mmsa313 | Unsorted

Telegram-канал mmsa313 - آثار کوچکترین ذریّه

344

@MMSA9128954503 پیشنهادها و انتقادها

Subscribe to a channel

آثار کوچکترین ذریّه

«موج مناجات»
تنظیم:مهدی‌شکارچی

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

موجِ‌مُناجات»

بانوای:
سیّدامیرسجّادپور و میم.مُحِبّ
تنظیم:مهدی شکارچی
کاورآرت:امیررضامسگرمقدّم

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

#شب_قدر
#مناجات
#توسل
#تنها_امیرالمومنین
#حضرت_علی علیه السّلام

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

#امام_حسن علیه السّلام
#ولادت

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

@mmsa313
@radaagroup

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

سلام و رحمت
شبتون بخیر
طاعات و عباداتتون مقبول.
امیدوارم سالی که در پیش داریم، یکی از بهترین سال‌های زندگی‌تون
باشه.
الهی خودِ خدا بیش از پیش نور و آرامش به زندگی زیباتون بتابونه.
دور باشین از غمِ دنیا و صبرتون زیادتر از همیشه باشه.
تنتون سالم باشه و به نازِ طبیبان نیاز نداشته باشه...
الهی دعایِ مهدیِ فاطمه (عجّ‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) نوازشگرِ زندگیِ پُراُمیدتون باشه.
آمین!
یاربّ‌العالمین!

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

😊در #ماه_رمضان به یکدیگر لبخند بزنیم😊

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ:َ مَنْ ضَحِكَ فِيهِ فِي وَجْهِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ لَمْ يَلْقَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا ضَحِكَ فِي وَجْهِهِ وَ بَشَّرَهُ بِالْجَنَّةِ.

🔹حضرت رضا علیه السلام فرمودند:
هرکس در ماه رمضان، بر چهره برادر ایمانی خویش لبخند بزند، روز قیامت خداوند را ملاقات نمی‌کند مگر آنکه با رضایت با وی برخورد کرده، و او را به بهشت بشارت می‌دهد.

📚‌ بحارالأنوار، ج 96، ص 341

تلگرام | owjishirazi">یوتیوب | آپارات | اینستگرام

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

خدایی که «ارحم‌الرّاحمین» است؛
مدّت‌هاست که چشم به راهمان‌ است تا بازگردیم!

هر چی مذهبی‌نما و دوزاری دیدیم که خواستن و می‌خوان که ازش دور شیم،
فراموش کنیم و رها کنیم!
خاضعانه بریم درِ خونه‌ش!
یعنی به نگاهِ صاحب‌الزّمان و دعای مادرِ قامت‌کمانش،
خودش بازم ما رو می‌بره درِ خونه‌اش…
نشه یه وقت به خاطر واق‌ْواقِ دو تا کمتر از سگ؛
از درِ خونه‌ش دور شیم و دور شیم و دور شیم
و
حسرت بخوریم یه روزی که:
ای‌کاش بر می‌گشتیم…

«صلّی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله‌الحسین‌المظلوم‌الشّهید»
یااباصالح‌المهدی ادرکنی

#ماه_خدا
#گنهگار_پشیمان
#حرف_دل
#رمضان
#رمضان_الکریم
@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

بر زبانمان، هر چیزی جاری نکنیم.
شاید همان روز که انتقادِ تندی می‌کنیم،
همان روز که حس می‌کنیم چه ویژگی‌خارق‌العادّه‌ای داریم که مثلا بسیار رُکْ هستیم؛
فردی شکننده‌تر از همیشه باشد و برای فروریختن مُحتاجِ یک تلنگُر باشد!
اصلا چونانِ کوه نباشد!
به جدّی و شوخی،
دل، نشکنیم.
دلی به دست بیاوریم.

«به قولِ عزیزی: روی کاغذ همه قبولش داریم، در مرحله‌ی عمل کار سخت می‌شود!»

