید عادیسازی شکل گیرد و تا جای ممکن شبهات و یا سوء تفاهمات شفاف شود.
هیچکدام از کتب وحیانی ما از این قاعده خارج نیستند اما این دلیلی برای دور نگه داشتن مخاطب عام از این کتابها نیست و این وظیفه عالمان است که آنها را تفسیر کنند. این موضوع درباره احادیث هم صدق میکند و بسیاری از روایات و آیات وجود دارند که نیاز به تفسیر دارند، نهجالفصاحه هم مشمول همین قاعده است و باید موارد شبهه برانگیز آن توضیح داده شود.
🔹 اشاره کردید روایات هم نیاز به تفسیر دارند. کمی اینحرفتان را تشریح کنیم!
بله. روایات ما امروز نیاز به تفسیر و مستندسازی دارند به بیان دیگر برای مخاطب عام باید به شکل آسانی بیان شود. تا به امروز کسی را مانند آیتالله جوادی آملی ندیدم که به نهجالفصاحه بسیار تأکید کرده باشد چراکه نفس این کار و جمعآوری سخنان پیامبر در یک کتاب بسیار پسندیده است. به نظرم باید یک بنیاد به نام نهجالفصاحه تشکیل شود و عالمانی توانا، حدیثشناس و قرآنشناس بر روی احادیث آن کار کنند و آنها را برای مخاطب عام سادهسازی کنند. نباید چیزی از نهجالفصاحه کم و زیاد کنیم اما باید بر روی مستندسازی و سادهسازی آن کار کرد و دربارهٔ احادیث توضیح بدهیم.
۲۹ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
مطلب را در خبرگزاری مهر بخوانید 👇
🌐 mehrnews.com/x33YjH
📚 «طوفان طلاق» منتشر شد!
(کتابی تازه؛ نگاهی نو، به پدیدهٔ طلاق)
🖌 #نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری
🌹 مژده ای دل...!
این کتاب، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهشها، اندیشهها، تجربهها، و مشاورههای سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.
📖 محتوای این کتاب
موضوعهای این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کردهایم.
۲. ریشههای طلاق را نمایاندهایم.
۳. طلاقهای «ناروا» و «روا» را کاویدهایم.
۴. راههای پیشگیری از طلاقهای «ناروا» را بیان کردهایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاقهای «روا» را نشان دادهایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آوردهایم.
«طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادمالرضا»ی قم، که ناشر این کتاب است، بطلبید.
به امید خدا.
۲۷ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌐 http://khademolreza.com
#خادمالرضا
🎖 مدالِ آفرین!
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ اخلاقی
🍀 ضرورت مشاورهٔ اخلاق
از دیرباز و چندین و چندبار به مدیران مراکز مشاورهٔ حوزههای علمیه گفتهام: مشاورهٔ اخلاقی نیز داشته باشیم. همانگونه که گزینههایی با نام مشاورهٔ خانواده، ازدواج، کودک، روانشناسی... داریم، گزینهای با نام «مشاورهٔ اخلاقی» نیز داشته باشیم. عملیشدن این پیشنهاد، شاید زمانبر باشد، زیرا در «مشاورهٔ مدرن»، گزینهای با این نام، نیست. ناامید نیستم. انجام میشود. انشاءالله.
بهتازگی میبینم که در برخی از لیستهای مرکز مشاوره، دارد لفظ «مشاورهٔ اخلاقی» نیز میآید. امید آن است که بیاید بالای لیست، تا صدرنشین شود.
به امید خدا.
🌸 شهامت اخلاقی
امروز مشاورهای تلفنی داشتم، با آقایی از شهری دور.
او گفت: «اخلاق من خوب نیست. با همسرم بدرفتاری میکنم. با او دعوا میکنم... . چه کنم؟»
گفتم: به شما آفرین میگویم که مسئولیت رفتارتان را به عهده میگیرید. کاسهها و کوزهها را بر سر همسرتان نمیشکنید. در اندیشهٔ ساختن خودتاناید. از خود آغاز کردهاید.
ما، در مشاورههای خانوادگیمان، شاهد این پدیدهٔ غیر اخلاقی هستیم که: آنجا که نزاع همسران مطرح میشود، هرکدام تقصیر را به گردن دیگری میاندازد و خود در «گارد دفاع» میرود. و چنین میشود که کار اصلاح مجادلهٔ همسران و حل مسائلشان، سخت میشود.
پس اولین سخنمان در این مشاوره این است که: «مدالِ آفرین» به شما میدهیم که پیشگام اصلاح خودتان شدهاید و حل مسأله را از خودتان آغاز کردهاید.
پس از دادن این مدال، به آن آقای باانصاف، به راهکارها پرداختیم... .
۱۷ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 مراقب ایمان مردم باشیم!
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
📝 یادداشتهای یک مشاور
امشب، برای اقامهٔ نماز مغرب و عشا، به مسجدی رفتم. امام جماعت، میان دو نماز، به سخن ایستاد. او سخنانی گفت که نه به کار دنیای مردمان میآمد و نه به کار آخرتشان. و سخن را طول داد.
اندک و اندک، از میان جمع نمازگزاران، سخنِ اعتراض برخاست. یکی گفت: «آقا! مسألهای بگویید که به درد دین ما بخورد.» دیگری گفت: «دعای باران بخوانید. باران نیامده.» سومی گفت: «نماز عشا را بخوانید تا پی کارمان برویم.» چهارمی گفت: «قرار این بود که در میان دو نماز، پنج دقیقه سخنرانی کنید. حالا از بیست و پنجدقیقه هم گذشت.»
همهمه شد. آشوب برخاست. کسانی از صفهای نماز جماعت بیرون رفتند و در گوشهای از مسجد، نماز عشایشان را به فرادا ایستادند. کسانی دیگر نماز عشا نخوانده، از مسجد بیرون رفتند.
کار از دست امام جماعت بیرون شد. سخنش را، بهناچار، قطع کرد و به نماز عشا ایستاد؛ با باقیماندههای وامانده.
بیرون آمدم. مردم، در راهروهای مسجد و در حال خروج، غُر میزدند. تندی میکردند. بد میگفتند.
با خود گفتم: مگر نه آن است که:
«هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد»؟
و با خود اندیشیدم: راستی! چرا ما با ایمان این مردم، چنین میکنیم؟
۱۱ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
📝 هفتاد و یکمین خواستگاری!
🖌 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ دانشآموختهٔ ادبیات زبان انگلیسی
💥 زکام روانی (۳)
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ خانواده و ازدواج
آقایی نزدیک به چهلساله، که سابقهٔ ازدواج و طلاق هم داشت، به واسطهٔ یک راوی ازدواج، با خانمی آشنا میشود.
پس از چند جلسه صحبت، آقا با هیجان به خانم گفت: «شما پنجاه و سومین نفری هستید که دارم خواستگاری میکنم. انشاءالله دیگه آخرینشه.»
همتایی در اعتقادات، فرهنگ، تحصیل و اخلاق در این دو شخص بسیار دیده میشد. خانوادهها یکدیگر را پسندیده بودند.
