چراغ خاک آلود
دید دقیق تجربه گر از مکانهای غیر قابل دسترسی در اتاق عمل
تجربهگر: آقای جواد هاشمی و خانم زهره مکی آبادی
┈┈••••✾•🏴🥀🏴•✾•••┈┈
امام صادق علیه السلام:
در شگفتم از آنکه ترس بر او غلبه کرده است، و چرا به این ذکر پناه نمیبرد:
«حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»
📗من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۸۰
┈┈••••✾•🏴🥀🏴•✾•••┈┈
حال من خوب است حال روزگارم خوب نیست
حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست
آب و خاک و باد و آتش شرمسارم میکنند
این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست
روز وشب را میشمارم ؛ کار آسانیست ؛ حیف
روز و شب را هرچه آسان میشمارم خوب نیست
من که هست و نیستم خاک است ،خاکی مشربم
اینکه میخواهند برخی خاکسارم، خوب نیست
ابرها در خشکسالیها دعاگو داشتند
حیرتا! بارانم و باید نبارم خوب نیست!
در مرور خود به درک بیحضوری میرسم
زنده ام ، اما خودم را سوگوارم خوب نیست
مرگ هم آرامش خوبیست میفهمم ولی
این که تا کی در صف این انتظارم خوب نیست
# استاد محمد_علی_بهمنی
🖤🖤🖤🖤🖤
یادش گرامی و نامش ماندگار
*ﺗﻮﺷﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭ که ﺭﻭﺯی ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﺧﻮﺍهی ﺭﻓﺖ*
*ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺟﺎی ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺎی ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺍهی ﺭﻓﺖ*
*ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍی ﺍﺯ ﮔﻞ ﯾﺎ ﺧﺸﺖ ﻃﻼ*
*ﺩﯾﺮ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍهی ﺭﻓﺖ*
*ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺧفته ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺧﺎک ﺳﯿﺎﻩ*
*ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻧﯿﺰ که ﺗﻮﻫﻢ ﭘﯿﺶ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺍهی ﺭﻓﺖ*
*ﻭﻋﺪﻩ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﺑﺎﺵ ﺍیﺟﻮﺍﻥ*
*ﺭﻭﺯی بـیﺧﺒﺮ از این دنیا ﺧﻮﺍهی ﺭﻓﺖ*
#مهدی_ع
شعر فراق یار
🔹🔹🔷🔷🔷🔶🔶🔶🔴🔴🔴🌹🌹🎤
شد جمعه و من انتظارم
بینم که آمد شهریارم
هرروز شب گریان / من از هجر و فراقش
بگیرم هردم سراغش
🌹 🌹🌹
ای نور دیده کی می آئی
من مردن از داغ جدائی
با ناله و افغان / بگویم د کجائی
گل زهرا کی میائی
🌹🌹🌹
آقا بیاشیعه غریب است
دانی که شیعه بی حبیب است
عجل ظهورک / ای عزیز بی قرینم
بیا رویت ببینم
🌹🌹🌹
بارب رسان مولای ما را
مقصود این دلهای ما را
عمرم به سر آمد/ نیامد سرور من
آن تاج سر من
🌹🌹🌹
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
غریب تنها
یا_اباصالح_مددی ...
#یابن_الحسن ! برای خودم گریه میکنم
از عمق دردهای خودم #گریه میکنم
خیلی کم از غم تو شدم مرد #ندبه ها
از کثرت جفای خودم گریه میکنم
خیلی ولی هوای مرا داشتی شها!
