گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا ) "اندیشه ی خیام پریشانم کرد عطار در این مرحله حیرانم کرد تا قونیه از بلخ دویدم آخر نی نامه ی مولوی مسلمانم کرد" #عباسعلی_صافی Admin : @mollasadeghi
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما
سپاس از حضورتان و توجه به مطالب 🙏💐
بلعمِ باعور و ابلیس لعین
سود نامدشان عبادتها و دین
صد هزاران انبیا و رهروان
ناید اندر خاطر آن بدگمان
این دو را گیرد که تاریکی دهد
در دلش ادبار جز این کی نهد
بس کسا که نان خورد دلشاد او
مرگ او گردد بگیرد در گلو
پس تو ای ادبار رو هم نان مّخّور
تا نیفتی همچو او در شور و شر
صد هزاران خلق نانها میخورند
زور مییابند و جان میپرورند
تو بدان نادر کجا افتادهای
گر نه محرومی و ابله زادهای
این جهان پر آفتاب و نور ماه
او بهشته سر فرو برده به چاه
که اگر حقست پس کو روشنی
سر ز چه بردار و بنگر ای دنی
#مثنوی_معنوی
نادرات:استثناها
بّلعم باعورا شخصی در زمان موسای پیامبر که همچون ابلیس ابتدا مورد رحمت و سپس مورد غضب خدا قرار گرفت چون از اسم اعظم خداوند سوء استفاده کرده بود.
ادبار:بدبخت و بدبختی
بهشته:فرونهاده🕊
چهل شب با مولانا
1⃣(قسمت اول)
اولین شب🌙
در اولین شب مولانا بیامد و گفت: سلام بر تو ای آواره خیال!
نیم عمرت در پریشانی رود
نیم دیگر در پشیمانی رود
ترک این فکر و پریشانی بگو
حال و یار و کار نیکوتر بجو
خداوندگارم مرا مأمور و امر کرده است که چهل شب به دیدارت بیایم و آنچه را سؤال کنی جواب گویم، پس بپرس تا بگویم.
حال باطن چون نمیآید به گفت
حال ظاهر گویمت در طاق و جفت
اما قبل از آن تو را نصیحتی تلخ کنم:
اولیای الهی هر چند حقیقتی واحد و همه آیات کبرای حقند اما هر یک را چون بنگری اعلم است از همهی سابقین، پس در قیاس من با تو، تو بر من برتری، زیرا مولای تو دریاست و من و شمس تبریزی در مقابلش بندهایم و یک قطره.
اما اینکه چرا تو چنینی و من چنان، آن است که من به بندگی، قدر آن قطره دانستم و تو به غفلت، قدر این دریا نمیدانی، که اگر میدانستی، با وجود او، روی به من نمیآوردی!
چون ترا آن چشمِ باطنبين نبود
گنج مىپندارى اندر هر وجود
درویش عرض کرد: پس آن لبخند معنادار مولایم بدین جهت بود!؟
مولانا گفت: بله
چون تیمم با وجود آب دان
علم نقلی با دم قطب زمان
زندگان را رها کردهای و مردگان را گرفتهای؟!
با بت زنده کسی چون گشت یار
مرده را چون درکشد اندر کنار
حمید رضا مرادی
ادامه مطلب چهل شب با مولانا🕊
سلام
وقت بخیر استاد گرامی 💐 تا جایی که میدانم ، مولانا اینچنین سخن نگفته است.
نویسنده خوش ذوقی داستان نوشته است.
نویسنده: حمید رضا مرادی
ویراستار: علیرضا روشن
چهل شب با مولانا
درود و سپاس همراه با آرزوی بهترینها برای شما.🌷🍃🌷
Читать полностью…سپاس از لطف و عنایتی که به مطالب ارسالی دارید مهربانوی بزرگوار 🌺
Читать полностью…🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
عرض سلام ، ادب و احترام دارم خدمت شما دوستان عزیز و توجهتان را به مطلبی در باره ی نقد عرفانهای کاذب جلب میکنم . 🌺
در بارهی تعریف عرفان کاذب ، میتوان گفت :
عرفان کاذب یعنی راه و روش و به طور کلی مکتب و فرقهای که با استفاده از روشهای عرفانی در مسیری غیر از رسیدن به کمال حقیقی یعنی خداوند یکتا حرکت کند و زندگی را در دنیا خلاصه کرده و انسان را به جای رساندن به حقیقت عالَم و خدای هستی بخش به امور دنیوی و خیالی سرگرم سازد .
