مدیر انتشارات کتاب بلوچ کارشناس میراث فرهنگی صنایع دستی محقق وپژوهشگر تاریخ اسلام وبلوچستان
عمل می کردند
هرگاه که به فرمانهایش اقتدا نمیکردند، خود پیشقدم میشدند، آنگاهکه در صلح حدیبیه به صحابه امر به حلق و احلال از احرام داد و عمل نکردند و بر آنان سخت و دشوار آمد و خود برخاست احلال کرد و پسازآن به آن حضرت صلیالله علیه واله و سلم اقتدا کردند.
یا اقتدا آنان بهاندازهای رسیده بود، بدون آنکه علامت و حکمت سبب را بپرسند.
قاضی عیاض در کتابش به حدیث که امام ابو داود از ابی سعید خدری رضیاللهعنه روایت کرده است اشاره نموده است:
ابوسعید خدری رضیاللهعنه میفرماید: رسولالله صلیالله علیه واله و سلم با اصحابش نماز را امامت میفرمود و پاپوشهای را از پا در آورند و در کنار خویش گذاشتند هنگامی صحابه این امر را دیدند آنان نیز پاپوشهای خود را در اورند پسازاینکه نماز پایان یافت رسولالله صلیالله علیه واله و سلم از آنان پرسیدند چرا کفشهای خود را درآوردید؟ پاسخ دادند: دیدیم که شما کفشهایتان را درآوردید ما نیز درآوردیم. رسولالله صلیالله علیه واله و سلم فرمودند: «» جبرئیل به نزدم آمد و مرا آگاه ساختند در آن آلودگیای بوده است «سپس فرمودند هرگاه کسی از شما به مسجد آمد به پاپوشهایش نظری بیندازد و اگر ناپاکیای چسبیده بود آن را پاک کند و سپس نماز بخواند»
«عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِی قَالَ: بَینَمَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ و سلم یصَلِّی بِأَصْحَابِهِ إِذْ خَلَعَ نَعْلَیهِ فَوَضَعَهُمَا عَنْ یسَارِهِ، فَلَمَّا رَأَی ذَلِک الْقَوْمُ أَلْقَوْا نِعَالَهُمْ، فَلَمَّا قَضَی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ و سلم صَلَاتَهُ قَالَ: «مَا حَمَلَکمْ عَلَی إِلْقَاءِ نِعَالِکمْ؟». قَالُوا: رَأَینَاک أَلْقَیتَ نَعْلَیک فَأَلْقَینَا نِعَالَنَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ و سلم: «إِنَّ جِبْرِیلَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ و سلم أَتَانِی فَأَخْبَرَنِی أَنَّ فِیهِمَا قَذَرًا». أَوْ قَالَ: «أَذًی». وَقَالَ: «إِذَا جَاءَ أَحَدُکمْ إِلَی الْمَسْجِدِ فَلْینْظُرْ، فَإِنْ رَأَی فِی نَعْلَیهِ قَذَرًا - أَوْ أَذًی - فَلْیمْسَحْهُ وَلْیصَلِّ فِیهِمَا».»
امام بخاری از ابن عمر رضیاللهعنهما روایت کرده است: رسولالله صلیالله علیه واله و سلم انگشتری از طلا کاربرد نمودند مردم نیز انگشترهای از طلا به دست نمودند سپس رسولالله صلیالله علیه واله و سلم ان را کنار گذاشتند و فرمودند من هرگزان را استفاده نمیکنم مردم نیز انگشترهای طلا خود را استفاده نکردند
ادامه دارد
کانال مرواریدهای پنهان در سیرت پیامبر ایمان صلی الله علیه و آله و سلم را در واتساپ دنبال کنید: https://whatsapp.com/channel/0029VaQVbcCIyPtK6n6Xsc2h
*سنت و جایگاه آن در شریعت اسلامی*
*گردآوری و ترجمه: محمد صدیق دهواری* بخش دوم
*وجوب فرمانبرداری ازپیامبرصلیالله علیه واله و سلم*
صحابه در زمان رسولالله صلیالله علیه واله و سلم احکام شرع را از قرآن کریم که بر آن حضرت صلیالله علیه واله و سلم نازل میشد، استنباط و برداشت مینمودند، در بسیاری از موارد آیات قرآن کریم بهصورت مجمل، بدون تفصیل یا مطلق بدون مقید نازل میشد.
مانند امر به نمازخواندن که بهصورت مجمل نازلشده و شمار رکعات و شکل و اوقات آن در قرآن کریم مشخص نشده است یا امر به زکات که بهصورت مجمل نازلشده است که از چگونگی و شروط و اداء و مقدار آن در قرآن کریم ذکری به میان نیامده است.
*برای شناخت بسیاری از احکام چارهای جزء رجوع به پیامبر صلیالله علیه واله و سلم نداشتند، شناختی تفصیلی و روشن که رسولالله صلیالله علیه واله وسلم برای آنان تشریح میفرمودند.
همچنین بسیاری از رویدادها در زندگی روزانه مسلمانان پیش آمد که در قرآن کریم دراینباره نصی وجود نداشت و چارهای برای بیان حکم جزء از طریق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وجود نداشت.
خداوند درآیات بسیاری در قرآن کریم، مسؤولیت و نقش پیامبر صلیالله علیه واله و سلم را نسبت به *قرآن کریم که مفسر و هدف و مقصود آیات است، بیان داشته است.*
خداوند میفرماید:
«وَأَنزَلۡنَآإِلَیۡک ٱلذِّکۡرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یتَفَکرُونَ» سوره نحل آیه 44
*«و فرو فرستادیم بهسوی تو این پندنامه(قرآن کریم) را بیان نمایی برای مردمان آنچه فرستادهشده است بهسوی ایشان، و باشد که ایشان بیندیشند»*
*همچنین مسؤولیتش را روشن نمودن حق در هنگام اختلاف مردم برشمرده است:*
«وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡک ٱلۡکتَٰبَ إِلَّا لِتُبَینَ لَهُمُ
ٱلَّذِی ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدٗی وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یؤۡمِنُونَ» سوره نحل ایه 64
*«و فرو نفرستادیم بر تو ین کتاب را مگر برای اینکه بیان کنی برای شان آنچه را اختلاف کردند در آن، و تا رهنمود و رحمتی باشد برای گروهی که ایمان میآورند»*
*و گردن نهادن به حکمش در هر اختلاف را واجب شمرده است:*
«فَلَا وَرَبِّک لَا یؤۡمِنُونَ حَتَّیٰ یحَکمُوک فِیمَا شَجَرَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا یجِدُواْ فِیٓ
أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَیۡتَ وَیسَلِّمُواْ تَسۡلِیمٗا» سوره النساء آیه 65
*«پس نه، سوگند به پروردگارت، که ایمان نمیآورند،تا تو را داور کنند در آنچه اختلاف شده است میان شان، سپس نیابند در دلهایشان هیچ دلتنگیای ازآنچه دواری کردهای و گردن نهند بر آن، گردن نهادنی(راستین)»*
*همچنین بیان داشته است که به همراه قرآن، حکمت را به آن حضرت صلیالله علیه واله و سلم ارزانی داشته است تا به مردم احکام دین را بیاموزد:*
«لَقَد مَنَّ ٱللَّهُ عَلَی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ
یتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایٰتِهِۦ وَیزَکیهِمۡ وَیعَلِّمُهُمُ ٱلۡکتَٰبَ
وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ » سوره آل عمران ایه 164
*«بهدرستی که منت نهاد الله بر مؤمنان آنگاهکه برانگیخت در میان آنان پیامبری را از خودشان که میخواند بر آنان آیههای او را، و پاکشان میسازد و میآموزد به آنان کتاب(قران کریم) و سنجیده کاری را و همانا بودند پیشازاین بیگمان در گمراهی آشکاری»*
جمهور علما و محققین اتفاق دارند: حکمت چیزی غیر از قرآن کریم است و آن امری است از رازهای دین و احکام شریعت که خداوند به پیامبر صلیالله علیه واله سلم ارزانی داشته است که علماء از آن به سنت تعبیر کردهاند.
*«امام شافعی رحمهالله علیه میفرمایند: الله تبارکوتعالی کتاب را ذکر فرمودند و آن قرآن کریم است و حکمت را نیز ذکر کردند که از مردانی از اهل علم سرزمینم شنیدم که کتاب را قران کریم و حکمت را به سنت رسولالله صلیالله علیه واله وسلم تعبیر کردند.»*
خداوند جزء بر آنچه صواب و حق است بر مؤمنین منت نمینهد، پس حکمت بهمانند قرآن واجب الاتباع است و جزء پیروی از قرآن و سنت امری دیگر واجب نیست، پس روشن میگردد:
*حکمت عبارت از: احکام و اقوالی که در جایگاه تشریع از پیامبر صلیالله علیه واله و سلم صادرشده است.*
ادامه داردبا ما تا پایان ماه مبارک رمضان با مطالب متنوع از تاریخ اسلام و بلوچستان همراه باشید
ان شاء الله
https://www.instagram.com/mseddig.dehvari?igsh=MTJ6Y2oyZDFwY2F5cQ==
/channel/mseddiqdehvari
نامآوران بلوچستان
اشاره:
بلوچستان سرزمین پهناور و تاریخی است که در دوران پرتلاطم خویش شخصیتها و نامآورانی در عرصههای مختلف، تقدیم جامعه نموده است ازاینرو به میزان توانایی و کوشش خویش به معرفی این شخصیتها پرداخته میشود.
سلطان بابا حاجی دزکی
سلطان بابا حاجی دزکی یکی از عارفان و بزرگان دینی است که در روستای هیتوک یا زیارت شهرستان سراوان به خاک سپردهشده است. این عارف بزرگوار در قرون ششم و هفتم برای هدایت دینی مردم منطقه تلاش وسیع و طاقتفرسایی انجام داد.
این شخصیت فرزانه دارای مسجد و خانقاه و مکتبخانهای بوده است که به مردم و خردسالان آموزش قران کریم داده است پس از درگذشت مریدان و دوستدارانش بر آرامگاه او گنبد و بارگاهی درست کردهاند. گنبد سلطان بابا حاجی 7 متر ارتفاع دارد و از خشت خام و گل درستشده است و در محوطهای به مساحت 150 متر از دو بخش مرکزی که ساختمان اصلی گنبد است، 15 قبر بهصورت پلکانی وجود دارد که همسر و فرزندان و نوادگان سلطان بابا حاجی هستند که طی سالهای مختلفی در آنجا در داخل گنبد به خاک سپردهشدهاند. همچنین محوطه ایوان بیرونی حدود صد متر مساحت دارد که بهوسیله دیوار خشتی کوچکی از فضای نخلستان موجود جدا گشته است. مردم درگذشته بر آرامگاه او نذرونیاز میکردند ولی امروزه این کار صورت نمیگیرد و فقط برای زیارت و دعا مردم به آنجا میروند.
مکتبخانه این عارف بزرگ که امروزه تخریب و سقف آن فروریخته و دیوارهای قطور آن پس از قرون متمادی همچنان استوار و پابرجا مانده است در جبهه شرقی گنبد به مساحت تقریبی صد مترمربع قرار داشته است آموزشهای ارائهشده در این مکتبخانه روخوانی قرآن کریم و کتبی همچون گلستان و بوستان بوده است و امروزه میراث به یادگار مانده تصوف و عرفان اسلامی، وجود عالمان و اندیشمندان را میتوان تداوم حضور سلطان بابا حاجی و رونق مکتبخانهاش برشمرد که میتوان به حاجی صاحب عبدالرحیم به خاک سپردهشده در روستای سیب با کتاب جنت المریدین اشاره کرد کتابت این نسخه در تاریخ سهشنبه وقت زوال سنه 1267 ه.ق به پایان رسیده است.
