داشتن انضباط کلیدی است برای اداره کردن دقت، زیرا ما را به اراده رهنمون میشود. و به ما اجازه میدهد که دنیا را آنطور که میخواهیم تغییر دهیم، و نه شبیه به آن چیزی که از بیرون برای ما طراحی شده است. به این دلیل اراده برای مبارزان آستانه قصد است. قدرتش چنان است که زمانی بر چیزی متمرکز شد، میتواند شگفتآورترین تاثیر را داشته باشد.
به عنوان مثال، داستانهای زیادی را در مورد وقایع غیرمعمولی که مشاهده کرده بود، به ما گفت. گفت که در پس هر یک از اعمال شگفتآور ساحران، دنیایی از انضباط، هشیاری و متانت، گسلش (جدا شدن) و توانایی تحلیل وجود دارد.
مبارزان بیشترین ارزش را به این ویژگیها تخصیص میدهند که در مجموعه بینقصی را تشکیل میدهند.
📘کتاب ملاقات با ناوال، نوشته آرماندو تورز
🆔 @nagualism
ادامه داد که چیزی که موجب میشود ما دنیا را به این شکل ببینیم، توجهمان است، که همزمان بر شبکهای از ادراکات تمرکز یافته و با هم پیوستهاند و با توافقهایمان تقویت میشوند.
... دیدن حوزه دقت نهایت اهمیت را در مسیر ساحران دارد، زیرا نخستین موضوع برای خلاقیت است. در تمام دنیاها، درجه دگرگونی با توانایی تشخصی و آگاهی اندازهگیری میشود.
بهمنظور مهارت در آگاهی و درک تجلیاتی که به حواس ما میرسد، ساحران قدرت توجهشان را توسعه میدهند، آن را از طریق انظباط به سطوح عالی میرسانند که به آنها اجازه میدهد محدودیتهای انسانی را بشکنند و تمام امکانات اداراکی را تکمیل کنند. تمرکز آنها چنان شدید است که آنها میتوانند به رویه ضخیم ظاهر نفوذ کنند و ماهیت اشیا را مشاهده کنند. بینندگان این درجه افزون شده از آگاهی را «دیدن» نامیدند.
📘کتاب ملاقات با ناوال، نوشته آرماندو تورز
🆔 @nagualism
هر ذره از معرفتی که به قدرت مبدل می شود مرگ را به عنوان نیروی مرکزی در خود دارد. مرگ تلنگر نهایی را وارد می آورد و آنچه را مرگ لمس می کند، براستی به قدرت مبدل می شود.
📒کتاب چرخ زمان
🆔 @nagualism
چطور میشود که فرد افکاری نداشته باشد؟
نلیدا گفت: فکر نکردن مشابه احمق بودن نیست. بلکه ما را به آگاهی خالص و سکوت هدایت میکند که از ملزومات نبودن است. نلیدا ادامه داد: بودن در سکوت درونی، قضاوت و تشخیص بین خوب و شیطانی، بین من و دیگران، در آن زمان و اکنون نیست. و مهمتر اینکه به معنی نداشتن مفاهیم از هرنوع است. سعی کن با کالبد انرژیات احساس و عمل کنی، آنگاه میتوانی از دام همواره فکرکردن در مورد همه چیز دوری کنی.
آیا فکر کردن در مورد چیزها غلط است؟
نه اشتباه نیست، اما این دیوانگی است که مدام در مورد خودت صحبت کنی. انجام دادن این و آن هرگز تو را به کالبد انرژیات نمیرساند. استدلال، تنها دانشی محدود ایجاد و آگاهی با کیفیتی پایین ایجاد میکند. راههای خیلی فراگیرتری برای دانستن هست و آن شهود مستقیم بدون مداخله تفکر است.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا توصیه کرد: تمرین، کالبد فیزیکی تو را حل میکند. تنها آنزمان است که میتوانی به پرسشهایت پاسخ دهی.
رفتن به فراسوی خودشخصی، تو را در تماس آگاهی کهن قرار میدهد.
تو از بازگشتت میدانی که «خود» تنها یک پوشش است، یک پوسته است که در دنیا از آن استفاده میکنیم.
