قطعهی صوتی «خوابت را دیدم…»
بانوای: میم.مُحِب و سیّدمحمّدحسین نجابت
براساس شعری از داریوش جعفری
ملودی: سیّدمحمّدحسین نجابت
میکسومسترینگ: حسن پورمحمّدی
کاورآرت و تایپوگرافی: امیررضا مسگرمقدّم
تهیّهکننده: مهدی حاجمحمودعطّار
باتشکّر از امیرنیکوپایان و مهدی جواهریان
@mmsa313
توی قنوت نمازش دعای زیبایی می کرد:
رب زدنی محـــبة امیرالمومنین و اولاده فی قلبی
@mmsa313
این اتفاقی نیست اگه صبح که از خواب بلند میشی به حضرتش سلامی تقدیم می کنی و بعدش میگی:
یاصاحب الزمان ادرکنی!
@mmsa313
کاش بیش از پیش دستِ محبّت به سرم بکشید…
شما ولی نعمت مائید…
یا صاحب الزّمان!
@mmsa313
@mmsa313
آه از آرامش توام با غمِ گوشهی حرمت…
((باحالِ مناسب بشنویم!))
#امام_حسین
@mmsa313
«ببخش»
بانوای #میم_محب
تنظیم: #علی_وحید
تصویر و کاورآرت: #امیررضا_مسگرمقدم
باتشکر از سیّدمحمّدحسین نجابت
@mmsa313
«بِبَخش»
بانوایِ میم.مُحِبّ
سُراینده: محمّدرضا نادعلیان
میکسومسترینگ: علیوحید
کاورآرت: امیررضا مسگرمقدّم
باتشکّر از سیّدمحمّدحسیننجابت
کاری از گروه نوایِ وِصال
@mmsa313
صدای همهمهی مردمِ توی بازار، میپیچید کفِ کاسهی سرم.
یک لحظه نمیدانم چرا و از کجا و چگونه،
امّا چیزی از درونم گفت روزی تکتکِ همهی ما و ایشان، کاملا ساکت خواهیم شد.
بدون هیچ صدا و هیچ حرکتی.
بعید میدانم بیشتر افرادی که با سرعت در رفت و آمدند و گاهی تنه به تنهی یکدیگر میزنند، آماده باشند.
(اوّل خودم و بعد، حتّی شما دوست عزیز.)
سخت است روز حساب
سخت است روزِ کتاب.
چند وقتیست سخت درگیرم و دستهای خالیام بیشتر احساسِ درد میکنند…
@mmsa313
قطعهیِ صوتی «طلاکوب»
با نوایِ محمّدرضا ساداتاعلایی و میم.مُحِب
سُراینده: عبدالرّحمن جامی
تنظیم،میکس و مسترینگ: مهدی شکارچی
صدابردار: محمّدمهدینوری
کاورآرت: امیررضا مسگرمقدّم
ضبط در استودیویِ نوایِریحان
@mmsa313
قطعهی تصویری «خوابت را دیدم…»
بانوای میم.مُحِب و سیّدمحمّدحسین نجابت
براساس شعری از داریوش جعفری
ملودی: سیّدمحمّدحسیننجابت
میکسومسترینگ: حسنپورمحمّدی
تدوین:امیرحسین قاسمی
کاورآرت و تایپوگرافی: امیررضامسگرمقدّم
تهیّهکننده: مهدی حاجمحمود عطّار
باتشکّر از امیرنیکوپایان و مهدیجواهریان
@mmsa313
قطعهیِ صوتیِ کعبهیِ ششگوشه
با نوایِ میم.مُحِب و سیّد مُجتبی موسویراد
همنواییوتنظیم:سیّد هادی گرسویی
میکس و مسترینگ: حسن پورمحمّدی
@mmsa313
چشمهایم را میبندم، باد صورتم را نوازش میکند.
نفسِ عمیق میکشم. چشمهایم را باز میکنم. به آسمان نگاه میکنم.
چشمهایم را میبندم باز هم. خودم را کنار کلمننارنجیهای حرم ماهْمُنیر، در حال آبدادن به زوّار میبینم.
چند باری نوای «رحماللهوالدیک» به گوشم میخورد و آرام آرام میروم و میروم و مینشینم کنجِ دنجِ حرم.
میخواستم کلّی دردِدل کنم. چشمهایم همهی حرفهایم را زدند؛ بیآنکه حواسم باشد.
شبیه کاکتوسی شدهام که نوازش میخواهم.
بیدستِکربلا!
بیش از همیشه در زندگیام نگاهِ تو را میخواهم.
@mmsa313
پیامبرمان فرمودند:
«إنَّ العَبْدَ لَیُدْرِكُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ القَائِم.»
-بنده با خوشاخلاقی به مقام روزهگیر شبزندهدار می رسد.
| مجموعة ورّام ج ۲، ص ۲۲۸
@mmsa313
تو که یک گوشهی چشمت غمِ عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
@mmsa313
این مائیم که دستِ شما رو رها میکنیم!
خوشحالیم به خیالِ خودمون که دنبال نانِ گندمیم!
نانی که گندمش مالِ شماست!
کاش بیشتر صبوری کنین و با همون خونِ دلی که از کارامون میخورین،بیاین و این بچّهیچموشی که دستِ باباشو ول کرده رو باز در آغوش بگیرین…
نذارین بازم دور شیم ازتون آقا…
ما نخواستیم اختیاری که ما رو ازتون دور کنه…
#دل_نوشته
@mmsa313