فایل #عیار_سنج
رمان #تجربه_عشق_خاکستری
به قلم#آرام و همکاری #بنفشه
بعد از مطالعه این فایل که شامل 300 صفحه ابتدایی رمان هست درصورت تمایل به خرید رمان کامل که بیش از 2000 صفحه ای دو راه دارید
💛💛 خرید فایل کامل از طریق ادمین به قیمت 40 هزار تومن بصورت فایل pdf 👇👇
❤️🔥 @ng786f
💛 خرید فایل کامل از طریق اپلیکیشن #باغ_استور👇👇👇به مبلغ 40 هزار تومن
https://baghstore.net/roman/رمان-عشق-خاکستری
¤○¤••••••••••••📚📚📚••••••••••••¤○¤
لینک کانال
@mynovelsell
نمیتونستم سرم رو بلند کنم و به اندام مردونه اش نگاه کنم
دفعه قبل تو تاریکی مطلق با این مرد بودم...
به سمت وان اومد و من خودم رو تو آب پایین تر کشیدم . بدن مردونه اش آب رو شکافت و رو به روی من نشست.
پاهاش دو طرف بدنم رو لمس کرد و دستم رو گرفت
بلاخره نگاهش کردم. به صورت پشت نقابش.
منو به سمت بدنش کشید تا روی پاش بشینم. دست های ماهرش دوباره رو تنم به حرکت در اومد و شروع به لمس بدنم کرد.
نگاهم تو چشم هاش میچرخید و هر لحظه خمار تر میشدم. بین پام رو دست کشید و قبل از اینکه خودمو بیشتر از این ببازم زمزمه کردم
- من ... من حتی نمیدونم باید چی صدات کنم .
حس کردم چشم هاش از پشت نقاب برق زد
آروم گوشه نقاب رو گرفت و در حالی که از روی صورتش برمیداشت به سمت من خم شد. کنار گوشم زمزمه کرد
- میتونی منو ... هکتور صدا کنی عزیزم ...
نقاب رو زمین افتاد و سرش رو عقب کشید، با دیدن چهره اش نفسم رفت
فایل کامل این رمان اینجاست👇👇👇
/channel/mynovelsell/1872
#مردی_پشت_نقاب داستان دختری که برای کار وارد عمارت لرد شدو میشه غافل از اینکه اینجا یه عمارت معمولی نیست ...
#بزرگسالان #صحنه دار #پایان_خوش به قلم #ساحل و #پرستو
📚 رمان زندگی بنفش 2
✍️به قلم بنفشه
📝خلاصه
داستان واقعی دختری که فکر میکنه تو یه عشق اجباری اسیره. در حالی که خیلی زود میفهمه هیچ چیز اونطور که فکر میکرد نیست. این داستان سر گذشت واقعی زندگی، رشد و تغییرات کسی است که هرگز فکر نمیکرد از پس چنین مسائلی سر بلند بیرون بیاد.
🔘آسیب اجتماعی، اجتماعی، خانوادگی، درام، رئال، روانشناسی، طنز، عاشقانه، فرهنگی، ملودرام
🌀باید متذکر شد که اگر اثری به صورت رایگان منتشر می شود دلیل بر سبک شمردن ارزش آن نیست و هدف از این کار، دریافت نقد و نظر بوده تا نویسنده با وام گرفتن از این بازخوردها بتواند سطح توقع مخاطبان را در آثار بعدی پیاده کند.
*
این رمان کامل و رایگان است.
نصب رایگان ios برای آیفون :
https://baghstore.net/app/
نصب رایگان نسخه Android برای سامسونگ، شیائومی، هوآوی و ... :
https://baghstore.net/app
با دیدن دفتر نیمه تاریک و خالی سیاوش پشیمون شدمو سر جام ایستادم. اما سیاوش دروپشت سرم بستو گفت
- بیا اتاقم
- کسی نیست دفترت؟
- من از کارمندام تا ده شب کار نمیکشم
به در نگاه کردمو گفتم
- من میتونم فردا بیام
به سیاوش نگاه کردم
صورتش بی روح بود اما ابروهاش دوباره مثل اخم تو هم رفت. چشم هاش هر با که بهم نگاه میکرد تو دلمو خالی میکرد. نسبت به دفعه قبل صورتش خسته تر و با ته ریش بلند تر بود . آروم گفت
- من این همه وقتمو نذاشتم که بیای و اینو بگی ...بیا اتاقم آرام
اینو گفتو به سمت اتاقی رفت .سر جام خشکم زده بود. واقعا میخوای بری آرام!. عقلم می گفت نه . اما پاهام پشت سر سیاوش راه افتاد ... سیاوش پشت میزش نشستو به مبل رو به روش اشاره کردو گفت
- بشین ...
