«برایِ خودش»
بانوای: میم.مُحِبّ
شاعر: علیاکبر لطیفیان
🎼 تنظیم، میکسومسترینگ: مهدی شکارچی
✏️ کاورآرت: محمّدپوریان
پیشکشی به دُختِ امّابیها حضرت زینب (سلاماللهعلیها)
📥 کاری از گروه هنری رَدا
@mmsa313
«شامِ طولانی»
بانوای:
حاجمهدیراشدی،حاجمصطفیانصاری و میم.مُحِبّ
آواپردازی و نظارتضبط: مهدیشکارچی
باندسازیومیکسومسترینگ:حسنپورمحمّدی
تدوین:احساناسفندیار
تایپوگرافی:امیررضامسگرمقدّم
تهیّهکننده: مهدیحاجمحمودعطّار
ضبط در استودیوی فراز
باتشکّر فراوان از:
امیرنیکوپایان،مهدیجواهریان،امیرمحمّدشجاعیان و احسانجاودان
کاری از گروهِ هنری #ردا
#فاطمیه
@mmsa313
نمیشه باورم...
با نوایِ «میم.مُحِب»
تنظیم: مهدی شکارچی
میکس و مسترینگ: حسن پور محمّدی
طرّاحِ کاور: مهدی قدکساز خسروشاهی
باتشکّر از امیرنیکوپایان، مهدیجواهریان و علیرضا پوراستاد
تهیّهکننده: مهدی حاج محمود عطار
زمستان ۱۳۹۸
#فاطمیه
@mmsa313
«بُغضِ کوچه»
بانوای:
میم.مُحِب و رضا سیّد حسینی
تنظیم: مهدی شکارچی
نظارتِ ضبط: علی افسری
تهیّهوتولید: محمّدمهدی یزدی زاده
کاورآرت: امیررضا مسگر مقدّم
با تشکّر فراوان از «علی فانی» و «علیرضا خلیلی»
ضبط در استودیو تاک
#فاطمیه
#حضرت_امام_حسن
@mmsa313
«نهالِ نارسیده»
گوینده: محمّدنصراوی
بانوای: میم.مُحِب
تنظیم:مسعود بقایی
کاورآرت:امیررضا مسگرمقدّم
باتشکّر از احسان جاودان
#فاطمیه
#حضرت_محسن
@mmsa313
«ماهْتابْ»
بانوای:
میم.مُحِب و ابراهیم پالیزبان
همنوایی و تنظیم: سیّدهادی گرسویی
میکس و مسترینگ: محمّدمهدی نوری
تهیّهکننده: مهدی حاج محمود عطّار
کاورآرت: امیررضا مسگر مقدّم
#فاطمیه
@mmsa313
باب الجواد، باب فقیران عالَم است
باب المرادِ سینه ی پردردِ پرغم است
باب الجواد باب قسم دادن کریم
بر کودکش جوادِ کریمٌ مکرّم است
این حوض را ببین که سرازیرِ آب شد
باب الجواد، رحمت و جودِ دمادم است
از باب لطف دوست کجا می رود گدا
اینجا هرآنچه خواست برایش فراهم است
گفتند کم مخواه از این آستان ولی
اینجا هرآنچه خواست گدا باز هم کم است
یک بیت شعر، گاه به رؤیای مؤمنی
محکم تر از تمامی آیات محکم است:
"رو آر سوی ما که به سوی تو رو کنیم
کز غیر ما روانه به سویت جهنم است"
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
اینجا حیات بخش تر از باغ خرم است
اینجا عیان نشد جبروتش چنان که هست
بر عرشیان شکوه ولایش مسلّم است
فوج ملک ز اوج فلک می رسد زراه
این نکته بین که شاهد آن موج پرچم است
این کاخ را شهی است جهان دار و رحم دل
احسان و آستانِ مطلاش توأم است
اینجا علی امیر خراسان، همان علی است
شاهی که با فقیر، رفیق است و همدم است
این بار در مقامِ قیامش رکوع باش
بنگر علی کمینِ عطایاش خاتم است
چشمم به دست های کریمی است غرق اشک
اشک و امید بر دل غم دیده مرهم است
اشکی به پای دوست بریز و ســــلام کن
راز دلت بگو که به هر دوست، مَحرم است
آقا سـلام ... آمدم ای شــــــاه آمدم
مهمانت آمده ست ولی گردنش خم است
آقا سلام ، گر ندهی هیچم از هزار
مهمانی ات همین که تو را دوست دارم است
آقا نگاه کن به دلم، این دلم هنوز
حوضی است سنگِ سنگ، که سرریز ماتم است
یک بیت شعر می بَردم تا دم ورود
یک بیت شعر گاه تداعی آن دم است:
إنّی وَقَفتُ باب کرم، باب جود و لطف
این باب از بیوت نبیّ مکرّم است
▪️
خاکت بهشت باد که هربار در حرم
تصویر احترام تو مادر مجسم است
@mmsa313
جوان!
