🔷 منبر مجازی 61 🎙
1403/06/08
موضوع:
● آفرینش رسول خدا و اهل بیت علیهمالسلام
● محدودیتهای فهم و ادراک انسان
● اهل بیت علیهمالسلام معلمان ملائکه
● اصلاب شامخه و ارحام مطهره
● مقام حضرت ابوطالب علیهالسلام
● تحلیل و نقد روایت جعلی سقیفه در مورد بعثت در غار حراء
● شأن حضرت فاطمه بنت اسد سلاماللهعلیها
#رزیة_يوم_الخميس
#حدیث_قرطاس
#دوات_و_قلم
■ ماجرای حدیث قرطاس به نقل از شیخ مفید رحمه الله
▼ فَأَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْْهِ وَ آلِهِ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ: ائْتُونِی بِدَوَاهٍ وَکَتِفٍ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً. ثُمَّ أُغْمِیَ عَلَیْهِ.
فَقَامَ بَعْضُ مَنْ حَضَرَ یَلْتَمِسُ دَوَاةً وَکَتِفاً فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: ارْجِعْ! فَإِنَّهُ یَهْجُرُ!! فَرَجَعَ وَنَدِمَ مَنْ حَضَرَهُ عَلَى مَا کَانَ مِنْهُمْ مِنَ التَّضْجِیعِ فِی إِحْضَارِ الدَّوَاهِ وَالْکَتِفِ فَتَلَاوَمُوا بَیْنَهُمْ فَقَالُوا: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ لَقَدْ أَشْفَقْنَا مِنْ خِلَافِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه.ِ
فَلَمَّا أَفَاقَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ بَعْضُهُمْ أَ لَا نَأْتِیکَ بِکَتِفٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَدَوَاةٍ؟ فَقَالَ: أَ بَعْدَ الَّذِی قُلْتُمْ؟! لَا وَ لَکِنَّنِی أُوصِیکُمْ بِأَهْلِ بَیْتِی خَیْراً.
ثُمَّ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ عَنْ الْقَوْمِ فَنَهَضُوا، وَبَقِیَ عِنْدَهُ الْعَبَّاسُ وَالْفَضْلُ وَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَأَهْلُ بَیْتِهِ خَاصَّهً.
فَقَالَ لَهُ الْعَبَّاسُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ یَکُنْ هَذَا الْأَمْرُ فِینَا مُسْتَقَرّاً بَعْدَکَ فَبَشِّرْنَا وَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّا نُغْلَبُ عَلَیْهِ فَأَوْصِ بِنَا. فَقَالَ: أَنْتُمُ الْمُسْتَضْعَفُونَ مِنْ بَعْدِی. وَأَصْمَتَ فَنَهَضَ الْقَوْمُ وَهُمْ یَبْکُونَ قَدْ أَیِسُوا مِنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
▲ مرحوم شیخ مفید داستان حدیث قرطاس را این گونه نقل نموده و در آن به صراحت مى گوید که امیرالمؤمنین علیه السّلام در آن جا بوده است:
هنگامى حال رسول خدا صلّى الله علیه وآله کمى بهبود یافت، نگاهى به مردم کرده و فرمود: دوات و کتف (شانه گوسفندى) حاضر کنید تا مطلبى را بنویسم که پس از آن براى همیشه گمراه نشوید، در همان حال رسول خدا صلّى الله عليه وآله از حال رفت.
یکى از حاضران برخواست تا دستور حضرت را انجام دهد، عمر ابن خطاب گفت: برگرد! زیرا او هذیان مى گوید!! [در حالی که طبق نصّ صریح آیات قرآن کریم ﴿ﻭَ ﻣَﺎ ﻳَﻨْﻄِﻖُ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﻬَﻮی * ﺇِﻥْ ﻫُﻮَ ﺇِﻟﺎﱠﱠ ﻭَﺣْﻲٌ ﻳُﻮﺣﻰ﴾ پیامبر خدا صلّى الله عليه وآله در هر حالتی جز وحی هیچ نمی گوید.] آن مرد منصرف شد. کسانى که آن جا حضور داشتند، از این که در اجراى دستور رسول خدا صلّى الله عليه وآله را کوتاهى کرده بودند، ناراحت شدند، با یکدیگر گفتگو کردند و کلمه استرجاع «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» را به زبان رانده و از مخالفت با فرمان رسول خدا صلّى الله عليه وآله بیمناک بودند.