حتی دفتر کارش هم نیمه تاریک بود. حس میکردم همه چی خوابه . نشستم رو مبلو سیاوش به پرده پروژکتور روی دیوار اشاره کردو گفت
- نگاه کن
با این حرفش رو لپ تاپش چیزی زدو پرده روشن شد. یه کلیپ تبلیغاتی بود . تبلیغات تجهیزات پزشکی . پروتز اندام ها ! وسایل استریل خانگی !
انواع پیشگی ی ! ابزار مصنوعی !
سر جام جا به جا شدم . زیر چشمی به سیاوش نگاه کردم که دیدم، خیره به من بودو متوجه نگاهم شد .
حس آدمی رو داشتم که تو دام افتاده. با صدایی که به زور در می اومد گفتم
- اینا چه ربطی به مهمونی داره ؟
با سر به پرده پروژکتور اشاره کرد و به پرده نگاه کردم . یه سری لباس های عجیب و چرمی و چیز هایی شبیه شلاق و یه سری وسیله که اسمشو نمی دونستم تو پروژکتور بود
دهنم خشک شده بود و قلبم انگار تو گوش هام میزد
سیاوش گفت
- حدس میزنم این چیزا برات عجیبه !
مسلما حدسش سخت نبود چون شک نداشتم که چهره ام نشون میداد چقدر شوکه شدم . سیاوش دوباره گفت
- چیزای عجیب ... مصرف کننده های عجیب هم داره ...اون مهمونی برای آدم هایی بود که از این وسایل استفاده میکنن ! یا بهتره بگم دنبال کیس های مناسبن تا با هم از این وسایل استفاده کنن!
حس کردم نفسم بالا نمیاد . یقه لباسمو دور گردنم جا به جا کردمو. دستام یخ شده بود . با ترس نگاهمو از پرده گرفتمو به سیاوش نگاه کردم. سیاوش خیلی بی روح نگاهم کرد و گفت
- واقعا تو تو اون مهمونی چه غلطی میکردی؟
#bdsm #ارباب #برده #محصولات_جنسی
فایل کامل این داستان واقعی به قلم آرام و بنفشه عزیز رو اینجا بخونید👇💜❤️
/channel/mynovelsell/1921
سلام خوشگلا
رمان #کاژه تو اپلیکیشن باغ استور کامل شد.
سعی کردم بهتر از قبل براتون بنویسم
کاژه به نسبت رمان های قبلی من متفاوت تر بود و داستان جدیدی داشت..
میتونید نظراتتون رو اینجا بهم بگید و یا تو اپلکیشن باغ استور نظراتتون رو برام بنویسید همه رو میخونم..
امیدوارم از خوندن کاژه لذت ببرید
#سارا
@sjo_sara
لینک نصب باغ استور👇🏻
جدیدترین نسخه اپلیکیشن باغ استور
سیستم عامل : اندروید (Android)
تاریخ انتشار : 21 آبان 1401
مختص موبایل های سامسونگ،شیائومی،هوآوی و ...
*
توجه کنید که سوابق کتابخانه شما محفوظه و با پاک شدن برنامه یا حتی صدمه به موبایلتون، اتفاقی برای رمان ها نمی افته؛ شما کافیه سیمکارت ثبت نامی رو داشته باشید.
