سرانه مصرف گوشت در کشور از جیبوتی هم کمتر شد!
بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سرانه مصرف گوشت در کشور به کمتر از چهار کیلوگرم در سال سقوط کرده که به معنی این است که مردم ایران حتی از مردم کشور آفریقایی جیبوتی (سرانه مصرف ۱۵ کیلوگرم گوشت سالانه) کمتر گوشت میخورند.
سرانه مصرف گوشت در لبنان فلاکتزده ۱۸ کیلوگرم است، در عراق ۱۹ کیلوگرم و در مصر ۲۶ کیلوگرم است.
در کویت و امارات و عربستان سعودی هم به ترتیب مردم سالانه بیش از ۶۷ کیلوگرم، ۶۲ کیلوگرم و ۵۵ کیلو گوشت میخورند.
T.me/irdamavand
چه میکنه شهرداری تهران
hatefmotahhary
[چند ساختمان در شهرک احمدیه خلازیر واقع در منطقه ۱۹ تهران که با دستور قضایی در حال تخریب بودهاند به علت عدم رعایت نکات ایمنی ریزش کرد. در این حادثه که صبح روز ۱۵ مرداد رخ داد، ۵ نفر از جمله ۲ مأمور نیروی انتظامی کشته شدند.]
dw_persian
@mamlekate
یکی از ستونهایی که جا را سرپا نگه داشته به جز نهادهای امنیتی-نظامی، گعدههای سیاسی چون اصلاحطلبان حکومتی، گروههای نیابتی و شبکه پراکسیها از لبنان تا تورنتو، تشکیلات اُرگانیک ۵۵۵ ساله آخوندهاست؛ نهاد حوزه علمیه که البته مناسبت و تناسبی با علم ندارد. هسته و مغز جا حوزه است.
ذات جا، نه سپاه پاسداران که آخوندهای مسلط به کار تشکیلاتی است. [بله همین آخوندهای لواط کار]. سپاه فقط در نقش سرنیزه و کفتار پاچهگیر آخوند است. پشتوانه مالی پنهان این دولت پنهان ۵۰۰ ساله هم املاک خالصهای به نام اوقاف است. یک هشتم این مملکت را آخوندها تصرف عدوانی کردهاند و منافع را صرف مخارج شبکه تشکیلاتی ملاها میکنند. بیچاره ملتی که ۵۰۰ سال است املاک خود را به دشمن متجاوز و مفعول خود میدهد، شوربختانه سال ۵۷ این ملت کل این مملکت را در سینی گذاشت و وقف آخوند و خمینیسم کرد.
خبر بد اینجاست که پس از ۴ دهه مخالفین رژیم در کار تشکیلاتی و شبکه سازی هرگز نتوانستهاند به پای آخوندها برسد. نمونهاش مدیریت پنهان کارناوال سورچرانی عاشورا و اربعین. حوزه مانند یک سیستم عصبی نامرئی، طبقات اجتماعی را کنترل میکند.
اگر میخواهید جا را سرنگون کنید مغز رژیم را هدف قرار دهید. یکی از نامرئیترین تشکیلات سیاسی، اطلاعاتی، ایدئولوژیکی و اقتصادی رژیم حوزه و اوقاف است. اگر میخواهید بر ملا [و این قوم لوط] غلبه کنید باید در شبکه سازی ارگانیک از او پیشی بگیرید.
اگر میخواهید دیپ استیتی به نام حوزه را فلج کنید باید واژه وقف و اوقاف را در این مملکت آتش بزنید. اگر میخواهید ایران را از زیر یوغ ۱۴۰۰ ساله اسلام و تشیع خلاص کنید باید با دینامیتهای آلفرد نوبل تک تک آجرهای حوزه را در ایران پودر کنید.
اگر قلب جا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، مغز جا مرکز تکثیر آخوندهاست. ولایت فقیه فقط یکی از محصولات حوزه است. برای پیروزی بر جا، مغز جا را باید #دیسمنتلینگ کنید. برای نجات ایران نهاد مسموم آخوندها (چه وجه نرمافزاری و چه صورتبندی سختافزاری آن) باید از بین برود.
https://twitter.com/UomoMees/status/1687836267319320576?t=i1G56rtUpOaQzNsex2GKzw&s=19
.
قسمت دوم:
قتل رزمآرا و تصویب سریع ملیشدن نفت معادله را بهم زد. شاه به هیچعنوان نمیتوانست خوشحال باشد. شاه چندین هفته در شوک بود تا اینکه تصمیم بعدی را گرفت:
توشیح قانون ملّیشدن نفت و پشتیبانی از نخستوزیری مصدق.
حالا او باید منتظر سقوطِ اعتبارِ مصدق میماند تا یکی دیگر از دشمنان قدیمی خودش را از دست بدهد. مصدق هم البته بازیگر هوشمندی بود. او گفته بود آمده است موضوع نفت را حل کند. پس مادامیکه موضوع نفت حل نمیشد، مصدق میماند!
جای تعجب دارد که چطور برخی دوستدارانِ معتدلِ مصدق مثل همایون کاتوزیان افسوس میخورند که چرا او با غرب توافق نکرد! توافق مساوی بود با رفتن مصدق. توافق خوب به معنای پایان کار مصدق بود و توافق بد به معنای رسوایی او.
مصدق آدم توافق نبود. چون آدم بدهبستان و معامله نبود و توافق یعنی چیزی ببخشی و چیزی بستانی.
