mohammadsorooshmahallati | Unsorted

Telegram-канал mohammadsorooshmahallati - محمد سروش محلاتی

6676

کانال درس ها👇 @msoroushm

Subscribe to a channel

محمد سروش محلاتی

◼️امام خمینی وفقهی که برزمین ماند

▪️۱۴ خرداد ۱۴۰۳

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

https://fa.shafaqna.com/news/1811704/

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

♦️سیره علوی دربرابرمعترضان ومعارضان

🟢نشست‌های علمی شرح نهج البلاغه

🔹 جلسه هفتم :
 سیاست عفو مجرمان سیاسی وامنیتی 
 
  ▪️۳ خرداد ۱۴۰۳ . کانون توحید

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

با تسلیت به ملت شریف ایران بمناسبت سانحه مصیبت بار سقوط بالگرد و درگذشت رئیس جمهور محترم و جمعی از خدمتگزاران کشور ، روز سه شنبه و چهارشنبه درس تعطیل است .

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

☑️ سیلی شرعی به صورت شرع !

✔️جامعه دینی ما در چند سال اخیر ، با دو روند معکوس در باره پوشش بانوان روبروست :
الف) روند کاهش پوشش در زنان
ب) روند افزایش اِعمال قدرت برای کنترل آن
موضوع اول بدلیل آنکه حکایت از گسترده شدن تخطی از موازین شرعی است ، مؤمنان را آزار میدهد ، و موضوع دوم نیز بدلیل آنکه همراه با تخطی از موازین شرعی و آداب اخلاقی و اجتماعی است برای اکثر مردم آزار دهنده است .
میتوان حدس زد که اگر عالمان دینی از سالها پیش به تفریط در بخش اول با شیوه اقناع مخاطبان و به افراط در بخش دوم با شیوه نقد حاکمان ، اهتمام می‌نمودند، امروز وضع دیگری داشتیم ولی .....

✔️البته امروز هم هر چند فرصت مناسب از دست رفته ، ولی باز هم نباید از تلاش خردمندانه غفلت نموده و در برابر این دو جریان منفی که به اخلاق و دین آسیب می‌رساند، بی تفاوت بود .
ولی آنچه موجب تاثر است ، برخی اظهارات نسنجیده در این فضای آشفته است ، از یک سو یک حکم مسلم اسلامی نادیده انگاشته میشود ، و از سوی دیگر تشویق به تند روی و برخوردهای خشونت آمیز می‌گردد .
نمی‌توان انکار کرد که جریان دوم در میان متدینان حامیانی داشته و از سوی برخی حکمرانان نیز حمایت می‌شود ولی رگ و ریشه های آن را در حوزه ها باید جستجو کرد !

✔️امروز حوزه در بطن خود ، تند روی را رشد می‌دهد و میوه های تلخ آن در جامعه ظاهر می‌گردد.
حوزه ای که باید مبانی حجاب را بر اساس کتاب و سنت ، تبیین و تحکیم کند و به شبهات آن پاسخ روشن دهد ، و سپس باید مبانی مسئولیت حکومت در قبال احکام شرع را تحلیل نموده و به اشکالات آن جواب دهد ، گاه میخواهد اثبات کند : مردم مجازند مستقیما با بگیر و ببند به منع و جلوگیری از بی حجابی بپردازند !
با صرف نظر از اینکه القای این مطلب به طلاب ، چه عوارضی دارد و جامعه را به چه سمت و سویی می‌برد، باید پرسید که این دیدگاه چه مستند فقهی دارد و چگونه ممکن است یک استادِ فقه به آن برسد ؟

✔️میگویند: جواز برخورد خشن مردم با بدحجابان ، مستند به روایتی از امام صادق ع است که : مردی خدمت پیامبر رسید و از اینکه مادرش پیوسته ارتباط با مردان بیگانه دارد شکایت فرمود ، و رسول خدا فرمود : او را در خانه نگهدارد و اگر فایده نکرد راه ورود بیگانگان را بر او ببندد و اگر باز هم نشد مادر را در قید وبند کند ، زیرا بهترین نیکی در حق او منع وی از محرمات الهی است :
عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ إِنَّ أُمِّي لاَ تَدْفَعُ يَدَ لاَمِسٍ قَالَ «فَاحْبِسْهَا» قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ «فَامْنَعْ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهَا» قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ « فَقَيِّدْهَا فَإِنَّكَ لاَ تَبَرُّهَا بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَنْ تَمْنَعَهَا مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ » [من لا یحضره الفقیه ج۴ ص۷۳]

✔️ولی از این روایت چه نتیجه ای میتوان گرفت و چه اجازه ای برای عموم مردم میتوان صادر کرد ؟ فرضا سند روایت صحیح باشد (و از اشکال امثال شهید صدر صرف نظر شود ) در این روایت چند خصوصیت وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده انگاشته و از آن بحکم عمومی برای بد حجابان رسید :
اولا : اقدام در باره زنی فاسد و همه جایی است که هیچ مشتری را رد نمیکند ! لا تدفع ید لامس و پیامبر به حبس فردی نظر داده است
ثانیا : فرزند برای اقدام در باره او خدمت پیامبر رسیده و بجای اقدام خودسرانه ، از رسول خدا اجازه خواسته است سخن حضرت جواب یک مساله کلی شرعی نیست بلکه بیان کیفیت برخورد با یک فرد خاص است و به تعبیر آیت الله خویی: قضیه شخصیه ! (مصباح الفقاهه ج ۱ ص۳۵۲)
ثالثا : حضرت در اجازه برای کنترل مادر ، علت را مسئولیت خانوادگی دانسته است که به اقتضای بِرّ والدین و رعایت حرمت خانواده ، اقدام نماید و به وظیفه شهروندان در جامعه مربوط نیست . استاد معظم آیت الله میرزا جواد تبریزی را که دلالت این روایت را در قلمرو خانواده می‌دانست ( اسس القضاء و الشهادات ص۶۹)

✔️ای کاش آن روز که برخی فقها ادله جواز حبس معصیت کاران را جمع و به آن فتوا می‌دادند ، نمیگفتند که عموم تعلیل بر جواز زندانی کردن هر کس که بدون بازداشت نمی‌توان او را از گناه منع کرد ، دلالت دارد . زیرا این جمله در مقام بیان علت حکم نیست بلکه در مقام رفع این توهم است که : آیا چنین رفتاری با مادر غیر اخلاقی است ؟
و ای کاش توضیح می‌دادند که اگر حکم عام است ، حد و حدود این محرمات و قلمرو این باز داشت چیست ؟ آیا این بدان معناست که هرگونه بازداشت و به هر مدت و تحت هر شرایطی برای جلوگيري از هر منکری جایز است ؟
آیا این ابهام گویی ها دست ماموران و آتش باختیاران را برای تعدی و تجاوز باز نمیکند و بالمآل به تنفر از فقه و احکام شرع نمی‌انجامد؟

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

◾️سخنرانی در شب شهادت
امام صادق ع . ۱۴ اریبهشت ۱۴۰۳

🔷 امام صادق و امام کاذب

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

ضمنا معتقدم به دلیل وجود بحرانهای روز افزون داخل کشور و شکاف های عمیقی که ایجاد شده است، آغاز گفت و گوی بر اساس اصول مشترک انسانی و اخلاقی با غیر دینداران در ایران عزیز، بسیار ضروری تر از هر جای دیگری است و امیدوارم دینداران در این زمینه پیشقدم باشند.