انکار خدا ، وحی ستیزی و شریعت گریزی ، مواردی ست که در اغلب عرفانهای کاذب و نوظهور دیده میشود .
برای رسیدن به مقاصد غیر الهی خود ، دین وحیانی را به گونهای بشری معنا میکنند و برای تجویز لاابالی گری ، خود را از دامن شریعت ، بیرون میکِشند و همانگونه که در غالب عرفانهای نوظهور شاهد آن هستیم تناسخ را جایگزین معاد و زندگی پس از مرگ کردهاند .
آنچه در این مطلب به آن میپردازم نگاهی خواهد بود به سه مبنای اساسی یعنی مبداشناسی ، فرجام شناسی و راه شناسی و مقایسهی دین وحیانی با عرفانهای کاذب و امیدوارم که مفید واقع شود .
( ادامه دارد )
#مسعود_لواسانی 🌺 ۱
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب خدمت جناب یا مهدی گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب خدمت بانو استاد گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
اصطلاحات مثنوی
حواس باطنی : حکما از قدیم علاوه بر حواس ظاهری به حواس باطنی نیز قائل بوده اند از ان جمله ابن سینا است که بحث گسترده ای در این باره دارد و این حواس عبارتند از : حس مشترک ، قوه وهم ، قوه متخلّیه ، حافظه ، عقل . روح و جان ، سلطان بدن است و حواس و اعضای بدن ، مامور و آلت فعل آن سلطان معنوی است .
قوه متخلّیه : گاهی ما صورت هایی را فرض می کنیم که وجود خارجی ندارند و یافت نمی شوند مثل انسان بالدار و گاهی چیزی را جدا از پیکره آن به خیال می آوریم مثل یک بدن بی سر یا سری را دور از بدن ، این حالت اگر از عقل ما سرچشمه بگیرد قوه مفکره و اگر از قوه حیوانی ما نشات گرفته باشد قوه متخلیه است .
خود بینی : اگر طالب روشنی هستی آمادگی یافتن نور در خودت را پدید آور تا به روشنی حق و حقیقت واصل شوی و اگر می خواهی از حق دور گردی مایه اش این است که خودبین باشی خودبینی تو را از خدا دور می کند .
رهایی از زندان تن : اگر می خواهی راهی بیابی تا از زندان تن رها شوی ، در برابر دوست حقیقی ، سرکشی مکن که فرموده است : سجده کن و به خدا نزدیک شو همان گونه که در آیه ۱۹ سوره علق آمده است که : به سجده مشغول شو و به خدا نزدیک . 🌺
درود بر شما . سپاسگزارم از مطالب منسجم و ارزشمندی که ارسال می کنید . اتفاقا ترکیب وصفی خرِبلعم چندین مرتبه توسط فئودور پاولوویچ خطاب به اسمردیاکوف در رمان برادران کارامازوف به منزله ی تحقیر مخاطب به کار رفته بود که در حال مطالعه در این خصوص بودم که با مطلب شما همزمانی یافت . 🌸
Читать полностью…در مثنوی معنوی میخوانیم ، مولانا گفته است:
صد هزاران سال ابلیس لعین
بود ز ابدال و امیر المؤمنین
چنانکه ابلیس ملعون، صدها هزار سال، در زمره اَبدال و اولیاءالله و سالار مومنان بود.
عدد صد هزاران در مثنوی بسیار آمده و دلالت بر کثرت دارد.
این مطابق است با قسمتی از خطبه قاصعه که امام علی علیه السلام فرماید:
و ابلیس، خدا را ۶ هزار سال پرستش کرده بود که معلوم نیست آن سالها از سالهای دنیاست یا آخرت.
پنجه زد با آدم از نازی که داشت
گشت رسوا همچو سرگین وقت چاشت
ابلیس از روی تفاخر و غرور با حضرت آدم ع مقابله و مفاخره کرد، در نتیجه، رسوا شد مانند رسوا شدن سرگین به هنگام چاشت.
زیرا بوی نا مطبوع مدفوع در هنگام روز با تابش خورشید و گرمی و حرارت، زننده تر و رسوا کُننده تر می شود.🕊
صفحه:1
#چهل_شب_با_مولانا
1⃣(قسمت اول)
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن
آغاز پرواز
فارغ از زمان و جدا از مکان، در عهد و در دیار صوفیان، سالکی بود "درویش" نام.
