من فرزند دو نفرم
روزی که فهميدم من فرزند دو نفرم!
در را زد و و وارد اتاق شد.
مدير يکی از بخشهای ديگر موسسه بود.
يک فرم استخدامی پر شده دستش بود
و بعد از حال و احوال مختصری فرم را داد
دست من و گفت: "نگاه کن اين چه جالبه!
کمی بالا و پايين فرم را نگاه کردم.
به نظرم يک فرم معمولی می آمد حاوی مشخصات
خانمی که برای استخدام مراجعه کرده بود.
پرسيدم: چیش جالبه؟
گفت: مشخصات فردیش رو ببين!
شروع کردم به زير لب خواندن مشخصات فردی
نام - نام خانوادگی
تا رسيدم به آنجا که نوشته بود فرزند!
ديدم جلويش نوشته: " رضا و پروين ! "
چند لحظه مکث کردم! مکث مرا که ديد
لبخندی زد و گفت:
ببين من هم به همين جا که رسيدم مثل تو مکث کردم
بعدش به خانم متقاضی گفتم:
" چه جالب! دو تا اسم نوشته ايد! "
صدايش را صاف کرد و جواب داد: انتظار داشتيد
يک اسم بنويسم!؟ خب من فرزند دو نفر هستم
نه فرزند يک نفر! چند لحظه به فکر فرو رفتم.
به ياد آوردم که هميشه هنگام پر کردن فرم ها
بدون مکث و اتوماتيک جلوی قسمت " فرزند:... "
فقط يک اسم می نوشتم نام پدرم " جمشید "
چطور تا به حال به چنين چيزی فکر نکرده بودم!؟
چقدر واضح بود اين و چقدر غفلت انگیز!
حس عجيبی پيدا کردم.
يک ملغمهای بود از تعجب غافلگير شدن
حس بعد از يک کشف مهم و تامل برانگيز!
و کمی که زمان می گذشت مقداری هم عصبانيت!
عصبانيت از دست خودم!
چطور از چيزی تا اين حد بديهی روشن و آشکار
اين همه سال غافل بودهام!؟
بعداز چند روز ...
فرم را پر کردم و دادم دست متصدی پشت باجه
مشخصات مرا يک به يک وارد کامپيوتر مقابلش می کرد!
درعين حال با اين که خيلی روشن و مشخص نوشته بودم
قبل از تايپ هر قسمت يک بار هم موارد را با صدای
بلند تکرار می کرد و منتظر تاييدم می ماند!
نام!؟ نام خانوادگی ام!؟
تا رسيد به قسمت " فرزند:... "
که من مقابل آن نوشته بودم: " جمشید و منیژه "
مکثی کرد انگار يک چيزی طبق روال معمول نباشد.
قبل از اين که فرصت کند چيزی بپرسد
صدايم را صاف کردم سينهام را جلو دادم
و با حالتی حق به جانب گفتم:
خب می دانيد، آخر من فرزند دو نفر هستم!
فرزند يک نفر که نيستم...!
چه اندازه زیبا و اندیشه بر انگیز و دلنشین است!
بیاییم نقش مادران و زنان را پر رنگ تر کنیم!
بیاییم از این پس این حقیقت زیبا را بنویسیم!
هرگز هرگز یادتان نرود که شما فرزند دو نفر هستید!
فرزند ......❣ و♥️ ......
/channel/mellateeshgh
ویژگی دین و عرفان زرد ❤
چرا انسان از تفکر درباره جهان پیرامون خود و موضوعات مختلف فرار میکند و به دنبال ساده ترین جواب برای آن هاست ؟
@mellateeshgh
آنچه تو را به دردسر می اندازد ، ندانستن چیزی نیست
بلکه چیزی تو را به دردسر می اندازد که از بابت آن مطمئنی ،
اما در اشتباهی
مارک تواین ❤
اجتناب از حقیقت گرایی
/channel/mellateeshgh
اَبَرانسان یا فوق بشر یا اَبَرمرد مفهومی در فلسفه فریدریش نیچه است که از سوی وی به عنوان هدفی برای انسان، در کتاب چنین گفت زرتشت بیان شدهاست. مفهوم مورد نظر نیچه از نامگذاری ابرانسان،«انسان کامل» است.نیچه در فلسفه خود سه مفهوم انسان،ابرانسان و واپسین انسان را معرفی میکند. همچنین مراد نیچه از Ubermensch «انسان کامل» است؛ یعنی انسانی که به راستی از ترس و خرافه پیشین بشر رها شده است و آزادی راستین را دریافته است.این انسان از نظر معنوی کامل است و هستی را همانگونه که هست پذیرفته است و جهان های خیالی را کنار گذاشتهاست.اکنون این انسان کامل در غیبت خدا «معنای هستی» را بر گردن میگیرد و اراده خود را با اراده جهان هستی یکی میکند. ابر انسان نیچه دو اصل بنیادی جهان بینی نیچه،یعنی «خواست قدرت» و «بازگشت جاودانه همان» را میپذیرد.ابرانسان نیچه انسانی زیرک و هوشیار است که خود، بت خود را همچنان که مولوی و حافظ در اشعار خود بیان میدارند،میشکند و از نو حقایق را میسازد. نام فیلم : وقتی نیچه گریست برگرفته از کتاب «وقتی نیچه گریست» اثر اروین د.یالوم . 🎬 When Nietzsche Wept (2007) .❤
@mellateeshgh
قدرت سیاسی میل به گسترش دارد.
