#تسلی_بخشی های فلسفه
#آلن_دوباتن
کتاب "تسلی بخشی های فلسفه" کوششی ست برای فهم برخی از مشکلات و درگیری های انسان امروزی از دید فلسفی.
برخلاف ذهنیت بسیاری از ما که خواندن "فلسفه" را دشوار و کسل کننده می دانیم، نویسنده این کتاب کوشیده است که به زبانی ساده راه حل فیلسوفان بزرگ جهان را برای مسائل مان بیان کند.
مسائلی که در این کتاب در فصول مختلف بحث شده است، شامل:
* مواجهه با عدم محبوبیت
* مواجهه با کم پولی
* مواجهه با ناکامی
* مواجهه با ناتوانی و نابسندگی
* مواجهه با قلب شکسته
* مواجهه با سختی ها
✅ نویسنده در ابتدای هر فصل با روایت زندگی یک فیلسوف ابتدا به طرح پرسش از مسئله میپردازد و پس از آن با استفاده از پاسخ های آنان تلاش می کند به شکل قابل فهمی پاسخ هایی برای مسائل بیابد.
✳️ بطور مثال در فصل اول نویسنده به شرح زندگی و مرگ سقراط میپردازد و با روایت سخنان و شیوه معلمی سقراط به طرح مسئله عدم محبوبیت و عدم مقبولیت بین اکثریت میپردازد.
" سقراط با متانت به اتهامات پاسخ داد. اگرچه فرصت داشت تا در دادگاه از فلسفه اش برائت جوید ولی از آنچه به نظرش درست بود و نه از آنچه مورد پسند همگان است، دفاع کرد. او به هیئت منصفه گفت: تا جان در بدن دارم از جستجوی دانش و آگاه ساختن شما به آنچه باید بدانید دست برنخواهم داشت.. پس آتنی ها بدانید که خواه سخن آنوتوس را بپذیرید و خواه مرا تبرئه کنید؛ در هیچ حال رفتاری جز این نخواهم کرد ولو بارها کشته شوم"
آتنی ها معتقد بودند مرد بافضیلت کسی ست که ثروت زیادی داشته باشد و فقر ناشی از ضعف شخصی ست و بسیاری عقاید دیگر که امروزه به وضوح از نظر ما اشتباه است ولی در آن زمان اکثریت این باورها را پذیرفته بودند.
سقراط این اندیشه را برای جوانان آتنی مطرح می کند که شاید دیگران و اکثریت اشتباه می کنند.
با گذر از زندگی سقراط نویسنده می کوشد ما را با چالش عدم محبوبیت و پذیرش توسط دیگران روبرو کند.
* این کتاب را به دوستان و همکارانی که در حوزه رواندرمانی فعالیت می کنند پیشنهاد میکنم. چون اکثر ما مسائل را عمدتا از دید روانشناختی و روانپزشکی نگاه می کنیم ولی این کتاب کمک میکند که هر کدام از ما دید گسترده تری پیدا کنیم و برخی مشکلات مراجعان را از دید فلسفی هم دریابیم.
کتاب به زبان ساده ای نوشته شده و بعلت طرح مسائل همزمان با زندگی فیلسوفان فهم مطلب را بسیار ساده میکند و میتوان این کتاب را به مراجعان نیز پیشنهاد داد.
#رفتاردرمانی_شناختی_ برای تازه کارها
✍ نویسندگان: دبورا لدلی، برایان مارکس، ریچارد هیمبرگ
✳️ این کتاب همانگونه که از نامش پیداست کتابی ست درباره اصول اولیه برای رواندرمانی به شیوه شناختی رفتاری که در ۱۱ فصل به اصول پایه این درمان می پردازد.
✳️ در فصل اول نویسندگان اصول کلی برای شروع درمان را بیان می کنند:
آنها هدف درمان موفق را آموختن مهارتهایی به مراجع می دانند که پس از درمان مراجع خود درمانگر خویش باشد.
✅ ممکن است به نظر برسد رفتار کردن با همدلی، خلوص و صمیمیت خیلی سخت نیست، اما در شرایطی که ذهن ما مشغول چیزهای دیگر است، ممکن است این مهارت ها را براحتی فراموش نماییم. ممکن است ذهن درمانگران تازه کار بیش از اندازه معطوف به خودشان باشد و نگران باشند که در نظر مراجع، چطور به نظر می آیند یا نگران انجام صحیح و موثر کارشان باشند. این توجه بیش از اندازه به خود ممکن است باعث شود که آنها نتوانند رفتار طبیعی داشته باشند و خصوصیاتی را که بطور ذاتی دارند نشان دهند. برای حل این مشکل، درمانگران باید همه تلاش خود را بکار گیرند تا توجه خود را بر روی مراجع متمرکز نمایند، اگر به مراجع و مشکلاتش توجه کنیم، به احتمال زیاد احساس راحتی بیشتری می کنیم.
✳️ در فصل ۷ کتاب نویسندگان به چالش های پیش روی درمانگران CBT میپردازند و سعی میکنند راه حلی برای چالش ها بیابند.
✅بعنوان نمونه چند چالش که در کتاب بحث شده است در زیر آمده:
" وقتی مراجعین تمام تغییر خود را به درمان دارویی نسبت می دهند"
" مراجعین من از من سوالات خصوصی بسیار زیادی میپرسند"
" وقتی یه مراجع برایم هدیه می اورد.."
" مراجعم مرا به یک مراسم اجتماعی دعوت کرده..."
" به نظر می رسد مراجع من با من لاس می زند..."