چیزی نمانده بود که نوبت به تحقیق و مسائل جدی برسد، که ناگهان آقا به خانم پیام میدهد: «راستش برام خیلی سخت بود که ازتون عذرخواهی کنم و تردید زیادی داشتم تا بگم، ولی متاسفانه باید بگم که شرایط ما خیلی منطبق بر هم نیست...»
دختر شوکه و متعجب بود، اما غرور و حیای او اجازه نداد چیزی بگوید جز: «خیر است انشاءالله.»
⭕️ پس از دو ماه
پس از حدود دو ماه، آقا به خانم پیام میدهد و میگوید: «اگر هنوز ازدواج نکردهاید، موضوعی را میخواهم بیان کنم.»
دختر، با وجود همتاییهای بالای پیشین، خواستگاری دوبارهٔ آقا را میپذیرد. و پس از یک جلسه صحبت دو نفره، به مشاوره میروند.
مشاور از آقا میپرسد:
۱. آیا دیگر تردیدهای پیشین را ندارید؟
۲. زیبایی ظاهری ایشان را کامل تأیید کردهاید؟
۳. آیا همهٔ عقاید و خصوصیات ایشان را، اگر آنطور که گفتهاند، باشد، میپسندید؟
آقا شتابکنان گفت: «اینبار، هفتاد و یکمین خواستگاری است. خوب شد که این دو ماه فاصله افتاد تا من و خانوادهام قدر ایشان را بدانیم. هیچ خانمی، درک و فهم این خانم را نداشته. در هیچ خانمی، گوهری اینچنین نیافتهام. و در زیبایی، عالی است. برای ادامهٔ راه مطمئن هستم.»
مشاور گفت: «من هم با ادامهٔ آشنایی شما موافقم. راه را ادامه دهید. خانوادهها با یکدیگر رفتوآمد کنند. تا تحقیق و مسائل مهم را آغاز کنید.»
اینبار، آقا و خانم در همهچیز پیشتر رفتند. و اشتراکات بیشتری بینشان آشکار میشد، تا جایی که خانوادهٔ دختر خواهان انجام تحقیقات شده بودند. ناگهان، دوباره آقا پیام میدهد: «راستش من همین الان رسیدم منزل. تردید بابت ماندن و برگشتن داشتم. نمیدانم که چطور شد که بندهای که دفعه قبل با ناراحتی به خاطر جدا شدن از شما به شهرمان برگشتم، این دفعه حتی انگیزهای برای ماندن و آشنایی بیشتر نداشتم.»
خانم پاسخ داد: «کارتون اصلا توجیهپذیر و منطقی نیست. کسی به من گوشزد کرده بود که اونیکه تونسته ۷۰ نفر رو رد کنه، ۷۱امین را هم میتونه رد کنه؛ حتی اگر بهترین باشه. دیدار به قیامت!»
سپس آقا پاسخ داد: «اینکه ما در همهچیز تفاهم داریم، اصلا بحثی نیست. ولی واقعا دوست ندارم خدای نکرده برای همسر آیندهام کم بزارم و صرفا داشتن تفاهم روی مسائل باعث سنگ تمام گذاشتن برای همسر نمیشه. و نمیخوام دوباره شکست بخورم و بیگدار به آب بزنم.»
خانم گفت: «شما باز هم دلیلی بیان نکردید!»
آقا پاسخ داد: «عدم ایجاد حس خوب»!
دختر باز هم دلایل را نپذیرفت و دانست که ادامهدادنش بیهوده است؛ زیرا منطقی در میان نبود. این بیمنطقی یکبار هم تکرار شده بود.
سرانجام، این آشنایی به ازدواج ختم نشد. دختر، مشاور را در جریان امور گذاشت و مشاور موضوع زکام روانی را مطرح کرد و گفت: «این یعنی همان زکام روانی»!
۴ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💥 زکام روانی (۲)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
در نوشتهٔ پیشین، اختلالی عصبی و روانی را مطرح کردیم به نام «زکام روانی»، که آدمی را در رسیدن به تصمیم و اقدام به عمل، فلج روانی میکند.
دامنهٔ این مبحث، گسترده است و بیان کامل آن، نوشتن کتابی پُربرگ را میطلبد، و بیشتر.
ما، به تناسب مشاورههایمان، بهویژه مشاورهٔ ازدواج، تنها به شاخهای از این اختلال پُرشاخه پرداختیم و ادامه میدهیم. پرداختن به شاخههای دیگر، میماند برای مجالی دیگر. انشاءالله.
اکنون میگوییم: زکام روانی، اختلالی است از اختلالهای اعصاب و روان. ریشههای این حالت حیرانکننده و وسواسگونه، در بیماریهای عصبی و روانی جای دارد. یعنی این اختلال، برآمدهٔ از مجموعهای از ناخوشیهای عصبی و روانی است؛ ناخوشیهایی مانند: اضطراب، وسواس، افسردگی، و مانندهای اینها.
از دانهدرشتترین ریشههای زکام روانی، وسواس است؛ وسواس فکری و عملی.
😵💫 زکام روانی در انتخاب همسر
از جاهایی که این زکام، خود را بیشتر مینمایاند، ازدواج و انتخاب همسر است؛ که ابتدا، مزاحم افکارشان میشود و سپس در عملشان آشکار میگردد.
ازدواج اینان - معمولا - با وسواس و تأخیر همراه است.
👨🦱 وسواس پسران
پسران، که دست خود را در ازدواج و گزینش همسر، باز میدانند، زمانی که ازدواجشان به تأخیر افتد و سنشان بالا رود، دچار وسواس در انتخاب میشوند. سطح نگرانی ایشان، دربارهٔ آیندهٔ زندگیشان، پایینتر از سطح نگرانی دختران است، اما وسواسشان بیشتر است. اعضای خانواده نیز به گسترش دامنهٔ این وسواس، دامن میزنند. «دورزدن»های مادران و خواهران در خواستگاریها، بد و خوبکردنهای سلیقهای و غیر واقعی و غیر کارشناسی آنان، در دل جوانان تردید میافکند یا تردیدشان را زیاد میکند. و عوامل دیگر.
و چنین است که هرچه سن پسران بالاتر میرود، وسواسشان بیشتر میشود. و هرچه وسواسشان بیشتر شود، ارادهشان ضعیفتر میگردد و کار انتخابشان دشوارتر. و چنین است که بسیاری از پسران ما «پیرپسر» می شوند.
این نمونه را ببینید: 👇
🌾 پسری سیوسهساله
صابر، پسری بود سیوسهساله. گهگاه نزدم میآمد به مشاوره و مورد خواستگاری جدیدی را بیان میکرد و مشورت میگرفت. خود و خانوادهاش به خواستگاری دختران بسیاری رفته بودند و همچنان میرفتند. یکی از کارهای مستمر زندگیشان، «دورزدن» برای یافتن عروس بود. شمار خواستگاریهایشان از چهل تا گذشته بود. از دختران نوجوان ۱۷ساله تا دختران ۳۰ساله. برخی را خانوادهاش رد میکردند، برخی را خودش، بعضی را هر دو. گاهی هم دخترها و خانوادههایشان جواب منفی میدادند.