مصدق در سال 1330 حدود 71 سال سن داشت و 40 سال بود که منتظر این فرصت بود. در طول این 40 سال مصدق مبارزهای برای نفت نکرده بود! آرمان مصدق در این 40 سال نفت نبود! مساله و دغدغۀ مصدق هیچوقت نفت نبود! دعوا با انگلیس هم نبود! کی و کجا مصدق در این 40 سال انگلیسستیزی کرده بود؟
او در سال 1322 از متفقین تشکر کرد که کشور را اشغال کردند تا دیکتاتور (رضاشاه) سقوط کند!
ایران یک دولت به مصدق بدهکار بود و مصدق آن را گرفت. منتها موضوعِ روز نفت بود و جنگِ سیاسی با انگلیس! پس مصدق طبق روانشناسیِ نقش، رُلِ مبارزه با استعمار و مدیرعاملیِ جریانِ ملیشدن نفت را بر عهده گرفت. این کسانی که مصدق را با گاندی و ماندلا و لوترکینگ مقایسه میکنند هیچوقت توضیح ندادند و نخواهند داد که مصدق چه وقت مثل این چهرهها یک عمر را بر سر یک آرمان گذاشت؟ کدام آرمان؟ مصدق کجا در این 40 سال قبل از صدارت آرمانی را فریاد کرده بود؟
در سال 1330 مصدق به شدت از سوی فراکسیون اکثریت مجلس (که بعد از قتل رزمآرا متحد دربار بودند) و مجلس سنا (که کاملا متحد دربار بود) تحت فشار قرار گرفت. به دستور چه کسی؟ کسی به جز شاه؟ تعادل باید اینطور برقرار میشد. مصدق و کاشانی یک طرف، اکثریت مجلس و سنا طرف دیگر. اما موعد انتخابات مجلس بعدی رسید (آن زمان مجلس مثل آمریکا 2 ساله بود). جبهۀ ملی در تهران پیروز مطلق شد ولی از نیروی کافی و لازم و نامزدهای معتبر در سراسر کشور برخوردار نبود.
کاندیداهای فراکسیون ملی در مجلس شانزدهم بیشتر از انگشتان دو دست نبودند و اگر این عدد در مجلس هفدهم بیشتر میشد (که شد) واقعا جای خوشحالی برای مصدق و متحدانش داشت. مجلس 135 کرسی داشت و اقلیتشدن دوبارۀ نهضت ملی قطعی بود. پس مصدق دست به مهندسی انتخابات به طرز عجیبی زد که هرگز در ایران تکرار نشد. او انتخابات استانهایی که میدانست نامزدهای مورد نظرش پیروز نمیشوند را تعطیل کرد یعنی اصلا برگزار نکرد!
مجلسی نصفه نیمه با 70 نماینده تشکیل شد که در همین مجلس هم مصدق فقط میتوانست امیدوار باشد که کمی رای داشته باشد. در اینکه مصدق در این انتخابات دست برد اصلا تردیدی نیست. همین بس که بدانیم حتی یک نماینده که متمایل به حزب توده باشد نتوانست وارد مجلس شود (حزب توده در این زمان مخالف مصدق بود). جریان مخالف مصدق (دربار) هم قطعا در انتخابات دخالت و تقلب کرد.
سادهلوحانی که در ایران آن دوره با نرخ سواد 20 درصد (یعنی 80 درصد بیسواد) دنبال دموکراسی میگردند هم خودشان و هم ما را آزار میدهند و بس.
دموکراسی در چنان جامعۀ ابتدایی چیزی نبود جز جنگ قدرتِ باندها در یک بازیِ پارلمانی.
محکوم کردن مصدق یا شاه یا قوام یا رزمآرا برای تقلب انتخاباتی مسخره است. همینکه آنها در ظاهر به مجلس (نماد ارادۀ ملت) احترام میگذاشتند برای آن کانتکست تاریخی کفایت میکرد. هرچند نهایتا مصدق قاعدۀ بازی را بههم زد و خراب کرد.
ادامه دارد ...
@KafeAndeshe
🖋️ در هفتهای که گذشت، سه خبر و رویداد تاسفآور موجب خشم و تاثر همه ایرانیان میهندوست شد.
نخست، خشونت رژیم علیه دلاوران آزادهای که در جنگ هشتساله با دشمن متجاوز بعثی، جانشان را برای دفاع از خاک ایران در کف دستشان گرفتند. ضرب و شتم این جانبازان وطن به دست عوامل رژیم در مقابل نهادی رخ داد که نامش را «بنیاد شهید و امور ایثارگران» گذاشتهاند؛ اما همچون دیگر «بنیاد»ها و «ستاد»ها و «آستان»های تحت کنترل رهبر جمهوری اسلامی، نهادیست به شدت فاسد و غیرشفاف که رژیم از آن برای چپاول اموال ملت ایران و سرکوب آنها، و نیز پولشویی و صدور تروریسم استفاده میکند.
این رخداد شرمآور، سند دیگری از ماهیت عمیقا ضدایرانی جمهوری اسلامی است که از کودک ۹ساله تا کارگر نوجوان ۱۷ساله تا کهنهسرباز ازجانگذشتهی مدافع وطن را با گلوله و گاز اشکآور و باتون میکشد و سرکوب میکند. این رژیم نه ملت ایران را به رسمیت میشناسد که کاهش رنج کودکان محروم ایران را مسئولیت خود بداند و نه به میهنمان، عِرق و تعصبی دارد که سربازی و جانبازی برای حفاظت از مرزهای آن را شایسته ارج و سپاس فراوان ببیند. بر اساس چنین بیمهری به ملت و میهن است که جمهوری اسلامی نه از قتل محسن محمدپور ۱۷ ساله در خرمشهر ابایی دارد و نه از ضرب و شتم دلاورانی که خرمشهر را از چنگ بعثیها آزاد کردند و به آغوش میهن باز گرداندند.
