شاعر،ترانه سرا،خبرنگار تماس با شاعر @mojtaba_1395
در دشت ها گندم
در جنگل ها درخت
و در خیابان ها سرباز
قد کشده است
به من لبخند تعارف کن
نه گلوله
من زندگی را در لبخند یافته ام
و در رقص واژه ها
روی کاغذ
به من لبخند تعارف کن
نه گلوله
وقتی می دانی
شرف و دینم در گرو نان است
بگذار دلخوش باشم
تا نان فرزندانم را به خون جگر هم که شده
فراهم کنم
نگذار با شرمندگی
به خانه بروم
می دانم بهار نزدیک است
این را از گلوله هایی
که روی سینه ها شکوفه داده اند
فهمیده ام
به من لبخند تعارف کن
با همین لبخند طلوع زیبایی
بعد از سیاهی دیدنی تر خواهد بود
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
شعرهایی که از عشق می سرایم
بافته ی سرانگشتان توست
و مینیاتورهای زنانگی ات !
اینست که هرگاه مردم ،
شعری تازه از من خواندند
ترا سپاس گفتند •••
#نزار_قبانی
@mmmr58 👈join
آری
می توان عاشق بود
مردم شهر ولی می گویند
عشق یعنی رخ زیبای نگار!
عشق یعنی خلوتی با یک یار!
یا به قول خواجه
عشق یعنی لحظه ی بوس و کنار!
من نمی دانم چیست
اینکه این مردم گویند...
من نه یاری نه نگاری نه کناری دارم...
عشق را اما من
با تمام دل خود می فهمم!
عشق یعنی رنگ زیبای انار...
فروغ_فرخزاد
@mmmr58 👈join
ما نترسیدیم
نه از سرما
نه درخت هایی
که برگهاشان را زمین گذاشته بودند
و شاخه هایشان را
قد برافراشته بودند
برای گردن هایمان
ما نترسیده بودیم
و هر بار
یکی مان به زمین افتاد
بخار از دهان تفنگ ها
کف از دهان
سربازها
آه از نهاد زمین بلند بود
ما نترسیده بودیم
با گرده هایی زخم
کف خیابان
ستاره جستجو کردیم
و خورشید
من تو را
که از اعصار دور
رخنه کرده ای در قلبم
که قدم به قدم
نفس به نفس
از شانه هایت کوتاه نیامدم
خواستم به جای طناب
دست های تو
دور گردنم حلقه بشود
خواستم تنها صدای تو باشد
و دستهایت
وقتی روی آسفالت ها
دنبال ستاره ای
به آسمان خیره می مانم
تنها دست های تو باشد
که چشم هایم را می بندد
تنها تو
که هربار اسمم را صدا می زنی
تمام بدنم گوش می شود
تا بگویند: جانم
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
باغ از گل و از هَزار عاری شده است
از برگ تن چنار عاری شده است
امسال چهار فصل تقویم، خزان
امسالِ من از بهار عاری شده است
#مجتبي_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
غریبم
حتی میان آشنایان فراوانم
وقتی نمی بینمت
وقتی عطری دل انگیز
نمی نوازدم
و صدایی آشنا
نامم را نمی خواند
غریبم
حالا که کیلومترها
دورتر
فکرم به تو مشغول است
و نداشتنت
به اندوه هایم می افزاد
به یاد می آوردمت
لبخند بر لبهایم می نشنید
بدون هیچ بهانه ای
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
ارزشش را دارد از درخت انجیر بالا برویم تا شاید بتوانیم انجیری بچینیم.
این کار، بهتر از این است که زیر سایهاش دراز بکشیم و منتظر افتادن میوه بمانیم.
در هر حال، باید به استقبال خطر رفت...!
#ژوزه_ساراماگو
@mmmr58 👈join
شکوهی در جانم تنوره میکشد
گویی از پاکترین هوای کوهستانی
لبالب
قدحی درکشیدهام.
در فرصتِ میانِ ستارهها
شلنگانداز
رقصی میکنم
دیوانه
به تماشای من بیا!
#احمد_شاملو
@mmmr58 👈join
میلم به سمت توست
مثل گیاه به نور
چشمه به رود
رود به دریا
و موج به ساحل
می بینی
چقدر خواستنی دارد دنیا
چقدر بهانه های زیبا وجود دارد
مثل پرنده ها که بهار انگیزه
بازگشتشان است
مثل تو که اشتیاق بازگشت
را در من صد چندان می کنی
بهار ، خلوتی خیابان ها
سکوت
پیاده روها،عصرها
شیطنت ها همه بهانه اند
اگر تو باشی
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
هرچه بالاتر بروی
از نظر آنان که پرواز نمیدانند
کوچکتر بهنظر خواهی رسید...!
#آندره_ژید
@mmmr58 👈join
بیا
رفعتِ زندگی را، حتی در سادهترین دقایقش باور کنیم.
