admin: @arithland
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۹ از ۱۱. وقتی ریاضی میخوانم خیلی زود خسته میشوم.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۷ از ۱۱. در محیط شلوغ نمیتوانم مطالعه کنم.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۵ از ۱۱. درس معلم با امتحانی که میگیرد همخوانی ندارد.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۳ از ۱۱. درس را میفهمم ولی مسألهها را نمیتوانم حل کنم.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۱ از ۱۱. در مطالعه مشکلی ندارم ولی از امتحان نتیجه خوبی نمیگیرم.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
مجید میرزاوزیری
شنبه ۲۱ فروردین ۰۰ ساعت ۲۱
شرکت برای عموم آزاد است.
vroom.um.ac.ir/mirzavaziri
اگه یه وقت کسی گفت
بوس میدهید به بنده؟
بهش بگیم با لبخند
نوکرتم، شرمنده
بعد الکی این جوری
بوس میکنیم هوا رو
میگیم کنار گذاشتیم
سهمیه شما رو
مجید میرزاوزیری
اسفندماه ۹۸
@mirzavaziribooks
شادی
لازم است ما
نشانی آبادی خود را
خیلی بزرگ
-طوری که از کهکشانهای مجاور هم
قابل رؤیت باشد-
به هر صورتی که شده
به اطلاع فرشتههای مأمور شادی
برسانیم.
گیرم آنها
راه خانه ما را
فراموش کرده باشند.
ممکن است مثلاً
شیوع بیماری را بهانه کرده باشند
تا به ما کمتر سر بزنند.
میشود ما
چراغهایی رنگارنگ را
در دلهامان روشن کنیم
و بذر شادی را
-بی چشمداشت-
در دل هم بکاریم.
میشود ما
با یک جمله ساده دوستت دارم
به رهگذری پیر که از مقابلمان میگذرد
روزمان را روشن کنیم
و به فرشتگان مأمور شادی
این پیغام را برسانیم
که هنوز عاشق هم هستیم.
ما باید
نگران کودکی باشیم
که مادرش را
در بازار شب عید
-که هرگز نرفتهاند-
گم کرده است.
ما باید
هر طور که شده
به فرشتگان مأمور شادی
نشانی آبادی خود را بدهیم
و ملتمسانه
اصرار کنیم
که دوباره
مثل هر سال
به عید دیدنی ما بیایند.
چراغهای رنگارنگ دل ما،
جمله ساده دوستت دارم به رهگذری پیر،
ارسال نشانی آبادی به کهکشانهای مجاور،
و هر کاری که از دستمان بر میآید
لازم است تا ما
شادی را
دوباره
مهمان دلهای همه مردم این آبادی کنیم.
این
وظیفه همه ماست.
۶ فروردینماه ۰۰
مجید میرزاوزیری
@mirzavaziribooks
برای «حال» ریاضیات کشور چه میشود کرد؟
این عنوان میتواند دو معنی را در ذهن متبادر سازد: ۱. برای بهبود احوال ریاضیات در کشور چه کنیم؟ ۲. در حال حاضر برای ریاضیات کشور چه چارهای داریم؟
من عمداً هر دو مفهوم را مد نظر دارم.
حال ریاضیات ما خوش نیست. این را اکثر قریب به اتفاق متخصصان و کارشناسان کشور اذعان دارند. نوجوانان روی خوشی به ریاضیات نشان نمیدهند. قابلیت اشتغالیابی ریاضی به ظاهر وسیع نیست. مجموعه افراد مرفه علمی کشور، اشتراک اندکی با مجموعه ریاضیورزان واقعی دارد. ریاضیات، دوستداشتنی نیست و از همه مهمتر این که دکور ریاضیات ما در آموزش مدرسهای نمود پیدا میکند.
باید برای افزایش هواداران نوجوان ریاضی، اهتمام به ریاضیورزی در جوانی و خلق ریاضیات کاربردی در میانسالی برنامهریزی کنیم. باید الگوهایی با موفقیت بالا در همه ابعاد مادی و معنوی زندگی انسانی را در بین پیشکسوتان ریاضی کشور شناسایی کنیم و به نسل نوجوان و جوان متذکر شویم که زندگی درست و بی عیب و نقص با گذر از مسیر ریاضیات نیز ممکن است. باید عملاً حرفها را به عمل تبدیل کنیم.