(سیمکارتی که با اون وارد می شوید باید حتما روی همون موبایلی باشه که برنامه رو نصب می کنید)
*
حتما برای دریافت اطلاعیه های ضروری و آموزش های مهم در کانال تلگرام عضو بشید : @BaghStore_APP
*
اکانت مخصوص پشتیبانی مشکلات نصب :
@BaghStore_Admin
برای مشکلات غیر از نصب، مثل پرداخت ها و ... به پشتیبان داخل اپلیکیشن پیام بدید. (آدرس : برگه بیشتر/بخش تماس با ما)
*
دانلود برنامه از وبسایت باغ استور : www.BaghStore.net/app
لیست رمان ها + لینک مطالعه 👇👇👇
#ماه_خون از پرستو و سارا 40 تومن
/channel/mynovelsell/1911
#نگاه از بنفشه 30 تومن
/channel/mynovelsell/687
#پرنیان_شب از پرستو.س ( پونه سعیدی) 50 تومن
/channel/mynovelsell/667
#اسیر_دزدان_دریایی از ساحل 35 تومن
/channel/mynovelsell/225
#مقبره_لیا از ساحل 35 تومن
/channel/mynovelsell/366
#ماه_خاموش از رعنا 👇 35 تومن
/channel/mynovelsell/632
#ترنم از رعنا 35 تومن
/channel/mynovelsell/619
#تجربه_عشق_خاکستری (عشق خاکستری) سر گذشت آرام به قلم آرام 40 تومن
/channel/mynovelsell/1921
#تبدیل_شده از ملودی 35 تومن
/channel/mynovelsell/338
#هانا_عروس_شیخ از ساحل 15 تومن
/channel/mynovelsell/745
#وارث_شیخ از ساحل 15 تومن
/channel/mynovelsell/748
#توکا_پرنده_کوچک از پرستو.س 50 تومن
/channel/mynovelsell/765
#خون_شیرین از ملودی 35 تومن
/channel/mynovelsell/680
#هوس_شبانه از سارا 30 تومن
/channel/mynovelsell/652
#صحرا از سارا 30 تومن
/channel/mynovelsell/142
#دیدار_اول از سارا 30 تومن
/channel/mynovelsell/875
#ماه_مه_آلود از پونه سعیدی 40 تومن
/channel/mynovelsell/1952
#سرخ ( گلگون ) از رعنا 35 تومن
/channel/mynovelsell/1897
#نبض_دیوانگی از سارا 30 تومن
/channel/mynovelsell/1317
#حس_گمشده از بنفشه 30 تومن
/channel/mynovelsell/715
#آموروفیلیا از ساحل 35 تومن
/channel/mynovelsell/816
#ال_آی از پرستو.س 50 تومن
/channel/mynovelsell/1130
منشی اغواگر ، #رئیس_پردردسر از ساحل 35 تومن
/channel/mynovelsell/1212
#راز_زمرد از رعنا 35 تومن
/channel/mynovelsell/1286
#عشق_سخت (عشق خود ساخته ) سرگذشت دیبا به قلم آرام 40 تومن
/channel/mynovelsell/1222
#ناجی به قلم سارا و آرام به قیمت 35
/channel/mynovelsell/1586
رمان بزرگسالان #کوچولو_دلربا از ساحل 30 تومن
/channel/mynovelsell/1458
#نگاریسم #دختری_با_قلب_زرد #زرنگار به قلم نگار 35 تومن
/channel/mynovelsell/1888
#به_طعم_تمشک سرگذشت #تارا و #کیارش به قلم #بنفشه و #رعنا قیمت 40 هزارتومن 👇👇👇
/channel/mynovelsell/1557
رمان #چشمان ( #دختر_ممنوعه) به قلم #نگار قیمت 40 هزارتومن
/channel/mynovelsell/1851
فایل رمان #گمراهی به قلم #سارا باقیمت 35 هزارتومن
/channel/mynovelsell/1707
فایل کامل #مردی_پشت_نقاب ( #معشوقه_سایه ) به قلم ساحل و پرستو به قیمت 40 هزارتومن
/channel/mynovelsell/1872
رمان #کوازار به قلم پونه سعیدی👇👇👇
/channel/mynovelsell/2031
#عطر_شقایق به قلم آرام و نگار فایل کامل 45 تومن
/channel/mynovelsell/1906
/channel/aagaape
#حریر و حرارت به قلم بنفشه و رعنا 50 تومن
/channel/zendegiebanafsh
/channel/mynovelsell/1965
رمان #سانیا به قلم پونه سعیدی
/channel/mynovelsell/1677
رمان #راز_مانا به قلم پونه سعیدی
/channel/mynovelsell/1757
رمان #شوکای_من به قلم نگار و بنفشه خرید فقط از طریق باغ استور مطالعه آنلاین روزانه👇
/channel/yellow_heart_novel
رمان #طلوع_مه_آلود (جلد جدیدی از #ماه_مه_آلود) از پونه سعیدی (پرستو.س) خرید فقط از باغ استور . مطالعه رایگان پارت به پارت در
/channel/panjrekhiyal
رمان #نغمه_شب از بنفشه و آرام خرید فقط از باغ استور مطالعه رایگان پارت به پارت در 👇
/channel/banafshz/92195
رمان #کاژه به قلم سارا.ص 37 تومن
/channel/saraa_novell
رمان #نغمه_شب از بنفشه و آرام 👇💜
@banafshz
رمان #هر_هفت_رنگ_من از آرام و پونه ❤️👇
@aagaape
دوستان رمان های کانال ما همه نوشته شخص خود ما هستند یعنی:
من( #نگار) #بنفشه #رعنا #آرام #ساحل #پونه (#پرستو) #ملودی #سارا
و فایل همه فروشی هستد ❤️
به عنوان نویسنده های این رمان ها، کسی که کلمه به کلمه این رمان هارو نوشته، میگیم ما نمیگذریم.
