با من در بيفتى ؟ ميزارم كارما خودش حسابت رو برسه. با خانوادم دربيفتى ؟ من خودم كارما ميشم.
✋🏼😎 @mlienglish
١٧ سال و ١١٤ روز طول كشيد
تا يك شبه موفق بشم ! 😎👊🏼
هيچ چيز با ارزشى ساده به دست نمياد.
@mlienglish
اگه دارى از وسط جهنم ميگذرى ، به راهت ادامه بده. يادت باشه افسرده شدن و بى حركت موندن اون وسط هيچ كمكى بهت نميكنه. 😎👊🏼
@mlienglish
دنيا مثل كتاب ميمونه و اونهايى كه سفر نميكنن، فقط يك صفحه از اونو ميخونن
✋🏼😇 @mlienglish
اگه آدمها دارن سعى ميكنن بكشنت پايين، فقط معنيش اينه كه ازشون بالاترى 😎✋🏼
@mlienglish
فرق بين اونى كه هستى و اونى
كه دوست دارى باشى، در كارهاييه
كه ميكنى . 😎👊🏼
@mlienglish
خوشبختى به اين نيست كه به همه ى چيزهايى كه ميخواى برسى، به اينه كه از همه ى چيزهايى كه دارى لذت ببرى
✋🏼😇 @mlienglish
بايد شروع كنيم به جاى گفتن "سن" بگيم
" لِوِل ". آخه گفتن اينكه من تو لِوِل ٧٥ هستم خيلى باحالتر از اينه كه فقط يه آدم پير باشى . 😃✋🏼
@mlienglish
James Blunt- 1973
@mlienglish
Simona
you’re getting older
your journey's been
etched on your skin
سیمونه، سنت داره بالا ميره
سفرت روی پوستت حک شده (چین وچروک هاى صورتت نشان دهنده ی پختگی و تجربیات تو هستن)
Simona
Wish I had known that
what seemed so strong
Has been and gone
سیمونه، ای کاش می دانستم که
اون چیزهایی که خیلی محکم بنظر
می رسند ، مى يان و می رن(هیچ چیزی برای همیشه در زندگی ما باقی نمی ماند)
@mlienglish
1 ( I would call you up
every Saturday night
And we both stayed out
'til the morning light
And we sang, "Here we go again"
And though time goes by
I will always be, In a club with you
In 1973,Singing "Here we go again" ) 1
هر شنبه شب بهت زنگ می زدم، و ما هر دو تا روشنايى روز بیرون می موندیم
و با هم شعر می خواندیم "ما دوباره انجاییم "
(این شعر محبوب جوان های انگلیسی هست مخصوصا برای تشویق تیم مورد علاقه شان)
اگر چه که زمان می گذره
من همیشه ( تو خيالم) با تو در سال 1973 در کلاب هستم ، و می خوانیم "ما دوباره آنجاییم "
Simona
Wish I was sober
so I could see clearly now
the rain has gone
سیمونه كاشكى هوشيار بودم
و می توانستم واضح ببینم باران بند امده
@mlienglish
Simona
I guess it's over
my memory plays our tune
the same old song
سیمونه فکر کنم که اون دوره دیگه تمام شده
توی ذهنم همان اهنگ قدیمى مان داره پخش می شود
Repeat-1
#متن_موزيك
@mlienglish
@mlienglish
قدر چيزهاى كوچك زندگى رو بدون.
يه روزى به عقب نگاه ميكنى و ميفهمى
چقدر بزرگ بودن 😇✋🏼
@mlienglish
تکان خوردن ناگهانی و غیر ارادی بدن زمانی که از چیزی می ترسیم، سورپرایز میشیم و یا از درد ( فعل، تلفظ: فلینچ)
* هر بار که اون داد می زد پَمِلا می پرید.
@mlienglish #idioms