پیشینه ریاضیات کشور و وجود قلههای مرتفع در بین ریاضیدانان ایرانی با معیارهای جهانی، مؤید آن است که اسلاف ریاضیورز ما پایههای ریاضیات کشور را به خوبی تبیین کردهاند، ترسیم نمودهاند و به عینیت رسانیدهاند. ما در مقام نظریهپردازی چیزی کم نداریم.
با این وجود، احوال فعلی ریاضیات کشور نشان میدهد که ما اهمیت بیشتر را به نظریهپردازی دادهایم و از اجرا غافل شدهایم؛ شاید بدان دلیل که در اجرای اندیشهها از توانایی ریاضیورزان جوان خود کمتر بهرهمند بودهایم.
شورای «اجرایی» انجمن ریاضی ایران، بنا به وجه تسمیه خود، باید بیشتر بر امر اجرا همت گمارد و حضور خود را در مویرگهای جامعه پررنگتر سازد. تأثیرگذاری اجتماعی، این کلید طلایی برندسازی از یک هویت، در اتاقهای در بسته رخ نخواهد داد.
تاریخ ریاضیات نشان میدهد که ریاضیدانان برجسته نیز در دو رسته کلی فعالیت کردهاند: الف. ساختمانسازی؛ ب. حل مسائل خلاقانه و ابتکاری با جزئیات دقیق.
افرادی مثل اقلیدس، پئانو، زرملو، فرانکل، هیلبرت و باناخ ساختمانها را ساختهاند و نظریهپردازانه شالودهها را بنیان نهادهاند و دیگرانی همچون تالس، گاوس، اویلر و اردوش مسألههای ابتکاری را حل کردهاند و ظرافتهای بسیاری را به ساختمانها افزودهاند. نظریهپردازی برای اسکلتبندی و نیز عملگرایی برای نماسازی، هر دو مهم هستند.
تصور میکنم انجمن ریاضی ایران با بیش از پنجاه سال سابقه، بنیان محکمی دارد و شالودههای عمیقی برای آن تبیین شده است. در «حال» حاضر باید پرچم در دست جوانان ریاضیورزی باشد که برای «اجرایی» کردن این اندیشهها در شورای اجرایی انجمن ریاضی ایران گام بردارند. این دقیقاً همانند یک مسابقه دو امدادی است: در دورهای قبلی مسابقه، پیشکسوتان به بنیانگرایی پرداختهاند و اکنون پرچم باید به دست کسانی برسد که میخواهند دور بعدی را با رویکرد عملاً اجرایی طی کنند.
شورای اجرایی باید در هر دو سوی برای بهبودی «حال» ریاضیات کشور تلاش کند: بالا بردن نقاط ماکزیمم برای ریاضیدانانی که بر قله ایستادهاند و ارتقا نقاط مینیمم ریاضیات در کل جامعه. اولی به آموزش عمیق و سطح بالا احتیاج دارد و دومی به ترویج جذاب و هوشمند.
۳ فروردینماه ۰۰
مجید میرزاوزیری
@mirzavaziribooks
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
Arithland
Since 1999
09375000937
لینک نسخه ضبط شده سخنرانی در آپارات:
https://aparat.com/v/mzZci
/channel/mirzavaziribooks/1069
فیلم کامل سخنرانی «راه مریم» در نشانی
http://www.mmirzakhani.org/fa/edu/webinar/
آمده است.
چگونگی انجام پروژه / ویژه دانشجویانم در ترم دوم ۰۰-۹۹ / مجید میرزاوزیری
@mirzavaziribooks
راه مریم
از سری وبینارهای بنیاد مریم میرزاخانی
دوشنبه ۱۸ اسفندماه ۹۹ ساعت ۲۰
webinar.mmirzakhani.org
من
پرندهای را میشناختم
که یک روز صبح
همراه آفتاب آمد
و یک روز صبح
بی آن که آفتاب غروب کند
غروب کرد.