همچنین خواجه محمد مرشد که دارای دیوان شعری است و حدود سیصد سال پیش زیست میکرد از تربیتیافتگان مکتب فکری سلطان بابا حاجی است و سبب رونق علم و دانش در منطقه گردیدهاند در همین دوره اسناد تاریخی متعددی در نزد مردم وجود دارد که توسط روحانیون و کاتبان محلی نگارش یافته که در هر سند تاریخی نام کاتب ذکرشده است ازاینرو با تتبع تاریخ شفاهی و شیوه نگارش و خط کاتبان این دوره درمییابیم آنان این آموزشها را در همین منطقه فراگرفته و برای تحصیل به نقاط دیگری سفر نکردهاند
همچنین نسل بعدی عارفان و صوفیان منطقه که دارای دیوان شعر هستند اشعارشان سینهبهسینه تا قرن اخیر منتقلشده است
این نکته را نیز نباید ازنظر دور داشت بلوچها اشتراکات قومی فرهنگی و مذهبی با ساکنان شرقی خویش در هند قدیم داشته ولی روحانیون و عالمانی که در این منطقه حضورداشتهاند از نواحی داخلی ایران یا افغانستان به این منطقه عزیمت استقرار و هدایت دینی مردم را بر عهده داشتهاند
ازاینرو چنین نتیجه میگیریم با استقرار این مکتبخانه و اشتراکات قومی و فرهنگی وز بانی سبب شده اماکن مذهبی و تاریخی در شهرستان سراوان رشد نمو یابد و روحانیون آنان و پیشنمازها از این مکاتبات تأمینشدهاند و از این نظر تأثیرگذاری آنان رواج کتابت به زبان فارسی بوده است. (محمد صدیق دهواری)
با ما تا پایان ماه مبارک رمضان با مطالب متنوع از تاریخ اسلام و بلوچستان همراه باشید
ان شاء الله
https://www.instagram.com/mseddig.dehvari?igsh=MTJ6Y2oyZDFwY2F5cQ==
/channel/mseddiqdehvari
https://www.ddinstagram.com/tv/COvkdh1h_k9/?igsh=dTZ5dGg5eTMwNmZt
Читать полностью…*باراه اندازی مکتب سلمان فارسی در مسجد فاروقیه اسپیچ با مشرب فکری اخوان المسلمین در دهه شصت توسط برادر عزیزم شیخ انور دهواری واستاد تحسین حسن نه تنها مخالفت نورزید بلکه از آن حمایت کرد*
*بااینوجود مورد تنگ نظری قرار گرفت و در دهه هفتاد از زندگیاش پس از سفر به پاکستان و دیدار با اساتید در سراوان و مشهد از سوی دادگاه ویژه روحانیت محکوم و به زندان رفت*
پس از آن و پس از دوران بازنشستگی مکتب اخلاص دخترانه اسپیچ را راهاندازی کرد البته پیشتر از آن هفتهای یکبار در خانهاش جلسات درس و سخنرانی میگذاشت
*تاریخ ولادت او 1310 هجری شمسی است و در دهم شهریورماه 1382 جان به جانآفرین تسلیم کرد و مردم و شاگردان را اشکبار کرد و در زادگاهش به خاک سپرده شد.*
*خداوند او را در فسیح جنات جای دهد و با پیامبران و نیکوکاران و راستگویان و شهداء محشور سازد*
(محمد صدیق دهواری20/9/1402)
https://orhb.ir/?p=585
استاد محمد برشان،پژوهشگر حوزه آب و آبیاری،نویسنده،روزنامه نگاراستان کرمان با دهها مقاله و کتاب و آثار پژوهشی توانسته است با ثبت قنات های استان های کرمان،یزد،خراسان در فهرست آثار ملی و جهانی اهمیت این سازه های بشری را به جهانیان اثبات و در حفظ و ماندگاری آنان گام های مثبتی بردارد
از این رو با دعوت اینجانب برای اولین بار در سال 1395به استان سیستان و بلوچستان از حوزه تمدنی قناتی سراوان بازدید نمود و این امر منجر به ثبت هفته رشته قنات شهرستان سراوان در فهرست آثار ملی کشور شد .
این فعالیت ها و همکاری ها استمرار پیدا کرد وقنات های قصرقند نیز به عنوان تمدن قناتی ثبت و با کوشش ایشان مرکز قنات مکران در ایرانشهر راه اندازی گردید.
در آذرماه 1402برای سومین بار استاد به سراوان سفرتا این بار قنات های جالق، کلپورگان را نیز ثبت نماید و از قنات های کنت و پسکوه بازدید و مرکز قنات مهرستان راه اندازی شد
باحضور در دوشنبه های ادبی شهرستان سراوان در محل کتابخانه عمومی شهید مطهری سراوان درجمع شاعران و فرهنگ دوستان حضور یافتند و از مولانا جلالالدین رومی و مثنوی معنوی سخن گفتند و در بخش دوم سخنانش به جایگاه تمدنی آبی وقناتی بلوچستان پرداختند
استاد محمدبرشان در این گفتگو به تاریخچه آب و آبیاری و تمدن قناتی و پژوهش های خود در بلوچستان اشاره می کند
از کوشش خستگیناپذیر استاد در ثبت قنات های بلوچستان سپاسگزاری خویش را اعلام می دارم از خداوند متعال توفیق روزافزون برایشان و طول عمر با عزت مسالت دارم
از کوشش برادر عزیز محمد عارف خدابنده برای راه اندازی سایت تاریخ شفاهی بلوچستان سپاسگزارم (محمد صدیق دهواری ۲۱/۹/۱۴۰۲)
سفر شیخ الحدیث مولوی محمد یوسف حسین پور اول انقلاب به تهران
اسطوره دینی بلوچستان و همراهی با انقلاب
انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ فرصت مناسبی برای همراهی و همدلی آحاد مردم ایران بود بهطوریکه روحانیت اهل سنت در عرصههای مختلف نیز در این عرصه همراهی کرد. مولوی عبدالعزیز ملازاده بهعنوان یکی از نمایندگان مردم استان در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی، مولوی شهداد مسکانزهی بهعنوان حاکم شرع، مولوی اسحاق مدنی و مولوی نظر محمد دیدگاه بهعنوان نمایندگان مجلس شورای اسلامی از حوزههای انتخابیه سراوان و ایرانشهر نمونههای کوچکی از این همراهی شمرده میشود بااینحال از هر فرصتی برای بیان خواستهها و مطالبات جامعه اهل سنت تلاش میکردند
آنچه در پیش رودارید سفرنامه مختصر شیخ الحدیث مولوی محمد یوسف حسین پور به همراه ده تن دیگر از ائمه جمعه اهل سنت بلوچستان برای شرکت در گردهماهی ائمه جمعه سراسر کشور در مدرسه فیضیه قم و دیدار با امام خمینی رهبری انقلاب در تهران پسازاین گرهمانی دردی ماه ۱۳۵۹ است
مرحوم شیخالحدیث مولانا سید محمّدیوسف حسین پور از علمای برجسته و پیشکسوت بلوچستان بودند که سالیان درازی تا رحلت در 17/7/96 مدیریت مدرسهی دینی عینالعلوم گُشت سراوان و دبیر کلی شورای هماهنگی مدارس علوم دینی اهل سنت سیستان و بلوچستان راه عهدهدار بودند و درکنار تدریس و تربیت طلاب آثار مکتوبی همچون ترجمه تفسیر معارف القرآن وسیرت خلفای راشدین از ایشان به یادگار مانده است
محمد صدیق دهواری
سفرنامه شیخ الحدیث مولوی محمد یوسف حسین پور رحمه الله
بخش اول:
روز پنجشنبه دهم صفر المظفر از گشت بهطرف زاهدان حرکت کردم و به نماز ظهر وارد زاهدان شدم و در آنجا معلوم شد که فردا روز جمعه یازدهم صفر جناب حضرت شیخالاسلام مولانا عبدالعزیز بعد از گذشت پنج ماه که به خاطر معالجه عازم لندن شده بودند و سپس برای اداء مناسک حج به حرمین رفتهاند از راه میرجاوه پیشرفت میآورند وعده زیادی برای استقبال میخواهند بروند و من هم بهاتفاق آنان تا لب مرز پاکستان رفتم و با انبوه کثیری از مستقبلین به زیارت ایشان مشرف شدم و برای نماز جمعه ایشان در میرجاوه ماندند و پس از صرف نهار که در بخشداری پیش بخشدار تناول فرمودند و برای ادای نماز جمعه رهسپار جامع مسجد شدند و پیش از نماز ظرف چنددقیقهای مردم را از نصایح اندرزهای بس مفید بهرهمند کردند آنگاه نماز جمعه قائم شد و پس از ادا آن عازم زاهدان شدند و فرمانده ناحیه و فرمانده هنگ ژاندارمری در جلو وایشان پشت سر و بقیه خلق خدا در عقب بودند و مردم از فرط خوشی از تشریف آوری ایشان در جامه نمیگنجیدند وقتیکه وارد شهر زاهدان شدند حدود ده هزار نفر سر دوراهی میرجاوه و فرودگاه با دادن شعار صلی علیمحمد رهبر ما خوشآمد مولوی مولوی حمایتت میکنیم استقبال کردند سپس ایشان جهت سپاس گذاری و قدردانی از استقبالکنندگان مطالبی ایراد فرمودند و روزنامهنگاران نیز از او چیزهای استفتسار کردند آنگاه در آنجا نماز عصر اقامه شد که برای مردم خواندن نماز عصر پشت سر ایشان با سرور زیادی توأم بود و ازآنجا تمام این مردم سوار و پیاده تا دم منزل حضرت ایشان آمده ازآنجا مرخص شدند
روز شنبه ساعت 5/11 از زاهدان وسیله هواپیما عازم تهران شدیدم جمعاً عده همراهان ده نفر بودند وقبلا جناب حجه الاسلام مولوی نظر محمد دیدگاه نماینده محترم مجلس شورای اسلامی ماشینی در فرودگاه فرستاده بودند که در انتظار بود و بهمجرد فرود آمدن از هواپیما و در دست گرفتن ساکها عازم منزل ایشان شدیم و در آنجا نماز ظهر را ادا کردیم چون سمینار ائمه جمعه روز دوشنبه برگزار میشد از فرصت استفاده کرده روز یکشنبه در تهران با عدهای از مقامات مسئول ملاقات به عمل آمد ازجمله با وزیر کشاورزی ملاقات کردیم وجهت توسعه کشاورزی و مشکلات منطقه با ایشان گفتگو شد و پیشنهاد گردید که وسیله بستن سد در مناطق مختلف استان و احداث چاههای عمیق ونیم عمیق دادن وام بدون بهره و بلاعوض و تهیه تراکتور وسایل کشاورزی به مردم در امر توسعه کشاورزی اقدام معمول گردد که جناب وزیر با خواندن بسمالله الرحمن الرحیم به پاسخ پرداخت وپیشنهاداتی را پذیرفتند و بعدازآن در محضر وزیر آموزشوپرورش جناب حجه الاسلام دکتر باهنر رسیدیم نسبت به مشکلات آموزشوپرورش و تصفیه جوانان مذاکراتی به عمل آمد که در تصفیه کاری برخی از ایشان اشتباهاتی رفته که ایشان فرمودند گزارشات خود را به کمیته تجدیدنظر ارسال دارید مجدداً روی پرونده آنان بررسی خواهد شد پس از برائت روی کار آمده حقوق ماههای گذشته را نیز دریافت خواهند کرد سپس به نخستوزیری رفتیم که چون وقت آخر بود موفق به ملاقات جناب نخستوزیر نشدیم ولی اول وقت روز چهارشنبه را برای ملاقات نخستوزیر از دفتر گرفتیم و شب دوشنبه عازم قم شدیم و شب را در کتابخانه فیضیه گذراندیم و صبح پس از صرف صبحانه و دریافت کارت شرکت در سمینار
*یکسال از درگذشت نجیب عزیز گذشت*
*شب یکم آذرماه 1401 یکی از سختترین روزهای زندگی بودم، با نجیب عزیزم تلفنی صحبت کردیم از زاهدان حرکت کرده بود؛ ولی هنوز چندساعتی نگذشته بود که از خواب بیدارم کردند و خبر تصادف و درگذشتش را به من دادند.*
*شبی وحشتناک که هنوز یاد آن لرزه براندام میاندازد.*
نجیب و مرحومان عبدالرشید و سلمان
راشد و پدر بزرگوارشان حاجی عبدالله و دائیشان امام بخش یار و همراه روزهای سخت وخوشیام بودهاند و هستند.