از کسی که رایگان فایل رو پخش کنه یا بخونه نمیگذریم.
دیگه حساب هر کس با خودش تو زندگی به خودش مربوطه . یکی براش مهم نیست... یکی تو خانواده سالم بزرگ شده، شرافت داره، براش مهمه ...
ما دیگه به انتخاب شما کاری نداریم . فقط به عنوان کسی که مالک اثر هست از حق و دینی که گردن مخاطب هایی که فایل رو دزدی میخونن نمیگذریم.
به امید اینکه عاقبت خودمون و عزیزانمون خیر باشه 💛
آیدی ادمین ها
@ng786f
@SJo_Sara
¤○¤••••••••••••📚📚📚••••••••••••¤○¤
لینک کانال
@mynovelsell
خوشگلا رمان #صحرا از امروز تواین کانال پارتگذاری میشه میتونید بصورت رایگان مطالعه کنید 💗
/channel/UltraMind777/46073
رئیس باند مافیا بود و ... من رو اشتباهی دزدید!
وقتی شاهد چهره اش شدم یا باید کشته میشدم و یا باید جزئی از اموالش میشدم.
جزئی از اموال مردی که برای عوضی بودن هیچ حد و مرزی نداشت...
مخصوصا وقتی که تو رختخوابش بودی!
رمان پادشاهی گناه به قلم ساحل 👇
/channel/+aFy214UgRqFjNzM0
بچه هااااا امروز هر ۳ جلد کوازار اف خورده و با ۵۰ درصد تخفیف میتونید فایلش رو تهیه کنید
داخل اپلیکیشن طاقچه میتونید فایل هر ۳ جلد رو تهیه کنید و همونجا مطالعه کنید
اینم لینکش 👇👇👇
https://taaghche.com/book/143862
خوشگلا من اومدم چندتا خبر بهتون بدم
خبر اول اینکه رمان جدید #هر_هفت_رنگ_من از آرام و پونه روی اپلیکیشن باغ استور منتشر شده میتونید بخونید
رمان جدید #انتهاج هم از بنفشه و رعنا روی اپلیکیشن باغ استور منتشر شده میتونید مطالعه کنید
رمان #طلوع_مه_آلود که جلد جدیدی از مجموعه #ماه_مه_آلود بود هم کامل شده و میتونید بصورت کامل رو اپلیکیشن باغ استور بخرید و بخونید
خبر آخر اینکه
رمان #شوکای_من از نگار و بنفشه هم روی باغ استور کامل شده میتونید اونجا بخرید و کامل بخونید 😍😘
اگر گوشی #اندروید دارید کافیه از لینک زیر برنامه رو نصب کنید و رمان خریداری کنید👇👇👇
/channel/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید 👇👇👇
/channel/BaghStore_app/709
فایل #عیار_سنج
رمان #مقبره_لیا
به قلم#ساحل
بعد از مطالعه این فایل که شامل ۱۰۰ صفحه ابتدایی رمان هست درصورت تمایل به خرید رمان کامل ۹۰۰ صفحه ای توضیحات زیر را مطالعه کنید
فایل کامل رمان #مقبره_لیا به قلم ساحل به قیمت 35 هزار تومن به فروش میرسه . برای دریافت شماره کارت پیام بدین.
@ng786f
سلام دوستان. رمان شوکای من تموم شده.
فایل کامل ۵۰۰ پارته
۱۶۸۰ صفحه است
فقط و فقط و فقط از طریق اپلیکیشن باغ استور میتونید بخرید. اینم لینک نصب برنامه 👇
/channel/BaghStore_app/693
فایل کامل رمان #تجربه_عشق_خاکستری ( آرام و سیاوش )
به قلم #آرام و همکاری بنفشه
این رمان یه ماجرای واقعی و عاشقانه با پایان خوش هست .این رمان چون به روابط زناشویی حول محور افراد با تمایلات ارباب و برده و BDSM میپردازه مناسب #بزرگسالان است 🚫 #بدون صحنه های چندش آور میباشد 🔥 مطالعه این رمان به شدت توصیه میشود .
خلاصه رمان #تجربه_عشق_خاکستری
یک ماجرای واقعی از زندگی واقعی #آرام دختری که به یه مهمانی اشتباه میره. مهمونی که فکر میکرد تولده اما در واقع جاییه برای آشنایی افراد با تمایلات ارباب و برده و BDSm.
حضور آرام تو این مهمونی باعث ورودش به دنیای رابطه های متفاوت آدم های متفاوت میشه.
