@taeealy عالم معنا، مراقبه، بیداری و تعالی .
سراسر جهان پیش او خوار بود
جوانمرد بود و وفادار بود
""فردوسی عالیجاه"
@motaeeal
هو
منقول است که روزی حضرت مولانا فرمود که آن قُلف را بیاورند و در وقت دیگر فرمود که فلانی مُفتلا شده است؛ بوالفضولی گفته باشد که قُفل بایستی گفتن و درست آن است که مبتلا گویند.
فرمود که موضوع آن چنان است که گفتی، اما جهتِ رعایتِ خاطرِ عزیزی چنان گفتم که روزی خدمت شیخ صلاح الدین مفتلا گفته بود و قلف فرمود و راست آن است که او گفت؛ چه اغلبِ اسما و لغاتِ موضوعاتِ مردم، در هر زمانی است از مبدأ فطرت.
"مناقب العارفین
شمسالدین احمد افلاکی "
@motaeeal
اون حالی رو واستون میخوام که حافظ عزیز گفت:
یار با ماست، چه حاجت که زیادت طلبیم؟
دولتِ صحبتِ آن مونسِ جان ما را بس...
دوباره زندگی رو شروع کن
لطفا🙏
سلام رفیق 🌹😊❤️
🌺
/channel/mehrnampakzad
هو
آوارهٔ هوای تو دائم غریب بود
چون باد در قلمرو گیتی وطن نداشت
کاتبی نزدیک آمد و او را گفت: «استاد، هر کجا روی از پی تو میآیم.» عیسی او را گفت: «روبهان را لانههاست و پرندگان آسمان را آشیانهها؛ لیک پسر انسان را جایی از برای سرنهادن نیست.»
"انجیل متی"
@motaeeal
شکر حق
گشاده باد بدولت همیشه این درگاه
بحق اشهد و ان لا إله إلا اللّٰه
اغلب مردم دنبال حقایق قابل اثبات نیستند. همانطور که گفتید، حقیقت اغلب با دردی شدید همراه است، و تقریباً هیچکس به دنبال حقایق دردناک نیست. چیزی که مردم نیاز دارند داستانهای زیبا و آرامش دهنده است که باعث شود احساس کنند زندگیشان معنایی دارند.
#هاروکی_موراکامی
یک کیو هشتاد و چهار
@motaeeal
هو
"بر طاق فراموشی بگذار کتاب اول "
بیشتر صحابه -رضی الله عنهم- هرگز الف و جیم نشناختند و همه علما بودند. و این کُتب هم نبوده است که همه مُحدَث است و پس از صد سال از هجرت پدید آمد. چه گویی ایشان را ایمان نبود؟ هیهات! ایمان خود ایشان داشتند و ما نام ایمان داریم و ایشان حقیقت ایمان دانستند؛ زیرا که ما اهل زبانیم و ایشان اهل دل بودند.
چه گویی اویس قرَنی چیزی هرگز خوانده یا نوشتی؟ آن همه دولت از کجا آورد؟ [علماء سوء] دین محمد -صلعم- را یک یک یک تحریف میکنند. در این عالَم پوشیده کردهاند مُشتی خران که کارها چون بوده است و میگویند العلما ورثه الانبیا. پندارند عالِم آن است که چیزی خوانَد یا نویسد، و هرکه چیزی نداند خواندن و نوشتن، نه عالِم است. و این غلطی عظیم است...
کُتّاب و حُفّاظ و رُوّات و نَقَله و ثِقّات دیگرند و علما و مومنان و اهل یقین و ارباب سلوک و اصحاب قلوب دیگر.
"نامههای عینالقضات همدانی"
@motaeeal
هوالحق
شخصی به نام ملا محمد علی در زمستان خدمت آقا سید علی مبدأ آمده و درخواست ذکری نمودند. سید مبدأ نیز به وی ذکر لا اله الا الله را به عدد معین داده و دستور دادند که در آن هوای سرد به کنار رودخانه رفته و در نزدیکی آسیابها در حالی که فقط لنگی به کمر داشته باشد بخواند. ابتدا ملامحمد علی می گوید آقا این موقع از سال خیلی سرد است و نمی توانم این کار را انجام دهم ولی سید به او می گوید که برو و انجام خواهی داد. روز اول به سختی به شخص مذکور می گذرد ولی پس از گذشت چند روز به خدمت سید مبدأ آمده و می گوید آقا آن قدر با گفتن ذکر گرم می شوم که در بین گفتن اذکار چند بار به داخل آب رفته و سرم را زیر آب می کنم و دوباره ادامه به گفتن ذکر می کنم. سید علی مبدأ به اطرافیان می گویند که از برکت ذکر چنین شوری گرفته اند و ما در تمام این مدت به وی توجه داشتیم و اگر ربط ما با ملامحمد علی نبود نمی توانست این اربعین را تمام کند.
تذکره گوهران شب چراغ
@motaeeal
هو
شیخ [ابوسعید ابوالخیر] گفت: بوعبدالله الرازی گفت: مرا سرما و گرسنگی دریافت، پس بغنودم، آواز هاتفی شنودم کی گفت: "چه پنداری که عبادت نماز و روزه است؟ خویشتن فرو گرفتن در احکام خداوند تعالی فاضلتر از نماز و روزه است."
"اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابیسعید"
@motaeeal
هو
آن نفسی که بیخودی دی چو بهار آیدت
"جلال الدین مولانا"
گاه علت غمی که داریم ،غیر از موضوعی است که بهانه ی غم قرار داده ایم ،باید آن علت واقعی را پیدا کرد ودر رفع آن کوشید.
