فخری صدای فراموش شده یک روایت در شازده احتجاب . میترا داور
/channel/morour1401
📍 دوشنبهی کلمه | مرور ادبیات
🖋 ویرجینیا وولف
«ما تنها نیستیم.
کلمهها، قدیمیترین و وفادارترین دوستان ما هستند.»
ما معمولاً با آدمها تنها میمانیم،
نه با واژهها.
آدمها گاهی حذف میشوند،
گاهی قهر میکنند،
گاهی وانمود میکنند هستند،
اما نیستند.
اما کلمات؟
بیخیالاند، بیقضاوت، بیتوقع.
نشستهاند در کتابها، پشت درها، در یک کاغذ کهنه
و منتظر ماندهاند تا به آنها برگردی.
📚 مرور ادبیات
#دوشنبه_ی_کلمه
/channel/morour1401
📍 شنبهی تأمل | مرور ادبیات
🖋 نویسنده: خوزه ساراماگو
📘 رمان: کوری
«همه ما در برابر چیزی کوریم.
حتی وقتی چشمهایمان باز است.»
چشم، فقط عضوی برای دیدن نیست؛
گاهی چیزی را میبینی، اما نمیفهمی.
گاهی حقیقت روبهرویت ایستاده،
اما ذهن تو آن را حذف کرده.
در رمان «کوری»، مردم بدون دلیل نابینا میشوند.
اما نابیناییِ ترسناک، نابیناییِ جسمی نیست
بلکه نابینایی نسبت به هم، نسبت به درد دیگری، نسبت به خود.
🖊
تو در برابر چه چیزی کور ماندهای؟
چیزی که میدانی هست،
اما نمیخواهی ببینی؟
📚 مرور ادبیات
#شنبه_ی_تأمل
/channel/morour1401
🕯 شری که بیفکر اتفاق میافتد
هانا آرنت نوشت:
«ریشهی شر، در بیفکریست.»
نه در نفرت،
نه در طمع،
بلکه در سادهترین شکلِ نادیدهگرفتن:
اینکه فکر نمیکنیم،
نمیپرسیم،
نمیفهمیم که چه میکنیم و چرا.
آدمهایی که شر میآفرینند،
اغلب شبیه ما هستند
فقط کمتر مکث کردهاند.
کمتر از خود پرسیدهاند.
🖊 این جمله را به یاد داشته باش...
وقتی تصمیمی میگیری،
وقتی جملهای مینویسی،
وقتی .
📚 مرور ادبیات
پنجشنبهی فلسفه در تاریکی
/channel/morour1401
📚 مرور ادبیات: دوباره، آرام و بیادعا
🕯 گاهی لازم است سکوت کنیم،
نه برای خاموش شدن،
بلکه برای شنیدن صدایی که زیر همهی صداها پنهان است.
ما مدتی آهسته شدیم،
اما واژهها هیچوقت ما را ترک نکردند.
فقط باید منتظر میماندیم تا از لای ترک دیوار، نوری عبور کند
که بتواند دوباره ما را بنویسد.
✍️ مرور ادبیات دوباره آغاز میشود؛
نه برای شعار دادن،
نه برای بازنشر آنچه همه میدانند،
بلکه برای قدم زدن در میان جملههایی که هنوز ناتمام ماندهاند.
اگر هنوز به کلمه،
به شعر،
و به لذتِ اندیشیدن ایمان داری
🌿 خوش آمدی.
ما از همینجا،
از سکوتِ پرواژه،
دوباره شروع میکنیم.
/channel/morour1401
«همیشه ظهرش بود. همیشه میخواند.»
خروس . ابراهیم گلستان
/channel/morour1401
«لکهای فضلهاش زندهتر از امواج بر ماسهها بود.»
خروس . ابراهیم گلستان
/channel/morour1401
تحلیل تطبیقی جهان ایستای خیال در آثار بهرام صادقی و جعفر مدرس صادقی . میترا داور.
/channel/morour1401
آری گفتن به زندگی «سه دگرگونی روح»
«من به شما از سه دگرگونی روح میگویم: چگونه روح به شتری بدل میشود، و شتر به شیر، و سرانجام شیر به کودکی.»
📌 توضیح:
نیچه میگوید روح انسان سه مرحلهی رشد را طی میکند:
شتر: تحمل رنج، وظیفه، سنگینی سنت و بایدها.
شیر: طغیان، نه گفتن، و پاره کردن زنجیرها.
کودک: آفرینندگی، بیگناهی، آغاز دوباره؛ کسی که ارزشهای نو میسازد.
این از زیباترین استعارههای رشد روحی در فلسفه است.
چنین گفت زرتشت . نیچه
/channel/morour1401
#فلسفه #کتاب#ادبیات #روح #ارنست_همینگوی
/channel/morour1401
🎬 دربارهی ایدهها و الهام
دیوید لینچ
"Ideas are the most important thing. Without an idea, there is nothing."