مصطفی ملکیان درباره آینده ایران این توهم است که اگر دست از مقابله با قدرت سیاسی برداشتیم زندگی امن و امانی خواهیم داشت. اگر در مقابل قدرت سیاسی نایستیم، جلو میآید و در زندگی شخصی ما هم دخالت میکند. ❤
@mellateeshgh
یادت باشه هر وقت احساس تنهایی کردی میون این آدمها تو یکی و داری که به امید لبخند تو زندگی میکنه❤
🎥Movie : ParaNorman (2012)
@mellateeshgh
نظریه هایی در خصوص دانش
تا بدان جا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم - ابوعلی سینا ❤
@mellateeshgh
تصور کن همه انسان ها در صلح و آرامش زندگی می کنند ❤
@mellateeshgh
شما در زندگی آنچه می خواهید را به دست نمی آورید ؛
بلکه " آنچه هستید را به دست می آورید"
همه ما خود ساخته هستیم اما تنها افراد موفق این حقیقت را می پذیرند !
ارل نایتینگیل ❤️
@mellateeshgh
یونگ میگوید سایهی ما آن کسیست که ترجیح میدهیم مانند او نباشیم. میتوانیم سایه را در یکی از اعضای خانوادهمان مشاهده کنیم که بیشتر دربارهی او قضاوت میکنیم، در افرادی که رفتارشان را محکوم میکنیم یا فرد مشهوری که با دیدنش سرمان را با نفرت تکان میدهیم. اگر این موضوع را به درستی درک کنیم و متوجه شویم که سایهی ما، تمام چیزهای آزاردهنده، ترسناک و منزجرکنندهی دیگران و خودمان است، یکه میخوریم و به این حقیقت هشیار میشویم که «هرچیزی که سعی داریم از افراد مورد علاقهمان پنهان کنیم و همهی آن چیزهایی که نمیخواهیم دیگران دربارهی ما بدانند، سایهی ماست».
گروه آموزشی روان تحلیل
📍@ravantahlil
/channel/mellateeshgh
ما به سه طريق مى آموزيم،
اول انديشه،كه اصيل ترين است.
دوم تقليد كه آسان ترين است.
سوم تجربه كه تلخ ترين است .
كنفوسيوس❤
/channel/mellateeshgh
اولین مهارت زندگی
با هیچ مکتبی عقد اخوت نبندید .
دکتر ملکیان ❤
@mellateeshgh
بالاترین مرحله رشد اخلاقی ( مرحله ششم ) از دیدگاه کُلبِرگ - روانشناس ❤
کسی که برای حقوق اولیه انسان ها و عدالت جهانی می جنگد
@mellateeshgh
نظریه ای در خصوص دلیل برده بودن - دکتر ملکیان ❤
@mellateeshgh
فرهنگ رنج ستایی
روزگاری فردریش نیچه :نوشت آنچه ما را نمیکشد ما را قوی تر میکند اما در سال 1995، دیوید آلمیدا روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا آزمایشی را آغاز کرد که در آن 1483 نفر مرد و زن در سنین مختلف شرکت کردند از آنها خواسته شد که دو تست با فاصله ده سال انجام دهند.
نتایج این دو نظرسنجی توسط گروهی از دانشمندان دانشگاه های مختلف آمریکا مورد تجزیه و تحلیل قرار
گرفت آنها دریافتند که بر خلاف ایده نیچه منابع کوچک استرس روزمره که در گذشته اتفاق میافتد تأثیر طولانی مدتی بر سلامت روان پاسخ دهندگان
داشت.
نویسندگان نتیجه گرفتند هرچه افراد بیشتر احساس بی ارزشی ناامیدی / عصبی و اضطراب میکردند حتی
اگر هنوز برای یک اختلال روانی نیازی به درمان نداشتند، احتمال اینکه 10 سال بعد به یک اختلال روانی مبتلا شوند بیشتر میشد به عبارت دیگر، هر چه سختیهای کوچک روزمره بیشتر شوند سلامت روانی
ما در آینده آسیب پذیرتر خواهد بود.
بنابراین جمله نیچه، اگر درست باشد، متأسفانه برای همه نیست.!!!
درست است که هر تغییر و رشدی با خود رنج به همراه دارد و رشد بدون تحمل سختی و رنج ممکن نیست اما عکس آن همواره صادق نیست.