این کار تا جایی ادامه یافت که جان همگیشان به لب رسید. خانوادهٔ صابر، همراهیشان را کم و کمتر کردند و کار را به عهدهٔ خود صابر گذاشتند. او که در انتخاب و تصمیمگیری درمانده شده بود، تنها پناهگاهش را مشاور میدید و به من پناهنده شده بود. من هم یاریاش میکردم تا بر وسواساش غلبه کند و به تصمیم برسد.
میگفت: «دیگر توان تصمیمگیری ندارم. شما برایم تصمیم بگیرید.»
میگفتم: مشاور نمیباید به جای مراجع تصمیم بگیرد، بلکه باید او را در رسیدن به تصمیم یاری کند. و یاریاش میکردم. اما وسواس، چونان خوره، عزمش را میخورد.
🔖 مرحلهٔ نهایی
👇 ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.
🔹 تنفس در هوای نهجالبلاغه
🔸 درنگی در سخنان امیر مؤمنان (ع) در خطبهٔ ۲۲۲
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشرشده در ماهنامهٔ خانواده
✔️ فایل پی دی اف، آذر ۱۴۰۲
۲۶ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 آشتی با مشاور و روانپزشک
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
📝 یادداشتهای یک مشاور
چند سال پیش، دختر و پسری، از شهری دور، قصد ازدواج کردند. پیامشان دادم که به مشاورهٔ پیش از ازدواج بروید. نرفتند. نگرانشان شدم. ازدواج کردند. پس از زمانی کوتاه، آشکار شد که یکیشان بیماری اعصاب و روان دارد. گفتمشان: حالا نزد مشاور و روانپزشک بروید. او که بیمار بود، قبول نکرد. راه زندگیشان به سنگلاخ خورد. هرچه من و خانوادههایشان تلاش کردیم، مؤثر نشد. نزاعهایشان بالا گرفت. گاهی فرازی و گاهی فرودی. اندک اندک سخن طلاق از آنان شنیده شد. گفتم: تنها راه علاج، درمان اوست که بیمار است، اما او مقاومت کرد و نپذیرفت.
اکنون زندگیشان پنجنفره شده است. سرشان به تَهِ بنبست خورده است.
او که بیمار نیست، به ستوه آمده است. به او گفتم (بسیار کوتاه و ملایم گفتم): این نتیجهٔ عدم مشاورهٔ پیش از ازدواج است. او گفت: «دوستش داشتم. ترسیدم مشاور، ازدواجمان را تأیید نکند... .»
دلداریاش دادم و سفارش به صبوری کردم.
صد چلچراغ دارد و بیراهه میرود...
او دیگر تاب تحمل ندارد. دیگر شرم میکنم به صبوریاش بخوانم.
باز میگویم: اکنون نیز چارهٔ کار، همانا مراجعهٔ به مشاور و روانپزشک دانا و تواناست، اما او که بیمار است، به هیچ صراطی مستقیم نمیشود. دارد خیمهٔ زندگیشان فرو میخوابد. نمیدانم چه کنم.
پناه بر خدا!
۱۹ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 تکملهای بر «زنگارهای دلهایمان را بشوییم!» (کینه. حسد)
🌺 اشاره
در پی انتشار پست «زنگارهای دلهایمان را بشوییم»، در ۲ بهمن ۱۴۰۲، خانم دکتر سکینه سلمان ماهینی، مشاور و استاد دانشگاه، مطلبی نوشتهاند در تکمیل آن پست.
با سپاس از ایشان، نوشتهشان را میآوریم؛ با ویرایش:
✅ با عرض سلام و ادب.
ضمن تشکر از مطالب مفیدتان در پاسخ به سؤالی در زمینهٔ رفع کینه و حسد (مشاورهٔ اخلاقی)، میخواستم تجربهٔ خود را در این زمینه مطرح کنم که علیرغم صحت مطالب مطرح شده، نمیتوان از آنها بهرهٔ کاربردی زیادی داشت و در عمل، موفق شد.
برای افزایش اثربخشی مشاوره در این زمینه، توجه به ریشههای روانشناختی، در ایجاد این حالتهای حسد وکینه و درمان ریشهها، ضروری است.
بنابراین میتوان از نتایج مطالعات روانشناختی، بعد از بومیکردن، بهره برد.
بنابرمثال: برای رفع کینه و دستیابی به گذشت واقعی، آشنایی با فرایند بخشودن در روانشناسی، بسیار مؤثر است.
نیز در روانشناسی، منابع خوبی برای رفع حسد، وجود دارد.
برخی یافتههای روانشناسی، میتواند در حل معضلات اخلاقی، بسیار مؤثر وکاربردی باشد و به همین دلیل است که رویکرد میانرشتهای، اثربخشی بیشتری دارد.
بنده، شخصا، در مشاورههای اخلاقی، از یافتههای روانشناسی، و برای مشاورههای روانشناسی، از روایات اخلاقی، بهره میجویم.
از آنجا که منشأ بسیاری از ناهنجاریهای خُلقی و رفتاری، «کمبود عزت نفس» دانسته شده است، برای درمان هم فرایند «افزایش عزت نفس»، توصیه میشود. روشن است که این راهکارها، امری فراتر از پند اخلاقی است.
روانشناسی کمک میکند تا با شناخت سازوکارهای روانی و ذهنی مخرب، به عنوان ریشهٔ رفتارهای ناهنجار و ناسالم، به درمان ریشه، معطوف شویم. ریشه که درمان شد، بروزها و تجلیات آن ریشه نیز درمان و اصلاح خواهد شد؛ آن هم به نحو اساسی و پایدار، و نه سطحی و زودگذر.
مثال بارز دیگر، اصلاح باورهای نادرست و خطاهای شناختی است، که منشأ احساسات نامطلوباند. شناخت و باور که اصلاح شود، احساس ناشی از آن نیز تغییر میکند.
بدینترتیب، با متمرکزکردن اندرزهای اخلاقی، به ریشههای رفتار و احساسات، به جای امر و نهیِ سطحی، بیهودگی پندها برطرف میشود و موعظهها اثربخش میشوند.
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌏 روانپزشکی کودکان و نوجوانان
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
امروز، ما و همهٔ جهانیان، پزشکان گوناگونی داریم. برای همه یا بیشتر ابعاد جسمانی آدمی، رشتهٔ پزشکی وجود دارد. حتی برای برخی از اعضای کوچک بدن، رشته و پزشک مخصوص داریم. رشتههای پزشکی، از صد بیشتر است، و همگی لازم است و مفید.
پارهای از رشتهها، شاخههایی دارند. برخی از آن شاخهها، شاخههایی دیگر دارند، که اگر بخواهیم آن شاخهها را نیز شمارش کنیم، عدد بزرگی به دست میآید. در بسیاری از رشتههای پزشکی، پزشک عمومی داریم و متخصص و فوق تخصص.