«ایدهها مهمترین چیزند. بدون ایده، هیچ چیزی وجود ندارد.»
"You never know when an idea is going to hit you, and you never know how it’s going to come."
«هرگز نمیدانی کی ایدهای به سرت میزند و نمیدانی چگونه خواهد آمد.»
"It’s like catching a dream — you have to be quiet inside to hear it."
«مثل گرفتن یک خواب است—باید در درونت سکوت باشد تا آن را بشنوی.»
🌊 دربارهی ناخودآگاه و مدیتیشن
"Your consciousness is like the surface of the ocean. But there’s a vast ocean underneath, and that’s where the big ideas live."
«آگاهی تو مثل سطح اقیانوس است. اما زیر آن، اقیانوسی بیکران وجود دارد—و ایدههای بزرگ آنجا زندگی میکنند.»
"The deeper you go, the more powerful the experience becomes."
«هرچه عمیقتر بروی، تجربهات نیرومندتر میشود.»
"Meditation gives you access to an unbounded reservoir of energy and creativity."
«مدیتیشن به تو دسترسی میدهد به ذخیرهای بیکران از انرژی و خلاقیت.»
🌑 دربارهی تاریکی، ترس و زیبایی
"The world isn’t just sunshine and good times. It’s also fear, confusion, and deep mystery — and those things are beautiful too."
«دنیا فقط نور خورشید و لحظات خوب نیست. ترس، سردرگمی و رازهای عمیق هم هست—و آنها هم زیبا هستند.»
"I like things that go into the dark, that reach into shadowy places of the mind."
«چیزهایی را دوست دارم که به تاریکی بروند، به گوشههای سایهدار ذهن.»
"Sometimes, it’s not about understanding. It’s about feeling something."
«گاهی موضوع درککردن نیست. موضوع این است که چیزی را احساس کنی.»
🔍 دربارهی معنای آثار هنری
"There’s not one meaning. There’s so many meanings — and none at all."
«یک معنا وجود ندارد. هزاران معنا هست—و درعینحال، هیچ معنایی.»
"Once you finish a film, it’s no longer yours. People see what they want to see."
«وقتی فیلمی را تمام کردی، دیگر مال تو نیست. مردم چیزی را میبینند که خودشان میخواهند ببینند.»
"Explaining a film is like explaining a joke — it kills it."
«توضیح دادن یک فیلم، مثل توضیح دادن یک جوک است—آن را میکُشد.»
🕯 دربارهی نوشتن، زندگی و هنر
"Stay true to your inner voice. The world doesn’t need copies."
«وفادار به صدای درونیات بمان. دنیا نیازی به نسخههای تکراری ندارد.»
"If you don't love it, don’t do it."
«اگر عاشق کاری نیستی، انجامش نده.»
"Anger and depression close the door. Inspiration needs an open door."
«خشم و افسردگی در را میبندند. الهام، دری باز میخواهد.»
دیوید لینچ
/channel/morour1401
بخشی از مصاحبه دیوید لینچ با هری دین استنتون
/channel/morour1401
جملات زیبای فیلم «The Boy in the Striped Pajamas»:
(برونو): ما نباید با هم دوست باشیم، من و تو. ما باید دشمن باشیم. اینو میدونستی؟
(شموئل): تو بهترین دوست منی، برونو. بهترین دوستم برای همیشه.
(برونو): خیلی بیانصافیه، نمیفهمم چرا باید همهی دوستامو پشت سر بذارم.
"
(پدر): آدمهای اونطرف حصار اصلاً آدم نیستند.
/channel/morour1401
The Boy in the Striped Pajamas 2008
به همراه زیرنویس فارسی
@cinema_apparatus
پیشدرآمد
شازده احتجاب از آن رمانهاییست که بارها دربارهاش گفتهاند و نوشتهاند: دربارهی روایت تکهتکهاش، دربارهی مرگ و زوال در دل یک خاندان اشرافی. اما در میان این فضای پر از سکوت و خاطره، شخصیتی هست که گاهی از نگاهها دور میماند؛ زنی بهنام فخری.
این نوشته، تلاشیست برای نزدیکشدن به فخری؛ زنی که در حاشیه است، اما تأثیرگذار، و با حرفهایی کوتاه و ساده، ذهن شازده و حتی ساختار داستان را تکان میدهد.
گاهی یک صدا، هرچند کوتاه، میتواند سکوت یک تاریخ را بلرزاند.
/channel/morour1401
📍 یکشنبهی دیگر | مرور ادبیات
🖋 ژان پل سارتر – فیلسوف و نمایشنامهنویس فرانسوی
🎭 اثر: درِ بسته (Huis Clos)
«دیگران، جهنماند.»
شاید عجیب باشد،
اما گاهی همین چشمهایی که ما را میفهمند،
ما را به بند هم میکشند.
ما زیر نگاه دیگران شکل میگیریم،
نقاب میزنیم،
و گم میشویم در تصویری که آنها از ما ساختهاند.
