کمک نیچه به ایشان:
تو در جستجوی معنای مطلق در جهانی بیمعنا در حال غرق شدن هستی، اما حقیقت را تنها در آغوش گرفتن عدم قطعیتها میتوان یافت. آیا در سایههای شب نمیتوانی خود را بهتر بشناسی؟ آیا در میان درد و رنجها نمیتوانی نیرویی جدید برای زیستن پیدا کنی؟
تو با ارادهات میتوانی زندگی را از نو بسازی. نه در فرار از خود، بلکه در مواجهه با آنچه که از آن فرار میکنی، قدرت واقعی تو نهفته است
گرگور تو در حال شدن هستی نه در حال از دست دادن، شکل جدید تو فقط نشانه ی یک شدن رادیکال است، باید بی،پناهی ات را در آغوش بکشی
@moayeri_sarraf_saeed45
آدم غلط میکند بفهماند
دیگران کلمات را به آدم می فهمانند ادم از خودش چیزی ندارد جز هیچ بزرگتر
یک مدتی شاعرای ایران به جای ابداع فرم های بیان نو افتادن تو جون کلمات و ساطوری کردن
جشن بی معنایی رو به رنده کردن زبان( به معنای نشانه های قراردادی) تبدیل کردند☺️
تو این فکر بودم که با هر بهونه یه بار آسمونو بیارم تو خونه
حواسم نبود به تو فکر کردن
خود آسمونه خود آسمونه
@moayeri_sarraf_saeed45
مثل پرچم بیاراده
دست به دستِ طوفان سپرده
بیخبر از مقصد
بیخیالِ جاده
سین
@moayeri_sarraf_saeed45
معنای ان چیست؟:
شرحی که مولر از رابطه میان محرک و دریافت حسی به دست می ده
حالا پرسش این است: 🎱
ایا یک اثر هنری در دریافت مزه کمتر ارزشمند است تا در دریافت نور از تصویر ؟ ؟
سهم بازی در این تمرکز زدایی حس کجاست
حتما با اثار یوزف گال اشنا هستید
محل ذهن و عواطف را پیش از این منحصرا در مغز می دانستند
پیرو تحلیل و نظر انسانی به مانند گاسپار
گاسپار اشپورتسهایم
در حال حاضر یکسالی هست در گروه تخصصی هنر سانتیاگو مشغول هستم انجا این سوال را مطرح کردم وپاسخ های خیلی جالبی در یافت کردم
البته من اضافه شدم به گروه به درخواست آدمین امریکایی گروه
سوال
حالت لازم برای ابژکتیویته ناب ادراک مستلزم چیست
لابد می دانید که چقدر این پاسخ حیاتی است b
The necessary condition for the pure objectivity of perception requires what?
S.sMoayeri
@moayeri_sarraf_saeed45
هنر معاصر مانند بازاریابی احساسی، از مفهوم و احساسات به عنوان محور اصلی خود استفاده میکند، نه از فرم یا ماده.
برندها احساساتی مثل شادی، امید، یا تعلق را در مشتریان تحریک میکنند، در حالی که هنر معاصر احساسات پیچیدهتری مانند حیرت، ناراحتی، خشم یا شگفتی را برمیانگیزد تا مخاطب را به تفکر وادارد.
در هنر معاصر، اثر هنری بیشتر از آنکه یک شئ نهایی باشد، یک تجربه است (مثل هنر پرفورمنس یا اینستالیشن). همینطور، برندهایی مثل اپل یا تسلا، محصولی فراتر از عملکرد فیزیکی ارائه میدهند: آنها یک تجربه یا سبک زندگی خلق میکنند.
خب خوردن موز هنری هم نشونه ی کم اهمیت شدن ماده س.
این اثر هم مخلطب رو درگیر احساسات احساسات میکند، از حیرت و خنده گرفته تا خشم و انتقاد
این نشاندهنده آن است که ارزش نه در خود شئ، بلکه در جایگاهی است که توسط جامعه یا فرهنگ به آن داده میشود.
واکنش مردم به این اثر (چه در رسانهها و چه در دنیای واقعی) نشان میدهد که این اثر، هنر را به نوعی پرفورمنس یا تجربه جمعی تبدیل کرده است.
نشان میدهد احساسات و مفاهیم از ماده مهمترند
هنر معاصر دیگر در مورد رنگ، شکل یا ماده نیست، بلکه درباره تعامل ذهنی و احساسی با مخاطب است. این اثر به نوعی همان کاری را میکند که برندهای بزرگ انجام میدهند: ایجاد معنا در جایی که قبلاً فقط یک شئ ساده بوده است.
