وبسایت نشر ناکجا در فرانسه، شامل جدیدترین کتابهای داخل و خارج کشور است. میتوانید کتابهای مورد علاقهی خود را سفارش بدهید www.naakojaa.com تماس مستقیم با ما @Naakojaapub
مجموعه شعر چاردَر | از پیمان داعی شالکوهی | مجموعهی سفر به دیگرسوی نشر #ناکجا
http://www.naakojaa.com/book/10886
مجموعه داستان کوچههای موازی | جواد جواهری | از مجموعهی سفر به دیگرسوی نشر #ناکجا
http://www.naakojaa.com/book/1633
در همهی عمر شبی وجود دارد که هرگز فراموش نمیکنی. اگر دانستی که این شب دارد از راه میرسد، و این شب همان شب بخصوص خواهد بود، پس بگیرش و نگاهش دار و هیچ مپرس و با هیچکس هم پس از آن حرفش را نزن. اگر گذاشتی که این شب از دستت بگریزد، دیگر تکرار نخواهد شد. خیلیها غفلت کردهاند و آن شب از دستشان دررفته و تا پایان عمر دیگر شاهد چنین شبی نبودهاند...
ساحرهی سرگردان | ری برادبری
http://www.naakojaa.com/book/14882
از داستایوفسکی، کافکا و هرمان هسه تا دوبووار، دورنمات، فوئنتس و آنا گاوالدا. کتابهای جیبی نشر ماهی در کتابفروشی آنلاین #ناکجا. کتابهای جیبی، سبک، کوچک و همراه شما در همهجا.
Читать полностью…محسن نامجو امشب در بوخوم از کتاب #دراب_مخدوش رونمایی میکند.
کتابفروشی آیدا، ساعت ۲۰
«اگه من یه نفر رو کشته بودم چی میگفتی؟»
فکر کردم شوخی میکند. یا این سوال را به خاطر رمانهای پلیسیای میپرسد که عادت به خواندنشان داشت. علاوهبراین، این کتابها تنها چیزی بودند که او میخواند. شاید در یکی از آن رمانها زنی همین سوال را از نامزد خود میپرسید.
«چی میگفتم؟ هیچچی.»
امروز هم همان جواب را میدادم. آیا ما حق داریم دربارهی آنهایی که دوستشان داریم، قضاوت کنیم؟ اگر آنها را دوست داریم، حتما به خاطر چیزی است، و آن چیز ما را از قضاوت کردن درباره آنها منع میکند. نمیکند؟
(علف شبانه | پاتریک مودیانو)
تشویشها
شعری از : منوچهر آتشی (کتاب دیدار در فلق)
۱
تو از کدام بیابان تشنه میآیی، ای باد
که بوی هیچ گلی با تو نیست
نه زوزهی کشیدهی گرگ گری
نه آشیان خراب چکاوکی
نه برگ خرمایی
تو از کدام بیابان میآیی؟
۲
پرندگان غریبی از این کرانه میگذرند
پرندگان غریبی که نام هیچکدام
به ذهن گزپیر ده نمیگذرد.
غیرقابل قبول است که یک انسان در مورد انسان دیگر قضاوت کند. اگزیستانسیالیسم از این گونه قضاوتها بر حذر است: اگزیستانسیالیست هیچوقت یک انسان را هدف نمیپندارد، چرا که انسان همیشه در حال تعریف شدن است.
(ژان پل سارتر | اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر)
کانال تلگرام #ناکجا را به دوستان خود معرفی کنید. شعر، فلسفه، ادبیات و کتاب.
کتابهای اومبرتو اکو در کتابفروشی ناکجا. ارسال به تمام نقاط جهان
http://www.naakojaa.com/author/3318
تا دوم دسامبر شما هم میتوانید هرکجای دنیا که باشید کتاب محسن نامجو «دراب مخدوش» را با امضای خودش برای خودتان یا عزیزانتان دریافت کنید. www.naakojaa.com
Читать полностью…راحتی چرم سبز راحت نبود. پاها را جمع کردم، دراز کردم. صاف نشستم، کج نشستم. دستها را گذاشتم روی دستهها، برداشتم. سر تکیه دادم به پشتی. چشمها را بستم، باز کردم. کتاب ساردو را از قفسه درآوردم. از جایی که علامت گذاشته بودم دو خطی خواندم و کتاب را بستم. مهم نبود مرد قصه بالاخره بین عشق و تعهد کدام را انتخاب میکند. از مرد قصه متنفر بودم که اینقدر احمق است. از زن قصه هم متنفر بودم که نمیفهمد مرد قصه چقدر احمق است. بلند شدم رفتم آشپزخانه و به خودم گفتم «از همه احمقتر خودتی.»