#پیشنهاد
#میم_محب

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم


#یک_آیه
#قرآن
گاهی یک آیه از قرآن تقدیم حضورتون میشه.
🌱
@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

‎🍰جشن تولد ٤🍰

دم در روى صندلى نشسته بود. به پاى هر ميهمانى بلند مى شد. بالاخره آخرين جشنى هم كه هفت روز بعد از نيمه ى شعبان بود، تمام شد.اين بار هم جشن تولد، كيك داشت و شمع اش توسط كس ديگرى خاموش شد.
گفتند سيدى بيايد و شمع را فوت كند.
مردم تشكر مى كردند و راهى مى شدند. بعضى ها دو تا غذا مى خواستند. عده اى گوشه اى نشستند و شروع كردند به خوردن شام.
بامداد بود و البته خسته. همسرش، مونس صبح و شب اش آمد. از او بوسه اى گرفت. گفت كه وقت خواب است و خواب، براى تن خسته اش نياز!
مى دانست كه مى آيد ولى كمى ديرتر. عيالش كه راهى آشپزخانه مى شود، وقتى بر مى گردد "سر" مرد زندگى اش را به روى ميز مى بيند. دلش نمى آيد بيدارش كند. مى رود و مى خوابد و كمى با ناآرامى، آرام مى گيرد.
سحر مى آيد و پيرمرد بيدار مى شود. كنار حوض گرد فيروزه اى كه پر از قرمز ماهى هاست، وضو مى گيرد.
صداى "موذن زاده"، در "گوش شهر" مى پيچد. نماز صبحى مى خواند و همان جا روى تخت چوبى با بالش و پتويى به خواب مى رود.
صبح مى آيد و همسرش هم.
همسرش صدايش مى زند:
"عبدالمهدى!"
جوابى نمى شنود.
دوباره صداش مى كند:
"حاج عبدالمهدى!"
جوابى نمى دهد.
نگران مى شود. نگران از اين كه دوباره سرِكار رفته باشد.
پتو را از سر همسرش كنار مى كشد.
تكان اش مى دهد. مى گويد:
"پاشو! دمنوش ات روى ميز صبحانه يخ مى كند.
پا نمى شود.به خواب رفته بود. خوابى عميق و آرام.

پايان

#داستانك
#كوچكترين_ذريه
#جشن_تولد
#قسمت_چهارم

/channel/mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

با نوای #محمدرضا_لواسانی

شاعر: #امیر_تیموری
ملودی: #سیدمحمدحسین_نجابت
تنظیم،میکس‌و‌مسترینگ: #مهدی_شکارچی
#نیمه_شعبان
#انتظار
#مهدوی

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

شبی که غرق پشیمانی است چشمانم
دچار لرزه دلم ، خالی است دستانم
شبی که می شکند سینه ای که سنگین است
رواق منظر محراب کوفه غمگین است
شبی که داغ علی آتشی است بر جگرم
فتاده سایه ی دلگیر بی کسی به سرم
نگاه توست که آتش کشیده آه مرا
مرور می کند این نامه ی سیاه مرا
نمانده رو که زبان را به شکوه باز کنم
به سوی قبله ی آرامشت نماز کنم
خیام سبز تو مقصود شرمساری من
پناهگاه پذیرای سرسپاری من
طنین موج مناجات را که می شنوی؟
خروش جاری حاجات را که می شنوی؟
تورا به سینه ی مجروح مادرت زهرا
به سایه گستری روح مادرت زهرا
بیا و روی مگردان ز تلخکامی من
دخیل بسته به دامان تو تمامی من
ستون این دل ویرانه را تو برپا کن
وصال حلقه ی شش گوشه را تو امضا کن

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

همدلی

با صدای:
علی صادقی
محمدرضا امیرعلی
محمدصابر شکری
میم.محب

به مناسب ولادت با سعادت امام حسن مجتبی علیه السلام

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

«او» می‌فرمود:
به کمتر از بهشت خودت را مفروش!


@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

«گهواره‌شکوه»
بانوای میم.مُحِبّ
سُراینده:سعید مقدّس
ملودی:سیّدمحمّدحسین‌نجابت
تنظیم:مهدی‌شکارچی
میکس‌و‌مسترینگ: حسن‌پورمحمّدی
کاورآرت:امیررضامسگرمقدّم
تهیّه‌کننده: مهدی‌حاج‌محمود عطار
باتشکّر از مهدی‌جواهریان، امیرنیکوپایان‌مفرد و علی‌وحید

کاری از «گروه هنری رَدا»

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

«گهواره‌ی شکوه»