✳️نویسندگان کتاب در هر قسمت سعی کرده اند با مطرح کردن یک سناریو و پیش بردن آن به فهم بهتر مطالب به مخاطبشان کمک کنند.
#درد_جاودانگی
#میگل_ داونامانو
میگل داونامونو فیلسوف و شاعر و نویسنده اسپانیایی در سال ۱۸۶۴ در اسپانیا بدنیا آمد.
او در سال ۱۸۹۱ کرسی استادی زبان و ادبیات یونانی را در دانشگاه سالامانکا بدست آورد. اما چندسال بعد بعلت دخالت در سیاست معزول شد. او همچنان به مبارزات سیاسی ش علیه دیکتاتوری آلفونسو ادامه داد و حکومت نیز این قیام ایدئولوژیک او را تاب نیاورد و به جزیره ای تبعید شد. داونامونو پس از چندی از تبعید گریخت و در فرانسه به مبارزات خود ادامه داد.
با سقوط دیکتاتوری اسپانیا و اعلام جمهوری او به اسپانیا بازگشت.
اما پس از آنکه سیر تفکرات جمهوریخواهان به سمت فاشیسم گرایش یافت، اونامونو علنا به مخالفت با جمهوری برخاست.
او در آخرین سخنرانی خود در دانشگاه در حالیکه ژنرال میلان استرای حضور داشت و طرفداران فاشیسم فریاد زنده باد مرگ را سر داده بودند، گفت:
شما پیروز خواهید شد زیرا بیش از حد ضرورت، نیروی خشونت در اختیار دارید. لیکن افکار را تسخیر نخواهید کرد. زیرا برای تسخیر عقاید باید دیگران را به خود معتقد و مومن سازید و برای برانگیختن ایمان آن چیزی لازم است که شما ندارید: منطق و حق در نبرد.
اونامونو پس از آن در حصر خانگی بود و در سال ۱۹۳۶ روزی پس از بحث با آراگون حقوقدانی که افکار فاشیستی داشت بر اثر حمله قلبی درگذشت.
#زندگی_دراینجا_و_اکنون
#آبراهام_مازلو
مترجم: مهین میلانی
این کتاب با پیش گفتاری درباره آبراهام مازلو و عنوان روزهای آخر زندگی مازلو آغاز می شود.
این کتاب ۸ بخش دارد. که در این متن به برخی فصل های کتاب اشاره میکنم.
* در بخش اول با عنوان سلامت و آسیب شناسی مازلو به طرح این مسئله میپردازد که روان نژندی بسان درماندگی در رشد شخصی ست.
در هر انسان میل و اراده فعالی به تندرستی، انگیزه ای برای رشد یا شکوفا کردن عوامل بالقوه ی انسانی وجود دارد. اما بی درنگ با این واقعیت بسیار ناگوار مواجه می شویم که فقط معدودی از مردم از این اراده ی خود استفاده می کنند. فقط تعداد کمی از جمعیت دنیا به مرحله شناخت هویت یا خویشتن خود، خودشکوفایی، انسان کامل بودن می رسند. حتی در جوامع مرفه نیز این عدم رسیدن به شکوفایی دیده می شود و این است تناقض گویی عمیق ما. چه چیز مانع از حرکت مداوم ماست؟
مازلو تلاش میکند پاسخ این پرسش را بیابد که چرا با وجود حرکت جوامع انسانی به سمت رفاه و پیشرفت و افزایش امکانات مادی، غالبا این امکانات موجب شکوفایی افراد نمی شوند.
مازلو می نویسد:" وقتی دانشجو بودم از یک کتاب درسی روان شناسی نابهنجار استفاده میکردم که کتاب بسیار بدی بود ولی تصویر جالبی داشت. نیمه پایینی تصویر یک ردیف کودک شادمان و دوست داشتنی و بالای آن تصویری از تعدادی مسافر عبوس و غمزده در مترو بود و زیر آن نوشته بود چه اتفاقی افتاد؟ و این همان چیزیست که میخواهم راجع به آن صحبت کنم."
سپس مازلو تلاش میکند آنچه که در راس هرم نیازها قرار می دهد یعنی " خودشکوفایی" را توضیح دهد.
در فصل هفتم با عنوان تعالی و روان شناسی "بودن" مازلو معانی خودشکوفایی و تعالی را در حوزه های مختلف بیان می کند.
#اسکار_و_بانوی_صورتی_پوش
نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
این کتاب داستان را از این جهت به دوستان روانپزشک و روانشناس معرفی میکنم که میتوانید برای بیماران مبتلا به سرطان یا همراهان بیماران مبتلا به سرطان و بیماری های انتهایی معرفی کنید و همچنین این کتاب به نوعی میتواند معرفی کننده درمان اگزیستانسیال این بیماران باشد.
نویسنده در حقیقت به ترس از مرگ و چگونگی رویایی با آن در قالب شخصیت اسکار میپردازد.
در این کتاب داستان اسکار پسرک ده ساله ای که مبتلا به سرطان است روایت می شود که بصورت اتفاقی میشنود که دکترش به پدر و مادرش میگوید که او فقط دو هفته دیگر زنده است.
سپس نویسنده چالش های هستی شناختی اُسکار در رویارویی با مرگ را به تصویر می کشد.
بانوی صورتی پوش نام زنی میانسال است که در بیمارستان با کودکان سرطانی بازی میکند و او تنها کسی ست که اُسکار راجع به مرگ می تواند با او صحبت کند.