🌲 روانپزشکی اما
یکی از رشتههای دانهدرشت پزشکی، روانپزشکی است. این نیز شاخهها و زیرمجموعههایی دارد. این رشته، هرروز، دارد فربهتر میشود. دامنهاش گسترش مییابد. خدماتش بیشتر میشود. این رشتهٔ بالنده، عهدهدار کاوش اعصاب و روان و درمان آن است. در این رشتهٔ فرخنده، متخصص داریم و فوق تخصص.
اما و اگرهای این رشته، بیشتر از همهٔ رشتههای پزشکی است. یا بگویم: تنهارشتهای است که اما و اگر دارد؛ یعنی مردمان، دربارهٔ دیگررشتههای پزشکی، چون و چرا ندارند. آنها را لازم میدانند. دربارهٔ آنها نظر غیر تخصصی نمیدهند. اما به روانپزشکی که میرسند، نظرهای فراوان میدهند. با آن مخالفت میکنند. از آن میترسند و دیگران را میترسانند. ندیدهام که مردمان، دربارهٔ هیچ رشته و حرفهای، این همه «واهمه» داشته باشند و نظرهای مخالف دهند.
این سخن خداوند را ببینیم:
«لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»؛۱
از آنچه که به آن دانش نداری، پیروی مکن (و دربارهٔ آن سخن مگو)؛ زیرا گوش و چشم و دل، همگی، مسئولاند.
عاقلانه و عادلانه نیست که ما، در موضوعی که دانش آن را، نداریم، نظر دهیم.
روانپزشکی کودکان و نوجوانان اما
در دائرهٔ روانپزشکی، هیچ فرقی میان بزرگسالان و کودکان نیست؛ درست مانند پزشکی جسمانی. محدودیت سنی وجود ندارد. از آغاز تولد تا همیشه. همانگونه که از هنگام تولد، هرگاه نیاز شد، کودک را نزد پزشکان دیگر میبریم، نزد روانپزشک نیز ببریم. دراینباره هیچ تفاوتی میان پزشک جسمانی و پزشک اعصاب و روان، وجود ندارد.
این حکایت مشاورهای را ببینید:
{در پست بعد. به خواست خدا.}
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
۱. سورهٔ اسراء، آیهٔ ۳۶.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 یاران آن روزگاران (۳)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🍀 مؤمن مجاهد
باز از آن یاران و آن روزگاران بگوییم و بشنویم:
۳. سیدحسین دیباجی
در سال ۱۳۶۲، پیش از نبرد «خیبر»، در منطقهٔ دهلران، ایشان را یافتم و اکنون سیسال تمام است که با هم برادریم.
پیش از عملیات خیبر، فرصتی دست داد تا رزمندگان اسلام، دوسهماهی را به خویشتنسازی بپردازند و خود را برای نبردی عظیم، مهیا سازند.
در آن فرصت مغتنم، برای رزمآوران، حلقههای درس داشتیم. ما دو، رزمنده و مربی بودیم. مرسوم نیست که مربی، پای درس مربی دیگر برود، اما ما این رسم را مراعات نمیکردیم و در درسهای همدیگر حضور مییافتیم.
آنجا، «شب مردان خدا، روز جهانافروز بود» و سپس به کوههای منطقه میرفتیم و پیش از طلوع آفتاب، بر سر قلهٔ کوه، «دعای صَباح» میخواندیم و با طلوع آفتاب، از آقاسیدِ دیباجی خواهش میکردیم که موعظه کند. موعظههای بلیغش، که از دلی نورانی برمیآمد، بر دلهای مستعد، مینشست.
از خوشترین ایّام جبههام، همین دورانِ با سیدِ دیباجیبودن است.
🔹 آغاز عملیات خیبر
نبرد خیبر که آغاز شد، چندروزی از هم دور افتادیم. آتشباران جزائر مجنون و هورالعظیم چنان عظیم بود که صحنهٔ قیامت را تداعی میکرد و جمع یاران را فرومیپاشید و کسی را در کنار کسی باقی نمیگذاشت. اما همواره به یاد برادر سیدم بودم تا معرکه، اندکی آرام شد و باز او را یافتم.
جوانان نسل نو میخواهند که احوال آن روزگاران و آن یاران را برایشان بازگوییم و این، حق ایشان است، اما برخی از وقایع و احوال را نمیتوان بهدرستی وصف کرد. آنها «یُدرَکُ وَ لایوصَف»اند؛ یافتنیاند، نه گفتنی. به وصف نمیآیند.
🌸 اوصاف نیکوی سیدِ ما
اگر چه اوصاف نیکوی سیدحسین دیباجی، بسیار است، اما اکنون سهصفت خجستهٔ ایشان را میگویم:
یک. صراحت در حقگویی
نخستین خصلت نیکوی او، که مرا مجذوب ایشان کرد، حقگوییاش بود. و هنوز آن خصلت را دارد، با صراحت بیشتر. حق را میگفت و میگوید. به تلخ و شیرینی و پسند دیگرانبودن یا نبودن، اعتنایی نمیکرد و نمیکند.
دو. عبادتپیشگی
هیچگاه قبل از اذان صبح، او را در خواب ندیدم. ساعتی پیش از طلوع فجر، به نافلهٔ شب میپرداخت. او مرد خدا است و «شب مردان خدا، روز جهانافروز است».
سه. باوفایی
در این سیسال، هرجا بود و بودم، ازنعمت باوفاییاش بهرهمند بودهام و هستم. او کاری ندارد که من به دوستیمان وفادار هستم یا نه. وصف حالش این است که: «به همان عهد که بستیم، برآنیم هنوز».
اکنون ایشان در تهراناند و وجود شریفشان مغتنم است. به ایشان ارادت دارم و شب و روزی نیست که، به دعا، یادشان نکنم.
ای خدا این وصل را هجران مکن!
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 یاران آن روزگاران
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم
▪️ اشاره
دوستان خواستهاند که به مناسبت این روزها؛ دههٔ فجر و سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از خاطراتم در انقلاب و جنگ، مطلب بنویسم. در میان پیشنهادها این نیز بود که از دوستانم، در آن زمانها، یادی کنم. این را ترجیح دادم؛ چون نوشتن از دوستان، برایم راحتتر است از نوشتن از خودم.
اکنون چندتا از بهترینهایشان را در چند پست بیان میکنم:
۱. شهید ابراهیم انصاری
در سال ۱۳۵۵ با هم دوست شدیم. هردو نوجوان بودیم. همسن بودیم. هردو مبارز بودیم. هردو شیفتهٔ امام خمینی بودیم. برای پیروزی انقلاب و وصول به اهداف آن تلاش کردیم. زمانی را در خارج از کشور، در کنار هم، تحصیل و مبارزه کردیم.