مردی وارد زندگی آرام میشه که خیلی براش خطرناکه اما درواقع تنها ناجی آرامه...
سیاوش لواسانی ... کسی که قراره زندگی آرامو زیر و رو کنه
فایل نمونه رایگان در ادامه👇👇👇
¤○¤••••••••••📚📚📚••••••••••¤○¤
لینک کانال
@mynovelsell
لخت شدم
شورت رو راحت پوشیدم
اما سوتینه بلای جونم شده بود!
هر کاری میکردم، طبق دستور العملی که داشت نمیچسبید به سینه ام
اخر بیخیالش شدم
بدون سوتین لباس رو پوشیدم
سر جای سینه لباس،خودش استر دوزی داشت
منم سینه ام در حدی نبود که بخواد آویزون شه
حس کردم خوبه
موهامو دورم ریختم
اما یهو خشک شدم
کفش !
من کفش نخریده بودم
اون روز با بوت بودم
یکم پاشنه داشت
فروشنده هم با اون اندازه زد !
الان چه غلطی کنم؟
جز کتونی و کفش کالج چیزی نیاورده بودم
با بوت هم مسخره بود !
نگران زدم از اتاق بیرون
بهزاد با حوله حمام جلو در حمام ایستاده بود و داشت شدت هواکش حمام رو تنظیم میکرد
برگشت سمت من
با دیدنم چشم هاش رو ریز کرد
نگاهش روی من چرخید
اما دقیقا هم تراز سینه ام ایستاد
گفتم الان میگه سوتین نداری؟
اما چیزی نگفت
رفت پایین تر و گفت
- راستی تو کفش مناسب داری؟
اهی کشیدم و گفتم
- اومدم همینو بگم ... من بوت دارم فقط ! یکم پاشنه داره.بده اونو بپوشم ؟
ابروهای بهزاد بالا پرید
به من نگاه کرد و گفت
- فکر نکنم ... اگر سختته بریم سر راه کفش بگیریم!
با خجالت گفتم
- اگر نزدیکمون هست کفش بگیرم ... چون فکر کنم خوب نباشه
سر تکون داد و لب زد
- باشه مشکلی نیست
نگاهش دوباره هم تراز سینه ام شد
اینبار اما پرسید
- اون ژله ای هارو نذاشتی!؟
بدون ذره ای فکر دستم اومد بالا رو سینه هام و گفتم
- بده الان ؟
بهزاد نگاهم کرد
زود دستمو انداختم پایین و بهزاد گفت
- بهتره بذاری ... وقتی خجالت میکشی ... ام ...
اشاره کرد به من سینه هام و گفت
- برو بزار چشمان... اینجوری درست نیست ...
به خودم نگاه کردم و وا رفتم
نوک سینه هام چنان زده بود بیرون که با وجود آستردوزی بالای لباس هم،پیدا بود!
رمان واقعی #چشمان کامل اینجا بخونید👇
/channel/mynovelsell/1851
چشمان مجبور میشه مدتی خونه شریک پدرش بمونه، مردی که هرچقدر خود داری میکنه جلو چشمان ... کم میاره و ...
#پایان_خوش #بدون_سانسور #بزرگسالان
برق های سالن بهو خاموش شد. همه تو تاریکی فرو رفتیم و چند نفر جیغ کشیدن. نگران به شیرین که کنارم نشسته بود گفتم
- یهو چی شد!؟
اما شیرین جوابم رو نداد.تو تاریکی دست دراز کردم اما کسی کنارم نبود
مردد خواستم بچرخم اما خشک شدم.
کسی از پشت بغلم کرد و بدن مردونه اش رو به بدنم مماس کرد. نفس داغش کنار گوشم گفت
- به یاد اولین بار که تو تاریکی مطلق با هم بودیم آریسا... یادته!؟
قلبم سقوط کرد و چشم هام بسته شد. بدنم آروم شروع کرد به لرزیدن و دست هاش رو تنم حرکت کرد.
هیاهوی دورمون محو شد و سینه هام رو تو دستش فشرد.
نفسم رفت و با فشار بدنش منو بین خودش و اوپنی که جلوم بود محفوظ کرد و گفت
- چرا از من فرار میکنی!؟ دلت برای متن تنگ نشده!؟
دستش آروم رفت پایین... میدونستم چقدر تو آشوبشم...
اما من اینهمه مقاومت کردم. من اینهمه ازش دوری کردم. حالا اومد و لمسم کرد تا همه تلاش منو پودر کنه.
نباید بذارم ادامه بده ... اما دستش که زیر لباسم خزید بد آتیشم زد...