بانوی صورتی پوش افسانه ای قدیمی را برای اسکار تعریف میکند: آدمها میتوانند در دوازده روز آخر سال بفهمند که سال بعد برای آنها چه اتفاقی می افتد و هر یک روز به اندازه یک ماه تجربه کنند و او می تواند هر روز را به اندازه ده سال تجربه کند.
اُسکار نامه هایی برای خدا می نویسد و تجربه ۱۲ روز پایانی زندگیش را شرح میدهد و در پایان او گویی در ۱۲۰ سالگی می میرد.
این داستان شرح خوبی از چالش هستی شناختی بسیاری از ما و بیمارانمان است که آیا روزهای بیشتری را زیستن الزاما تجربه ها و خوشبختی بیشتری برایمان بدنبال خواهد داشت؟
آنچه در زمان کوتاه ماندن و رفتن انسان ها باید بعنوان یک روانپزشک یا روانشناس به بیمارانمان هدیه کنیم چه خواهد بود؟
در این داستان نویسنده ترس آدمها از صحبت کردن راجع به مرگ با "انسان" ی محتضر را به چالش می کشد و این کتاب ترس ها و تردید های تیم پزشکی را در این حوزه مورد نقد قرار می دهد.
این کتاب را مخصوصا به دوستانی که در بیمارستان ها به بیماران با بیماری های مدیکال مشاوره می دهند پیشنهاد میکنم.
خواندن آثار الیاده برای روانپزشکان می تواند مفید باشد.
آثار الیاده و تلاش او برای فهم انسان و هستی میتواند دریچه نگاه ما به جهان، روان و روح انسان را گسترش دهد. چون اکثر ما چنان غرق در علائم و نشانه ها و تشخیص بیماری ها می شویم که گاه از یاد می بریم که معنایی ژرف تر در پس آنچه با آن مواجه هستیم وجود دارد.
الیاده تلاش می کند نشان دهد برخلاف آنچه ما فکر می کنیم که گذشته پر از خرافات و موهومات بی معناست، میتواند سرآغاز جستجوی ما برای یافتن معنا باشد.
در این کتاب میرچا الیاده تلاش میکند تا نگاهی نو به مسئله "تاریخ" و "زمان" داشته باشد.
انسان معاصر مفاهیم کهن گذشته را جز خرفات چیزی نمی داند یا فکر میکند که آنها علمی فکر نمیکرده اند و آنچه از هستی دریافت میکرده اند موهوم بوده است پس خط بطلان بر همه آئین ها و مفاهیم کهن نمونه های ازلی میکشد.
اما میرچا الیاده تلاش می کند تا نشان دهد که انسان ها همواره از تکرار تاریخ، از گذر زمان بدون معنا و از گم شدن و فراموش شدن در تاریخ وحشت داشته اند. او همچون جستجوگری خستگی ناپذیر تلاش میکند تا دریابد انسان بَدَوی چگونه خود را از این رنج و سرنوشت به ظاهر محتوم نجات داده است.
او تنها نمیخواهد پژوهشی در باب اسطوره ها و نمادها داشته باشد، او همانند هر جستجوگر حقیقت در پی این است که بداند آیا آنچه انسان نخستین تجربه کرده میتواند در دنیای پرهیاهوی معاصر پاسخ انسان باشد.
میرچا الیاده در فصل پایانی کتاب اسطوره بازگشت جاودانه تلاش میکند که پاسخی برای وحشت انسان از درد و رنج، وحشت تکرار تاریخ بیابد.
او با عنوان فصل پایانی دغدغه خود را بروشنی بیان می کند: یاس یا ایمان...
او می گوید: براستی دانستن اینکه رنج ها و مصائب میلیون ها انسان تنها باعث شده که ما شناخت اندکی از وضع انسانی را بشناسیم، به چه دردمان میخورد. بویژه اگر از دانستن آن فراتر نرویم.
او معتقد است که اگر ما میخواهیم از قلمرو تکرار تاریخ و تکرار نمونه های ازلی فراتر رویم باید هزینه آن را بپردازیم.
او می نویسد ایمان ابراهیمی می گوید همه چیز برای خدا ممکن است. و گویی در ایمان مسیحی می توان گفت همه چیز برای انسان ممکن است .
گویی انسان میتواند در امر "آفرینش" مشارکت کند و اینچنین از وحشت تاریخ نجات یابد.
#فلسفه_اگزیستانسیال
قسمت دوم
کی یرکگور کتاب بیماری به سوی مرگ را با این دعا آغاز میکند:" پروردگارا برای آنچه اهمیتی ندارد، چشمانی ضعیف به من بخش و برای حقیقت خود چشمانی روشن."
او مقدمه اش را با داستان ایلعاذر و مسیح شروع میکند و چالش های خود در مورد امید و نومیدی را از همین داستان آغاز میکند.
مسیح به حواریون گفت: ایلعاذر دوست ما خوابیده است، اما من می روم او را از خواب بیدار کنم.
مسیح بر سر گور می آید و با صدای بلند می گوید: ایلعاذر پیش بیا.
و کی یرکگور اینچنین معجزه مسیح را به چالش می کشد که "و بیدار شدن ایلعاذر از مرگ، اگر قرار بود بازهم به مرگ او منتهی شود، چه کمکی می توانست به او باشد؟"
مرگ به زبان انسانی آخرین چیز است اما مرگ به هیچ رو آخرین چیز نیست، حادثه ای کوچک است.