هنگامى که دوباره حال رسول خدا صلّى الله علیه وآله بهتر شد، برخى گفتند آیا اجازه مى دهید تا دوات و شانه حاضر نمائیم؟ آن حضرت فرمود: آیا بعد از این سخنى که گفتید؟! (دوات و شانه نیاورید) ولى شما را سفارش می کنم که با اهل بیتم به نیکى رفتار کنید.
سپس روى خود را از مردم برگرداند، مردم برخواستند و به خانه هاى خود رفتند؛ امّا عبّاس، فضل بن عبّاس و علىّ بن أبى طالب و اهل بیت ایشان (علیهم السّلام) باقى ماندند.
عبّاس عرض کرد: اى پیامبر خدا، اگر خلافت بعد از شما به ما خواهد رسید، و مى دانید که ما پیروز خواهیم شد، به ما بشارت داده و راهنمائى کنید، رسول خدا صلّى الله علیه و آله فرمود: شما بعد از من مستضعف و بى چاره خواهید شد، سخن دیگرى نفرمود، این عدّه هم با کمال ناامیدى و در حالى که گریه مى کردند، از خدمت رسول خدا صلّى الله علیه وآله مرخّص شدند.
📚
(الإرشاد ، ج ۱، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵)
🔷 منبر مجازی 59 🎙
🟡 لایو بسیار مهم و پر محتوا 🔻 1403/05/24
موضوع:
● زیارت اربعین
● خادمین زوار
● شناخت و فرمانبرداری امام
● ولایت تکوینی
● امام؛ معیار اصلی امتحان بشر
هشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:.. قُلْتُ: فَمَا لِمَنْ یجَهِّزَ إِلَیهِ وَ لَمْ یخْرُجْ لَعَلَّهُ تُصِیبُهُ لِقِلَّةِ نَصِیبِهِ قَالَ: یعْطِیهِ اللَّهُ بِکلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ- مِثْلَ أُحُدٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ یخْلِفُ عَلَیهِ أَضْعَافَ مَا أَنْفَقَهُ وَ یصْرَفُ عَنْهُ مِنَ الْبَلَاءِ مِمَّا قَدْ نَزَلَ لِیصِیبَهُ وَ یدْفَعُ عَنْهُ وَ یحْفَظُ فِی مَالِهِ.
هشام بن سالم: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین علیه السلام برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند (هزینه هایش را بدهد)، چه اجری دارد؟
۱. به ازای هر درهمی که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه می نویسد.
۲. چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمی گرداند!
۳. بلاهایی را که فرود آمده تا به او برسد، از او می گردانَد و از وی دور می کند و مالش حفظ می شود.
ابن قولویه، کامل الزیارت، ص ۱۲۹
اگر میتوانید زائران را از مرز به خانه برسانید. تراکم جمعیت و کمبود وسائل نقلیه و خستگی مشکلساز شده است....
فرصت خدمت را از دست ندهید...
روومــــو ننداز آقــــا زمیـــــن
🥀💔💔
#امام_زمان
#امام_حسین
#مشایه_اربعین
#اربعین
@mkh133 قلمرو
#زیارت_اربعین
◽️اعجاز
🔹روزنامه ای مصری نوشت:
آیا می دانيد؟
سعودی: اگر بیش از دو میلیون حاجی وارد خاکش شود اعلام نارضایتی میکند؟
عراق: اگر کمتر از 20 ملیون زائر داشته باشد ناراحت است!
سعودی: برای اداره دو میلیون حاجی وزارت تشکیل داده است!
عراق: کوچکترین موکب چای (چای ابوعلی یا همان چای امام حسین) امور هشت میلیون زائر رو میچرخونه!
سعودی: در مقابل خدماتی که ارائه میده دلار میگيره!
عراق: تمام خدماتش کاملا رایگان است!
سعودی: حج برایش موسم بهره وری اقتصادی است!
عراق: زیارت را موسم بخشش و عطا میدونه!
سعودی: دو ميليون حاجی باعث ترافیك و مسدود شدن راهها ميشه!
عراق: دو ملیون رقمی طبیعی در یک خیابان کربلاست!
سعودی: افزون بر هزینه هنگفتی که میگيرد، بر سر حجاج منت هم میگذارد!
عراق: از زائران بابت هر گونه کوتاهی عذرخواهی میکند!
سعودی: ورود ده هزار حاجی به یک خیابان باعث خفگی و مرگ مردم شد!