اینجاست که شعار ملی-میهنی «ایران را پس میگیریم» که از دیماه ۱۳۹۶ به این سو به طور مداوم در خیابانهای ایران شنیده شده، اهمیت بیشتری پیدا میکند. ایران تمام آن چیزی است که ما داریم، و مبارزه برای آزادی آن، محل همبستگی آحاد ملت ایران است. اگر امروز، محسنها و نیکاها، و هزاران هزار جوان و نوجوان برای بازپسگیری ایران از رژیم اسلامی مبارزه و جانشان را فدا میکنند، دیروز، سربازان و دلاوران جنگ بودند که با دلیری، ایران را در مقابل دشمن متجاوز حفظ کردند. رشادت میهنپرستانهی مردم ایران در خیابانها مقابل پاسداران علی خامنهای، به معنای واقعی کلمه، تداوم جانفدایی و جانبازی سربازان جنگ در جبههها مقابل نیروهای صدام است.
اما خبر تاسفآور و مرتبط دوم، اعلام ورود شبهنظامیان حشدالشعبی به دانشگاههای ایران به بهانه تحصیل است. جمهوری اسلامی به واسطه رویکردهای ضدملی و استبدادی، نه تنها پاسخ تجمع مسالمتآمیز سربازان جنگ در خیابانهای تهران را با گاز اشکآور میدهد، بلکه بر اساس باورهای امتگرایانه خود که در تقابل تام و تمام با رویکردهای ایرانگرایانه قرار دارد، امکانات داخلی کشور را نیز در اختیار مزدوران خارجی خود میگذارد. مزدورانی که با پول ملت ایران، عامل آتشافروزی و تروریسم و بیثباتی در منطقه بودهاند، حالا قرار است جای دانشجویان اخراجشده ایرانی را نیز در دانشگاههای ایران بگیرند.
به عبارت دیگر، رژیم خامنهای نه تنها به وظیفه بدیهی خود در تامین نیازهای حداقلی کهنهسربازان و جانبازان جنگ هشتساله با عراق تن نمیدهد، بلکه در یک دهنکجی آشکار، پای نیروهای شبهنظامی عراقی را به دانشگاه مادر کشور باز میکند تا در وقت لزوم بتواند در محیط دانشگاه و خیابان از این مزدوران غیرایرانی برای سرکوب ایرانیان بهره بگیرد؛ که پیش از این نیز، اخباری در خصوص مشارکت آنها در سرکوب و کشتار مردم ایران منتشر شده بود. این خبر در عین حال نشان میدهد که جمهوری اسلامی برای مقابله با خیزشهای مردمی با کاهش نیروی داخلی مواجه است و نیروهای ایرانی کمتری حاضرند علیه هممیهنان خود در خیابانها اسلحه و باتون به دست بگیرند.
اینجاست که به آن دسته از نیروهای نظامی و انتظامی کشور که درد میهن و مردم دارند بار دیگر میگویم که حساب خود را از این رژیم که مایه ننگ تاریخ ایران است جدا سازید. همراهی با این شرارت محض، به معنای همکاری شما با رویکردهای خائنانه و ضدایرانی آن است که تنها دو مورد آن را در بالا یادآور شدم.
اما رویداد تاسفآور سوم، ضعف و ناتوانی رژیم در دفاع از خاک و تمامیت ارضی کشور است که تازهترین نمونه آن را میتوان در واکنش ضعیف و خفتبار به ادعای اخیر روسیه در خصوص جزایر سهگانه ایرانی و استفاده از نام جعلی برای «خلیج فارس» مشاهده کرد. همراهی روسیه با ادعاهای واهی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درباره سه جزیرهی همیشهایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، تاییدیست بر اینکه چگونه جمهوری اسلامی با سیاستهای نابخردانه و خیانتکارانه خود، ثروت و خاک و تمامیت ارضی ایران را به حراج گذاشته است. همانطور که پیش از این نیز در خصوص قراردادهای ننگآور و ضدملی جمهوری اسلامی با چین و روسیه گفتم، این رژیم مفهوم استقلال را نیز چون بسیاری مفاهیم دیگر از معنا تهی و امنیت و منافع ملی ایران را وابستهی چین و روسیه کرده است.
ادامه و نسخه کامل یادداشتم در کیهان لندن:
https://kayhan.london/1402/04/23/325071/
⏺ در سال ۱۹۱۹ میلادی، دو سال پیش از آنکه رضاخان حضور خویش را اعلام کند، ایران کبود و خونین در ویرانههای باقیمانده از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول افتاده بود.
پایتخت قاجار متشکل از خانههای خاکی رنگ و کوتاهبام که در پس دیوارهای گلی بود که سفیدکاری زمان ناصرالدینشاه را در اواخر قرن نوزدهم از دست داده بودند. تهران نقطهای دوردست بود و امواج دگرگونی که زادهی انقلاب صنعتی بودند بدان راه نیافته بود. حمل هر کالایی در سیل کالاهای تجاری که به تهران وارد یا از تهران خارج میشد، با حیوانات بارکش بود.
در درون هزارتوی خیابانهای باریک و کج و کوله، جمعیت سیصدهزار نفری تهران به دلیل شیوع تیفوس و تیفوئید در هنگامهی جنگ جهانی تا یک ششم تقلیل پیدا کرده بود. بیماریها عمدتاً از جویهای پر از کثافت ناشی میشد که آب شرب و شستشو و توالت مردم عادی بود.