او در فصل اول کتابش با این پرسش ها مخاطب را درگیر مسئله میکند:" ابدیت از تو و از هرکس دیگر، از این میلیونها و میلیون ها انسان تنها یک پرسش می پرسد: آیا در نومیدی زیسته ای؟ آیا تا بدان حد نومید بوده ای که ندانی نومیدی؟ آیا این بیماری را پنهان در بخش های درونی خود، به سان رازی خورنده حمل می کردی؟
اگر در نومیدی زیسته باشی، چه از دید دیگران بازنده باشی و چه برنده، در اینصورت برای تو همه چیز از دست رفته است و ابدیت تو را توسط خودِ نومیدت به بند می کشد."
"هنگامی که آدمی از هوش می رود، سایرین فریاد میزنند اب، ادکلن. اما وقتی آدمی در آستانه نومیدی می ایستد، فریاد این است: برای من امکان کسب کنید. امکان تنها داروی نجات بخش است. "
جواب کی یرکگور به مسئله نومیدی در این کتاب پاسخی الهی ست و او معتقد است تنها "ایمان " میتواند انسان را از هر نومیدی عمیقی نجات دهد.
او پاسخ می دهد که دعا کردن یعنی ایمان داشتن به وجود "امکان" در جهان و امکان یعنی امید به اینکه جهان می تواند آبستن شود.
دیدگاه سطحی این است که هرکس بگوید نومید است، نومید تلقی می شود و هرکس تصور کند نومید نیست چنین در نظر گرفته نمیشود اما کی یرکگور بخوبی نومیدی را میشناسد و این کتاب در حقیقت تحلیل تجربه شخصی کی یرکگور است.
سلام دوستان.
این کانال جهت معرفی کتاب در حوزه روانشناسی و رواندرمانی و مددکاری هست.
کتاب های داستان، نمایشنامه و زندگینامه هم اگر مربوط به این حوزه باشه انشاالله معرفی خواهم کرد.
سعی میکنم هر هفته دو معرفی کتاب در کانال بگذارم.
اگر هر کدام از کتاب ها را داشته باشم و بتوانم امانت بدهم با #امانت مشخص میکنم.
#مشاوره_ پیش از ازدواج
راهنمای مشاوران، روانشناسان و روانپزشکان
نویسنده: دکتر شهربانو قهاری
✳️ مشاوره پیش از ازدواج نوعی مشاوره مختصر است که مدت آن میتواند از ۴تا۱۲ جلسه باشد. اهداف مشاوره ای متمرکز بر آماده سازی مراجعان برای تصمیم گیری درست برای ازدواج است. در سراسر فرآیند مشاوره ازدواج شما بعنوان یک مشاور باید این امکان را برای مراجعان فراهم سازید تا به اطلاعات کافی دست یابند، چنین چیزی امکان تصمیم گیری را آسان می سازد.
با این تفسیر مشاوره ازدواج فرایندی مشارکتی ست که بار عمده تصمیم آن نه به دوش درمانگر بلکه بر دوش بیمار است.
✳️ در فصل دوم نویسنده به بررسی باورهای نادرست در مورد ازدواج میپردازد، باورهای نادرستی که بر فرآیند تصمیم گیری، ازدواج و نوع رابطه ای که آنها باهم برقرار می کنند، تاثیرگذار است. بعنوان مشاور لازم است از نگرش و طرز تلقی مراجعان مطلع شوید و آنها را بررسی کنید.
باورهایی مثل قیافه عادی می شود، با چادر سفید برو با کفن بیا، شانس فقط یکبار در خانه آدم را میزند، عشق و علاقه بعد از ازدواج پیش می آید، ازدواج پایانی برای همه مشکلات است.
✳️ فصل سوم به فنون و مهارت های مشاوره ای اشاره دارد.
برخی مراجعان نسبت به روان شناس و مشاور نگرش منفی دارند، آنها ممکن است از دیدگاه و رفتار احتمالی روان شناس نسبت به خود بیمناک باشند و به خود بگویند: نکند ما را از ازدواج باهم منصرف کند. مبادا مانع ازدواج ما شود.
بدیهی است که این نگرانی ها می توانند اضطراب ایجاد کنند.
✳️ در فصل هفتم به انواع ازدواج های پرخطر پرداخته می شود و اینکه چطور می توان به مراجع کمک کرد که تصمیم درستی در این شرایط بگیرد.
مواردی چون: مراجع ناجی، مراجع منفعل، مراجع عجول، مراجع دل سوز
✳️فصل هشتم به بایدها و نبایدها در آشنایی های پیش از ازدواج پرداخته شده است.
و مواردی چون ملاقات های طولانی، آشنایی های درازمدت، اتکا به نظر معرف، ارتباط مجازی، ازدواج از راه دور
#درد_جاودانگی
یا
سرشت سوگناک زندگی
درد جاودانگی شاهکار اونامونو یکی از معدود فیلسوفان طراز اول معاصر اسپانیا و یکی از برجسته ترین متفکران اگزیستانسیالیست مسیحی، پس از
کی یر کگارد است.
در این کتاب اونامونو تلاش دارد انسان را بعنوان "انسانی که گوشت و خون دارد و نه انسان فیلسوفان" وارد فضای اگزیستانسیال کند و می گوید مشغله "انسانی که گوشت و خون دارد" ایمان داشتن یا نداشتن به خدا نیست، بلکه این آرزوست که خدا وجود داشته باشد.
برداشت اونامونو از " خودت را بشناس" این است: "خودت را بشناس که میخواهی جاودانه باشی."
او در کتابش می کوشد تا به ترس انسان امروزی از طریق میل انسان به جاودانه زیستن یا جاودانگی پاسخ دهد.