از وضع بیوفای خودم گریه میکنم
از یک #گناه هم نگُذشتم برای تو
از خُلق بیحیای خودم گریه میکنم
از #غربت تو پیشکش ، از ظلمت خودم
از غفلت و خطای خودم گریه میکنم
آن شیعهای که خواستی از من ، نگشتهام
امروز در عزای خودم گریه میکنم
آداب #انتظار ، نیاورده ام به جا
از شومیِ سزای خودم گریه میکنم
ترسم بمیرم و نرسم به #ظهور تو
#یا_بن_الحسن! برای خودم گریه میکنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
غریب تنها
بارها روی تو را دیدم ولی نشناختم
لاله از باغ رخت چیدم ولی نشناختم
همچو گل کز دیدن خورشید می خندد به صبح
بر گل روی تو خندیدم ولی نشناختم
کعبه کردم بهانه تا بگردم دور تو
آمدم دور تو گردیدم ولی نشناختم
در کنار مسجد کوفه تو را گفتم سلام
پاسخ از لب هات بشنیدم ولی نشناختم
در حریم ساقی کوثر نگاهم بر تو بود
کوثر از جام تو نوشیدم ولی نشناختم
در کنار مرقد شش گوشه ی جدّت حسین
خم شدم دست تو بوسیدم ولی نشناختم
ای دل غافل که همچون سایه نزد آفتاب
پای دیوار تو خوابیدم ولی نشناختم
در منی پیش تو بنشستم ندانستم تویی
با تو از هجر تو نالیدم ولی نشناختم
در مسیر جمکران عطر دل انگیز بهشت
از نفس های تو بوییدم ولی نشناختم
سجده بر پای تو آوردم نگفتی کیستم
چهره از خاک تو پوشیدم ولی نشناختم
غفلت من ببین یک عمر رخسار تو را
در همه آیینه ها دیدم ولی نشناختم
غریب تنها
می رسد روزی که می آید سواری از سفر
این شب هجران به پایان می رسد وقت سحر
بهترین تصویر اهل آسمانی ها تویی
آخرین امّید قلب جمکرانی ها تویی
جمعه ها جمعیّتی گریانِ سوز ندبه ها
با خبر هستی تو هم از حال و روز ندبه ها
کاش می شد که ببینم روی زیبای تو را
حسّ کنم یا لااقلّ گرمای رویای تو را
بی قرارم بی پناهم انتظاری خسته ام
عاشقم عاشق ترینم من به تو دلبسته ام
فاطمه س در انتظارت ای پر و بال علی
ای قیام تو قیامت قائم آل علی
در کویر آرزوها العَجَلباران شدم
در غروب ابری جمعه غزلباران شدم
می توان این روزهای بی کسی را ترک کرد
می توان با بودن تو کربلا را درک کرد
می رسی عطر خدا تا خانه ی دین می رسد
جمعه ای هم نوبت "فتح فلسطین" می رسد
آخرین خورشید دنیا عاقبت یک شب برس
با شهیدان دفاع از مرقد زینب برس
الاَمان آقای من خطّ امان من تویی
العجل یابن الحسن عج آرام جان من تویی
غریب تنها
امام_زمان_عج
حسرت روز و شبم روی شما را دیدن
چند دوری به مدارِ سرتان چرخیدن
وسط گریهی این وصل کمی خندیدن
پوزه را بر سر خاک قدمت مالیدن
چه شود اینکه گدا هم به نوایی برسد؟!
به روی صورت ما زلف رهایی برسد
اینکه یک عمر نبینم رخ یارم سخت است
بیخبر بودنِ از حال نگارم سخت است
سر روی زانوی غربت بگذارم سخت است
جز تو مردم بنشینند کنارم سخت است
یا که میمیرم و جسم و کفنم میپوسد
یا که روزی لب من پای تو را میبوسد
آشنای دل ویرانهی من تنها تو
پس مصفی شدن کلبهی این دل با تو
دل نبستم به کسی جان خودم الا تو
سائلم...بیسر و پایم به خدا اما تو
شهریاری و فقط "عادتکم احسان" است
شرح این جمله خودش چند سری دیوان است
ای که دریای کرم، معدن حکمت هستی
صاحب تیغ دوسر صاحب شوکت هستی
دو جهان واسطه ی بارش رحمت هستی
در سیاهی زمان راه سعادت هستی
راه گم کردهام ای شاه بیا کاری کن
من پناهنده شدم... باز مرا یاری کن
به رسولی که شد از غصه لبالب سوگند
به نواهای علی در دل هرشب سوگند
به قد فاطمه که گشت مورّب سوگند
به پریشانی و حیرانی زینب سوگند
منجی آخر هر بی سر و سامان برگرد
یوسف فاطمه بر مردم کنعان برگرد
غریب تنها
اللهم_عجل_لوليك_الفرج
