768
ارتباط با ادمین ، تعیین وقت مشاوره @zahraadel 09369411140 tel: مشاوره شنبه ،دوشنبه ،پنجشنبه با نوبت قبلی
جشن مبعث درمجمع الذاکرات جنوب شرق تهران
Читать полностью…
@ZahraAdel
سوالات را به آیدی زهراعادل ارسال کنید
سلام علیکم..خداقوت ..من خانمی هستم..که فاصله سنی من و همسرم 15سال هست...مدت 4سال هست که باهم زندگی می کنیم ..مشکلی که دارم..همسرم وسواس دارد..
سلام خانم دکترعزیزوخانم عادل ..ازپاسخی که به سوال قبلیم👆 دادیدبسیارممنونم..یه مشکل دیگه ای من دارم وبسیاربرام مهم هست..عدم اعتمادبه همسرم هست باوجوداینکه 60سال دارن...من ازدوماه بعدعروسی متوجه شدم همسرم تمایل داردعلاوه برمن همسریا همسران دیگه ای داشته باشد..چه دائم وصیغه...اخلاقش اصلا باخانمهای مجردطوردیگریست..سعی میکنه انهاروبه سمت خودش جذب کنه ...
این سوال طولانی بودوصیغه های متعدد و...
سلام استاد جان خانم عادل عزیز
و خانم دکتر سیدی عزیز
۲۴ سال ازدواج کردم ۱۳ سالم بود که پدر مادرم ب زور سر سفره عقد مردی نشاندنم که ۲۰ سال از من بزرگتر بود عروسی من یک هفته بود جمعه خاستگاری کردن جمعه بعد عروسی بود سه روز بعد ازدواج خیانت شوهرم دیدم با زن شوهر دار کم کم بیشتر شد چند تا زن صیغه ای هر وقت میگفتم چرا این کار میکنی میکشیدم ب زیر کتک تا دم مرگ کتکم میزد هر وقت هم ب خونه پدرم پناه میبردم همایتم نمیکردن میگفتن طلاق برا ما عیبه چند باری رفتم طلاق بگیرم ولی با ز برادرام کتکم میزدن بیرونم میکردن برا اینکه جای نداشتم بر میگشتم یاشوهرم میومد گریه زاری میگفت دیگه این کار نمیکنم ولی دوروز نمیگذشت باز روز از نو روزی از نو تا اینکه پارسال درخواست طلاق دادم یکسال دوندگی رای طلاق ب نفع من صادر شد که پول داد ب برادرام گفت از خونه بیرونش کنید برادرام هم تا خوردم تو خیابون کتکم زدن روسریم کندن توی خیابون شبم از خونه بیرونم کردن تو کوچه زنگ زدن ب شوهرم بیا ببرش اونم اومد بردم ولی هیچ بهتر نشد همش فوش توهین بیشتر فوشش هم چون من مذهبی هستم طرف رهبر اون طرف پسر شاه همش میگه اشتباه کردم اوردمت وقتی کتم میزنه میشنه جلو مردا میگع این زنو میبینی من خفش کردم انقدر کتکش زدم تا ..... خیلی رفتم مشاوره گفتن جدا بشید
وقتی تمام جریان زندگی ب مشاور گفتم گفت شوهرت مریض اگه هم درمون بشه شاید هشت نه سال طول بکشه یه زره خوب بشه مشکل اینجاست که مشاوره نمیره دو پسر دارم سه دختر دختر بزرگم ۱۹ سالشه ازدواج کرده پسرم مثل پدرش هستن اونا هم روم دست بلند میکنن حتی دستم شکستن قران پاره میکنن فوش میدن
خانم دکتر سیدی عزیز راهنمای کنید چکار کنم قصدم فقط جدا شدن
جدا بشم برا همیشه میرم کربلا
فقط راهنمای کنید چکار کنم که طلاقم بده
«همه چیز برای کسی که می‌داند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق می‌افتد.»
گاهی صبر خود تلاشه ..