*نجیب دوستداشتنی و پیش از آنان عارف عزیزم در سال 1381 در جاده مرگ سراوان خاش به زاهدان همچون بسیاری از مردم مظلوم سیستان و بلوچستان قربانی جادههای مرگ این استان شدند و در کنار عبدالرشید که در سال 1396 او را نیز ازدستداده بودیم،و شاعر عزیز شهیدسعید همواره در همه فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی یاورم بودند.*
نبود آنان ضربههای سختی به من زده است.
*شجاعت و شهامت و سعهصدر و کارها را سریع و بدون وقفه انجام دادن و همگام و همراه بودن با درد و رنج مردم و خدمت به دوستان و آشنایان از ویژگیهای خاص این عزیزان ازدسترفته بود.*
نجیب عزیز این سالها در زاهدان ساکن بود و همهوقتش در خدمت دوستان و آشنایان و انجام کارهای آنان میگذشت و با خوشاخلاقی و مهربانی، شبانهروزی آرام و قرار نداشت تا میتوانست و به هر دری میزد تا مشکلی از دوستی را بگشاید.
همیشه و همواره در کنارم بود و همه کارهایم را در زاهدان انجام میداد.
با دنیای مجازی برای اولین بار آشنایم ساخت
*در همایش صدسالگی مردم بلوچ علیه استعمار انگلیس در دانشگاه سیستان و بلوچستان خوب درخشید و شبانهروزی کوشید تا این همایش هرچه باشکوهتر برگزار گردد.*
نبودش را با ذرهذره وجودم حس میکنم ولی چارهای جز تسلیم به تقدیر خداوندی نداریم وبر زبان نمیآوریم جز آنچه نبی مکرم اسلام صلیالله علیه واله و سلم در فراق ابراهیم فرزندش فرمود: «إن العین تدمع والقلب یحزن، ولا نقول إلا ما یرضی ربنا، وإنا لفراقک یا إبراهیم لمحزونون»
*«همانا چشم اشک میریزد و قلب اندوهگین میشود و جز از خشنودی خداوند چیزی بر زبان نمیآوریم و ما در فراق توای ابراهیم! اندوهگین هستیم»*
*عمق این مصیبت جانکاه را بیش از دیگران پدر بزرگوار و صابرشان حاج عبدالله دهواری درک میکند که در کمتر از شش سال سه فرزند، مادر و داماد را از دست داد و اینک یتیمخانهای را اداره میکند*
گرچه سخت است ولی رسولالله صلیالله علیه واله و سلم بشارت داده است به پرورش دادگان یتیمان که در بهشت در محضرش همچون انگشتان یکدست کنار هم هستند.
*ان شاء الله در فردای قیامت به همراه نبیین و صدیقیان و شهدا و صالحین همگی محشور شویم*
از خداوند منان غفران الهی بر رفتگان و صبر و شکیبایی برای خود و بازماندگان مسألت دارم (محمد صدیق دهواری 1/9/1402)
«شیخ حسن الحسینی از علمای برجسته بحرین، در پی سخنان یکی از شیوخ درباری و توصیه وی به ابوعبیده برای آموزش توحید به کودکان و حجاب شرعی به زنان در غزه، در پاسخی از مجاهدان حماس و غزه و ابوعبیده (سخنگوی کتائب الاقصی) دفاع کرد»
سخنان شیخ درباری خطاب به ابوعبیده:
«پیامی به پیامی به تو ای ابوعبیده؛ با آموزش سنتها به اهل غزه (جهاد کن)، ای ابوعبیده، ساکنان غزه را بر توحید پرورش بده! به کودکان غزه بیاموز پروردگارت کیست؟ دینتان چیست؟ و پیامبرتان کیست؟ و به زنان حجاب شرعی آموزش بده»
پاسخ شیخ حسن الحسینی:
«ای برادران این عروسک (خیمهشببازی) با اشاره و کنایه و تکان دادن و نمایش (دلقکبازی) به مجاهدان و اهل غزه چنین وانمود میکند که ساکنان غزه اهل بدعت و ناآشنا به توحید و زنان آنجا به حجاب شرعی پایبند نیستند
ای عروسک خیمهشببازی این در حالی است انگشت (اشاره) ابو عبیده دانشمندتر و دینشناس تر از تو هست و توحید کودکان غزه بهتر از توحید توست و زنان اهل غزه باحجابتر و پاکیزهتر از تو هستند
خوب گوش کن کودکان غزه، پیران و زنان به تو توحید را آموزش میدهند
به کلمات اهل غزه در توکل به خداوند و استعانت به الله تعالی و بردباری به قضا و تقدیر الهی گوش کن
و بشنو آیاتی از قرآن کریم که در گوشه و کنار غزه بر زبان زخمیها و مجروحان و عزاداران و مجاهدان جاری میشود
گویا این ایات را برای نخستین بار گوشهایتان میشنود.»
*محمد ملازهی از کارگری در امارات تا ریاست اداره مخابرات سراوان*
*چه زیباست خوشهچینی از محضر صاحبان خرد و تجربه و چه نیکوست فروتنی و اخلاص بزرگانی که تجربیات و دانش خود را مخلصانه در اختیارت میگذارند تا از آن توشهای برای خود برگزینی*
*استاد محمد ملازهی که سالها ریاست مخابرات سراوان را عهدهدار بوده است از آن دسته شخصیتیهای است که افزون بر تسلط در کار اداری خویش، اندوختههای فراوانی از آموزههای اسلامی نیز با حضور در کلاس درس تفسیر مولوی فقید درمحمد ندرت زهی(رح) در اول انقلاب کسب کرد و با پژوهشهای وسیع و گسترده در حوزه فرهنگ اسلامی نیز صاحب نظر و دیدگاه است.*
حاج محمد ملازهی که راه دورودرازی از جالق سراوان تا زاهدان پیمود؛ نتوانست تحصیلات دانشگاهی را ادامه دهد، بااینوجود در این مدت کوتاه حضور در زاهدان به خوشهچینی *از محضر علامه بزرگوار مولوی عبدالعزیز ملازاده را در کلاس درس مدرسه و مسجد عزیزیه پرداخت و خاطرات زیای از استاد خود در سینه دارد*
جوان سراوانی از همان اوان دوران تحصیل در دبیرستان زاهدان؛ نبوغ و استعداد خود را با اختراع رادیوی کوچک نشان داد و این امر انگیزهای برای وی گردید که این مسیر را ادامه دهد
*با این وجود فقر و بیکاری او را به امارات کشاند و مدتی به همراه پدر به کارگری در آنجا پرداخت.*
*با درگذشت پدر و خاکسپاری در امارات بار دیگر به زاهدان برگشت و سرانجام در اداره مخابرات به استخدام درآمد*
استاد بزرگوارم پس از بازنشستگی به کسب تجربه و دانش و پژوهشهای طب سنتی پرداخت و امروزه یکی از متخصصان این حوزه در شهرستان سراوان است، بهطوریکه شناخت کاملی از گیاهان داروی و مصرف انان دارد.
*با راهاندازی موزه محلی سراوان در سال 1388 در حوزه مردمشناسی آموزههای فراوانی در اختیارم گذاشت و ساعتها از محضرش در آداب و سنن، آئینها و رسوم، شعر و ادبیات و مردمشناسی و فرهنگ عامه بلوچستان بهره بردم.*
در این گفتگو
https://orhb.ir/?p=533
*بخشی از خاطرات ایشان از کارگری در امارات تا اولین ریاست اداره مخابرات سراوان پس از انقلاب اسلامی سال 1357، عملکرد بسیار خوب در دوران مدیریت در توسعه مخابرات و افزایش شمار تلفنها و اخذ 45 هزار متر زمین برای توسعه دفاتر مخابرات روستایی در سراوان بیانشده است*
از خداوند منان طول عمر با عزت برایشان دارم
محمد صدیق دهواری 25/8/1402)
⚡️من و فلسطین و حماس
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
✍️به قلم: محمد صدیق دهواری (پلان اول)
▫️در کودکی آیه مبارکه «سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذي بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ» را از نوار سخنرانی مولانا «عبدالمجید ندیم» سخنران برجسته پاکستانی، درباره رخداد اسراء و معراج حفظ نمودم.
از همان اوان کودکی با عشق به مسجدالاقصی و فلسطین در رهنمودهای استادان گرانقدرم مفتی خالد دهواری رحمهالله و برادر بزرگوارم شیخ انور رشد و نمو یافتم.اندکی که بزرگتر شدم هر کتابی که درباره فلسطین و کودکان رزمنده آنجا بود را مطالعه میکردم و از مطالعه زندگینامه عزالدین قسام سخت متأثر شدم.
▫️با یهود و پلیدی و دشمنی آنان با ادیان و پیامبران الهی آشنایی پیدا کردم که چگونه پیامبران الهی را به شهادت رساندند و عهد و پیمان خود را با نبی مکرم اسلام صلیالله علیه واله وسلم را در مدینه منوره شکستند و به مشرکان مکه علیه جامعه اسلامی یاری رساندند.
▫️با آغاز فعالیتهای فرهنگی و چاپ و انتشار کتاب توسط هسته اولیه اخوان المسلمین بلوچستان «استاد تحسین یاسین حسن» و «شیخ انور دهواری» و نامگذاری انتشارات بنام «الاقصی» و چاپ کتاب «سینا اسیر آزهای استعمارگران و صهیونیستها» تألیف «کامل شریف» و ترجمه «عبدالحق حق یار» دیگر این پیوند تداوم یافت.
