39
فرزندانتان را دوست بدارید، به خاطر خودشان نه برای خودتان علاقه مندی هایتان را به فرزندانتان تحمیل نکنید، اگر هنر علاقه مند کردنشان را ندارید
#آهنگ
چه برایم مانده از تو
جز دل سرخورده ام
چه برایم مانده جز
این ظاهر افسرده ام
کی قرار است خنده ام را
بعد تو پیدا کنم
وقت آن است شهر را
با گریه ام دریا کنم
بی سر و سامان منم
که بی قرار بی قرارم
رفته ای اما غمت
نمی رود از روزگارم
مانده ام با یاد تو
آخرین چیزی که دارم
قلب بیمارم تو را
دائم به یاد می آورد
جای خالی تو دارد
از تنم جان می برد
قسمت من این شده
با عکس تو خلوت کنم
عاقبت باید به این
دیوانگی عادت کنم
@mofid_bashim
گویند که روز عاشقی امروز است
چه خطایی، عاشقی هر روز است
آنکس که ز عشق و عاشقی سرشار است
هر روز و هر ساعت او پربار است
#شعر
❤️
@mofid_bashim
#ثبت_در_تاریخ
چهارشنبه شب، ۸ بهمن ۱۳۹۹
⚽️ 😔
@mofid_bashim
#داستان
در نزدیکی ده ملا نصرالدین مکان مرتفعی بود که شب‌ها باد می‌آمد و فوق العاده سرد می‌شد. دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو می‌دهیم وگرنه تو باید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا قبول کرد، شب در آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور بدهید.
گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ ملا گفت: نه، فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.
دوستان گفتند: همان آتش تو را گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند، اما نشانی از ناهار نبود. گفتند: ملا، انگار ناهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا، ولی هنوز آماده نشده. دو سه ساعت دیگه هم گذشت، باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم.
دوستان به آشپزخانه رفتند تا ببینند چگونه آب به جوش نمی‌آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده، دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده. گفتند: ملا، این شمع کوچک نمی‌تواند از فاصله دو متری، دیگ به این بزرگی را گرم کند.
ملا گفت: چطور از فاصله چند کیلومتری می‌توانست مرا روی تپه گرم کند؟
پس بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
👈 به یاد داشته باشید با همان متری که دیگران را اندازه گیری می‌کنید اندازه گیری می‌شوید.
#حرف_حساب
🤔
@mofid_bashim
رسول الله فرموده اند:
ترک نماز صبح 👈 نور صورت را از بين میبرد.
ترک نماز ظهر 👈 بركت رزق را از بين میبرد.
ترک نماز عصر 👈 طاقت بدن را از بين میبرد.
ترک نماز مغرب 👈 فايده فرزند را از بين میبرد.
ترک نماز عشاء 👈 آرامش خواب را از بين میبرد.
🤔
@mofid_bashim
#داستان
پادشاهی را کار مهمی پیش آمد.
گفت اگر انجام شود، چندین درهم به زاهدان دهم.
چون حاجتش برآمد، غلامی را کیسه ای درهم داد که به زاهدان دهد.
غلام، همه روزه بگردید و شبانگاه باز آمد و درهم ها را پیش شاه نهاد و گفت زاهدان را نیافتم.
شاه گفت این چه حکایت است؟
آنچه من می دانم، در این شهر چهارصد زاهدند.
#حرف_حساب
گفت پادشاها، آنکه زاهد است نمی ستاند و آن که می ستاند زاهد نیست.
گلستان سعدي
🤔
@mofid_bashim
#جالب_است_بدانید هر گازی بر اساس تحریک الکتریکی یک رنگ خاص به خودش میگیره
@mofid_bashim
#داستان
گویند: ملا مهر علی خویی، روزی در کوچه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا می‌کنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم در آوردن. گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه کرد. پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا می‌کردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است.
#حرف_حساب
دنیا مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن می‌جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، رهایش کرده و برای همیشه می‌رویم.
🤔
@mofid_bashim
#داستان واقعی
نشسته بوديم زير درخت، روى يه نيمكت گوشه پارك. من در مرحله اصرار بر مخ زدن بودم و اون در مرحله انكار از زده شدن مخ!
گفت:« تو نسبت به من احساس مالكيت مى كنى؟! »
ديدم اوووف عجب سوالى! الان وقتشه كه همه عزمم رو جزم كنم و با همه زورم جورى مخ بزنم كه همه مخ هاى عالم انگشت به دهن و يه لنگه پا برن در افق محو بشن!