عراق: اگر سه ملیون زائر در خیابان باشه مسؤول موکب يه نگاه ميندازه به خیابان و میگه: خيابون خلوته پس کو زوار؟!
سعودی: شاهزاده ها با تشریفات طواف میکنند!
عراق: شاه و گدا پابرهنه به سوی معشوق رواناند!
باری، این اگر اعجاز نیست، پس چیست ؟
🔹
🔸
🔹
🔸
@mkh133 قلمرو
🔷 منبر مجازی 58 🎙
1403/05/22
موضوع:
● مقایسه مراسم حج با مشایه اربعین
● تفاوت خادمان عراقی با دیگران
▫️آیت الله مرعشی نجفی 4
🔹_آقای سید شهاب الدین!...
کم کم متوجه شدم، چشمانم را باز کردم دیدم شمع روشن است و سرم بر زانوی مرد عربی است که لباس بادیه نشینان اطراف نجف را بر تن دارد. هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، نگاهم را که برگرداندم، دیدم همچنان بیهوش در وسط سرداب افتاده است. خواستم برخیزم و بنشینم اما رمق نداشتم مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت. عجب طعم و مزهای داشت! هرگز خرما یا هیچ غذای دیگری با آن طعم و مزه نخورده بودم مزه آن خرماها هنوز هم زیر دندانهایم هست.
- خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید میکند،تنها به اینجا بیایی بهتر است بیشتر احتیاط کنی. متأسفانه این چند نفر شیعه هم که در سُرَّ مَن رأی هستند ملاحظه غربت عسکریین را نمیکنند. خوب است آنها حداقل روزی دوبار به حرم عسکریین مشرف شوند این باعث میشود که شیعیانی که برای زیارت و دعا به اینجا میآیند احساس امنیت بیشتری بکنند.
این حرفها را همان آقای عرب مهربان زد. بعدش هم حرف کتاب "ریاض العلماء" میرزا عبدالله افندی را پیش کشید و گفت:
- ای کاش این کتاب پیدا شود و در اختیار اهل علم و مردم دیگر قرار بگیرد. این کتاب خیلی – خیلی ارزشمند است...
حرفهایش به اینجا که رسید، یک لحظه، در فکر رفتم که:
- این مرد عرب بادیه نشین از کجا میرزا عبدالله افندی و کتابش را میشناسد؟! اصلا او از کجا در یک چشم بر هم زدن، پیدایش شد؟! از همه مهمتر، مرا از کجا میشناخت و نام مرا از کجا میدانست؟!
چگونه با یک نهیب او، این مرد قوی هیکل عرب، بیهوش شد؟! و...
هنوز در این افکار غوطه ور بودم که ناگهان متوجه شدم که از آن مرد مهربان خبری نیست. تازه فهمیدم که خرماهایی که به من داده بودند هسته نداشتند محکم با دو دست زدم بر سرم و نالیدم که: ای وای! خاک عالم بر سرم، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجة بن الحسن المهدی _علیه السلام_ بوده و ساعاتی نیز با او حرف زدهام و او را نشناختهام.
غم عالم بر دلم نشست، با دیدهای اشکبار، مثل دیوانهها از سرداب به قصد حرم عسکریین خارج میشدم تا بلکه یار را در آنجا بجویم، هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بیهوش در کف سرداب افتاده بود... ( پایان / والسلام)
@mkh133
▫️آیت الله مرعشی نجفی 2
تا اذان صبح، دو سه ساعتی بیشتر نمانده بود. برای چندمین بار در بسترم از این پهلو به آن پهلو شدم. لشکری از فکر و خیال از جلوی چشمانم رژه میرفت و خواب از دیدگانم میربود. با خود گفتم:
- امشب، شب جمعه است و متعلق به آقا امام زمان[عجل الله تعالی فرجه الشریف] خوب است که به سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم و حاجات خود را از آن حضرت بخواهم. گر چه کمی خطرناک است و ممکن است از ناحیه بعضی از آدمهای بی سر و پا و ولگردی که دشمنی قلبی با اهل بیت پیامبر[صلی الله علیه وآله] و شیعیان دارند مورد تعرض واقع شوم. آنها حاضرند به خاطر اندکی پول به خاطر عداوت با شیعیان، هر جنایتی را مرتکب شوند. شاید بهتر باشد که دوستانم را از خواب بیدار کنم و به همراه آنها به سرداب بروم. اما نه ممکن است حالش را نداشته باشند یا مجبور شوند توی۷ رودربایستی با من بیایند. از اینها گذشته، در حضور آنها، نمیتوانم آن طوری که دلم میخواهد با اقا درد دل کنم پس بهتر است...