بانوای میم.مُحِبّ
سُراینده: سعیدمقدّس
ملودی: سیّدمحمّدحسین‌نجابت
تنظیم:مهدی‌شکارچی
میکس‌و‌مسترینگ: حسن‌پورمحمّدی
کاورآرت و لوگوتایپ: امیررضامسگرمقدّم
تصویر: محمّدحسن‌نجفی
تهیّه‌کننده: مهدی‌حاج‌محمودعطّار
باتشکّر از مهدی‌جواهریان و امیرنیکوپایان

@mmsa313
@radaagroup

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

قطعه‌یِ صوتی «طوفانِ‌صبر»
بانوایِ: میم.مُحِب
سُراینده: محمّددانیال‌پندی
تنظیم: مهدی‌شکارچی
تهیّه‌کننده: مهدی‌حاج‌محمود‌عطّار
کاور‌آرت: امیررضامسگرمقدّم

باتشکّر از مهدی‌جواهریان و امیرنیکوپایان


@mmsa313
@radaagroup

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

⭕️همین امروز که گذشت و دیگر بازنمی‌گردد،چقدر به «او» ‌اندیشیدیم؟

⭕️همین یک جُمعه‌ای که از ماهِ مبارکِ رمضان گذشت و دیگر بازنمی‌گردد،
چقدر هدیه به «او» قرآن تلاوت کردیم ‌ کردیم؟

⭕️همین الان که این نوشته را خواندید، سوره‌ی توحیدی(چه بهتر سه سوره توحید) و صلواتی به حضرتش هدیه کنیم.

#صاحب_الزمان
#امام_عصر
#جمعه

‏@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

باهاش #رفیق باش!

سیّدجوادحیدری


به فاتحه‌ای میهمانش کنیم…

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

دعای #سحر
#مرحوم #صالحی

#نوستالژی


@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

#پیشنهاد _دانلود
#پیشواز
#ماه_خدا
#خدا


@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

جهت انتقادات و پیشنهادات

@M_M_S_A_313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

🎂داستان کوتاه جشن تولد
به مناسبت نیمه شعبان

🎬قسمت آخر

📝🎤: میم. مُحِب

@mmsa313

Читать полностью…

آثار کوچکترین ذریّه

‎🍰جشن تولد٣🍰

اشك روى گونه اش سر خورد. نگران بود. نگران باز نيامدنت.بغض مدام گلوش را مى گرفت و رها مى كرد.
چشم هاش ورم داشت. پيرى هم درد عجيبى است. غير از آن كه آن جوان توانمند قديم نيستى، انگار بيشتر و بيشتر به آفتاب در حال غروب مى مانى و دانستن همين هم بيشتر پيرت مى كند.
اگر همه ى خواهر و برادرهايت هم از دنيا رفته باشند، انگار بيشتر حس مى كنى كه به زودى نوبت تو هم فرا مى رسد.
باز هم حوالى وليعصر را چراغانى كرده بود. از قنادى گواهى "شيرينى سفارشى" تهيه شده بود. همه چيز مهيا بود.
انگار يكسال منتظر ميشد كه روز جشن برسد. شاد بود. انگار نه انگار كه شصت و هشت سال دارد.
بچه ها و نوه هاش با هم حجره اى ها و شاگردانش كه متحد مى شدند، كارى روى زمين نمى ماند.
به نوه هاش مى گفت:
چراغان كنيد حوالى وليعصر(عج) را كه وليعصر(عج) خانه ى دلتان را چراغان مى كند!
سيگار، گوشه ى لب اش تاب خورد. نزيك بود بيفتد. صداى فندك و بعد هم دود.نوه ى دخترى اش مى آيد. بوسه اى روى گونه اش مى گذارد. سيگار را به آرامى از لب اش جدا مى كند و با خود مى برد. براى نوه ى دخترى اش،سرى تكان مى دهد. لبى ور مى چيند. اشكى در كاسه ى چشمهاش قل مى زند و دعا مى كند كه نوه اش،عاقبت بخير شود.
بلند مى شود و براى بچه ها كه در نور ريسه ها و چراغانى كوچه، صورت شان رنگى شده، شربت سكنجبين و خيار مى آورد.
#داستانك
#كوچكترين_ذريه
#جشن_تولد
#قسمت_سوم
/channel/mmsa313

Читать полностью…
Subscribe to a channel