نور موبایل چند نفر چند قسمت از فضا رو روشن کرد . خواستم از زیر بدنش کنار برم که دستش ...
ادامه اینجا بخونید👇
/channel/+4XWO4rvNlog4Nzk0
یک ماجرای واقعی 🔞
این برنامه مال گوشی های آندرویده👆👆 اگر گوشی شما اپله از اپل استور دانلودش کنید و طبق راهنمای حتما باز کنید
راهنما اینجا هست
@BaghStore_app
پین شده
📚 رمان دشت میخک های وحشی
✍️ به قلم پونه سعیدی
📝 خلاصه
لاچین، هیچوقت فکر نمیکرد از منجلابی که اسیره، بتونه فرار کنه! اما فرار کرد تا بفهمه هرگز اسیر نبوده... اسارت واقعی اینجاست، کنار مردی که نه تنها قدرت لاچین رو میخواد، بلکه از لاچین یک وارث قانونی هم میخواد، کسی که خون دو خاندان قدرتمند رو زنده نگه داره... اینجا نبرد واقعی تازه شروع شده...
🔘عاشقانه، ماجراجویی، فانتزی، تخیلی
🌀 ادامه این رمان بصورت فروشی ست، پس از مطالعه 52 صفحه دمو (عیارسنج) اگر علاقمند بودین به سبد خرید مراجعه کنین و حق اشتراک خوندن بقیه صفحات رو پرداخت کنین تا توی کتابخونۀ اپلیکیشن بتونین بمرور زمان، رمان رو تا آخر مطالعه کنین.
نصب رایگان ios برای آیفون :
https://baghstore.net/app/
نصب رایگان نسخه Android برای سامسونگ، شیائومی، هوآوی و ... :
https://baghstore.net/app
اگر میخواید رمان جدید آرام و پونه رو پارت به پارت بخونید. از اینجا مطالعه کنید
/channel/+BKN68cVkMJg5NjA0
یه موج داغ وارد بدنم شد
مثل یه شوک الکتریکی
خشکم زد و مغزم سفید شد
دستم تو هوا مونده بود
نمیدونم چقدر ثابت توهمون حالت موندیم
اصلا نمیدونم چطوری نفس کم نیاوردم
تازه داشتم به خودم میومدم
امااینبار چنگ زد به کمرم و لبشو روی لبم حرکت داد
همه چی دورمون محو شد
داغ شدم ازاین بوسه ی یهویی
بی اختیار دستمو بردم بالا و پشت گردنش گذاشتم
عماد لبمو نرم بوسیدو غرق شدم تو حس بینمون
دوباره یه قطره اشک دیگه ریخت روی صورتم کنترل اشکام دستم نبود
عماد ازم جدا شد
انگار یهویی از بلندی سقوط کردم
فاصلمون هنوز خیلی کم بود
هیچکدوممون نرفتیم عقب
دونهای بارون از بین پنجره ی باز میریخت روی سرو صورتمون
نگاهه داغشو قفل چشمام کرد
سرانگشتشو روی صورتم کشید
نمیتونستم نگاهمو ازش بگیرم لبمو ترکردم
نگاهش از چشمام رفت روی لبم
من ک خشکم زده بودم
زیرلب گفت نمیتونم جلوی خودمو بگیرم
دوباره منوکشید سمت خودشو لبامون قفل شد
چشمامو بستم
کنترل بدنم دست خودم نبود
عماد مکث کرد و قبل ازاینکه عقب بکشه اینبار من بوسیدمش
خیلی حس متفاوتی داشت
اصلا نمیتونستم توصیفش کنم
انگار منتظر یه حرکت از من بود
صورتمو بین دستاش قاب گرفت و عمیق بوسیدم
نفس کم اوردم همزمان از هم جدا شدیم
بی هوا لبمو مزه مزه کردم
پوزخندی زدو زیر گوشم گغت
-...خوشمزه بود؟
از خجالت دلم میخواست محو شم
سرمو توسینش قایم کردم
باورم نمیشد....
من بامیل خودم بوسیدمش...
#روابط_خاص #بایسکشوال #مثبت۱۵ #عاشقانه #bdsm
فایل کامل این داستان واقعی رو اینجا بخونید 👇🏻
/channel/mynovelsell/1707
- فقط دوتا قانون مهم داریم
عقب رفت . دستم رو گرفت و منو به سمت خودش کشید. اما بغلم نکرد. دستم رو بالا برد
منو عملا یه دور چرخوند
براندازی کرد و با فاصله از آینه رو به آینه ایستادیم
دستش اینبار نشست رو کمرم و گفت
- قانون اول: وقتی درد از حد تحملت خارج شد بگو تمام!
