msnote | Unsorted

Telegram-канал msnote - محمدصادق

-

بیشتر مطالب این کانال نوشته های اقای محمدصادق حیدری است و با اجازه نویسنده منتشر می شود ارتباط با ادمین: @mbalochi ادرس کانال ما در سروش sapp.ir/msnote ادرس کانال در ایتا Eitaa.com/msnote ادرس کانال در بله https://ble.im/msnote

Subscribe to a channel

محمدصادق

سالࢪوز شہادت
جانگداز امام موسے بن جعفࢪ﴿؏﴾
را تسلیت عرض میکنیم


#شهادت_امام_موسی_کاظم
#موسی_بن_جعفر
#شهادت_امام_موسي_كاظم

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••


▪️سه حرف اصلی / هم‌خانواده‌ها 


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


▪️انگار انقلاب علمیِ حضرت صادق و پدرش، کارد را به استخوان خلیفه رسانده بود. چون برای اولین بار بود که دستگاه حاکم دستور داده بود امامِ بعدی در همان ابتدای امامتش، شناسایی شود تا سرش را به دربارِ «منصور دوانیقی» ببرند. بعد از شهادت امام ششم، جاسوس‌ها در مدینه به این‌در و آن‌در می‌زدند تا کسی را پیدا کنند که شیعیان به دور او جمع شده‌اند. بخاطر همین، حتی بزرگانی مثل «مومن‌الطاق» و «هشام بن سالم» هم در کوچه‌های شهر پیامبر، سرگردان بودند و گریه می‌کردند و با خودشان می‌گفتند: «معتزلی شویم یا زیدی یا به سوی مرجئه برویم یا به مرام قدریه ایمان بیاوریم؟!». تا پیرمردی دست‌شان را گرفت و به خانه‌ای برد که صاحبش بدون مقدمه فرمود: «به سوی من بیایید؛ نه به سوی مرجئه و قدریه و زیدیه و معتزله...» و بعد از آن‌که قلب هشام بن سالم را پر از یقین کرد، دستور داد: «به هر کسی که خبر امامت مرا دادی، از او پیمان بگیر که آن را فاش نکند و الا ذبح در کار خواهد بود» و به گردنش اشاره کرد. 



▪️انگار شیعه بعد از سالها داشت سر بلند می‌کرد و دربار عباسی، به خوبی این خطر را فهمیده بود. و الا چرا از همان ابتدا باید به دنبال وصیّ حضرت صادق باشند تا گردنش را بزنند و چرا خبر امامت #موسی‌بن‌جعفر باید مثل یک راز باقی بماند؟ حتی وقتی آن نصرانی برای رسیدن به حقیقت، محضر «اباابراهیم» را انتخاب کرد، به او گفتند: «شکل و شمایل مسیحیان را حفظ کن و با همان حال، #موسی‌بن‌جعفر را جستجو کن؛ چون والی مدینه بر او سخت می‌گیرد و خلیفه از والی مدینه نیز سخت‌گیرتر است.»


با همه‌ی این فشارهای بی‌سابقه، معرکه‌ی درگیری با «منصور» و «هادی» و «مهدی» و «هارونِ» عباسی را طوری مدیریت کرد که گسترش شیعه، چنین گزارش‌های تاریخی عجیبی را رقم زد: «هفتاد هزار دینار طلا از وجوهات، تنها در دست یکی از وکلای حضرت #کاظم  باقی مانده بود» و یکی از بدگویی‌هایی که از موسی‌بن جعفر در دربار هارون پیچید، این بود: «دو خلیفه هستند که برای‌شان خراج برده می‌شود: هارون رشید و موسی بن جعفر.»



▪️اما من فکر می‌کنم امام قصد نداشت قیام کند چون شیعه هنوز پایی نداشت تا در کنارش بایستد. نشان به آن نشان که وقتی برای اولین بار، رهبر شیعه را به زندان بردند و چهار سالِ تمام او را بین زندان‌بان‌های بصره و بغداد دست به دست کردند، خبری از شیعیان نبود؛ همان‌ها که کرور کرور خمس مال‌‌شان را می‌فرستادند اما بلد نبودند یا نمی‌توانستند جان‌شان را چطور فدا کنند تا حقّ اولیه‌ای مثل حق زندگی آزاد، به امام‌شان بازگردانده شود.


شاید به همین خاطر بود که وقتی داشتند موسی‌بن‌جعفر را از مدینه خارج می‌کردند تا به اسارت ببرند، وصیت ویژه‌ای از او نقل نشده غیر از این‌که از فرزندش علی خواست تا زمانی که خبر مرگ او را بشنود، هر شب پشت درب خانه‌ی پدرش بخوابد. همسران و دختران حضرت کاظم هم، تا چهار سال هر شب در راهروی پشت درب خانه ـ که به آن «دهلیز» می‌گویند ـ جای خواب علی‌بن‌موسی را پهن می‌کردند.


 کسی چه می‌داند؟ لابد از شأن خاندانی به بزرگیِ خانواده‌ی موسی‌بن‌جعفر، دور است که شبها بدون مردی که از آنها حفاظت کند، بخوابند... حالا شما راه کربلا تا کوفه و کوفه تا شام را به رخِ من نکشید. آن یک استثناء وحشتناک بود و قرار نیست که هر چه برای زینب کبری رقم خورد، برای فاطمه‌ی معصومه هم اتفاق بیفتد! ولی خب؛ قبول می‌کنم که شباهت‌هایی هم وجود دارد.

مثل آن «سه حرف اصلیِ» شوم که هم در روضه‌های حضرت کاظم پیدا می‌شود و هم در مصیبت‌های حسین. مثلا در وصف امام هفتم گفته‌اند: «ذی الساق *المرضوض* بحلق القیود* » یعنی ساق مبارکش با حلقه‌های زنجیر زندان، کوبیده و خُرد شده بود.

چند ده سال قبل هم، یکی از هم‌خانواده‌هایِ «المرضوض» این دفعه به شکل یک فعل ماضی، در قصر ابن زیاد استفاده شده بود: *نحن *رضضنا* الصدر بعد الظَهر...* ما با اسب، سینه را بعد از پُشت، خُرد کردیم....


ر... ض.... ض.... همان سه حرف اصلی است که هم‌خانواده‌هایش برای یک خانواده به کاربرده شده تا همه‌شان را بکوبند و خُرد کنند ...

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


شهادت امام موسی ابن جعفر علیه السلام را تسلیت عرض می کنم.