برای شکار با کالبد انرژی تو بایستی نبودن را بارها تجربه کنی و برای فهمیدنی شدنش، آگاهی را انباشته کنی.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا گفت: اینجا دری بسوی نبودن است. این در باز است، پس فرد میتواند داخل شود. وقتی که داخل است، اقتدار، کالبد انرژی را تجدید قوا و محیا میکند یا میتواند ما را نابود سازد. بیتفاوت است. اما برای یافتن ورودی، فرد باید بیخود باشد و برای اینکه با آگاهی وارد آن شود، فرد باید از دست بعضی وابستگیها به دنیای شناخته رها گردد.
فرد در داخل آن ورودی چه میکند؟
تو اجازه میدهی که آتش درون بگدازد و نبودن را تجربه میکنی.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا ... گفت که وقتی کانالهای راست و چپ باهم ادغام میشوند و آگاهی به کالبد انرژی گذار میکند، تجربه ذهنی هماهنگی کامل را تجربه مینماید. نلیدا توضیح داد: وقتی فرد متمرکز باشد دیدن بلاواسطهی انرژی آسان است. چرا که بدن فیزیکی دیگر چیزی را که احساس میکند انجام نمیدهد. اگر بخواهی بیاد بیاوری که بدنت چگونه احساس میکرد، وقتی که درسطح آگاهی بالاتری است یا وقتی که خطوط کائنات را تجربه میکنید، تضمین میکنم که به سختی خواهی توانست، این احساسات را بیاد بیاوری.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا پاسخ داد که شخص نباید نگران هیچ چیزی باشد، چرا که نگرانی به معنای این است که دچار عدم تعادل شده است. او توضیح داد به بیان دیگر، اگر در حال عمل کردن فکرهم میکنی، آنگاه این افکار تو هستند و نه اعمال تو که درخاطرهات میماند. ازسوی دیگراگر درحین عمل سکوت داشته باشی، وقتی تلاش میکنی که اعمال را بیاد بیاوری چیز اندکی برای بیادآوردن خواهد بود. به این دلیل است که ساحران میگویند «خود» یک ایده است. وقتی تو این را بفهمی وامتداد تکگویی درونت را متوقف کنی، آگاهی دیگری به میدان میآید.
وقتی به آنچه نلیدا گفت فکر کردم، بنظرم رسید که با احساسی که هنگام مروردوباره داشتم، انطباق دارد. حین مروردوباره، نوعی پسکشیدن، یک جداشدگی از خودم و دنیا آنگونه که آن را میشناختم، تجربه میکردم. بخشی از من( که شامل هرآنچه میشد که از تجاربم در دنیا بیاد میآوردم) بنظر میرسید که منفصل شده و به آرامی دور میشود. در پشت آن بنیادی ازآگاهی قرار داشت که ساکت، بیکران و خالی بود. او بعنوان پس زمینه عمل میکرد تا از فعالیتها حمایت کند. اما بخاطر اینکه تمام توجه من همواره بر روی «خودمتفکر» متمرکز بوده، این زیربنای ساکت نامکشوف مانده است. با مروردوباره تفاوت این دو واضح است، تفکیکی بین من، بعنوان مخلوطی از احساسات، ایدهها، فعالیتها و این آگاهی ساکت و تعریف نشدنی وجود دارد.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
دون خوان گفت: مطلبی هست که گمان می کنم از آن اطلاع داشته باشی. من آن را یک سانتی متر مکعب شانس می نامم. هر یک از ما خواه جنگجو باشد و خواه نباشد یک سانتی متر مکعب شانس دارد که گه گاه جلوی چشمش ظاهر می شود.
تفاوت یک فرد عادی و یک جنگجو در این است که یک جنگجو متوجه آن می شود و می کوشد آماده باشد، آگاهانه انتظار می کشد تا بتواند به موقع از سرعت انتقال لازم برخوردار باشد، یعنی قادر باشد هنگامی که شانس به او رو می کند آن را بچنگ آورد و برای این کار جرات و شجاعت کافی هم داشته باشد.
شانس، اقبال، بخت، اقتدار شخصی یا هر اسمی که می خواهی بر آن بگذاری، مساله ویژه ایست. مثل گلی است که جلوی ما ظاهر می شود و ما را به چیدن خود دعوت می کند.