اگر شکوه متعلق به زندگی روزمره نباشد
آخر به چه چیز میتواند متعلق باشد؟
#نادر_ابراهیمی
@mmmr58 👈join
با این همه ساختمان
بین این همه ماشین
و آدم
تنهایی یقه مان را می چسبد
تا از همه چیز بیزارمان کند
تا وادارمان کند
به فالگیرها پناه ببریم
شاید ته فنجانهایمان
رودخانه ای
اسبی
چشمی ...
پیدا کرد شاید نجاتمان داد
بیا
می شود ساعتها گوشه ی کافه ای نشست
بدون فکر کردن
به ماشینها،ساختمانها
و آدمها حرف زد
می شود
تنهایی را در فنجانهایمان حل کنیم
می شود
بین خودمان تقسیمش کنیم
بیا نگذار
حرفهای نگفته تلمبار شود
شاید فرصتی برای گفتن پیدا نکردیم.
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
آدمهایی هستند که وقتی خوشحالی کنارت نیستند چون حسودند ، وقتی غمگینی در آغوشت نمیگیرند چون خوشحالند ،
وقتی مشکل داری به ظاهر همدردند اما در واقع بی خیال تو هستند ،
اما وقتی مشکل دارند با تو خیلی مهربانند ؛ اینها بدبختترین انسانهای روی زمین هستند که آرامش ندارند ...
#پائولو_کوئیلو
@mmmr58 👈join
پس از سفرهای بسیار
و عبور از فراز و فرود این دریای توفان خیز
برآنم که در کنار تو لنگر افکنم
پارو وانهم
سکان رها کنم
به خلوت لنگرگاهت درآیم
در کنارت پهلو گیرم
آغوشت را بازیابم؛
استواری امن زمین را
زیر پای خویش
#مارگوت_بیکل
@mmmr58 👈join
من دیکتاتور نیستم
اما هیچ کس حق ندارد تو را دوست داشته باشد
بجز من
به همه دنیا اعلام می کنم
هیچ کس حق ندارد برای تو شعر بگویید
گفته ام همه خیابانها را ببندند
و تصویرت را در میدان همه شهر ها نصب کنند
تا همه بدانند معشوقه ی منی
دیکتاتور نیستم
اما نبودنت خواب را از چشم هایم می گیرد
دنیا را به آتش می کشم اگر...
دیکتاتور نیستم
حکمرانی هستم خیال پرداز
که فرمان صادر میکند
اشک می ریزد
و عاشقانه می سراید
دیکتاتور نیستم
اما هر روز اعلام حکومت نظامی می کنم
تا چشم هیچ کس به تو نیوفتد
من در این اتاق
این مستمره استیجاری اعلام می کنم
دیکتاتور نیستم
شاعری هستم
که افکارم مورد تاخت و تاز بیرحمانه چشم های توست
بدون آنکه بدانی
بدون آنکه بخواهی
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
پرندگان همه خیساند
و گفتوگویی از پریدن نیست
در سرزمین ما
پرندگان همه خیساند
در سرزمینی که عشق کاغذی است
انتظار معجزه را بعید میدانم!
#خسرو_گلسرخی
@mmmr58 👈join
کدام غمم را به تو بسپارم
غم بی سرپناهی
سفره های خالی
یا نا امیدیم را
این روزها
که آه از نهاد زمین بلند شده است
این روزها
که هر بار نعش عزیزی
را تحویل دل سر خاک می دهیم
و با اندوهی
به بزرگی یک کوه
بر پشتمان
به خانه بر می گردیم
کدام دردم را به تو بگویم
جوانی خزان زده
قلب های شکسته
یا
چشم های به خون
نشسته مان را
مدتهاست
یادمان رفته زندگی کردن را
یادمان رفته
بی اندوه ترس
به خیابان رفتن را
برای کدام زخمم
مرهم می شوی
با این قلب هزار تیکه
از وحشیگری
تفنگ ها
تنها گاهی لبخند بزن
شاید کمی از اندوهم
را لبخند تو کم کرد
شاید چشم های تو
سبب تاب آوردنم شد
در بی تابی
این روزهای سیاه
تا بهار پیش رو
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
جنگل هستی تو، ای ...
جنگل، ای روییده ی آزاد،
بی دریغ افکنده روی کوه ها دامان،
آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید،
چشمه ها در سایبان های تو جوشنده،
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان،
جان تو خدمتگر آتش ...
سر بلند و سبز باش، ای...انسان
@mmmr58 👈join
هر آدمی در درون خود یک رقص دارد که باید کشف شود
وقتی که رقص درونت را پیدا کردی به
شعف وصف ناپذیر دست پیدا می کنی
که همان راه رهاییست
نگاه کن
خورشید با عشق می رقصد
دریا با امواج می رقصد
زمین با اجرام می رقصند
آدم هاى عاشق با هم می رقصند
دنیا دارد با تو می رقصد
همه چیز در تکاپو ست
در تکاپوی عشق
تو از رقص بدنیا آمدی
با ریتم هستی هماهنگ شدی
با ندای فرشتگان آورده شدی
رقص درونت را پیدا کن !