رنج گاهی و چه بسا بسیاری از اوقات میتواند تاثیرات بسیار بدی روی جسم و روان ما بگذارد و از ما فرد بیماری بسازد که تا آخر عمر مجبور است انواع
بیماریهای جسمی و روانی را با خود حمل کنیم دنیا پر است از انسانهایی که رنجهای فراوان را بدون هیچ تغییر مثبتی تحمل کردهاند و اگر تغییری هم رخ داده در جهت ضعیف تر شدن آنها بوده و نسل به نسل آن آسیبها و عقده ها ادامه یافته
بدانیم که رنجها به خودی خود موجب تغییر و رشد و قوی تر شدن ما نمیشوند شرایط ما نوع رنج محیط و اطرافیان و عوامل بسیار دیگری و مهمتر از همه تصمیم
ما" و "انتخاب" "ما" هست که موجب میشوند رنج به قویتر شدن ما ختم شود یا به ضعیف تر و بیمارتر شدن
ما...
بنابراین رنج را ستایش نکنیم
#فرهنگ_رنج_ستایی جز بیمارتر و ضعیفتر ساختن ،جامعه اثر دیگری ،ندارد به جای ،آن به صورت علمی با مراجعه به مراجع علمی بر نحوه برخورد صحیح با رنج ها عبور سالمتر از آنها تاکید کنیم و در این زمینه آموزش ببینیم و آموزش دهیم.
رنج را ستایش نکنیم ❤
/channel/mellateeshgh
قبل از اینکه وابسته بشی ، رها کن
حتی وابسته به خوب بودن ❤
@mellateeshgh
فیلم در جبهه غرب خبری نیست محصول ۲۰۲۲
خودکامگان قدرتطلب همیشه نوید رسیدن به آستانه دوران جدیدی را تبلیغ کرده اند. اما در خاتمه مردم چیزی جز دورهای مملو از «ظلم» و «ستم» و «تلخکامی» تجربه نکرده اند. البته نظام خودکامگی یک رشته تغییر و تحولات در چگونگی روابط زندگی روزمره ایجاد میکند، اما هواداران آتشین این نظامها متاسفانه خیلی دیر خواهند فهمید که رهایی از شر بدبختیها و تیره روزی های گذشته چیزی نیست که با «تغییرات این چنینی» امکانپذیر باشد…
بررسی روانشناختی خودکامگی
مانس اشپربر❤
@mellateeshgh
انسان ها از رابطه بوجود می آیند ،
در رابطه رشد می کنند ،
در رابطه آسیب می بینند ،
و در رابطه ترمیم می شوند .
اروین یالوم - روانشناس ❤
@mellateeshgh
نظریه ای در خصوص تاثیر افکار و احساسات بر بدن - دیپاک چوپرا ❤
@mellateeshgh
آهستگی❤️
«من در فاصلهای کمتر از یک مایل از دریاچهی والدن زندگی میکنم. آن جا، در جنگلهای قسمت شرق دریاچه، هنری دیوید تورو کلبهی چوبی کوچکش را ساخت و بعدها کتاب بزرگش[والدن] را نوشت. بعضی روزها موفق می شوم دو سه ساعتی خودم را از هیاهوی دنیای بیرون خلاص کنم و اطراف دریاچه قدمی بزنم. باریکهراهی خاکی و پیچ در پیچ، کمی باریکتر از راه خاکی که زنان روستای ترامونگ چروم طی میکنند. زمستان هوا سرد است و سوز دارد. در تابستان هوا سبک و معطر است. زمستانها من تنها کسی هستم که در آن راه باریک قدم میگذارد. جهان ساکت و سفیدپوش است و گاهی سطح دریاچه یخ میزند. تنها صدایی که می.توانم بشنوم، صدای گامهایی است که میان برفها برمیدارم. در بهار، مرغابیها در دریاچه شنا میکنند. به آواز توکاهای سیاه و مرغان ماهیخوار و قوشهای دُمسرخ و پرندگان دیگر گوش میدهم. تورو مینویسد: «زندگی ما در جزئیات به هدر میرود. سادگی، سادگی، سادگی. سودای دو سه چیز را در سر داشته باشید نه هزار چیز.» من میخواهم چیزی را که از دست دادهام، دوباره بیابم. میخواهم در دنیایی آهسته زندگی کنم. میخواهم آزاد باشم. با این حال، قفس نامرئی را احساس میکنم. حتی وقتی اطراف دریاچه قدم میزنم، امواج الکترومغناطیسی اینترنت به بدنم هجوم میآورد. فنّاوری هم نعمت است، و هم نفرین. در روزگار تورو، فناوری جدید راه آهن بود. تورو مینویسد: «ما بر راه آهن مسلط نیستیم، راه آهن بر ما مسلط است.» آیا میتوانم بگریزم؟ آیا میتوانم آرام و قرار پیدا کنم؟ برگی از درختی میافتد. آهسته، خیلی آهسته، میبینم که زمان را متوقف میکند.»
(در ستایش اتلاف وقت، آلن لایتمن، ترجمه شهابالدین عباسی، ص۳۶-۳۷، نشر چشمه)
کتابی مرغوب و خواندنی و خوب
@sedigh_63
/channel/mellateeshgh
هر چیزی که بین انسان ها مرز بگذارد یک جنایت بالقوه در حق انسان هاست . دکتر ملکیان ❤️
@mellateeshgh