من کسی در ناکسی دریافتم پس کسی در ناکسی دربافتم مولانای جان @TARASHIRKHAN تماس با ادمین تعرفهتبلیغات: @tarefehmolanayeshams کانال محصولات سماع @samamolana پیج اینستاگرامی ما Instagram.com/molanaye_shams
🧘♀🧘♀🧘♀🧘♀🧘♀
❖ چگونه چاکراهای خود را پاکسازی کنیم؟
@paksazi_chakra
📎
گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
درِ میخانه ببستند خدایا مپسند
که درِ خانهٔ تزویر و ریا بگشایند
#حضرت_حافظ
@Molanaye_shams
بُوَد آیا که درِ میکدهها بگشایند؟
گره از کارِ فروبستهٔ ما بگشایند؟
اگر از بهرِ دلِ زاهدِ خودبین بستند
دل قوی دار که از بهرِ خدا بگشایند
#حضرت_حافظ
@Molanaye_shams
ستایشت به حقیقت ستایش خویش است
که آفتاب ستا چشم خویش را بستود
ستایش تو چو دریا زبان ما کشتی
روان مسافر دریا و عاقبت محمود
مرا عنایت دریا چو بخت بیدارست
مرا چه غم اگرم هست چشم خواب آلود
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
وجود تو چو بدیدم شدم ز شرم عدم
ز عشق این عدم آمد جهان جان به وجود
به هر کجا عدم آید وجود کم گردد
زهی عدم که چو آمد از او وجود افزود
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و سرود
بسی بکردم لاحول و توبه دل نشنود
غزل سرا شدم از دست عشق و دست زنان
بسوخت عشق تو ناموس و شرم و هر چم بود
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
اگر چه عاشقی و عشق بهترین کار است
بدانک بیرخ معشوق ما حرام بود
به جان عشق که تا هر دو جان نیامیزد
جداییست و ملاقات بینظام بود
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
#تصنیف الله مولانا علی
سید آرش شهریاری
🌹🌹🌹🌹🌹
@Molanaye_shams
قسمت حقست روزی دادنی
هر یکی را سوی دیگر راه نی
یک خیال نیک باغ آن شده
یک خیال زشت راه این زده
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
جز پشیمانی نباشد ریع ِ او
جز خسارت پیش نآرد بیع ِ او
#مثنوی_مولانا
@Molanaye_shams
📘میگوید اگر در زمین شوره زار کشت کردی دستاورد تو فقط پشیمانی و خسارت خواهد بود...
این دیدگاه اصلاً دیدگاه خوبی نیست.
لطفاً نگاه ناظر خودتان را نسبت به انسانها خوب کنید و در خیال و تفکر خودتان آنها را خوب و در حال رشد ببینید؛
چون بد دیدنِ انسان ها دام بسیار خطرناکی است...
شما اگر آدم ها را بد ببینید ، بعد از مدتی بد دیدن عادت ذهنی شما میشود و همیشه در حال پیدا کردن منفی ها در زندگی دیگران می شوید.
لطفاً به روح الهی انسان ها احترام بگذارید و آنها را انسانهای نیک سرشتی ببینید...
ای اوفتاده از ره بگشای چشم و بنگر
پیران راهبین را سر در طناب مانده
عیسی پاکرو را از سوزنی شکسته
حیران میان این ره چون در خلاب مانده
ترسم که هیچ عاشق پیشان ره نبیند
وان ماهرخ بماند اندر نقاب مانده
در بحر عشق دُرّی است از چشم خلق پنهان
ما جمله غرقه گشته وان دُر درآب مانده
بر آتش محبت از شرح این عجایب
عطار را دل و جان در تف و تاب مانده
#شیخ_عطار_نیشابوری
@Molanaye_shams
ای اَز شراب غفلت مست و خراب مانده
با سایه خو گرفته وز آفتاب مانده
تا چند باشی آخر از حرص نفس کافر
ایمان به باد داده در خورد و خواب مانده
#شیخ_عطار_نیشابوری
@Molanaye_shams
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زُنّار ز زیرش به دَغا بگشایند
#حضرت_حافظ
@Molanaye_shams
به صفایِ دلِ رندانِ صَبوحیزدگان
بس درِ بسته به مِفْتاحِ دعا بگشایند
نامهٔ تَعزیَتِ دختر رَز بِنْویسید
تا همه مُغبَچِگان زلفِ دوتا بگشایند
#حضرت_حافظ
@Molanaye_shams
هیچ همدردی نمی یابم سزای خویشتن
می نهم چون بید مجنون سر به پای خویشتن
از مروت نیست با سنگ جفا راندن مرا
من که در بند گرانم از وفای خویشتن
من کدامین ذره ام تا بی نیازان جهان
صرف من سازند اوقات جفای خویشتن
راستی در پله افتادگی دارد مرا
می روم در چاه دایم از عصای خویشتن
صد جفا می بینم و بر خود گوارا می کنم
برنمی آیم، چه سازم با وفای خویشتن
بخت اگر در نارسایی ها رسا افتاده است
نیستم نومید از آه رسای خویشتن
می کند گردش فلک بر مدعای من مدام
تا فشاندم آستین بر مدعای خویشتن
از تجلی می تواند سنگ را یاقوت کرد
آن که می دارد دریغ از من لقای خویشتن