(چراغها را من خاموش میکنم، زویا پیرزاد)
محسن نامجو در جلسهی رونمایی کتاب #دراب_مخدوش از دغدغههای هنریاش گفت. این ویدئو بخش بسیار کوتاهی از این جلسه است.
برلین، ۲۴ نوامبر. خانهی هدایت. اولین جلسه از تور رونمایی کتاب در اروپا.
دوستان ساکن #برلین فردا پنجشنبه همراه #محسن_نامجو، در جلسهی رونمایی #دراب_مخدوش با شما هستیم.
خانهی هدایت(نشر گردون)٬ ۲۴ نوامبر، ساعت ۱۹
آثار استیون کینگ نویسندهی نامدار آمریکایی در کتابفروشی ناکجا
http://www.naakojaa.com/author/4088
آثاری از ایمانوئل کانت در نشر #ناکجا
http://www.naakojaa.com/author/18221
کنار هم خوابیدهاند. لخت، یعنی نه که لخت لخت، سرشان پیداست و کمی از شانه و سینهشان. اما میشود برهنه بودنشان را حدس زد. زن میخندد، لبهایش قرمزی خوبی دارد. انگار تازه رسیده از بوسهای بلند و گرم. مرد هم میخندد. صمیمی میخندد، نه آنکه فاتح همآغوشی به یادماندنیای که حالا در اوج نرینگی به کسی، لابد به نرهای دیگر فخر بفروشد.
مرد میخندد، همین.
مجموعه داستان کوچههای موازی | جواد جواهری
از آنچه بر سرش آمده بود، به هیچکس چیزی نمیگفت. اما گاهی خاصه در غروب، در ساعتی که آوای ناقوس کلیسا زمانی را به یادش میآورد که احساسی ناشناخته سراپایش را لرزانده و در تپش انداخته بود، در جان جاودانهمجروحش توفانی برمیخاست. آنوقت روحش به لرزه میافتاد و درد عشق باز در دلش شعلهور میشد و سینهاش را به آتش میکشید. تنها و افسرده بهآرامی اشک میریخت و زیرلب زمزمه میکرد: «کاترینای من، کبوتر بیهمتایم...»
بانوی میزبان | فیودور داستایوفسکی
http://www.naakojaa.com/book/14871
گفتوگو و دیدار با سرور کسمایی و محسن نامجو، فردا سوم دسامبر در لندن، ساعت 18:30، دانشگاه سواس.
SOAS University of London
Thornhaugh Street, WC1H 0XG London
https://www.facebook.com/events/1696289687353861/
کتابهای پاتریک مودیانو نویسندهی فرانسوی برندهی نوبل ادبیات ۲۰۱۴ در کتابفروشی ناکجا
http://www.naakojaa.com/author/4943
مجموعهی آثار منوچهر آتشی در کتابفروشی ناکجا
http://www.naakojaa.com/author/3278
جلسهی رونمایی از کتاب-سیدی #دراب_مخدوش با حضور #محسن_نامجو. خوانش فرازهایی از کتاب وگپوگفت با نویسنده بخشهایی از این گردهمآیی است.
هامبورگ، ۲۸ نوامبر،ساعت ۱۸
Edmund-Siemers-Allee 1, 20146 Hamburg
پس از انتشار نام گل سرخ، اولین کارگردانی که پیشنهاد داد از روی آن فیلمی بسازد مارکو فرری بود. گفت: «کتاب تو انگار عمدا برای فیلمنامه طراحی شده، چون طول دیالوگها درست به اندازه است.» اول نمیفهمیدم چرا. بعد یادم افتاد قبل از اینکه برای نوشتن دستبهقلم شوم، صدها طرح هزارتو و نقشهی صومعه کشیده بودم. بنابراین میدانستم چقدر طول میکشد که دو شخصیت در حال گفتوگو از جایی به جای دیگر بروند. در نتیجه نقشهی دنیای داستانی من طول دیالوگها را دیکته میکرد. به این ترتیب یاد گرفتم که رمان، تنها پدیدهای زبانشناختی نیست.