سر تکون دادم و موهام رو از رو گردنم کنار داد
بوسه داغی رو گردنم نشوند و زمزمه کرد
- قانون دوم: وقتی لذت از حد تحملت گذشت حتما بگو تمام
هم زمان سرمو ناخوداگاه کج کردم و ابروهام بالا پرید . پرسیدم
- لذت؟
برهان سر تکون داد. از من دور شد و رفت سر کمد
از داخل جیب لباسش چیزی بیرون آورد و گفت
- لذت زیاد، ضربان قلبتو میبره بالا و میتونه خطرناک باشه!
متعجب سر تکون دادم و برهان برگشت سمت من
تو هر دو تا دستش وسیله بود
یکی چشم بند
یکی مچ بند
قلبم ریخت
با اینکه میدونستم قراره چکار کنیم
اما تو موقعیتش که قرار گرفتم باز اضطراب داشتم
دوباره پشتم قرار گرفت و خیره به من گفت
- آماده ای؟
فقط سر تکون دادم
برهان به پشتم نگاه کرد
آروم بند لباسم رو باز کرد
ناخوداگاه چشم هام رو بستم که دستش ثابت شد
قبل از اینکه من چشم هام رو باز کنم چشم بندی به چشم هام زد و کنار گوشم گفت
- از اینجا به بعد راه برگشتی وجود نداره
بدنم مور مور شد و برهان آروم باقی بند لباسم رو باز کرد
لباس رو از سر شونه هام پایین داد و بوسه هاش رو کتف لختم نشست
لباس افتاد رو زمین د دست برهان رو بازوهای لختم نوازش وار حرکت کرد
دستم رو آروم پشتم برد و مچ بند رو به مچ دستم زد
بدنم کوره آتیش بود
حس کردم از من فاصله گرفت
اما یهو کنار گوشم گفت
- به دنیای من خوش اومدی عزیزم
با این حرف از روی زمین بلندم کرد...
#پارت_۲۱۸ از #داستان_واقعی #حریر_و_حرارت
. این ماجرای واقعی رو اینجا بخونید. داستان دختری که با ازدواج سنتی قراره زن پسر عمه اش بشه... پسر عمه ای که با ظاهر مثبت و مذهبیش یه دنیا فاصله داره👇👇👇
/channel/+4VXcYFRPRhhkOWQ8
#بزرگسالان #ممنوعه #روابط #تمایلات_جنسی 🔞
📚 داستان کوتاه دروازه جهنم
✍️ به قلم پونه سعیدی
📝 خلاصه
من، سال ها تنهایی رو انتخاب کردم تا نه باعث مرگ کسی باشم و نه بانی عذاب بشریت ... ترجیح دادم تنهایی عذاب بکشم و شومی سرنوشتم رو به دوش بکشم، اما همیشه عذاب راه جدیدی برای رسیدن بهت پیدا میکنه...
🔘عاشقانه، ترسناک، ماجراجویی، فانتزی، انتقامی، تخیلی
🌀باید متذکر شد که اگر اثری به صورت رایگان منتشر می شود دلیل بر سبک شمردن ارزش آن نیست و هدف از این کار، دریافت نقد و نظر بوده تا نویسنده با وام گرفتن از این بازخوردها بتواند سطح توقع مخاطبان را در آثار بعدی پیاده کند.
***
این رمان رایگان و کامل است.
نصب رایگان ios برای آیفون :
https://baghstore.net/app/
نصب رایگان نسخه Android برای سامسونگ، شیائومی، هوآوی و ... :
https://baghstore.net/app
رییسم با دیدن جای شکنجه رو تنم، متوجه گذشته من شد و ...
داستان واقعی شوکا را اینجا بخوانید
/channel/+YYJBT0_-kiZkNjU0
📚 رمان هر هفت رنگ من
✍️ به قلم مشترک پونه سعيدی و آرام
📝 خلاصه
آریسا، تو سال اول دانشگاه درگیر یک رابطه اشتباه میشه ، پسر های کلاس سر دوستی با آریسا شرطبندی میکنن، اما آریسا به کمک یک همکلاسی دیگه از شر این جمع سمی نجات پیدا میکنه، کسی که برای کمک به آریسا نزدیک میشه اما خودش هم برای آریسا بیدردسر نیست. پیمان سر گرمی های عجیبی داره و اریسا رو با خودش همراه میکنه ، همه چیز خوب پیش میره تا وقتی که آریسا برای اولین بار... با یک خواسته پیمان مخالفت میکنه...