با این افکار به آهستگی از جایم برخاستم، وضو گرفتم، عبا، قبا و عمامهام را پوشیدم و پاورچین پاورچین، از حجره خارج شدم. شمع نیم سوختهای را که روی طاقچه راهرو بود در جیب گذاشتم و راه سرداب مقدس را در پیش گرفتم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری فضا را در آغوش خویش می فشرد. تنها صدای واق-واق چند سگ ولگرد از کمی آن طرفتر به گوش میرسید که انگار بر سر مرداری به جان یکدیگر افتاده بودند. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظهای ایستادم و اطراف را پاییدم. تنها دو- سه نفر گِدا را دیدم که در کنار دیوار خوابیده بودند. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم. پا به داخل سرداب گذاشتم و با احتیاط از پلهها پایین رفتم. انعکاس صدای پاهایم در درون سرداب، مرا کمی به وحشت میانداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را از جیبم درآوردم و روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. هنوز دقیقهای بیش نگذشته بود که صدای پای شخصی را شنیدم که از پلهها پایین میآمد. صدای پاهایش در درون سرداب میپیچید و فضای ترسآلودی ایجاد میکرد.
خواندن زیارت ناحیه را رها کردم و رویم را به سمت پلهها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و غول پیکری را دیدم که خنجری در دست راست داشت و از پلهها پایین میآمد و میخندید برق چشمان و دندانها و خنجرش، ترس مرا صد چندان کرد قلبم شروع کرد به تند تند زدن! انگار میخواست از قفسه سینهام درآید! دستم از زمین و آسمان کوتاه بود و عزرائیل را در چند قدمی خود میدیدم ...
لطفا بخوانیدش و منتشرش کنید👇🏼
#امام_حسن #ولایت #عزاداری
▫️شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه السلام
🔹...در اين روز در سال 50 ه امام حسن مجتبى عليه السلام به شهادت رسيد...(1)...
🔹بنابر قولى شهادت آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولى در 5 ربيع الاول واقع شده است ...(2)...
جعده دختر اشعث بن قيس با زهرى كه معاويه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم كرد. معاويه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده كرد كه او را به عقد يزيد در آورد: ولى به وعده خود وفا نكرد...(3)...
◾️مسموميت حضرت ◾️
🔹...مسموميت امام حسن عليه السلام چهل روز طول كشيد...(4)...
🔹پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارك و فرا رسيدن وقت شهادت به سيد الشهدا (عليه السلام ) فرمودند:
"مرا مسموم كرده اند و پاره هاى جگرم داخل طشت است . من از شما جدا مى شوم و به خداوند ملحق مى گردم ، و مى دانم چه كسى مرا مسموم كرده است ؛ ولى به حقى كه بر شما دارم در اين باره حرفى نزنيد. وقتى من از دنيا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و كفنم نما و مرا كنار قبر جدم پيامبر صلى الله عليه و آله ببر تا با او تجديد عهد كنم . سپس مرا در بقيع كنار جده ام فاطمه بنت اسد صلى الله عليه و آله دفن كنيد. مى دانم مخالفين و معاندين گمان مى كنند شما مى خواهيد مرا كنار پيامبر صلى الله عليه و آله دفن كنيد و مانع شما مى شوند. شما را به خدا قسم مى دهم كه مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ريخته شود"
🔹سپس آن حضرت مثل آنچه امير المؤ منين عليه السلام وصيت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصيت نمود و از دنيا رفت .
◾️تشييع جنازه حضرت◾️
🔹...امام حسين عليه السلام بعد از غسل و كفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شريف پيامبر صلى الله عليه و آله حمل كردند. با ديدن اين منظره براى مروان و بقيه بنى اميه كه با سلاح و به همراهى عايشه آمده بودند شكى باقى نماند كه مى خواهند آن حضرت را در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله دفن نمايند.
لذا آمدند و مانع شدند، و عايشه در حالى كه سوار درازگوشى بود گفت :
" مرا با شما چه كار است كه مى خواهيد كسى را كه من او را دوست ندارم در خانه من دفن كنيد".