از استاد سروش هم که صبورانه زمینه این بحث را در کانال تلگرامی شان فراهم نمودند بسیار سپاسگزارم و از ایشان می خواهم هر وقت صلاح دیدند، وارد بحث شوند.

ارادتمند - مهدی نساجی
تهران، 14 اردیبهشت

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

و در زمانی که به تعبیر خودش کسی "غیر از پند و بند" نهی از منکری نمیشناخت ، می‌گفت: 

روانشناسی و جامعه شناسی میخواهد تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف کند و تشخیص دهد منکر از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

البته او اگر امروز بود پاسخ اینگونه سوالاتش را دریافت می‌کرد که "سرچشمه منکر" معلوم است ، نه روانشناسی میخواهد و نه جامعه شناسی ، فقط یک چیز میخواهد و آن هم "دشمن شناسی"
نطق و منطق مطهری در برابر مدعیان امر به معروف (که میگفتند : ما احتمال تاثیر می‌دهیم پس وظیفه داریم ) این بود که :
تو که نمیدانی راه امر به معروف چیست ، تو که روانشناسی نمیدانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شد ، تو که جامعه شناسی نمیدانی ، حق نداری بگویی من احتمال تاثیر میدهم و یا احتمال نمی‌دهم .

مطهری ، چون حکیم بود ، دین را حکیمانه تفسیر می‌کرد. در نگاه عقلانی او تاکید اسلام بر این فریضه ، بمعنی صحه گذاشتن بر روش‌های خردمندانه و عقل پسند خشونت برای اصلاح فرد و جامعه است . او به کلمات فقهاء بسنده نمی‌کرد و به سخن حکماء نیز اعتنا داشت و از بوعلی سینا در اشارات را نقل می‌کرد که امر بمعروف با رفق و مداراست ، نه با زور و فشار : العارف ....اذا امر بالمعروف امر برفق ناصح لا بعنف معیر .

نگاه تاریخی
در تحلیل همه جانبه و بحثهای آسیب شناسانه استاد مطهری ، آگاهی‌های تاریخی او نیز سهم وافری داشت . اینکه چگونه خوارج این فریضه را ریل عقلانیت خارج گردند و یا عباسیان عنصر اساسی نقد قدرت را آن گرفتند و تا دوره اخیر که متشرعان آن را به امور جزئی محدود ساختند و اختیار مباحات را هم از مردم سلب کردند ، در بررسی تاریخی مطهری دیده می‌شود و همین اگاهی تاریخی است که او را نسبت به داعیه های نهی از منکر ، هوشیار و حساس ساخته و متوجه خطرات پنهان میکند . او در بحث خوارج نشان می‌دهد که آنان به نهی از منکر بسیار اهمیت می‌دادند و از خطر نیز استقبال می‌کردند، ولی ایراد کارشان این بود که اجرای این فریضه ، تابع منطق نبوده و نابخردانه اقدام می‌کردند . ولی مطهری در این نقطه توقف نمیکند و به سراغ دنباله های خوارج می‌رود ، کسانی که همان خُشک سری و بی فکری خوارج را دارند و به نتایج و پیامدهای نهی از منکر خود نمی‌اندیشند ، ولی مانند خوارج شجاعت نهی از منکر در برابر اصحاب قدرت را ندارند . این اذناب امروز خوارج بمراتب از خوارج دیروز خطرناک ترند ، زیرا آنها سراغ حاکمان می‌رفتند و اینها سراغ اصحاب فضیلت ، آنها شمشیر بر فرق قدرتمندان می‌زدند و اینها با سلاح تکفیر و اتهام ، ارباب کمال و اخلاص را ساقط می‌کنند . سخن مطهری در باره این جریان چنین است :
مقدس مآبان ترسو ، شمشیر پولادین را به کناری گذاشتند و از امر به معروف صاحبان قدرت که برایشان خطر ایجاد می‌کرد، صرف نظر کردند و با شمشیر زبان به جان صاحبان فضیلت افتادند و هر صاحب فضیلتی را به نوعی متهم کردند . ( جاذبه و دافعه علی ع )


اینک مطهری در میان ما نیست ولی یا اندیشه و فکر او در میان ما زنده است ؟ آیا امروز ما نیز مانند مطهری امر به معروف را می‌شناسیم و می‌شناسائیم ؟ آیا نهاد امر به معروف در جامعه ما بر مبنای اندیشه مطهری شکل گرفته و عمل میکند ؟
امروز هر چند خلاُ مطهری دردناک است ولی تاثر بیشتر آن است که این خلا را با شِبه مطهری ها پر کرده ایم . مصیبت بزرگ امروز ما این است اندیشه‌های متحجرانه بَدَلی ، جای تفکر روشنگرانه مطهری را گرفته و مطهریِ امام در غربت و انزوا قرار داده است !

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

https://fa.shafaqna.com/news/1786486/

♦️یادداشت بمناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری♦️

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

محمد سروش محلاتی:
♦️اظهار نظر یکی دیگر از اساتید گرامی

در ادامه ارائه دیدگاه دکتر نساجی، دکتر عادلخواه نیز نظر خود را ارسال نموده اند که ضمن تشکر، در اینجا منعکس می‌گردد.