التماس دعا

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🖊: #محمدصادق_حیدری

#موسی_بن_جعفر
#شهادت_امام_موسي_كاظم
#امام_کاظم
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

حضرت امام خامنه ای:

▪️قدرت‌های مادی ناکامند

🏴قدرتهای مادّی هر چه انجام دهند، در نهایت ناکامند. ببینید زینب کبری سلام‌اللَّه‌علیها ، وقتی که اسیر در دست آن سلطان ظالم و سفّاک است، میگوید: هر کاری میتوانی بکنی، بکن؛ اما نخواهی توانست ما را از صحنه تاریخ بیرون ببری و راهمان را محو کنی تا بشریّت نتواند این راه را برود...کاری میکند که دشمن در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست.

#وفات_حضرت_زينب را تسلیت عرض می کنیم
التماس دعا

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

سرچشمه جودِ بیکران است جواد
صاحب دم و عیسایِ زمان است جواد
تا کور شود چشمِ همه بد گویان
محبوب‌ترین خلقِ جهان است جواد

میلاد با سعادت امام جواد(علیه السلام) مبارک باد.

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

🏴 تملق

#امام_هادی_ع
#خاندان_رحمت
#حدیث_روز

▪️سالروز شهادت امام هادی علیه السلام را تسلیت می گوییم

🔸بنیاد بین المللی امام رضا علیه السلام

🆔 t.me/ravaghe8
🆔 instagram.com/ravaghe8
🆔 instagram.com/imam.mehrabani

Читать полностью…

محمدصادق

پی نوشت:

اگر سوال این باشد که «بلوغ ایمانی زن در چه هنگامی رخ می‌دهد»، حدس من این است: وقتی عواطف خرج إعلای کلمه‌ی حق و تسکین دلِ مردانی شود که زندگی را بر مبنای جهاد در راه خدا بنا کرده‌اند و آتشفشان الحاد و التقاط بر آنها باریدن گرفته است؛ یعنی اگر معصومین در وصف امیرالمومنین گفته‌اند که «ارتش‌های شرک را شکست داد و لشگریان کفر را نابود کرد»، سرّش را باید در این کلام علی پیدا کرد که: «هرگاه به سیمای فاطمه نگاه می‌کردم، غم و اندوهم از بین می‌رفت.» تقدیم به مردی که جریان رهبری صدیقه طاهره در درگیری با کفر امروز را هم وجدان کرده بود و می گفت:


«من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور، غرب کانال ماهی، وسط میدان مین دیدم... وقتی هم که عراقی‌ها در کنار اروند ایستاده بودند و رزمندگان را با تیر می‌زدند، آن زمان هم سلاح کارگر ما حضرت زهرا (س) بود. »

تقدیم به شهید و یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه؛ به سردار ِ نائب عام حضرت ولی‌عصر و سپهسالار ولایت‌فقیه؛ حاج قاسم سلیمانی


@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

ناچاری‌هایی برای تعظیم خاضعانه‌تر 
[برای مُریدِ «غزل» و مربّی ِ «رباعی»] 

پیامبری که مکارم اخلاق در برابرش زانو زده و حلم و تحمّل پیش پایش خم شده، اگر به یک بچّه بگوید «او وزغ پسر وزغ است»، حتماً حجم متراکمی از کثافت و رذالت را به چشم خود دیده و عاقبت پر از عناد و عداوتش را به او خبر داده تا شاید برگردد. چون وزغ همان حیوانی است که از دم و بازدمِ بی‌مقدارش هم فروگذار نمی‌کرده و در آتش نمرود می‌دمیده تا ابراهیم بیشتر بسوزد. 
شاید به همین دلیل بود که وقتی نواده‌ی ابراهیم در حجاز قیام کرد، «حَکَم بن ابی‌العاص» آن‌قدر پیامبر را مسخره کرد و مثل همان وزغ، به آتشی که قریش برای محمّد افروخته بودند، دمید که نبیّ‌خدا او را از مدینه بیرون کرد و وقتی پسرش «مروان بن حکم» را دید، فرمود: «او وزغ پسر وزغ است.» پدر و پسر به حدی در تاریکخانه‌های ظلمات فرو رفته بودند که حتی خلیفه‌ی اول و دوم هم جرأت نکردند تا شفاعت عثمان درباره‌ی «مروان» بپذیرند و او را به مدینه راه دهند. اما خلیفه‌ی سوم وقتی روی مرکب غصبی‌ش پرید، دخترش را به مروان سپرد تا تبعیدیِ دوران پیامبر، داماد خلیفه شود و آن‌قدر در دارالخلافه بتازد که یکی از بهانه‌های مخالفان برای کشتن عثمان جور شود.  

بعد از آن، گرچه مروان با پسر ابوطالب بیعت کرده بود، غائله‌ی جمل را به راه انداخت اما «شترِ» آن زن به خاک افتاد و «وزغ» هم اسیر شد. حسنین شفاعتش کردند و پدرشان قبول کرد اما گفت: «نیازی به بیعتش ندارم؛ دستش دست یهودی است و اگر با دست بیعت کند، با پشت‌ش آن را می‌شکند ... او پرچم گمراهی را به دوش خواهد کشید» معاویه که به سلطنت رسید، مروان برای سبّ علی پیشتاز شد و در مقابل چشمان حسن‌بن‌علی، تا جایی در شهر پیامبر لجن پراکند که پسر ابوسفیان، فدک را به او بخشید و «تبعیدشده از مدینه»، برای چند سال «امیر مدینه» شد. وقتی هم که نامه‌ی یزید به والی مدینه رسید و از اهل شهر بیعت خواست، مروان از «ولید بن عتبه» خواست تا حسین را ـ همان که بعد از جمل شفاعتش کرده بود و هنوز حتی به سوی کوفه حرکت نکرده بود ـ بکشد...

اگر همه‌ی این‌ها را گفتم و تمامی این خطوط را به نام نجس مروان آلوده کردم، از روی ناچاری بود. چون تا درکی از عمق ضلالت پیدا نکنیم، عظمت نور معلوم نمی‌شود. حالا شاید بهتر بتوانیم در مقابل آن شیرزن و روضه‌هایش خم شویم. شیرزنی که در بقیع، مجلس به راه می‌انداخت و طوری برای «عباس»ش روضه می‌خواند که سیاه‌ترین قلب را می‌سوزاند و «مروان» را هم به گریه می‌انداخت. همسر علی باید هم اهل اعجاز باشد و با توسل به نور شوهرش، قرآن را هر روز، تر و تازه کند. خدا گفته: «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره أو اشدّ قسوه...» اما امّ‌البنین است دیگر؛ دل شقیِّ معروفی مثل مروان را هم می‌شکافد و آب چشم او را از درون قلبش بیرون می‌کشد و با روضه‌هایش آیات قرآن را کامل می‌کند: «... و إنّ منها لما یشّقّق فیخرج منه الماء» ... مگر شوخی است؟ تاریخ باید شهادت بدهد که ائمّه‌ی ضلالت چطور در برابر عظمت علیامخدّرات علوی به انفعال افتاده‌اند ...      
_____

چند وقتی است که به «محسن رضوانی» بدهکار شده‌ام. بدهکار چند بوسه به دست‌هایش به خاطر شعری که در آن، چهار فداییِ ام‌البنین را در قالب یک رباعی معرفی کرده:

رباعی گفتی و تقدیمِ سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی

رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضرب‌المثل کردی

فرستادی به قربانگاه اسماعیل‌هایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی

کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی

رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اعرابشان را بی‌محل کردی 

می‌شود چند حرف از آن مصرع‌های تکّه‌تکّه‌شده‌تان را به ما هم یاد بدهید تا ما هم کمی وفا و ادب یاد بگیریم و با آستان‌بوسیِ  پسران شما عباس و عبدالله و جعفر و عثمان، خرجِ پسر زهرا  شویم؟ 
🆔 @msnote

Читать полностью…

محمدصادق

سلام علیکم
وقتتون بخیر


عزیزانی که توی طرح اکرام ایتام شرکت می کردند، بسم الله...