دانامونو معتقد است کشف "مرگ" توسط همه ملت ها از یونانیان تا پیروان ادیان الهی همچون یهودیان بود که انسان را به سرحد بلوغ معنوی یعنی پی بردن به سرشت سوگناک حیات، می رساند و از این به بعد است که انسان، خدای زنده را طرح می افکند.
او در دو فصل ابتدایی کتاب سیر تاریخی میل به جاودانگی و ترس از مرگ را در ادیان و اندیشه فلسفی جهان از آغاز بررسی می کند.
در فصل ژرفنای بی پایان، اونامونو دغدغه های هستی شناختی خود را در باب مرگ و جاودانگی شرح می دهد.
خواندن این کتاب از جهت آشنایی با فلسفه اگزیستانسیال و دغدغه های وجودی و عمیق " انسان" بسیار کمک کننده است.
همچنین نویسنده چالش های خود را در فضای اگزیستانسیالِ الهی مطرح میکند که این مسئله به عمیق تر شدن سوالات منجر می شود و نشان می دهد که براحتی هر پاسخی را هرچند بظاهر عقلانی به نظر برسد نخواهد پذیرفت، او می نویسد:
می توانند بگویند وقتی که سگ مُرد، هاری اش هم به پایان می رسد و وقتی من مُردم دیگر از این خشم و خروش که "نباید بمیرم" در عذاب نخواهم بود و ترس از مرگ، یا دقیقتر بگویم ترس از نیستی، ترسی نامعقول است ولی آری معذالک می چرخد.( اشاره به جمله معروف گالیله در دادگاه) و همواره جنبش خواهد داشت. زیرا این "خود" ، سرآغاز همه جنبش ها و حرکتهاست.
او در جای جای کتابش به سخنان کی یرکگارد ارجاع می دهد و همچون کی یرکگارد معتقد است مسئله مرگ و جاودانگی و ایمان مسائلی انتزاعی یا فلسفی نیستند بلکه تمامی انسان ها به صورت عینی با آن درگیرند.
این کتاب نشان می دهد که ما ناگزیر از اندیشیدن به مسائل هستی شناختیمان هستیم و باید تلاشی بسیار و شایسته برای یافتن پاسخ داشته باشیم.
#زندگی_دراینجا_و_اکنون :
توصیف مازلو از معنی تعالی و تلاش برای فهم از زمان فراتر رفتن:
تجربه ای از کارگروهی در فرهنگستانی دارم که آنجا حوصله م سر می رفت و در کلاه و لباس آن گروه کمی مسخره تر به نظر می رسیدم. ناگهان به جای اینکه فردی بی حوصله در آن لحظه و در جایی خاص باشم، در عالم خود به صورت نماد ابدیت درآمدم. تصور و بینش من این بود که کارگروهی فرهنگستانی در آینده ای بس دورتر، از آنچه تصورش را میکردم گسترده خواهد شد که حالتی سقراطی در نهان آن بود. تصور می کنم اصل این بود که بسیاری از مردم پیش از من در آن جا و از نسل پیشین حضور داشته اند و من جانشین و دنباله رو تمامی استادان و روشنفکران بزرگ بودم. سپس منظره ای از کار گروهی پشت سر من در بی نهایت مبهم و نامعلومی گسترده بود که در آنجا مردم هنوز زاده نشده بودند تا در کارگروهی فرهنگستان به آنها ملحق شوند.
من از شرکت داشتن در چنان کارجمعی به لرزه درمی آمدم و عظمت کار را احساس میکردم بر خود میلرزیدم یعنی من به صورت نماد درمی آمدم و خارج از خودم هواخواه آن کار می شدم. من دقیقا دیگر یک فرد نبودم، بلکه "نقش" معلم ابدی را پیدا میکردم.
این نمونه ها در کتاب مازلو بسیارند و تلاش نویسنده در توضیح خودشکوفایی و تعالی تحسین برانگیز است.
مطالعه این اثر دیدی متفاوت از مفاهیمی مانند "زندگی در لحظه اکنون" به ما می دهد و خواندن دیدگاه مازلو درباره هرم نیازها و مفهوم خودشکوفایی بی واسطه و به قلم خود مازلو میتواند به فهم بهتر این دیدگاه کمک کند.
دوستان این کتاب توسط چند مترجم به فارسی ترجمه شده ولی چون طرح روی جلد هیچ کدام خوب انتخاب نشده بود من طرح روی جلد نسخه خارجی رو گذاشتم.
Читать полностью…📗کتاب: زندگی مشترک و حد و مرز هایش
🖊نویسندگان: دکتر هنری کلاود و جان تاون سند
📖نگارش این کتاب بر اساس تجربیات بالینی نویسندگان در مشاوره های متعدد به زوج هایی که اختلافات و چالش های زناشویی داشتند بنا شده است. ویژگی مهم کتاب این است که بر اساس موارد و تجربیات کاملاً واقعی طرح ریزی شده است. نویسنده کتاب مطالعه آن را نه تنها به زوج ها، بلکه به همه کسانی که قصد ازدواج دارند پیشنهاد می کند، زیرا به آنها دید روشن تری از ازدواج می دهد .
🔹برخلاف آنچه از نام کتاب بر می آید موضوع کتاب کاهش رابطه یا دور شدن از یکدیگر نیست؛ بلکه به گفته نویسندگان موضوع کتاب عشق است.