▫️تقدیر مرا تا جایی برد که به کتاب «حماس الجذور التاریخیه و المیثاق» به قلم «دکتر عبدالله عزام» در سال 1368 به زبان عربی دستیافتم، کتابی بسیار وزین که به تاریخچه فلسطین؛ حضور استعمار بریتانیا و اشغال سرزمین اسراء و معراج و کوچاندن یهودیان صهیونیست به آن سرزمین میپردازد؛ و بهویژه بخشی که به حضور امام شهید حسن البناء و فرزندان اخوان المسلمین برای آزادی قدس شریف از دست اشغالگران صهیونیست میپردازد.
▫️در سال 1370 فیلمی از تبعید 415 فلسطینی را مشاهده کردم. این تبعیدشدگان را رهبران و اعضای برجسته حماس و جهاد اسلامی تشکیل میدادند که از سوی رژیم اشغالگر به اردوگاه «مرج الزهور» در جنوب لبنان تبعیدشده بودند.
▫️پساز آنکه حماس خواستار آزادی اسیران فلسطینی و در رأس آنان شیخ احمد یاسین در برابر آزادی سرباز گروگان گرفتهشده اسرائیلی شد و اسرائیل شرط تعیینشده را نپذیرفت و حماس نیز سرباز گروگان شده را کشت، سپس تبعیدشدگان مقرب به بارگاه الهی (المبعدون المقربون)توسط اسرائیل از مناطق مختلف فلسطین بازداشت و به این اردوگاه تبعید شدند.
▫️استاد فتحی یکن رحمهالله به دیدار آنان رفت و در آنجا شهید دکتر عبدالعزیز رینتیسی خطاب به ایشان فرمودند: افتخار میکنیم که با حضرتعالی برای نخستین بار دیدار میکنیم درحالیکه بر کتابهایتان پرورشیافتهایم.
▫️استاد فتحی یکن صاحب تألیفات بسیار مسئول جماعت اسلامی (اخوان المسلمین لبنان) بود که اینک شاخه نظامی جماعت اسلامی، در حمایت از برادران خود در غزه و حماس با پرتاب موشک به اسرائیل در چند روز پیش اقدام و بدین روش اعلام موجودیت کرد.
▫️در همان سال به سخنان استاد محمد احمد الراشد (عبدالمنعم صالح العزی) از رهبران اخوان المسلمین عراق با عنوان «نبرد بین سنت و بدعت از صدر اسلام تا عصر حاضر» گوش فرادادم که فرمودند: «در سال 1947 با تشکیل دولت صهیونیستی در همسایگی ما در بغداد پیرزنی یهودی سکونت داشت که گریهکنان به نزد مادرم آمد و از اینکه کیان صهیونیستی ظهور کرده نگران بود و مادرم فرمود: یهودیان خرسندند و شما گریان؟ در پاسخ گفت: در کتابهای آنان آمده است پس از تشکیل دولت بنی صهیون هفتادسال بعد دولت آنان سرنگون خواهد شد.
استاد راشد امیدوار به تحقق این وعده الهی و اینگونه دعا میکرد: خداوند او را زنده نگه دارد تا فروپاشی رژیم اشغالگر کودک کش را ببیند. اللهم امین
📌ادامه دارد...
◀️مطالعات اخوان المسلمین
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
بسمالله الرحمن الرحیم
*نام آشنای از دیار مردان فرهیخته*
🔻از روستایی دورافتاده در بلوچستان که مرزهای جغرافیایی را درنوردید و در رسانههای بینالمللی درخشید.
✔️ *شخصیتی که این روزها با تحولات اخیر بهعنوان چهرهای شناختهشده، برای نسل جوان تبدیلشده و سخنانش در گروههای مختلف دستبهدست میگردد.*
🔷 *زاده روستای پسکوه، در حاشیه شمالی کوه سر به فلک کشیده بیرک، از توابع سراوان بزرگ که مادران گمنام؛ اندیشمندان و دانشمندان و نام آورانی همچون او در دامان خود پرورش داده اند.*
🔺پس از تحصیلات ابتدای، به علت نبود دبیرستان در سراوان در دهه چهل، برای گرفتن دیپلم، ناچار رهسپار زاهدان شد.
☑️جاذبه های شهری، عشق به ادامه تحصیل و شرکت در کنکور، دانشآموز روستایی را به تهران کشاند و علیرغم پذیرفته شدن در دانشگاه و اشتغال در وزارت کشاورزی، آموزشوپرورش، صداوسیما در (تهران و نوشهر و بمپور) گمشده خود را در رسانه یافت.
🔵 *اری از استاد پیرمحمد ملازهی، شخصیت نام آشنا با شما سخن می گویم:*
🔺فعالیت جبهه آزادیبخش بلوچستان در بغداد در دهه پنجاه، توجه رژیم پهلوی به مناطق قومیتی، همچون بلوچستان و کردستان و گسترش برنامههای رادیو در مراکز این دو استان را در برداشت وسبب انتقال ایشان به رادیو تلویویزن در تهران و پس از مدتی به انتقال به زاهدان گردید.
🔺 *تحلیلگر شرق آسیا که فعالیت رسانهای خویش را با مجله زنجانی در سال 1346 در تهران آغاز کرده بود با حضور در برنامههای رادیو زاهدان در آن دهه، سبب رونق بخشیدن برنامهها گردید و در کنار استادان اشرف سربازی و کریم بخش داودی، دیگر تولیدکنندگان و مجریان رادیو به غنای برنامهها و جذب مخاطب افزود و فرصتی فراهم تا با شخصیت تکثرگرای مولوی عبدالعزیز ملازاده ارتباط تنگاتنگی برقرار سازد.*
🟩 *توجه به تحصیلکردگان بلوچ و سیستانی و جذب آنان در عرصه تصمیمگیری از سوی مولوی عبدالعزیز ملازاده، سبب شد، استاد پیرمحمد ملازهی در کوران حوادث پیش از انقلاب، حین انقلاب در زاهدان در کنار ایشان مانده و این حلقه را گسترش دهد و تحصیل گردان و نخبگان فارغ از قومیت و مذهب در ان حلقه با کوشش این فعال سیاسی اجتماعی جای گرفتند.*
🔺در حادثه خونین عیدگاه در فروکش دادن التهاب و بازگشت آرامش به شهر در کنار مولانا با تنظیم بیانیه و انتشار در رادیو نقشآفرینی داشت.
*از سوی دیگر این حلقه ارتباط بین تحصیل کردگان و مولانا عبدالعزیز، پیشوای مذهبی و سیاسی بلوچستان چنان مستحکم و اجرائی بود که در سفر به تهران باهدف دیدار و گفتگو و رایزنی باشخصیتهای طراز اول انقلاب، جمعی از سیستانیها و بلوچهای تحصیلکرده او را همراهی و سبب صدور احکام انتصاب استاندار و رئیس دانشگاه سیستان و بلوچستان از میان جامعه دانشگاهی بلوچ شد.*
🔺تا انتقال به تهران در سال 1359 این فعالیت ها ادامه یافت و علیرغم بازنشستگی از دهه هفتاد، همچنان پایتختنشین است.
*حضور در تهران فرصتی فراهم نمودتا نویسنده وصاحب نظر اندیشمند، در بزنگاههای تاریخی با ارائه مقاله، مصاحبه، میزگرد، نشست با اصحاب رسانه و شخصیتهای ملی، توجه ایرانیان را به بلوچستان معطوف دارد تا جائیکه سبب انتشار دو ویژهنامه مجله چشمانداز ایران و گفتگو (1390) به استان سیستان و بلوچستان باشد و این امر همچنان تداوم دارد.*
🔺🔺بهعنوان تحلیلگر توانایی در حوزههای بلوچستان، خاورمیانه، آسیا با صداوسیما و دیگر رسانهها همکاری کرده و با ارائه هزاران تحلیل، نوشتار؛ مصاحبه، کامنت به شخصیتی صاحبنام با تحلیلهای واقعبینانه، با دادههای متقن تبدیلشده است که *هرگز به دنبال رانت و رانت خواهی نگشته وزندگی سالم و پاکی، برای خود برگزید.*
🔺پیرمحمد ملازهی، گنجینهای از خاطرات شفاهی بلوچستان معاصر است که متأسفانه خاطرات مکتوب ایشان که به موسسهای برای چاپ سپردهشده است و پیشتر نیز دست یکی از فعالان فرهنگی بلوچ بود، هنوز به زیور چاپ آراسته نشده است و علاقهمندان به تاریخ بلوچستان و دوستداران این شخصیت دوستداشتنی و فروتن از مطالعه این بخش از تاریخ محروم ماندهاند.
🔺 *تجارب گرانسنگ چندین دهه از حضور و رصد مستمر عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که در اختیار نسل حاضر گذاشته، مسلماً به عنوان میراثی مکتوب در صفحات زرین تاریخ معاصر به یادگار خواهد ماند.*
✔️این گنجینه فراوان گرچه در روزنامه خاص و وبلاگ و سایت و کانال تلگرامی بهصورت متمرکز ارائه نشده و بهعنوان مجموعهای واحد گرداوری نشده است، میراثی مکتوب بوده که با دقت، نگارش یافته است.
انتشارات بلوچ مفتخر است که سومین جلد خاطرات دکتر محمد رضا طاهری از شخصیتهای دانشگاهی، اجرائی، سیاسی و اجتماعی بلوچستان را تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.
این بخش از خاطرات که سالهای 1357 تا 1369 را در برمیگیرد از ویژگی خاصی برخوردار است چراکه درباره این برهه از تاریخ بلوچستان کمتر گفته و شنیدهشده است وبیان این بخش از تاریخ معاصر زوایای پیدا و پنهان زیادی را آشکارا میسازد.
تاریخ معاصر بلوچستان، شایسته توجه و تاریخنگاری است، بهویژه مردان مردی که در عرصههای مختلف، تاریخساز بودهاند.
گنجینه حکایاتی که در سینههای نسل گذشته تحصیل گردن بلوچ وجود دارد، شنیدنی است و نیازمند ساعتها وقت، دقت، گوش دادن و نگارش که متأسفانه در این بخش ضعیف عمل شده و تاریخ شفاهی بلوچستان تدوین نیافته است و بیان خاطرات و نگارش آن بهوسیله خود یا دیگران کمتر از انگشتان یکدست صورت گرفته است و در این راستا میتوان گفت دکتر محمد رضا طاهری یکی از این پیشگامان بوده است.
دکتر محمد رضا طاهری در تحولات سیاسی و فرهنگی و دانشگاهی و یا مذهبی در این مقطع نقشآفرینی کردهاند؛ و با رجال مذهبی بلوچستان گامبهگام همراه و همگام بوده است
در متن تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استان در آغاز انقلاب اسلامی حضورداشته است. خاطرات و تحلیلهای زیادی در سینه دارد که بخشی از آن توسط دکتر احمد رضا طاهری تدوین و اینک تقدیم حضورتان میگردد
علی رغم کهولت سن و بیش از چهلوپنج سال کار اداری، آموزشی در دانشگاه، مدیریت دانشگاه، مدیریت امور اقتصاد و دارائی همچنان دارای روحیه کاری بسیار بالائی است و صدها دانشجو در مقاطع مختلف تحصیلی از دانش او بهرهمند شدهاند
دکتر محمد رضا طاهری که به کشورهای مختلفی سفرکرده و دارای دهها مقاله علمی است، بیش از هفده بار به کشور پاکستان سفر و دیدگاهها و نظرات خود را درباره جامعه بلوچستان پاکستان در کتابی تحت عنوان کتاب «دیدگاههای سیاسی قبایل بلوچستان پاکستان» در سال 1383 چاپ و منتشر ساخته است
پیشتر بخش دوم یادداشتهای زندگانی دکتر محمدرضا طاهری جلد دوم از سال 1346 تا 1357 توسط انتشارات کتاب بلوچ منتشر و بخش اول دربرگیرنده سالهای 1324 تا 1346 توسط انتشارات نسیم حجاز منتشرشده است.