نقل است که عید قربان از مجلس درویشان بازمیگشت که او را یاد آمد چهل سال پیش در چنین روزی قدم در راه سیروسلوک و درویشی گذاشته است. نگاهی به حال خویش کرد و مروری بر عمر رفته، و به خود گفت:
«به حقیقت آیا در این چهل سال، به قدر چهار سال درویش بودهای و اطاعت امر خدا کردهای؟ چهار سال نه، چهار ساعت درویش بودهای؟ اگرنه، پس در این چهل سال چه کردهای؟! آیا جز این بوده است که بندگی شیطان کردهای و مزد از خدا خواستهای!؟»
یکباره در عالم خیال در محکمهای نشست که هم قاضی و هم متهم او بود. سؤال از خود بود و جواب از خود. با خویش گفت:
«تو از درویشی چه میدانی؟ چه معرفتی و چه نورانیتی کسب کردهای؟ در چنته چه اندوختهای؟ به کدام منظور در این وادی پا نهادهای؟ امروز در کدام مقامی و تو را با دیگران چه تفاوت است؟ چه فرق است میان تو و مولانا که هر دو سالک یک طریقتید اما جای تو در ناسوت و قعر سفلی ست و جای او در لاهوت و عرش اعلی؟!»
قاضی بیوقفه سؤال میکرد و او بیجواب و شرمسار به خود مینگریست! قاضی به دنبال پاسخ پرسشها نمیگشت که همه را میدانست.
گویی او تنها مأمور سؤال بود و پایانی بر این استنطاق نبود!
درویش روزها و هفتهها در این محکمه، در زیر بار سؤالات بیجواب، گرفتهحال بود و قبضی عجیب بر او مستولی شده، تنها مونسش کتاب مثنوی و یاد مولوی بود. میل به تنهایی چنان داشت که دل از خلق تماماً برید و منزوی شد. روزی چنان دلتنگ شد که تحمل خویش نیز بر او گران آمد و راه صحرا در پیش گرفت.
طوفانی از پرسشهای بیجواب روانش را به تلاطم واداشته و میلی و حالتی غریب در اندرونش چون آتشی سوزان دلش را بریان کرده بود.
در دل، مولانا را به مقام شمس تبریزی قسم میداد که مرا شفاعت کن و قطرهای از دریای کرامتی که در آن غرق بودهای در کام من بچکان و راهی بر من بگشا. از خویش به غایت خسته شد و گریه امانش برید تا سر بر سنگی نهاد و به خواب رفت.
درخواب قطب وقت و مولایش را بدید که از کوهی بلند فرود آمد و فرمود: «درویش، چگونهای و چه میخواهی؟»
درویش گفت: «قربانت شوم از خویش و از هزاران سؤال بیجواب خستهام و راه به جایی ندارم و طالب راهنماییِ راهنمایی هستم.»
صورت آن حضرت به لبخندی معنادار متبسم شد و فرمود: «مولانا را میگویم به دیدارت بیاید، تا آنچه را میخواهی، از زبان او بشنوی».
و چنین شد که درویش، شبهای پیاپی مولانا را در خواب زیارت کرد و گفت و شنید، آنچه را گفتنی و ناگفتنی بود.
حمید رضا مرادی
من شاعرم ولی
پیش تو بی زبان
در پیشگاه تو
خوش یمن ماندنی
واژه چه قاصر است
آرایه ناتوان
جاری نمی شود
در وصف مهر تو
احساس ناب من
در قالب غزل
پس چنگ میزنم
بر بند شعر نو
ای تا همیشه یار
ای تا ابد رفیق
حتی اگر که شعر
یاری رسان نبود
باید بیان کنم
این حس و حال را
با جمله ای دقیق:
عطر خوش خدا
یادآور بهشت
در دل نشستی و
با جان عجین شدی
من بوسه می زنم
بر دست سرنوشت
#حمیدرضا_قبادی_راد
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
🌷🍃🌷
درود بر شما
روزتان به خیر و شادمانی
آرزومند بهروزی و نیکبختیاتان هستم.
سلام بر شما
بزرگوارید.
برقرار باشید.
هرچه هست از گنجینه ی غنی ادبیات این مرز و بوم است.
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
🌺
هر صبح و شام قافلهای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا میفرستمت
#حافـظ
درودعرص ادب خدمت جناب استاد گرامی بزرگوار
#صبحتون_بکام حصور تون ارزشمند عالیه ارسالتون 🖖💜💜
دوست خوبم، هر d خودت رو به آرامش دریا دعوت کن https://youtube.com/shorts/UZvOpJqZuHc?feature=share
Читать полностью…