كاشكي با #حضرت_مهدي صداقت داشتم
ازخطاهاي خوداحساس ندامت داشتم
كاشكي مانندصحن پاك #اربابم_حسين ع
زائرِ خيمه گَهش بودم #لياقت داشتم
شعر اربعین به سبک دشتی(چهل روزه که بوی گل نیومد)
چهل روزه که بوی گل نیومد
صدای چهچه بلبل نیومد
چهل روزه چهل منزل اسیرم
غم چل ساله گویی کرده پیرم
چهل روزه حسینم را ندیدم
غم عشقش بجون و دل خریدم
چهل روزه غم چل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
همینجا غرق در غم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دلباختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
به زحمت می شناسی خواهرت را
زجا برخیز ای نور دو دیده
شده مویم سپید و قد خمیده
اگر مردی در این صحرا نمی بود
اگر نامحرمی اینجا نمی بود
برون می کردم از تن پیرهن را
که بینی بازوی مجروح من را
نه تنها من که طفلان اینچنین اند
همه با درد و ماتم همنشین اند
تمام قلبها از غصه پاره
تمام گوشها بی گوشواره
سید محسن احمدزادهجمعه 16 بهمنماه سال 1388 ساعت 20:26
چهل روزه که جانم بر لب آمد
برادر خیز از جا زینب آمد
چهل روزه به تن دارم نشانه
سرم بشکسته، جای تازیانه
گوشواره👇
حسین جانم حسین جانم حسین جان۲🌴
چهل روزه بهار من خزان شد
زداغ لاله ها قدم کمان شد
چهل روزه که گریم درغم یاس
گل درخون شناور گشته عباس
حسین جانم حسین جان حسین جان ۲🌿
چهل روزه بیاد اصغرم من
بیاد ماه روی اکبرم من
چهل روزه قدم از غم خمیده
بیاد قاسم در خون طپیده
حسین جانم حسین جانم حسین جان ۲🌱
چهل روزه دلم دریای خون است
زهجرانت غمم از حد فزون است
چهل روزه که چون نی در نوایم
بیاد لاله های کربلایم
چهل روزه که رفتم زین بیابان
برون همراه این جمع پریشان
حسین جانم حسین جانم حسین جان۲🌾
کنون ای خفته درخاک ای برادر
زجا خیزو وبه استقبال خواهر
دعا کن ای برادر جان بمیرم
که از این زندگانی بی توسیرم
حسین جانم حسین جانم حسین جان ۲🌴
# مداح پیرزاده✍
۱۴۰۳/۶/۲
#ترحیم_خوانی #پندیات
بر مزار مـــــردگان خویش نالــیدن چه سود
بی خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مـــزارش آب پاشیدن چه سود؟
زنده را در زنـــــدگـــی باید به درد او رسید
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
با محـــبت دست پیران را عزیز من ببوس
ورنه بر روی مـزارش تاج گل چیدن چه سود؟
یک شبــــی ای جان من با زنـــده ها غــم خـــوار باش
ورنه بر روی مــــزارش زار نالــــیدن چه سود؟
تا زمـانی زنــــــده ایم از هم دگر بیـــــگانه ایم
در عـــزا ها روی هم دیگر بــوسیدن چه سود؟
گر توانی زنده ها را یک دمی تو شاد کن
در عـــزا عـــطر و گلاب ناب پاشیدن چه سود؟
از برای سالــــمندان یک گل خوشــــبو ببر
تاج گـــــلها در کنار همـــدگر چیدن چه سود؟
گرعزیز من نـــــرفتی خـــــانه اش تا زنــــــده است
خانه صاحب عـــــزا تا صبح خـوابیدن چه سود؟
گر نپــــــرسی حـــــال او تا زنــــــده است در این جهان
گریه و زاری و نالـــــــیدن بـــــرای او چه سود؟
سالها عــــید آمد و رفت و نکــردی یاد من
جای خالــــــــی مرا در خانه ام دیدن چه سود؟
گر نـــــکردی یــــــــاد مـــــن تا زنـــــــده ام من ای عزیز
سنگ مر مر روی قبر من تو را چیدن چه سود؟
اینجا همه همدردی و همبستگی و تاج گل
در عزاها و مصیبت روی هم چیدن چه سود؟
شاعر پیرزاده
چه رسمیه رسم زمونه
یکی بره یکی بمونه
جاموندهها دیوونه میشن
مراسم عاشق کشونه
#استودیویی🔊
#جدید 🔄
#3_روز تا #اربعین🏴
#محمود_کریمی🎙
💠 پنج نفر که شیطان را بیچاره میکنند؟!