این حکایت همه ماست:
غروب میکنیم؛
دیر یا زود
پیر یا جوان.
مهم این است که جاری باشیم؛
درست مثل رود.
رود که باشی
مرگ معنا ندارد
و تو
در رگِ زندگیِ طبیعت
راه میروی.
من رودخانهای را میشناختم
که آمدنش را آغازی نبود؛
و گرچه همیشه میرفت
اما
هیچگاه رفتنی نبود.
او
اکنون
در همه ما جریان دارد
و طبیعتِ جامعه ما
چه آنهایی که با ریاضیات مأنوساند
یا دیگرانی که میانه خوبی ندارند
جریانِ بزرگی او را میدانند
و به خروشان بودنش
افتخار میکنند.
من
دلتنگ رودخانهای هستم
که گرچه میرود
اما
هیچگاه رفتنی نیست.
مجید میرزاوزیری
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۸ از ۱۱. این که راه حل از کجا آمده است را نمیفهمم.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۶ از ۱۱. فرمولهای ریاضی برایم فرّار هستند.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۴ از ۱۱. نمیتوانم بفهمم که چرا راه حلم اشتباه است.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
۲ از ۱۱. هنگام مطالعه یک کتاب ریاضی از همان ابتدا مشکل دارم.
@mirzavaziribooks
برای مشکلم با ریاضی چه کنم؟
مجید میرزاوزیری
شنبه ۲۱ فروردین ۰۰ ساعت ۲۱
شرکت برای عموم آزاد است.
vroom.um.ac.ir/mirzavaziri
شهروندان عزیز شهر ریاضی
با سلام و عرض تبریک سال نو
کادر اجرایی مسابقات شهر ریاضی، با تکمیل زیرساخت مجازی انگلیسی، تصمیم دارد نسخه انگلیسی مسابقه مجازی شهر ریاضی را در ۲۰ فروردینماه ۱۴۰۰ برگزار نماید. افتخار داریم از تیمهای بالای ۹۰۰۰ امتیاز در مسابقه مجازی کشوری که در ۲۸ شهریورماه ۱۳۹۹ برگزار شد دعوت کنیم تا در این مسابقه شرکت نمایند. از آنجایی که لوح تقدیر و گواهی شرکت در این مسابقه به زبان انگلیسی صادر خواهد شد، لازم است نام و نام خانوادگی این شهروندان در سایت انگلیسی آریثلند درج شده باشد. برخی از این افراد قبلاً این کار را انجام داده بودند و برای برخی دیگر این کار توسط کادر اجرایی انجام شده است. با این حال لازم است صحت آن توسط خود شهروند بررسی گردد.
ممنون میشوم اگر با کد ملی و رمز خود وارد سایت انگلیسی به نشانی
en.arith.land
شوید و اطلاعات پروفایل خود را مجدداً بررسی نمایید. لازم است این کار تا پایان روز ۱۲ فروردینماه ۱۴۰۰ انجام شود که بتوانیم تیم شما را به طور رایگان در مسابقه انگلیسی ثبتنام نماییم.
شرکت در این مسابقه برای کلیه افراد با هر سن، هر مدرک و از هر کشوری نیز مجاز است اما لازم است خودشان شهروند آریثلند شوند، اطلاعات خود را در سایت انگلیسی تکمیل نمایند و برای ثبتنام اقدام نمایند.
از این که همواره، حتی به شکل مجازی، همراه ما هستید متشکرم. خوشحالم که شیوع بیماری و حذف مسابقات حضوری باعث کاهش ارتباط من با شهروندان شهر ریاضی نشده است و رشد تعداد شهروندان به حدود ۸۰۰۰ نفر مؤید آن است که شما هرگز ما را فراموش نکردهاید.