پس از پیروزی انقلاب، هردو به اروندکنار خوزستان رفتیم و کانون فرهنگی اسلامی تشکیل دادیم. زمان ازدواجمان، نزدیکِ هم بود. زمان فرزنددارشدنمان، نزدیکِ هم بود. تعداد فرزندانمان یکاندازه است. دختر و پسربودن فرزندانمان مانند هم است. اولین فرزندانمان پسرند و نام هردو محمد است. در قم، همدرس و همبحث بودیم. در لامرد فارس، با هم همکاری فرهنگی داشتیم.
وقتی مدیر ارشاد گیلان بود، مهمانش میشدیم و همفکری داشتیم. او در اصفهان و قم، مهمان ما میشد. به سودان و آفریقا که رفت، همفکری داشتیم. از همهٔ کتابهایم به او هدیه میدادم. از کارهای فکری و فرهنگی همدیگر باخبر بودیم. از آفریقا که بازگشت و در تهران ساکن شد، رابطه داشتیم. تا که به لبنان رفت.
از زمان نوجوانی تا چند روز قبل، که ۳۷ سال میشود، همراه و همدوش بودیم، اما او ناگهان سبقت گرفت و پرواز کرد و مرا جا گذاشت. خوشا حال او!
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 شکیبایی عاقلانه
(صبوری در برابر دخالتهای خانوادهها)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
ما، بهفراوان، گفتهایم و نوشتهایم: بزرگترها، در زندگی زوجهای جوان، دخالت نکنند. کمتر مطلبی است که اینهمه بر آن پای فشرده باشیم و اکنون نیز پای میفشاریم. در بسیاری از کتابها، مشاورهها، پستها، درسها، و سخنرانیهایمان، موضوع دخالت خانوادهها در زندگی فرزندان را مطرح کردهایم و آن را «ناروا» شمردهایم. به پدرها و مادرها، بهویژه پدر و مادر خانم، بهویژهتر به مادرزنها و مادرشوهرها، بهتأکید گفتهایم در زندگی عروس و دامادشان دخالت نکنند. تا همیشهٔ روزگاران نیز بر این پند بلیغ، تأکید اکید میورزیم.
💠 اکنون اما!
اکنون اما، سخنی با زوجهای جوان و فرزندان داریم: شما نیز اندکی صبوری کنید. این راست است که بزرگترها نباید در زندگیتان دخالت کنند، اما شما نیز آستانهٔ تحملتان را بالا ببرید. جوش نیاورید. از کوره در نروید. حریم و حرمتهای والدین را حرمت نهید. در برابر دخالتهای ناروای آنان، دندان بر جگر بفشارید. پس جای شکیبایی کجا است؟
🌪 طلاق مادرزن و مادرشوهر!
آنچه سبب نوشتن اکنونی این موضوع شد این است که دارد این سخن در فرهنگ خانوادهها برجسته میشود و از زبان طلاقیان (طلاقدهندگان و طلاقگیرندگان) میشنویم که میگویند: «من مادرزنم را طلاق دادم، نه زنم را»! «من از مادرشوهرم طلاق گرفتم، نه از شوهرم»!
در برخی از مشاورههای خانواده، که بوی طلاق میدهد، وقتی به ریشهیابی میپردازیم، نام مادرزن و مادرشوهر نمایان میشود. یا از آقایی که طلاق داده و خانمی که طلاق گرفته و اکنون میخواهند ازدواج دوباره کنند، دلیل جدایی از همسر سابق را میپرسیم، آقا میگوید: «با خود خانم مشکل چندانی نداشتم. من زنم را طلاق ندادم، مادرزنم را طلاق دادم.» خانم میگوید: «من شوهرم را دوست داشتم. از مادرشوهرم طلاق گرفتم.»... .
به اینان میگوییم: شما میدانید که ما همیشه با دخالتهای مادرها در زندگی فرزندان مخالفت کردهایم و تا همیشه آن را محکوم میکنیم، اما آیا فروپاشاندن زندگی، به علت دخالت مادر، سزاوار است؟ آیا نمیشد آن را مدیریت عاقلانه کرد و در نهایت، صبوری ورزید؟
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ ازدواج مجدد
🩸 طلاق از مادرزن!
آقا و خانمی، برای ازدواج، به مشاوره آمدند. هردو سابقهٔ ازدواج و طلاق داشتند. از چنین کسانی، دلیل طلاقشان را میجویم تا ببینم عواملی که زندگی پیشین را فروپاشید، آیا در زندگی آینده نیز وجود خواهد داشت؟ که اگر وجود داشته باشد، میتواند زندگی بعدی را نیز فلج کند.
از آقا پرسیدم: چرا از همسر قبلی جدا شدید؟
گفت: «با همسر سابقم مشکلی نداشتم. میشد زندگی را با او ادامه داد. من مادرزنم را طلاق دادم. ساختن با او، ممکن نبود.»
خواستم توضیح دهد، و داد. دیدم مشکل خاصی نبوده. مادرزنی معمولی بوده، مانند بسیاری از مادرزنهای جامعهمان. میشده، با همکاری همسر، زندگی را مدیریت کرد. نیازی به طلاق نبوده است. آقا کمصبری کرده است. خانم نیز حساسیت زیاد ورزیده و کارشان به مجادلههای ویرانگر کشیده است؛ همان «نبرد بیبرنده»، و کارشان به جدایی رسیده است.
طلاقشان را «ناروا» اعلام کردم و به آقا گفتم: با اینکه مادر این خانم که اکنون قصد ازدواج با او را دارید، نمیشناسم، اما به صراحت میگویمتان: مادر ایشان شبیه مادر خانم قبلیتان است؛ اندکی کمتر یا بیشتر. ایشان نیز در زندگیتان دخالت خواهد کرد؛ بیشتر یا کمتر. هرگز مپندارید مادر ایشان با مادر خانم قبلیتان تفاوت چندانی دارد.
من که جامعه و خانوادهها را بیشتر میشناسم و مسائلشان را از نزدیک مشاهده میکنم، به صراحت میگویمتان که اگر نتوانید یا نخواهید دخالت مادرزن را مدیریت عاقلانه کنید و در برابر این آفت، صبوری ورزید، شانزدهبار دیگر باید مادرزنتان را طلاق دهید و زندگیتان را فروپاشید.
شما میدانید که ما دخالتهای دیگران، بهویژه مادرزنها و مادرشوهرها در زندگی دامادها و عروسها را محکوم میکنیم و آنان را از این کار، بهشدت، نهی میکنیم، به شما و دامادها و عروسها نیز میگوییم: اندکی صبر لازم است. شکیبایی ورزید؛ شکیبایی عاقلانه.
و مشاورهمان را ادامه دادیم... .
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 «طوفان طلاق» درخشید!
(کتابی تازه؛ نگاهی نو به پدیدهٔ طلاق)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🌸 کتابهایمان، فرزندانماناند!
برادر ارجمندمان، جناب آقای محمدجواد حیدرزاده، صاحب انتشارات خادمالرضا، گفتند: «... خوشخبر هستم برایتان: فرزند جدید و زیبای شما و نشر ما، متولد شد!...»
آری؛ کتابهایمان، فرزندانماناند.
کتاب «طوفان طلاق»، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهشها، اندیشهها، تجربهها، و مشاورههای سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.
