molana65 | Unsorted

Telegram-канал molana65 - مولانای جان

5896

عمر که بی‌عشق رفت هیچ حسابش مگیر آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر... @molana65 #مولانای_جان🌷 کانـال دوم ما 👈🏽 @Asharr67 ارتباط بـــا ما 👈🏽 @Molana56_bot اینستاگرام ما 👈🏽 Instagram.com/molana6565

Subscribe to a channel

مولانای جان

در این آتش کبابم من خراب اندر خرابم من
چه باشد ای سر خوبان تنی کز سر جدا باشد

دل من در فراق جان چو ماری سرزده پیچان
بگرد نقش تو گردان مثال آسیا باشد


#مولانای_جان
@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

🌷ذهن

با آنچه دریافت می‌کند غنی می‌شود

و قلب با آنچه می‌بخشد.

@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

وقتی شما به فصل جدیدی از زندگی منتقل میشوید، افراد و موقعیتهایی که بیش از آن مناسب شما نیستند از زندگی شما خارج میشوند.
پس، از اینکه افراد دور و برت را از دست بدهی واهمه نداشته باش. از این بترس که در اثر تلاش برای ارضاء نفس آنها خودت را از دست بدهی.
اگر به دنبال رشد (مادی و معنوی) هستی، حتما نیاز خواهی داشت که بسیاری از افراد و ارتباطات را رها کنی.
وقتی از کائنات میخواهی که تو را به مرحله بالاتری از زندگی هدایت کند، هرکسی که از پیشرفتت جلوگیری میکند از مسیرت خارج خواهد شد .پس غافلگیر نشو....

@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65

ندارد دل !

دل اندر وی چه بستی؟!

#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65

عشق است دلاور و فدایی
تنهارو و فرد و یک قبایی

ای از شش و پنج مهره برده
آورده تو نرد دلربایی


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65

بریز باده بر اجسامم و بر اعراضم

چنانکه هیچ نماند
ز من رگی هشیار

#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین

میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این

#خیام_نیشابوری
@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65
 برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران

در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتو خود نیامدی از دگران


#خیام_نیشابوری

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65


جان رفت که بی‌تو کار سازد
سوزید و نه کارساز آمد

اندر سفرش بشد حقیقت
کو بی‌تو همه مجاز آمد


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65


امنی است مرا از تو
امنم تویی ای مه رو
یا امن دهم زین سو
یا راه خطر گیرم


#مولانا🌹

Читать полностью…

مولانای جان

آسمان وجود ما پر از ستارگان اميال است و تنها راه كنترل نفس برای انصراف از توجه به آن‌ها، وجود يک خورشيد پر فروغ در اين آسمان است. براي كسی كه مسير حركت عرفانی را انتخاب می‌کند ، اين خورشيد، »عشق« است.

عشق آن شعلست، کو چون برفروخت
هر چه جز معشوق، باقی جمله سوخت
#حضرت_مولانا

اخترانی كه به شـب در نظـر ما آيند
پيش خورشيد محال است كه پيدا آيند
#سعدی


@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

" میل ها همچون سگان خفته اند
   اندر ایشان خیر و شر بنهفته اند

   چون که قدرت نیست خفتند این رده
   همچو هیزم پاره پاره و تن زده

   تا که مرداری در آید در میان
   نفخ صور حرص کوبد بر سگان"

#مثنوی_مولانا
@molana65
امیال آدمی همچون درندگانی در وجود او پنهان و در کمین هستند.
تا زمانی که قدرتی برای کامیابی آن امیال
نیست، بی تحرک اند و آدمی را به سوی شر نمی کشند.اگر فرصتی مهیاشود...حرص و طمع کامیابی  از امیال هم بیدار می شود...

Читать полностью…

مولانای جان

@Molana65

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65


به تو آوردم ایمان ،دل من گشت مسلمان

به تو دل گفت که ای جان
چو تو دلدار ندارم


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

هر چه دلت خواست نه آن میشود
/آنچه خدا خواست همان میشود

@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

همگی ما از بیماری چشم رنج میبریم. این فقط یک نماد است.
نه اینکه از عینک استفاده کنیم. نه... منظور چنین چشمی نیست.
حتی یک انسان نابینا هم که چشم ندارد دچار بیماری دیدگان است.منظور این دیدگان جسمانی نیست. دنیایی که ما در اطراف خود خلق میکنیم، توسط بیماری چشمها ایجاد شده است.
ما اشتباه میبینیم، به تقسیم کردن ادامه میدهیم.کائنات یکی است، ولی چشمان ما به تقسیم کردن آن ادامه میدهد.
بیماری چشمها، همین تقسیم کردن آن یگانه است.
جهان ً هستی دقیقا همانی است که هست.
ما هستیم که به محکوم کردن و یا تحسین کردن ادامه میدهیم، این یعنی بیماری چشم. ما به قضاوت کردن ادامه میدهیم. واقعیتها فقط واقعیت هستند، راهی برای داوری کردن نیست.این چشمها که ما داریم پر از بیماری است: پر از بایدها ؛ نبایدها ؛ تقسیمات ؛ داوریها ؛ سرزنش گریها ؛ تحسین ها ؛خوش آمدنها و بد آمدنهاست

اوشو
@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65


ای گزیده نقش از نقاش خود
کی جدایی کی جدایی کی جدا

با همه بیگانه‌ای و با غمش
آشنایی آشنایی آشنایی آشنا


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65


حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی

روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

.

خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می‌کنیم
غافل از خود دیگری را هم قضاوت می‌کنیم

کودکی جان می‌دهد از درد و فقر و ما هنوز
چشم می‌‌بندیم وهرشب خواب راحت می‌کنیم

#شیخ_بهایی

.

Читать полностью…

مولانای جان

ﺣﺎﻟﻤﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽ ﺷود ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ،

ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ

ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ



خیر کن با خلق بهرِ ایزدت
یا برای راحت جانِ خودت

تا هماره دوست بینی در نظر
در دلت ناید ز کین، ناخوش صُوَر


@molana65
#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

ای  که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست

عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی

#مولانا
@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65
دلدار من تویی
سر بازار من تویی

این جمله جور بر من مسکین روا مدار

#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.

آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:

عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.

ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.

حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.
@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

خوش بنوشم تو اگر زهر نهے در جامم
پختہ و خام تو را گر نپذیرم خامم

بہ زبان گر نڪنم یاد شڪر خانہ تو
ڪام و ناڪام بود لذت آن در ڪامم

حضرت_مولانا
@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65


مجموع جهان عاشق یک پارهٔ من

چاره‌گر و
چاره‌ساز
بیچارهٔ من


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65

حقم نداد غمی ,جز که قافیه طلبی
ز بهر شعر و از آن هم خلاص داد مرا

بگیر و پاره کن این شعر را چو شعر کهن
که فارغست معانی ز حرف و باد و هوا


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

@molana65


ای پادشاه صادقان
چون من منافق دیده‌ای؟!

با زندگانت زنده‌ام
با مردگانت مرده‌ام


#مولانا

Читать полностью…

مولانای جان

غم‌ مخور جانا درین‌ عالم که عالم هیچ نیست
نیست‌هستی‌جز دمی‌ناچیز و آن‌دم‌هیچ‌نیست

گر به‌ واقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست

بر سر یک مشت خاک اندر فضای بی‌کنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست

در میان اصل‌های عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست

دفتر هستی وجود واحد بی‌انتها است
حشو این‌ دفتر اگر بیش‌ست‌ اگر کم‌ هیچ‌ نیست

در سراپای جهان گر بنگری بینی درست
کاین جهان غیر از اساس نامنظم هیچ نیست

چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی‌ ز ناچیزست‌ و آن‌ هم‌ هیچ نیست

عمر،‌ در غم خوردن بیهوده ضایع شد «‌بهار»
شاد زی‌ باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست

#ملک‌الشعرای‌بهار
@molana65

Читать полностью…

مولانای جان

‌ میدانی عید فطر چیست؟ ...

عید به فطرت رسیدن است. تلاقیِ تو با سِرشت خویش است. شُهود خودِ متعالی است. یک ملاقات مقدس. یک نکاح درونی. رسیدن به سرچشمۀ خویش... و این جشن دارد. به واقع بزرگترین جشنی که انسان میتواند به آن ورود یابد، همین است. این اوج زندگی است. اصل بیداری از اینجا نشأت میگیرد. و این مادر همه ی جشن هاست. هر جشن دیگری حیات خود را از این جشن گرفته است. زیرا اینجا
فاطِرُ السَّمواتِ وَ الأرضِ
دست اندر کار است.
فِطرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها
متجلّی است. اینجا ذات تو نهفته است. وجودِ تو از اینجا سر برآورده است. تو یک ماه تمام، پرده های غفلت را کنار زدی، غبارها را روفتی، خواهش ها را زدودی، توجه از این و آن گرفتی، تسلیم نیاز بدن نشدی، به هوا و هوس، نه گفتی، از جلوه آرایی ها گذشتی، وجود خود را آنقدر خالی نگاه داشتی تا ببینی در آن اعماق چیست، تا مرواریدِ صدفِ خویش را معرفت یابی. تا فطرت خویش ببینی و دریابی که سرشتِ تو الهی است. یگانه است. همان فطرت الله
است. میدانی این آیه به چه اشاره دارد؟
این نصِ شریف، صریحاً میگوید که فطرت تو با فطرت خدا یکی است. یک منشأ است. خداوند، تو را از فطرت خویش سرشته است. در این فطرت دوگانگی راه ندارد. بیگانگی راه ندارد. چندگانگی راه ندارد. و نیل به چنین کیفیتی است که جشن دارد. که عید دارد. که باید عید گرفت. و نشانه ی بارز نائل شدن به فطرت، آن است که خودت شده ای، دیگر تصنعی نیستی، زیرا همه ی من های دروغین کنار رفته اند.
عید فطر، جشن وصل درون است. جشن رسیدن به خویشتن خویش است. جشن ملاقات با سرچشمه است. جشن نیل به خود متعالی است. و اگر رسیدی، پس برکت باد تو را و همۀ انسانها را.
و این وصل نوش جانتان باد.
@molana65

Читать полностью…
Subscribe to a channel