چشم موسی تار شد بر طور غیرت ز انتظار از لب داوود، صوتی به ز موسیقار کو؟ نظرات و پیشنهادات @AbdollahGh
#گلهای_رنگارنگ #الهه #گلپایگانی #سه_گاه
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 555 (سه گاه)
آهنگ: سیدمحمد میرنقیبی
خواننده: الهه
ترانه: نظام فاطمی
نه بتابد به شام من ماهی نه بخت همراهی
در این بیابان ماندم سرگردان فتادم از پا بی سامان
@Musighar
آواز: گلپایگانی
تار: فرهنگ شریف
غزل آواز: عماد خراسانی
ای آرزوی گمشده مهمان كیستی
درد منی بگوی كه درمان كیستی
صحبتهای کامل علیرضا قربانی در مراسم تشییع و تدفین همسر فقیدش زنده یاد بانو منیرسادات غیاثی
علیرضا قربانی در صحبتهای خود ضمن تشکر از حضار، از کادر درمان هم قدردانی ویژهای کرد و روایت تلخی از دوره طولانی بیماری همسرش داشت.
همسر علیرضا قربانی، ظهر روز پنجشنبه نوزدهم دی ماه پس از دوره طولانی بیماری دار فانی را وداع گفت
روحش شاد و یادش گرامی...
🌐 @AlirezaGhorbaniOfficial
آن نه روی است که من وصف جمالش دانم
این حدیث از دگری پرس که من حیرانم
همه بینند نه این صنع که من میبینم
همه خوانند نه این نقش که من میخوانم
آن عجب نیست که سرگشته بود طالب دوست
عجب این است که من واصل و سرگردانم
سرو در باغ نشانند و تو را بر سر و چشم
گر اجازت دهی ای سرو روان بنشانم
عشق من بر گل رخسار تو امروزی نیست
دیر سال است که من بلبل این بستانم
به سرت کز سر پیمان محبت نروم
گر بفرمایی رفتن به سر پیکانم
باش تا جان برود در طلب جانانم
که به کاری به از این باز نیاید جانم
هر نصیحت که کنی بشنوم ای یار عزیز
صبرم از دوست مفرمای که من نتوانم
عجب از طبع هوسناک منت میآید
من خود از مردم بیطبع عجب میمانم
گفته بودی که بود در همه عالم سعدی
من به خود هیچ نیم هر چه تو گویی آنم
گر به تشریف قبولم بنوازی مَلَکم
ور به تازانهٔ قهرم بزنی شیطانم
#سعدی
@Musighar
من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد ... پس چرا عاشق نباشم؟
با اجرای زندهیاد استاد اکبر گلپایگانی
@Musighar
خون ارغوانها با صدای نرگس محمدی برنده جایزه صلح نوبل امسال
@Musighar
⚡️ آلبوم کوتاه «ای یار من» شامل سه قطعه به آهنگسازی سعید #فرجپوری با آواز #همایون_شجریان و تنظیم غلامرضا صادقی منتشر شد.
قطعات:
۱. از من چرا رنجیده ای - شعر: سعدی
۲. امشب اگر یاری کنی - سیمین بهبهانی
۳. بر من گذشتی - شعر: سیمین بهبهانی
🍁 «خانهی شجریان»
🆔 @Shajarian_Home
ملیحه مرادی و مینا دریس
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
اِنّی رَأیتُ دَهراً مِن هِجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لَیسَت دُموعُ عَینی هٰذا لَنا العلامه
هر چند کآزمودم از وی نبود سودم
مَن جَرَّبَ المُجَرِّب حَلَّت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بُعدها عذابٌ فی قُربها السلامه
حافظ
@Musighar
از دست دل یا رب ببین هر شب سراپا شررم
دیگر نمی دانم ز دست دل چه آید به سرم
تنها غم ما را در این دنیا خدا داند و بس
بر جان چه دارم من از این غمها خدا داند و بس
من شاخه بی ثمرم افتاده ز یرگ و برم
هم یار من حسرت بود، هم سایه من
چون از همه پیکر من دل ماند و غمی بر من
هر جا روم، گویی بود غم سایه من
هر گه گذشته ام یاد آید
چون نی دلم به قریاد آید
کو آن شوق و شادی من؟
همچون شکوفه خندان بودم
رشک بهار و بستان بودم
خوش بود از من بزم چمن
#حسین_شاهزیدی
@Musighar
دست مرا بگير، كه آب از سرم گذشت
خون از رخم بشوی، كه تير از پرم گذشت
سر بركشيدم از دلِ اين دود، شعلهوار
تا اين شب از برابر چشمِ ترم گذشت
شوق رهايیام درِ زندان غم شكست
بوي خوشِ سپيدهدم از سنگرم گذشت
با همرهان بگوی سراغ وطن گرفت
هر جا كه ذرهذرهی خاكسترم گذشت
خورشيدها شكفت ز هر قطره خون من
هر جا كه پارههای دلِ پرپرم گذشت
در پردههای ديدهی من، باغ گل دميد
نام وطن چو بر ورق دفترم گذشت
فریدون مشیری
@Musighar
بگسستن از زنجیر غم، دشوار می داند دلم
تنها در این میخانه خود، هشیار می داند دلم
شیدا شده رسوا شده _ بازیچه غمها شده