آنها می نویسند:
عشق به تنهایی کافی نیست. رابطه ی زناشویی برای بالندگی و شکوفایی به اجزای دیگری نیز نیاز دارد .این اجزا عبارتند از آزادی و مسئولیت. اگر دو نفر آزاد باشند که اختلاف نظر داشته باشند، آزادند که دوست بدارند. بدون این آزادی آنها با ترس زندگی می کنند و عشق در میان آن دو می میرد. هنگامی که دو نفر با هم این مسئولیت را می پذیرند که برای زندگی مشترکشان بهترین کار ممکن را انجام دهند، عشق قادر به رشد و نمو میشود. [....]آزادی و مسئولیت فضای مناسبی برای رشد عشق ایجاد می کنند و در همین جاست که بحث حد و مرز یا حریم هر شخص مطرح می شود .
🔹کتاب 4 بخش دارد .در بخش اول هدف نویسنده شناختن مفهوم حد و مرز در روابط و خصوصاً رابطه زناشویی است. در این بخش علاوه بر بحث در مورد این مفهوم ده قانون برای تعیین حد و مرز پیشنهاد می شود. به عنوان مثال یکی از این قانون ها خویشتن داری است، که نویسنده ذیل آن می نویسد :
کسی نمی تواند برای یک فرد حد و مرز تعیین کند. حد و مرز برای خود فرد است. [...]اگر کسی به هر نحوی به مرز شخصی شما تجاوز کند، می توانید صاحب اختیار خود شوید و اجازه ندهید تحت سلطه ی او قرار بگیرید یا برنجید این خویشتن داری است .
🔹در بخش دوم آنها برای ایجاد حد مرز به خواننده کمک می کنند و برای این کار شش ارزش خدا دوستی، دوست داشتن همسر، راست گویی، وفاداری، همدلی و بخشایش و نهایتاً پارسایی را یک به یک توضیح می دهند. آنها در بخش همدلی می نویسند:
می توانیم انتظار داشته باشیم که حتی بهترین افراد زندگی مان در جایی ضعف نشان دهند. محبت از هر یأسی بزرگ تر است. [...]سخت گیری قاتل حقیقی رابطه است؛ بسیار بیشتر از برآورده نکردن انتظارات.
🔹موضوع بخش سوم حل اختلافات در زندگی مشترک از طریق ایجاد حد و مرز، و بخش چهارم به آسیب شناسی این نظریه و سوء استفاده های احتمالی از مفهوم حد و مرز تعلق دارد. به عنوان مثال:
هر وقت مشکلی در زندگی مشترک پیش می آید باید ابتدا مشخص کنید که شما بهترین را برای همسرتان آرزو دارید. حتی اگر او شخص پر مهری نباشد.
تقریباً هیچ مشکلی در زندگی مشترک وجود ندارد که صد در صد ناشی از یک همسر باشد و سهم همسر دیگر در آن صفر باشد.
تعیین حد و مرز در زندگی مشترک یک اتمام حجت ساده نیست. بخشی از روندی طولانی و معمولاً پر چالش است که به چیزی بیش از ایجاد محدودیت صرف نیاز دارد. رنج کشیدن در سکوت شکیبایی نیست .
🔸در پایان کتاب های دیگر دکتر کلاود را که برای مطالعه مناسب می دانم معرفی می کنم .دکتر کلاود با رویکرد عملگرایانه و تجربیات با ارزش مشاوره هایی متعدد و همین طور ایمان معنوی قلبی خود در این کتاب ها سعی می کند تا روش به دست آوردن زندگی سرشار از عشق به خداوند و انسان ها را به ما بیاموزد.
برخی از کتاب های او که در ایران به چاپ رسیده اند:
-روابط سالم
-پایان های ضروری
-راز های خدا
-نه گام در راه عشق و زندگی
#هنری_کلاود
#امانت
#مراحل_مهارتهای_مددکاری
#لورنس_برامر
ممکن است با دیدن کتاب تصور کنید این کتابی ست برای مددکاران اجتماعی، اما برامر این کتاب را خطاب به تمامی کسانی نوشته که میخواهند به "دیگران" کمک کنند و یا حرفه شان بگونه ایست که به سایرین کمک می کنند.
خواندن این کتاب را به همه دوستان که در حوزه روانپزشکی و روانشناسی کار میکنند توصیه میکنم.
برامر در این کتاب می کوشد اصول اولیه کمک کردن را برای مخاطب روشن کند.
او در فصل اول از مخاطب میخواهد که به این سوال اساسی پاسخ دهد. "چرا من میخواهم به دیگران کمک کنم؟"
همه ما در شروع حرفه مان ناگزیر از پاسخ به این سوالات خواهیم بود وگرنه در میان بحران هایی که هنگام کمک به دیگران با آن مواجه می شویم معلوم نیست چه سرانجامی خواهیم داشت.
برامر می پرسد:" به چه کسانی می خواهم کمک کنم؟ از کمک کردن به دیگران (خودم) چه بهره ای خواهم برد؟ چگونه من بعنوان مددکار با انجام این عمل تغییر میکنم؟"
او سپس در ادامه برخی پاسخ های احتمالی را بررسی میکند مانند "نیاز به مفید بودن"
و پرسشی دیگر را برای افرادی که دغدغه کمک به دیگران را دارند مطرح میکند، اینکه در چه حوزه ای میتوانیم به دیگران کمک کنیم و سعی میکند از طریق هرم نیازهای مازلو گام به گام خواست ها و آرزوهای مددکاران در کمک به دیگری را جستجو کند.