🔹مروان ملعون هم نظير اين مطالب را گفت ، و ابن عباس به او و عايشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند:
"هرگز نمى شود كه عثمان در بدترين مكانها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاك سپرده شود"
🔹امام حسين عليه السلام فرمود:
"به خداوندى كه مكه و حرم را محترم گردانيده ، حسن عليه السلام فرزند على و فاطمه عليهما السلام سزاوارتر است به پيامبر صلى الله عليه و آله از كسانى كه بدون اجازه داخل خانه او شده اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان ، كه ابوذر را از مدينه بيرون كرد و..."
➖عايشه جلو قبر پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و گفت :
🔹..."تا يك مو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در اين جا دفن كنيد"
🔹در اينجا بنى مروان ملعون جنازه آن حضرت را تير باران كردند. بنى هاشم دست به شمشير بردند. ولى امام حسين عليه السلام مانع شده فرمودند
"وصيت برادرم نبايد ضايع شود"
و سپس 70تير از جنازه آن حضرت بيرون كشيدند..(5)..
و اين در حالى بود كه امام مجتبى عليه السلام به امام حسين عليه السلام خبر داده بودن كه عايشه بعد از شهادت ايشان چه جنايتى را مرتكب مى شود...(6)...
پس از آن حضرت سيد الشهداء عليه السلام كلماتى فرمودند كه اگر وصيت برادرم نبود مى دانستيد كه شمشيرهاى الهی در كجا و چگونه بر شما فرود مى آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقيع آوردند و در كنار جده اش فاطمه بنت اسد عليها السلام دفن نمودند...(7)...
آقا حضرت مجتبى عليه السلام داراى 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولى از جعده هيچ فرزندى نداشتند...(8)...
[منابع:
1.اعلام الوری:ج1.ص403
2.بحارالانوار:ج44.ص161
3.ارشاد:ج2.ص16
4.تتمه المنتهی:ص41
5.منتهی الامال:ج1.ص235
6.مجمع البحرین:ج1.ص45
7.ارشاد:ج2.ص17_19
8.ارشاد:ج2.ص20]
@mkh133 قلمرو
این متن را بخوانید و منتشرش کنید👆🏻
اللّهم العن الجبت و الطاغوت
سیاهترین دهه تاریخ را به شیعیان آل محمّد علیهم السّلام تسلیت عرض مینمائیم.
ما هنوز عزاداریم.....
از ۲۸ صفر تا ۸ ربیع الاوّل این وقایع تلخ رخ داده است:
●شهادت خاتم الانبیاء صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
●شهادت سبط اكبر خاتم الأنبياء،امام مجتبی علیه السّلام علی قولٍ.
●شهادت امام رئوف علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام.
●دفن بدن مطهّر خاتم الانبیاء توسّط مولانا امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از ۳ روز...
●تشکیل شورای شوم سقیفه ملعونه و نقض بیعت غدیر و غصب خلافت امیر المؤمنین علیه السّلام.
●سه بار هجوم به خانه حضرت زهراء سلام الله علیها برای گرفتن بیعت اجباری و دخول در خانه وحی بدون اجازه.
●آتش زدن خانه حضرت زهراء سلام الله علیها و ضرب و شتم ایشان و شهادت حضرت محسن سلام الله عليه.
●ریسمان انداختن به دست و گردن حبل الله المتین امیرالمؤمنین علیه السّلام و بردن اجباری ایشان برای گرفتن بیعت.
●غصب فدک و واقعه جانکاه کوچه.
●ارتداد امّت.
●شهادت إمام حسن عسکری علیه السّلام.
●وفات شهادت گونه حضرت سکینه بنت الحسین علیها السّلام.
بنابراین؛تا ۸ ربیع الاول،سیاه پوش و عزاداریم...