🌷امام صادق علیه السلام فرمودند:
شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند:
➊کسی که از روی نیت صادق و درست به خدا پناه ببرد و در تمام کارها توکل به او کند.
➋کسی که در شبانه روز بسیار تسبیح خدا گوید.
➌ کسی که هرچه برای خویشتن میپسندد برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
➍کسی که به هنگام رسیدن مصیبت به او، ناله و فریاد نزند.
➎و کسی که به آنچه #خدا قسمت او کرده راضی باشد و برای رزق و روزیش غم و غصه نخورد.
📚جامع احادیث شیعه، ج14
بحارالانوار، ج63
┈┈••••✾•🏴🥀🏴•✾•••┈┈
کانال شب اول قبر وعالم برزخ
@shabavalghabroalamebarzakh
آگاهی
اطلاعات تایید شده تجربه گر درباره ی جزییات اتاق عمل
تجربهگر: آقای جواد هاشمی و خانم زهره مکی آبادی
┈┈••••✾•🏴🥀🏴•✾•••┈┈
#اللهمعجللولیکالفرج
🍁گرچه یک عمر من از دلبر خود بیخبرم
لحظهای نیست که یادش برود از نظرم...
🍁نه که امروز بُوَد دیده من بر راهش
از همان روز ازل منتظر منتظرم...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
حال من خوب است حال روزگارم خوب نیست
حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست
آب و خاک و باد و آتش شرمسارم میکنند
این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست
روز وشب را میشمارم ؛ کار آسانیست ؛ حیف
روز و شب را هرچه آسان میشمارم خوب نیست
من که هست و نیستم خاک است ،خاکی مشربم
اینکه میخواهند برخی خاکسارم، خوب نیست
ابرها در خشکسالیها دعاگو داشتند
حیرتا! بارانم و باید نبارم خوب نیست!
در مرور خود به درک بیحضوری میرسم
زنده ام ، اما خودم را سوگوارم خوب نیست
مرگ هم آرامش خوبیست میفهمم ولی
این که تا کی در صف این انتظارم خوب نیست
# محمد_علی_بهمنی
🖤🖤🖤🖤🖤
یادش گرامی و روانش مینوی
من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها، تنها به جرم این که
او سرسپرده میخواست، من دلسپرده بودم
یک عمر میشد آری در ذرهای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب میشد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب میشد... وقتی غروب میشد...
کاش آن غروبها را از یاد برده بودم
محمدعلی بهمنی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
درگذشت «محمدعلی بهمنی»، غزلسرای معاصر را به ادبیات و دوستدارانش تسلیت میگویم .
