امشب همه شب نشسته اندر حزنم فردا بروم مناره را کارد زنم خشم آلودست اگرچه با ماست صنم در چاه رسیدهام ولی بیرسنم #مولانا 🌼❤با ما همراه باشید ❤🌼
میوه تاریک
باغ باران خورده می نوشید نور
لرزشی در سبزه های تر دوید
او به باغ آمد درونش تابناک
سایه اش در زیر و بم ها ناپدید
شاخه خم می شد به راهش مست بار
او فراتر از جهان برگ و بر
باغ سرشار از تراوش های سبز
او درونش سبزتر سرشار تر
در سر راهش درختی جان گرفت
میوه اش همزاد همرنگ هراس
پرتویی افتاد در پنهان او
دیده بود آن را به خوابی ناشناس
در جنون چیدن از خود دور شد
دست او لرزید ترسید از درخت
شور چیدن ترس را از ریشه کند
دست آمد میوه را چید از درخت ...
✍سهراب_سپهری
📖دفتر شعر آوار آفتاب
📜میوه تاریک
┄✨❊🌼❊✨┄
گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم
بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم
بر بویِ کنارِ تو شدم غرق و امید است
از موجِ سرشکم که رسانَد به کنارم
ای باد از آن باده نسیمی به من آور
کان بویِ شفابخش بُوَد دفعِ خُمارم
#حافظ
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
هر روز مرا عشق نگاری بهسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ درآید
ور در به دو سه قفل گرانسنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید
ور شب کنم از خانه بهجای دگر آیم
او شب کند از خانه به جای دگر آید
جورم ز دل خویشست از عشق چه نالم
عشق ارچه درازست هم آخر به سرآید
دل عاشق آنست که بیعشق نباشد
ای وای دلی کو ز پی عشق برآید
#فرخی_سیستانی
┄✨❊🌼❊✨┄
دستانِ قلم ،پینـه زد از شعـرِ خیـانت
صدها غزل از سوختنِ شمعِ مزار است
غم همدمِ ما مردمِ غم دیده ی دنیاست
تاریخ پُر از حسرتِ دل بستنِ یار است
#مهدی_خسروی
📙آشوبِ زمان
┄✨❊🌼❊✨┄
عاشق چو من هنوز به دنیا نیامدهست...
#حامد_عسکری
┄✨❊🌼❊✨┄
🔺️🔻پویشِ نمیدانم
خوب است در این شرایط جنگی ما هم مثل یمنیها، پویش "نمیدانم" را شروع کنیم.
یمنیها در حملهی آمریکا به کشورشان این پویش را در فضای مجازی راه انداختند. کاربران در پاسخ به هر سوالی با "نمیدانم" جواب دادند و از دادن اطلاعات خودداری کردند.
در ساعت آینده این پویش "نمیدانم" میتواند از دادن اطلاعات دربارهی محل شلیک موشکها و پهبادها و... موثر باشد.
میتوان به اطلاعات صداوسیما بسنده کرد.
🔹️کمک کنید این پروتکل رسانه ای به گوش همه برسه
*مردم در جواب چه چیزهایی بگویند نمیدانم*
1_ از کجا موشک ها پرتاب شد؟
نمیدانم
2_ کی موشک ها پرتاب میشود ؟
نمیدانم
3_ کجاها آسیب دیده ؟
نمیدانم
4_ چه کسانی شهید شدند؟
#نمیدانم
┄✨❊🌼❊✨┄
آی عشق، با مردمان چه میکنی؟
از خونشان بساط افسانه میکنی.
وصل اگر باشد دیر میدهی
هجر به قامت اندازه میکنی.
کشتهی غم را زندگی نو میآوری
در چهرهی مرگ باز جلوه میکنی.
بر شادیها رنج میتنی
پیراهن صبر را پاره میکنی.
شادی را قطره قطره میبخشی
به دریا رنج را پیمانه میکنی.
خود در قلب کسی خانه کردهای
از خانه او را آواره میکنی.