در این موقع اکثر آدم ها یا خیلی گرفتار و مشغول هستند یا خیلی احمق و تنبل و متوجه نمی شوند که این بخت آنهاست که بسراغشان آمده است. یک جنگجو برعکس، همواره هوشیار و آماده است و انگیزه و ابتکار لازم را نیز برای گرفتن بخت دارد.
📘 کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
نلیدا تاکید کرد که در دنیای ساحران از رفتارهای شدید بایستی اجتناب شود، چرا که این، جلو رفتن افراطی در یک جهت است که نیروهای مکمل بایست برای متعادل کردنش، تاوان بدهد. او اضافه کرد، فرد باید برای آسایش و تعادل تلاش کند تا به سطح راندمان بهینه در هر تکلیفی برسد.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
او (کاستاندا) همواره در آن اوقات به من میگفت چیزی را فقط به طور شهودی دانستن بی معناست. جرقه های بینش نیاز دارند به اینکه به فکری منسجم برگردانده شود، در غیر این صورت بیهدف هستند.
او جرقه های بینش را با مشاهدات پدیده های باورنکردنی مقایسه میکرد: هر دو به همان سرعتی که میآیند از بین میروند. اگر دائما تقویت نشوند تردید و فراموشی را به دنبال خواهد داشت، چون ذهن را عادت داده اند که عملی باشد و فقط آن چیزی را بپذیرد که اثبات شدنی و به لحاظ منطقی مستدل است.
📒 کتاب در رویا بودن، نوشته فلوریندا دانر
🆔 @nagualism
برای احیای پیوند با روح، ساحران به عزمی دقیق، راسخ و جسور، به حالتی ذهنی که «قصد نرمش ناپذیر» نامیده می شود، نیاز دارند. مشکلترین قسمت دورۀ کارآموزی ساحری، پذیرش این واقعیت است که فقط ناوال می تواند این «قصد نرمش ناپذیر» را ارائه دهد.
کار آموز باید بشدت بکوشد تا پیوند خود را با روح روشن و احیا کند. اگر پیوند احیا شد، او دیگر کار آموز نیست، ولی تا آن موقع برای ادامۀ کار، نیاز به عزمی راسخ و جسور دارد که البته فاقد آن است. پس اجازه می دهد که ناوال این عزم را میسر سازد و برای این کار باید دست از فردیت خود بردارد. این مشکل ترین قسمت است.
📒کتاب قدرت سکوت
🆔 @nagualism
نکته مهم دانستن این امر است که ما محدود هستیم زیرا کالبد جسمانی ما آگاهی ما را کنترل میکند ولی اگر بتوانیم آن را برعکس کنیم یعنی طوری که کالبد اختری ما آگاهی ما را کنترل کند عملاً می توانیم هر کاری را انجام دهیم که تصورش را میکنیم.
کتاب گذر ساحران،ص ۳۲۳
🆔 @nagualism
هدف ساحران چیست؟
نلیدا گفت: تکامل. بیدار کردن قصد تا فرد بتواند دنیا را با چشمان زلال ببیند. چشمان انسان عادی با افکار غبارآلود شده است. احساساتشان بواسطه نگرانیها اعوجاج یافته. تو باید نخست راهی را بسوی قصد، مرمت کرده باشی، قبل از آنکه شروع به جذب آن کنی. بعد بتدریج خواهی توانست که کالبد انرژی را لمس نمایی و وقتی که آن به درخشندگی خورشید شد، تو میروی و اجازه میدهی که قصد تو را حرکت دهد.
ادامه دارد ...
📒یادداشت های منشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا گفت: وقتی ذهن و بدن آرام است شکاف کوچکی ایجاد میشود و ایدهای میتواند از میان آن لیز بخورد. بخاطر این است که مدام اصرار میکنم که سکوت داشته باشی و بگذاری ندای روح به تو بگوید که چی به چی است. درغیر اینصورت هرگز چیزی نخواهی دانست.