بزودی کانال مشاوره تغییرپیداخواهد کرد
Читать полностью…
سلام وقت بخیر
بنده ۳ماهه که عقدکردم و به طور شدید باهمسرم اختلاف پیداکردم مدام بمن میگه پیگر کارای خانوادتی و انتظارات خیلی بالایی ازمن داره ماهنوز وارد زندگی نشدیم ومن خونه ی پدرم هستم شوهرم پشیمونی خودشو باحرف اعلام کرد ولی الان یک ماهه هیچ نه زنگی بمن میزنه نه سراغی ازمن میگیره نه کاری بامن داره وهیچ اقدامی هم نمیکنه ممنون میشم اگه کمکم کنید
سلام
دامادی دارم که بسیار حساس ونکته بین است
چطور باایشان رفتارکنم تامشکلی پیش نیاید؟
ممنون از پاسخ شما
سلام عزیزم پسرم ۵سال از همسرش جدا شده وخیلی میترسه که مجدد ازدواج کنه میگه ازکجا بدونم که وقتی نیستم همسرم بهم خیانت نکنه
من چکار میتونم بکنم که ذهنش نسبت به زن درست بشه
ممنونم ازاینکه برای ما وقت میزارید
سلام خانم دکتر .وقت شما بخیر
ممنون میشم راجب اینکه مادر زن تا چه حد با دامادش مهربانانه و دلسوزانه رفتار کنه
چون بعضی ها می گویند اصلا رو نده
بعضی میگویند که هر چه بیشتر احترام ش کنی .اگه مشکلی هم بین او و دخترت پیش بیاد به حرمت احترام های شما اون مسئله رو جمع می کنه و چیزی نمیگه که باعث رنجش شما بشه
اگه هرصبح با پیام و صبح بخیر
و شب رو با پیام شب شما بخیر یا شعری با این مضمون باشه
با وجودی که محرم هم هست .من برخوردم چطور باشه بهتره ..موندگارتر ..و عزتمندانه تره
مطمئنا خیلی خواهران هم دوست دارن اطلاعات راجب این موضوع کسب کنن
کانال مشاوره خانوم«دکترسیدی»:
دوستان خوبم سوالات خود را به آیدی زهرا عادل ارسال کنید تا جواب توکانال مشاوره اعلام بشه👇
@ZahraAdel
پاسخ پس ازده روز
گرنگاهی به ما کند زهرا//دردهارا دواکند زهرا//کم مخواه از عطای بسیارش//هرچه خواهی عطا کند زهرا// 🌷 هیئت طفل الرضییع ع🌺 بیمه معصومین ع ☘️ نذورات رابه شماره کارت
6395991180139990 نرگس باقرپور
سلام،من ۵۷ ساله هستم ،ودخترم۴۱ ساله اصلا باهم کنلرنمیایم،حتا۲ ساله ازهم جداشدیم،ولی بازمنزل من میاد،بحثنون میشه پدرشو۱۲ سال میش ازدست داد،وبحانه بهتری شدبرا ش که ازدواح نکنه،وازبارمسعولیت زندگی فرارکنه من تنه زتدگی میکنم اونم تنها حتا سرکارم نمیره قبلا میرفت ازدواج نمیکنه این موضوخیلی باعث عذاب من شده واقعا دارم افسردگی می گیرم،شایدگرفتم خاستگارم داره ولی هرجی میگم میگه نه ازبس توگوفتی دیگه زده شدم ،دیگه دلم نمیخواد،ازدواج کنم تراخدا خانم دکتر،بگیدمن چکارکنم ؟
لطفا منورانمایی کنید
لینک کانال پرسش و پاسخ در پیامرسان ایتا
Читать полностью…
🌷کانال پرسش وپاسخ به ایتا منتقل شد
براپاسخ به سوالات جدید به ایتا مراجعه کنید
6395991180139990
نرگس باقرپور
بانی سفره اباعبدالله الحسین برای عزاداران ومجلس نشینان هدیه خودرا به این شماره کارت واریزتادرثواب پذیرایی شریک باشند
سلام و احترام محضر خانم دکتر سیدی بزرگوار
سوال داشتم از خدمتتون و امیدوارم پاسخگو باشید بانو
بنده سی سال هست که ازدواج کردم و حاصل این پیوند دو پسر بیست و چهار و بیست وسه سال هست
آقایانی بسیار با اخلاق مذهبی و هیئتی الحمدلله
بنده بیست و دو سال پیش تصمیم به ادامه ی تحصیل گرفتم و با اجازه ی همسرم در رشته ی حقوق ادامه دادم و مدرک گرفتم در کانون وکلا قبول شدم اما همسرم اجازه ی کار به هیچ عنوان به من ندادند ،غیر از مواردی که به خانواده و دوستانشون مربوط میشد من رو از کار بیرون منع کردند