📖 محتوای این کتاب
موضوعهای این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کردهایم.
۲. ریشههای طلاق را نمایاندهایم.
۳. طلاقهای «ناروا» و «روا» را کاویدهایم.
۴. راههای پیشگیری از طلاقهای «ناروا» را بیان کردهایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاقهای «روا» را نشان دادهایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آوردهایم.
🙏 سپاسگویی
از جناب آقای حیدرزاده و همکاران کوشای ایشان، سپاس میگزاریم و همت بلندشان را میستاییم و از خداوند مهرورز، برایشان پاداش فراوان میطلبیم.
«طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادمالرضا»ی قم، بطلبید.
به امید خدا.
۹ بهمن ۱۴۰۲
🌐 http://khademolreza.com
# انتشارات خادمالرضا
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌹 زنگارهای دلهایمان را بشوییم!
(کینه. حسادت)
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ اخلاقی
🔻 پرسش شما
آقا یا خانومی گفته و پرسیده است:
اینکه دربارهٔ اخلاق و مشاورهٔ اخلاقی میگویید و مینویسید، خجسته است. از این رو، پرسشی دارم:
میخواهم دلم از آلودگیها پاک باشد، اما گهگاه دو اندیشهٔ آلوده، سینهام را سنگین میکند؛ یکی حسد است و دیگری کینه. آزرده میشوم که حسود و کینهورز باشم. چه کنم؟
🔻 پاسخ ما
۱. مرحبایتان میگوییم که مراقب ضمیر خود هستید. اینکه سنگینی کینه و کدورت حسادت را احساس میکنید و خوش نمیدارید بر سینهتان بار باشند، نشان خوبی است. خدا را بر این نعمت، سپاس بگزارید.
۲. این سخن خداوند را در یادتان بگذارید که دربارهٔ بهشتیان فرموده است:
«نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ»؛ ۱
کینهها و کدورتهای سینههایشان را میزداییم.
چون کینه و حسادت، آلودگی است و چون بهشت، جای آلودگی نیست، باید پیش از گذر از دالان بهشت و ورود به بوستان آن، آلودگیهای سینه را زدود.
چه بهتر که پیش از آنکه آنجا زنگارها را از سینههایمان بتراشند، خودمان، همینجا، آنها را بزداییم تا آنجا به مشقت تراشیدن نیفتیم و بیمعطلی، به آن بوستان جانافزا درآییم.
رو سینه را چون سینهها، هفت آب شو از کینهها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو، پیمانه شو۲
این مشاورهٔ شما نشان میدهد که بر پاککردن دلتان از زنگارها همت گماردهاید. گوارای وجودتان!
۳. هرگاه کینه یا حسادت به ذهن و دلتان ورود کرد، فوراً ذکر بگویید؛ هر ذکری که دوست دارید. با خدا سخن بگویید؛ صمیمانه و ملتمسانه. قرآن بخوانید. دعا بخوانید. آنگاه خواهید دید که ابرهای تیرهٔ کینه و حسادت، با وزش نسیمهای دلنواز ذکر و دعا و قرآن، از آسمان ذهن و دلتان رانده میشوند. ناپدید میگردند. به لطف خدا.
۴. آن کس یا کسانی را که از آنان کینه دارید یا به ایشان حسد میورزید، دعا کنید. این راهکار، عجیب مؤثر است. هنگامی که کسی را دعا میکنیم، یعنی خیر او را میخواهیم. خیرخواهی، با کینهتوزی و حسدورزی، تناسب ندارد. و چنین است که خیرخواهی، کینه و حسد را عقب میراند. قدرت خیرخواهی، از نیروی بدخواهی، بیشتر است. نیکخواهی، از سربازان خدا است و بدخواهی، پلید است. نیکی بر پلیدی غلبه دارد. اگر اهل نماز شب هستید، آن هنگام، هنگامهٔ فرخندهای است که آنان را در نماز شبتان دعا کنید. و هرگاهِ دیگر که کینه یا حسد یا هر دو خواستند به فضای ذهن و قلبتان ورود کنند یا ورود کردهاند، بیدرنگ آن شخص یا اشخاصی را که از آنان کدورتی بر دل دارید یا بر آنان حسادت میبرید، دعا کنید و تأثیر نیکوی آن را بچشید.
۵. از آنان تعریف و تمجید کنید. این نیز اثری عمیق دارد. تعریف و تمجید، برعکس بدگویی و غیبت است. بدگویی از دیگران، دل را چرکین میکند، نیز میدانید که غیبتکردن از دیگران، از گناهان بزرگ است؛ گناهان کبیره، و کینه و حسادت را در دل میرویاند، اما خوشگویی از آنان، دل را صفا میدهد، کینهزدایی میکند، حسد را از دل و ذهن، میراند.
خوشا آنان که زبانی نیکگو دارند. سعادتمند آنان که زبانی بدگو ندارند. رحمت خداوند مهرورز، گوارای جانشان!
۲ بهمن ۱۴۰۲
۱. سورهٔ حجر، آیهٔ ۴۷.
۲. مولوی، دیوان شمس.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ترجمه جدید نهجالفصاحه چگونه سامان گرفت و به سرانجام رسید
🎤 مصاحبهٔ حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر مظاهری با خبرگزاری مهر
🔸 مترجم کتاب نهجالفصاحه میگوید: نباید چیزی از نهجالفصاحه کم و زیاد کنیم اما باید بر روی مستندسازی و سادهسازی آن کار کرد و دربارهٔ احادیث توضیح بدهیم.
🔹 خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «نهجالفصاحه» نوشتهٔ مرحوم ابوالقاسم پاینده با ترجمهٔ حجتالاسلام علیاکبر مظاهری شامل «احادیث پیامبر اکرم (ص)» با موضوعات پندآموز و اخلاقی است که به صورت الفبایی تنظیم شده است.
این کتاب شامل نمایه موضوعی احادیث است و برای هر یک از احادیث عنوان اضافه شده و برخی توضیحات در پرانتز آورده شده است. تاکنون ترجمههایی از این کتاب به بازار عرضه شده که آخرین آنها توسط حجتالاسلام علیاکبر مظاهری توسط نشر جمال منتشر و روانه بازار نشر شده است.
به بهانهٔ انتشار ترجمه مورد اشاره با حجتالاسلام علیاکبر مظاهری به عنوان مترجم کتاب «نهجالفصاحه» به گفتگو پرداختهایم.
📌 مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
🔹 جناب مظاهری چه شد سراغ ترجمه و توضیح نهجالفصاحه رفتید؟
از زمان تألیف این کتاب، روی آن چندان کاری انجام نشده بود و تنها همان ترجمهٔ مرحوم ابوالقاسم پاینده که مؤلف هم هست، در دسترس بود که خب چندان چشمگیر نشده بود. راستش حس کردم ترجمه جدید این کتاب گامی رو به جلوست.