هر که با جمعیت اظهار پریشانی کند
می زند فال پریشانی برای خویشتن
این چنین زیر و زبر عالم نمی ماند مدام
می نشاند چرخ هر کس را به جای خویشتن
هر حباب شوخ چشم از پرده ای گردم زند
بحر یکتایی نیفتد از هوای خویشتن
نیستم صائب حریف منت درمان خلق
باز می سازم به درد بی دوای خویشتن
#صائب_تبریزی
@Molanaye_shams
فلک کبود و زمین همچو کور راه نشین
کسی که ماه تو بیند رهد ز کور و کبود
مثال جان بزرگی نهان به جسم جهان
مثال احمد مرسل میان گبر و جهود
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
عفیف و زاهد و ثابت قدم بدم چون کوه
کدام کوه که باد توش چو که نربود
اگر کهم هم از آواز تو صدا دارم
وگر کهم همه در آتش توم که دود
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
شراب لطف خداوند را کرانی نیست
وگر کرانه نماید قصور جام بود
به قدر روزنه افتد به خانه نور قمر
اگر به مشرق و مغرب ضیاش عام بود
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
به پیش تو چه زند جان و جان کدام بود
که جان توی و دگر جمله نقش و نام بود
اگر چه ماه به ده دست روی خود شوید
چه زهره دارد کان چهره را غلام بود
#مولانای_جانان
@Molanaye_shams
چمن جز عشق تو کاری ندارد
وگر دارد چو من باری ندارد
چه بیذوقست آن کش عشق نبود
چه مردهست آن که او یاری ندارد
به غیر قوت تن قوتی ننوشد
بجز دنیا سمن زاری ندارد
هر آنک ترک خر گوید ز مستی
غم پالان و افساری ندارد
ز خر رست و روان شد پابرهنه
به گلزاری که آن خاری ندارد
چه غم دارد که خر رفت و رسن برد
بر او خر چو مقداری ندارد
مشو غره به ازرق پوش گردون
که اندر زیر ایزاری ندارد
درافکن فتنه دیگر در این شهر
که دور عشق هنجاری ندارد
بدران پردهها را زانک عاشق
ز بیشرمی غم و عاری ندارد
بزن آتش در این گفت و در آن کس
که در گفت تو اقراری ندارد
#مولانای_جانان
@Molanaye_shams
آن خدایی کز خیالی باغ ساخت
وز خیالی دوزخ و جای گداخت
پس کی داند راه گلشنهای او
پس کی داند جای گلخنهای او
#مولانای_جانان
@Molanaye_shams
ای بسا عالم ز دانش بینصیب
حافظ علمست آنکس نه حبیب
مستمع از وی همییابد مشام
گرچه باشد مستمع از جنس عام
#مولانای_جان
@Molanaye_shams
اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است
صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است
به آب دیده بشوییم خرقهها از می
که موسم ورع و روزگار پرهیز است
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است
سپهر برشده پرویزنیست خون افشان
که ریزهاش سر کسری و تاج پرویز است
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
#حضرت_حافظ
@Molanaye_shams
خواننده : فریدون فروغی
کلام : ایرج جنتی عطائی
آهنگساز فریدون فروغی
تنظیم : محمد شمس
سال انتشار : ۱۳۵۳
@Molanaye_shams
اندیشه کن تو روزی کین خفتگان ره را
گه در حجاب بینی گه در عذاب مانده
آنجا که نقدها را ناقد عیار خواهد
مردان مرد بینی در اضطراب مانده
وانجا که باز خواهند از جان و دل نشانی
هم دل سیاه بینی هم جان خراب مانده
وانجا که عاشقان را از صدق باز پرسند
بس عاشق مجازی کاندر جواب مانده
#شیخ_عطار_نیشابوری
@Molanaye_shams
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد
ز پیت مراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد ماند زان پس که میسرم نیامد
دو سه روز شاهیت را چو شدم غلام و چاکر
به جهان نماند شاهی که چو چاکرم نیامد
#غزل_مولانا
@Molanaye_shams
📘چه سعادتی بالاتر از این که انسان به چنین مرحله ای از عاشقی برسد که درونش سرشار از لطافت شود و چه سعادتمند بود مولانا که چنین معشوقی یافته بود که در مقایسه با هر چیزی لطیف تر می نمود.به راستی آن کدامین معشوق است که اگر تنها دو سه روز در پی او ترک مراد کنی همه مرادهایت حاصل می شود؟
دو سه روز از عمق وجود به شاهی و سروری او اعتراف کردن و طوق بندگیش را مشتاقانه بر گردن نهادن تو را به مرحله ای می رساند که زان پس شاهان همه در نظرت چون غلام و چاکر می نمایند.
🎙#زبدة_الاسرار جلسه دوازدهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
https://eitaa.com/moravejtohid
@Molanaye_shams