(اعترافات رماننویس جوان، اومبرتو اکو)
آوازی از چهگوارا برای فیدل کاسترو
بیا برویم .
چریک آتشین سپیدهی دم
برراههای پنهان پیچاپیچ فرود میآید،
تا سرزمین سبزی را که دوست داری آزاد کنیم.
بیا برویم
به کینخواهی بسیار نارواییها
با پیشانیهایمان که پر از ستارههای یاغیست
و با سوگند به پیروزی یا مرگ
هنگامی که صدای اولین گلوله به گوش رسید و زمین بیدار شد،
همچون دختری که از خواب برمیخیزد،
ما چریکها صبور آنجا کنارت خواهیم بود.
آنجا خواهیم بود.
هنگامی که صدای تودر چهار جهت اعلام میشود:
اصلاحات ارضی، عدالت، نان و آزادی
ما آنجا خواهیم بود تا کلماتت را پژواک دهیم.
ما آنجا خواهیم بود.
روزی که جانور وحشی پهلویش زخم بردارد،
ازهدف آزادیخواهی ما
با قلبهایی سرشار از افتخار آنجا کنار تو خواهیم بود
ما آنجا خواهیم بود.
فکر مکن میتوانند ما را بترسانند،
آنها که با جواهرات و تزئینات مسلحاند
ما یک تفنگ، یک گلوله، یک چوب میخواهیم
نه بیشتر
حتی اگر تفنگهایشان ما را روی هم انباشته کند،
ما فقط اشکهای کوباییها را میخواهیم
همچون برگهایی که بدن چریکها را میپوشاند،
و با جریان تاریخ شسته خواهد شد،
نه بیشتر
تا دوم دسامبر فرصت دارید که با خرید #دراب_مخدوش از وبسایت ناکجا، کتاب را با امضای محسن نامجو دریافت کنید
http://www.naakojaa.com/book/18142
تمامی کتابهای زویا پیرزاد به دو زبان فارسی و فرانسه در کتابفروشی #ناکجا
http://www.naakojaa.com/author/907
جلسهی رونمایی از کتاب #دراب_مخدوش با حضور #محسن_نامجو در برلین خانهی هدایت در حال برگزاری است
Читать полностью…فیلم «مسیر سبز» براساس رمانی از استیون کینگ به کارگردانی فرانک دارابونت، محصول ۱۹۹۹. با بازی تام هنکس.
Читать полностью…من بهراستی خیلی خستهام. خسته از دردی که میشنوم و احساس میکنم. خسته از سرگردانی بر روی جادهها، تنها همچون سینهسرخی در باران. هرگز یار غاری نداشتهام که زندگیام را بی وقفه در کنارش ادامه دهم، هرگز یار غاری نداشتهام که به من بگوید ما از کجا آمدهایم، آمدنمان بهره چه بوده، و به کجا میرویم. من خستهام، خسته از آدمهایی که با یکدیگر بدرفتاری میکنند. تمام این چیزها مثل خردههای شیشه درون سرم جرینگ جرینگ میکنند. من خستهام. خسته از تمام دفعاتی که قصد کمک داشتهام، اما موفق نشدم. خسته از سرگردانی در تاریکی. بیش از هر چیز خسته از درد و رنج. درد و رنج بسیار بسیار فراوان. اگر قدرت داشتم، به درد و رنج خاتمه میدادم، اما چنین قدرتی ندارم. انسانها به دلیل عشقشان به یکدیگر کشته میشوند، به دلیل عشقشان به یکدیگر. هر روز همین اتفاق میافتد، در همهجای دنیا.
مسیر سبز، استیون کینگ
انسانی که در جزیرهای متروک، یکه و تنها رها شده باشد، نه کلبهاش را خواهد آراست، نه به جستوجوی گلها میرود و نه به طریق اولی گیاهانی خواهد کاشت تا خود را با آنها بیآراید. فقط در جامعه است که به خاطرش خطور میکند نه فقط انسان بلکه به سلیقهی خود انسانی آراسته باشد (:آغاز تمدن). پس از این روست که او را کسی میدانیم که هم مایل، هم مستعد انتقال لذت خود به دیگران است و به شیئی که نتواند در اشتراک با دیگران از آن احساس خرسندی کند راضی نمیشود.
ایمانوئل کانت