به یک معنا، تهران ایرانِ قاجار بود. خاندان بیحال قاجار تنها بر پایتخت و چند شهر عمده حاکم بود. بیرون از این محدودهها، حکومت مرکزی وجود نداشت. در جادههای گلآلود که همانا راههای اصلی محسوب میشدند هیچ علامتی هیچ جهتی را مشخص نمیکرد و پلیس یا سربازی برای امنیت به پاسداری مشغول نبود.
📚ایرانیها: ایران، اسلام و روح یک ملت، ساندرا مک کی، ترجمه شیوا رویگریان، تهران، ققنوس، ۱۳۸۵، صص ۱۶۳ و ۱۶٤
@KafeAndeshe
درحالی که خمینی پشتبام مدرسه رفاه،بدون دادگاه و رونددادرسی عادلانه سران نظام پیشین را میکشت و درست کمی بعد از اعدام حبیب القانیان و دیگران به دست صادق خلخالی، #حبیبالله_پیمان در نشریه "امت" مطلبی مینویسد و از کُندی روند اعدامها و دادگاههای انقلاب گله میکند.
پیمان در شماره۱۹ امت مینویسد که چرا سرمایهدارها و زمیندارها دراز نمیشوند و چرا فقط پاسبان و سرباز فاسد ناآگاه و مزدور اعدام میشود.
او در همین شماره، صفحه ۳ مینویسد که «بی شک جنجالی که برای القانیان به راه میافتد دقیقا بیانگر این است که سرمایهداران وابسته که حامی دستهای امپریالیستها هستند چقدر برای آنها ارزش دارند و نابودی هر یک از آنها ضربهای کاری بر ریشه تمام غارتگران خواهد بود.»
او مینویسد بازار مانند مسجد است و متعلق به مردم و هر کس هر جا بساط کرد و زودتر مکانی را اشغال کرد متعلق به خود او است.
حبیبالله پیمان حتی پیشنهاد ایجاد اردوگاههای کار اجباری را میدهد تا سرمایهداران را به آنجا ببرند و از آنها کار بکشند.پیمان تنها با سرمایهداران مشکل نداشت.او معتقد بود که روشنفکرانی که طرفدار نظام پیشین بودهاند هم باید اعدام شوند و گله میکند چرا احسان نراقی مشمول عفو شده.
حبیبالله پیمان در مهرماه سال ۱۳۵۷ نامهای به خمینی مینویسد و در آن نامه مانند مبصرهای کلاسهای ابتدایی، نام بدها و خوبها را مینویسد تا خمینی آنها را بشناسد.
پیمان در این نامه تنها نام روحانیت را «خوب» همیشه تاریخ میداند.
پیمان در این نامه از خمینی میخواهد که یک فراخوان عمومی برای نبرد مسلحانه و چریکی بدهد. او معتقد بود که از « گل سرخ توحید» تنها میشود با «تیغ» - اسلحه- مراقبت کرد.
متن کامل در لینک زیر:
instagram.com/p/B_csFC4nT2H/…
“افساد فی الارض”؛ توماج صالحی به شش سال و سه ماه حبس محکوم شد
/channel/hranews/84636
↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
🎈نماینده بریتانیا پرسشی کرد که آیا در گزارش خود به تهدید و ارعاب روزنامهنگارانی که سرکوب اعتراضات را پوشش دادند و همچنین خانواده آنان پرداخته است یا نه؟
نماینده آلمان حقوق بشری در ایران و از اعدامها و افزایش آزار و اذیت دختران در مدارس انتقاد کرد
نماینده ایتالیا استفاده از مجازات اعدام برای سرکوب معترضان را مشمئز کننده خواند
نماینده سوئیس خواستار توقف مجازات اعدام و آزادی معترضان شد و ابراز نگرانی کرد
نماینده فنلاند خواست حکومت از اعدام و بازداشت خودسرانه و خشونت مبتنی بر جنسیت علیه شهروندان ایران را متوقف کند
نماینده ایرلند از اعدامها در ایران ابراز نگرانی و تاکید کرد
نماینده مولداوی از افزایش قابل توجه اعدامها در ایران ابراز نگرانی کرد
نماینده اسرائیل اعلام کرد که بر اساس لایحه در دست بررسی در مجلس ایران، کارت ملی زنانی که حجاب اجباری را رعایت نکنند، باطل میشود
#چرکنویس
@Rfrens
خوشحالم که هفته گذشته در «جزیره نِکر» به گروهی از رهبران جهانی صنایع مختلف و سرمایهگذاران و کارآفرینان بخش خصوصی پیوستم. این گروه که به همت سر ریچارد برانسون گرد هم آمده بودند، همگی متعهد به ایجاد تغییرات مثبت و تاثیرات پایدار در جهان هستند.
من همیشه گفتهام که نه در پی راه حلهای زودگذر، که به دنبال راه حلهای پایدار و بلندمدت برای چالشهای کشورمان ایران هستم. در گفتگو با این گروه از چهرههای تأثیرگذار بخش خصوصی، ما در مورد چنین راه حلهایی به شکل جدی بحث و گفتگو کردیم. مهمتر از آن، ما درباره فرصتهای سرمایهگذاری در ایران سکولار و دموکراتیک آینده به تبادل نظر پرداختیم. بخش خصوصی میداند که کشور ما، زمانی که آزاد شد، مملو از فرصتهای سرمایهگذاری و توسعه دوباره است. مردم ما نیز باید این را بدانند. گفتگوها و جلسات ما در «جزیره نکر» شامل حوزههای مختلفی ازجمله بخش انرژی و فناوری تا سرمایهگذاری تاثیرگذار و حوزه مالی و بانکی را شامل شد. هر کدام از اینها میتواند میلیونها ایرانی را به کار بگیرد تا به بازسازی ایران کمک کنند.
