🌕جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲
🌾طالع امروز متولدین #فروردین:
امروز دلتان می خواهد که اول به تفریح و خوشگذرانی بپردازید و بعد از آن سراغ کارهای اصلیتان بروید. تمرکز روی کارهایتان برای شما تقریبا غیر ممکن است ولی پرداختن به کارهایی که حواستان را پرت می کنند نیز برایتان ممکن نیست. اگر عجله ای در کار نیست تا بعداز ظهر صبر نکنید و اول کمی برای خودتان و کارهایی که دوست دارید وقت بگذارید و بعد از آن به کارهای مهمتر خود برسید.
🌾طالع امروز متولدین #اردیبهشت:
امروز آنقدر به منطقی بودن اهمیت می دهید که تمام رویاها و خواسته هایتان را رها کرده و به فکر به کار گرفتن انرژیتان در مسیری هستید که در حداقل زمان ممکن نتایجی قابل لمس در اختیارتان قرار دهد. احساس نیاز شدیدی به استقلال در وجود خود احساس می کنید و شاید در مسیر رسیدن به آن با وجود تمام تلاشتان برای منطقی بودن، برخی رفتارهای غیر منطقی از خودتان نشان دهید. ولی این نکته را به یاد داشته باشید که نباید افرادی که شما را حمایت می کنند آزرده خاطر کرده و پل های پشت سرتان را خراب کنید. تا جای ممکن سعی کنید که حرف هایتان را با خونسردی تمام و بدون دعوا راه انداختن بیان کنید.
🌾طالع امروز متولدین #خرداد:
زندگی آن قدر بد نیست که تصور می کنید. کم از رختخواب بیرون بیایید و دنیا را از نگاه دیگری تماشا کنید. امروز زمان خوبی برای بیدار شدن از خواب غفلت است. بلند شوید، لباس شیک بپوشید و بیرون بروید. زیبایی های دنیا را ببینید و از کارهایی که می توانید انجام دهید، غافل نشوید. عشق و عاطفه برای ما امروز با حسی از امنیت و اعتماد همراه است. همین موجب خوشحالی شما است. مکالمه با شریک عاطفی نیز در مسیر خوبی پیش می رود.
🌕جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲
🍀طالع امروز متولدین #تیر:
هنگامی که شما برای کمک کردن به فردی پیش قدم می شوید مهارتهای سازمان یافته شما می تواند آن فرد را نجات دهد. شما اصلاً دوست ندارید که در جلوی جمع به دیگران کمک کنید؛ و واقعاً دوست ندارید که شناخته بشوید. اغلب اوقات همین که بفهمید کار سخت شما مؤثر بوده احساس رضایت خواهید کرد و شما می توانید هر تصمیمی که گرفته اید را به اتمام برسانید.
🍀طالع امروز متولدین #مرداد:
فشار زیادی بر روی شما است به دلیل تعهدات شخصی که دارید. باید آنها را انجام داده تا به رضایت کافی برسید. حتی اگر شما منظم و دارای روش باشید، از مرزهایی که برایتان گذاشته شده ناراحت هستید، و این میتواند پیشرفت شما را به خطر بیندازد. تا جایی که میتوانید باید دید بازی داشته باشید و نزدیکانتان را از مشکلات زندگی خود آگاه کنید.
🍀طالع امروز متولدین #شهریور:
امروز نگرانی هایتان و امواج منفی که در شما ایجاد می کنند مانع این هستند که از انرژی مثبتی که در اطرافتان قرار دارد لذت ببرید، ولی از این نگرانی ها فرار نکنید و با آنها روبرو شوید. فرار از این احساسات ناخوشایند تنها به آنها شدت بیشتری خواهد بخشید. آنچه ذهنتان را درگیر کرده است به زبان بیاورید، حتی اگر دیگران از شنیدن آنها خوشحال نشوند. بهتر است عزیزانتان بجای این که بعدا و در شرایطی دشوار مجبور شوند با واقعیت ها روبرو شوند، اکنون از احساستان با خبر شوند.
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
❀্᭄͜͡ᥫ᭡
⚘دنیا متعلق به آدماییه که
⚘صبح ها با یه عالمه
⚘آرزوهای قشنگ بیدار میشن
❤️ آدینهتونشادوسرشارازمهربونی❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
C᭄ᥫ᭡
این آهنگ مجید رضوی خیلی قشنگه>>🫂
بمون اینجا توی قلبم🫀
بینم بودنتو :)💜
#بفرستبراش...❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
C᭄ᥫ᭡
اولین بار که دیدمت ;
هرگز فکرش را نمیکردم “تـو”همان کسی
هستیکه قراره بعدها بارها برایش بمیرم :)🤍
#بفرستبراش...❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
C᭄ᥫ᭡
زندگیرا عشق❤️🔥
شیرین میکند😋
صبح را لبهایتـو 👄💋
#صبحتونبادلبـر❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
C᭄ᥫ᭡
⚘سلام خواستم بهت بگم
⚘دلیلی باش که آدما
⚘باور کنن
⚘هنوز تو دنیا
⚘خوبی وجود داره
⚘تو دلیلش باش..🍃🌸
#روزتـــون_قشنگـــــــ❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
C᭄ᥫ᭡
با تو فهمیدم معنای دوست داشتن
تا حد استخوان را... ❤️💋
#بفرستواسهجونت...❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
دیدی وقتی برف میاد
همه جا چقدر آروم میشه؟
[ تو دقیقا مثلِ برفی برای ذهن شلوغ من:)❄️ ]
تورنومنت هولدم ستلایت♠️🤩
هر روز ساعت 15:00
جایزه : تیکت ورودی تورنومنت 500 میلیون تومانی روز جمعه ساعت 20:00 😎
ثبت نام در این تورنومنت 👇
https://prsjzvjvh.com
https://prsjzvjvh.com
اخبار و هدایا8g👇
/channel/+TLdNeIVNETg0M2Yy
رقابت های جذاب فوتبال 📣🔥
استقلال - سپاهان ⚽️
🔥📣با ثبت نام و فعالیت در حساب های دلاری و تتری 6% بونوس نقدی نیز دریافت خواهید کرد. 📣🔥
با ثبت پیش بینی، بازی را با هیجان بیشتری تماشا کنید 😎
پیش بینی نتیجه این بازی در تک بت 👇
https://tkbnz6ismd.com
https://tkbnz6ismd.com
اخبار و هدایا8r👇
/channel/+mII_Xed0F6MxNDg8
😍 رمان زیبای [ مهــــــــا ]
هر روز در کانال میتینگ عاشقانه ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
/channel/mitingg/303068
#مهــــــا❤️ #قسمت_110
زير بازويم را گرفت و كنار گوشم به نجوا گفت:
- ازت می خواهم تنها ننشينی.اگر من كنارت نبودم،برو پيش بابا يا قسم يا پوريا.باشد؟
از اينكه نسبت به من تعصب داشت خوشحال شدم.به سالن پذيرایی رفتيم و كنار هم نشستيم.قسم هم به ما پيوست.
دوباره شايان دوربين به دست روبه حاضرين كرد و گفت:
- خب دوستان،حالا نوبت عكس گرفتن است.
پدرام گفت:
- مگر نمی خواستی فقط از خودت و زنت عكس بگيری؟
- یك حرفی زدم،بعد پشيمون شدم،چون من و آرزو هميشه كنار هم هستيم،اما دوستان را كه همييشه نمی شود ديد.
ـ داری اذيت می كنی.اگر می خواهی عكس بگيری،پس چرا اينقدر طولش می دهی،ما ديگر می خواهيم برويم.
- كجا برويد.قرار است همه،شب پيش ما بمانند.
- من و مها می رويم.من فردا صبح كلی كار دارم.
-چه ربطی به فردا دارد.صبح هر كس ميرود دنبال كارش،ولی امشب بايد همه دور هم باشيم.اگر بمانيد عكسهايی را كه گرفتم
نشانتان می دهم،وگرنه هيچ وقت آنها را نخواهيد ديد.
پوريا با تعجب پرسيد:
- تو كی عكس گرفتی كه ما نفهميديم.
- اين عكس ها ناغافل بدون اينكه بفهميد گرفته شده و آنقدر جالب است كه حاضرم بفروشم.پس ببين چقدر ارزش دارد.
پدرام با غيظ گفت:
- من كه می روم،همين الان نشان بده.
- نه نمی شود.فقط به آنهايی كه شب بمانند،نشان می دهم.
پوريا پرسيد:
- خب اگر ارزش نداشته باشد،آنوقت تكليف چيست؟
- مال تو يكی كه خيلی ارزش دارد.اين عكس را پنهان از چشم صاحبانش گرفتم و در حالتهای جالب و خنده داری.خب
می مانيد،يانه؟
آرزو رو به من و پدرام كرد و گفت:
یك شب بد بگذرانيد،دنيا زير و رو نميشود.مها جان تو چه می گويی؟
- من نمی توانم،به مامان گفتم شب برمی گردم.
- تلفن را برای همين وقتها اختراع كردند.
آرام با صدای آهسته ای به پدرام گفتم:
- بايد بروم.مامان غيرممكن است اجازه بدهد شب بيرون بخوابم.
- می دانم چه می گويی،ولی اين پسره لابد يك عكس های ناجور گرفته.من بايد بفهمم چه غلطی كرده.حالا يك زنگی بزن.شايد قبول كرد.
با اينكه می دانستم مخالفت خواهد كرد.با موبايلم شماره خانه را گرفتم.تا صدايم را شنيد گفت:
- راه خيلی دور است،مامان صبا اصرار می كند امشب اينجا بمانيم.
- امكان ندارد.همين الان ماشين می گيری می آيی.منتظرت هستم.
عروسی توی باغ است.اين موقع شب اين طرفها ماشين پيدا نمی شود.تمام دوستانم می مانند.الان به غير از من ودوستانم
فقط مادر و خواهر صبا اينجا هستند.پدر و برادرش رفتند منزل يكی از اقوامشان.
- خيلی خب بمان.فقط مواظب خودت باش.
C᭄ᥫ᭡
حال دلم وصله به حال دلت🫀
جون من جون خودت عوض نشو
واسه دلم خوبه چون آب و گلت
عشقمون چه خوشگله کنار هم..🫠
#بفرستبراش...❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
من میشم اون بوسه ای که رو اشکات میخوابه
من میشم اون لبخندی که کنار لبت میشینه
من میشم اون بادی که تو موهات میرقصه
من میشم اون خواب قشنگی که یادت میمونه
من میشم اغوشی که دردات فراموشت بشن
من میشم یه پناهگاه واسه تو تا یادت نره که هنوز زنده ای
یادت نره من اینجام و تا وقتی که من اینجام از هیچی نترس
😍 رمان زیبای [ مهــــــــا ]
هر روز در کانال میتینگ عاشقانه ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
/channel/mitingg/303068
#مهــــــا❤️ #قسمت_109
همان موقع پوريا به جمع پيوست و دخترهای حاضر در مجلس دور او جمع شدند.
شايان به شوخی گفت:
- می بينيد.اگر من هم مثل پوريا بودم، الان به جای يك زن،دوتا زن داشتم.
از حرف شايان كه خطاب به من بود،ترسيدم و رفتم كنار آقای شمس بزرگ نشستم.در كنارش احساس امنيت میكردم.آنقدر گرم و خودمانی با من حرف می زد كه مثل پدرم به او اطمينان داشتم.
همين كه نشستم گفت:
- نمی دانم چرا از اين پسره شايان اصلا خوشم نمی آيد.
پوريا در حاليكه به طرفم دست تكان می داد به سمت ما آمد و گفت:
- سلام مها خانم.ببخشيد كه سرم شلوغ بود و دير به خدمت رسيدم.
- بله ديدم،حق با شماست.
- مسخره ام می كنيد؟
- اختيار داريد،گفتم كه حق با شماست.
- بله كاملا حق با من است.به من چه كه پدرام بی عرضه است.بالاخره هر گلی بويی دارد.
پدرام از پشت سرش گفت:
- آخر اگر من جای تو بودم و می خواستم مثل تو باشم كه چيزی گيرت نمی آمد.
- با عرض معذرت.آقا پدرام.شما اگر خيلی راست می گويی،همين مهاخانم را نگه دار،بقيه اش پيش كش.
- نمی دانم چرا قبل از اينكه زن بگيرم،اين حرف را نی زدی؟
- چرا نمی زدم تازه الان دارم مراعات شما و به خصوص مهاخانم را می كنم.
قسم آمد،كنار من و گفت:
- خدا را شكر مهاجان كه شمااينجا هستيد،وگرنه اين دو تا چه می كردند؟
موهايم را درست نبسته بودم،ريخته بود دورگردنم و اذيتم می كرد.بلند شدم رفتم به اتاق خواب آرزو،در را بستم و با
دست موهايم را مرتب كردم كه ناگهان در باز شد و شايان دوربين به دست آمد داخل،تا مرا ديد لبخندي زد،معذرت خواست،رفت.
قلبم داشت از جا كنده می شد،سريع موهايم را بستم و آمدم بيرون.پدرام تا مرا ديد،گفت:
- موافقی،برويم توی حياط،كمی قدم بزنيم؟
- باشد برویم ..
- راستی الان كجا رفته بودی؟
- داشتم توی اتاق موهايم را مرتب می كردم كه اقا شايان آمد آنجا.البته تا مرا ديد معذرت خواهی كرد و رفت.
با غيظ گفت:
- بايد همان موقع سيلی به صورتش می زدی تا آدم شود.نمی دانی چقدر از اين موجود متنفرم.نه اينكه فكر كنی به خاطرآرزوست.
البته دلم به حال آرزو هم می سوزد،چون می دانم با اين ازدواج سند بدبختی اش را امضا كرده.اين مرد نه چشم پاك است
و نه مرد زندگی.اصلا نمی دانم چطور راضی شد زن چنين آدمی شود!شايد به خاطر اينكه از شر من خلاص شود،اينكار را كرد.من نمی توانم...
- ای بابا شما دو تا كجا رفتيد . بياييد تو.
صدای ارزو باعث شد جمله ی پدرام ناتمام بماند.دلم می خواست بدانم چه چيزی را نمی تواند.
زير بازويم را گرفت و كنار گوشم به نجوا گفت:
- ازت می خواهم تنها ننشينی.اگر من كنارت نبودم،برو پيش بابا يا قسم يا پوريا.باشد؟
تورنومنت 200.000.000 تومانی
اسلات 🎰🤯
8 تا 11 اسفند ماه 🗓
این تورنومنت جذاب را از دست ندهید 🔥
بونوس های متنوع و تورنومنت های هیجان انگیز را با تکبت تجربه کنید 😉
آخرین لینک بدون فیلتر سایت👇
https://tkbnz6ismd.com
https://tkbnz6ismd.com
اخبار و هدایا8a👇
/channel/+mII_Xed0F6MxNDg8
C᭄ᥫ᭡
من تو را دوست دارم و🫶🏼♾
این آغاز و پایان همه چیز است…🥺🫂
#بفرستبراش...❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
C᭄ᥫ᭡
در بَند بَندِ دِلم نام تو حَک شده ..♥️
عشق یعنی وقتی کنارمی بی نیازم ،
از هر کس و هر چیزی در این دنیا هست ...
عشق یعنی عطر تنت که حتی بعد رفتنت رو لباسمه ...
عشق یعنی تمنای آغوشت بزرگترین خواسته هر روزمه ...
عشق یعنی نفس کشیدن در هوای نفست ، زندگیمه ...
عشق یعنی جز تو کسی رو نمیبینم و جز صدای تو صدایی نمیشنوم ...
عشق یعنی هرجای دنیا هر آهنگی رو بشنوم ، فقط تو بخاطرم بیای ...
عشق یعنی تنها خواستم از خدا ، داشتن تو برای همیشه باشه .❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️
وقتی باهاش قهرید بهش بگید:
“من بوسیدم گذاشتمت کنار، ولی میشه یه بوس دیگه بدی؟”:))
C᭄ᥫ᭡
یهوقتایی بهش بگو:
«تو قشنگترین دلیل برای نشون دادن
مهربونیخدا رو زمینی..»
بزار بدونه که چقدر برات خوشقلب بودنش با ارزشه :)
#بفرستبراش...❤️
┄•●❥ @mitingg♥️♥️