@moayeri_sarraf_saeed45
اینو ببین!
اپل نو آوری می فروشه نه تلفن همراه
رولکس پرستیژ می فروشه نه ساعت
نایک انگیزه می فروشه نه کفش
کوکاکولا شادی می فروشه نه نوشیدنی
و تسلا آینده رو می فروشه
اینها همه روی احساس سرمایه گذاری میکنند نه محصول
ما معمولاً محصول را به خاطر عملکرد یا ویژگیهای آن نمیخریم، بلکه به خاطر احساسی که از داشتن آن محصول تجربه میکنیم یا پیامی که به دیگران منتقل میکنیم. احساسات قدرتمندتر از منطق هستند. اینها صرفا یک کالا نیستند تبدیل به تجربه میشوند.
برندی که بتواند یک احساس منحصربفرد ایجاد کند موفق تر است
@moayeri_sarraf_saeed45
علم فلسفه را می فهمید پس قبول اَش دارد
به قول پائولینگ فکر یعنی خود ماده
تحریک یک ارتعاش خاص سبب تحریک تمام ارتعاشاتی میشود که به آن خیلی نزدیک اند البته در سطح تمام کاینات در اینجا فاصله معنا ندارد و از نظر پایولینگ هیچ وقت دو الکترون عدد جرمی کاملا برابر ندارند
میتواننتیجه گرفت
نبودن اگاهی یعنی نداشتن توجه به چیزی و آگاهی عبارتند از توجه به یک چیز و غافل شدن از چیزهای دیگر مانند نگاه ناظر به کوانتوم که سبب تغییر سطح انرژی در آن میشود
@moayeri_sarraf_saeed45
داستانی به زبان ساده:
دختر خانما و اقا پسرها
آماری میگم
چیزی شورانگیزتر از جمعیت برای رفع کسالت برای رفع جمود زمان و برای … نیست
آنقدر در جمع بودن و دسته جمعی دوستی کردن انرژی بخش هست که حتا:
میگن مرگ دست جمعی عروسی!
شنیدید؟
از این خاصیت برای تحریک و تحرک در کادر غیر رسمی ( سربازان) ارتش استفاده و سواستفاده میشود تا آنها را به نبرد ببرند
اگر اینتجربه منو آزمون کنید ( شاید کردید من خبر ندارم) متوجه می شوید که دقیقا لذت زندگی در جمع زندگی کردنه و هر چقدر منزولی باشید نتایج خوبی کسب نمیکنید
البته تنهایی ها گاهی لذت بخشه ولی جمع زدگی در زندگی تجربه فوق العادهای است
خانه بدوشی
زندگی جمعی
🥰
حتا بهتر از برنده شدن کرین کارته
هر روز زباله ذهنم روجمع میکنم ومی ریزم تو سر اولین کسی که بهم خوبی ومحبت کرده
اینه رسمروزگار
خونه بابا ننشون تربیت نشدن
یا اگر نشدن خودشونم نخواستن توانایی و ضعف خودشون رو بشناسن و صیروت بیابند
میان با یکی شروع میکنند زندگی
بعد ظرف اشغال ش روپیدا میکنه
بیماران شما دکتر جان بیشتر از این نوع هستند احتمالا
بیمارانم مراجعه که میکنند بهشون میکم برو یه ظرف در دار بخر و آشغالات رو بریز نگه دار واسه خودت تا ببری یه جا تخلیه کنی بدون آسیب
بهترین حا برای تخلیه برای من کتابه
تنهای تنها
دوست ندارم بوی بدش کسی رو ازار بده
سعیم بر این بوده
بجای رفتن بچرخ
به جای ماندن در جا بزن
و برای این که با یکی باشی و با همه:
ساده دل باش
امروزه اسطوره های مدرن ادم هایی هستند که صادق و ساده دل اند
نمونه اس ابله داستایوفسکی
جهان مدرن
جهان بی خانهمانهاست
بی پدرهاست
بی مادرها
و حتا پرورشگاهی شدن
جهان مدرن بی ریشه است و با جریان کوتاه باد دست خوش شدن و رفتن
جریانی رو براتون بگم
مقاله ای سیاسی خواندم خیلی وقت پیش ها
بنام پاسخ به کسینجر
او سوال کرده بود بهترین راه برای توسعه دموکراسی چیست!؟
در مقاله نوشته بود
روابط ازاد و بی بند و باری و ایجاد پرورشگاه های بزرگ
میدانید چرا؟
برای اینکه :
ایرانهیچگاه روی خوش دموکراسی را نخواهد دید
علت: قوم گرایی
نژاد پرستی