📒یادداشت های منشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
برای یک مبارز، انضباط خلاقیت، باز بودن است و آزادی را به بار میآورد. توانایی رویارویی با ناشناخته است، تبدیل حس دانستن به تعجب آمیخته با احترام است، درنظر داشتن چیزهایی است که از حوزه عادات ما فراتر هستند و شهامت رویارویی با تنها نبردی است که ارزشمند میباشد: نبرد آگاهی.
اشتیاق پذیرفتن پیامد اعمالمان است، هرچه که می خواهد باشند، بدون دلسوزی برای خود و یا حس سرزنش.
📘کتاب ملاقات با ناوال، نوشته آرماندو تورز
🆔 @nagualism
هنگامی که هیچ دلسوزی برای خودمان نداریم، میتوانیم با ظرافت و زیبایی خاموشی و انقراض شخصیمان را مشاهده کنیم.مرگ نیرویی است که به مبارز ارزش و اعتدال میدهد. تنها با دیدن از طریق چشمان مرگ است که میتوانیم ببینیم که ما مهم نیستیم. سپس مرگ میآید که در کنارمان زندگی کند و رازهایش را به ما بگوید.
📘کتاب ملاقات با ناوال، نوشته آرماندو تورز
🆔 @nagualism
یک مبارز با فروتنی خودش را همانگونه که هست می پذیرد و اقتدارش را با تاسف خوردن به باد نمی دهد زیرا راه دیگری برای بودن موجودات به روشی که الان هستند نیست.
اگر دری بسته شد با لگد و ضربه آن را باز نمی کنیم با دقت آن قفل را مطالعه میکنیم و کشف می کنیم که چگونه آن را باز کنیم. به همین روش اگر زندگی یک مبارز رضایت بخش نباشد، او ناراحت نمیشود و شکایت نمی کند. به جای این استراتژی هایی را طراحی میکند که سرنوشتش را تغییر دهد.
📕کتاب ملاقات با ناوال
🆔 @nagualism
چطور میتوانم با کالبد انرژی بدون راهنمایی ناوال یا تو یا امیلیتو شکار کنم؟
به تو گفتم که بهترین راه این است که صحبت کردن با خودت را متوقف کنی. تا بتوانی تمام کار را خودت انجام دهی. همینطور به تو گفتم که ما دنیا را با لغات و افکارمان میسازیم که باهمدیگر بهمراه اعمال و احساسات، بودن ما را بنیاد مینهند. نبودن به معنی این است که نه در مورد خودمان و نه جهان فکری نداریم.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا گفت که در امتداد دادن زندگی بیش از شصت یا هفتاد سال، ما باید کالبد فیزیکی را بارها و بارها حل کنیم، بدون آنکه آگاهی را از دست بدهیم. فرد میتواند اندک اندک با مرور دوباره خود را تسلیم کند، یا وقتی که میمیرد، بزور همه چیز را ناگهان تسلیم کند.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
بی عملی، عملی است، بدون عمل. وقتی است که تو برچسب یا لغتی برای توصیف اعمالت نداری.
پرسیدم: چطور میتوانی عمل کنی، بدون اینکه بدانی چه کاری میکنی؟
او پاسخ داد: عملکردن از یک سکوت عمیق، بدون اینکه با اعمالت عجین شوی. لحظهای که وابسته به توقعات یا نیتجه اعمالت نیستی، تو متوجه رفتارت نخواهی بود. مانند کفشی که اندازه پایت است.
نلیدا اضافه کرد: وقتی که تو در درون ساکت و تهی، اما مملو از نیرو و فعالیت هستی، تو داری عمل میکنی بدون اینکه عمل کنی. از سوی دیگراگر ما پر از نگرانی و اضطراب و توقعات هستیم و انرژی اندکی در جهت وظیفهمان داریم، آنگاه داریم، بطریقی بسیارناکارآمد، عمل میکنیم.
ما باید شخص درونمان را حل کنیم، طوری که بتوانیم آزاد بوده وعمل کنیم. وقتی که فرد هیچ جاهطلبی و خواستهای ندارد، اما بطورحیاتی در عمل موردنظر مشارکت دارد، بیوقفه میداند، کی باید ادامه دهد و کی باید بازبایستد.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
به نلیدا گفتم: همانطور که مروردوباره میکردم بنظر میرسید که آگاهی، دیگر به خودآشنایم متصل نیست. بنظر میرسید که به بیرون شناور شده و پاسخهایی را که بعنوان خودآشنایم داشتم مشاهده میکند. همچنان که «خودشخصی» مملو از تنش، درگیری و اضطراب زندگی است، آگاهی دیگر بیطرف و خونسرد، یک سکوت تاریک، کاملا خوددار، بدون خواسته و تفکر است.