با عرض سلام خدمت دکتر مهدی نساجی
نامه شما را به استاد سروش محلاتی به فال نیک می‌گیرم و با طرح چند سوال ونیز مطالبات یک پژوهشگر علوم انسانی خدمت می‌رسم با این امید که باب بحث گشوده شده‌ به لطف شما ادامه یابد.
جان کلامتان را اگر با اجازه شما خلاصه کنم، باید به مبحث دوری جامعه بویژه جوانان از مباحث دینی اشاره کرد و نیز دوری آنان از عالمان  دین حتی اگر در آزادگی و آزادپیشگی و عدالت محوری  امتحان خود را پس داده باشند و در زمره پیشرو ترین و شجاعترین اندیشمندان در وادی بحران‌های عمیق کنونی باشند. به اعتقاد شما مقوله عدم اقبال  به دین جهانی است و دنیای ما به سمت بی دینی و بی خدائی می رود، و لا اقل تا پنجاه سال آینده نمی‌توان انسان‌ها را به طرف دین بازگرداند و از منظر  دینی برایشان از پیشرفت و آزادی سخن گفت.
در ادامه و شاید من باب مشکل گشائی، استاد سروش را دعوت به ورود به حوزه  "نفی وضعیت موجود"  می‌کنید، در حالی که همزمان تاکید دارید  که حتی اگر عالمان دراین مسیر هم وارد شوند، دیگر جوانان به سراغ عالمان دینی برای دریافت نسخه ای جهت درمان دردهایشان در آینده نخواهند رفت.
و بالاخره با اعتقاد به دینداری است که بزعم شا  می تواند به زندگی معنا دهد، وارد حوزه پیشنهاد به عالمان می‌شوید، البته نه همه عالمان بلکه عالمان آزاده از جنس استاد سروش محلاتی و از آنها برای تمرکز بر روی مشترکات میان دینداران و غیر دینداران دعوت می‌کنید. و نیز از آنها می‌خواهید که از منظر اخلاقیات و ارزش‌های مشترک و نه از منظر دین، با جامعه گفت و گو کنند. چرا که به نظر شما، متقاعد کردن جامعه از منظر درون دینی نه تنها کار سختی است  که راه  به جائی نمی برد، لا اقل برای یکی دو دهه اینده. و بنا بر این اعتقاد بهتر است که دینداران با زبان مشترکی با جامعه صحبت کنند، زبانی که درانحصار گروه خاصی نباشد و غیر دینداران را هم در بر گیرد تا بتوان نوعی  وحدت ملی  بر اساس اصول مشترک اخلاقی که فراتر از مباحث  درون دینی است ایجاد کرد.
هر چند دقیقا رویکرد و معانی دقیق  مفاهیم و اصطلاحات مورد استفاده در متن ارسالی شما را نمی‌دانم، مفاهیمی چون دین داران و غیر دینداران، بی دینی، بی خدائی، اصول مشترک اخلاقی و انسانی و گریز در دینداری در جهان  و...؛ و نیز هر چند غافل از اهداف استاد سروش محلاتی در زمینه متقاعد کردن جامعه از منظر درون دینی باشم، هر چند آشنائی من با کلاسهای ایشان امکان چنین جمع بندی را نمی دهد، اما  نیز از آنجا که من هم به عنوان یک پژوهشگر، بسان بسیاری دیگر در میان طلاب ایشان و تا آنجا که توانائی هایم اجازه می‌دهد از کلاسها و جلسات  استفاده می‌کنم، می‌خواستم ضمن طرح چند سوال در صورت یاری کردن وقت و حوصله شما اهمیت و اولویت حوزه "نفی وضعیت موجود" و حوزه "گفتگوی مشترک" مورد نظر شما را در رابطه با حوزهای دیگر در شرایط فعلی و معیار این دسته بندی را بدانم.

آیا تمام اهداف پژوهشگران را می‌توان به حوزه سیاسی  و اقبال جامعه بویژه جوانان آن خلاصه کرده تقلیل داد؟ آیا رسالت پژوهشگری را رسالت پیامبری می‌دانید و به عبارتی، همان رسالتی که قصد طرح حقوق و تکالیف در چشم انداز فلاح جامعه را دارد؟ آیا فعالیت‌های پژوهشی فقط وقتی ارزش دارد که در متقاعد کردن دیگران بویژه جوانان موفق شود؟ و از آنجا که با درخواست و یا دعوت از استاد سروش برای  تغییر حوزه پژوهشی ایشان قدم مهمتری بر می‌دارید، بی آنکه کوچکترین تضمینی برای روی آوری جوانان، یعنی آنچه به نظر شما اصل است و اصالت دارد بدهید، می‌خواستم بفرمائید که از این ورود به حوزه مورد علاقه شما چه نفعی قرار است نصیب این استاد بزرگوار ما شود که به قولی در کنج خلوت تلامیذ علاقمند مشغول به فعالیتهای تحقیقی خود هستند و شما هم اینطور که از گفتارتان بر میاید مانند ما، یعنی دیگر تلامیذ استاد از آن استفاده می‌کنید؟!
به عبارتی دیگر میخواهم بگویم که با پائین کشیدن چراغ یک حوزه، در اینجا حوزه پژوهش گران دینی و علم کردن حوزه ای دیگر که همان حوزه "نفی وضع موجود" و یا نیز حوزه "طرح مشترکات میان دینداران و غیر دینداران"، با هدف  خروج از مباحث به گفته شما درون دینی  که این‌را هم تعریف نفرمودید، اما به نام راه گشائی، وحدت ملی، ایجاد اصول مشترک اخلاقی و انسانی به ان تکیه می‌کنید، چه تضمینی است که راه گفتگو در میان آحاد این جامعه  هموار تر شود؟ و نیز چه تضمینی است که این جابجائی معادل راه گشائی و گره گشائی مورد نظر شما باشد؟

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

♦️اظهار نظر یکی دیگر از اساتید گرامی

در ادامه ارائه دیدگاه دکتر نساجی، دکتر عادلخواه نیز نظر خود را ارسال نموده اند که ضمن تشکر، در اینجا منعکس می‌گردد.