آی عشق، با مردمان چه میکنی؟
#بهرام_بیضایی
┄✨❊🌼❊✨┄
به بوسهای ز دهان تو آرزومندم
فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندم
تو از قبیله خوبان سست پیمانی
من از جماعت عشاق سخت پیوندم
برید از همه جا دست روزگار مرا
بدین گناه که در گردنت نیفکندم
شرار شوق تو بر میجهد ز هر عضوم
نوای عشق تو سر میزند ز هر بندم
اگر تو داغ گذاری چگونه نپذیرم
و گر تو درد فرستی چگونه نپسندم
پدر علاقه به فرزند خویشتن دارد
من از تعلق روی تو خصم فرزندم
زمانه تا نکند خیمهات نمیدانی
که من چگونه از آن کوی خیمه برکندم
به راه وعده خلافی نشستهام چندی
که زیر تیغ تغافل نشانده یک چندم
معاشران همه در بزم پسته میشکنند
شکسته دل من از آن پستهٔ شکرخندم
به گریه گفتم از آن پسته یک دو بوسم بخش
به خنده گفت مگس کی نشسته بر قندم
ز باده دوش مرا توبه داد مفتی شهر
بتان ساده اگر نشکنند سوگندم
نجات داد ملک هر کجا اسیری بود
من از سلاسل زلفش هنوز در بندم
ستوده ناصردین شه که از شرف گوید
به هیچ دوره ندید آفتاب مانندم
کسی سزای ملامت به جز فروغی نیست
که دایم از می و معشوق میدهد پندم
#فروغی_بسطامی
┄✨❊🌼❊✨┄
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
که را مجال نظر بر جمال میمونت
بدین صفت که تو دل میبری ورای حجاب
درون ما ز تو یک دم نمیشود خالی
کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب
به موی تافته پای دلم فروبستی
چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب
تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمیدانی ای گل سیراب
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب
دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است
که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب
کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی
تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب
اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است
گرت معاونتی دست میدهد دریاب
اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست
همیکنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
تو باز دعوی پرهیز میکنی سعدی
که دل به کس ندهم کُلُّ مُدِّعٍ کَذّاب
#سعدی
┄✨❊🌼❊✨┄
سوداے عشق از زیرڪے جهان بهتر ارزد و دیوانگے عشق بر همه عقلها افزون آید.
هر ڪه عشق ندارد مجنون و بیحاصل است.
هر ڪه عاشق نیست خودبین و پرڪین باشد و خودرأے بود.
عاشقے بیخودے و بیراهے باشد.
دریغا همه جهان و جهانیان ڪاشڪے عاشق بودندے تا همه زنده و با درد بودندی.
#عین_القضات_همدانی
┄✨❊🌼❊✨┄
اگر همیشه در رویای چیزی هستید
در واقع این واقعیت را در ذهن ناخودآگاه خود تکرار میکنید که« آن چیز نیستید»
دنیا به شما میگوید که زندگی خوب چیست
تبلیغات به شما یادآوری میکنند
که زندگی خوب در داشتن بهترین خانه
بهترین همسر و بهترین فرزندان است
ما در حال بمباران شدن توسط تمام
عواملی هستیم که به ما می گویند
زندگی خوب چیست
و چه کاری برای آن باید انجام دهیم
داشتن یک زندگی خوب و تلاش برای خلق آن بسیار خوب است اما مشکل اینجاست که وقتی به چیزی بیش از حد اهمیت بدهید
سلامت فکر را به خطر میاندازد
کلید زندگی خوب این است
که تنها روی چیزهایی تمرکز کنید
که برای تان واقعی، فوری و مهم هستند
📖هنر ظریف رهایی از دغدغهها
مارک مانسون
┄✨❊🌼❊✨┄
پی ام نده با بیوت دلتنگش کن♥️ :)
@Booghz_shabaneh
@Booghz_shabaneh
قول میدم همین الان بهت پی ام میده !☝️🏾
از خون جوانان وطن لاله دمیده .......
┄✨❊🌼❊✨┄
برای #ایران💚
ایران صدای خستهام را بشنو ای ایران
شکوای نای خستهام را بشنو ای ایران
من از «دماوند» و «سهندت» قصّه میگویم
از کوههای سربلندت قصّه میگویم
از رودهایت، اشکهای غرقه در خونت
از رودرود «کرخه» زاریهای«کارونت»
از «بیستون»کن عاشقانِ تیشه دارانت
وآن نقشهای بیگزند از باد و بارانت
از دفتر فال و تماشایی که در «شیراز»
«حافظ» رقم زد، جاودان در رنگ و در پرواز
از «اصفهان» باغ خزاننشناسی از کاشی
از «میر» و از «بهزاد» یعنی خط و نقاشی
از نبض بیمرگ «امیر» و خون جوشانش
که می گزند بیرون هنوز از «فین کاشانش»
ایران من! آه ای کتاب شور و شیدایی
هر برگی از تاریخ تو فصلی تماشایی
فصلی همه تقدیر سرخ مرزدارانت
فصلی همه تصویر سبز سربهدارانت
فصل ستونهای بلند تخت جمشیدت
در سر بلندی برده بالاتر ز خورشیدت
از سرخ جامه چون کفن پوشندگان تو
وز خون دامنگیر «بابک» در رگان تو
آواز من هر چند ایرانم! غمانگیز است
با این همه از عشق، از عشق تو لبریز است
دیگر چه جای باغهای چون بهشت تو
ای در خزان هم سبز بودن سرنوشت تو
در ذهن من ریگ روانت نیز سرسبز است
حتا کویرت نیز در پاییز سرسبز است
میدانمت جای به مرداب اوفتادن نیست
میدانمت ایثار هست و ایستادن نیست
گاهیت اگر غمگین اگر نومید میبینیم
ناچار ما هم با تو نومیدیم و غمگینیم
با این همه خونی که از آیینهات جاری است
رودی که از زخم عمیق سینهات جاری است
میشوید از دلهای ما زنگار غمها را
همراه تو با خود به دریا میبرد ما را.
