molanay_gan | Unsorted

Telegram-канал molanay_gan - 🌼مولانای جان🌼

3844

امشب همه شب نشسته اندر حزنم فردا بروم مناره را کارد زنم خشم آلودست اگرچه با ماست صنم در چاه رسیده‌ام ولی بی‌رسنم #مولانا 🌼❤با ما همراه باشید ❤🌼

Subscribe to a channel

🌼مولانای جان🌼

چه ظلم مبهمی است این خون
که در رگ‌های من جاری است

بیا که هراس تو
جامه بر تنم تنگ می‌سازد
من که از پیراهن رها بودم
تو
به کاسه‌ای شکسته خیره
من صدای شکستن را از ابتدا
شنیده بودم.
مخاطب از سیر صعود
فرو افتاد
و من به شامگاه قدیمی عشق
هیجان داشتم.
سوار پیر
از صعود روشن من خبر داشت
و من صاحب سعادتِ ناموجه
در نور بودم.


✍احمدرضا_احمدی
📖 «قافیه در باد گم می‌شود»


‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

تار ایرانی ۱۴۰
قزوین

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

تو را
در روزگاری دوست دارم
که عشق را نمی‌ شناسند

‌آرزو میکردم
در روزگار دیگری
دوستت می داشتم؛
روزگاری مهربان تر...‌

#نزار_قبانی


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
الحان بلبل از نفس دوستان توست

چون خضر دید آن لب جان‌بخش دلفریب
گفتا که آب چشمهٔ حیوان دهان توست

یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان
بودش یقین که ملک ملاحت از آن توست

هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری
در دل نیافت راه که آنجا مکان توست

هرگز نشان ز چشمهٔ کوثر شنیده‌ای
کاو را نشانی از دهن بی‌نشان توست

از رشک آفتاب جمالت بر آسمان
هر ماه ماه دیدم چون ابروان توست

این باد روح‌پرور از انفاس صبحدم
گویی مگر ز طرهٔ عنبرفشان توست

صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر
بینم که دست من چو کمر در میان توست

گفتند میهمانی عشاق می‌کنی
سعدی به بوسه‌ای ز لبت میهمان توست

#سعدى
#صبح_بخیر

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

عشق مانند شفیعی مشفقی
این دو گمره را حمایت می‌کند

شکرها داریم زین عشق ای خدا
لطف‌های بی‌نهایت می‌کند

هر چه ما در شکر تقصیری کنیم
عشق کفران را کفایت می‌کند

کوثر است این عشق یا آب حیات
عمر را بی‌حد و غایت می‌کند

#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼


آوازی برای تو

علیرضا قربانی


تنبور و آواز
شاعر: مولانا
آلبوم «بر سماع تنبور»
با همکاری «پورناظری‌ها»



نهادم جان شیرین را
که می‌سوزد برای تو
...


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

نهادم پای در عشق که بر عشاق سر باشم
منم فرزند عشق جان ولی پیش از پدر باشم

اگر چه روغن بادام از بادام می زاید
همی‌گوید که جان داند که من بیش از شجر
باشم

به ظاهربین همی‌گوید چومسجود ملایک شد
که ای ابله روا داری که جسم مختصر باشم

زمانی بر کف عشقش چو سیمابی همی‌لرزم
زمانی در بر معدن همه دل همچو زر باشم

منم پیدا و ناپیدا چو جان و عشق در قالب
گهی اندر میان پنهان گهی شهره کمر باشم

در آن زلفین آن یارم چه سوداها که من دارم
گهی در حلقه می آیم گهی حلقه شمر باشم

اگر عالم بقا یابد هزاران قرن و من رفته
میان عاشقان هر شب سمر باشم سمر باشم

مرامعشوق پنهانی چوخود پنهان همی‌خواهد
وگر نی رغم شب کوران عیان همچون قمر
باشم

مراگردون همی‌گویدکه چون مه برسرت دارم
بگفتم نیک می گویی بپرس از من اگر باشم

اگر ساحل شود جنت در او ماهی نیارامد
حدیث شهد او گویم پس آنگه در شکر باشم

به روز وصل اگر ما را از آن دلدار بشناسی
پس آن دلبر دگر باشد من بی‌دل دگر باشم

بسوزا این تنم گر من ز هر آتش برافروزم
مبادم آب اگر خود من ز هر سیلاب تر باشم

در آن محوی که شمس الدین تبریزیم پالاید
ملک رابال می ریزد من آن جا چون بشرباشم
 
#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول
آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست

#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

آنکس که درون سینه را دل پنداشت
گامی دو سه رفت و جمله حاصل پنداشت

تسبیح و سجاده توبه و زهد و ورع
این جمله رهست خواجه منزل پنداشت

#مولانای_جان
#صبح_بخیر
#امروز_با_مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

ای ز غم مرده که دست از نان تهیست

چون غفورست و رحیم این ترس چیست

#دفتر_دوم‌_مثنوی_معنوی_مولوی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼


میکسی شنیدنی از آهنگ‌های

      ✧
علیرضا قربانی


● بخش سوم
● میکس از: ابوالفضل برات‌زاده


یَسَّرَ اللّهُ طَریقاً بِکَ یا مُلتمسی...   
  