گفتم:« هر آدمى قبل از اينكه در قالب شخصيت هايى از قبيل همسر، فرزند، والد و يا هر چيز ديگه اى قرار بگيره يك شخصيت مستقل و منفردى داره كه تنها مالكش خودشه و به شدت داراى يك سرى حقوق كاملا خصوصى و شخصى. جسم تو، روح تو، ذهن تو، فكر تو، باورهاى تو، سليقه تو، پول تو، شغل تو، تفريحات تو، علايق تو، دوستان تو، گذشته تو، آينده تو و خيلى چيزهاى تو فقط و فقط به خودت مربوطه و مالكشون خودتى. من فقط مالك قلب تو ام. مالك احساس تو. مالك عشق تو!»
اينا رو كه شنيد مخش زده شد! الان سال ها از اون روز مخ زنى و سخنرانى مى گذره! همه اين سال ها هر دو ما سعى كرديم به اون حرفاى من هميشه ايمان داشته باشيم و هميشه توى زندگى رفيق هم باشيم نه مالك هم. همراه هم باشيم نه زنجيرى بر دست و پاى هم. مايه آرامش و كمال هم باشيم نه سوهان روح هم!
زندگى پر از بالا و پايينه، پر از مشكلات ريز و درشت، پر از روزهاى تلخ و شيرين و پر از خيلى از چرت و پرت ها و درست و حسابى هاى ديگه! مهم اينه كه بتونى هميشه تكيه گاه باشى نه اينكه زير پاش رو خالى كنى!
#حرف_حساب
مصطفی وفايى
😍❣😘
@mofid_bashim
#حرف_حساب
هیـچ کـس بـه انـدازه کسـی کـه مجبـور است مطلبی را آمــوزش دهــد، آن را یــاد نمیگیــرد.
پیتر دراکر
@mofid_bashim
#ثبت_در_تاریخ
درگذشت علی انصاریان بر اثر ابتلا به کرونا، یک هفته بعد از مهرداد میناوند
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹
⚽️😔
@mofid_bashim
#حرف_حساب جف بزوس
👈 در دیدگاه تان سرسخت و در جزئیات آن انعطاف پذیر باشید
👌 اگـر سرسـخت نباشـید، در همـان مراحـل اولیه بـه سـرعت تسـلیم میشـوید و اگـر انعطافپذیـر نباشـید، فقـط وقـت خــود را تلــف میکنیــد و کاملاً ناامیــد خواهیــد شــد و دیگــر قــادر نخواهیـد بـود راهکارهـای مختلـف حـل یـک مسـئله را بیابید.
🤔
@mofid_bashim
نجات روباه گرفتار توسط جوانان شهرستان جلفا
چه بپر بپری میکنه
🦊
@mofid_bashim
تلاش نافرجام برای عبور از روی زمین یخ زده
😅
@mofid_bashim
#حرف_حساب دکتر محسن رنانی
در دبستان 👈 زیستن
در دبیرستان 👈 فکر کردن
در دانشگاه 👈 تخصص
🤔
@mofid_bashim
تساوی بدون تبانی
کسی باور می کند
زهی خیال باطل
#ثبت_در_تاریخ
استقلال ۲ 👈 امیرارسلان مطهری و مهدی قایدی
پرسپولیس ۲ 👈 مهدی عبدی و وحید امیری
دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹
تابلوترین گاوبندی برای تساوی در دربی پایتخت
بخاطر کرونا، مردم نباید برای شادی برد تیمشان به خیابان ها می ریختند
⚽️😡😤🤔
@mofid_bashim
#داستان #عبرت
بزرگمهر در کشتی نشسته بود که طوفان شد. ناخدا گفت: دیگر امیدی نیست و باید دعا کرد.
مسافران همه نگران بودند، اما بزرگمهر آرام نشسته بود. گفتند: در این وقت چرا اینگونه آرامی؟
او گفت: نگران نباشید، زیرا مطمئنم که نجات پیدا می‌کنیم.
سرانجام همان‌گونه شد که او گفته بود و کشتی به سلامت به ساحل رسید.
مسافرین دور بزرگمهر حلقه زدند که تو پیامبری یا جادوگر؟ از کجا می دانستی که نجات پیدا می کنیم؟
بزرگمهر گفت: من هم مثل شما نمی دانستم.
👈 اما گفتم بگذار به اینها امیدواری بدهم.
چرا که اگر نجات نیافتیم دیگر من و شما زنده نیستیم که بخواهید مرا مواخذه کنید.
👌 امید هیچ آدمی رو ازش نگیرید!
🤔
@mofid_bashim