با ما مُدارا کُن!
برای آمدنت، دلم را پیر میبینم...
جوان و سرِ حالش کن.
که فقط وقف تو باشد.
که مُداماً سوی تو باشد.
از غیر تو آگاهانه و از تهِ تهِ دِلَش دور باشد.
و
تماماً مالِ تو باشد.
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
@mmsa313
آقایعین: هنوزم هر شب به امام زمان(عجّاللهتعالیفرجهالشّریف)نامه مینویسی؟
آقای الف:نامه کمتر ولی هرشب سعی میکنم باهاش حرف بزنم.
آقایالف مکث میکند و ادامه میدهد:
نه این که صداشو بشنوم ولی هرشب باهاش حرف میزنم.
حتی همین که گاهی غر می زنم و مثلا میگم امروز تصادف کردم و سخت گذشت.
آقای عین: تو اونجا(نیویورک)، کارمند هستی یا مدیرِ بیزینسی؟
آقای الف: مدیرم.
و باز هم آقای الف:
اون جا به یه نفر گفتم: یه کسی هست که میتونی رازت رو بهش بگی و مطمئن باشی میشنوه و تغییری تو زندگیات میبینی.
من و آقای عین ازش پرسیدیم:
از تغییری هم باهات حرف زد؟
گفت آره!
نشد بپرسم دقیقا چی دیده بود اون خانمی که شیعه هم نبود.
میپرسم و اگه گُفْتْ، همینجا مینویسم!
کاملا دریافتم از هر دو نفر عقبترم!
براش نامه بنویسیم.
باهاش حرف بزنیم.
#داستان_واقعی
#آقای_عین
#آقای_الف
@mmsa313
«شامِ طولانی»
بانوای:
حاجمهدیراشدی،حاجمصطفیانصاری و میم.مُحِبّ
آواپردازی و نظارتِضبط: مهدیشکارچی
باندسازی،میکسومسترینگ:حسنپورمحمّدی
کاورآرت:امیررضامسگرمقدّم
تهیّهکننده: مهدیحاجمحمودعطّار
ضبط در استودیوی فراز
باتشکّر فراوان از:
امیرنیکوپایان،مهدیجواهریان،امیرمحمّدشجاعیان و احسان جاودان
کاری از گروهِ هنری #ردا
#فاطمیه
@mmsa313
«شامِ طولانی»
بانوای:
حاجمهدیراشدی،حاجمصطفیانصاری و میم.مُحِبّ
آواپردازی و نظارتضبط: مهدیشکارچی
باندسازیومیکسومسترینگ:حسنپورمحمّدی
تدوین:احساناسفندیار
تایپوگرافی:امیررضامسگرمقدّم
تهیّهکننده: مهدیحاجمحمودعطّار
ضبط در استودیوی فراز
باتشکّر فراوان از:
امیرنیکوپایان،مهدیجواهریان،امیرمحمّدشجاعیان و احسانجاودان
کاری از گروهِ هنریِ رَدا
#فاطمیه
@mmsa313
عن عبد الله بن الصلت، عن رجل من أهل بلخ، قال: كنت مع الرضا عليه السلام في سفره إلى خراسان، فدعا يوما بمائدة له فجمع عليها مواليه من السودان وغيرهم، فقلت: جعلت فداك لو عزلت لهؤلاء مائدة؟ فقال: مه، إن الرب تبارك وتعالى واحد والام واحدة والأب واحد والجزاء بالاعمال
الكافي - الشيخ الكليني - ج ٨ - ص ٢٣٠
.