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
*گوهری در سینه دارد جانماز مادرم*
*گوهری ازسینهی پر رمز و راز مادرم*
*موقع راز و نیازش بارها حس کرده ام*
*«بوی باران میدهد چادرِ نماز مادرم»*
*در میان سینه اش باغ بهشتی دارد او*
*عطر های صد بهاران، در نماز مادرم*
*دستهای پینه دارش بوی ریحان میدهد*
*جانِ من بادا فدای چشمِ ناز مادرم*
*عشق او همچون گلی، دائم شکوفا میشود*
*مهربانی. بوده گویا در جهاز مادرم*
*در میانِ سازها لالایی اش بس جانفزاست*
*نغمههای دلکش و. ساز و نواز مادرم*
*شام تاریکم به نورِ روی او شب تا به صبح*
*نورِ باران می شود با هر نماز مادرم*
*از خَم ابروی او خواب از سرم پر میکشد*
*بند بندِ قلبِ. من ، از هر نیاز مادرم*
#مادر
غریب تنها
مام_زمان_عج
سرد است تمام کوچه هامان برگرد
گرمای پس از شب زمستان برگرد
گلدان لب پنجره ام خشکیده
ای رحمت قطره های باران برگرد
حالا که فضای روزگارم تار است
خورشید همیشگی و تابان برگرد
من بغض ترک خورده ی دل آشوبم
آرامش بی نهایت جان برگرد
عمری به سرم زده که فریاد کنم
از خلوت خویش تا خیابان... برگرد
ای محض حضور؛ غایب پیداتر
معنای وجود ؛ حسّ پنهان برگرد
تبعیدی حبس انتظارت شده ایم
ای مژده ی آزادی زندان برگرد
للهم عجل لولیک الفرج
غریب تنها
تو طبیبانه بیا بر سر بیمار، مهدی
دیده غمزده ماندست چه بیدار،مهدی
چقدر بهر تماشای تو ماندیم به راه
چقدر سهم فراقت شده آزار،مهدی
پای هجران تو از دیده و دل بگذشتیم
سینه شد ازغم وازفاصله هازار،مهدی
رشته دل همه هستی ما بود که بود
نیت یوسف و بازار و خریدار،مهدی
از مه شب چه دل آزار و چه بیزار شویم
گر شود ماه جمال تو پدیدار،مهدی
دل بریدیم به غیرازتو،به عشقت سوگند
در ره عشق تو از جمله اغیار،مهدی
از شمیم تو و عطر نفست می روید
گل لبخند امید از لب گلزار،مهدی
از نگاهت تن بیجان جهان جان گیرد
غیر آن،عالم ایجاد چو مردار،مهدی
شعله هرم غمت بسکه شرارانگیزاست
کز دلم آه برآید چه شرربار، مهدی
غم عجب رخنه نمودست به کاشانه دل
تو بیا،دل شده دلتنگ تو غمخوار،مهدی
دلبران زانوی اندوه گرفتند به بر
تا بیاید خبر از جلوه دلدار، مهدی
بس بود اینهمه نالیدن و گریان شدنم
بس بود دیده شود اینهمه خونبار،مهدی
غریب تنها
تشنگان عشق را باران نمي آيد به كار
عاشقان تشنه را هم نان نمي آيد به كار
درد وقتي ميكند ما را به تو نزديك تر
پس نميخواهم دوا،درمان نمي آيد به كار
پس فراق از آتش سخت جهنم بدتر است
بي تو ما را روضه ي رضوان نمي آيد به كار
نوكرت را نوكري زنده نگه دارد فقط
بي مدال نوكري هم جان نمي آيد به كار
رتبه ي عاشق كجا و رتبه ي زاهد كجا
زهد در دلداگي چندان نمي آيد به كار
با تو كار خلق سمت رو به راهي ميرود
تا نيائي پس سر و سامان نمي آيد به كار
افضل اعمال امروز انتظار واقعي ست
پس زباني خواندنت يك آن نمي آيد به كار
غریب تنها
به حق ذکر لبانت به ربنای خودت
بخوان دعای فرج را خودت برای خودت
به فکر مردمی و هیچکس به فکرت نیست
تویی غریبهٔ دنیا و آشنای خودت
تو آن ودیعه خیری کنار حضرت حق
قسم که عرش معلاست ، خاک پای خودت
دعای ما فرجی را نکرد حاصل ، پس
گشایشی بده در کار با دعای خودت
به مثل خانه نشینیِ جدِّ خود هر روز
غریبِ خیمه نشینی به لحظه های خودت
بیا که قاریِ کعبه شد ابن ملجم ها
بزن به خانهٔ حق عِطر ، با صدای خودت
چه مجلسیست که خود روضه خوان و گریه کنی
انیسِ هق هق تو هَست های هایِ خودت
چنان به سینهٔ تو روضه کرده سنگینی
نشسته خنجری انگار بر قفای خودت
روضه اربعین
آواز دشتی
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
ببین چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسین منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
ندیدم زینب کبری تر از این
ندیدم زینت باباتر از این
ندیدم دختر زهراتر از این
حسینی مذهبی غوغاتر از این
اگر چه غصه دارد آه دارد
به پایش خستگیِ راه دارد
به گِردش آفتاب و ماه دارد
به والله که ای والله دارد
همین که با جلالت سر نداده
به دست هیچ کس معجر نداده
پس از آن که زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای داد بی داد!