این رمان داستانی بر اساس یک ماجرای واقعی از زندگی دختریه که اشتباه میکنه اما سعی میکنه درس بگیره ...
🔘 عاشقانه، طنز، اجتماعی، درام، معمایی، انتقامی، آسیب اجتماعی، رئال
🌀ادامه این رمان بصورت فروشی ست، پس از مطالعه 52 صفحه دمو (عیارسنج) اگر علاقمند بودین به سبد خرید مراجعه کنین و حق اشتراک خوندن بقیه صفحات رو پرداخت کنین تا توی کتابخونۀ اپلیکیشن بتونین بمرور زمان، رمان رو تا آخر مطالعه کنین.
نصب رایگان ios برای آیفون :
https://baghstore.net/app/
نصب رایگان نسخه Android برای سامسونگ، شیائومی، هوآوی و ... :
https://baghstore.net/app
رمان #مقبره_لیا ( مقبره عشق و هوس )
به قلم #ساحل
استاد و دانشجو ، هات ، پایان خوش ، مناسب بزرگسالان.
خلاصه رمان
#مقبره_لیا
لیا دانشجو باستان شناسی برای رسیدن به گروه کاوش در مصر ، دانشگاه خودشو عوض میکنه و وارد یه دانشگاه جدید میشه . جایی که با استاد جذاب و البته مغرورش روبه رو میشه.
کبود شدن گردن و لب ها چیز عجیبی نیست وقتی با دنیل آندو تو رابطه باشی . مردی که فانتزی های هات زیادی تو سرش داره . اما وقتی دانشجو دنیل هم باشی ! کار خیلی سخت تر میشه ... چون حالا هیچ حد و مرزی برای شیطنت های دنیل وجود نداره ...
@ng786f
رمان های خاص:
سلام خوشگلا امیدوارم تعطیلات خوبیو پیش رو داشته باشید
دوستانی که تخفیف میخواستن برای خوندن رمان ها تواین چند روز بفرمایید اینم تخفیفات جدید👇🏻
#صحرا قیمت اصلی ۳۰ باتخفیف ۲۳
#هوس شبانه قیمت اصلی ۳۰ باتخفیف ۲۳
#ناجی قیمت اصلی ۳۵ باتخفیف ۲۷
#گمراهی قیمت اصلی ۳۵ باتخفیف ۲۷
#نبض دیوانگی قیمت اصلی ۳۰ باتخفیف ۲۳
کانال وی ای پی #کاژه قیمت اصلی ۳۷
باتخفیف ۳۰
برای خرید به آیدی زیر پیام بدین💗
@SJo_Sara
فایل کامل این ۳ تا رمان هم تخفیف خوردن
#عشق خاکستری ۴۰
با تخفیف ۳۰
#عشق_سخت ۴۰
با تخفیف ۳۰
#راز_زمرد ۳۵
با تخفیف ۲۵
برای خرید به ادمین پیام بدین
@ng786f
سلام دوستان. رمان طلوع مه آلود روی اپلیکیشن باغ استور کامل شد.
@BaghStore_app
دلم گرفته، یه غم بزرگ از این تموم شدن دارم. دوست دارم زودتر بخوابم و خواب جنگل برفی و دوتا گرگینه سیاه رو ببینم که از بین ردیف درخت های کاج به سمت طلوع میدوند...
میدونم نا چند وقت نمیتونم چیز جدیدی بنویسم تا از این دنیا جدا شم و وارد یه دنیای دیگه بشم.
اما...
واقعا چرا یه رمان باید بعد تموم شدن معما ها تموم شه!؟ من دوست ندارم از دنیای گرگینه ها جدا شم. من دلممیخواد اونجا بمونم و روزمرگی های بهمن و سانیا رو زندگی کنم. باهاشون تو جنگل بدوم و چالش های ساده و تکراری زندگی جدید سانیا رو زندگی کنم 🚶♀️من دوست دارم پایان خوش رمان ها کش بیاد، تو خوشی و آرامش ادامه پیدا کنه... شاید یه روز یه رمان نوشتم و اسمش رو گذاشتم بعد از پایان ... چون دقیقا هم همینه ، همیشه بعد از یه پایان شاد تازه همه چیز شروع میشه ...
شک ندارم دوباره از دنیای گرگینه ها مینویسم...
نمیدونم طلوع مه آلود به دل شما نشسته یا نه اما من باهاش زندگی کردم ... امیدوارم لحظه های هر چند کوتاه اما شیرینی با خوندن رمان من تجربه کرده باشید.
ممنونم از همراهتون
پونه سعیدی