با زندگی بچرخ
با زندگی برقص
صدای هستی
موسیقی زلال احساس توست...
#میلان_کوندرا
@mmmr58 👈join
"چای رفاقت ما همیشه تازه دمه"
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
به سومین روز از بهمن
سال هزار و سیصد و ... برمی گردی
به زمانی که اولین بار
به عکسم خیره شدی
به اولین باری
که تکانه های قلبت
هیجان شگفت انگیزی شد
تا شعر هایم را یکی یکی ...
و به اولین باری
که در عکس هایت لبخند زدی
سوم کدام ماه
از کدام روز از هفته ی
کدام سال
مرورش می تواند
لبخندت را خاص جلوه کند
طوری که خون
با شتاب بیشتری
زیر پوستت جریان پیدا کند؟
بر می گردی
به تقویم
دفترهای کهنه ی خاطرات
یادگاری هایی
از هزار و سیصد و ...
و به ساعت دستت نگاه می کنی
راس کدام روز را به یاد می آوری؟
خیره می شوی
به آیینه
به موهایت که جو گندمی شده اند
و سفید
لبخندت
تنها به من بگو:
کدام لبخند
کدام حست
شبیه به حسی شد
که فهمیدی نهنگی
دلباخته تو شده است
که تمام دیشبش
را روی شن های ساحل دست و پا زده است
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
عزیز میگه :
مردها ،هرقدر هم که بزرگ بشن و باسواد بشن و پولدار بشن باز هم مثل بچه ها هستن ،
زود قهر میکنن زود پشیمون میشن زود هم آشتی میکن ،
ممکنه جلوی زنا چیزی نگن اما تنها که شدن شروع میکنن به بغض کردن.
برای همینه که کسی گریه مردها رونمی بینه.
زنها هرچقدر کوچیک باشن, اما مادرن و پناه مردها ,هستن,
حتی دختر کوچولوها پناه باباهاشون هستند...
#مصطفی_مستور
@mmmr58 👈join
دلم مثل حالم
پریشان امشب
تو دلسوز من باش
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
کسی چه می دانست
این شعرها
چه قدرتی دارند
از کجا می دانستم
هر بار به شوق شعر هایم را میخوانی
به خود می گیری
بدون آنکه بدانی
با چه دقتی
دلتنگی هایم را
کلمه به کلمه بافتهام
تا شال گردنت باشد
در این زمستان
گاهی تکه ای از دلم
کمی از حواسم
اندکی از رویا هایم
و تمام احساسم
را در چند واژه آورده ام
تا زمانی که تنهاییت را قدم می زنی
دستهایم
را دور گردنت
و حرفهایم را در گوش حس کنی
هیچ کس هم نداد
تو می دانی
تو که صداقت حرف هایم
را حس کرده ای
و به گرمی دستهایم فکر می کنی
و استواری شانه هایم
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
سهم من،
آسمانیست که آویختن پردهای
آنرا از من میگیرد
سهم من پایین رفتن از یک پلهٔ
متروکست و به چیزی در پوسیدگی و
غربت و اصل گشتن
سهم من گردش حزن آلودی
در باغ خاطرههاست
و در اندوه صدایی جان دادن
که به من میگوید:
«دستهایت را
«دوست میدارم»
دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد..
میدانم، میدانم، میدانم
#فروغ_فرخزاد
@mmmr58 👈join
زندگی، زندگیه، با بد و خوبش
زندگی کن خیلی مونده تا غرورش
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
لبخندت
زیباترین لبخند است
بین کسانی که می شناسم
وقتی به من خیره می شوی
و هر بار به تو خیره می شوم
جای خالیت
در سینه ام سنگینی می کند
لبخندت را بر می دارم
عکست را از قاب بیرون می کشم
مثل سنگ پشتی پیر
که سالهاست
درون غار تنهائیش فرو رفته
عکست را به دیوار سینه ام می زنم
با لبخندت که می تواند
نفس کشیدنم را
خواستنی تر کند
#مجتبی_رمضانی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5aZj_X639mX3eV4A
بعضی آدمها باعث میشوند که
خنده شما کمی بلندتر
لبخندتان کمی درخشان تر،
و زندگی تان کمی بهتر شود.
سعی کنید یکی از این آدمها باشید.
#گراهام_گرین
@mmmr58 👈join
شب میتپد.
پروای چه داری،
مرا در شب بازوانت سفر ده.
انگشتان شبانهات را میفشارم
تو مثل ماه برکهای
و من غریق مست شب...
#سهراب_سپهری
@mmmr58 👈join