ای آرزوی من! خدای آسان کند مرا به سوی تو راهی...
 

#حافظ

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

سینه‌ام دکان عطاری است!
دردت چیست؟

#محمد_صالح_علا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

گر درویشی مکن تصرف در هیچ
نه شادی کن بهیچ و نه غم خور هیچ

خرسند بدان باش که در ملک خدای
در دنیی و آخرت نباشی بر هیچ

#ابوسعید_ابوالخیر
#صبح_بخیر

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

شود از پرده پوشی سوز اهل حال رسواتر
که تب را می نماید پرده تبخال رسواتر

خود آرایی کند بی پرده عیب روسیاهان را
که گردد پای طاوس ازنگار بال رسواتر

نگردد پرده عیب خسیسان دولت دنیا
سیه رو را کند آیینه اقبال رسواتر

درین میخانه با ته جرعه قسمت قناعت کن
که گردد تنگ ظرف از جام مالامال رسواتر

ازان با صوفیان صافدل زاهد نیامیزد
که از آیینه گردد زشتی تمثال رسواتر

مزن پر دست وپا گرعیب خود پوشیده می خواهی
که می گردد ز ایماواشارت لال رسواتر

به زینت نیست ممکن زشتی رخسار کم گردد
که ساق بی صفا رامی کند خلخال رسواتر

نداری چون ز معنی بهره ای باری مکن دعوی
که در پرواز گردد مرغ کوته بال رسواتر

نیاید پرده پوشی از لباس عاریت صائب
که نا درویش را سازد قبای شال رسواتر

#صائب_تبریزی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼


میکسی شنیدنی از آهنگ‌های

      ✧ علیرضا قربانی


● بخش دوم
● میکس از: ابوالفضل برات‌زاده

بگذار برایت چای بریزم
امروز به ‌شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست بر جامه‌ای مغربی
و گلوبندت چون کودکی بازی می‌کند زیر آیینه‌ها…
و جرعه‌ای آب از لب گلدان می‌نوشد
بگذار برایت چای بیاورم،
راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادی‌بخش است مثل حضور شعر
و حضور قایق‌ها و خاطرات دور...

#نزار_قبانی


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

چون عشق را در دفترم نوشتم
دیگر نتوانستم آن را پاک کنم، نشد
سه نکته را در قالب سه درس آموختم

درس اول:
بیهوده عشق را روی کاغذ اسیر نکن و به
صلابه نکش
که اسیرت می‌کند و به صلابه‌ات می‌کشد

درس دوم:
چون عشق را در گوشه‌ای نوشتی،
سعی بر پاک کردن آن مکن که نمی‌توانی
پس اسیری‌ات مبارک

درس سوم:
چون که اسیر شدی و به قفس افتادی نمیر
بمان و دنیا را از درون قفس تماشا کن
دنیا از دید یک زندانی ابدی تماشاییست

#سید_علی_صالحی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

#گفت‌و‌گو

ابوسعید ابوالخیر در راه بود.
گفت: «هر جا كه نظر می‌كنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. كسی نمی‌بیند و كسی نمی‌چیند.»
گفتند: «كو؟ كجاست؟»
گفت: «همه جاست. ...
هر جا كه می‌توان خدمتی كرد؛ یا هر جا كه می‌توان راحتی به دلی آورد. آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست. آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج مروت.»

_عبیدزاکانی
_رساله دلگشا


‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

چه ممکن است که عاشق گل و سمن گوید
مگر به یاد تو خون‌گرید و چمن‌گوید

زبان حیرت دیدار سخت موهوم است
نفس در آینه‌ گیریم تا سخن‌ گوید

به عشق عین طلب شوکه دیدهٔ یعقوب
سفید ناشده سهل است پیرهن‌ گوید

تمیز کار محبت ز خویش بیخبری‌ست
وفا نخواست که پروانه سوختن گوید

کسی ندید درین دیر ناشناسایی
برهمنی‌ که بتش نیز برهمن ‌گوید

به حرف راست نیاید پیام مشتاقان
مگر تپیدن دل بی‌ لب و دهن‌ گوید

زحرف و صوت به آن رنگ محو معنی باش
که جان به‌ گوش خورد گرکسی بدن‌ گوید

بهانه‌جوست جنون درکمینگه عبرت
مباد بیخبری حرفی از وطن ‌گوید

ز لاف عشق حذرکن فسانه بسیار است
چه لازم است‌کسی حرف خون شدن‌گوید

قبای ناز نیرزد به وهم عریانی
که چشم از دو جهان پوشد وکفن‌گوید

مآل‌کار من و ما خموشی است اینجا
ز شمع می‌شنوم آنچه انجمن‌ گوید

ز بس به عشق تو گمگشتهٔ خودم بیدل
به یاد خویش‌ کنم ناله هرکه من‌ گوید

#بیدل_دهلوی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

من مرغ لاهوتی بُدَم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم

من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم

ما را به چشم سَر مبین ما را به چشم سِر ببین
آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم

از چار مادر برترم وز هفت آبا نیز هم
من گوهر کانی بُدَم کاین جا به دیدار آمدم

#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

با دل گفتم ز دیگران بیش مباش
رو مرهم ریش باش چون نیش مباش

خواهی که ز هیچکس به تو بد نرسد
بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش

#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی

چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی

تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی
که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی

تو اگر روی وگر نی بدود سعادت تو
همه کار برگزارد به سکون و مهربانی

چو غلام توست دولت کندت هزار خدمت
که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی

#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

#مریم_جباری
#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼


 

آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست

آخر ای کان شکر وقت شکرریزی شدست

تو چو آب زندگانی ما چو دانه زیر خاک

وقت آن کز لطف خود با ما درآمیزی شدست

گر بپوسم همچو دانه عاقبت نخلی شوم

زانک جمله چیزها چیزی ز بی‌چیزی شدست

زین سپس با من مکن تیزی تو ای شمشیر حق

زانک از لطف تو ز آتش تندی و تیزی شدست

جان کشیدم پیش عشقش گفت کو چیزی دگر

گفتم آخر جان جان زین سان ز بی‌چیزی شدست

چون حجاب چشم دل شد چشم صورت لاجرم

شمس تبریزی حجاب شمس تبریزی شدست

🎼 تار استادنادر فولادی تسب

#عندلیب
#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

می خواهمش در این شب تنهایی
با دیدگان گمشده در دیدار
با درد ، از تمامی خود سرشار
می خواهمش که بفشردم بر خویش
من شیدا را ...

#فروغ_فرخزاد

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

وزن شعر: مَفاعیلُن،مَفاعیلُن،مَفاعیلُن،مَفاعیل

۱_تو را نازی است اندر سر ،که عالَم برنمی‌تابد
مرا دردی است اندر دل ،که مرهم برنمی‌تابد

۲_سگ کوی تو را هر روز صد جان تحفه می‌سازم
که دندان‌مزدِ چون اوئی، ازین کم برنمی‌تابد

۳_مرا کی روی آن باشد که در کوی تو ره یابم؟
که از تنگی که هست آن ره ،نَفَس هم برنمی‌تابد

۴_مرا با عشقِ تو در دل هوایِ جان نمی‌گنجد
مرا یک رَخش، در میدان ،دو رستم برنمی‌تابد

۵_مرا کُشتی به تیرِ غمزه وانگه، طُرّهِ بُبریدی
مکن،! طُره مَبُر !،کاین قدر ماتم برنمی‌تابد

۶_که باشد جانِ خاقانی، که دارد تابِ دردِ تو؟
که بُردابُردِ حُسنِ تو، دو عالَم برنمی‌تابد


#خاقانی_شروانی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

... سر نيارستی کشيد از دست افغانم فلک
گر به خدمت دست سعدی در رکابت ديدمی

اين تمنّايم به بيداری ميسّر کی شدی؟
کاشکی خوابم گرفتی تا به خوابت ديدمی

#سعدی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

عمری است سراغ دل گمگشته ندارم


یا رب! به کجا این ورق از دفتر من ریخت؟

#بیدل_دهلوی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼


برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور .
که از میانشان چندتایی برآورده شود
برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی آنچه را که باید فراموش کنی
برایت شوق آرزو میکنم.
آرامش آرزو میکنم
برایت آرزو میکنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با خنده ی کودکان برایت آرزو میکنم
دوام بیاوری در رکود، بی تفاوتی و ناپاکی روزگار .
بخصوص برایت آرزو میکنم
که خودت باشی

#ژاک_برل

‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

بر آن سرم که چو گُل برکِشَد ز چهره نقاب
قلندرانه کنم خرقه رهنِ باد‌ه‌ی ناب

بیار کشتیِ مِی ساقیا که در یَمِ عشق
تو ناخدایی و من اوفتاده در گرداب

نه هیچ منزلِ آسایش است دامنِ خاک
نه هیچ قابل آرایش است چهره‌ی آب

چگونه تشنه نمیرم که هرچه می‌نگرم
جهان و هر چه در او هست نیست غیرِ سراب

مرا ز باده‌ی عشقِ تو جرعه‌ای کافی‌ست
چرا که خانۀ موری به شبنمی‌ست خراب

دمی نشد که ز غم خاطرم بیاساید
مگر به بوی مِیِ لعلِ فام و بانگِ رباب

بر آتشِ غمِ جانان دلِ کبابم سوخت
هنوز می‌چکد از دیده بر رُخم خوناب

اگر قلم به کفِ عشق تند خوست مترس!
که خطِ محو کشد خلق را به روزِ حساب

چنان به گریه در آیم که از تلاطمِ اشک
به یکدگر شکند کاسه‌ی سرم چو حباب

غبارِ خیمه ز کوی تو چون تواند کند؟!
که بسته موی تو بر گردنش هزار طناب!

#غبارهمدانی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

🌼مولانای جان🌼

بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید
روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

این لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد
وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزداید

رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد
زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید

نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی
پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم
هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید

با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری
ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید

گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی
آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید

چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید

سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن
نظری گر بربایی دلت از کف برباید

#سعدى

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄✨❊🌼❊✨┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…
Subscribe to a channel