6037998903972551

بانک ملی به نام طرح اکرام دو فرزند

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••


🏴 مردی که به قول زیارت جامعه کبیره، «التامّین فی محبه الله» و «المخلصین فی توحید الله» است و تمام وجودش را توحید و حبّ خدا پر کرده، عشق را طور دیگری معنا می‌کند. طور دیگر؟! همان طوری که به پیامبر گفت وقتی فردای ازدواج از علی پرسیده بود: «همسرت را چگونه یافتی؟» و علی در پاسخ، چه موحّدانه محبوبه‌اش را معرفی کرد: «بهترین یار بر طاعت خدا».


البته که عظمت این پاسخ را کسی جز نبی‌اکرم درک نمی‌کرد؛ پیامبری که می‌گفت: «قرّه عینی فی الصلاه» و بعد به فاطمه‌اش هم می‌گفت: «یا قرّه عینی» و انگار به همان اندازه‌ای که ارتباط با خدا نورچشمش بود، زندگی با فاطمه و ارتباط با جمال الهی و دیدن زیبایی خدا از آینه‌ی فاطمه، چشمش را روشن می‌کرد.


خلاصه من حدس می‌زنم که محمّد و علی خیلی خوب می‌دانستند وابستگی خداپرستیِ‌شان به فاطمه تا به کجاها اوج گرفته.


...............

شاید به خاطر همین بود که پیامبر سه روز مانده به شهادتش، علی را به کناری کشید و گفت: «تو را به دو گُلم یعنی حسن و حسین سفارش می‌کنم [چون به جز آنها کس دیگری برایت نخواهد ماند] پس به زودی، دو رکن‌ وجودت از هم پاشیده خواهد شد.» و بعد تسکینش داد که: «خدا جایگزین من برای توست.»

خیلی زود، اولین رکن علی رفت و علی،
بی‌پیامبر شد. کمی بعد هم رکن دوم شکسته شد، و علی بی‌فاطمه. همه وجود علی را تکه‌تکه و پاره‌پاره کردند و حالا کسی نمانده بود جز خود خدا که باید جای خالی فاطمه را برای علی پُر می‌کرد.

اصلا روایت شیخ صدوق که «علی، در یک شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواند» باید همین‌جا معنا شود آن هم در کنار روایت شیخ کلینی: «هر گاه چیزی علی را به سختی و نگرانی می‌انداخت، به نماز پناه می‌برد.» انگار هر یک شبانه‌روز زندگی با فاطمه‌ای که «بهترین یار بر طاعت خدا» بود، به اندازه هزار رکعت نماز، علی را به خدا بیشتر نزدیک می‌کرد و حالا که همه وجودش را متلاشی کرده بودند و فاطمه را، رکن توحیدش را، تکیه‌گاه عبودیتش را از او جدا کرده بودند و به سخت‌ترین سختی افتاده بود، باید پناه می‌برد به هزااااار رکعت نماز در یک روز....

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


اصلا می‌شود عقلانیت عاجز بشر را توجیه کرد تا از این به بعد اگر خواست «فاطمه» را تعریف کند، این طور دست و پا بزند: «جای خالی‌ش، روزانه هزار رکعت نمازِ مردی را می‌طلبید که یک ضربت شمشیرش، از عبادت جن و انس برتر بود.»


#و_ما_ادراک_ما_لیله_القدر

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🖊: #محمدصادق_حیدری

#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#حضرت_زهرا
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

▪️مادر غمخوار ▪️

مداحی #مهدی_رسولی به مناسبت ایام فاطمیه


#حضرت_زهرا
#حضرت_فاطمه
#فاطمیه
#فاطمه


التماس دعا
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••


▪️ساده‌سازیِ یک روضه‌ی پیچیده▪️ 


🏴خدا هم اگر نگفته بود، خودمان با این همه زیبایی‌های طبیعی و تکوینی، عشق‌بازی می‌کردیم و بخش بزرگی از عمر و پول و حیثیت‌مان را خرج‌شان می‌کردیم. چه برسد به این‌که خودش، کلّی از «جمال» و «زینت» و «حُسن» در کتابش برای‌مان گفته. از «لکم فیها *جمال* » که در توصیف همراه شدن‌مان با طبیعت است؛ تا «إنّا جعلنا ما علَی الارض *زینه* لها» و « *زینّا* السماء الدنیا بمصابیح» که زیباییِ آسمان و زمین را حکایت می‌کند. در آخر، از جریان «حُسن» در بین تمامی آفریده‌هایش خبر داده و کار را تمام کرده: «الذی *أحسن* کلّ شیء خلَقه»: خدایی که هر چیزی را آفریده، زیبا آفریده. 

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🏴اما به نظرم، در توضیح این آیات باید خیلی احتیاط کرد. چرا؟ به خاطر حرف کسی که تمام علم قرآن، از قلب پیامبر به قلب او منتقل شده و نور ولایتش در وجود همه‌ی مخلوقات جاری شده. به خاطر حال کسی که در اوج احساس هم، در قُلّه‌ی عقلانیت ایستاده. یعنی به خاطر روضه‌ای که علی بعد از دفن زهرایش برای پیامبر خواند:
*ما أقبح الخضراء و الغبراء یا رسول‌الله*
«بعد از فاطمه، چقدر آسمان و زمین زشت شده است؛‌ای پیامبر خدا!»

مگر حقیقت قرآن در گفتار و رفتار علی مجسم نشده؟ پس همه‌ی آن آیات زیبایی را باید بر اساس این حدیث شیدایی تفسیر کرد.


🏴البته عقل غیرمعصوم در برابر این حقائق، کاری از دستش بر نمی‌آید مگر برداشتی ساده‌انگارانه از مسائل پیچیده. نمی‌دانم؛ شاید در این وانفسای نادانی، تعریفِ نبیّ‌اکرم از پاره‌ی تنش راهگشا باشد: «لو کان *الحُسن* شخصاً لکان فاطمه* «اگر امکان داشت که همه‌ی زیبایی و حقیقت آن، به شکل یک انسان در بیاید، می‌شد فاطمه.»
اگر زیبایی و ظرافت و لطافتی در دنیا دیده می‌شد، بند به وجود زهرا بود و حُسن و جمال و زینت تنها وقتی در مخلوقات جاری می‌شد که اراده‌ی دختر پیامبر به میان می‌آمد. پس عجیب نیست که علی سر از مزار فاطمه بردارد و تمام دنیا را زشت ببیند. ببیند که با شکستن پهلوی زهرا، یک پایه‌ی خلقت شکسته شده و دنیا بدون منشأ زیبایی، دارد تلو تلو می‌خورد و لَق می‌زند. وقتی حقیقتِ حُسن زیر خاک برود، نباید شکّ کرد که عالَم، مقهور قُبح شده است. انگار علی بعد از مصیبت زهرا، جهان را شهود کرد و حاصل مکاشفه‌اش این‌قدر سنگین بود که فقط می‌توانست با پیامبر در میان بگذارد: «ما اقبح الخضراء و الغبراء یا رسول‌الله ...»

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🏴اصلاً من یک پیشنهاد می‌دهم؛ می‌گویم حتی اگر قرار است قرآن فقط با قرآن تفسیر شود، بعد از شهادت صدّیقه‌ی کبری باید تمام آیات جمال و حسن و زینت را زیرمجموعه‌ی این آیه قرار داد:
*ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی الناس*
فساد در خشکی و دریا آشکار شده بخاطر آنچه که «دست‌های مردم» فراهم آورده.
می‌دانید که؟ «دست‌های مردم»؛ دست‌های بعضی از مردم مدینه، سنگین بوده و بدجور با گونه‌های حُسن و جمال تا کرده‌اند. بعد از آن، زمین و آسمان زشت شده و خشکی و دریا به آتش کشیده شده و فساد، سر و روی‌مان را گرفته است ...

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


🏴 «امّ‌الائمّه» به فکر ما بود و حُسن و جمال را برای فرزندانش به ارث گذاشت. یعنی بعد از زشت شدن دنیا، امیدِ «زیبایی» به «پسران فاطمه» بود؛ اما امروز تک‌تک‌شان را از دست داده‌ایم و در وضعیتی هستیم که هر جمعه باید بگوییم: «این السبیل بعد السبیل؛ این الخیره بعد الخیره؛ این بقیه‌الله ...». شما را نداریم و دل‌های‌مان را به جاهای دیگری بُرده‌اند و به اسم فهم عقلاء، تجارب بشری و دستاوردهای مدرن، میل و پسندِ امّت پیامبر را عوض کرده‌اند و ذائقه و زیبایی‌شناسی ما را تغییر داده‌اند.
حالا بدون شما، برای رسیدن به زندگی زیبا و زیبایی‌های زندگی سگ‌دو می‌زنیم... همین‌قدر نفهم ... همین‌قدر بدسلیقه ... همین‌قدر بی‌امام ...

       ••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🏴پی‌نوشت: من نمی‌دانم #کاظم_بهمنی ، از این شعر دقیقا چه مقصودی داشته اما من آن را بنا بر تخیّلی که از مکاشفه‌ی امیرالمومنین برای‌تان نوشتم، زمزمه می‌کنم: 

همین که روح زخمی‌ت سبک شد از لباس‌ها 
زدند روی دست‌شان مکاشفه‌شناس‌ها

تو درد و روضه نیستی تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران پرت شود حواس‌ها


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🖊: #محمدصادق_حیدری

#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#حضرت_زهرا
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی

🔰 بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیةالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه‌ی علمیه و حوزه‌ی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه‌ی دینی و نگارش کتب راه‌گشا، و در تربيت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابي در همه‌ی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کم‌نظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهد بلند مدت است.
اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزه‌ی علمیه تسلیت عرض میکنم و علّو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۳ دی ماه ۱۳۹۹

💻 @msnote

Читать полностью…

محمدصادق

🏴انا لله و انا الیه راجعون

⚫️در سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی، آیت‌الله مصباح‌یزدی هم آسمانی شد.

رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض می‌کنیم.

#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#عمار_انقلاب
#قاسم_سليماني
#سردار_دلها
#مرد_بصیرت

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••


خُرده‌گمانه‌هایی درباره‌ی

«و تحت ظلّ عفوک قیامی»


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••



🔸تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه🔸



••─━⊱✦▪️✦⊰━─••




🔹وسط دلبری‌های «ابوحمزه» در سحرهای ماه مبارک، فرازی بود که چشمک می‌زد و چالش درست می‌کرد و چرا و چطور راه می‌انداخت: «و تحت ظلّ عفوک قیامی... برخاستن و بلندشدن و ایستادن و برپاشدنم زیر سایه عفو توست...» و من لات‌بازی در می‌آوردم و وسط گریه‌های بقیه، توی ذهنم بحث می‌کردم و گیر می‌دادم که: «چیزی که زیر سایه عفو خداست، گناهان ماست و نه ایستادن‌مان. بلندشدن و ایستادن و بقیه‌ی کارهای روزمره‌ی ما بیشتر زیر سایه قدرتی که خدا به ما داده، جا می‌شود تا عفو خدا.
مثل نماز که قیام‌مان را به قوّت و قدرت او ربط می‌دهیم و می‌گوییم بحول الله و قوّته اقوم و اقعد. پس عفو این وسط چه کار می‌کند و...»




••─━⊱✦▪️✦⊰━─••




🔹 اما کمی که بزرگتر شدم و از اساتید یاد گرفتم که کلمات سیدالساجدین و پدران و فرزندانش، مثل ما عُرف‌زده‌های سطحی‌نگر نیست و چند لایه دارد، گفتم شاید بشود این فراز را هم طور دیگری معنا کرد.
مثلا بیایم و حالت‌هایی غیر از ایستادن و بلندشدن را در نظر بگیرم تا شاید نقش «عفو» معلوم شود. حالت‌های غیر از قیام و ایستادن؛ مثل حالت به‌خاک‌افتادن و زمین‌خوردن: «فتری القوم فیها صرعی... (حاقه/7) قوم عاد را بعد از طوفان عذاب می‌بینی که زمین‌خورده و به خاک‌افتاده‌اند.» حالت‌هایی غیر از قیام و ایستادن؛ مثل به‌زانوافتادن و زانو زدن: «فو ربّک لنحشرنّهم و الشیاطین ثمّ لنحضرنهم حول جهنم جثیاً (مریم/68) به پروردگارت قسم که آنها را به همراه شیاطین محشور می‌کنیم و دور و بَر جهنم در حالی که زانوزده هستند، احضار خواهیم کرد»
حالت‌هایی مثل به‌خاک‌افتادن بعد از عذاب و زانوزدن در کنار جهنم در آن دنیا، حالت‌های غیر از ایستادن بودند که در سایه دوری از رحمت و عفو الهی و بخاطر دشمنی با خدا شکل گرفته بودند.