افسوس و واویلا شده
با اینهمه دیوانگی( و ز زندگی بیگانگی
صد کار میداند دلم)
بسیار میداند دلم
دردش فزون و صبر کم، عقل اندک و بسیار غم
وحشی صفت دیوانه خو، گرچه بود با خود عدو
گر آزمون او کنی، دانی که از هر بیش و کم
بسیار میداند دلم
با اینهمه دیوانگی و ز زندگی بیگانگی
صد کار میداند دلم
بسیار میداند دلم
با اینهمه مستی که سر از پا نداند پا ز سر
هر روز رنگی میزند، بهر من خونین جگر
گوئی فکندن خویش را، هر دم بدامی از بلا،
ناچار میداند دلم
با اینهمه دیوانگی و ز زندگی بیگانگی
صد کار میداند دلم
بسیار میداند دلم
راه بلاآباد را، هموار میداند دلم
غیر از شکیبایی بتا، صد کار میداند دلم
باشد جنون را بس فنون، بیرون ز مرز چند و چون
بی همره و بی رهنمون
با اینهمه دیوانگی و ز زندگی بیگانگی
صد کار میداند دلم
بسیار میداند دلم
ای آرزوی بیدلان، وی قبله صاحبدلان
گلزار میخواهم بیا، ای قوت دل وی جان جان
آن حسن روز افزون تو، وین عشق روز افزون من
آخر بریزد خون من
با اینهمه دیوانگی و ز زندگی بیگانگی
صد کار میداند دلم
بسیار میداند دلم
#عماد_خراسانی
@Musighar
#گلهای_رنگارنگ #محمودی_خوانساری #سیما_بینا #دشتی
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 554 (دشتی)
آواز: محمودی خوانساری
سنتور: ورزنده
غزل آواز: سعدی
آن نه روی است که من وصف جمالش دانم
این حدیث از دگری پرس که من حیرانم
@Musighar
خواننده: سیما بینا
آهنگ: مهدی خالدی
ترانه: عماد خراسانی
بگسستن از زنجیر غم دشوار می داند دلم
تنها در این میخانه خود هشیار می داند دلم
ای یار من ( به یاد هایده)
انوشیروان روحانی و همایون شجریان
@Musighar
niloofarmohebbi
اردیبهشت ۱۴۰۱ سفری به اصفهان داشتم به این نقطه از مسجد شاه که رسیدم ناخودآگاه تصنیف زیبای ملکا از استاد فرامرز پایور با صدای استاد شجریان خاطرم آمد و بدون برنامه ریزی قبلی شروع به خواندن کردم حتی ابیاتی از شعر زیبای سنایی بزرگ را اشتباه خواندم خلوت بود و هیچ کس در آن قسمت نبود حواسم بود که صدایم را به کسی تحمیل نکنم داشتم به شیوه خودم مناجات میکردم که در انتها قلدری که نمیدانم کیست ولی میدانم از چه قماشی ست با ادبیات مختص همان قشر فریاد میزند نخون هووووه!!!
دلم شکست
یه خانواده نزدیک شدن بهم گفتن فرار کن داره میاد
رفتم تو دستشویی یه آب به صورتم زدم خشم داشتم مگه چه کار خلافی کرده بودم که یه عده بخوان منو فراری بدن؟؟؟
زدم بیرون از مسجد
چند ماه بعد زن زندگی آزادی جوونه زد…
گیاهی که چهل سال زیر خاک بود…
@Musighar
روزهای بیقرار
علیرضا قربانی
ما چیزی به غیر از هم نداریم...
.
سال گذشته نیز به آخرین دقایقش رسید؛ سالی که ما مردم ایران، بسیار عزیزانمان را ، جوانان زیباروی و شجاعمان را از دست دادیم و بر مزار آنان اشک، باران شد و موی به نشانهی سوگ بریدیم و اما عهد بستیم دست همدیگر را رها نکنیم برای ایران آباد...
.
ما، مردمِ ایران، نجیب و ریشهدار در تاریخ، روزهای بیقرار بسیار پشتسر گذاشتهایم و گرچه امروز هنوز بیقراریم، اما «فرهاد این افسانه بیشیرین نخواهد ماند»
.
قطعه «روزهای بیقرار» هدیهای از فرزند کوچک ایران به مردم بزرگ کشورم
علیرضا قربانی
نوروز ۱۴۰۲ فرخنده
@Musighar
آهنگ: نصرالله زرین پنجه
ترانه: حسین شاهزیدی
از دست دل یا رب ببین هر شب سراپا شررم
دیگر نمی دانم ز دست دل چه آید به سرم
تنها غم ما را در این دنیا خدا داند و بس
بر جان چه دارم من از این غمها خدا داند و بس
@Musighar
برای ...
اجرا: کارولا هنرمند سوئدی
آهنگ: شروین حاجیپور
@Musighar
والا پیامبر
محمد
گفتی که یک دیار
هرگز به ظلم و جور نمیماند استوار
آنگاه تمثیلوار کشیدی
عبای وحدت
بر سر پاکان روزگار
در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا
دیرینه ای محمد!
جا هست بیش و کم
آزاده را که تیغ کشیده است بر ستم ؟
#سیاوش_کسرایی
@Musighar
یک قرن با «از خون جوانان وطن»/ این قطعه چرا سروده شد؟ چه کسانی آن را اصلاح کردند؟ داستان مصادرهها و استفادهها
گزارش: سحر طاعتی
بررسی و تحلیل: فرید اسدی دهدزی
@Musighar