امید آنکه شاهد چاپ و انتشار بخشهای دیگر و یا آنچه درگذر زمان مربوط به بخشهای پیشین بوده و به فراموشی سپردهشده در بخش جداگانهای به همراه کارنامه علمی، اجتماعی واداری منتشر گردد و نسل حاضر باشخصیتهای خویش آشنایی بیشتری پیداکرده و بهعنوان الگو چراغ راه آینده خود قرار دهد.
کوشش دکتر احمد رضا طاهری در تدوین و تنظیم و گرداوری خاطرات ستودنی است، امید است این روحیه همچنان در ادامه کار تداوم یابد.
بخش های اول و دوم در وبلاگ منتشر شده است:
www.tahiri.blogfa.com
همچنین سایت تاریخ شفاهی بلوچستان نیز آن را منتشر https://orhb.ir/می نماید.
(محمد صدیق دهواری 15/7/1402)
*«انا لله وانا الیه راجعون»*
*درگذشت برادر عزیزمان حاج عبدالباسط شهنوازی، از مردان نیک بلوچستان و فعالان اجتماعی، فرهنگی مایه تأسف وتالم گردید*
*«شخصیتی دوستداشتنی، مهماننواز، خوشبرخورد، خیر، مردمی وخدمتگذار، بیادعا و متواضع، با روابط اجتماعی قوی، سرمایه ارزشمند برای جامعه بلوچستان»*
همه دوستانش را در بهت و شگفتی برد و کوهی از غم و اندوه برایمان به یادگار گذشت
یگانه فرزند ذکور خانواده
با پدری سالخورده
*راضی به رضای الهی*
بر زبان نمیآوریم مگر به آنچه در آموزههای اسلامی توصیهشدهایم:
*«انا لله وانا الیه راجعون»*
مصیبت وارده را تسلیت عرض میکنم
ازخداوندمنان غفران و رحمت الهی برایشان و برای بازماندگان و دوستدارانش صبر و شکیبایی درخواست دارم
محمد صدیق دهواری 11/7/1402
*سنت و جایگاه آن در شریعت اسلامی*
بخش سوم
مترجم
محمد صدیق دهواری
*در قرآن کریم در ستایش پیامبر صلیالله علیه واله و سلم آمده است:*
«یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکرِ وَیحِلُّ لَهُمُ الطَّیبَاتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبَائِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ» سوره الاعراف آیه: 157
*«فرمان میدهد آنان را به کار شایسته و بازمیدارد آنان را از کار ناشایست و حلال میکند برای آنها پاکیزهها را و حرام میکند بر آنها ناپاکیها را و فرو مینهد از آنان بار گرانشان و بندهایی را که بود بر آنان»*
ابو داود از مقدام بن معدیکرب از رسولالله صلیالله علیه واله و سلم این فرمودهاش را روایت کرده است:
«أَلَا إِنِّی أُوتِیتُ الْکتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ»،
*«بدانید قرآن کریم و همانند او به من دادهشده است»*
خداوند بر مسلمانان اتباع و پیروی از پیامبر صلیالله علیه واله و سلم را در هر امرونهی واجب گردانیده است:
«وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ» سوره حشر آیه:7
*«و آنچه را داد به شما این پیامبر، پس بگیرید آن را و آنچه نهی کرد شما را از آن، پس بازایستید»*
فرمانبرداری پیامبر صلیالله علیه واله و سلم را با فرمانبرداری خود در بسیاری از آیات قرآن کریم نزدیک ساخته است
«وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ» سوره آل عمران، آیه: 132
*«و فرمان برید الله و این پیامبر را، باشد که شما مورد آمرزش قرار گیرید»*
بر استجابتش تأکید نموده است:
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکم لِما یحییکم» سوره انفال آیه:24
*«ای کسانی که ایمان آوردهاید، اجابت کنید ندای الله و رسول را – هرگاه بخواند شما را- برای آنچه زنده میسازد شما را»*
*و فرمانبرداریاش را فرمانبرداری خداوند برشمرده است:*
«مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ»–سوره النساء، آیه: 80
*«هرکه فرمان برد این پیامبر را، پس بهراستیکه فرمان برده است از الله»*
همچنین فرموده است:
«قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّهُ وَ یغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ» سوره آل عمران آیه:31
*«بگو: اگر دوست میدارید الله را، پس پیروی کنید مرا تا دوست بدارد شما را الله و بیامرزد برای تا گناهانتان را»*
*و از مخالفت با امرش پرهیز داشته است:*
«فَلْیحْذَرِ الَّذِینَ یخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» سوره النور آیه:63
*«پس باید که بترسند آنان که مخالفت میکنند از فرمان او از اینکه برسد ایشان را بلا و مصیتی یا برسد به آنان عذابی دردناک»*
بالاتر از آن مخالفت با امرش را کفر شمرده است:
«قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْکافِرِینَ» سوره آل عمران آیه 32
*«بگو فرمان برید الله و پیامبر را و اگر روی برتابند پس بدانند که همانا الله دوست ندارد کافران را»*
*و بههیچروی برای مؤمنین مخالفت با امرش را روا ندانسته است:*
«وَمَا کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَنْ یعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا» سوره احزاب آیه:36
*«نسزد برای مرد مؤمن و نه برای زن مؤمن چون حکم کند الله و پیامبرش کاری را، اینکه باشد برای ایشان اختیار در کارشان و هرکه نافرمانی کند الله و پیامبرش را، پس بیگمان گمراه شده است، گمراهی آشکاری»*
درآیات 47 تا 54 سوره نور از علامات نفاق عدم تحیکم رسولالله در مواقع خلاف برشمرده شده است.
درایه 62 همین سوره از علامات ایمان را اجازه گرفتن برای رفتن هنگامیکه با رسول خدا صلیالله علیه واله و سلم هستند؛ عنوان میکند.
*صحابه رضیاللهعنهم چارهای جز رجوع به پیامبر صلیالله علیه واله و سلم برای تفسیر احکام قرآن و بیان مشکلاتشان نداشتند.*
در اعمال و عبادات و دادوستدها، مواردی که خاص به پیامبر بوده به آن حضرت صلیالله علیه واله و سلم اقتدا کردند و آنگونه عمل کردند.
احکام نماز را مطابق آن حضرت صلیالله علیه واله و سلم که فرمودند: صَلوا کما رَأَیتُمُونِی أُصَلی - اخرجه البخاری عن مالک بن الحویرث *همانگونه که میبینید من چگونه نماز میخوانم نماز بخوانید*
و مناسک حج را امتثال به فرمودهاش:
*خُذُوا عَنِّی مَنَاسِککمْ*– اخرجه مسلم عن جابر انجام میدادند. *مناسک و اعمال حجتان را از من فراگیرید*
*سنت و جایگاه آن در شریعت اسلامی*
*گردآوری و ترجمه: محمد صدیق دهواری*
*بخش اول*
بحث در حدیث و سنت نبوی علیه الصلوه والسلام امری است در اوج اهمیت، در اندیشه و بینش اسلامی، بهویژه آنکه اگر نظری به ترفند و مکر و دسیسههای دشمنان دین، جهت تشویش این مصادر اساسی در دین مبین اسلام بیندازیم تا در ارتباط امت با پیامبرشان صلیالله علیه و آله و سلم ایجاد شک و تردید نمایند.
*حدیث (سنت)*
*حدیث در لغت:* ضد قدیم و در اصطلاح محدثین عبارت است:
*«از گفتار، تقریر یا کردار یا صفتی که به پیامبر صلیالله علیه واله و سلم نسبت داده شود»* که با این تعریف با اصطلاح سنت در نزد جمهور محدثین مترادف است.
*نمونه گفتاری:* عبارت از سخنان آن حضرت صلوات الله و سلامه علیه در مناسبات مختلف مانند فرمودهاش: *«انما الاعمال بالنیات»*
این حدیث را امام بخاری و مسلم رحمهما الله از سیدنا عمر رضی الله عنه روایت کرده اند.
*اعمال بستگی به نیت دارد*
*نمونه کردار:* آنچه صحابه از افعال پیامبر صلیالله علیه واله و سلم در شئون عبادت مانند: ادای نماز، مناسک حج، آداب روزه و دستورات اخلاقی نقل نمودهاند.
*نمونه تقریر:* آن دسته از افعال صحابه که رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه با سکوت خود یا به اظهار، آشکارا مورد تأیید قرار دادهاند، مانند تأیید اجتهاد صحابه توسط آن حضرت صلیالله علیه واله و سلم در ادای نماز عصر در غزوه بنی قریظه هنگامیکه به آنان فرمود: *«لایصلین احدکم العصر الا فی بنی قریظه»* « هیچ یک از شما نماز عصر را نخواند، مگر در بنی قریظه»
این حدیث را امام بخاری و مسلم رحمهما الله از سیدنا عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت کرده اند
*برخی از صحابه، معنی ظاهری از آن را دریافتند و نماز عصر را پس از نماز مغرب بجای آوردند و برخی دیگر تشویق صحابه بهسرعت عمل را از آن، برداشت نمودند و در وقت خود آن را اقامه نمودند.*
عمل هر دو گروه به پیامبر صلیالله علیه واله و سلم گزارش شد، هیچیک از این دو گروه را مورد نکوهش قرار ندادند و عمل هر دو گروه را مورد تأیید قرار دادند.
یا آنچه از خالد بن ولید رضیاللهعنه روایتشده است که ضب را خورده است در حالی که آن، به رسولالله صلیالله علیه واله و سلم تقدیم شده بود، آن را تناول نفرمودند.
*برخی از صحابه عرض کردند: ای رسولالله آیا خوردنش حرام است؟ فرمودند: نه «لا ولکنه لیس فی ارض قومی فاجدنی اعافه»*
*«در سرزمین قوم من وجود ندارد، از این رو تمایلی به خوردن آن ندارم»*
پاورقی
-(قواعد التحدیث 35 تا 38 و توجیه النظر ص 2)
- اخرجه البخاری و مسلم عن عمر رضی الله عنه
- اخرجه البخاری و مسلم عن ابن عمر رضی الله عنهما
- الضب: نوعی سوسمار بزرگ در بیابان های حجاز
- اخرجه البخاری و مسلم عن ابن عباس
*ادامه دارد*
با ما تا پایان ماه مبارک رمضان با مطالب متنوع از تاریخ اسلام و بلوچستان همراه باشید
ان شاء الله
https://www.instagram.com/mseddig.dehvari?igsh=MTJ6Y2oyZDFwY2F5cQ==
/channel/mseddiqdehvari
بسمالله الرحمن الرحیم
*نقش علمای دین در خدمت به زبان بلوچی*
دانشمندان دینی بلوچ در گسترش زبان بلوچی پیشتاز بودهاند بهطوریکه برای نخستین بار قرآن کریم را به زبان بلوچی ترجمه کردند.