بسیار سخت بود ولی چون دو پسر کوچک داشتم و ایشون رو بسیار دوست داشتم و دارم قبول کردم طبق میل ایشون فعالیت مستمر نداشته باشم و از مادر شوهر مهربانم سپاسگذارم که در راه تحصیل و زندگی پایه پای من امدند و یاریگرم بودند
چهارسال پیش بعداز اعمال حج از ایشون خواهش کردم اجازه بدهند که مداحی رو بسیار جدی دنبال کنم و جهت یادگیری یاریم کنند که البته قبول کردند و من تا درجه ی استادی پیش رفتم به لطف ارباب و مجمع الذاکرات بی نظیر
اما ایشون به هیچ وجه اجازه ی فعالیت در مراسمات رو به من نمیدهند مگر هیئت آن هم محدود
و عقیده دارند من مدیر یکی از بانک‌های معتبر در این شهر هستم و اگر کسی من را بشناسه میگه خانومش مداح و خوننده ست
و مراسم ختم که اصلا اجازه ندارم و به من میگن مرده خوانی در شأن ما نیست و تو با ابروی من بازی میکنی و برای من بسیار کسر شأن داره
اما با تدریس و فعالیت در منزل هیچ مشکلی ندارند
دوست دارم فعالتر باشم ولی از طرفی دوست ندارم ایشون رو ازار بدم و چون در زندگی همه چیز رو برام محیا کردند جای گله ایی نگذاشتند و من تمام قد به احترامشون تعظیم میکنم
اما مداحی رو هم بسیار دوست دارم
مشغله ایی ندارم
پسرها الحمدلله بزرگ شدن و از لحاظ مذهبی و تر بیتی عالی هستند و چون احتیاج مالی ندارم ،ایشون من رو منع میکنند از قبول هر وجهی که البته اطاعت کردم اهل دعوا و خدایی ناکرده بی احترامی نیستم ابدا ،،،،،میخواستم راهنمایی بفرمایید با احترام و توجه به حساسیتشون چطور قانعشون کنم اجازه ی حضور پر رنگارنگ به من بدهند
با سپاس از محضر شریفتون لطفا بفرمایید چه کنم
پاسخ به سوالات دکترسیدی:
من دوساله ازدواج کردم و من متولد ۸۴و شوهرم متولد ۷۲ هست مشکلم اینکه هر کی میاد خونمون شوهرم با من بد میشه همش گیر میده یا لج میکنه مثلا چند روز پیش بود که خواهرم اومده بود خونمون با خواهرم خوب رفتار میکرد و میخندید ولی وقتی من حرف میزنم باهاش بداخلاقی میکنه و گیر میده بهم
نمیگم شوهرم بده نه خوبه ولی اصلا فکر زندگیمون نیست بیخیاله همش باهام لجبازی میکنه و بد حرف میزنه یا میگم چیزی نیست تو خونه میگه پول ندارم همش میگه پول ندارم نمیدونم ولی حس میکنم وقت با من بد ولی باهمه خوب رفتاری میکنه مثلا گیر میده بهم میگه چرا زیاد میخوابی ریاد نخواب اونقدر تو این دوسال صبر کردم هیچی نگفتم که کلن ادم عصبی شدم نمیدونم چی کار کنم
یا مثلا من میگم بیا بریم بیرون نمیاد میگه خودت برو منم میگم بهش باشه منم نمیرم یا وقتی میریم بیرون یه پسری رد میشه از کنارم میگه چرا نگاش میکردی چون خوشگله وو اینجوری باهم دعوامون میشه یا وقتی میبینم لج میکنه منم لجبازی میکنم چون دیگه نمیتونم چیکار کنم همش بد رفتاری میکنه و اونقدر تو این دوسال فکر و خیال کردم که زود عصبی میشم
بنده ۳ماهه که عقدکردم و به طور شدید باهمسرم اختلاف پیداکردم مدام بمن میگه پیگر کارای خانوادتی و انتظارات خیلی بالایی ازمن داره ماهنوز وارد زندگی نشدیم ومن خونه ی پدرم هستم شوهرم پشیمونی خودشو باحرف اعلام کرد ولی الان یک ماهه هیچ نه زنگی بمن میزنه نه سراغی ازمن میگیره نه کاری بامن داره وهیچ اقدامی هم نمیکنه ممنون میشم اگه کمکم کنید
Читать полностью…
کانال جدید متشکل ازمشاورین بیشتری خواهد شدبرای پاسخ دهی
Читать полностью…