نلیدا گفت: آنچه تو شرح دادی نسبت بین آگاهی خودشخصی و آگاهی کالبد انرژی است. تنفس مروردوباره و حرکات ساحری به تو اجازه میدهد که کالبدانرژیات را فعال کنی. از این منظر میتوانی ببینی که خود روزمره تنها ظاهری است که بوسیله قدرت کلام و تفکر تقویت شده است.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اقتدار همواره یک جو شانس را در اختیار سالک مبارز قرار می دهد. هنر سالک مبارز در این است که دائماً تحرک داشته باشد تا بتواند از آن استفاده کند.
📕کتاب چرخ زمان
🆔 @nagualism
تنها وقتی که فعالیت و انرژی ات در هماهنگی کامل یاشد، تو متوجه خودت و آنچه که انجام می دهی نیستی...
از آنجا که مردم می خواهند دیده شوند، به طور مداوم توجه را به خود و اعمالشان جلب می کنند. تمرکز بر انجام کاری بی تفاوت نسبت به نتیجه آن، به معنای توجه کامل به انجام وظیفه است.
موثرترین سطح برای یک کمین کننده شکارچی اینست که کاملا جذب لحظه باشد به طوری که فرد با فکر کردن در مورد آینده و گذشته انرژی هدر ندهد.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اقتدار شخصی تعیین میکند که چه کسی میتواند از الهام بهره گیرد و چه کسی نمیتواند.
تجربیات من از همنوعانم به من ثابت کرده است که تنها عده بسیار کمی حاضر به شنیدن میشوند، و در میان آنها نیز کم هستند کسانی که این صدا را میشنوند و تازه بسیار کمتر هستند کسانی که حاضر میشوند تا به آنچه شنیدهاند عمل کنند و از آن میان کسانی که حاضر به عمل میشوند، باز هم تعداد کمتری هستند که اقتدار شخصی دارند و میتوانند از اعمال خود بهره گیرند.
🌵دون خوان
📘کتاب افسانه های قدرت
🆔 @nagualism
کارلوس کاستاندا همیشه خود را هم فرکانس با روح می کند و می گفت روح به تو اینطور پیشنهاد می دهد ... کارلوس همیشه می گفت شما باید دنبال بیکرانگی بروید و خود را به آن برسانید و باید این را به طریقی بسیار خاص، بسیار دقیق و با جزئیات انجام دهید.
بیکرانگی همان را می دهد که ما به او داده ایم، اگر شما پرسشی مبهم بپرسید پاسخی مبهم دریافت می کنید. اگر شما چیزی دقیق و با جزئیات بپرسید پاسخی مشخص به همراه جزئیات خواهید گرفت.
.... ما به دنبال روح می دویم. به آن گوش می دهیم و منتظر می مانیم تا پاسخ به ما برسد.
قدم اول در هر کاری نخست آماده سازی خودم است. سکوتی که ذهنم را فرا می گیرد و بعد رها شدن از تمام عوامل حواس پرتی در اطراف و بعد مانند یک تیر رها شده از چله ی کمان بر پرسش ام از بی کرانگی تمرکز می کنم.
▪️از وبینار رناتا مورز در مسکو
🆔 @nagualism
(تمام ساحران گروه با صداقت یک هدف را دنبال می کردند):
شکستن نظم ها و تعصبات ادراکی که ما را درون حد و مرزهای دنیایی زندگی روزمره به زنجیر می کشند و مانع میشوند تا به دنیاهای مشاهده شدنی دیگر گام نهیم.
شکستن چنین نظم و ترتیب های ادراکی ساحران را قادر می ساخت تا از مانع بگذرند و به تصور ناپذیری بجهند. آنان چنین جهشی را گذر ساحران مینامند. گاهی اوقات نیز «پرواز تجریدی» می گویند زیرا این امر حاوی صعود از سوی مادیات، سوی جسمانی، به سوی ادراک بسط یافته و شکل های تجریدی غیر شخصی است.