*مولانا حضور بخش جتوئی بلوچ در سال 1326 ه.ق برابر با هجری1286 شمسی کتابت و ترجمه قرآن کریم را به زبان بلوچی به پایان رساند و در سال 1329 ه. ق سه سال پس از پایان ترجمه ان را در پانصد نسخه در چاپخانهای در لاهور به چاپ رساند*
بنا به نوشته مولانا عبدالصمد جمال زائی و مولانا احتشام الحق آسیا آبادی ایشان از ساکنین روستای تائب از اهالی سنهی بودهاند و ترجمه ایشان به زبان بلوچی قبیله مری بوده است
*دومین ترجمه قرآن کریم توسط قاضی عبدالصمد سربازی از شخصیتهای و علمای تراز اول بلوچستان صورت گرفت که مدتی وزیر معارف حکومت قلات بلوچی بود که به پیشنهاد میر احمد یار خان حکمران حکومت قلات بلوچی توانست 19 جزء از قران کریم را به زبان بلوچی منتشر سازد و یازده جزء بهجامانده مانده توسط مولانا خیرمحمد ندوی ادامه یافت که این قران کریم به همراه ترجمه تفسیر عثمانی به زبان بلوچی در دو جلد توسط جمیعت مرکزی دعوت اسلامی پنجگور و جمعیت انصار السنه محمدی تربت در سال 1406 هجری با همت مولانا احتشام الحق آسیا ابادی و مولانا عبدالصمد جمال زائی منتشر شد*
این قرآن کریم را استاد مولانا عیسی سربازی و عبدالغفار ریسی کتابت نموده اند.
قاضی عبدالصمد سربازی در انتشار مجلههای البلوچ با همکاری مفتی محمد عثمان بلوچ مدیر مدرسه احرار الاسلام کراچی و ترجمه کتاب میزان و منشعب به زبان بلوچی و مولانا خیرمحمد ندوی جدا از ترجمه قران به زبان بلوچی با انتشار مجلات سوغات، اومان و راهاندازی رادیو بلوچی در کراچی در سال 1945 و تألیف و ترجمه کتابهایی همچون بلوچی ء اولی کتاب، کچکول بلوچی، حنفی نماز که ترجمه کتاب نماز حنفی مولانا خیرمحمد جالندهری است و بلوچی معلم نیز گنجینهای از زبان و ادبیات بلوچی به یادگار گذاشتهاند
*سید ظهور شاه هاشمی نیز با ترجمه جزء عم به زبان بلوچی در کنار دهها اثر ماندگار نام نیکی از خود در عرصه ترویج آموزههای دینی در تاریخ زبان و ادبیات بلوچی به فرزندان بلوچ تقدیم داشت*
در این عرصه میتوان به دهها شخصیت روحانی بلوچ اشاره کرد *استاد عابد اسکانی که خود درحوزه های علمیه تحصیل کرد خدمات ایشان درخشندهتر از آن است که درباره ایشان سخن گفت*
*مولانا عبدالله روانبد و ملأ کمال هان هوت در عرصه شعر و حماسه پیشتازند*
با راهاندازی رادیو بلوچی در زاهدان و پخش برنامههای درون و برونمرزی به زبان بلوچی در پیش از انقلاب گویندگان و تهیهکنندگانی *همچون مرحومان گل محمد صالح زهی و استاد اشرف سربازی واستاد کریم بخش داودی با دعوت از مولانا عبدالعزیز ملازداه برای ارائه برنامههای دینی به زبان بلوچی و پاسخ گوئی به پرسشهای شرعی به زبان بلوچی خود اثر ماندگاری بود که تا امروز با حضور مولانا نذیر احمد سلامی و مولوی محمدجعفر محبی ادامه دارد که پیشتر مولانا عبدالرحمن محبی نیز از سال 1356 در این بخش تا واپسین روزهای زندگی با ترجمه و تفسیر قران کریم آن را ادامه دادند*
*نوکین دنیا اولین کتابی به زبان بلوچی بود که پس از انقلاب اسلامی به زبان بلوچی توسط شیخ انور دهواری در کتابفروشی خالد بن ولید چاپ شد این کتاب به تحولات جامعه جهانی پس از بعثت رسول الله صلیالله علیه واله وسلم میپردازد که توسط امام ابوالحسن علی الحسنی ندوی تألیف و توسط مولوی عبدالواحد قلندرزهی ترجمهشده است*
*ناگفته نماند سخنرانیهای مولوی محمد عمر بلوچ خود گنجینه بیبدیلی از پند و اندرز و حکایت و داستان به زبان بلوچی است ترجمه قران کریم به زبان بلوچی توسط مولوی منیب افشانی و مولوی عبدالغفار زامرانی خود از اقدامات بسیار خوب در این راستا است و تدریس زبان بلوچی در حوزههای علمیه با کتاب بلوچی بوانین مولوی عبدالکریم حسین پور امید است این توجه همچنان ادامه یابد*
ضمن آنکه فارغ التحصیلان مدارس دیوبندی پس از بازگشت به بلوچستان پس از نماز صبح به تفسیر و ترجمه قرآن کریم می پرداختند.
از خداوند منان غفران الهی برای رفتگان و صحت وسلامتی برای بازماندگان دارم
محمد صدیق دهواری(17/12/1402)
*با ما تا پایان ماه مبارک رمضان با مطالب متنوع از تاریخ اسلام و بلوچستان همراه باشید*
ان شاء الله
https://www.instagram.com/mseddig.dehvari?igsh=
MTJ6Y2oyZDFwY2F5cQ==
/channel/mseddiqdehvari
تنگدستی، محرومیت، دوری از مراکز آموزشی، عزم راسخ انسانهای صاحب اراده را از کسب موفقیت در عرصههای مختلف بازنمیدارد
این بار در ادامه تاریخ شفاهی بلوچستان، پای سخن شنیدنی شخصیتی مینشینیم که در شصتسالگی در آستانه دریافت مدرک دکتری دندانپزشکی است.
دکتر غوث بخش درازهی که با کوشش خستگیناپذیر، دوران ابتدایی را در روستای کشتگان بم پشت سپری نمود، برای ادامه تحصیل دوران راهنمایی و دبیرستان را در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در سراوان گذراند و از همان آغاز دوران راهنمایی، استعداد شعریاش را همچون دیگر شاعران خطه شاعر و ادیب پرور بم پشت سراوان بروز داد و این امر سبب توجه آموزگاران به وی گردیده و مورد تشویق قرار میگیرد.
همزمان با درگذشت پدر در سال چهارم دبیرستان وقفهای در تحصیل ایشان به وجود میآید ولی با تشویق و درخواست معلمانی دلسوز به ادامه تحصیل میپردازد و علیرغم سختیها و مشقات دیپلم خود را دریافت میکند.
با فعالیت گروههای مختلف و فضای باز سیاسی در آغاز انقلاب اسلامی و کوشش گروههای چپ و مجاهدین خلق برای جذب این دانشآموز روستایی، بااینحال در کنار گروههای اسلامی قرارگرفته و در کنار شیخ انور دهواری و دیگر دوستانش در نهضت مسلمانان سراوان عضویت پیدا میکند و با سرودن اشعاری و انتشار در نشریه صوت الاسلام که از سوی این نهضت منتشر میشود، نبوغ شعریاش را بهگونهای دیگر نشان میدهد.
دوستی ایشان با شیخ انور دهواری ادامه پیدا میکند و با راهاندازی کتابفروشی خالد ابن ولید سراوان، پروانه کسب را با توجه به کفالت سربازی بنام خود میگیرد و خدمت فرهنگی ماندگاری را در تاریخ فرهنگ سراوان به نام خود ماندگار مینماید.
استاد دکتر غوث بخش درازهی که اینک در آستانه کسب دکتری دندانپزشکی است، مرارتها و سختیهای در زندگی خویش تحمل نموده است که در این بخش خاطرات ایشان را از دوران دبستان تاکنون و برخی فعالیتهای فرهنگی ایشان را میشنویم.
(محمد صدیق دهواری 11/10/1402)
https://orhb.ir/?p=604
*مولوی عبدالکریم سعیدی عالمی ربانی در خدمت به دین*
*قلمبهدست گرفتهام تا از شخصیتی برای شما بگویم و بنویسم که ذرهذره وجودم باوجود بیست سال تمام از درگذشتش، هنوز نبودش را حس میکند*
کلمات و سخنان شمردهاش در کلاس درس مدرسه، خطبه جمعه، درس تفسیر صبحگاهی و حدیث شامگاهی در ذهنم تداعی میشود، چراکه افتخار تلمذ و شاگردی در سه سال دوره راهنمایی نصیبم شد و در جوانی پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب گاهی در درس تفسیرش شرکت میکردم و پس از نماز عشاء احادیث نبوی از کتاب مشکاه را گوش فرا میدادم
*آری مولوی عبدالکریم سعیدی رحمهالله رحمه واسعه*
*شخصیتی بینظیر اندرزهای گهربارش آویزه گوشم هست. خطبه نماز جمعه او در مسجد جامع اسپیچ سراوان بمانند کلاس درسی بود که هنوز که هنوز است فراموششدنی نیست و من جزء نخستین کسانی بودم که بهپای منبرش مینشستم و گاهی پیش از حضورش برای شوق استماع و بهرهگیری در مسجد جامع حضور پیدا میکردم*
بیش از نیم سده وعظ و سخنرانی؛ درس تفسیر و حدیث و تدریس در حوزه علمیه زنگیان و با استخدام در آموزش و پرورش در مدرسه راهنمایی طالقانی محمدی، از افتخارات این عالم ربانی و من پای ثابت شاگردی و بهرهگیری از ده سالگی
*مولوی عبدالکریم سعیدی از نسل سادات دهواری سراوان که سه نسل تولیت امور دینی مردم آسپیچ و روستاهای همجوار را بر دوش داشتند، پس از فراگیری دروس نخستین در نزد پدربزرگش ملا پیرمحمد که اهل طریقت و ذکر و از عارفان بنام بودند و پدر بزرگوارش واجه مولوی محمد امین معروف به واجه حاجی از شاگردان مولوی عبدالرحیم بزرگزاده برای ادامه تحصیل و فراگیری علوم دینی عازم شبه قاره هند شدند پس از هشت سال تحصیل در مدارس سند وکراچی با کوله باری از علم وتقوی و دانش برای هدایت دینی مردم زادگاهش بازگشت*
تحصیل در کراچی و بهرهگیری از فیوضات ربانی عالم وارسته دیوبندی، مولوی رشید احمد لدهیانوی از او نیز شخصیتی متواضع، مهربان و دلسوز به وجود آورد که همچون اباء واجدادش و بهویژه پدر و پدربزرگش خالصانه خود را وقف به خدمت به مردم نماید و به دور از غوغا سالاری و چشم داشتن به مالومنال جهان تا پایان زندگی در همان خانه و اتاقهای خشتی و گلی زندگی کند که سه نسل از دانشمندان دینی مخلص را در خود پرورانده بود
*از پیش از نماز صبح تا پس از نماز عشاء کار مداوم تدریس، امامت نمازهای پنجگانه در مسجد، تدریس و کشاورزی پس از نماز عصر برنامه روزانه او بود که بدون اتکا به دیگران بر زمین کشاورزی ارثی در روستای اسپیچ کار و تلاش میکرد تا رزق حلالی به دست آورد*
با پای پیاده مسیر دو کیلومتری منزل تا مدرسه زنگیان را میپیمود، مدرسهای که پس از بازگشت از تحصیل در شبهقاره هند به آن به تدریس پرداخت و بسیاری از روحانیون در گوشه و کنار کشور افتخار شاگردی خود یا شاگردانش را دارند.