ارادتمند
مجید میرزاوزیری
با صدای سرکار خانم نیلوفر
t.me/mirzavaziribooks/611
چند وقته از شهرمون
هوای شادی رفته
غصه شده کارمون
اون هفته و این هفته
بچهها خوب میدونن
علاج اون شادیه
شادی فقط حق این
مردم آبادیه
باید قوی باشیم ما
کمک کنیم ما به هم
یه وقت نیاد تو دلها
غصه و رنگ ماتم
مراقب هم باشیم
تو این روزای سختی
گل بگیم و بشنویم
از یاد بره بدبختی
برای ایران خانم
دوباره جشن بگیریم
نشون بدیم به دنیا
عالی و بینظیریم
ولی باید بگم ما
مراقب هم باشیم
باید یکی دو هفته
تو کوچهها کم باشیم
دست ندهیم به هم ما
برای خاطر هم
روبوسی ممنوع شده
تو مهمونیها کم کم
اگه یه وقت کسی گفت
بوس میدهید به بنده؟
بهش بگیم با لبخند
نوکرتم، شرمنده
بعد الکی این جوری
بوس میکنیم هوا رو
میگیم کنار گذاشتیم
سهمیه شما رو
بعدش بهش قول میدیم
بالاخره به زودی
جشن میگیریم با شادی
تو عید با ماهی دودی
اگر بابا بزرگ گفت
بهت بدم یه عیدی؟
بهش میگیم تشکر
ولی نباشه نقدی
بچهها خوب میدونن
پولا چقدر کثیفن
علیالخصوص وقتی که
بیرونِ جیب و کیفن
اگر مامان بزرگ خواست
دورهمی بگیره
بهش میگیم مامان جون
دلم پیشت اسیره
ولی بذار یه مدت
دوری کنیم و دوستی
وقت زیاده برای
عشقای زیر پوستی
باید مراقب باشیم
فقط یکی دو ماهی
تا پاک بشه شهرمون
از غم و از سیاهی
یه نکته مهم هست
که بچهها میدونن
فرشتهها تو زمین
نه توی آسمونن
فرشته زمینی
پرستار و دکتره
که جون میدن برای
سلامتی یک سره
باید برای اونها
دعا کنیم صبح تا شب
یه وقت مریض نشن وای!
تو جسمشون نیاد تب
بچهها جون باید ما
قوی باشیم همیشه
تا دوباره بشیم ما
مشغول کار و پیشه
برای ایران خانم
دوباره جشن بگیریم
نشون بدیم به دنیا
عالی و بینظیریم
مجید میرزاوزیری
۱۱ اسفندماه ۹۸
بحث متسلسل قرن جدید و قدیم
بحث در مورد این که قرن جدید آغاز شده است یا نه موضوع داغ نوروز است. حتی اگر در قرنطینه باشید میتوانید این جدال را در فضای مجازی ببینید. شاید این مسأله بیشتر بدان دلیل باشد که آدمها، گرچه روی خوشی به ریاضیات نشان نمیدهند، با این حال شیفته بحثهای منطقی هستند.
پاسخ به طور ساده این است: از نظر مردم بله و از نظر مورخین نه.
حقیقت این است که چون شروع تاریخ با سال صفر بوده است، پس در پایان سال صفر، یک سال از آغاز تقویم گذشته و در پایان سال ۹۹، صد سال به پایان رسیده است.
از سوی دیگر واقعیت امر این است که مورخین، سال صفر را برای آغاز قرن در نظر نگرفتهاند و اکنون از آنجایی که این قرارداد در تاریخ ثبت شده و قرنهای گذشته بر این منوال مورد سنجش قرار گرفته است، پس در هر قرن فقط یک سال وجود دارد که دو رقم سمت چپ آن، همان شماره قرن است. مثلا قرن ۱۴ هجری خورشیدی فقط حاوی یک سال با دو رقم سمت راست ۱۴ است و این سال همین سال ۱۴۰۰ است.
بنابراین میشود گفت که قرن جدید مردمی آغاز شده و قرن جدید مورخین به آخرین سال خود رسیده است. نگران منطق و ریاضیات نباشید. هر دو درست است. از نظر منطقی این امکان وجود دارد که دو گزاره نقیض هم در دو دستگاه مختلف اصل موضوعی متفاوت، درست تلقی شوند.
۵ فروردینماه ۰۰
مجید میرزاوزیری
پینوشت: به عنوان یک منبع برای اطمینان از صحت گفتههایم، اینجا را ببینید:
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Century
@mirzavaziribooks
بهار دوستداشتنی از راه میرسد و دیگربار این حقیقت را به آدمی یادآوری میکند که عشق، همدلی، از خودگذشتگی، محبت بیچشمداشت و دوست داشتن طبیعت، مهمترین مؤلفههای زندگی انسانی در عصر حاضر است.
ما، برای مقابله با شیوع نگرانیهای ناخواسته، نیازمند ابراز محبت هستیم و لازم است هر لحظه به یکدیگر خاطرنشان سازیم که هر یک از ما بدون دیگران تا چه حد میتواند در برابر ناملایمات شکننده باشد.
در این بهار سحرانگیز، سعادت، سلامتی، سرزندگی، سرور و سرافرازی را برای یکایک ایرانیان آرزومندم و امید دارم خانه دلتان همیشه سبز باشد.
۱ فروردینماه ۱۴۰۰
مجید میرزاوزیری
رئیس کالج دانشگاه فردوسی مشهد
من در ۲۷ کلمه سال نو را به شما تبریک میگویم:
«عرض شادباش!
قطعاً ترنم نسیم هستیبخش آسمانی، چنان آرامشبخش، روحنواز، همایون، مبارک، شادیآفرینست که لزوماً احتیاجِ تبریک قالبی رسمی نیست. پروردگار یکتا، شما را وجودی سرشار تاباند.»
پینوشت: این تبریک حاوی یک پیام رمز است. برای استخراج این رمزواژه کافیست حروف اول کلمات را پشت سر هم قرار دهید.
۱ فروردینماه ۰۰
مجید میرزاوزیری
@mirzavaziribooks
💠وبینار
《غبار غم برود》
🔹مجید میرزاوزیری
استاد گروه ریاضی محض و گروه مهندسی کامپیوتر دانشگاه فردوسی مشهد
🕛 شنبه ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۹، ساعت ۱۲ تا ۱۳
https://didar.um.ac.ir/joinroom/ferdowsi/h_mirebrahimi
🔸ترجیحا از مرورگر کروم استفاده شود.
شاید
مأموریت ما این بوده
که روزی
از افلاک به خاک آییم
تا لبخندی را
جست و جو کنیم.
کسی چه میداند
شاید ما
تصویری از سیارکهایی در بالاییم
که میلیونها سال است
کهکشانها را چرخیدهایم
و سرانجام
این پایین
یکدیگر را یافتهایم
تا سر بر شانه هم گذاریم.
بیتردید اگر غیر از این بود
تولد در این سیاره
بیمعنی مینمود.
ما
-صرفاً-
به دنیا آمدهایم تا
واژگان کتابی شویم
که عشقی آسمانی را
به زبانی زمینی
در سرتاسر هستی
منتشر کند.
باید
مأموریت ما
-صرفاً-
این باشد
که جان را به تمامی
لبخند شویم.
۱۷ اسفندماه ۹۹
مجید میرزاوزیری
پینوشت: تولدت مبارک کامیار
افراد راه یافته به مسابقه استانی مجازی شهر ریاضی میتوانند تیم دلخواه خود را در یکی از مسابقات
پنجشنبه ۲۸ اسفندماه ۱۳۹۹ ساعت ۲۱ تا ۲۲:۳۰
چهارشنبه ۱۱ فروردینماه ۱۴۰۰ ساعت ۲۱ تا ۲۲:۳۰
از طریق نشانی
e.arith.land
ثبتنام نمایند. شرکت در یکی از مسابقات کافی است و این دو مسابقه با یکدیگر مقایسه خواهند شد؛ یعنی در بین کل امتیازات کسب شده در این دو مسابقه، سه تیم برتر رده یک و سه تیم برتر رده دو جایزه را دریافت خواهند کرد.
Arithland
Since 1999
09375000937
@arithlandch
قبل از این معلم جمله بعدی را بنویسید، دخترک پرسید: نمیخواهید برای قصه خود عنوانی بگذارید؟
معلم سرش را خاراند و نوشت: بعضی حکایتها به خود عنوان نمیگیرند. مثلاً که چه؟ اسمش را بگذارم دلتنگی؟ چه کسی باورش میشود که من دلتنگ کسانی شدهام که حتی یک بار هم آنها را ندیدهام.
معلم از قول دخترک نوشت: اِوه! مگر میشود؟
معلم پاسخ نوشت: میشود. خوب هم میشود. من برای هر یک از شاگردانم چهرهای تصور کرده بودم؛ در ذهنم. و هر کدام از آنها یک صندلی در اتاق ذهن من داشتند. یکی بود که همیشه کلاسهای مجازی را دیر میآمد و زود میرفت. صندلیاش کنار در بود. انگار میخواهد زودتر فلنگ را ببندد. یکی دیگر از شاگردانم بود که پلکهایش را متصل به هم میزد. من او را ندیده بودم ولی دستخطش این را میگفت. دستخط تندی داشت. عمداً چیزهایی را مینوشت و خط میزد. میخواست نشان دهد که از خودش نوشته و فکر کرده ولی این طور نبود. مثل کسی که مدام پلکش میپرد. انگار چشم به راه کسی است. یک شاگرد چپدست هم داشتم. این را وقتی فهمیدم که از برگه امتحانیاش عکس گرفته بود و برایم فرستاده بود. چند کاغذ را با سوزن به هم چسبانده بود و جهت سوزن نمیتوانست کار یک راستدست باشد. استرس داشت. نگران بود که برگههایش در خانه هم از همدیگر جدا شوند و یکی از آنها گم شود و به دست من نرسد.
از قول دخترک نوشت: اِوه! و همه اینها را بدون این که آنها را ببینید فهمیده بودید؟
پاسخ معلم عجیبتر از آن بود که حتی خودش هم فکرش را بکند. نوشت: من بیشتر از اینها را هم فهمیده بودم. مثلاً این که کدام یک دلش پیش دیگری بود و فرصت کرده بود به آن دیگری بگوید یا نه. شاید تعجب کنی ولی فهمیدنش سخت نبود. سه بار پیش آمد که میخواستم درس مجازی را شروع کنم و یکی گفت هنوز همه نیامدهاند. چند دقیقه بعد که یک نفر به کلاس ملحق شد پرسیدم حالا میتوانم درس بدهم؟ همه آمدهاند؟ و او پاسخ داد بله. میفهمی؟ همه برای او همان یک نفر بود. وقتی نمرات را داده بودم او دوست داشت نمره همه را بداند؛ و باز هم همه برای او همان یک نفر بود. او در کل ترم فرصت پیدا نکرده بود که به وی بگوید همه از نظر او همان یک نفر است. این بار اما این جرأت را یافته. این را از شکلکهایی که آن دو، به طور مشترک، کنار جزوههاشان کشیده بودند فهمیدم. حالا دیگر شکلکهایشان هم یکی شده.
واقعاً معلم راست میگفت که بعضی حکایتها عنوان نمیگیرند. دلتنگی ماجرایی نیست که بشود اسمی برایش گذاشت؛ مخصوصاً اگر دلتنگ کسانی شوی که هر کدام از آنها در اتاق ذهن تو یک صندلی برای خودشان دارند و تو بی آن که آنها را ببینی همه آنها را شناخته بودی. گاهی اوقات آدمها، بی هیچ تصویری، برایت متصور میشوند. گاهی اوقات تو معلمی میشوی که دلتنگ دیدن روی ماه شاگردانش است و بدون هیچ عنوانی حکایتش را به همراه دخترکی مینویسد. گاهی اوقات همه چیز کودکانه میشود؛ حتی برای معلمی که در آستانه نیم قرنگی است.
۱۰ اسفندماه ۹۹
مجید میرزاوزیری
@mirzavaziribooks