من به ویژه از سِر ریچارد برانسون و علاقه او به ایران و کمک به بازسازی کشورمان، که هم به سود مردم ما و هم جهان است، سپاسگزارم.
@OfficialRezaPahlavi
جمهوری اسلامی با شدت به سرکوب شهروندان مشغول است.
#توماج_صالحی را به «افساد فیالارض» و ارتباط با «دولت متخاصم» متهم کرده، پدر #سارینا_ساعدی نوجوان کشته شده در خیزش انقلابی را به حبس محکوم نموده، دانشجویان را تحت شدیدترین فشارها گذاشته و مردم را با ترفندهای مختلف به قتل میرساند.
الهه محمدی و نیلوفر حامدی همچنان در زنداناند و خانوادههای دادخواه تحت شدیدترین فشارهای روانی و امنیتی قرار گرفتند.
در مقابل اما مفسدان اقتصادی و سیاسی، با توجیهات مضحک قانونی و فراقانونی از زندان خارج شده و میشوند.
ملت ایران، مردمی بیدفاع اما مصمم برابر حکومت اشغالگرند.
masoudkazemi81
@mamlekate
معاون وزارت آلبانی اعلام کرده که مجاهدین در کمپ اشرف یک گروه دویست نفری برای مدیریت ۲۵۰۰ عضو دیگر تشکیل داده و نیروهای پلیس، دادگاه و چیزی مشابه زندان برای اعضای خاطی تشکیل دادن. این قضیه در مجاهدین، فداییان و توده دارای سابقهست و در دوران پهلوی هم برقرار بود. زدن یک رژ لب هم مشمول کلاس خود انتقادی و مجازات خود برای آرایش بعنوان «جرم» بود. در سطوح بالاتر، شلاق و اعدام درون حزبی هم در این گروهک ها برای محاکمه اعضا برقرار بود. مجاهدین و گروهک های مشابه، از خانه تیمی تا کمپی که با تعهد بسیار در اون پناهنده شدن، از اجرای ایدئولوژی خودشون دست برنمیدارن.
گروهک های شبه نظامی قومی هم همینطور هستن؛ کلنی هایی بسیار بسته تر از مجاهدین. کرواتی هایی که از غرب، مستقیم/غیر مستقیم با رمز «جمهوری دمکراتیک و متکثر» این گروهک هارو سفیدشویی و «اصلاح شده» تلقی میکنن، درحال بیان یک دروغ بزرگ هستن که در صورت پیروزی، برای ایران فلاکت خواهد آورد.
https://twitter.com/itsgisou/status/1674827192784633861?t=iORdwOa4nbWYzA3F-Hnc5g&s=19
#سارینا_اسماعیلزاده: «مردم یه کشور چه انتظاری میتونن داشته باشند از کشور خودشون؟ رفاه، رفاه، رفاه»
/channel/mamlekate/78105
ویدئوی کامل در یوتیوب سارینا:
https://youtu.be/gpRnvFZ3vTU
خامنهای گفته سپاه بزرگترین سازمان ضدتروریستی دنیاست! لابد چون حتما جمهوری اسلامی هم آزادترین و دموکراتیکترین نظام دنیاست...
T.me/irdamavand
موج دوم جنبش زن زندگی آزادی یقینا شرایط بهتری خواهد داشت قوی تر و با انسجام بیشتر خواهد بود آلترناتیو مقبول به سطح رسیده و دست بازیگران رژیم در خارج رو شده اکثریت مردم در مورد رهبری جنبش بطور ضمنی به توافقی نانوشته رسیدند کف خیابان در انتظار جرقه ایست تا منفجر شود.
@KafeAndeshe
یک نمونه کوچک از وضعیت مملکتداری و تورم هولناک!
پنیر تولید اردیبهشت ۳۷هزار تومان
پنیر تولید تیر ۴۸ هزار تومان
نزدیک به ۳۰ درصد افزایش قیمت!
mhnajmi64
@mamlekate
⏺ #30_تیر، نسخۀ آزمایشیِ 22 بهمن!
شاه از آنچه فکر میکردند باهوشتر بود
قسمت اول:
بیش از 70 سال است که پروپاگاندای مصدقی – جبهۀ ملی به حماسهسازی از ماجرای 30 تیر 1331 ادامه میدهد. البته جریانِ چپ و جریانِ اسلامی هم بیکار ننشسته. ولی ما را کاری با این دو جریانِ اخیر نیست. چون اگر هم به 30 تیر بپردازند، حق دارند. آنان در این روز رزمایشی برای عملیاتِ بزرگتری که ربع قرن بعد به راه انداختند، برگزار کردند. رزمایشِ وحدتِ سرخ و سیاه. اما واقعا این جریان چقدر اصالتا به مصدق، جبهۀ ملی و البته مشروطیت و دموکراسی برمیگشت؟ به معنای سادهتر امروز سهامداران اصلی این واقعۀ تاریخی کیانند؟
در اینجا مروری خواهیم داشت بر رخدادهای سیاسی کشور در فاصلۀ 1329 تا 1331.
میدانیم که مصدق در اردیبهشت 1330 اندکی پس از قتلِ تیمسار رزمآرا و ملیشدن نفت سر کار آمد. بسیار گفتهاند و شنیدهایم که شاه با مصدق و ملیشدن نفت همراه بود تا ماجرای 30 تیر 1331 که اختلافها شروع شد آنهم بر سر مسئلۀ سیادتِ پادشاه یا نخستوزیر بر وزارت جنگ!