با عرض سلام خدمت دکتر مهدی نساجی
نامه شما را به استاد سروش محلاتی به فال نیک می‌گیرم و با طرح چند سوال ونیز مطالبات یک پژوهشگر علوم انسانی خدمت می‌رسم با این امید که باب بحث گشوده شده‌ به لطف شما ادامه یابد.
جان کلامتان را اگر با اجازه شما خلاصه کنم، باید به مبحث دوری جامعه بویژه جوانان از مباحث دینی اشاره کرد و نیز دوری آنان از عالمان  دین حتی اگر در آزادگی و آزادپیشگی و عدالت محوری  امتحان خود را پس داده باشند و در زمره پیشرو ترین و شجاعترین اندیشمندان در وادی بحران‌های عمیق کنونی باشند. به اعتقاد شما مقوله عدم اقبال  به دین جهانی است و دنیای ما به سمت بی دینی و بی خدائی می رود، و لا اقل تا پنجاه سال آینده نمی‌توان انسان‌ها را به طرف دین بازگرداند و از منظر  دینی برایشان از پیشرفت و آزادی سخن گفت.
در ادامه و شاید من باب مشکل گشائی، استاد سروش را دعوت به ورود به حوزه  "نفی وضعیت موجود"  می‌کنید، در حالی که همزمان تاکید دارید  که حتی اگر عالمان دراین مسیر هم وارد شوند، دیگر جوانان به سراغ عالمان دینی برای دریافت نسخه ای جهت درمان دردهایشان در آینده نخواهند رفت.
و بالاخره با اعتقاد به دینداری است که بزعم شا  می تواند به زندگی معنا دهد، وارد حوزه پیشنهاد به عالمان می‌شوید، البته نه همه عالمان بلکه عالمان آزاده از جنس استاد سروش محلاتی و از آنها برای تمرکز بر روی مشترکات میان دینداران و غیر دینداران دعوت می‌کنید. و نیز از آنها می‌خواهید که از منظر اخلاقیات و ارزش‌های مشترک و نه از منظر دین، با جامعه گفت و گو کنند. چرا که به نظر شما، متقاعد کردن جامعه از منظر درون دینی نه تنها کار سختی است  که راه  به جائی نمی برد، لا اقل برای یکی دو دهه اینده. و بنا بر این اعتقاد بهتر است که دینداران با زبان مشترکی با جامعه صحبت کنند، زبانی که درانحصار گروه خاصی نباشد و غیر دینداران را هم در بر گیرد تا بتوان نوعی  وحدت ملی  بر اساس اصول مشترک اخلاقی که فراتر از مباحث  درون دینی است ایجاد کرد.
هر چند دقیقا رویکرد و معانی دقیق  مفاهیم و اصطلاحات مورد استفاده در متن ارسالی شما را نمی‌دانم، مفاهیمی چون دین داران و غیر دینداران، بی دینی، بی خدائی، اصول مشترک اخلاقی و انسانی و گریز در دینداری در جهان  و...؛ و نیز هر چند غافل از اهداف استاد سروش محلاتی در زمینه متقاعد کردن جامعه از منظر درون دینی باشم، هر چند آشنائی من با کلاسهای ایشان امکان چنین جمع بندی را نمی دهد، اما  نیز از آنجا که من هم به عنوان یک پژوهشگر، بسان بسیاری دیگر در میان طلاب ایشان و تا آنجا که توانائی هایم اجازه می‌دهد از کلاسها و جلسات  استفاده می‌کنم، می‌خواستم ضمن طرح چند سوال در صورت یاری کردن وقت و حوصله شما اهمیت و اولویت حوزه "نفی وضعیت موجود" و حوزه "گفتگوی مشترک" مورد نظر شما را در رابطه با حوزهای دیگر در شرایط فعلی و معیار این دسته بندی را بدانم.

آیا تمام اهداف پژوهشگران را می‌توان به حوزه سیاسی  و اقبال جامعه بویژه جوانان آن خلاصه کرده تقلیل داد؟ آیا رسالت پژوهشگری را رسالت پیامبری می‌دانید و به عبارتی، همان رسالتی که قصد طرح حقوق و تکالیف در چشم انداز فلاح جامعه را دارد؟ آیا فعالیت‌های پژوهشی فقط وقتی ارزش دارد که در متقاعد کردن دیگران بویژه جوانان موفق شود؟ و از آنجا که با درخواست و یا دعوت از استاد سروش برای  تغییر حوزه پژوهشی ایشان قدم مهمتری بر می‌دارید، بی آنکه کوچکترین تضمینی برای روی آوری جوانان، یعنی آنچه به نظر شما اصل است و اصالت دارد بدهید، می‌خواستم بفرمائید که از این ورود به حوزه مورد علاقه شما چه نفعی قرار است نصیب این استاد بزرگوار ما شود که به قولی در کنج خلوت تلامیذ علاقمند مشغول به فعالیتهای تحقیقی خود هستند و شما هم اینطور که از گفتارتان بر میاید مانند ما، یعنی دیگر تلامیذ استاد از آن استفاده می‌کنید؟!
به عبارتی دیگر میخواهم بگویم که با پائین کشیدن چراغ یک حوزه، در اینجا حوزه پژوهش گران دینی و علم کردن حوزه ای دیگر که همان حوزه "نفی وضع موجود" و یا نیز حوزه "طرح مشترکات میان دینداران و غیر دینداران"، با هدف  خروج از مباحث به گفته شما درون دینی  که این‌را هم تعریف نفرمودید، اما به نام راه گشائی، وحدت ملی، ایجاد اصول مشترک اخلاقی و انسانی به ان تکیه می‌کنید، چه تضمینی است که راه گفتگو در میان آحاد این جامعه  هموار تر شود؟ و نیز چه تضمینی است که این جابجائی معادل راه گشائی و گره گشائی مورد نظر شما باشد؟

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

📚درس گفتارهای شرح نهج البلاغه

                موضوع:
سیره علوی
      دربرابرمعترضان ومعارضان


✍️ متن جلسه پنجم (١۴٠٢.١٢.٣) :

🔻خطر برخورد امنیتی بامسائل اجتماعی :
۱. حفظ آزادی مخالفان تا شورش آنها
۲. رعایت حقوق مخالفان در شرایط جنگ
۳. خطر برخورد امنیتی با انتقادات
۴. شهیدبهشتی وجهنم آفرینی حاکمان
 
  ▪️تهران . کانون توحید

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

سیره علوی دربرابرمعترضان ومعارضان

🔴 استاد سروش محلاتی

🟢نشست‌های علمی شرح نهج البلاغه
♦️جلسه ششم :
 سیاست عفو مجرمان سیاسی وامنیتی
 
  ▪️۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ . کانون توحید

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

عقل ، کجاست ؟

پرسش : در مقابله با منکرات و برای یافتن "شیوه ها" و روش‌های "مفید و موثر و کم هزینه" ، "عقل" و خرد چه جایگاهی دارد؟  آیا این موضوع در قلمرو تشخیص و تجربه خردمندان است و یا متشرعه باید به حکم نصوص دینی ، در باره آن تصمیم بگیرند ؟ 


♦️وجوب عقلی نهی از منکر
به نظر بسیاری از فقها ، لزوم امر به معروف و نهی از منکر ، حکم عقل است ، شیخ طوسی در اقتصاد ، علامه حلی در قواعد ، شهید اول در دروس ، شهید ثانی در شرح لمعه و بالاخره امام خمینی ، این حکم را عقلی میدانند و قهرا قلمرو آن نیز توسط عقل مشخص می‌شود .

♦️شرایط عقلی نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد مثل : احتمال تاثیر و عدم مفسده ، این شرایط نیز مبنای عقلی دارد و عقل است که آن حکم را به رعایت این شرایط محدود ساخته و خارج از آن تکلیف را ساقط میداند ، بحکم خِرد - که شرع هم تایید می‌کند - نهی از منکری که تاثیر مثبت ندارد و یا مفاسدی بدنبال دارد ، نه تنها واجب نیست بلکه ممکن است حرام باشد .

♦️مراتب عقلی نهی از منکر
امر به معروف دارای مراتب و مراحلی است که از آسان به سخت می‌رسد : مرتبه قلبی و زبانی و عملی .  این مراحل و لزوم رعایت آنها نیز حکمی است که برای عقل قابل درک است و عقل اجازه بهم زدن آنها را نمی‌دهد .

♦️شیوه های عقلی نهی از منکر
پس از مباحث سه گانه فوق ، نوبت به بحث از روش‌ها و شیوه ها می‌رسد . با این تفاوت که مسائل فوق در قلمرو فقه مورد بررسی و اجتهاد قرار می‌گیرد و نتیجه آن بشکل فتوا ابراز می‌شود ولی بحث از "شیوه ها"  که بر حسب شرایط افراد در موارد مختلف ، متفاوت می‌شود،  ذاتا یک بحث غیر فقهی است و از حوزه دخالت فقه و فقیه خارج است . مثلا فقیه می‌تواند فتوا داده و بگوید : حفظ نفس واجب است ، ولی او نمی‌تواند بگوید : برای حفظ جان این بیمار قلبی ، از چه روشی باید استفاده کرد ؟  چه اینکه او می‌تواند بگوید : نهی از منکر زبانی و عملی واجب است ، ولی او نمی‌تواند بگوید : در شرایط امروز برای جلوگيري از این منکر خاص ، مثلا از آن شیوه سخت باید استفاده کرد . او حتی اگر بخواهد در این باره حکم کند ، باید نظر کارشناسان را مبنا قرار دهد . 
اگر همه مباحث سه گانه قبل ( ۱ اصل وجوب ۲ شرایط ۳ مراتب نهی از منکر) را تعبدی و مبتنی بر نصوص دینی دانسته و عموم مردم را تابع فقها بدانیم ، ولی در این مرحله باید فقها تابع کارشناسان باشند ، فقها خودشان فرموده اند که شان فقیه تعیین مصداق نیست !  و البته تشخیص روش‌ها در قلمرو مصادیق قرار دارد .

یک سوال اساسی
آیا فقهای نظام حاضرند که این حساب دو دو تا چهارتا در باره مرجعیت عقل در تشخیص شیوه ها را بپذیرند ؟  و ایا قبول میکنند که منکرات وقتی جنبه اجتماعی پیدا کرده و ریشه فرهنگی  داشته و نسبتا گستره می‌شود ،  شیوه برخورد با آنها پیچیدگی های خاصی پیدا می‌کند و نمی‌توان با تاکید برخورد فیزیکی یا جریمه مالی یا زندان و مانند آن یک آسیب اجتماعی را از بین برد ؟
در اینجا چاره ای جز مراجعه به کارشنان مسائل اجتماعی نیست و باید تشخیص آنها را معتبر شمرد . اینجا حوزه تخصصی دانشمندان علوم اجتماعی است و نظر آنها -- که مورد وثوق هستند --  در اینکه کدام شیوه به کاهش منکر کمک نمیکند و کدام شیوه ، مفاسد بیشتری بدنبال دارد ، شرعا معتبر است .
بر اساس این مبنای استوار فقهی ، آیا فقهای نظام حاضرند به اقتضای این حکم عقل پسند و فقه پذیر ، موضوع را به کارشناسان ارجاع داده و نظر اکثریت آنها را بپذیرند ؟ و اگر پذیرفتن نظر آنان برایشان سخت است آیا اجازه می‌دهند که آنان در یک فضای آزاد و بشکل عالمانه ، آسیب ها و افت های روش‌های موجود را بررسی نموده و باطلاع عموم مردم و اولیای امور برسانند ؟

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

📚شرح نهج البلاغه

📃نامه ۳۱  به حضرت مجتبی(ع)

🔹جلسه ۳۱: ان الاعجاب ضدالصواب
خود شیفتگی ، زمینه ها و پیامدها
     

🔸در جمع خانوادگی گروهی از طلاب و فضلای حوزه. ۲۵ فرودین ماه ۱۴۰۳ (اولین شنبه ماه شوال)

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

از یادداشت‌های روزانه پدرم . ۲۶ تیر ماه ۱۳۷۸

..... از کتاب شرح جنود عقل وجهل حضرت امام سلام الله علیه تا صفحه ۷۱ مرور شد
... آنچه ارتباط داشت با جهات اخلاقی و عرفانی ، کاملا مجذوب شدم به طوری که ناخودآگاه چندین مرتبه از نکات آن استاد فضیلت ، با خود تکبیر گفتم، زیرا هنوز بعداز حضرات معصومین علیهم السلام  کسی را ندیده ام که مثل حضرت امام سلام الله علیه در مقام علاج بیماران معنوی و روحی  سلیقه به کار برده باشد ، چه در مقدمه همین کتاب اظهار داشته است نسخه نوشتن بیمار را معالجه نخواهد کرد و دارو دادن علاج است برای بیماران .  
خوشابحال  کسی که از داروهای ایشان  خویش را درمان کند و ازپیوستگی به دنیا خود را الهی   نماید .

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

⭕️گفتگو با گروهی از پژوهشگران

♦️بررسی دو بن بست در باره
قانون اساسی :
الف ) بن بست اعتبار قانون اساسی
ب ) بن بست اجرای قانون اساسی

🔻سوم خرداد ۱۴۰۳

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

♦️سیره علوی ،
دربرابرمعترضان ومعارضان


🟢نشست‌های علمی شرح نهج البلاغه

✍ متن جلسه ششم :
 سیاستِ عفوِ مجرمان سیاسی وامنیتی 
 
  ▪️۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ . کانون توحید

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

دوست دانشمند و اندیشمند دکتر مهدی نساجی، باب بحث و گفتگو درباره کارهای بنده را گشودند و از ایشان و دیگر دوستان که از نظراتشان استفاده کردم سپاسگزارم. نیازی نمی‌بینم که مجددا توضیحی یا دفاعی در این باره داشته باشم ولی به احترام دوستان عرض می‌کنم:
اولا: این مقدمه برایم روشن نیست که:
دیگر نمی‌شود جامعه را به دين بازگرداند و ...
هرچند فی الجمله این گزاره را صادق می‌کنم.
ثانیا: فعلا ما مخاطبانی داریم که به این ارزش‌ها پای‌بند و معتقدند و پرسش‌های آنها را نمی‌توان نادیده انگاشت.
ثالثا: تلاش برای ارائه منطقی و معقول دین، تلاش برای تبیین مشترکات اخلاقی را نفی نمی‌کند ولی نمی‌توان اسلام را با آن همه مبانی اعتقادی و احکام شرعی، به اخلاق فروکاست، هرچند بسیاری از مخاطبان ما نپسندند ولی آیا عالم دین می‌تواند دین را مطابق خواسته مخاطبان - هر چند زیاد هم باشند - ارائه کند؟

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

📚شرح نهج البلاغه

📃نامه ۳۱  به حضرت مجتبی(ع)

🔹جلسه ۳۲ : واعلم ان امامک طریقا ذا مسافه بعیده

سبکباری شرط موفقیت در سفر طولانی و پر رنج آخرت  

🔸در جمع خانوادگی گروهی از طلاب و فضلای حوزه. ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ (اولین شنبه ماه ذی قعده)

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

✳️ منزلت زن در قرآن

⭕️ نکوداشت خانم دکتر زهرا شجاعی

💠 ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ . تهران . جماران

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

🟢پیام و توضیح مجدد دکتر مهدی نساجی

سرکار خانم دکتر عادلخواه،
سلام و احترام

اینجانب در یک متن که گمان نمی کردم مورد توجه استاد سروش محلاتی قرار بگیرد، پیشنهاد نمودم که بزرگان دین، که به آزادی و عدالت و ارزشهای انسانی باور دارند، پیش قدم شوند و راه مفاهمه با غیر دینداران را بر سر اصول مشترک انسانی بازکنند تا در میان اقشار مختلف جامعه ایران، نوعی «تفاهم» برای اداره اجتماعی و سیاسی کشور حاصل شود. به هر حال باید بپذیریم که به هر دلیل، جامعه ایران، در سراشیبی افول دینی حرکت می­کند.

دراین میان، عالمان دین چه کنند؟ من پیشنهادم این است که برای این که شکاف اجتماعی در ایران از بین برود و ما بتوانیم بر سر حداقل های لازم برای انسجام اجتماعی و وحدت ملی، به تفاهم برسیم، عالمان فرهیخته ای چون استاد سروش محلاتی، آغازگر گفت و گو با غیردینداران بر سر اصول مشترک شوند و راه بسته باز شود و ایران عزیز باقی بماند.

اولا، این یک پیشنهاد است و استاد سروش محلاتی و دیگران آزادند که به آن توجه کنند یا نکنند، بنابراین گمان میکنم این نگرانی حضرت عالی که اولویت دادن به گفت و گو با دیگر اقشار جامعه و کمرنگ کردن بحثهای درون دینی، مخالف آزادی اندیشه است، محملی ندارد.

ثانیا، پیشنهاد اینجانب صرفا یک پیشنهاد برای جذب جوانان نیست. من اصلا در مورد جوانان سخنی در نوشته قبلی نگفتم. بحث بسیار فراتر از جوانان است. این که جهان و به تبع آن ایران به سمت بی دینی و خداناباوری می رود، یک امر فراگیر اگزیستانشیال است. به عبارت دیگر مردم جهان به این سمت می روند که «امنیت وجودی» خود را که یک نیاز هستی شناختی و روانشناختی است، از راههایی غیر از دین بدست آورند. منظورم از «امنیت وجودی» همه آنچه از اقتصاد و رفاه و عدالت و نظم و اخلاق و معنویت است که هر انسانی برای یک زندگی معنابخش و آرام احتیاج دارد است.

در مقام مثال، مردم در گذشته از بخاری های چوبی برای گرم کردن خانه استفاده می کردند، اما امروزه سیستم های گرمایی جایگزین و رقیب به وجود آمده اند و مردم دیگر لزومی به استفاده از بخاری های چوبی نمی بینند، مگر در کلبه ها و خانه های روستایی. بسیاری مردم جهان هم احساس می کنند امنیت وجودی خود را می توانند از راههایی غیر از دین به دست آورند  ودیگر عملا نیازی به دین نمی بینند و نگاهشان به برخی کشورهای بی دین (مانند کشورهای اسکاندیناوی) است که با رشد وتوسعه علم وتکنولوژی و اخلاق و عقلانیت سکولار، برای شهروندان خود امنیت وجودی ایجاد کرده اند.

حال دینداران که به نظر می رسد رو به اقلیت خواهند بود چه کنند؟
به نظرم چهار واکنش متصور است:

1-     اقلیت مضطرب: این گروه دیندرانی هستند که ازپذیرش روند دینداری (که در بالا توضیح داده شد)، مضطرب شده و با عباراتی مانند «اوضاع دنیا خیلی خراب است»، «نسل جدید خیلی بد شده است»، «خدا به دادمان برسد» و غیره، عملا رفتارهای اضطرابی از خود نشان می دهند.

2-     اقلیت منفعل: این گروه از دینداران، راه انفعال و انزوا پیش می گیرند و با خود می گویند، بگذار مردم جهان همین دست فرمان را بروند تا سرشان به سنگ بخورد. ما سردر کار خویش می گیریم و در درون خودمان (دینداران)، زیست جهانی منعزل از دیگران می سازیم و دیگران را به حال خود وا می نهیم.

3-     اقلیت متخاصم: این گروه از دینداران، اقلیت بودگی را تاب نمی آورند وسعی در تغییر دیگران ولو به زور و ضرب و تخاصم وتهاجم دارند. داعش نمونه ای از این گروه است.

4-     اقلیت فرهیخته: این گروه از دینداران، با درک موقعیت جهانی نه مضطرب می شود، نه منفعل و نه متخاصم، بلکه از خود فرهیختگی نشان می دهد و با غیردینداران بر سر اصول مشترک انسانی که لازمه ادامه حیات اخلاقی و معنوی مردمان جهان است مفاهمه می کنند.

مثلا می گویند ما از منظر دینی عدالت اجتماعی را لازم می دانیم، ولی شما از منظر غیر دینی، ولی به هر حال عدالت اجتماعی مهم است و بیاید این عدالت را با مشارکت یکدیگر توسعه دهیم. البته ممکن است تفاوتهایی میان دینداران و غیردینداران در زمینه تعریف و تحقق عدالت اجتماعی وجود داشته باشد، اما فعلا نیازی نیست روی تفاوت ها تمرکز شود.

البته که دیندارانی چون من و شما و استاد سروش محلاتی، معتقدیم که در نهایت، دینداری وخداباوری بهتر می تواند امنیت وجودی به جهانیان بدهد، اما گمان نمی کنم در حال حاضر، خصوصا با وضعیتی که جوامع اسلامی دارند، بتوان جهانیان را بر این باور معتقد ساخت. بنابراین بهتر است دینداران، فرصت را از دست ندهند و فعلا با رویکرد اقلیت فرهیخته با جهانیان به گفت و گو بپردازند، شاید روزی بازگشت به دین میسر باشد. جهان در حال تجربه چیزهای جدید است و دینداران باید در این زمینه صبور باشند.

همانطور که ملاحظه می کنید، من مساله را جهانی می بینیم و موضوع فقط بحث دینداری جوانان ایران زمین نیست.

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

📜باز خوانی اندیشه مطهری در سالگرد شهادت

🔵بصیرت و شجاعت آیه الله مطهری در مصاف با
امر به معروف های سیاه


چهل و پنج سال از شهادت آیةالله مطهری گذشت و اینک با طرح بَدَل یا بَدیل برای این متفکر اسلامی ، او به تاریخ سپرده می‌شود ، چرا که اندیشه او با وضعیت ما ناسازگار است .

🔻نگاه آسیب شناسانه
یکی از امتیازات مطهری این بود که او نقد آسیب شناسانه نسبت به مباحث دینی داشت و بخصوص نهادهای دینی را با جراُت و شجاعت ، آسیب شناسی می‌کرد. مثلا نقدهای او از نهاد روحانیت مثل عوام زدگی ، از عمیق ترین و جامع ترین و در عین حال صریح ترین نقدها در این موضوع است که مشابهی برای آن وجود ندارد . نگاه آسیب شناسانه او به حواشی عزاداری حسینی نیز با نگاه‌های دیگر ، کاملا متفاوت است . او هر چند با طرح این مباحث ، هزینه سنگینی می‌پرداخت ولی حاضر نبود ، رسالت عالمان راستین را کنار گذاشته و بر طبق ذائقه جاهلان مقدس نما سخن بگوید .
با رفتن مطهری ، روحانیونِ به نام ، مشی او را ادامه ندادند و چشم را بر افراط گرایی بسته و به توجیه روی آوردند .

🔻آسیب شناسی امر به معروف و نهی از منکر
یک نمونه از نگاه آسیب شناسانه استاد شهید را در مواجهه او با امر به معروف و نهی از منکر میتوان دید .
در سال‌های پیش از انقلاب ، روحانیون و متدینان ، با آه و درد از عدم امر به معروف در جامعه شِکوه و فغان داشتند . کتاب با عنوان " دو از یاد رفته " منتشر می‌کردند و از این فریضه به عنوان واجب "فراموش شده" یاد می‌کردند . مطهری نیز هر چند از این بی اعتنایی ، ناراحت بود ، ولی رویکرد او با دیگران متفاوت بود و از نهی از منکرهای "انجام گرفته" ، مانند نهی از منکرهای "انجام نگرفته" متاثر بود !
در سال ۱۳۴۰ دوست صمیمی و دانشمندش دکتر ابراهیم آیتی در باره فریضه سخنرانی کرد و آن به عنوان " واجب فراموش شده " یاد کرد ، پس از آن وقتی نوبت به سخنرانی استاد در آن جلسات رسید ، به نقد نظر آیتی پرداخت که این فراموش شدگی بدلیل آن است که ما با رویکرد خودمان ، مردم را از نهی از منکر بیزار کرده ایم و این اصل را فراموشاندیم ! و در توضیح خود اضافه کردند :

چه جرم‌ها و جنایت‌ها به نام نهی از منکر واقع نشد ! ( ده گفتار )

کدام عالم دینی را سراغ دارید که برای نهی از منکر دل بسوزاند و در عین حال در سخنرانی عمومی و سپس در کتاب منتشر شده ، از برخی نهی از منکر های متشرعان به عنوان "جنایت" نام برده و به نمونه هایی از آن جنایات اشاره کند ؟!
مطهری به برخی از نهی از منکرهای دوره اخیر [قاجار] اشاره می‌کرد و از آنها به "هولناک و وحشتناک" تعبیر می‌نمود و خدا را شکر می‌کند که این نهی از منکرها [در دوره پهلوی] از بین رفته است !
🔻لطفا امر به معروف را ترک کنید
آیت الله مطهری بقدری از حرکتهای جاهلانه ای که بنام نهی از منکر انجام می‌شود ناراحت بود که می‌گفت:
بهتر اینکه ما جاهلها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم ، چه منکرها که بنام امر بمعروف و نهی از منکر بوجود نیامده (حماسه حسینی )

او بجای آنکه مردم را تحریک به نهی از منکرهای جاهلانه و خودسرانه کند ، به آنها هشدار میداد که چون معروف و منکر را نمی‌شناسند و روش صحیح آن را نمی‌دانند در این عرصه وارد نشوند :
خیال کردیم برویم و امر به معروف و نهی از منکر کنیم ؟! از شما میپرسم اصلا من و شما می‌فهمیم که امر به معروف و نهی از منکر چیست و چگونه باید انجام شود ؟

به نظر استاد مطهری ، ضرر و زیانی که از راه اجرای جاهلانه نهی از منکر برده ایم ، از ترک نهی از منکر نبرده ایم . یعنی اگر ما نهی از منکر نکنیم خسارت کمتری به دین اخلاق وارد می‌شود!
ایشان روایتی از امیرالمؤمنین می‌خواند که خداوند امر به معروف کنندگان فاسد و اهل منکر را لعن فرمود : لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له ، و سپس میگفت : کسی صلاحیت امر بمعروف دارد که مراحل : ٱلتَّـٰٓئِبُونَ ٱلۡعَٰبِدُونَ ٱلۡحَٰمِدُونَ ٱلسَّـٰٓئِحُونَ ٱلرَّـٰكِعُونَ ٱلسَّـٰجِدُونَ را طی کرده باشد تا سپس نوبت به : ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ برسد و کسانی که العابدون نیستند و الحامدون نیستند و السائحون نیستند و الراکعون نیستند و این منازل را طی نکرده اند و می‌خواهند آمر به معروف باشند ، خداوند آنان را لعنت می‌کند.

🔻امر به معروف عقلانی
مطهری فقیهی برجسته بود ، ولی فقهش در محدوده تقلید از فقهای پیشین نبود ، در فقه او ، اجتهاد و استنباط در روایات خلاصه نمیشد ، فقه مطهری جدای از عقلانیت نبود لذا وقتی به امر به معروف تاکید می‌کرد ، فقط آن را در قلمرو شیوه‌ها و روش‌های مورد تایید علوم اجتماعی ، مشروع و مجاز می‌دانست .

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

در پایان می‌خواهم بپرسم که  آیا با ارائه این طرح یا این دعوت، صد البته ناخواسته و یا نادانسته، پنبه استقلال پژوهشگران و نیز آزادی پژوهش وتحقیق را نمی زنیم! مگر نه اینست که انتخاب آزادانه حرفه و شغل بطور کلی و آزادی پژوهش و تحقیق در کف مطالبات آزادی خواهی قرار دارد؟ و آیا با اولویت بندی حوزه ها وطرح ضرورت ها، برای مثال ضرورت حضور جوانان و آنچه مطالبات آنهاست، این محققین نیستند که به نام وحدت ملی،بی آنکه محدوده اش را تعریف کنیم، باید در مقابل حوزه فعلان سیاسی اجتماعی قربانی دهند! و این دیوار کوتاه  پژوهش و پزوهشگری نیست که بنا بر اولیت های سیاسی، و به نام کلام مشترک، از طرف همکاران، مورد حمله قرار می گیرد!

برای نجات وحدت ملی، برای ایجاد اصول مشترک اخلاقی و انسانی و حفظ مشترکاتمان، آیا نباید در قدم اول ازادی را نجات دهیم، بویژه آزادی حق انتخاب پژوهشگران.  
با مهر
فریبا عادل خواه

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

در پایان می‌خواهم بپرسم که  آیا با ارائه این طرح یا این دعوت، صد البته ناخواسته و یا نادانسته، پنبه استقلال پژوهشگران و نیز آزادی پژوهش وتحقیق را نمی زنیم! مگر نه اینست که انتخاب آزادانه حرفه و شغل بطور کلی و آزادی پژوهش و تحقیق در کف مطالبات آزادی خواهی قرار دارد؟ و آیا با اولویت بندی حوزه ها وطرح ضرورت ها، برای مثال ضرورت حضور جوانان و آنچه مطالبات آنهاست، این محققین نیستند که به نام وحدت ملی،بی آنکه محدوده اش را تعریف کنیم، باید در مقابل حوزه فعلان سیاسی اجتماعی قربانی دهند! و این دیوار کوتاه  پژوهش و پزوهشگری نیست که بنا بر اولیت های سیاسی، و به نام کلام مشترک، از طرف همکاران، مورد حمله قرار می گیرد!

برای نجات وحدت ملی، برای ایجاد اصول مشترک اخلاقی و انسانی و حفظ مشترکاتمان، آیا نباید در قدم اول ازادی را نجات دهیم، بویژه آزادی حق انتخاب پژوهشگران.  
با مهر
فریبا عادل خواه

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

https://fa.shafaqna.com/news/1784827/

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

♦️اظهارنظر یکی از اساتید گرامی:

🔸جناب آقای دکتر مهدی نساجی در یادداشتی که در یکی از گروه‌ها منتشر ساخته، ضمن اظهار لطف، به نقد شیوه بنده در طرح مباحث دینی و عدم موفقیت آن در شرایط کنونی، پرداخته و پیشنهادی در این باره مطرح نموده است.
با تشکر از ایشان، متن کامل این یادداشت را در اختیار دوستان عزیز قرار می‌دهم:

🔹به نظر مياد جامعه كلا از مباحث دينى، حتى اگر منادى آزادى و عدالت باشه عبور كرده.
واقعا ما از استاد محلاتى پيشروتر و شجاع تر در طرح دقيق و علمى اين مباحث نداريم ولى حضور نسل جوان در مباحث ايشان بسيار كمرنگ و نزديك به صفر است.
البته شايد جلسات ضبط می‌شوند و بعدا افراد گوش ميدهند وبه دليل مشكل تردد و ترافيك، حضور جوانان كه به هر حال در وضعيت آينده كشور تعيين كننده است در اين جلسات نزديك به صفر است.

🔹من گمان ميكنم ديگر نميشود جامعه را به دين بازگرداند و از درون دين برايشان راهى به براى پيشرفت  و آزادى ارايه كرد.

🔹به نظرم تنها كاركردى كه در حال حاضر براى عالمان دين وجود دارد نفى وضعيت موجود است. مردم تا اينجا همراه ميشوند ولى گام بعدى را با روحانيان برنخواهند داشت و از آنها براى آينده نسخه نخواهند گرفت(متاسفانه).

🔹با پذيرش اين واقعيت، من پيشنهادم به عالمان آزاده اين است كه روى مشتركات ميان دينداران و غير دينداران تمركز كنند و از  منظر اخلاقيات و ارزشهاى مشترك (ونه از منظر دين) با جامعه گفت و گو كنند.
البته كه ما دينداران هنوز هم معتقديم كه ديندارى بهتر ميتواند به زندگى معنا دهد و ما را اخلاقى تر كند، ولى متقاعد كردن جامعه از منظر درون دينى كار سختى است و به نظرم راه به جايى (حداقل تا يكى دو دهه آينده) نميبرد. بنابراين بهتر است دينداران با زبان مشتركى با جامعه صحبت كنند كه غير دينداران را هم در بر بگيرد تا بتواند نوعى وحدت ملى بر اساس اصول مشترك اخلاقى و انسانى  كه فراتر از مباحث درون دينى است ايجاد كند.

🔹من پيشنهاد مشخصم به عالمان دين اين است كه آنها زمينه گفت و گوى مشترك با غير دينداران را فراهم كنند و پيشقدم شوند تا ايران عزيز كارش از اين گره فروبسته باز شود.
البته شايد روزى روزگارى مردم مجدد به اين نتيجه برسند كه به دين بازگردند، اما تا آن زمان، دينداران، بهتر است در حوزه فردى، كماكان دين خود را حفظ كنند و در حوزه اجتماعى (چه رسد به حوزه سياسى) با زبان مشترك اخلاقى و انسانى با جامعه سخن بگويند.

🔹اين را هم بگويم كه عدم اقبال به دين، يك مساله جهانى است و جهان به سمت بى دينى و بى خدايى ميرود و اين روند حداقل تا چهل پنجاه سال آينده همين گونه است و بعيد است كه تغييرى در آن ايجاد شود كه البته دلايل متعددى دارد كه روانشناسان و جامعه شناسان دين به آن پرداخته اند.
از استاد سروش محلاتى به خاطر تلاشهاى عالمانه و شجاعانه شون تشكر ميكنيم.

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

سیره علوی دربرابرمعترضان ومعارضان

🔴 استاد سروش محلاتی

🟢نشست‌های علمی شرح نهج البلاغه
♦️جلسه ششم :
سیاست عفو مجرمان سیاسی
 
  ▪️۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ . کانون توحید

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

📚ادامه درس خارج فقه و اصول

📖۸ صبح . اصول . مدرسه آیه الله بروجردی
حجیه الکتاب ، عدم تحریف قرآن

📖۹ صبح . فقه . مدرسه آیه الله گلپایگانی
کتاب الربا ، حیله های ربا
(مساله ۴۸ عروه : الفرار من الربا بالضمیمه
)

📆از روز سه شنبه ، ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

Читать полностью…

محمد سروش محلاتی

🔹شرح دعای سحر،سال پنجم. رمضان۳-۱۴۰۲ 
▪️جلسه سیزدهم

🔸اللهم انی اسالک من قدرتک 
▪️بهره نظری و عملی موحدان از قدرت الهی

@mohammadsorooshmahallati

Читать полностью…
Subscribe to a channel