✍️استاد شیخ محمد جواد محقق یزدی
#محسنیه
#ربیع_الاول
"قلم رو"
@mkh133
#عزاداری #پیامبر_اکرم
▫️پیش گویی رسول الله صلی الله علیه و آله از شهادت خود
🔹قَالَ سیدنا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله):
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا أَنَا اسْتُشْهِدْتُ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ فَإِذَا اسْتُشْهِدَ عَلِيٌّ فَابْنِيَ الْحَسَنُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذَا اسْتُشْهِدَ الْحَسَنُ فَابْنِيَ الْحُسَيْنُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ فَإِذَا اسْتُشْهِدَ الْحُسَيْنُ فَابْنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مَعَهُ أَمْرٌ ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَى عَلِيٍّ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّكَ سَتُدْرِكُهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ فَإِذَا اسْتُشْهِدَ فَابْنِي مُحَمَّدٌ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ سَتُدْرِكُهُ أَنْتَ يَا حُسَيْنُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ يَكُونُ فِي عَقِبِ مُحَمَّدٍ رِجَالٌ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ وَ لَيْسَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مَعَهُ أَمْرٌ كُلُّهُمْ هَادُون مُهْتَدُونَ فَقَامَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (صلوات الله علیه) وَ هُوَ يَبْكِي فَقَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تُقْتَلُ قَالَ نَعَمْ أَهْلِكُ شَهِيداً بِالسَّمِّ وَ تُقْتَلُ أَنْتَ بِالسَّيْفِ وَ تُخْضَبُ لِحْيَتُكَ مِنْ دَمِ رَأْسِكَ وَ يُقْتَلُ ابْنِيَ الْحَسَنُ بِالسَّمِّ وَ يُقْتَلُ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ بِالسَّيْفِ يَقْتُلُهُ طَاغٍ ابْنُ طَاغٍ دَعِيُّ بْنُ دَعِيٍّ
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و فرمود:
ای مردم، آنگاه که من #شهید شدم علی نسبت به شما از خودتان صاحب اختیارتر است. و آنگاه که علی به شهادت رسید پسرم حسن نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و آنگاه که پسرم حسن به شهادت رسید پسرم حسین نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیار است و آنگاه که پسرم حسین به شهادت رسید پسرم علی بن الحسین نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و با امر او آنان را اختیاری نیست.
سپس حضرت رو به علی (صلوات الله علیه) کرد و فرمود: یا علی، بزودی او را می بینی، از من به او سلام برسان.
وقتی او به شهادت رسید پسرش محمد نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و تو ای حسین او را درک می کنی، از من به او سلام برسان. سپس در نسل محمّد مردانی یکی پس از دیگری خواهند بود که با امر آنان برای مردم اختیاری نیست.
بعد حضرت این مطلب را سه مرتبه تکرار کرد و فرمود:
هیچ کدام از آنان نیست مگر آنکه نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و با امرشان آنان را اختیاری نیست؛ همه آنان هدایت کننده و هدایت شده اند و آنان نه نفر از فرزندان حسین هستند.
امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) برخاست و در حالی که گریه می کرد عرض کرد:
پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا، آیا تو هم کشته می شوی؟
فرمود: آری، من با سمّ از دنیا می روم و شهید می شوم، و تو با شمشیر کشته می شوی و محاسنت از خون سرت رنگین می شود، و پسرم حسن با سمّ کشته می شود، و پسرم حسین با شمشیر کشته می شود، او را طغیانگر پسر طغیانگر، زنازاده پسر زنازاده، منافق پسر منافق می کشد.
[كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 837 ؛ بحار الأنوار ، ج33، ص: 266]
@mkh133 قلمرو
🔷 منبر مجازی 60 🎙
1403/05/25
موضوع:
● کرامات عجیب اربعین
● سخاوت و ایمان مردم عراق
● انواع روایات
● گوشهای از جنایات و بدعتهای سقیفه
[ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ
وَأَعْوانِهِ، وَالذَّائِينَ عَنْه🌱 ]
خدایا مرا از یاران و مددکاران
و دفاع کنندگان از او قرار ده...
#امام_زمان
#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@Mkh92110
🔹عرق زائرکربلا
گاهی عرق که در ظاهر بوی بد دارد برای مومن ارزشی فراتر از کیمیا پیدا میکند...
کدام عرق؟.... عرق زائر کربلا.....
روِيَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَخْلُقُ مِنْ عَرَقِ زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ مِنْ كُلِّ عَرَقَةٍ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ لِزُوَّارِ الْحُسَيْنِ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة.
روايت شده كه خداى تعالى از عرق زائر امام حسين (صلوات الله علیه) هفتاد هزار ملک خلق مي كند كه تسبيح و تهليل مي گويند خداى را و تا روز قیامت براى زيارت كنندگان آن حضرت طلب آمرزش می کنند.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج98، ص: 357
المزار الكبير، ص: 417
مستدرك الوسائل، ج10، ص: 256
#شیعیان #حدیث #شرح_حدیث
▫️چه شگفتید شما...