واقعیت آن است که نگاهِ شاه و طیف هوادارانِ او در مجلس که از قضا اکثریت هم بودند به مصدق و جبهۀ ملی در آن زمان خاکستری بود. هرکس میگوید شاه کاملا همدل و همراه بود یا دروغ میگوید یا الفبای این دورۀ تاریخی را نمیداند. چگونه شاه کاملا همراه بود؟ مگر کینۀ وحشتناک مصدق از رضاشاه را نمیدانست؟ مصدق در 1322 به محضِ وارد شدن به مجلس هرچه از دهان مبارکش درآمد به رضاشاه که هنوز زنده ولی در تبعید آفریقای جنوبی بود گفت و در سالهای بعد حداقل دوبار پیشنهاد نخستوزیری شاه را رد کرد! در واقع شاه در آن دوره بلد بود خودش را به سادگی و ناآگاهی و البته بیتوجهی به جزئیات سیاسی (به سبکِ پادشاهیهای اروپایی) بزند، ولی در عمل سال به سال به وزن سیاسی خود بیافزاید. باید به این افسانهها که شاه جوان در دهه 20 دموکرات بود چون در سوییس درس خوانده بود ولی بعد از "کودتا" ناگهان دیکتاتور شد پایان بخشید!
شاه، هرچه بود پسرِ همان رضاشاه بود. اگر بگوییم که سرنوشت رضاشاه، شاه جوان را به مسیری دیگر کشاند، باید دقت کنیم که قاعدتا او با سرنوشت احمدشاهِ سیاستگریز هم آشنا بود (که همان سرنوشت رضاشاه مقتدر بود!). شاه در سال 1320، فقط 22 سال داشت. بدیهی بود که در حضور سیاستمدارانی سالخورده چون فروغی و قوام و مصدق و ... چنین ظاهر مظلوم و گولزنندهای به خود بگیرد.
بنابراین باید پذیرفت که شاه هم در جریان ملیشدن نفت مثل هر بازیگر سیاسی دیگری به نقشِ خود میاندیشید. نقشی که به درستی همانی بود که از پادشاه مشروطه انتظار میرفت. یعنی تعادلبخشی به قوای متعارض.
شاه دشمنِ ملیشدن نفت نبود. ولی اینکه هوادار جدیِ آن به سبک و سیاقی که اجرا شد باشد هم خیر! تمام اسناد نشان میدهند که شاه موافق آن وضع و آن موج نبود. برعکس بهشدت نسبت به نهضت ملی نگران بود. شاه از کاشانی و مصدق میترسید و از نواب صفوی و حزب توده بیشتر.
اگر شاه همدل با جریان ملیشدن نفت بود، رزمآرا را برکنار میکرد! برعکس، شاه بود که رزمآرا را به نخستوزیری برگزید. این هم که گفتهاند شاه در قتل رزمآرا شراکت کرد چون از کودتای او میترسید یک دروغ شاخدار است از سوی جریان مصدقی برای تبرئۀ خویش که در ریختن خون تیمسار شرکت داشتند. رزمآرا از روزی که به نخستوزیری رسید شبانهروز مورد حمله و تهدید جریان چپ و نهضت ملی و اسلامی بود. او دیوانه نبود که در چنین شرایطی به دنبال کودتا بر ضد سلطنت باشد! برعکس. اگر هم بنابر کودتا بود باید به سبکِ کودتای سردارسپه در 1299 همراه با گرفتنِ تاییدیه از دربار میبود، نه بر ضدِ دربار!
خلاصه اینکه شاه با هوشمندی در جایی در میانۀ دو جریانِ متعارض نهضت ملی و رزمآرا ایستاد. از دشمنِ رزمآرا یعنی تیمسار زاهدی حمایت کرد و با کمک او، رزمآرا نتوانست مجلس را یکدست کند. پس کرسیهای تهران به نهضت ملی رسید. بعد شاه همان رزمآرا را نخست وزیر کرد ولی زاهدی را به مجلس سنا فرستاد! آیا واقعا آدم هوشمند متوجه این که شاه شطرنج بازی میکند، نمیشود؟
ادامه دارد ...
@KafeAndeshe
زنده یاد احمد احرار را برخی از ایرانیان اهل مطالعه می شناسند. ۲۴ سال پیش، احرار گفتگویی با شاهزادۀ گرامی انجام داد - آن مصاحبه بشکل کتابی با فرنام « گذشته و آینده » بچاپ رسید.
---
پرسش: در ۲۸ ژوئیه ۱۹۸۰ که مقارن باشد با ششم امرداد ۱۳۵۹، پدرتان، اعلیحضرت محمد رضا شاه، در قاهره در گذشت. متعاقب آن در سی و یکم اکتبر همان سال، یعنی ۹ آبان ۱۳۵۹ شما بنام پادشاه سوگند یاد کردید و متعهد تکالیف مقامی شدید که دیگر وجود نداشت. علت چه بود؟
پاسخ: راجع به علت اعلام سلطنت، بایستی شرایط آن روز را بیاد بیاوریم چون امروز پس از بیست سال، طبعاً مسایل بصورت دیگری مطرح است. آن زمان تب انقلاب همچنان داغ بود. عدهای از کارگزارانِ نظام پیشین را گرفته بودند، زندانی کرده بودند، اعدام کرده بودند. حکومت جمهوری اسلامی به اصطلاح جا افتاده بود. قیافه اصلی خودش را نشان داده بود.