در فصل سوم کتاب به خصوصیات افراد مددکار پرداخته میشود و برامر برخلاف بسیاری از نظریه پردازان محافظه کاری را کنار گذاشته و می نویسد:" اگر جامعه بخواهد زنده بماند، افراد بیشتری باید برای رفاه حال دیگران خدمت کنند و به مددکاران فعالی نیاز است که به منظور تحقق نیازهای انسان ها در ابتدا به شرایط درحال تغییر اجتماعی بپردازند تا صرفا کمک به افراد به منظور برآوردن نیازهای جامعه بیمار. عده زیادی از افراد در این زمینه کار میکنند، بیشتر از آنکه افراد را تشویق به انطباق با نظام موجود کنند، تلاش می کنند نظام های بزرگ را تغییر دهند."
برامر تلاش میکند که به مددکاران هشدار دهد که ممکن است تلاش آنها در کمک به افراد در جهت کمک به نگهداشتن وضع مخرب کنونی باشد نه اصلاح وضعیت.
گاهی ما نیز ممکن است در ارتباط با بیمارانمان فکر کنیم آنها باید با شرایط خانواده شان تطابق پیدا کنند و به توانمند کردن آنان برای تغییر شرایط شان نیاندیشیم.
در ۳ فصل پایانی نویسنده به مهارت های لازم در کمک کردن به دیگران میپردازد، مانند گوش کردن، کنترل بحران، حل مسئله و تغییر رفتار
معرفی کتاب:
معرفی کتاب:
#کتاب_پایان_راه
#الیزابت_کوبلرراس
☘دکتر الیزابت کوبلر راس در جهان به نام مرگ شناس معروف است.
او کتاب های زیادی در باب مرگ تالیف کرده است، برخی آثار او عبارتند از:
🔹زیستن با مرگ و مردن
🔹پیرامون کودکان و مرگ
مرگ،آخرین مرحله رشد
او در سال ۱۹۹۵ بدلیل سکته مغزی زمینگیر شد و در همان زمان کتاب "چرخ حیات" را نوشت، او در این کتاب که زندگینامه اوست بازهم به پرسش های خود پیرامون مرگ ادامه می دهد.
☘دکتر کوبلر راس کتابش را چنین آغاز میکند:
وقتی از من پرسیدند حاضرم کتابی پیرامون مرگ بنویسم، این چالش را مشتاقانه پذیرفتم. اما وقتی شروع به کار کردم تازه فهمیدم دچار چه مخمصه ای شدم.
چه بسیار چیزهایی که بدون واژگان ابراز میشوند، چیزهایی که باید حس کرد، باید تجربه کرد ، باید دید.چیزهایی که به غالب کلام در نمی گنجد.اینها را چه کنم.از بیماران خواسته ایم آموزگار ما باشند.شاید بتوانیم مطلب تازه ای پیرامون واپسین مراحل حیات با همه اضطراب ها ، هراس ها و امیدهای آن بیاموزیم .من کاری نکرده ام جز اینکه داستان بیمارانی را روایت کنم که درد ها و رنج ها، انتظارها و ناکامی هایشان را با ما درمیان گذاشته، به این امید که دیگران از بیمارانی که وضعشان وخیم است نگریزند.
☘کوبلر راس در این کتاب اپتدا سعی میکند ترس انسان از مرگ را واکاوی کند.او می نویسد : شاید اگر همه ی ما با تلاشی همه جانبه در مرگ خود تعمق میکردیم و به نحوی با اضطرابهایی که همراه مفهوم مرگ است کنار می آمدیم و به دیگران کمک میکردیم تا با این اندیشه ها انس بگیرند، شاید آن وقت از این همه ویرانگری خلاص می شدیم .
☘او در پنج فصل به توضیح مراحل سوگ می پردازد .در فصل پایانی او راجع به درمان بیماران مبتلا به بیماری های پایانی حرف میزند .و چند مصاحبه با بیمارانش را به عنوان نمونه آورده است.
☘مرگ نیز چونان تولد پاره ای از حیات است .
گام زدن برداشتن پای است از زمین و نیز گذاشتن پای است بر زمین
"تاگور "
T.me/mehdipourz
میرچا الیاده در مارس ۱۹۰۷ در بخارست، رومانی به دنیا آمد. بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در همانجا گذارند. چهار سال در هند به مطالعه فلسفه، ادیان و فرهنگ هند، به ویژه یوگا و زبان سانسکریت پرداخت. سپس به رومانی بازگشت و تز دکترای خود را به عنوان تاریخ تطبیقی فنون یوگا در سال ۱۹۳۰ گذارند. الیاده پایاننامهاش را در۱۹۳۶ منتشر کرد. وی به تدریس دردانشگاه بخارست پرداخت و مقالات بسیاری در زمینه تاریخ و تطبیق ادیان و نیز چند داستان قابل توجه نوشت.
او در سال ۱۹۵۲ مجموعه گفتگوهایش با کارل یونگ را منتشر کرد.
پس از جنگ جهانی دوم به پاریس رفت و به تدریس درسوربن و پس از آن در اغلب دانشگاههای اروپا پرداخت. در آنجا با مجلات نقد، تاریخ ادیان، کمپروندر، و پارو همکاری داشت. الیاده بنا به دعوت یواخیم واخ، استاد دانشگاه شیکاگو، برای تدریس در بخش تاریخ ادیان به امریکا رفت.
الیاده در دهه آخر عمرش، به طرحریزی و نظارت بر تألیف و تدوین دائرةالمعارف دین مشغول بود تا اینکه پس از تکمیل تدوین این دائرةالمعارف و درست یک ماه پس از نگارش پیشگفتار خود بر آن درگذشت. این دائرةالمعارف به زبان انگلیسی در ۱۶۶ مجلد و در حدود هشت هزار صفحه است که دارای ۲۷۵۰ مقاله و ۱۴۰۰ نفر از پژوهشگران پنجاه کشور جهان با آن همکاری کردهاند. میرچا الیاده سرانجام در ۱۴ آوریل ۱۹۸۶ دچار سکته مغزی شد و در ۲۲ آوریل درگذشت.