*در فقه و بلاغت و صرف و نحو و تفسیر و حدیث و تاریخ سرآمد علمای معاصرش بود بهطوریکه حاج نیک محمد جمال زهی از فرهنگیان خوشنام سراوان نقل میکنند علامه محمد شهداد مسکان زهی در مجلسی که مولوی عبدالکریم سعیدی حضور داشت اگر پرسشی پرسیده میشد برای پاسخ گوئی به ایشان ارجاع میداد و اگر خود نیز پاسخ میداد ولی تابیده را از مولوی عبدالکریم دریافت میکرد*
*ساده زندگی کرد و ساده میپوشید بهطوریکه پوشاک او با دیگر مردم تفاوتی نداشت و بیشتر یک کلاه ساده پارچهای دوختهشده از جنس پارچهاش میپوشید*
بهحق استادی مخلص وبی ریا بودند که هرگز القاب عریض و طویل بر خود ننهاد باغم و شادی و رنج و خرسندی مردم شریک بود
*آنچه را باور داشت بیان میکرد و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیهراسید، بر زدودن شرک، خرافات و بدعات، رعایت حق مردم و گسترش مکارم اخلاقی تأکید داشت و شاگردان و مردم روستایش را بر این آموزهها پرورش داد.*
*شعر نیز میسرود و آنگاهکه در اردیبهشت سال 1378 همایش بزرگداشت علامه محمد شهداد مسکان زهی را در مسجد نور سراوان برگزار کردیم به محضرش رسیدم و برای سخنرانی دعوتش دادم فرمودند در رثای ایشان شعری میسرایم و در همایش شرکت کرد و شعرش را در رثای عالم ربانی قرائت نمود.*
کلاس درس مدرسه او گیرایی ویژهای داشت و بابیان داستان و حکایات و لطیفه با تسلط بر کلاس و دانشآموزان نکتههای اخلاقی ظریف کاربردی را بیان میداشت.
*باوجودی که در مشرب مفتی مولانا رشیداحمد لدهیاونی تربیت یافت، ولی بااینوجود به مرید پروری نپرداخت و طریقههای تصوف و عرفان را رواج نداد، بلکه بر پایندی به قران وسنت و پیروی از مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله تاکید داشت*
*سراسر فلسطین را بویژه در مقابل زندانی که مادران و کودکان فلسطینی آزاد شدند سرور و شادی فراگرفته است تا به دنیا اعلام کنند علی رغم پانزده هزار شهید، خانواده های عزادار،زخمی ها،آسیب دیدگان آزادی یک نفر نیز برای آنان شادی آور است و آن نفر را را نیز فراموش نکرده اند و حماسی که تا دیروز تروریستی خوانده می شد با مقاومت خویش زمینه آزادی سازی فرزندان وطن خویش را فراهم ساخت در این میان آنانی که بدنبال مشروعیت اسرائیل غاصب بودند و دست نیاز ملت مقاوم فلسطین را بی پاسخ گذاشتند چه پاسخی دارند؟*
*درود خداوندی بر تمام آنانی که با فلسطین بودند تبریک به امت اسلامی به امید آزاد سازی قدس شریف و آزادی آخرین اسیر (محمد صدیق دهواری ۱۴۰۲٫۹٫۴)*
بسمالله الرحمن الرحیم
*تاریخ شفاهی بلوچستان*
*شماره:18*
تاریخ ضبط: آبان 1400
تاریخ انتشار:29/8/1402
*مصاحبهشونده: مولوی عبدالله ملازاده، امام جمعه پارود سرباز*
مصاحبهکننده: محمد صدیق دهواری
*ویرایش: عارف خدابنده*
مدت بخش اول:
*مولوی عبدالله ملازاده امامجمعه* *پارود، یادگار خاندان بزرگ ملازاده*
*در مسیر سفر به چابهار، در آبان ماه* *1400 بدون هماهنگی پیشین؛* *دست تقدیر الهی ما را به پارود کشاند*. *در این سفر همراه برادر عزیز؛ دانیال اسداللهی همراهمان آقای سعید* *جهاندیده از شخصیتی یادکرد که چندی پیش با گروهی از علماء و فرهیختگان سوران به پارود*
*سفرکرده و با مولوی عبدالله ملازاده دیدار کردهاند و از شخصیت دوستداشتنی ایشان برایمان گفت که چگونه خاطراتی را بیان داشته است*
*ما نیز مشتاق شدیم با این چهره ناشناخته برای خود دیدار کنیم و از او بشنویم اینچنین در شبی پاییزی بدون مقدمه و شناخت پیشین در محضرش شرفیاب شدیم با معرفی خود از برادرم شیخ انور دهواری شناخت داشت که مدت کوتاهی در حوزه علمیه عین العلوم گشت همدوره بودهاند ولی جریانات شورای شمس او را از ادامه تحصیل در این حوزه بازداشته بود ولی مولوی عبدالله توانسته بود از حوزه علمیه کراچی فارغ التحصیل شود و بعد از درگذشت پدر بزرگوارشان مولوی عبدالمجید امامت جمعه پارود را عهده دار شود و این چنین خدمات دینی این خاندان بزرگ نسل در نسل در این منطقه تداوم یابد.*
ان چنان غرق در مهربانی، دوستی، مهماننوازی، سعه صدر و فروتنی ایشان شده بودیم و دانستهها وسیع و گسترده و خاطراتی که از خاندان بزرگ ملازاده داشت، برایمان مجالی نماند تا صبح صبر کنیم و از خاطرات ایشان نشنویم
*باوجود بیماری کلیوی و رنجی که از دیالیز داشت و مولانا همان روز از دیالیز در راسک برگشته بود،* *بااینحال درخواست ما را پذیرفت تا ساعت یکشب پای سخنش نشستیم و تاریخ شفاهی خاندان بزرگ ایشان را ضبط کردیم گرچه تواضع و فروتنیاش اجازه نداد از خود بگوید وحتی اطلاق عنوان مولوی را برخود نمی پسندید*
*خدمات خاندان ملازاده بهویژه مولوی عبدالله (بزرگ)، مولوی عبدالعزیز، مولوی عبدالمجید، شهید مولوی عبدالملک نیازمند ساعتها ثبت و ضبط بهویژه از معمرین و* *ساکنان هیت و پارود و سرباز است* *امید است که این مهم محقق شود*
*برایمان از مولوی عبدالله ملازاده جد بزرگوارش گفت*
از مولوی عبدالعزیز، عموی بزرگوارش از پدر فرهیختهاش مولوی عبدالمجید
از آموزش و علم در سرباز و بلوچستان از اینکه بسیاری از علماء یا خود یا شاگردانشان شاگرد مولوی عبدالله بودهاند.
*از هیت و پارود از مردم شناسی آنجا*
*از روایت خاندان ملازاده در درگیری با ذکریها نیز پرسیدیم و برایمان توضیح داد*
از همراهی و دیدار مولوی عبدالعزیز با امام خمینی در نجف و از همراهی با آیه الله کفعمی
*از همبستگی اقوام و مذاهب در زاهدان*
از نقش مردم بلوچ در انقلاب و از خدمات و کاستی
که اینک تقدیم شما سروران میگردد.
https://orhb.ir/?p=543
و در گفتگوی دیگر در صبح روز بعد از ناگفتههای دیگر از تاریخ معاصر بلوچستان
*از خداوند متعال طول عمر با عزت برای ایشان مسألت دارم(محمد صدیق دهواری28//1402)*
*شجاعت و مهارت این پسر جوان را مشاهده کنید.*
در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، در خطبه نماز جمعه، خطیب بیان میکند که قصد صحبت از غزه و فلسطین را ندارد.
این نوجوان با شنیدن این حرف ، بلند میشود کنار دیوار میایستد و نمازگزاران را خطاب قرار داده و با خطبه و سخنان بلیغ و رسایش همه را متحیر میکند.
*مسجدالاقصی*
*آیا صهیونیستها میتوانند بر سرزمینی که موطن پیامبران و محل نزول رسالات آسمانی بوده است؛ تسلط یابند؟*
*در آن پیامبرانی همچون سیدنا آدم رشد یافت و ابراهیم حرکت کرد و عزیر تربیت یافت و ذوالکفل در* *آنجا به شهادت رسید! علیهمالسلام*
*آیا میتوانند زمینی را از میان ببرند* *که سم اسبان فاتحان آن را لگدکوب کرده است؟*
*درحالیکه آنان حامل رسالت و پیام ربالعالمین بودهاند؟*
*و هنوز فریادهای سعد و خالد و قهرمانیهای عاصم و قعقاع و فداکاریها مثنی و عتبه و غزوان بر آن طنینانداز است!*
*عمر بن خطاب آن را فتح کرد... صلاحالدین آن را آزاد ساخت*
*و امروز به یاری خداوند رحمان، فرزندان امت اسلامی در گردان های الاقصی و حماس و فلسطین مقاوم؛ بار دیگر آن را از لوث وجود صهیونیسم اشغالگر پاکسازی خواهند نمود*
*37 روز از پایداری مردانه ملتی قهرمان و دلیر میگذرد که از زمین و هوا لحظهبهلحظه مورد هجوم قرارگرفتهاند!*
نه خانه در امان است نه مدرسه!
نه بیمارستان و نه اردوگاه!
نه مسجد نه کلیسا!
سیزده هزار شهید زن و مرد و کودک و نوجوان تقدیم کردهاند ولی بر زبانشان «حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر» جاری است
هفتادوپنج سال است سرزمینشان به اشغال در آمده است و پانزده سال است در بزرگترین زندان جهان با دو میلیون زندانی اسیرند ولی بازهم سجده شکر به درگاه رب العالمین بهجای می اورند
*اگر دیروز به تعبیر شهید دکتر عبدالله عزام « ایات رحمان در جهاد افغانستان» تبلور یافت و شوری با مذلت از آن سرزمین بیرون رفت*
*پیروزی و سربلندی ملت فلسطین نیز نزدیک است و «ما ذالک علی الله بالعزیز»*
بهراستی در فردای پیروزی چه پاسخی به ملت فلسطین و حماس و گردان های قسام در این دنیا و در آن دنیا در محضر رسولالله صلیالله علیه واله و سلم همانطوری که آن کودک فلسطینی گفت خواهند داشت:
*علمایی که سکوت کردند؟*
*قلمهای که ننوشتند؟*
*قدمهای که به حرکت درنیامدند؟*
(محمد صدیق دهواری21/8/1402)
بیتالمقدس و فتوحات اسلامی
تألیف: مولوی محمد شهداد مسکان زهی
بازنویسی: محمد صدیق دهواری
پیشگفتار:
مولوی شهداد مسکانزهی دانشمندی برجسته از مدرسه بزرگ دیوبند در هند فارغالتحصیل شد، از نسل نخست علمای بلوچستان بودند که در این مدرسه بزرگ فکری، فقهی تحصیل کرد. بیش از سی جلد کتاب و ترجمه در بخشهای مختلف آموزههای اسلامی از ایشان به یادگار مانده است.
به مسئله قدس و فلسطین توجه ویژهای داشتند بهطوریکه در سال 1359 ه.ش با چاپ کتاب بیتالمقدس و فتوحات اسلامی به تاریخچه این شهر پرداخته و در پایان این کتاب تأسف و حسرت خود را از اینکه قدس و بیتالمقدس از سوی رژیم اشغالگر صهیونیست به اشغال درآمده است را آشکارا بیان میکند.