سلام خانم عادل خوبید الحمدولله من ۵۴ سالمه میخاستم ادامه تحصیل بدم قبلا هم حوزه رفتم به خاطر مشکلات ترک تحصیل ک دم الان هم نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم آیا ادامه تحصیل بد م یانه تو این سن یه سوالی هم داشتم وقتی میخام چیزی بخونم یا حرفی رو بگم یادم میره
Читать полностью…
سلام خانم عادل عزیز
و خانم دکتر سییدی عزیز
۲۴ سال ازدواج کردم ۱۳ سالم بود که پدر مادرم ب زور سر سفره عقد مردی نشاندنم که ۲۰ سال از من بزرگتر بود عروسی من یک هفته بود جمعه خاستگاری کردن جمعه بعد عروسی بود سه روز بعد ازدواج خیانت شوهرم دیدم با زن شوهر دار کم کم بیشتر شد چند تا زن صیغه ای هر وقت میگفتم چرا این کار میکنی میکشیدم ب زیر کتک تا دم مرگ کتکم میزد هر وقت هم ب خونه پدرم پناه میبردم همایتم نمیکردن میگفتن طلاق برا ما عیبه چند باری رفتم طلاق بگیرم ولی با ز برادرام کتکم میزدن بیرونم میکردن برا اینکه جای نداشتم بر میگشتم یاشوهرم میومد گریه زاری میگفت دیگه این کار نمیکنم ولی دوروز نمیگذشت باز روز از نو روزی از نو تا اینکه پارسال درخواست طلاق دادم یکسال دوندگی رای طلاق ب نفع من صادر شد که پول داد ب برادرام گفت از خونه بیرونش کنید برادرام هم تا خوردم تو خیابون کتکم زدن روسریم کندن توی خیابون شبم از خونه بیرونم کردن تو کوچه زنگ زدن ب شوهرم بیا ببرش اونم اومد بردم ولی هیچ بهتر نشد همش فوش توهین بیشتر فوشش هم چون من مذهبی هستم طرف رهبر اون طرف پسر شاه همش میگه اشتباه کردم اوردمت وقتی کتم میزنه میشنه جلو مردا میگع این زنو میبینی من خفش کردم انقدر کتکش زدم تا ..... خیلی رفتم مشاوره گفتن جدا بشید
وقتی تمام جریان زندگی ب مشاور گفتم گفت شوهرت مریض اگه هم درمون بشه شاید هشت نه سال طول بکشه یه زره خوب بشه مشکل اینجاست که مشاوره نمیره دو پسر دارم سه دختر دختر بزرگم ۱۹ سالشه ازدواج کرده پسرم مثل پدرش هستن اونا هم روم دست بلند میکنن حتی دستم شکستن قران پاره میکنن فوش میدن
خانم دکتر سیدی عزیز راهنمای کنید چکار کنم قصدم فقط جدا شدن
جدا بشم برا همیشه میرم کربلا
فقط راهنمای کنید چکار کنم که طلاقم بده
سلام علیکم..خداقوت ..من خانمی هستم..که فاصله سنی من و همسرم 15سال هست...مدت 4سال هست که باهم زندگی می کنیم ..مشکلی که دارم..همسرم وسواس دارد..مثلا کسی منزل مامی اید..تمام خانه راضدعفونی می کنه..وهرجاانهادست زدن یاپاگذاشتن را یاضدعفونی یامیشوره..درخانه هم عقایدی نسبت به تمیزی داردکه خیلی اذیت میشم..واقعا نمی دونم بایدچه رفتاری درمقابلش انجام بدم..ازطرفی خیلی سرزنشم میکنه..وقتی اونطورکه میخواد کاری روانجام نمیدم یک وقتی یایادم بره انجام بدم.ِگاهی حتی سرم فریادهم میزنداماخداروشکردست بزن ندارداماتوهین هاوایردهای که ازم میگیره کلافه ام کرده..وحتی اعتمادبه نفسم روخیلی پایین میبره..هرروزکه ازخواب بیدارمیشم تاشب که میخوابم گاهی دائمادرحال صحبت وایرادگرفتن هست..من خیلی تلاش می کنم محیط خانه ارامش وشادی باشه..وتلاش می کنم که انطورکه میخوادرفتارکنم اماا غلب موردرضایتش نمیشه..ومدت دوسال هم هست که اتاق خوابش روازمن جداکرده..اعتراض کردم ودلیلش رومیپرسم..جوابی نمیده..ایشان به مشاوره هم اصلا اعتقادی ندارد..واینکه وسواس داردهم اصلا قبول نمی کند..من کودک خردسالی هم دارم وبارها شاهداختلافات ماهست..لطفا راهنمایی کنید..من چه بایدبکنم..چه رفتاری بایدداشته باشم که وسواس وپرخاش وتوهین هایش کمترشود..ممنونم ازراهنمایی شما..