گروگانهای آمریکایی همچنان در سفارت آمریکا اسیر بودند. عراق به ایران حمله کرده بود. ایرانیانی که بر اثر انقلاب و پیامدهای آن بخارج مهاجرت کرده بودند بیشترشان جرأت نگاه کردن به سمت قاهره را نداشتند. مخالفین طبعاً گرم جشن و سرور بودند. دوستانی هم که با ما مانده بودند، هر کدام برداشت متفاوتی از اوضاع داشتند و اینکه اوضاع از چه قرار است و چه باید کرد و چه می شود کرد و از این قبیل حرف ها.
در آن موقع من می بایستی تصمیم بگیرم که در این میان چه کارهام و چه تکالیفی دارم. مسأله جنبۀ شخصی نداشت. شما باید خودتان را بگذارید جای ما که در چه حالی بسر می بردیم. از طرفی برای وضعی که برای مملکت پیش آمده بود، از طرف دیگر بدلیل رفتاری که با پدرم شده بود. کسی که من از دوران بچگی بچشم دیده بودم که چقدر برای مملکتش زحمت می کشید تا حدی که حتا وقت نداشت به خانوادۀ خودش برسد، به بچه های خودش برسد...
... مسأله از یک نظر تداوم نهاد پادشاهی بود... لازم بود به ترتیبی گفته شود، اعلام شود که نهاد پادشاهی از بین نرفته است. مقصود این بود که تداوم سلطنت حفظ شود... می خواستم به هموطنانم بگویم که از آنها نبریده ام. آنها را فراموش نکرده ام... در هر حال قضاوت نهایی با ملت است. تکلیف مرا از لحاظ نهادی، مردم باید معلوم کنند. من چیزی را به مردم تکلیف نکرده ام. برعکس، یک تکلیف سخت برای خودم تعیین کرده ام.
قبول این وظیفه مساوی بود با از دست دادن تمام آزادیهای شخصی خودم. در حقیقت، آنروز من خود را به یک زندان معرفی کردم. تمام آزادیهای فردی خود را فدا کردم برای اینکه یک وظیفه نهادی را بر عهده بگیرم...
- از برگهای ۱۲ تا ۱۴ کتاب « گذشته و آینده »
https://twitter.com/rusecular/status/1679702351668551680?t=fzb5qaAGukO6a4RRFxf5_w&s=19
تجارت خون؛
این ملت اگر نخواهد این جماعت را بشناسد هر بلایی به سرش خواهد آمد. حقوق بشر در جیب کاسبان خون است. از این پولها چه در قالب غرامت و چه در فرمت جایزه، فاند و مبادله، زیاد پرداخت شده، اکثرا هم به جناح چپ جا و صادراتیهای رژیم. خلاصه برای خودش بیزنسی میلیارد دلاری است.
سال ۲۰۱۰ به اکبر گنجی نیم میلیون دلار دادند. مهرانگیز کار و دخترش هم میلیون دلاری گرفتند. بابت جیسون پسر تقی رضائیان یکبار ۱.۷ میلیارد دلار نقد برای مبادله و بار دوم به جهت غرامت ۱۵۰ میلیون دلار بابت این سپتیک متحرک پرداخت شد. نازنین زاغری را هم که میدانید؛ ۴۰۰ میلیون پوند.
جوایزی که به امثال نرگس محمدی و نسرین ستوده دادهاند و میدهند بخش مالی چشمگیری دارد که در اخبار اعلام نمیشود. سهم نوید و سارینا و نیکا گلوله و شکنجه و ساچمه است و سهم دختر زرین بادپا دلارهای آغشته به خون جوانان وطن. ما ملت نجیب و بدبختی هستیم، خود کرده را تدبیر و چاره نیست.
لیلی پورزند و مادرش مهرانگیز کار جمعا ۳۴.۵ میلیون دلار غرامت، بابت آسیب روحی ناشی از خودکشی پدرشان سیامک پورزند گرفتند. پسر عیسی سحرخیز اصلاحطلب هم مبالغ هنگفتی بابت غرامت گرفت. فائزه رفسنجانی رفیق ۵۷ی دموکراتها، سوراخ دعای دلارهای ایرانیان را خوب پیدا کردهاند.
https://twitter.com/UomoMees/status/1678609365660733440?t=6YIrvNj40980d4XFt0JEUw&s=19
زمانی که روشنفکران چپ زده ی ایرانی با شاه مبارزه میکردند تا ایران را ویران کنند ایران بواسطه سیاستهای بی نظیر شاه در اوج قدرت بود ازنظر تولید نفت، ایران اول در منطقه، تولید ناخالص ملی چهاربرابر شده بود آمریکا برای مقابله با قیمت بالای نفت مجبور شد دوبار ارزش دلار را پایین بیاورد اوپک هم برای اینکه پایین آمدن قیمت دلار درآمدش را کم نکند قیمت را هر دوبار بالا برد در آن برهه که شاه اوپک را رهبری میکرد همانگونه که چهره ی ایران با نیم قرن گذشته اش کاملا متفاوت شده بود و از یک کشور عقب مانده از هر نظر، در آستانه ورود به جهان مدرن صنعتی قرارگرفته بود در عرصه بین المللی هم نگاه جهان به ایران تغییر کرده بود تبلیغات نبود همه آنچیزهایی که شاه در جشنهای ۲۵٠٠ساله گفته بود ازجمله اینکه امروز ایران و ایرانی درجهان مورد احترام هستند اینها به شاه خودباوری میداد تا در برابر زیاده خواهی و نفوذ قدرتهای بزرگ ایستادگی کند.