🔹شما.. بله شمای شیعه ای که مخاطب من اید . ..شگفت و عجیب هستید..
این را من نمیگویم ها، حرف من نیست... اینکه شما شگفت و عجیب هستید سخن پیامبر صلی الله علیه وآلهاست. فکرش را که می کنم می بینم که واقعا هم همینطور است.. شما برای مرگ عزیزترین عزیزانتان هرگز و هرگز حاضر نیستید این همه عزاداری کنید..هرسال بهتر و شدیدتر از سال قبل.. عزیزمان که بمیرد ،سال به سال فراموشش میکنیم.
آیا شاهد عاشورا بودیم و مثلا در آن نقشی داشته ایم که چنین شعله ورِ آنیم؟ آیا موضوع عاشورا با زندگی ما پیوند محسوس و شخصیِ خاصی دارد که این گونه هرساله مثل شمع، سراپایمان شعله میشود؟ ایها الناس، گیریم نه فقط والدینمان ، بلکه همه کس و همه چیزمان را در عاشورا از دست داده ایم، باز هم آیا حاضریم پس از گذشتن یک سال ، مثل عزاداریهای ما در محرم و صفر، برای آن عزیزانمان عزادار شویم؟ برای روشنتر شدنِ سخن ، میگویم که آیا برای یک شخص غربی میتوان این همه سوز و مودت را توضیح داد؟
شما با این دو سه جملهء ناقص و بی نمک پی برده اید به قصد و غرضم. میگویم هیچ چیز تاریخی و کهنی نمیتواند ما را چنین عاشق و واله و سرگشته کند .
پس چیست؟
آن راز چه میتواند باشد ؛ رازی که توجیه کند این رفتار بسیار عجیب ما را در احیای شعایر عاشورایی؟
بنده پاسخ را در "طینت" و درونه و سرشت می بینم. اینکه ما از ته ماندهء گِل معصومان سلام الله علیهم اجمعین آفریده شده ایم، و نیز اینکه به مانند برگهای درخت ولایتیم، و اینکه در روز الست "بلی" گفته ایم، طبعا این گونه به آن ریشه و اصل خود وابسته ایم و همیشه شوقمند آن ریشه و اصلیم . یعنی همبستگی و پیوستگی محکمی داریم با آل الله ، و همین است دلیل این همه دلسپردگی و سرسپردگی به آنها. ببینید چگونه توصیف میشویم در زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
🔹قال رسول الله صلی الله علیه وآله : یاعلی أَنَ أَعْجَبَ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض
یعنی: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
اى على ، بدان كه شگفت آورترين مردم در ايمان و بزرگترين آنان در يقين مردمى خواهند بود در آخر الزمان ،كه پيغمبر خود را نديده اند و از امام خود محجوبند و فقط با دیدن نوشتاری كه خط سياهى است بر صفحه سفيد ،ايمان آورده اند.
[منابع:
من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۳۶۶ ؛ بحار الانوار، ج۷٤ ،ص۵٦؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۹۲]
🔹یعنی اگر معاصرانِ حضرت ، ایشان را دیده اند و همنشین و هم سخنشان شده اند و پس از آن ایمان آورده اند، در آخر الزمان مومنانی خواهند آمد که فقط با خواندن و مطالعه در باره آن حضرت به او ایمان می آورند ، و با تمام وجود دل و جان خود را تقدیم میکنند.
تمام توشه و دارایی خود را جمع کردن و در طی ده روز خرج زائران سیدالشهدا علیه السلام کردن ،ایمان قوی می خواهد. ببینید موکب های میان راه زائران پیاده اربعین را، که چنین سخاوتمندانه همه داشته های خود را با افتخار و خالصانه و با التماس به زائران تقدیم میکنند. به پای زائران می افتند تا از سفره آنان لقمه ای برچینند یا در چادرشان استراحت کنند. این ایمان خالص را کجا میتوان یافت؟
🔹اربعین، درس اخلاص و سخاوت و دلسپردگی است. هوشمندانه ببینیم واز این مدرسه بیاموزیم.
والسلام
قم/محمد خنیفرزاده
🔹
🔹
🔹
@mkh133 قلمرو
«السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...»