#حسین_منزوى
┄✨❊🌼❊✨┄
در تاب و بند زلف دلاویز جان کشت
جان در هزار بند و دل اندر هزار تاب
گه دست عشق جامهٔ صبرم کند قبا
گه آب چشم خانهٔ رازم کند خراب
#انوری
┄✨❊🌼❊✨┄
پیام شهید آوینی که سال ها قبل گفته است.
┄✨❊🌼❊✨┄
پی ام نده با بیوت دلتنگش کن♥️ :)
@Booghz_shabaneh
@Booghz_shabaneh
قول میدم همین الان بهت پی ام میده !☝️🏾
مهم ترین چیزی که ایران رو تهدید میکنه ...
┄✨❊🌼❊✨┄
ساده دل بودم و یا مست و یا دیوانه
ترس ترسان ز زر خویش همیدزدیدم
از ره رخنه چو دزدان به رز خود رفتم
همچو دزدان سمن از گلشن خود می چیدم
#مـولانـا
┄✨❊🌼❊✨┄
الا ای گل لاله رخسار من
مکن بیش ازین قصد آزار من
تو سلطانی و من ترا بنده ام
نظر زین بِه انداز در کار من
تو در خواب نازی و آگه نیی
ز طوفان این چشم بیدار من
هَمَت رحمتی در دل آید اگر
به گوشَت رسد ناله زار من
هم از پرتو آتش سینه است
که زرد است چون شمع رخسار من
من اندر فراق تو جان می دهم
نپرسی که چون است بیمار من
مرا جان و دل آرزومند تُست
اگر تو ملولی ز دیدار من
نه جز ناله یک دم مرا همدمی ست
نه جز غم کسی هست غمخوار من
نشد کام حاصل به سعی جلال
دریغ آن همه سعی و تیمار من
#جلال_عضد
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
در خاطر من که عشق ورزد
عالم همه حبّهای نَیَرزد
در خود غلطم که من چه نامم
معشوقم و عاشقم، کدامم؟
#نظامی
┄✨❊🌼❊✨┄
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و آن دو چشم میگونت
ز جام غم می لعلی که میخورم خون است
از آن زمان که ز دستم برفت رود عزیز
کنار دامن همچو رود جیحون است
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
حافظ
• آواز: همایون شجریان
• سنتور: سیامک آقایی
کنسرت بزرگداشت پرویز مشکاتیان
┄✨❊🌼❊✨┄
چگونه
خنیاگر لب دوخته چگونه تواند که نغمه سر دهد
آیا که هست کس که بر این جنازه
مرحوم شعر عرب!
نماز کند ؟
شعر من
شعر دست بوسی پادشاهان نبوده است!
باید که پادشاه بیفتد
بر پای شعر من
✍ نزار قبانی
📙کتاب : : قصائد مغضوب عليه
📜چگونه
┄✨❊🌼❊✨┄
بادهی پرتو خورشید و ایاغ دم صبح
مفت آنان که درآیند به باغ دم صبح
پیش از این باد بهار این همه سرمست نبود
شبنم ماست که تر کرده دماغ دم صبح
#غالب_دهلوی
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی
مدعی بود اگرش خواب میسر میشد
#سعدی
#شب_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄
خَراب آنکَس که آبادَت نَخواهد...
┄✨❊🌼❊✨┄
#رشید_کاکاوند
┄✨❊🌼❊✨┄
فردوسی:«شاهنامه»آغاز کتاب»
#بخش_۶_گفتار_اندر_آفرینش_آفتاب_و_ماه
۷۴-روان اندر آن گوهرِ دلفْروز
کزو روشنایی گرفته ست روز
۷۵-که هر بامدادی چو زرّین سِپَر
زمشرق برآرد فروزنده سَر
۷۶-زمین پوشد از نورْ پیراهنا
شود تیره گیتی بَدو روشنا
۷۷-چُن از مشرق او سوی خاور کَشد
ز مشرق شبِ تیره سر برکَشد
۷۸-نگیرند مر یکدگر را گذر
نباشد ازاین یَک روش زاستر
۷۹-ایا آن که تو آفْتابی همی
چه بُودت که بر من نتابی همی؟
۸۰-چراغ است مر تیره شب را بَسیچ
-به بَد تا تُوانی تو هرگز مَپیچ-
۸۱-چو سی روز گِردش بپَیمایدا
دو روز و دو شب روی ننمایدا
۸۲-پدید آید آنگاه باریک و زرد
چو پشتِ کسی، کو غمِ عشق خَورد
۸۳-چو بیننده دیدارش از دور دید
هم اندر زمان او شود ناپدید
۸۴-دگر شب نِمایش کند پیشتر
تو را روشنایی دِهد بیشتر
۸۵-به دو هفته گردد تمام و دُرُست
بَدان باز گردد، که بود از نَخست
۸۶-بود هر شب آنگاه باریکتر
به خورشیدِ تابنده نزدیکتر
۸۷-بَدینسان نِهادش خداوندِ داد
بُود تا بُود هم براین یَک نِهاد
#صبح_بخیر
┄✨❊🌼❊✨┄