••─━⊱✦▪️✦⊰━─••




🔹در این دنیا هم، حالت‌هایی غیر از ایستادن و بلندشدن هست که همه‌شان در دوری از عفو خدا و فرار از مهربانی اولیائش ریشه دارند: حالت‌هایی مثل نشستن و خانه‌نشینی: «وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِینَ (توبه/86) و چون سوره اي نازل شود که: به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد کنيد؛ ثروتمندان و قدرتمندان [منافق] از تو اجازه مي خواهند و مي گويند: بگذار که ما با کسانی باشیم که در خانه نشسته‌اند» و خدا هم در پاسخ‌شان می‌گوید: «و طبع علی قلوبهم... بر دل‌های‌شان مُهر زده شده.»
حالت‌هایی مثل سنگین‌شدن و به‌زمین‌چسبیدن: «یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ‏ إِلَى الْأَرْض‏ (توبه/38) ای مومنان! شما را چه شده که وقتی گفته می‌شود در راه خدا و جهاد بسیج شوید، سنگین شده‌اید و به زمین میل پیدا کرده‌اید؟»
و بعد خدا به این سنگین‌های چسبیده به زمین، وعده عذاب می‌دهد و «الَا تنصروه فقد نصره الله» می‌گوید و بی‌نیازیش را از کسانی که در جهاد به یاری رسولش نرفته‌اند، فریاد می‌کند.  




••─━⊱✦▪️✦⊰━─••




@msnote

ادامه👇👇👇

Читать полностью…

محمدصادق

این نُه دی فتح و یوم الله ماست
افتخار مردم آگاه ماست
روز خیل رهروان با وفاست
جلوه گاه قدرت دست خداست

امام خامنه ای: «مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال(سال ٨٨) هم در تاریخ ماند.»

نهم دی ماه روز بصیرت و میثاق امت با ولایت و روز اعلام برائت از فتنه و فتنه گران گرامی باد.

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

ای آن که مَلک بوده به درگاه تو دائم
جبرئیل شده بر حرم و کوی تو خادم

در عشق نباشد به جز از مهر تو لازم
عالم به فدایت شود ای حضرت کاظم(ع)

🏴 فرا رسیدن سالروز #شهادت_امام_موسی_کاظم علیه‌السلام را تسلیت عرض میکنیم

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••


▪️تفسیری به روز از «شرک» و «در هم ریختنِ آسمان، زمین، کوه‌ها»

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


▪️یک/ کفر و شرک در هر دوره‌ای، رنگ تازه‌ای می‌گیرد و نیرنگ نویی رو می‌کند؛ در مقابلش، توحید و خداپرستی هم جلوه‌های جدیدی به نمایش میگذارد. احتمالاً اباعبدالله روز عاشورا داشت همین را به ما و تاریخ می‌گفت:

_ «هنگامی که تعدادی از اصحاب حسین کشته شدند، او با دستش بر محاسنش زد و شروع کرد به گفتن این جمله: اشتدّ غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولداً... خشم خدا بر یهود شدت گرفت آنگاه که ادعا کردند خدا، فرزندی دارد. و بر نصاری، آنگاه که تثلیث و سه‌گانه‌پرستی پیشه کردند. و بر مجوس، آنگاه که خورشید و ماه را پرستیدند. [و امروز] خشم خدا شدت گرفته بر قومی که متحد شدند برای کشتن ِ پسرِ دخترِ پیامبرشان.» (لهوف/ص 101)

آن روز، کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ شده بود عین کفر و شرک...


▪️دو/ خدا در قرآنش چند بار درباره کسانی که برایش فرزند تراشیده‌اند، صحبت کرده. اما یکجا برای آن که عمق فاجعه را نشان بدهد، عکس‌العمل طبیعت را در مقابل این ادعای کفرآمیز و شرک‌آلود توضیح داده:

«تکاد السماوات یتفطّرن منه و تنشقّ الارض و تخرّ الجبال هدّاً أن دعوا للرحمان ولداً... نزدیک است که آسمان‌ها پاره پاره شوند و زمین بشکافد و کوه‌ها در هم بشکنند و فرو بریزند بخاطر این‌که برای خدا ادعای فرزند کرده‌اند.» (مریم/90)


▪️سه/ می‌گویند زینب برای زنان کوفه، تفسیر قرآن می‌گفته ولی من این نقل را در کتاب معتبری ندیده‌ام. لازم هم نیست؛ وقتی عصر عاشورا همین کار را برای همه مردان و زنان جهان و برای تاریخ انجام داده. وقتی که عینیّت توحید را دید که به زمین افتاده و شرک و کفر به او حمله‌ورند؛ وقتی کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ وقتی خشم خدا داشت می‌وزید، وقتی عکس العمل طبیعت را شهود کرد؛ وقتی....: «هنگامی که حسین از اسبش بر زمین افتاد، زینب از خیمه خارج شد و فریاد زد: لیت السماء اطبقت علی الارض لیت الجبال تدکدکت علی السهل... کاش آسمان بر زمین می‌افتاد، کاش کوهها تکه‌تکه می‌شدند و در دشت می‌پاشیدند» (لهوف/ص 125)

انگار زینب داشت قرآن را به روز تفسیر می‌کرد و جریان توحید را به تصویر میکشید...

«ان دعوا للرحمان ولدا» در سوره مریم که نتیجه‌اش، در هم ریختن آسمان و زمین و کوهها بود، ایستاده بود کنار «اشتد غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولدا...» و داشت «قومی که متحد شده اند برای کشتن پسر دختر پیامبرشان» را نگاه می‌کرد و برای زینب زار میزد که از در هم ریختن آسمان و زمین و کوهها روضه می‌خواند...


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


_ تفسیر «شرک امروزین» را روشن‌تر از همیشه به قلب «نوّاب عامّ»ت بتابان؛ زینب!

••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🖊: #محمدصادق_حیدری

#وفات_حضرت_زینب
#زینب

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

سلام علیکم
وقتتون بخیر

❤️عیدتون مبارک❤️

عزیزانی که توی طرح اکرام ایتام شرکت می کردند، بسم الله...