#امام_زمان
#امام_حسین
#مشایه_اربعین
#اربعین
@mkh133 قلمرو
#حدیث #اربعین #امام_حسین #مشایه #پیادهروی_اربعین
◽️خرج کردن پول برای برپاماندنِ عزای سیدالشهداء علیه السلام :
🔹قال الله تبارک و تعالی لموسی: ... وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِي مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّهِ طَعَاماً وَ غَيْرَ ذَلِكَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَكْتُ لَهُ فِي الدَّارِ الدُّنْيَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِينَ دِرْهَماً وَ كَانَ مُعَافاً فِي الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُِ
خداوند به حضرت موسی فرمود: ... هیچ عبدی نیست که مالش را در راه محبّت پسر دختر پیامبرم (حضرت سیدالشهداء علیه السلام) صرف کند که طعامی دهد و غیر از طعام درهمی بدهد، مگر اینکه من در دنیا به هر درهمش هفتاد درهم برکت می دهم. و شأن او بهشت است و گناهانش را می بخشم.
[مستدرک الوسائل ج۱۰، ص۳۱۹.[
🔹
🔹
🔹
@mkh133 قلمرو
▫️آیت الله مرعشی نجفی 3
🔹 احساس میکردم لبها و گلویم خشک شدهاند؛ عرق سردی بر پیشانیام نشست. نمیدانستم چکار کنم؟! همین که پای مرد خنجر به دست به کف سرداب رسید،نعره زنان به سوی من حمله کرد در همان لحظه به دلم افتاد که شمع را خاموش کنم. فوت محکمی به شمع کردم و پای گذاشتم به فرار آن مرد هم در تاریکی شروع کرد به دویدن به دنبال من خواستم فریاد بزنم اما نمیتوانستم، صدای نعره وحشیانه مرد خنجر به دست در فضای سرداب میپیچید و من همچون بچه آهوی بیپناهی که در یک اتاق به چنگ شیری افتاده باشد به این سو و آن سو میگریختم. ناگاه مرد مهاجم به من رسید و دست انداخت و گوشه عبای مرا گرفت و با قدرت به سوی خود کشید دیگر واقعا درمانده شده بودم به یاد آقا امام زمان(ع) افتادم همان آقایی که به خاطر استمداد از او به آن سرداب خطرناک پا نهاده بودم من به آنجا آمده بودم تا آقا مشکلاتم را برایم حل کند، اما انگار مشکلی بس بزرگتر، دامنگیرم شده بود. با تمام وجود فریاد زدم:
- یا امام زمان!
و صدایم در درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد. هنوز استغاثهام به آخر نرسیده بود که مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم کرد و نهیبی بر او زد:
- رهایش کن! و بلافاصله مرد عرب ژولیده قوی هیکل، همچون تنه درخت بزرگ خشکیدهای که ریشهاش را با تبر زده باشند، بیهوش و بیحس نقش زمین شد و خنجرش به کناری افتاد من هم که تمام نیرو و توانم را از دست داده بودم دچار ضعف و رعشه شدم. در حالی که میلرزیدم به زانو درآمدم و به رو نقش زمین شدم، دیگر هیچ نفهمیدم!
- آقای سید شهاب الدین!...
▫️آیت الله مرعشی نجفی 1
🔹آیت الله مرعشی نجفی را همگان می شناسند. او از دوران جوانی به قم آمد. دوران تحصیل را در نجف گذرانده بود. در همان دوران حضور در نجف سه چهار مرتبه موفق شد که امام زمان _عجل الله تعالی فرجه الشریف_ را زیارت کند. تشرفات او بسیار مشهورند . در زمان حیات همواره آنها را بازگو میکرد اما به جای آنکه به نام خود تصریح کند ، می گفت : " طلبهء سید جوانی..." . از خود نام نمی برد اما نزدیکترین شاگردانش ، آنها که صاحبان سر اویند، می دانستند که این سید طلبه جوان هموست ، و برای گریز از وسوسه های نفس از خود نام نمی برد . در وصیت نامه اش تصریح کرده بود که این تشرفات خود اوست . یاران نزدیک را هم از این راز آگاه کرده بود اما عهد محکمی گرفته بود که تا زنده است از او نام نبرند.
آیت الله مرعشی تقریبا تمام دوران جوانی و میانسالی را با روزه گرفتن گذراند. روزهء استیجاری می گرفت و با پول آن نسخه های خطی شیعه را می خرید تا دست یهودیها نیفتند. در این باره قصه های شگفتی دارد .
وی چندین بار امام عصر _علیه السلام_ را زیارت کرده بود. اینک تشرفی دلنشین :
@mkh133