از آنجایی که قبل از نهجالفصاحه، نهجالبلاغه را ترجمه کرده بودم، نزدیک ده سال مشغول کار بودم و همان قلمی که در نهجالبلاغه به کار گرفته بودم، در ترجمه نهجالفصاحه نیز به کار بردم و به این ترتیب کار را شروع کردم و منتشر شده است.
🔹 یعنی حس کردید ترجمههای دیگر نواقصی داشتند؟
ببینید بعضی از نویسندگان و مترجمان و محققان زمانی که میخواهند کاری انجام دهند که قبلاً انجام شده، برای خود توجیهاتی دارند و دنبال نواقص کارهای قبلی هستند، من فکر نمیکنم این کار اخلاقی باشد البته اگر کارهای قبلی نقصی داشته باشند باید نقد شوند اما نقد منصفانه و عالمه؛ نه اینکه نقصهایی را برای توجیه کار خود بتراشیم.
🔹 احادیث داخل کتاب سند معتبر دارند؟ شما از نظر محتوا و لفظ انتساب آنها را به معصوم تأیید میکنید؟
نهجالفصاحه مستند نیست؛ همانگونه که نهجالبلاغه هم مستند نیست. مؤلف نهجالبلاغه، سید رضی (رضوانالله) بنایش بر این نبوده که سندها را بیاورد، البته بعداً کسانی این کار را کردهاند و سندهای نهجالبلاغه را آوردهاند، امّا خود مؤلف این بنا را نداشته. نهجالفصاحه هم همینطور است و سند آورده نشده، امّا میشود همین کاری که روی نهجالبلاغه انجام شده و مستندسازی شکل گرفته است، روی نهجالفصاحه هم انجام شود.
من نهجالفصاحه را به همان شکل که مرحوم ابوالقاسم پاینده تألیف کرده بود؛ مبنا قرار دادم و تنها در بعضی از موارد سندها را در پاورقی نقد کردهام.
ما برای کتب روایی، به خصوص روایات اخلاقی، منتظر سند نمیمانیم، نه اینکه نباید سند داشته باشیم بلکه منتظرم نمیمانیم تا همه سندهای احادیث معلوم شود همانگونه که سید رضی برای تألیف نهجالبلاغه منتظر سند نماند، در این کتاب نیز بسیاری از روایات از طریق اهل سنت هم قابل بررسی است و برخی از آنها در پاورقی به الغدیر ارجاع داده شدند. ما قبل از نهجالفصاحه، کتابی که سخنان پیغمبر اکرم (ص) را یکجا جمعآوری کرده باشد نداشتیم و همهٔ سخنان به صورت پراکنده بودند اما مرحوم پاینده این کار را انجام دادند و سخنان پیامبر را در یک کتاب جمعآوری کردند، طبیعتاً اگر این کار با ضعف رو به رو باشد میتوان در آینده آنها را اصلاح نموند.
اما انتساب روایات به معصوم (ع) را فیالجمله تأیید میکنم نه بالجمله. فیالجمله یعنی اینکه اجمالاً بله، سخنان پیامبر اکرم (ص) هست، امّا بالجمله یعنی اینکه تمام اینها از پیغمبر اکرم (ص) باشد؛ خیر، همانطور که نهجالبلاغه هم همینطور است.
🔹 از نظر محتوایی و لفظی، آیا تفاوتی میان پیامبر (ص) و دیگر معصومان مشاهده میکنید؟
پیغمبر اکرم (ص) فرمودهاند که «إنّا مَعاشِرَ الأنبیاءِ اُمِرنا أن نُکلِّمَ النّاسَ علی قَدرِ عُقولِهِم» ما پیامبران مأمور شدهایم که به اندازه عقل مردم با آنها سخن بگوییم. این سخن پیامبر در مقدمه نهجالفصاحه، نوشته شده است البته زمان پیغمبر اکرم (ص) با زمان امیرالمؤمنین (ع) و زمان امامهای دیگر فرق میکرد.
ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید👇
🌹 استقبال از ماه رجب در نسلهای گذشته چگونه بود؟
خاطره شهید مطهری از دوران کودکی خود
۲۵ دی ۱۴۰۲
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
🌐 eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌹 آیت کبرای خدا! #بازنشر
🎤 از زبان امام خمینی
💎 برای زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار دادهاند، افتخار است و مسئولیت.
💎 من راجع به حضرت صدیقه- سلام الله علیها- خودم را قاصر میدانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا میکنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام الله علیه- میفرماید: فاطمه - سلام الله علیها - بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند ... و جبرئیل امین میآمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض میکرد و مسائلی از آینده نقل میکرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز. مراودهای بوده است؛ یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. و گمان ندارم که غیر از طبقهٔ اول از انبیای عظام، درباره کسی اینطور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز، جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیهای که واقع میشده است، مسائل را ذکر کرده است. و آنچه که به ذریه او میرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ... مسئله آمدن جبرئیل برای کسی، یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی میآید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل، که روح اعظم است. حتی درباره ائمه هم من ندیدهام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد... من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کردهاند- با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه میدانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام الله علیها- است.
امام خمینی (ره)؛ ۱۱ اسفند ۱۳۶۴
(صحیفه امام خمینی، ج ۲۰، صص ۴ تا ۶)
۱۳ دی ۱۴۰۲
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌹 لجبازی نوجوانان
✒️ #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
📌 مشاورهٔ تربیتی
🔻 پرسش
پدری پرسیده است:
اگر دختری دوازده ساله، یکدندگی وکجخلی کند، چه باید کرد؟
🔻 پاسخ ما
۱. مقتضای دوران بلوغ و نوجوانی است.
۲. با او مهربانی و مدارا کنید.
۳. ریشهیابی کنید که آیا، علاوه بر اقتضای دوران بلوغ و نوجوانی، عامل دیگری او را رنج میدهد؟ اگر چنین است، درمان کنید.
۴. مشاوره با مشاوری دانا و توانا، راهکار خوبی است.
خداوند سبحان یاورتان باشد.
۹ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔻 ادامهٔ مطلب
🔖 مرحلهٔ نهایی
با صابر دوست شده بودیم. دیگر برای نزدمآمدن، منتظر «مورد جدید» نمیماند. بامورد و بیمورد میآمد. مشاورهمان به رفاقت بدل شده بود. او انتظار داشت علاوه بر مشاوره، برایش برادری کنم و میکردم. توقعش را بیجا نمیدانستم.
روزی گفت: «من دیگر درماندهام. یارای تصمیم و انتخاب ندارم. اگر شما کسی را مناسبم بدانید، چشمبسته میپذیرم.»
گفتم: چشمبسته که نه، اما کمک میکنم تا به تصمیم برسید و کسی را به دلخواه خودتان به همسری اختیار کنید. اینبار، مورد جدیدی را که یافتید، زود جواب ندهید تا بررسی کنم و نظر دهم. امروز
پذیرفت و رفت برای یافتن مورد جدید. چند روز بعد آمد و گفت: « با همراهی خانوادهام دختری را خواستگاری کردهام، اما همان وسواسها و تردیدها به سراغم آمده است.»