برخی آثار میرچا الیاده که به فارسی ترجمه شده اند:
رساله تاریخ ادیان
مقدس و نامقدس
اسطوره بازگشت جاودانه
اسطوره، رویا، راز
اسطوره و واقعیت
تصاویر و نمادها
متون مقدس بنیادین از سراسر جهان
#کارل_یاسپرس
#فلسفه_اگزیستانسیال
کارل یاسپرس را ما بیشتر بعنوان روانپزشک میشناسیم در حالیکه او سال ها در مقام استاد فلسفه در دانشگاه مشغول تدریس بوده است.
کتاب " زندگینامه فلسفی من" نوشته یاسپرس، داستان زندگی او در همه حوزه هاست. یاسپرس تلاش میکند تمامی جنبه های زندگیش از رابطه با بیماران و همکاران روانپزشکش تا اولین ملاقات با همسرش "گرترود مایر"، روند سیاسی در جامعه و دانشگاه، سیر تحول فکری و فلسفی خود را مورد کنکاش قرار دهد.
او تحول فکری خود را مدیون " کی یرکگارد" می داند.
* یکی از انگیزه های من در انتخاب پزشکی و روانپزشکی این بود: برای اینکه نهایت قوای آدمی را بشناسم، برای پی بردن به معنای آنچه از نظر همگان نهان میشود و مغفول می ماند.
* آدمی فقط به اتفاق دیگر آدمیان می تواند به خود بیاید، نه هرگز با دانش محض. ما تنها تا بدانجا خودمان می شویم که دیگری نیز خودش بشود؛ فقط بدان درجه آزاد می شویم که دیگری نیز آزاد شود. همه اندیشه ها می بایست به این محک بخورند که آیا به ارتباط و تفاهم یاری می رسانند یا مانع از آن می شوند.
* هنگام ارائه شرح حال بیماران گاهی این احساس به من دست می داد که دائما به جای اول برمیگردیم و همان چند مقوله ناچیز را به همه داده ها تعمیم می دهیم. من از آنچه می آموختم شادمان بودم ولی می دیدم همگی همان جا که بودیم ایستاده ایم و پیشرفتی نمیکنیم.
روزی در جمعی از پزشکان گفتم: روانپزشکان اول باید فکر کردن را بیاموزند.
رانکه با لبخند گفت: و یاسپرس باید چوب بخورد.
سلام.
خیلی از ما ممکنه کتاب هایی راجع به انواع رواندرمانی بخونیم و حتی کار کنیم ولی منشا یا فلسفه پشت این رواندرمانی ها رو ندانیم.
رواندرمانی اگزیستانسیال یا وجودی یکی از رویکردهایی ست که از فلسفه اگزیستانسیال منشا گرفته است.
یکی از مهمترین فیلسوفان الهی اگزیستانسیال "سورن کی یر کگارد" است.
پدر سورن، میکل در خانواده ای فقیر بدنیا آمد. او از کودکی به چوپانی مشغول بود. یک روز از شدت سرما و گرسنگی بر فراز تپه ای در اطراف روستایشان رفت و به خدا ناسزا گفت.
پس از مدتی عموی ثروتمندش او را به کپنهاگ برد و او در آنجا توانست ثروت هنگفتی کسب کند.
سورن فرزند آخر از ۷ فرزند والدینش بود. در ۶ سالگی سورن، در طول یکسال مادر و پنج تن از خواهر و برادرانش بر اثر بیماری درگذشتند. پدر سورن معتقد بود این تاوان گناهی بوده که او در کودکی مرتکب شده بود.
پدر از هر دو پسر خواست که کشیش شوند. پیتر پسر بزرگتر کشیش شد.
سورن تا ۵ سال برخلاف نظر پدر به خوشگذرانی پرداخت.
اما پس از مدتی روند زندگیش را تغییر داد و وارد کلیسا شد. او تصمیم گرفت کشیش شود و با دختری به نام "رگینا" که عاشق او شده بود ازدواج کند.
سورن تصمیم گرفته بود وقتی کشیش شد با رگینا به روستای پدریش بازگردد.
برای آزمایش این فکر خود به زادگاهش برگشت و در کلبه ای اقامت گزید. سری به کلیسای دهکده زد و انجیل را باز کرد و این سخن انجیل او را تکان داد؛"آیا برای مردمی که در برهوت گرفتارند تکه نانی کافیست؟"
سورن به کپنهاگ برگشت کشیشی را رها کرد و نامزدیش با رگینا را بهم زد و با شتاب رهسپار آلمان شد.
او چند وقتی در کلاس های فلسفه شرکت کرد، اما پس از مدتی به دانمارک برگشت.
او به مدت دو سال در خانه روز و شب می نوشت و تفکر میکرد.
حاصل این تاملات دو کتاب ارزشمند است و او نوشته هایش را به رگینا تقدیم کرد.
کتاب "ترس و لرز" و "بیماری به سوی مرگ" تاملات سورن است.
کتاب بیماری به سوی مرگ در حقیقت رساله ای ست در باب نومیدی.
کیرکگارد در این کتاب تلاش میکند لایه های وجودی و عمیق نومیدی را واکاوی کند.
قسمت اول# فلسفه اگزیستانسیال