6037998903972551

بانک ملی به نام طرح اکرام دو فرزند

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

@nazarsanjidaramad

سلام.‌لطفا توی نظر سنجی کانال بالا شرکت کنید. نیاز به عضویت در کانال نیست و حدود یک دقیقه وقتتون رو میگیره
ممنون

Читать полностью…

محمدصادق

⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم

حلول ماه پر خیر و برکت #رجب المرجب و میلاد امام محمدباقر علیه السلام مبارک

🌸 🍃 🌸 🍃 🌸

#امام_باقر
#میلاد_امام_محمد_باقر
#ماه_رجب

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

*در گیر و دارِ گزینش گمانه‌ها ...*


لقب‌هایی که ما به همدیگر می‌دهیم اگر از روی تمسخر و تحقیر نباشد، بخاطر تأثیری است که هر کدام‌مان در تأمین نیازهای مادّی و دنیایی داریم. اما لقب‌هایی که خدا برای عزیزترین‌هایش انتخاب می‌کند، حکایت دیگری دارد. از عمق خلقت تا روبنایی‌ترین لایه‌های آن، تحت سیطره‌ی این القاب است و جریان هدایت و عبادت، از ابتدای آفرینش تا خلود در بهشت و جهنم، با این اسم‌ها مدیریت می‌شود: اللهم انی اسئلک باسمک ...



گمانه‌ی من این است که لقبِ «سیده نساء العالمین» هم به این قضایا مربوط است. خدا «سروری زنان جهان» را به فاطمه داده و «زن» هم به ظرافت و لطافت و احساس و عاطفه و محبت و مهربانی‌ش شناخته می‌شود. انگار که هر کدام از این اوصاف در زنی پیدا شود، از زهرا نشأت گرفته و «امامتِ احساسات» و «ولایت عواطف» و «رهبری زنان» در طول تاریخ، به دردانه‌ی پیامبر سپرده شده. این ولایت و سیادت و ریاست هم بی‌حکمت نیست؛ فاطمه از پیچیده‌ترین امتحانات عبور کرده تا ثابت شود که هیچ‌کس جز او تاب به دوش کشیدنِ این مسئولیت را ندارد:


از زمانی که این دنیا هنوز خلق نشده بود: «یا ممتحنه امتحنک الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره» تا دوره‌ای که قریش، محمّد را در مکّه دوره کرده بودند و زهرا در کنار پیامبر، مقابل کل جامعه ایستاده بود و عواطفش را طوری برای پدر خرج کرده بود که سیده‌النساء، ام‌ابیها شد. حتی وقتی «لا تجعلوا دعاء الرسول کدعاء بعضکم بعضا» نازل شد و خدا دستور داد که پیامبر را مثل خودتان صدا نزنید، «یا أبتِ» های او به «یا رسول‌الله» تبدیل شد تا خصوصی‌ترین محبّت‌هایش هم از امر و نهی الهی رنگ بگیرد اما پدرش گفت: «این آیه برای تو و نسل تو نیست؛ برای جفاکاران قریش است. تو همان یا أبت بگو که قلبم را زنده‌تر می‌کند و خدا را راضی‌تر.»



از دورانی که حداقل بیست و چند بار، همسرش را راهی جنگ با کفار کرد و ستون خیمه‌ی دل سپهسالار اسلام شد که علی در هیچ جنگی به دشمن پشت نکند تا وقتی که در هنگام بارداری خبردار شد که کودکش به دست امّت پیامبر کشته می‌شود؛ گرچه آگاهی از شهادت حسین آن هم قبل از ولادتش به حدّی سوزناک بود که خدا آیه‌ی پانزدهم سوره‌ی احقاف را نازل کرد و با «حملته امّه کرها و وضعته کرها» حال زهرا را توصیف کرد و قرآن را هم از روضه‌ی او بی‌نصیب نگذاشت اما باز هم فاطمه گفت: «رضیتُ عن الله عزّوجلّ». در آخر کار هم، گوش به فرمانِ اول‌مظلوم، قاتلانش را به خانه‌اش راه داد [یک چیزی می‌نویسم و یک چیزی می‌خوانید] و به شوهرش گفت: «البیت بیتک و الحُرّه زوجتک فافعل ما تشاء»...



فاطمه‌ای که از شدّت لطافت و ظرافت روح، در «مَهبط الوحی» با فرشتگان خو گرفته بود و در «مُختلَف الملائکه» زندگی می‌کرد و بخاطر مصاحبت با مَلک وحی «محدّثه» نام گرفته بود، در همه‌ی این صحنه‌ها و مصیبت‌ها نه تنها منفعل نشد و کم نیاورد که محبّت و عاطفه و احساسش را به ظریف‌ترین شکل و پیچیده‌ترین وجه، در راه مبارزه با کفر و نفاق خرج کرد تا به زنان دنیا نشان دهد که این سرمایه‌ی اصلی زن، باید برای چه چیزی و در کجا و چگونه فدا شود. این حجم از مهر و محبّت زنانه آن‌قدر دقیق و همه‌جانبه در راه خدا به کار گرفته شده که روایتِ «إن الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها» کتب حدیثی را پُر کرده است و به «نساء‌ العالمین» یاد می‌دهد که برای متعادل‌شدن حساسیت‌ها و احساسات‌شان باید به کدام «سیّده» پناه ببرند...



صبر کنید! هنوز گمانه‌هایم تمام نشده! ولی نمی‌دانم چطور باید از بین آنها گزینش کرد و دقیق‌ترین‌هایش را انتخاب کرد. همچین مواقعی این شعر خوش‌آهنگ را زمزمه می‌کنم که کار را به خود خدا و کلماتش می‌سپارد: اگر مقاماتی را که درباره‌ی فاطمه گفته شده، تصدیق نمی‌کنی از این آیات قرآن سوال کن


فان لم تصدّق ما اقول و لا تدرى
فسل «آيه القربى» و سل «آيه الاجرِ»
و سل «آيه الوُدّ» و سل «ليله القدرِ»
و سل «آيه الكوثر» و سل «سوره الدهرِ»


پی‌نوشت:👇👇👇



@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

▪️هوای این خونه ، مثل زمستونه ▪️

مداحی #مهدی_رسولی به مناسبت ایام فاطمیه


#حضرت_زهرا
#حضرت_فاطمه
#فاطمیه
#فاطمه


التماس دعا
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

مداحی #میثم_مطیعی به مناسبت ایام فاطمیه


#حضرت_زهرا
#حضرت_فاطمه
#فاطمیه
#فاطمه


التماس دعا
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

فرارسیدن ایام سوگواری و شهادت حضرت‌فاطمه‌زهرا(س) بر شما مخاطبین گرامی تسلیت باد.