حسین سر جدا، ای داد بی داد!
چهل روز است گریانم حسین جان!
چو موی تو پریشانم حسین جان!
چهل روز است می خوانم حسین جان!
حسین جانم حسین جانم حسین جان!
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
همین جا شیرخواره گریه می کرد
رباب بی ستاره گریه می کرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیمبر ما را گرفتند
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
"به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ور نه معجرم را..."
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
همین جا بود که دل ها گرفت و ...
کسی روی تن تو جا گرفت و ...
سرت را یک کمی بالا گرفت و...
و از پشت سرت سر را گرفت و...
همین که بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا در آمد
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
ته گودال را گودال کردند
تو را با سم مرکب چال کردند
اگر خواندم قلیلت علت این بود
که یک تصویری از تو بر زمین بود
تو ماندی و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
خودم در راه و معجر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
و گر نه دردها می کشت ما را
نگاه مردها می کشت ما را
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
همین جا بود افتادند تن ها
همین جا بود غارت شد بدن ها
تمامی کفن ها، پیرهن ها
بدون تو کتک خوردند زن ها
همین جا بود گیسو می کشیدند
به هر سو دخترانت می دویدند
همین جا بود تازیانه باب گردید
رخ ما در کبودی قاب گردید
ز خجلت خواهر تو آب گردید
که معجر بعد تو نایاب گردید
سکینه معجر از من خواست اما
خودم هم بودم آن جا مثل آن ها...
ز جا برخیز غم خواری کن عباس!
دوباره خیمه را یاری کن عباس!
برای عزتم کاری کن عباس!
علم بردار علم داری کن عباس!
سکینه می کند زاری ابالفضل!
چه قبر کوچکی داری ابالفضل
غیرت
یکی سالمندان بَرد مادرش
که راحت شوداو ز دردِ سرش
یکی مادرش را بگیرد بدوش
برد کربلا و ندارد خروش
بیقرار اصفهانی
👆🏻جوان
دشتی
از زبان مادر داغدیده
❤️🟣🟣🟣⚫️⚫️⚫️🔵🔵🔵✳️✳️✳️♻️♻️♻️⚫️⚫️❤️
بنال ای نی دلم لبریز درد است
دگر کاشانه ام تاریک و سرد است
بنال ای نی دلم را غم گرفته
فلک بخت جوانم کم گرفته
گلم را برده از دستم زمانه
دگر بیت العزا شد آشیانه
شب و روزم سیاه شد وای برمن
جوان از من جدا شد وای بر من
همه آمال من خوابیده در خاک
منِ افسرده ماندم قلب صد چاک
جوانم را گرفتی بردی در گور
دو چشمانم نمودی کور و ناسور
تمام آرزویم رفته بر باد
نشد سازم بدست خویش داماد
کفن شد رخت دامادی برایش
مزارش حجله گاه مادر فدایش
الهی هیج جوانی بد نبیند
گل حسرت به ناکامی نچیند
بگردم کوه به کوه را مثل مجنون
خداوندا دلم شد غرقه در خون
(صفا) داغ جوان درمان ندارد
جوان مرده سر و سامان ندارد
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
«بال پرواز »
شهادت بال پرواز است مردم
شهادت نقطه ی راز است مردم
شهادت واژه های شعر و مستی
شهادت راه اعجاز است مردم
به دنبال چه می گردید هر دم
به راه عشق آ غاز است مردم
دلت را هم نوا کن با شهیدان
در این باغ هم باز است مردم
به خون آغشته شد جسم هنیه
ولی نامش سرافراز است مردم
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)