از عبدالله بن صلت، از مردی از اهل بلخ، گفت: همراه امام رضا علیه السلام در سفر ایشان به خراسان بودم، روزی سفره ای آماده کرد و کارکنان خود را نیز از سیاه و غیر سیاه بر آن خواند، گفتم: برای اینان سفره ای جدا بی اندازیم؟ فرمود: خیر، خالق یکی است، مادر یکی است، پدر یکی است، تمایز در کردار است
@kalamokom_nooor
با خودمون خلوت کنیم؛
یه کاری که آقاجانمون دوست داره رو تصمیم بگیریم انجامش بدیم.(روزانه اگه تونستیم.)
یه کاری که دوست نداره، کنار بذاریم.
اگه دوست داشتیم میتونیم در طول هفته( اگر هر روز نمیشه) سلام بدیم بهشون قبل از صدقه ای که میخوایم بدیم برای سلامتی شون.
یکی از رفیقامونم که پایه اس رو همراه کنیم.
کارها میتونن ساده باشن.
ساده، در دسترس و قابل انجام.
مثلا:
1-گرفتن دست یه نابینا و کمکش کردن به نیابت از مهربان تر از پدرمون.
2-یه وعده غذا دادن به به مسکین.
3-آموختن چیزی که بلدیم به یکی که احتیاج داره بهش ولی پول کافی نداره برا آموختنش یا با تاخیر میتونه بده.
4-لعن اون حروم زاده که مادر سادات رو آزرد... مثلا چهل روز یا هر روز
5-صلوات فرستادن و تقدیم کردن به صاحب الزمان
6- خواندن سوره ی توحید و هدیه نمودن به ایشان.
7-لبخند زدن به مردم با نیت شاد نمودن اربابمان.
8-دل یکی که غم داره رو شاد نمودن برای شادی دل حضرتش به خصوص در این ایامی که رنگ قرمز خیلی برکت داره!
9-یه شاخه گل خریدن برا مادر و خواهر و همسر...
10-یه هدیه ی غیر منتظره، بگیم چون یکی به درک واصل شده و برا شادی دل مهدی فاطمه.
و
.
.
.
پیشنهادات رو هم اگه خواستین بفرستین...
کنار هم و با هم ان شاالله و به اذن حضرت صاحب الامر( عج الله تعالی فرجه الشریف)...
@mmsa313
«شماره دو»
با تاخیر رسید.سوار شدیم. راه افتاد و رفت و رفت تا رسید به امامرضا(علیهالسّلام)۲۸.
تو راه گفتم:
((الان که خلوته؛ خیابونای منتهی به حرمم باز شده و ماشین میره.
پرسیدم، میگن پَنْجا-شَصْ بیشتر نی، چرا۱۲۰؟))
گفت:
((باور کن چنْباری با خودم گفتم بیخیال اینجا شم و برم اسنپ!))
گفتم:
((خودم فقط اگه بودم، کلّشو پیاده میرفتم. حالام اسنپ قبول نکرد و مادرم پاش درد میکنه. بحثم عدده نیستا، تو فک کن یکی مادرش پاش درد بکنه و این عددو نداشته باشه.))
خودش گفت:((اصن داشته باشه آقا بازم درست نیست!))
پرسیدم:((صاحابِ اون آژانسْ وَضِشْ خوبه؟))
گفت:
((خوب درمیارهها، ولی گیر میکنه، تَهِشْ چیزی نمیمونه واسش.))
سکوت میکنم. صبر میکنم. پیاده میشیم با مامان و میریم داخل.
@mmsa313