▪️چند وقتیست سرم روی تنم می افتد ▪️

مداحی سوزناک حاج محمود کریمی به مناسبت ایام فاطمیه


#حضرت_زهرا
#حضرت_فاطمه
#فاطمیه
#فاطمه


التماس دعا
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••

▪️ ناموس خدا▪️


🏴 تا همین چند وقت پیش فکر می‌کردم این که می‌گویند «حضرت زهرا ناموس خداست» یک حرف ذوقی و قشنگ است که مداح‌ها برای ابراز ارادت‌شان، این طرف و آن طرف تکرار می‌کنند. تا اینکه روایات ذیل آیه‌ی «الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب» را دیدم. فرموده بود طوبی اسم درختی است در بهشت که ریشه‌اش در خانه‌ی بهشتی علی است و شاخه‌هایش تا خانه‌های بهشتی همه‌ی مومنین امتداد دارد.  وقتی خطبه‌ی عقد بین امیرالمومنین و حضرت زهرا خوانده شد، این درخت درّها و یاقوت‌ها و زمرّدهایش را بر سر چهل هزار فرشته‌ای ریخت که شاهد عقد بودند؛ پیامبر خطبه‌خوان بود و خداوند، ولیّ.

 ولیّ در عقد همان کسی است که اجازه‌ی عقد دختر به دست اوست و قبول می‌کند که ناموسش به همسری ِ داماد در بیاید.


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
🏴 چیزی که ما مردها را از خود بیخود می‌کند، هتک ناموس است. دنیا را جلوی چشم‌مان تار می‌کند اما تیره نمی‌کند که سرخ می‌کند؛ چون خون، جلوی چشم‌مان را می‌گیرد. چهارستون بدن‌مان را می‌لرزاند و تن‌مان داغ می‌شود. انگار که هیچ چیز دنیا سر جایش نباشد و تو بخواهی همین وضعیت به هم ریخته را هم زیر و رو کنی. حالا هر چقدر روحیه‌ی زن ظریف‌تر باشد و طرف مقابل لات‌تر و رذل‌تر؛ اوضاع وحشتناک‌تر می‌شود.

🏴شاید برای شما بی‌ربط باشد اما برای من، از همین جاست که توحید به عینی‌ترین‌ شکلش ثابت می‌شود و به خودم می‌گویم پس خدا چیزی هست غیر از همه‌ی ما:
ناموسش ـ که همه‌ی زنان عالم لطافت روح‌شان را از او می‌گیرند ـ در مقابل تندخوترین ِ اشقیاء قرار گرفته و ....
.... و بعد از این همه، زمین هنوز سر جایش هست و آسمان فرو نیفتاده و این دنیای بی‌غیرت هنوز نفس می‌کشد و کسی آن را به هم نریخته است.

🏴حتماً بخاطر همین بوده که وقتی آن یهودی، علی را دست‌بسته دید، شهادتین را گفت و اعتراف کرد که: این دست‌های بسته، همان دستی است که در خیبر را کَند و راه را برای همین‌ها که الان دوره‌اش کرده‌اند، باز کرد. طوفان قدرت این دست‌ها همه چیز را مثل کاه به هوا می‌فرستاد و الان که با طناب آشنا شده و از طوفان خبری نیست، حتماً به کسی وصل است که صبر او حدّی ندارد. همان کسی که می‌گوید: فمهّل الکافرین أمهلهم رویدا ...


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


🏴اما یک حقیقتی این وسط هست که از جنس بی‌غیرتی ماست و ناموس‌خواهی‌مان را بدجور لکّه‌دار می‌کند. ما تازه اگر خیلی خوب باشیم و با دنیا عشق و حال نکنیم، باز هم به این دین‌داری ِکذائی‌مان دلخوشیم و اصلاً برای‌مان مساله نیست که چه سهمی داریم در اینکه: هزار و چهارصد و بیست و پنج سال از آن روزها گذشته و خداوند هنوز انتقام ناموسش را نگرفته  ...

خلاصه کنم

فرازی هست در دعای ندبه که باید با خجالت و سرافکندگی ِ یک آدم بی‌غیرت خوانده شود؛ همان جایی که می‌گوییم: این ابن فاطمه الکبری


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🖊: #محمدصادق_حیدری

#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#حضرت_زهرا
#ناموس_خدا
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

⭕️ چرا #آیت‌الله_مصباح را تکریم می‌کنیم؟

پاسخ را از رهبری بخوانید:
«تشخیص دقیق خود را در روزی که الزام باشد، بی‌درنگ به میدان می‌آورد و در این راه سرزنش و زخم زبان دیگران را به چیزی نمی‌گیرد. در واقع تکریم حضرت آقای مصباح تکریم #راه_حق و نشان دادن #مصداق والگوی شایسته است»

#عمار_انقلاب
#بصیرت
#مرد_بصیرت


@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

🔹نشستن و خانه‌نشین شدن در وقت جهاد یا سنگین‌شدن و به زمین‌چسبیدن در هنگامه یاری اولیاء خدا، خیلی‌ها را از «قیام» و بلندشدن و ایستادن و به پاشدن دور کرده و این‌قدر همه‌گیر است که بشریت را بدبخت کرده و کرور کرور آدم‌ها را دچار به‌خاک‌افتادگی در عذاب یا زانوزدن‌ در کنار جهنم کشانده. این مریضی و این فلج خطرناک و همه‌گیر فقط با عفو و بخشش و رحمت خدا درست می‌شود و فقط اوست که می‌تواند مایی که بر سفره دنیا نشسته‌ایم و این‌قدر خورده‌ایم که سنگین شده‌ایم را بلند کند یا به تعبیر دلبری‌های ابوحمزه: «و تحت ظلّ عفوک قیامی»... 




••─━⊱✦▪️✦⊰━─••




🔹_ تقدیم به مرد #قیام ، ایستاده در غبار قاعدین و استوار در برابر طوفان دنیا برای دفاع از اولیاء خدا، همو که بعد از آن همه مجاهدت در وصیت‌نامه‌ش از این نوشت: 

«خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد... اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من... این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم.» و تقدیم به همشهریان غیور و مظلومش که در تشییع جنازه‌اش، که ایستاده در میانه فشار جمعیت جان دادند؛ گرچه خیلی‌ها به یادشان نباشند.



••─━⊱✦▪️✦⊰━─••



🔹 از طرف امثال من که با نادانی یا ناتوانی، با معجونی از خلأ تئوریک و فقدان جرأت و جربزه در جهاد فرهنگی و جنگ اقتصادی، قدرت کمتر برای خودی و دست برتر برای دشمن درست کردیم و ناخواسته مانع قصاص خونش شدیم و «تمرین دسته‌جمعی انتقام» را _ که مقدمه بازگشت منتقم است _ عقب انداختیم. اما هنوز به عفو و رحمت و گذشت خدا امیدواریم که به قول اباعبدالله در دعای عرفه: «ام کیف لاتحسن احوالی و بک قامت... چطور حالم خوب نشود در حالی که به لطف تو برپاشده» یا به قول فرزندش در صحیفه سجادیه: «و اجعلنی اسوه من أنهضته بتجاوزک عن مصارع الخاطئین... مرا اسوه‌ی کسانی قرار بده که به خاک‌افتاده‌ ی خطا بودند اما تو با گذشت‌ت، آنها را از خاک بلند کردی.» از طرف به خاک‌افتادگانِ خطا و اهالی دنیا که با امید به عفو خدا، دنبال قیام و پیداکردن راه انتقام هستند؛ تقدیم به سردار نائب عامِ حضرت ولی‌عصر، سپهسالار ولایت‌فقیه؛ به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه، حاج قاسم سلیمانی... 