اگر می خواهید از زندان به باغ خرمی بروید ،غم خود را بگذارید وبه یاری درمانده ای بشتابید.
@motaeeal
هو
"تا که قرار آیدت "
طالب واقعی حقیقت درون، خواست و تمایل به رسیدن را کنار میگذارد. او مانند پرنده گرسنهای است که بر فراز زمین پوشیده از برف پرواز میکند و به جلو میرود و نمیداند کی و کجا به دانه دست مییابد.
او میداند که بهار میآید و بر سر شاخسار درختی مینشیند و نغمه سرایی میکند.
@motaeeal
هو
چون سرو در مقام رضا ایستادهام
آسوده خاطرم ز بهار و خزان خویش
@motaeeal
هو
بر سر هر لقمه نانی نوشتند
فلان ابن فلان ابن فلانی
@motaeeal
گنه به ارث رسیده است از پدر ما را
خطا ز صبح ازل رزق آدمیزاد است
صائب تبریزی
@motaeeal
هو
آگاه نبُد کان دّر دریای دگر دارد.
"جلال الدین مولانا"
@motaeeal
نسیم خنکی که موهایت را تکان میدهد صدای من است. بارها از تو میگذرد و تو او را نخواهی شناخت.
عالیه ، یک قطرهی شفاف در این وقت سحر روی دست تو میافتد، گمان نکن باران است. طبیعت پر از کنایات است. وقتی که عاشق از معشوقهاش دور میشود، بعدها خیلی چیزها شبیه به آثار وجود آن دور شده، از نظر میگذرند. قطرهی باران، که در خاموشی شب، خیلی محزون به زمین میآید، شبیه به اشک آن عاشق است.
#نیما_یوشیج
-"از نامههای نیما به هَمسرش عالیه"
@motaeeal
هو
"داستانی هست بهر رستخیز "
منطق الطیر
فریدالدین عطار نیشابوری
جلد اول
قسمت هشتم
@motaeeal
یا حق
سلام و درود
نظرتان راجب مطالب کانال و پیشنهادتان را بفرمایید .
یاحق
"هر چه کویت، دورتـــر…
دل، تنگ تــر! مشتـاق تــر..!
در طریقِ عشق بازان؛ مشکلِ آسان، کجــا؟"
هر که او نزدیکتر و به دوستی سزاوارتر و وصال را شایستهتر؛ اندوهِ وی بیشتر. چنانکه پروانه در پیشِ چراغ نه طاقتِ آنکه با چراغ بمانَد و نه چارهی آنکه از چراغ دور مانَد.
"کشف الاسرار و عدّة الابرار
رشیدالدین ابوالفضل میبدی"
@motaeeal
هو
غیر نطق و غیر ایماء و سِجِل
صد هزاران ترجمان خیزد ز دل
نطق: سخن گفتن
ایماء: اشاره
سِجِل: حکم، فتوا، عهد و پیمان، نوشتهی قانونی و ...
ترجمان: کسی که سخنی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه میکند.
(در همدلی و محرم بودن از نوع همدلی) بیآنکه سخنی با کلام و به زبان گفته شود و یا اشاره و نوشتهای در کار باشد، صدها هزار کلام از دلهایی که با هم سنخیت دارند ترجمه میشود و به ظهور میرسد.
نکته:
مولانا بیان میکند؛ گفتگوی انسانهای همدل، درونی و با دلهایشان صورت میگیرد، یعنی صحبت آنها از جنس کلمه و سخن نیست بلکه درک و دریافت و ترجمهای از دل است.
@motaeeal
زنی باشید که دوست دارید باشید. زنی باشید که افتخار میکند خودش است. زنی باشید که هرگز برای "خودش بودن" از کسی اجازه نمیگیرد. زنی باشید که آنقدر عشق و شادی در وجودش دارد که هرگز آن را از دیگران نمیطلبد.
#ریچل_هالیس
شرمنده نباش دختر
@motaeeal
هو
به دریایی در افتادم که پایانش نمیبینم
به دردی مبتلا گشتم که درمانش نمیبینم
در این دریا یکی در است و ما مشتاق در او
ولی کس کو که در جوید که جویانش نمیبینم
چه جویم بیش ازین گنجی که سر آن نمیدانم
چه پویم بیش ازین راهی که پایانش نمیبینم
درین ره کوی مه رویی است خلقی در طلب پویان
ولیک این کوی چون یابم که پیشانش نمیبینم
به خون جان من جانان ندانم دست آلاید
که او بس فارغ است از ما سر آنش نمیبینم
دلا بیزار شو از جان اگر جانان همی خواهی
که هر کو شمع جان جوید غم جانش نمیبینم
برو عطار بیرون آی با جانان به جان بازی
که هر کو جان درو بازد پشیمانش نمیبینم
فریدالدین عطار
@motaeeal
"هو
آن شب که تو در کنار مایی روز است
او در محضر عشق و قدرت لایزال ایستاد. او از فراز پُل میگذرد و قدم به ساحل میگذارد و بـرای اولـین بـار، آگـاه از همجواری آفریدگار، زندگی خویش را آغاز میکند.
@motaeeal
ای رهروان ، رهروی که راهِ قدسی را میبیند ، مرا میبیند. از این رو ، او به من نزدیک است و من به او.
@motaeeal
کمک رسانی شماره۷۸۳
مبلغ پانصد هزار تومان
برای مادری مسن مستاجر و بی سرپرست
انتقال:-5,000,000
حساب:150014431079
مانده:8،413،141
0210-21:43