Читать полностью…
سلام خانم عادل....خسته نباشید
دخترم متولد 72 وپسریکه خواستگارش هست 65....چقدر میتونه این تفاوت سن نقش داره
میشه راهنمایی کنین
سلام خدمت خانم دکترعزیز
خانم دکترمن ۱۵سال باهمسراولم زندگی کردم باوجود۳تابچه ۳تا پسر۱۰ساله ۱۲ ساله ۱۴ساله ازهمسرم جدا شدم بخاطر بداخلاقی ومشکل اعصاب وروان ک داشت واصلا علاقه نداشت بهم بی احترامی میکرد منم کاسه صبرم بعداز۱۵سال لبریز شد وباوجود۳بچه جداشدم وبعداز۵سال بایک اقای دیگه ازدواج کردم وهمسرسابقم بچه هارو برد وبااون دارن زندگی میکنن الان خیلی عذاب وجدان دارم ک چرا زندگیم ورهاکردم بچه ها امانت های الهی هستن چرا رهاشون کردم دلتنگی وعذاب وجدان زندگی وب کامم زهرکرده بااینکه زندگی خوبی دارم الان وهمسرم خیلی خوبه وخیلی بهم علاقه داره ولی خیلی پشیمانم ک چرا بیشتر تحمل نکردم بخاطراون ۳تابچه..الان سوالم اینه ایا ب این زندگی ادامه بدم یابخاطر۳تابچه هام طلاق بگیرم وبرگردم بالا سر بچه هام؟
اضطراب واسترس علائم ودرمان
🌺 قسمت اول
سلام وقتتون بخیر
وقتی توی گذشته یکارایی کردیم با یه سری پسر های بی خانواده دوستی کردیم ولی پشیمونیم کاملا و مسیرمون رو تغییر دادیم منتهی نگرانی اینجاست ک مبادا یه روزی همون پسرایی ک مارو میشناختن مارو تو خیابون ببین و ابرو ریزی کنن یا اگ بخوام ازدواج کنم همش نگرانی اینو دارم ک نکنه اینا زندگیمو خراب کنه کل ذهنم ترسه میترسم حتی از ترس نمیرم بیرون ک مبادا کسی منو ببینن یا مخفی میرم چیکار باید بکنم ؟؟
من تصمیم گرفتم با فردی ازدواج کنم ولی دلهره دارم ک خراب شه زندگیم
نگرانی از قضاوت شدن و فکر بد راجب من
این باعث شده ک نمیتونم الان با کسی ک انتخابش کردم لذت ببرمو با خیال راحت ازدواج کنم و باهاش برم بیرون بین مردم
سلام . خانمی هستم ۳۸ ساله و همسرم ۴۲ ساله.. دودختر دارم و ۱۲ سال ازدواج کردیم.
یعد ۱۲ سالزندگی مشترک، همسرم به تازگی به من گفت که قبل از من دخترخانمی راه ده روز صیغه کرده و منزل آنها رفته و حتی دختر خانم و مادرش هم با دامن بودن و آن دختر کنار همسرم داخل اتاق نشسته و از این حرفا.. بعد به دلیل زیاده خواهی آن دختر بهم زده رابطه را و بعد دوماه خواستگاری من آمده و با من ازدواج کرده.
میشه لطفا بگین من چیکار کنم با زندگیم و همچین مردی.
بیشتر این موضوع اذیتم میکنه که همسرم خیلی پرو و طلبکاره و میگه همه تو گذشتشون دارن . نمیگن که. به من میگه خود تو هم داشتی . لابدصییغه بودی یا با کسی بودی قبل من. درصورتی که ما خانواده مذهبی هستیم و واقعا من جز دخترانی بودم که به قول معروف آفتاب و مهتاب هم ندیده بودیم.
اصلا زیر بار اشتباهش نمیره که چرا از اول حقیقت و نگفت.
من نمیدونم چیکار کنم. از طرفی دیگه همه فکرم اینه که چرا خداوند چنین مردی را روزی و قسمت من قرار داد.
فکر و خیال داره داغونم میکنه.. با خودم میگم خیلی چیزای دیگه بوده که راستش و نگفته.
میشه لطفا راهنمایی کنین خانم دکتر. ممنون از لطفتون