روحش شاد و یادش جاودان
@KafeAndeshe
⏺ دلیل سقوط صفویه، وخامت اوضاع مملکت بود و بس!
کتاب #سقوط_اصفهان، کتابیست درباره حوادث منجر به یورش محمود هوتکی (افغان) به پایتخت حکومت صفوی، که توسط یک کشیش لهستانی به نام کروسینسکی نوشته شده، که آن سالها در اصفهان حضور داشته...؛ او میگوید سقوط نخستین حکومت شیعی ایران دلیلی نداشت جز فساد، وخامت اوضاع اقتصادی و فشارهای مذهبی به مردم
بخشهایی کوتاه از کتاب:
" اراده شاه بر آن تعلق گرفته بود که عمارتهای او چیزی کم نداشته باشند، اما اهمیتی نمیداد که مردم هیچ چیز نداشته باشند، فساد و رشوهخواری از درباریان سرچشمه میگرفت و در سطوح کشور جریان پیدا میکرد و داروغهها به جای محاکمه از دزدان باج میگرفتند... در پادشاه حسی، در بزرگان غیرتی، در وزیران تدبیری، در روحانیون شرافتی و در مردم اعتمادی باقی نمانده بود؛ بینظمی چنان عمومیت داشت که گویی همه بخشهای شاهنشاهی ایران در آستانه فروپاشیست... با این حال شاه سلطان حسین گویی هیچ نمیدید و هر روز بیشتر به رعیت ظلم میکرد. در کرمان زرتشتیان چنان مورد آزار متولیان مذهب رسمی شیعه بودند که ورود افغانان را پیامی رهاییبخش تلقی کرده و محمود افغان به آسانی شهر را به تصرف خویش درآورد ".
@KafeAndeshe
🔻افبیآی تحقیقات خود را بر روی پروندۀ رابرت مالی آغاز کرده است
پایگاه خبری آمریکایی سمافور به نقل از منابع آگاه گزارش داده است که ادارۀ تحقیقات فدرال آمریکا (افبیآی) در حال تحقیق بر روی پروندۀ رابرت مالی فرستادۀ ویژۀ دولت جو بایدن در امور ایران، است.
بر اساس این گزارش، تحقیقات امنیتی دربارۀ نحوۀ استفادۀ رابرت مالی از اطلاعات طبقهبندی شده، به افبیآی واگذار شده است.
پایگاه خبری سمافور همچنین به نقل از یکی از مقامات ارشد ایالات متحدۀ آمریکا نوشته است که تعلیق مجوز امنیتی یک مقام سیاسی در سطح رابرت مالی تنها زمانی صورت میگیرد که یک سازمان مجری قانون، در حال انجام تحقیقات امنیتی دربارۀ او باشد.
RFI_Fa
@mamlekate
مسمومیت مدارس دخترانه در ایران برای جلوگیری از مشارکت آنها در تظاهرات بوده است.
چهارشنبه ۱۴ تیرماه
#چرکنویس
@Rfrens
« تاریخِ گذشته شالودۀ حال و آینده است. هیچ ملتی نمی تواند بدون توجه به گذشته خود آینده خویش را بصورت واقع بینانه ای طراحی کند، زیرا سرنوشت هر فرد وابسته به طرز فکر و روحیات و خصایص و نقاط ضعف و قدرت روحی آن ملت است که ریشۀ همۀ آنها را باید در طرز تکوین این روحیات و خصایص در طول قرن های گذشته جستجو کرد.
در دنیای کنونی دیگر تاریخ را نمی توان فقط توالی یک سلسله ارقام و اعداد و نقل یک سلسله حوادث و وقایع دانست، بلکه آنچه امروزه اهمیت دارد، درک علل بروز این حوادث و تحلیل و تجزیه عواملی است که این وقایع را بوجود آورده اند.
اکنون تاریخ نیز مانند هر دانش دیگر بصورت علمی دقیق درآمده است که اساس آن، توجه به چگونگی سیر تکامل جوامع و ملل است، نه صرفاً آن حوادثی که در سطح خارجی این تحولات بچشم می خورند.
تاریخ چند هزار سالۀ ایران، با میراث عظیم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، فلسفی، هنری و ادبی آن، میدان عملی نامحدود برای هر نوعی تحقیق و تتبع علمی بشمار می رود...»
- از پیام زنده یاد محمد رضا شاه به مناسبت گشایش نخستین کنگرۀ تاریخ - تهران، شنبه ۱۸ آبان ماه ۱۳۴۷ (نهم نوامبر ۱۹۶۸)
https://twitter.com/rusecular/status/1676353306761764865?t=xOAGH-IK0P7q-PkgsngvGQ&s=19
مونا بختیاری میگوید #ناهید_شیرپیشه در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است
مونا بختیاری خواهر #پویا_بختیاری در توییتر نوشت: «این بار که به ملاقات مادرم رفتم متوجه شدم تنها پس از گذشت ۳هفته که در بند عمومی بود به درخواست خودش به انفرادی منتقل شده است»
instagram.com/m0nabakhtiyari
Mona_Bakhtiyari
@mamlekate
🔴 تمام پیامرسان ها و پلتفرم های داخلی موظف شدند اطلاعات کاربران را رصد ارسال و کنترل کنند.
طبق برنامه هفتم توسعه تمام پایگاههای دارای داده موظف به ارسال اطلاعات کاربرانایرانی به سامانه رصد سبک زندگی مردم میشوند.همه اطلاعات خصوصی کابران در این سامانه زیر ذره بین و کنترل میشود/تجارت نیوز
@mizangorup