شاید جهنم، آتش نباشد—
بلکه چشمهایی باشد که ما را نمیبینند، اما قضاوتمان میکنند.
📌
آیا تو خودت را در آینهی دیگران تعریف میکنی؟
یا جهنم خودت را ساختهای؟
📚 مرور ادبیات
#یکشنبه_های_فکر
/channel/morour1401
📍 جمعههای مینیمال | مرور ادبیات
🖋 نویسنده: ناشناس
✍️ داستان:
مردی هر شب، رأس ساعت ۲:۱۳ از خواب میپرید،
کنار پنجره میرفت،
و مطمئن میشد که هیچکس در خیابان نیست.
سپس آرام به تخت برمیگشت
و تا صبح فکر میکرد:
«اگر یک شب، کسی آنجا باشد، چه؟»
📌 بعضی وسواسها، پنجرهاند؛
نه برای دیدن بیرون،
بلکه برای فهمیدن چیزی در درون.
📚 مرور ادبیات
#جمعه_های_مینیمال
/channel/morour1401
📖 کتاب، باید زخم بزند
فرانتس کافکا جایی نوشت:
«کتابی که ما را نیش نزند یا زخمی نکند، چرا باید بخوانیم؟»
در دنیایی که هزاران کتاب با جلد براق و محتوای بیاثر میچرخند،
هنوز کتابهایی هستند که مثل چاقوی تیز،
پوست عادت را میدرند.
کتابهایی که ما را عصبانی میکنند،
میگریانند،
از جا بلند میکنند
یا حتی در خودمان فرو میبرند.
✍️ تو آخرین بار با کدام کتاب زخم خوردی؟
یا اصلاً، هنوز اجازه میدهی کتابی زخمت بزند؟
🖊 با عشق،
مرور ادبیات
/channel/morour1401
@litera999
کتاب «نقد و بررسی بیست داستان مدرن جهان» نوشته میترا داور
اهدایی مولف گرامی به کتابخانه و موزه۹
کتاب «نقد و بررسی بیست داستان مدرن جهان» نوشته دکتر میترا داور، نویسنده و پژوهشگر برجسته ایرانی، توسط نشر نگارنده هستی در ۴۵۰ صفحه منتشر شد. این اثر تازه، نگاهی موشکافانه به داستانهای کوتاه نویسندگان مطرحی چون ارنست همینگوی، جی. دی. سالینجر، ویلیام فاکنر، جان اشتاینبک، ریچارد براتیگان، دونالد بارتلمی، شرلی جکسون و ریموند کارور دارد.
میترا داور که دانشآموخته دکترای ادبیات فارسی است، این مجموعه را بر پایه تجربیات خود در تدریس «داستاننویسی خلاق» تألیف کرده و در آن با زبانی تحلیلی و دقیق به رمزگشایی از تکنیکها، روایتها و ساختارهای داستانی پرداخته است. کتاب حاضر نهتنها برای علاقهمندان به داستان کوتاه مدرن، بلکه برای دانشجویان ادبیات، نویسندگان جوان و منتقدان ادبی اثری ارزشمند و راهگشاست.
نگاهی نیچهای به داستان «خروس» اثر ابراهیم گلستان
میترا داور
/channel/morour1401
«فکر کرد، حالا دیگر هیچکس نخواهد آمد.
دود همهی اتاق را گرفته بود.
گفت: خوب است که هیچکس نمیآید.
و بعد فکر کرد:
اگر نیاید، پس این صداها چیست؟
این قدمها؟
و این خون، که از آستین لباسش پایین میآید...»
— هوشنگ گلشیری، شازده احتجاب
/channel/morour1401
انسان فقط وقتی واقعی است که در برابر دیگری ظاهر شود.
کنش و گفتوگو، امکان ظهور را فراهم میکند.
ظهور یعنی: دیگران ببینند که «من که هستم».
هانا ارنت
/channel/morour1401
«چیزهایی هست که فقط بهعنوان یک دلقک میتونم بگم، و این غمانگیزه.»
هانریش بل
/channel/morour1401
وقتی در آسمان
جنگی در میگیرد،
دیجیتالهای مدرن
دکمههایی را میفشارند
با انگشتان جنایت
و اینجا،
پدران خاموش
کابوسهایشان را
نیمهشب
با فریادی پنهان
میگریند
میترا داور
/channel/morour1401
«پسری با پیژامه راهراه» اثری تلخ و تأثیرگذار درباره دوستی کودکانه در دل فاجعهی هولوکاست است. دیالوگهای فیلم در ظاهر سادهاند، اما باطنشان سرشار از بار احساسی، معصومیت، و تلخی جنگ است
/channel/morour1401
نمونهای از شعر بنیامین پره
تو نمیتوانی عشق را
در لیوانی سربی بریزی
یا در سنگرهای جنگی دفن کنی
عشق،
از میان سیمهای خاردار عبور میکند
و بر لبهای زخمی
گل میکارد.
/channel/morour1401