علمای دیوبند همچون مولانا محمد طیب مدیر وقت دارالعلوم دیوبند از فرزندان مولانا قاسم ناناتویی بنیانگذار این مدرسه نیز در سال 1978 میلادی با تألیف کتابی بنام اسرائیل در پرتو کتاب و سنت نیز به بیان کارشکنیهای یهود در درازای تاریخ پیش و پس از اسلام میپردازد و تشکیل دولت صهیونیستی را دست آورد امریکا و انگلیس بیان میکند که همچون غدهای سرطانی بهعنوان پادگان نظامی غرب در جهان اسلام از سال 1947 میلادی عنوان میکند. وی هرگونه صلح و سازش با اسرائیل را نپذیرفته و خواستار آزادی سازی سرزمینهای اشغالی است.
مفتی محمدتقی عثمانی مفتی اعظم پاکستان فرزند مفتی محمد شفیع بنیانگذار دارالعلوم کراچی نیز اقدام شجاعانه فرزندان امت اسلامی در حماس در حمله به رژیم غاصب صهیونیستی در مهرماه 1402 را تأیید و حمایت خویش را اعلام داشت اینک کتابچه پیش رو به همین مناسبت پس از بازنویسی تقدیم میگردد.
مدیریت انتشارات کتاب بلوچ مفتخر است نخستین همایش بزرگداشت و معرفی مولانا محمد شهداد مسکانزهی را در اردیبشهت 1378 در مسجد جامع نور سراوان برگزار کند، علاقهمندان میتوانند با مراجعه با سایت تاریخ شفاهی بلوچستان با مشاهده مستند این همایش(https://orhb.ir/?p=) آشنایی بیشتری باشخصیت ایشان مولانا محمد شهداد زندگینامه ایشان پیدا کنند.
امید است دیگر آثار ایشان نیز تجدید چاپ و در دسترس همگان قرار گیرد از خداوند منان علو درجات برای ایشان مسألت دارم.
محمد صدیق دهواری دهم آبانماه 1402 سراوان
☑️ *کاش که این مهم را یکی از پژوهشگران و محققان بر عهده میگرفت و با موضوعبندی مجموعه بینظیری از تاریخ معاصر ارائه میداد.. نوشته های ساده؛صادق،قابل فهم برای همه؛*
🟩 *تحلیلهای ایشان درباره بلوچستان نشان از عمق شناخت به زادگاهش هست و علیرغم مرکز نشینی ارتباطش را با مردمش قطع نکرده و ریز حوادث و رخدادهای بلوچستان را در کنار مسائل کلان بین المللی رصد میکند.*
🔺بیگمان این شخصیت باوقار سرمایه بزرگ بدون جایگزین، مایه افتخار این نسل و نسلهای آینده هست و تاریخ معاصر بلوچستان کمتر چنین شخصیتی به خود دیده است که باورهایش را بدون هراس وملامت ملامتگران بیان می دارد و خود نشان از جایگاه رفیع ایشان دارد.
🔺 *بایستی همچنین شخصیتی با کوله باری از تجربه و رشادت را که باشهامت میگوید و مینویسد را ارج نهاد؛*
✔️چراکه تاریخ معاصر بلوچستان نسبت به شخصیتهای خود غفلت ورزیده است! و پاسداشت و معرفی شخصیتها را در زمان حیات مورد بی توجهی قرار داده است.
*این در حالی است که وزارت امور خارجه و صداوسیما در دولت های مختلف، میتوانستند از ایشان بهعنوان مشاوری زبده، فراتر از تحیلگری توانا بهرهگیری نمایند، باشد اینک، دیدگاههای ایشان در باره بلوچستان مورد توجه نهادهای تصمیم گیر قرار گیرد.*
🔷صدا و تصویر استاد پیرمحمد ملازهی را برای نخستین بار در دهه هفتاد در صفحه تلویویزن دیدم و ذهن پرسشگرم را واداشت تا او را بیایم.
✔️در فروردین هشتاد ارتباط تلفنی برقرار کردم درکلامش تواضع وفروتنی یافتم، از بزرگمردیاش حکایت می کرد، مکالمه ای کوتاه اما پربار، مشتاق به زیارتش،
✔️سال هشتاد این اشتیاق به سرآمد، چهره رسانه ای را در منزلش دیدار نمودم، تواضع و فروتنی وشکسته نفسی و ساده زیستی اش مرا سخت منقلب کرد،
*در کنار همسرمهربانش، زن و شوهری, دانشمند ؛ مهربان ومهمان نواز؛ به گرمی از من ناآشنا استقبال کردند،*
🔺 *حواء رحمانی، از نخستین زنان تحصیل کرده بلوچ،یادگار پرافتخار خاندان بزرگ رحمانی؛*
🔵زبان بلوچی را علی رغم سال ها دوری از بلوچستان وتحصیلات عالی دانشگاهی وتدریس، بدون هیچگونه تکلف با همان لهجه وکلمات ناب می کردند که خود نشاندهنده حفظ ارزش های سنتی خویش و پاینبد بودن به اداب وسنن آباء واجدادی
وبازهم در دیماه 1392 در منزلش در تهران دیداری دیگر با جمعی از دوستان صورت گرفت، *گفتگویی کوتاه ولی صمیمانه از زندگینامه و خاطراتش که در پایان گفتگو، ضمن تحلیلی از اوضاع بلوچستان در آن سالها توصیههای نیز به نسل جوان داشت.*
*که اینک در سایت تاریخ شفاهی بلوچستان تقدیم حضورتان می گردد*
*.https://orhb.ir/?p=474*
(محمد صدیق دهواری 4/8/1402)
-عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآله سَلَّمَ قَالَ: «العَیْنُ حَقٌّ»
سیدنا ابوهریره رضیاللهعنه روایت نموده اند که رسولالله صلیالله علیه و اله و سلم فرمودند: چشمزخم( نظر کردن) واقعیت دارد( حق است)
صحیح البخاری( حدیث5740)-صحیح مسلم( حدیث2187)
اصابت با چشمزخم(نظر) ثابت و موجود است (خرافات نیست) حقیقتی انکارناپذیر، در بودن آن شک نداریم، به مر قضای الهی خوشنود و رضایت داریم آسیب آن را بادم کردن و نیایش دفع میکنیم(ترجمه: محمد صدیق دهواری)
2-عَنْ عَائِشَةَ، عَنِ النَّبِی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ قَالَ: سَدِّدُوا وَأَبْشِرُوا
حدیث 6474 صحیح بخاری –حدیث 2816 صحیح مسلم
ام المومنین عایشه رضی الله عنها از رسولالله صلیالله علیه واله وسلم روایت میکنند که فرمودند:
«راه درست و میانه را در پیش بگیرید (بدون زیادهروی و کوتاهی) و شادکامی و سرخوشی را برخی از شما بر دیگران وارد سازد»
ترجمه: محمد صدیق دهواری
بسمالله الرحمن الرحیم
*«دوازدهم ربیعالاول، زادروز منجی عالم بشریت، فخر عالم جهان هستی، حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه واله و سلم را تبریک عرض میکنم*
*از خداوند منان درخواست دارم به ما توفیق دهد به فرامین و رهنمودها و سنت نبوی عمل نماییم و ما را از دیدار و همنشینی با رسولالله* *صلیالله علیه واله و سلم در بهشت جاودان محروم نفرماید»*
اللهم امین
«جشن میلاد در میان مخالفان و موافقان»
نوشته: عبدالله بن عمر البکری
ترجمه: محمد صدیق دهواری
*«زادروز هادی عالم»*
*ماه ربیعالاول بازگشت، و با آن جروبحث همیشگی درباره جواز یا عدم جواز جشن گرفتن میلاد مبارک صلیالله علیه واله و سلم نیز بازگشت.*
چکیده آنچه دراینباره به نظرم میرسد، به این شرح است:
1-میلاد شریف و بعثت مبارک از بزرگترین رخدادها در تاریخ است، زادروز رسولالله صلیالله علیه واله و سلم بر پایه حدیث شریف وارده، روز دوشنبه بوده است، جمهور اهل علم اتفاق نظر دارند، در ماه ربیعالاول بوده و اختلاف آنان در تاریخ روز ولادت است.
*2-از جشن گرفتن میلاد تا قرن چهارم اثری در تاریخ اسلام وجود ندارد نه در زمان صحابه رضوانالله تعالی علیهم و نه در سه قرن پیشین گزارش نشده است.*
3-پسازاینکه جشن گرفتن زادروز نمود کرد، برخی از ائمه مسلمانان آن را تأیید و جایز شمردند بلکه گروهی آن را مستحب عنوان کردند که از میان آنان میتوان به امام حافظ ابن حجر، امام حافظ سخاوی، امام حافظ سیوطی اشاره کرد و پیشتر از اینان امام ابو شامه، شافعی، و امام ابن الحاج، مالکی که این دو خود نیز در مذمت و رد بدعت و لزوم دوری از آن تأکید کرده و کتاب نوشتهاند، نیز ان را جایز شمرده اند.
4- شایسته نیست درماهی که سالروز ولادت نبی بزرگوار ما صلیالله علیه واله و سلم است که در آن به مشاجره و اختلاف بپردازیم،
کسانی که جشن نمیگیرند همانند قرون اولیه عمل کردهاند و در حب و دوستی آنان نسبت به پیامبر صلیالله علیه واله سلم شک نداریم، هیچ قلب مؤمنی از حب و دوستی نسبت به پیامبر صلیالله علیه واله و سلم خالی نیست.
و کسی که حب و دوستیاش نسبت به رسول لله صلیالله علیه واله و سلم بهاندازهای رسیده است که به همراه برخی از مردم سرزمینش، در زادروز نبی مکرم اسلام، اشرف مخلوقات صلی الله علیه واله وسلم، بدون هرگونه منکر جشن گرفت، در واقع از ائمهای که جواز برگزاری جشن را دادهاند، تقلید کرده است و از خود با این وتقلید سلب مسؤولیت میکند.
5- عموم مردم به سخن و رفتار عالمی که به آن اطمینان دارند عمل کنند و به گروه دیگر که خلاف نظرش عمل میکنند نه با تمسخر و تحقیر اعتراض کند و نه دیگری را متهم به گزافهگویی، بدعت و خشکمغزی و کم شمردن مقام نبوت نکنند، این امر درشان عموم نیست
*در حدیث صحیح آمده است: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده»*
*«مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از دست و زبانش در آرامش باشند»*
*پس چرا اینهمه، ستیز، کشمکش، القاب زشت دادن، دشمنی و عیبجوئی نسبت به یکدیگر در سالروز ولادت باسعادتش*
6- برای ما در نشستوبرخاستها با مردم این امر روشنشده است:
بسیاری از مردم از بخشهای بزرگی از سیرت پیامبرمان صلیالله علیه واله و سلم و تبار و نسب مبارکش و شمائل و ویژگیهای شخصیتی اش و اخلاق والایش آگاهی ندارند.
*پس چرا این مناسبتها را غنیمت نشماریم، برای آموزش سیرتش و نشر فضائلش و معطر نمودن مجالس به اخبار و مناقبش و شئون زندگیاش اقدام نکیم*
*« آیا ایشان قدوه و اسوه و رهبر وشافع ما نیست»*
*«صلوا علیه وسلموا تسلیما»*