گفتم: از جانب من، دختر و خانوادهاش را به مشاوره دعوت کنید.
گفت: «به ایشان برنمیخورد که در همین ابتدای کار، به مشاوره دعوتشان کنیم؟»
گفتم: نه. برخوردن ندارد. مشاورهٔ پیش از ازدواج، مرسوم شده است. بهخصوص که شما از جانب من دعوتشان می کنید.
دختر و پسر، همراه خانوادههایشان، به مشاوره آمدند. با مشاورهها و بررسیهایی، آن دو و خانوادههایشان را همتا و مناسب هم یافتم. معیارها و ملاکها تأمین بود. نظر مثبتم را اعلام کردم. هر دو پذیرفتند و کار را پیش بردند، اما صابر، تعبدی و با اعتماد به نظر من میپذیرفت، نه به اراده و تصمیم خودش. او را کمک کردم تا به تصمیم برسد. قوت قلبش دادم تا بر تردید و وسواسش غلبه کرد و ازدواج کردند. در ادامهٔ راه نیز یاری و همراهیشان کردم تا زندگیشان سامان یافت و تا مدتی نیز هوای زندگیشان را داشتم.
اکنون دو سال و نیم است که ازدواج کردهاند و مشاورهٔ بعد از ازدواجشان ادامه دارد و زندگی خوبی دارند.
الاهی شکر.
۳ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💥 زکام روانی
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
● زکام روانی چیست؟
گویا در روانشناسی و روانپزشکی، اصطلاحی به نام «زکام روانی» نیست. تا جایی که به یاد دارم، این نام را اینجانب نهادهام برای حالتی از اختلالهای روانی.
«زکام جسمانی» را همه میشناسند. نوعی بیماری شایع است، شبیه سرماخوردگی و آلرژی. از نشانههای زکام جسمانی این است که حس چشایی و بویایی بیمار، ضعیف میشود. تشخیص طعمها و بوها برایش دشوار میشود. میلش به غذاها کم میشود.
هیچکس از زکام جسمانی، باکی ندارد. آن را کتمان نمیکند. درمان شناختهشده دارد. به درمان آن میپردازند. اما زکام روانی چنین نیست. در هالهای از ابهام است. ناشناخته یا کمشناخته است. آن را انکار میکنند. از بیان آن ترس و «عار» دارند. کمتر به درمان آن اقدام میکنند.
📌 نشانههای زکام روانی
زکام روانی، علائمی دارد که ما، به تناسب مشاورههایمان، یکی را بیان میکنیم: تردید در انتخاب، وسواس در تصمیم، ضعف در رسیدن به نتیجهٔ قطعی، و از همه برجستهتر: تردید در انتخاب همسر. این علامت را، در مشاورههایم، بهفراوان دیده و کاویدهام.
دلیل اینکه نام این حالت را زکام روانی نهادهام این است که صاحبان این حالت، قوهٔ تشخیصشان ضعیف میشود، مانند زکامیان جسمانی که قوهٔ چشایی و بویاییشان ضعیف میشود. زکامیان روانی، برای ازدواج، موردهای فراوانی را اقدام میکنند. اندکی پیش میروند. تردید در جانشان چنگ میافکند. عقب مینشینند؛ بی هیچ دلیل عقلانی و حتی دلیل «دلی». یعنی نه عقلشان دلیلی برای ردکردن دارد و نه دلشان. حیران میمانند و سرگردان. برخی از این بینوایان، چندین و چند مورد، حتی چندده مورد را اقدام میکنند و گاهی تا نزدیک ازدواج پیش میروند، اما عزمشان جذب نمیشود. باز میمانند. تردید و وسواس نمیگذارد به نتیجهٔ نهایی برسند. برخیشان هنگامی که میبینند دارند پیر میشوند، اقدامهای انتحاری میکنند. به «هرچه بادا باد» میپردازند. چنین ازدواجهایی - معمولاً - ناموفق از آب در میآید و ای بسا که به طلاق میانجامد. و پس از طلاق، باز همان روند سابق و همان حیرانی و همان سرگردانی.
بیشتر اینان مشاوره نمیکنند. از مشاوره میترسند. گاهی نیز، که به اصرار طرف مقابل، به مشاوره میآیند، کمتر نتیجه میگیرند. وقتی از اینان میپرسم: این مورد که مناسب است. چرا نمیپذیرید؟ چرا به تصمیم نمیرسید؟ دلایلی میآورند که حتی خودشان را هم قانع نمیکند، چه رسد مشاور را. پس از فرازهایی و فرودهایی، عیبهایی برای آن مورد میتراشند، ناجوانمردانه، یا از صحنه غایب میشوند (فرار میکنند!) و جواب منفی میدهند. برخیشان که انصاف بیشتری دارند، برای خودشان عیبهایی میبافند. میگویند: او خوب است، من لایق او نیستم.
🔻 چارهٔ کار
زکامیان روانی، نیازمند درماناند. نخستین کار، سپردن خود به یک مشاور و سپس یک روانپزشک دانا و تواناست. مشاوره، رواندرمانی، و روانپزشکی، چارهٔ کار زکامیان روانی است. باید پیش از اقدام به انتخاب همسر و ازدواج، یا پیش از ادامهٔ مسیر بیفرجام وسواسگونه، درمان شوند.
{ادامه دارد. به خواست خدا.}
۲۹ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 بیا تا گل برافشانیم!
📝 یادداشتهای یک مشاور
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
امشب که از مشاوره بازمیگشتم، خسته بودم و خشنود؛ خسته از اینکه مشاورهها زیاد بود و اندکی تلخ، و خشنود از اینکه راههایی را نمایانده بودم و گرههایی را گشوده بودم.
چون خسته بودم، گویا خوب رانندگی نمیکردم. در خیابان شهید صدوقی (زنبیلآباد) قم، اتومبیلی لوکس، که رانندهاش از رانندگیام ناراضی بود، چند بار بوق زد؛ به اعتراض، و کنارم آمد و شیشه را پایین کرد و با صدایی بلند گفت: «باید دُرُشکه برانی، دُرُشکه»!
به او نگاه کردم، با لبخند، و گفتم: چشم! ممنون که تذکر دادید. معذرت که اذیتتان کردم.
اخمهایش باز شد و چشمانش خندید. دستی به نشانهٔ دوستی تکان داد و یک بوق دیگر زد؛ اینبار به نشانهٔ دوستی. و گاز ماشینش را گرفت و رفت.
این آیهٔ قرآن به ذهنم و سپس بر زبانم آمد:
«ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ»؛۱
بدی را با خوبی پاسخ ده. آنگاه خواهی دید کسی که میان تو و او دشمنی است، دوستی مهربان میشود.
الاهی شکر
۲۵ آذر ۱۴۰۲
۱. سورهٔ فصلت، آیهٔ ۳۴.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🔹 آبیاری دائمی روح
🔸 مشاورهٔ معنوی
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشرشده در ماهنامهٔ خانواده
✔️ فایل پی دی اف، آذر ۱۴۰۲
۱۷ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir