کسی حالِ دل من رو نداره
کسی حالش شبیه حال من نیست
گمونم زندگی از من بُریده
قواره اش قدِ دست و بالِ من نیست
صدام بیرون از این سینه نمیره
گلوم لبریزهِ حرفای نگفته ست
هزارتا آشنا با من غریبه اَن
هزارتا غصه تو قلبم نهفته ست
چه کردم با دلِ بی دست و بی پا
چییا اومد نخواسته رو سر من
چی شد که روزگارِ بی مروّت
درایِ بختُ بسته رو سر من
پراز دردم ، پراز دلشورگی هام
هوایِ این روزام حالِ خوشی نیست
هزار جور غصه ریخته تو دلم که
دیگه دل ، ودماغِ دلخوشی نیست
تو هم با من کجی کردی زمونه
بریدی شاخ و بالم رو با اره
تو ساختی خونه مو روی گسل تا
خراب شه رو سر من ذره ذره
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
این زن نماد ابر و باران است
شب گریه های او فراوان است
گول سکوتش را نخور، زیرا
آرامش ماقبل طوفان است
یک زن که دریا را بغل کرده
از ساحل تنگش گریزان است
ساکش پر است از سیبهای کال
بغضش شبیه تیغ بُران است
با خود نشسته درد می بافد
در خانه ای که عین زندان است
این خانه میفهمد چه می گوید
این خانه میداند که ویران است
#میترا_فرجی
/channel/mitrafarajiafshar
غمت را میخورم با اینکه میدانی پریشانم
غمم را میخوری با اینکه میدانم پریشانی
من و دلواپسی های تو و هر روزِ تنهایی
چه بد دلشورگی هایی که از چشمم نمیخوانی
#میترا_فرجی
/channel/mitrafarajiafshar
دوباره میرسی از راه و من پروانه خواهم شد
به شوق دیدنت پروانه ای دیوانه خواهم شد
بریز از خنده ات در کاسه ی چشمان خندانم
بریز از عشق در جانم که من ویرانه خواهم شد
#میترا_فرجی
/channel/mitrafarajiafshar
اول نشستی قصه ام را مختصر کردی
آنگاه این کاشانه را زیر و زبر کردی
من سایه بان خستگی های تنت بودم
هر شاخه از من را شکستی و تبر کردی
با شوق تو از پیله ام بیرون زدم اما
پروانه بیچاره ات را در به در کردی
دیوانه بودم که خیال عشق تو آمد
با عشقت این دیوانه را دیوانه تر کردی
ترسم همیشه از بریدن بود و از رفتن
اما تو این زن را زنِ روزِ خطر کردی
سوزانده ای دنیای خوبم را کنار خود
با رفتنت خاکسترم را شعله ور کردی
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
سفرت سلامت ای یار تو برو خدانگهدار
واسه ی تو روزای خوب واسه ی من غم دیدار
تو برو خدا به همرات برسی به آرزوهات
منم اینجا تک و تنها دلخوشم به یاد چشمات
سفرت سلامت ای یار
/channel/mitrafarajiafshar
هر کسی از در رسید و بند بر بندم کشید
خط بطلانی بروی طرح لبخندم کشید
دوست با دشمن چه فرقی می کند در این زمان
دشمنم زهری چشاند و دوست پابندم کشید
تا بلندم کرد دستِ غیرت اهل قلم
نوبهارم را گرفت و برف اسفندم کشید
عشق حرف تازه ای آورده بود از راه دور
خنجر نامهربانی روی پیوندم کشید
روزگار نامروت چادر مشکی به دست
چشم بر هر چیز زیبایی که افکندم کشید
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
یه روز بارونی بیا به مهمونیم
قرار پنهونی هرجا که میتونیم
من و تو و کوچه ...
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
مانند یک نقاشی تلخ و غم انگیزم
درگیر با این روزهای سرد پائیزم
من هستم و فنجان چای و دفتر و خودکار
یکشنبه های بی تو با خود اشک میریزم
با اینکه غرقم کرده اندوه نبودن هات
از خاطرات روزهای سبز لبریزم
نفرین نخواهم کرد با قلبم چه ها کردی
هر چند با درد نبود تو گلاویزم
خوردم قسم وقتی که از شاخه جدا گشتم
خود را به هر بی ریشه ای دیگر نیاویزم
#میترا_فرجی
/channel/mitrafarajiafshar
از اینکه همیشه شعر من غم دارد
یعنی که تو را تو را تو را کم دارد
اوج غم من جمعه نبوده ست ببین
سرتاسر هفته بی تو ماتم دارد
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
با خون نوشتیم آنچه را که قلب مان میخواست
دیوار بین ما نمی ریزد به هر توفان
سر در پناه عشق باشد، امن می ماند
فرقی ندارد آفتاب و برف یا باران
#میترا_فرجی
/channel/mitrafarajiafshar
تو باشی و من و موج و غروب و ساحل دریا
صدای موجهای آبی پاشیده بر شن ها
تو باشی و من و چای پر از طعم گل و بوسه
کنار قایقی لبریز از تنهایی دنیا
دو دست مهربانت بین دستم، شور میگیرم
دلم دلشوره می گیرد مبادا بعد تو... فردا
تو را من با تمام هستی خود دوستت دارم
تو را میخواهمت ای بهترین آورده ی دنیا
کنارم باش و این وابسته را با خود ببر تا تو
کنارم باش و معنا کن برایم بهترین ها را
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
اون روز رو میبینم بگردی دنبالم
بپرسی از همه هنوز دوستت دارم
به این فکر کنم چی موند ازت برام
به این فکر کنی بدون تو کجام
نگاه کنی برات چی مونده از شکست
پل های که یه شب پشت سرت شکست
/channel/mitrafarajiafshar
اصلا تو حواست نیست من محو تماشاتم
تو فکر یکی دیگه من پای قدمهاتم
تو راه میری آهسته من پشت سرت هستم
فکر تورو میخونم محکم به تو چشم بستم
/channel/mitrafarajiafshar
دیگه جات تو قلبم نیست 🥀
میخوام آروم و آهسته برم تا...
برم تا جنگل برفیِ چشمات
همونجایی که دنیامون عوض شد
همون لحظه که افتادم به پاهات
عجب روزایی بود اون لحظه ها که....
همون حس قشنگ و بی ریا که....
گذاشتی دستاتو رو شونه هام که....
کشوندیم با خودت هی پا به پا که....
منو درگیر چشمات کردی و بعد...
منو پابند حرفات کردی و بعد...
میون بازی شطرنج دنیات
دلم رو بی هوا « مات » کردی و بعد...
میخواستی تا که زخمامو ببندی
میخواستیم رو به این دنیا بخندیم
میخواستی سدِٓ راه غصه هام شی
میخواستیم در به روی غم ببندیم
چی شد قول و قرارت با دلِ من
چیکار کردی با اون عهدی که بستی؟
دلت اومد منو قالم بزاری
چجور راحت تونستی و شکستی؟
هنوزم با منی هرجای خونه
با هر چی اتفاق من میچرخی
یه وقتایی با این چشمام میبینم
داری دور اتاق من میچرخی
تو رو نفرین نکردم ماهِ پنهون
به جون اشکایی که پات هدر شد
ولی یه گوشه چشمی یه نگاهی
به من بنداز که بی تو در به در شد
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
از تو
یادی با من مانده و....
از من
چشمهایی تا همیشه منتظر
#میترا_فرجی
/channel/mitrafarajiafshar
وسط گریه های اجباری
وسط آن همه ولنگاری
تو رسیدی که مرهمم باشی
شانه ی امن و محکمم باشی
خوش به حالم که آمدی ، حالا
منم عشق و شور یک دنیا
تو رسیدی که آشیانم را...
هم زمین و هم آسمانم را...
بهترین هدیه ی خداوندی؛
طرح زیباترینِ لبخندی.
ماه بی مثلِ رودِ احساسم
به تو و بودنِ تو حساسم
تو بهشتِ شناورم هستی
تا همیشه به باورم هستی
ضربان دل مرا بو کن
با همین عاشقانه ام خو کن
من چه دارم به جز تو در دستم؟
من که دلداده ی دلت هستم
بنشین ، لحظه ای تماشا کن
لحظه ها را خودت محیا کن
تو خداوند جسم و جانی عشق
بهترین فرد کهکشانی عشق
بی تو میمیرم و نمی مانم
بر سر عهد بسته می مانم
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
ای کاش کسی از تو برایم خبری داشت
یک گوشه ی این شهر به سمت تو دری داشت
تنها دلِ من نه که همه عالم و آدم
هر کس که دلی داشت به سمتت نظری داشت
بیچاره دل خون شده ی خسته ی من بود
دنبال سرت حال بد و چشم تری داشت
هر چند برایت غزل از معجزه گفتند
اما قلمم حرف دل تازه تری داشت
با طعنه برایم شبی از عشق نوشتی
هرگز نچشیدی که مسیر خطری داشت
سر سلسله ی هر چه گل و نور و ستاره
ای کاش دلت از دل من هم خبری داشت
وقتی که به خنده به همه سرمه چشاندی
در کنج قفس مرغ دلم بال و پری داشت
حرف و غزل و شعر و دوبیتی و ترانه
هر نکته نوشتی به دل من اثری داشت
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
آواز خوشِ《بنان》و رویای قشنگ
در خانه ی ما تنیده آوای قشنگ
یک سینه دعا کنار شومینه و بغض
حافظ، من وتو ، یک شب یلدای قشنگ
#میترا_فرجی
@mitrafarajiafshar
کجایی که تنهایی و بی کسی
با من آشنا کرده حس غم و
ببین داغ دوری از آغوش تو
به زانو در آورده احساس مو
همه فکر و ذکرم شدی و هنوز
داره آب میشه دلم پای تو
ببین قفل لبهای من باز شده
من و قصه گو کرده چشمای تو
خیالم رو از عمق دلواپسی
تا رویای بوسیدنت میبرم
سکوتش شب و گریه پر میکنه
شبای که از خواب تو می پرم
نشد قسمتم باشی و پیش تو
به لبخند هر روزت عادت کنم
من و محو چشمای مستت کنی
تو رو مثل کعبه عبادت کنم
@mitrafarajiafshar
تهش همه ولم میکنند و میرن و تو هستی
من به همه آدمای دورم جز تو شک دارم
/channel/mitrafarajiafshar