فامیل پرستی
بچه خواهی
( از نظر این مردم دیگری لابد بره بمیره)
بنابراین چنانچه روابط گسسته بشه قید و بندها زده بشه دموکراسی ایجاد خواهد شد
به جه قیمتی؟
یکبار کسینجر گفته بود
ازادی در کشور ما مدیون زنها و انسان های بی سرپرست و بی خانه مانهاست
حالا بعد از چندین مرحله گزار سخت ما می باید اکنون قانون را نهادینه کنیم وکشوری با اقتدار بسازیم که قانونگذار در راس امور باشد
احترام به قانون اصل دموکراسی و ازادی فردی است
این پاسخ کسنجر نشان میده
جراحی صورت کرفته و حالا می باید به خوبی کشور را قانون فرا بگیرد
کسینجر بعد از مرحله گزار و بی خانه مان بودن پا به عرصه سیاست گذاشته بود و خواسته او این بود امریکا را مهد قانون وتمدنکنیم
انصافا این صحنه عالیه
وقتی که توت ها روخورد و تا صبح یادش رفت که میخواستخودکشیکنه
فراموش کردن انسان را نجات خواهد داد
نیچه
علت خوردنیتون سفید شیرین بهاری و رابطش با خودکشی
@moayeri_sarraf_saeed45
دوستان به این پرسش جواب بدید:
بعنوان یک نویسنده /مشاور یا ... چطور میتوانید به قهرمان داستان بوف کور ( راوی ) کمک کنید؟
سین
@moayeri_sarraf_saeed45
دوستان به این پرسش جواب بدید:
بعنوان یک نویسنده چطور میتوانید به گرگور زامزای کافکا در داستان مسخ کمک کنید؟
سین
@moayeri_sarraf_saeed45
از اونجایی که زن بودن در ایران سخته ، بیاید یک روز مرد باشیم،ببینیم به کارمون میاد یا نه🥸
Читать полностью…مثل ساعت 6 صبح ، شکاک
که درست نمی دانم چه می خواهم
نه کامل بر می خیزد
نه میگذارد شب بماند
@moayeri_sarraf_saeed45
الان چپ ها میگن اینا همش توهماتی که سرمایه داری ایجاد کرده و الی آخر
من پژوهشگر هنرم و از زاویه ی نقد هنری به این موضوع نگاه میکنم
دیزنی: "جادو" میفروشد، نه صرفاً فیلم یا پارک تفریحی.
آدیداس: با شعار "Impossible is Nothing" الهامبخشی میفروشد.
هارلی دیویدسون: "آزادی" و "سرکشی" را به علاقهمندان موتورسیکلت ارائه میدهد.
@moayeri_sarraf_saeed45
ایده های بلند پروازانه ی امروز میتونه به استانداردهای فردا تبدیل بشه
مثال: شما وارد نمایشگاه ماشین میشوید و ماشینهای مفهومی می بینید concept car
ماشین مفهومی مثلا تویوتای مفهومی داره یک ایده رو به نمایش میگذاره که برای خط تولید نیست برای این هست که ذهن ها رو به سوالاتی جلب کنه برای توسعه ی هنر خودرو سازی داره بهش فکر میشه.
یا در صنعت مد و لباس، با لباسهای مفهومی روبرو میشوید
هنر معاصر خودش رو تبدیل به پرسش میکنه . هنر معاصر نه برای ارامش،بیشتر برای آشوب ذهن خلق میشود شاید این بهترین راه برای پاسخ به نیازهای زمانه ی ما باشد
@moayeri_sarraf_saeed45
به اصطلاح "نخ دادن " که به گمونم از فرهنگ غرب آمده توجه کردید؟ مثلا درباره ی مرد و زنی که اشارات عاشقانه میکنند...ایجاد فرصت یا ابراز علاقه ی غیر مستقیم .
درباره ی اسطوره ی آریادنه می خواندم ، توجه کنید:
آریادنه وقتی عاشق تسئوس شد، به او کمک کرد تا مینوتاور را شکست دهد. او به تسئوس کلاف نخ داد تا بتواند مسیر خود را در هزارتو پیدا کند و بعد از کشتن مینوتاور، راه بازگشت را پیدا کند. تسئوس پس از موفقیت، آریادنه را با خود برد، اما در جزیرهٔ ناکسوس او را رها کرد و ادامه ی ماجرا....
ممکن اصطلاح نخ دادن به این دو اسطوره ربط داشته باشه؟
@moayeri_sarraf_saeed45