••─━⊱✦▪️✦⊰━─••


🖊: #محمدصادق_حیدری

#حاج_قاسم
#شهید_سلیمانی
#قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
#جمعه_ناک
#سردار_دلها
#قاسم_سليماني
#انتقام_سخت
@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••


🔅فراموش نکرده ایم...🔅


🔹 نه دیِ عزیز دوباره رسید. بله! ما فراموش نمی‌کنیم ضربه‌هایی را که به عزیزترین دارایی‌های‌مان وارد شد اما «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی»
می‌خواهم بگویم ما یک چیز را فراموش کرده‌ایم و آن پاسخ دقیق و تفصیلی به این سوال است که: چرا این طور شد؟ چرا بخش قابل توجهی از مدیران نظام در مقابل آن قرار گرفتند؟ چه کار باید کرد که دیگر این طور نشود؟ یعنی چطور می‌شود نظام و مدیران نظام را نسبت به بازگشت چنان وضعیتی واکسینه کرد؟

🔹 همین جا ممکن است بعضی‌ها سریع بگویند:

🔸ـ معلوم است دیگر! این‌ها از اول هم آدم‌های خرابی بودند. اصلا نفوذی بودند و وقتش که رسید، خودشان را افشا کردند.

🔸ـ حالا این طورها هم که نبوده. این‌ها آدم‌های خوبی بودند اما در طول زمان کم‌کم هوای نفس زمین شان زد و در یک بزنگاه مهم نتوانستند وسوسه‌ها را کنار بگذارند؛ چون روی نفس‌شان کار نکرده بودند. چاره هم این است که همه‌ی مدیران نظام تقوا داشته باشند و تهذیب نفس دائمی را فراموش نکنند.

🔹خب احتمال دوم کمی وجیه‌تر به نظر می‌رسد اما مشکلش این است که صرفاً نگاهی انسان‌شناسانه و فردگرایانه به موضوع دارد و چنین نگاهی در مسائل فردی شاید بد نباشد؛ اما در موضوعات حکومتی، یک ساده‌انگاری تمام‌عیار و یک غفلت بچه‌گانه است.
واضح است که اینجا جای ردّ و اثبات در این باره نیست اما حداقلش این است که می‌شود به چند خط بعدی، به عنوان احتمال سوم در تحلیل این موضوع نگاه کرد: 

♦️اصولاً شرایط محیطی و ساختارهای اجتماعی هم می‌توانند اخلاق و حساسیتها، طرز تفکر و محاسبات و ایضا عملکردها و موضع‌گیری‌های مدیران نظام را تغییر بدهند یا نه؟ مثلا تا حالا به این فکر کرده‌ایم که سیاست‌ورزی مدرن ـ که از عواملی مثل تحزّب و رسانه و پول تشکیل شده ـ چقدر می‌تواند در وضعیت روحی و جهت‌گیری نخبگان حکومتی تاثیر بگذارد؟ این عوامل گرچه هنوز وضعیت ناقصی در ایران دارد اما چقدر می‌تواند به محیطی برای پرورش مسئولان نظام تبدیل شود و اخلاق خاصی را به آنها القاء کند؟ یا مشاوره‌های علمی که بر اساس علوم اجتماعی و سیاسی مدرن به مدیران نظام داده می‌شود، چقدر می‌تواند محاسبات آنها را تغییر دهد و نظام فکری آنها را رقم بزند یا حتی بر هم بزند؟ و نتیجه‌ی این بررسی‌های تخصصیِ مشاوران، چه نسبتی با مسیری که رهبری برای حرکت نظام ترسیم می‌کند، دارد؟

🔹 از همین جا می‌توانم به جملاتی از رهبری ارجاع‌تان بدهم:
«یک *تقوای جمعی* هم داریم. تقوای جمعی این است که جمع‌ها مراقب خودشان باشند. *جمع به حیث جمع مراقب خودشان باشند* بی‌مراقبتی جمع‌ها نسبت به مجموعه‌ی خودشان، موجب می‌شود که حتّی آدم‌هائی هم که در بین آن جمع‌ها تقوای فردی دارند، با حرکت عمومیِ آن جمع‌ها بغلتند و به جائی بروند که نمی‌خواهند. *در طول این سی سال، ما از این ناحیه ضربه خورده‌ایم. یکی از جاهائی که ضعف نشان داده‌ایم، همین بوده ... این خیلی خطر بزرگی است*

🔹حالا می‌شود چند سوال مهم مطرح کرد:
با چه نوع مباحثی می‌توان از تعریف «جمع» به «تک‌تک افراد» جلوگیری کرد و جمع را «از حیث جمع» بررسی کرد و «جامعه» را به عنوان هویتی مستقل از فرد مورد ملاحظه قرار داد؟ چه عواملی باید تأمین شوند تا بتوان «تقوا» را به یک «جمع» ـ و نه یک فرد ـ نسبت داد؟ اساسا تقوا و بقیه اوصاف حمیده، چگونه تبدیل می‌شوند به وصفی برای یک جمع یا یک جامعه؟ و آیا دنیاپرستی و اخلاق رذیله و... فقط وصفی برای افراد هستند؟! یا سازوکارهایی اجتماعی وجود دارد که این انحرافات را به وصف یک قشر یا یک جامعه تبدیل می‌کند؟ ساختارهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی چطور زمینه را برای *مغالطه‌ی عینی* ـ و نه فقط شبهات نظری ـ فراهم می‌کنند و چطور می‌شود آنها را اصلاح کرد؟ و...

🔹 تا برای رسیدن به پاسخ علمی و دقیق ِ این سوالات، دغدغه نداشته باشیم و پاسخ منقّح و مفصّلی را از نخبگان ِ معتقد به نظام مطالبه نکنیم و بحث‌های صرفاً احساسی را کنار نگذاریم، هر چند سال یکبار باید ضربه‌های بزرگ به عزیزترین دارایی‌های‌مان را ببینیم و هی تگ‌های جدید بسازیم!

🔹 من در ابن‌باره شکّی ندارم. بفرمایید؛ این خطّ این هم نشان ...


••─━⊱✦▪️✦⊰━─••

🖊: #محمدصادق_حیدری



#نه_دی
#بصیرت
#نهم_دي

@msnote

Читать полностью…

محمدصادق

#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
#حضرت_زهرا
#مهدی_رسولی


#کلمینی

@msnote

Читать полностью…
Subscribe to a channel