🧙♀تایشا آبلار
📒گذر ساحران
🆔 @nagualism
پرسیدم: چطور تو را حرکت میدهد؟
با انرژی عزیزم با انرژی. یکبار که تو ذهن منطقی را ترک کنی که همه چیز را واقعی میسازد، قصد تو را به جانب انرژی خالص میبرد.
نلیدا گفت که این مروردوبارهی حسابی میخواهد تا به تو اجازه دهد قضاوتها و باورها و نیاز بیپایان به کنترل را رها کنی. ولی یکبار که تو گذار کردی، میبینی که انگار همواره آن را میدانستی، فقط اینکه قبلاً تو قدرت دیدناش را نداشتی، والا هیچی غیر آن وجود نداشت. نلیدا نصیحت کرد: بر روی قصد کردن پلی، بسوی کالبد انرژی تمرکز کن. حرکات جادویی انجام بده، بعد از انرژی آن استفاده کرده و تلاش کن تا با آگاهی کامل به سوی دیگر گذار کنی. تنها در اینصورت است که میتوانی از سرنوشتی که بعنوان موجود انسانی در انتظار تست فرار کنی.
📒یادداشت های منشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا به من خیره شد و پرسید: فکر میکنی چه چیزی باعث میشود که زنی سرش را بالا بگیرد و به خورشید نگاه کند؟ وقتی تمام زندگیاش به انعکاس خودش در آب راکد نگاه کرده چه چیزی باعث شد که ناگهان جهت دیدش را تغییر دهد؟
من جسارت کردم و حدسی زدم: مسلما آن مرد از دیدن انعکاس خودش خسته شده بوده است. از ضمیر مذکر استفاده کردم تا استفاده او از ضمیر مؤنث را خنثی کنم.
نلیدا بحث را ادامه داد: اما آن فرد نمیداند آنچه که میبیند تنها انعکاس است. آن زن فکر میکند که این تمام چیزی است که در دنیا است.
پرسیدم: ممکن است او برحسب شانس و بختواقبال چشمانش را چرخانده باشد.
او موافقت کرد: این ممکن است، اما امکان دیگری هم وجود دارد. او منتظرماند تا من پیشنهاد دیگری بدهم.
گفتم: ممکن است خورشید آنقدر درخشان بوده که چشمان فرد را بخود جذب کرده است. نلیدا سرش را تکان داد و چشمانش شروع به درخشش کرد: تو درست میگویی. خورشید چشمان او را با درخششاش جذب کرد. نلیدا توضیح داد که خورشید در این مورد آن چیزی است که ساحران آن را قصد مینامند. وقتی که اتصالت را با قصد جلا داده باشی، قدرت قصد باندازه کافی خواهد بود که چشمانت را تنها از دیدن انعکاس خود دور کند. قبل از آنکه این اتفاق بیافتد ذهن و بدن باید بوسیله مروردوباره و حرکات جادویی پاکسازی شوند.
📒یادداشت های منشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
او گفت: کالبد انرژی ما شبیه رود است و به پایین اشاره کرد. کناره های دره شرایط زندگی ما هستند که ما را زندانی کردهاند. حتی وقتی به بالا نگاه میکنیم تمام آنچه میبینیم دیوارهای زندان ما است. تنها امید ما برای آزادی این است که دائما با قصدی مصالحه ناپذیر رو به جلو جریان داشته باشیم.
او ادامه داد: ما باید شجاعت و خوشبینی داشته باشیم. بخصوص وقتی که شروع به مروردوباره زندگیمان میکنیم. ما باید بدانیم که دیوارهای اطراف ما توهم هستند. آنها نمیتوانند تا ابد به ما شکل بدهند، آنها نمیتوانند سفر ما را متوقف کنند. مانند رودخانه انرژی ما باید رو به جلو جریان داشته باشد و از هیچ شکاف و برآمدگی دوری نکند، اما نباید آنقدر درنگ کرد که هرگز به مقصد نهایی خود نرسیم.
📒یادداشت های منشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism