ساحران بخصوص کمینکنندگانشکارچی بینهایت انعطافپذیر هستند. آنان طرح روح را دنبال میکنند. تمام کاری که میکنیم این است که خودمان را تهی کرده و اجازه میدهیم که قصد حرکتمان دهد.
📒 یادداشت های منتشر نشده
🆔 @nagualism
در واقع من با تو صحبت میکنم که تنها تو را قانع سازم که ادعاهای توخالی و وابستگیهایت تو را به آزادی رهنمون نخواهد شد. نگهداشتن خود، هدر دادن انرژی است. بهتر است که از این انرژی برای قالبگیری همتا استفاده کنیم تا اینکه قصد بتواند ما را بسوی آزادی بکشاند.
📘کتاب یادداشت های منتشر نشده
🆔 @nagualism
هدف ساحران چیست؟
نلیدا گفت: تکامل. بیدار کردن قصد تا فرد بتواند دنیا را با چشمان زلال ببیند. چشمان انسان عادی با افکار غبارآلود شده است. احساساتشان بواسطه نگرانیها اعوجاج یافته. تو باید نخست راهت را بسوی قصد، ترمیم کرده باشی، قبل از آنکه شروع به جذب آن کنی. بعد بتدریج خواهی توانست که کالبد انرژی را لمس نمایی و وقتی که آن به درخشندگی خورشید شد، تو میروی و اجازه میدهی که قصد تو را حرکت دهد.
پرسیدم: چطور تو را حرکت میدهد؟
با انرژی عزیزم با انرژی. یکبار که تو ذهن منطقی را ترک کنی که همه چیز را واقعی میسازد، قصد تو را به جانب انرژی خالص میبرد.
📒یادداشت های منشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
شکار کار غریبی است، نمی شود پیش بینی کرد. و همین هیجان انگیز است معذالک یک جنگنجو طوری اقدام می کند که انگار نقشه ای دارد، چون به اقتدار شخصی اش اعتماد می کند. بر اثر تجربه می داند که اقتدار شخصی او را وادار خواهد کرد به مطلوبترین نحوی اقدام کند.
📕کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
ساحران کهن، متجاوز را دیدند. آنها آن را پروازگر نامیدند، زیرا در هوا می پرید. شکل زیبایی نیست. سایه ای بزرگ و به نحوی نفوذ ناپذیر تیره است، سایه ای سیاه که در هوا می پرد. سپس صاف بر سطح زمین فرود می آید... ساحران مکزیک کهن دلیل می آوردند که آدم باید در زمانی خاص موجودی کامل با بینشهای خیره کننده و شاهکارهای آگاهی بوده باشد که امروزه افسانه های اسطوره ای است و آنگاه به نظر می رسد که همه چیز محو شده و حالا ما بشر آرام شده و افتاده ای را داریم.
آنچه ما در برابر خود داریم، متجاوزی ساده نیست. خیلی باهوش و سازمان یافته است. از سیستمی روش دار استفاده می کند تا ما را به درد نخور سازد. بشر که مقدر شده است موجودی جادویی باشد، دیگر جادویی نیست. او تکه ای گوشت است. برای آدمها دیگر رویایی بجز رویای حیوانی نمانده است که پرورش می یابد تا تکه گوشتی شود: بیمزه، عادی و مزخرف.
📘کتاب کرانه فعال بیکرانگی، بخش سایه های گِلی
🆔 @nagualism
ما هنوز هیچ چیز را تا به آخر سر درنیاورده ایم، احمق جان! دیدن خاص پاکان است.
اکنون روح خود را بساز، جنگاور شو، دیدن بیاموز؛ و آنگاه درخواهی یافت که در چشم انداز ما جهان های تازه را پایان نیست.
📕کتاب حقیقتی دیگر
🆔 @nagualism
تایشا: دوست ندارم که تنها در لوسآنجلس دور از همه شماها باشم.
امیلیتو پاسخ داد: تو تنها نیستی. حالا کارلوس را پیدا کردهای، ناوال جوان. او از تو مراقبت خواهد کرد. وبقیه ما همیشه از حضورت آگاه هستیم.
تایشا: منظورت این است که مرا میبینی؟
امیلیتو: البته که میبینم ما کالبدانرژی و عمیقترین افکارت را میبینیم. او سرش را تکان داد و ابرویی بالا انداخت و گفت: پس بهتراست تو به مروردوبارهات ادامه دهی. هرچه قصدت قوی ترباشد، خلوصت باید بیشتر باشد.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
راز حقیقی این است که چرا من اینقدر به همتایت اهمیت میدهم؟
گفتم: نمیدانم که در مورد چه صحبت میکنی. این تنها یک مشکل است. من حقیقتا یک تکه عَن بیاهمیت هستم که همه نادیدهام میگیرند. این را با تمام دلسوزی بحال خودی که میتوانستم جمع کنم گفتم، چرا که احساس کردم امیلیتو، نلیدا، کلارا و دونخوان من را رها کردهاند.
امیلیتو با آرنج چنان من را زد که نزدیک بود از روی نیمکت بیوفتم و گفت: حالا دیگه ای درختنشین نزار لازم نیست اینقدر از این تفالههای دلسوزی بحال خودت را بخوریم. هیچکس تورا رها نکرده است. تو راه خودت را داری، و آن راه اینجا و بهمراه ما نیست. هرچه که ما به تو یاددادیم برای کالبد رؤیا یا همتای تو بوده است، لازم نیست بخاطرش در مکزیک باشی.
چرا نه؟
امیلیتو گفت: یک سئوال احمقانه. بخاطر اینکه همانطور که بخوبی میدانی، کالبد رؤیا بوسیله فضا و زمان محدود نمیشود، حتی در شهر لوسآنجلس. طوری که او صحبت کرد لوسآنجلس را مطلقا دوستداشتنی ساخت.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
سالک مبارز می داند که منتظر است و می داند که متنظر چیست و تا زمانی که انتظار می کشد، چیزی نمی خواهد، بنابراین هر اندک چیزی که به دست آورد، بیش از آن است که می خواهد. اگر نیاز به خوردن داشته باشد، راهی برای آن می یابد، چرا که گرسنه نیست. اگر چیزی تنش را بیازارد، راه چاره ای برای آن خواهد یافت، چرا که درد نمی کشد. گرسنه بودن یا درد کشیدن بدان معناست که او سالکی مبارز نیست و نیروهای درد و گرسنگی او را نابود خواهند کرد.
📙کتاب چرخ زمان
🆔 @nagualism
سکوت درونی برای شمنان سنت دونخوان همواره با تاریکی ارتباط داشت، شاید چون ادراک بشر، بدون ملازم عادی خود، گفتگوی درونی، در چیزی سقوط میکند که به سوراخی تیره شباهت دارد.
او گفت که طبق معمول بدن کار میکند، اما آگاهی تیزتر میشود.
تصمیمات فوراً گرفته میشود و به نظر میرسد ریشه در نوع خاصی از دانش دارند که وابستۀ بیان افکار نیستند.
📕 حرکات جادویی
🆔 @nagualism
دون خوان گفته بود که ترس او را در خطی مستقیم نگاه داشته و چیزی که بیش از همه از آن می ترسید این بود که ناوال، تجرید، روح را از دست بدهد.
آن موقع دون خوان با لحنی که اثری از هیجان در آن بود، گفته بود:
مرگ در مقایسه با از دست دادن ناوال چیزی نیست. ترسم برای آن است که ناوال، تنها چیز واقعی را که دارم از دست بدهم زیرا بدون آن بدتر از مرده ام.
📕کتاب هنر رویا دیدن
🆔 @nagualism
مرد معرفت، راهبر است. ساحران به راهنما نیاز دارند تا ما را به ناشناخته برد و در میان آن رهنمون شود.
راهبر بر اثر اعمالش شناخته می شود. راهبران هیچ برچسبی به سر خود ندارند، یعنی هیچ راهی نیست که بشود آنها را خرید یا تطمیع کرد، یا زبان بازی کرد و یا گیج کرد.
... ناوال ها راهبران مادر زادی اند.
📒کتاب در رویا بودن
🆔 @nagualism
-در اساس ما به دنبال اقتدار هستیم...
-از کجا می فهمیم وقتی که پیدایش کردیم؟
-کارلوس از واکنش درد آلودم به خنده افتاد و گفت: ما می فهمیم چرا که چیزی در ما تغییر می کند، یا ادراک مان از دنیا دگرگون می شود.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
وقتی از آقای آبلار پرسیدم که چطور از دردسر قبل از آنکه شروع شود دوری میکند؟ او پاسخ داد: کالبد انرژیات وقتی که مشکلی باشد به تو خواهد گفت. امکان این وجود دارد که با کالبد انرژیات ببینی که اطرافت چه خبر است. مروردوباره کن و اجازه بده که بیننده درونت پدیدار شود و به نجاتت بیاید. او اضافه کرد که ساحرانی که کالبد انرژی یا همسان را تمرین میکنند،
میتوانند از میان دیوارها رد شوند یا در هوا پرواز کنند و همه جور کاری که کالبد فیزیکی نمی تواند انجام دهند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
پرسیدم: آگاهی خالص دقیقاً چیست؟
او گفت: آگاهیه نبودن. این ارتباطی مستقیم با نیرویی است که ساحران آن را قصد مینامند. نیرویی که «خود» نیست، اما باعث ظهور همه چیز بعلاوهی خودشخصی میشود. وقتی که این تناقض را بفهمی خواهی دید که، هیچ چیزی برای دفاع یا تفکر وجود ندارد، حتی خود. بعد از سکوتی طولانی، نلیدا در ادامه گفت که وقتی کانالهای راست و چپ باهم ادغام میشوند و آگاهی به کالبد انرژی گذار میکند، تجربه ذهنی هماهنگی کامل را تجربه مینماید.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
هرزمانیکه حرکات جادویی را تمرین میکنی بر روی شکم تمرکز کن و بگذار انرژی بلامانع جریان یابد. همینطور هرگز احساس اهمیت یا اینکه به جایی رسیدهای نکن.
پرسیدم: دلیل این امر چیست؟
تنها وقتی که فرد نبوده و بیعمل باشد میتواند قصد کند که ریشه دار شود.
چطور تو میتوانی کاری را انجام دهی و در همان زمان بیعمل باشی؟ همواره برایم سخت بوده که این نکته را متوجه شوم.
تو خودت را رها میکنی و اجازه میدهی که انرژی بواسطه تو عمل کند، مهم نیست که چه کاری انجام میدهی. آرام باش و ساکت شو. این را تمرین جدیدی در ساحری قلمداد کن که ساکت و عمیق باشی.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا گفت که این مروردوبارهی حسابی میخواهد تا به تو اجازه دهد قضاوتها و باورها و نیاز بیپایان به کنترل را رها کنی. ولی یکبار که تو گذار کردی، میبینی که انگار همواره آن را میدانستی، فقط اینکه قبلاً تو قدرت دیدناش را نداشتی، والا هیچی غیر آن وجود نداشت.
نلیدا نصیحت کرد: بر روی قصد کردن پلی، بسوی کالبد انرژی تمرکز کن. حرکات جادویی انجام بده، بعد از انرژی آن استفاده کرده و تلاش کن تا با آگاهی کامل به سوی دیگر گذار کنی. تنها در اینصورت است که میتوانی از سرنوشتی که بعنوان موجود انسانی در انتظار تست فرار کنی.
📘کتاب یادداشت های منتشر نشده
🆔 @nagualism
وقتی ذهن و بدن آرام است، شکاف کوچکی ایجاد میشود و ایدهای میتواند از میان آن لیز بخورد. بخاطر این است که مدام اصرار میکنم که سکوت داشته باشی و بگذاری ندای روح به تو بگوید که چی به چی است. درغیر اینصورت هرگز چیزی نخواهی دانست.
🦋 نلیدا
📒 کتاب یادداشت های منتشر نشده
🆔 @nagualism
ساحر همانی را عمل می کند که موعظه می کند و با وجود این هیچ چیزی برای دلایل عملی که انجام داده ارائه نمی شود.
📒در رویا بودن
🆔 @nagualism
تو یک شخص جدی هستی، اما جدیت تو به آنچه انجام می دهی مربوط است نه آنچه خارج از دسترس توست.
تو روی خودت خیلی تکیه می کنی. این باعث زحمت و خستگی وحشتناکی می شود.
اما دون خوان، آدم چه کار دیگری می تواند کند؟
- بگرد و اعجاب اطراف خود را ببین، تو از تنها نگاه کردن به خودت خسته می شوی و آن خستگی تو را برای همه چیزهای دیگر کر و کور می کند.
📒کتاب تعلیمات دون خوان
🆔 @nagualism
رؤیابینی و دیدن، دست در دست هم دارند.
🦋زولیکا
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
بیکرانگی همان را می دهد که ما به او داده ایم، اگر شما پرسشی مبهم بپرسید پاسخی مبهم دریافت می کنید. اگر شما چیزی دقیق و با جزئیات بپرسید پاسخی مشخص به همراه جزئیات خواهید گرفت.
.... ما به دنبال روح می دویم. به آن گوش می دهیم و منتظر می مانیم تا پاسخ به ما برسد.
قدم اول در هر کاری نخست آماده سازی خودم است. سکوتی که ذهنم را فرا می گیرد و بعد رها شدن از تمام عوامل حواس پرتی در اطراف و بعد مانند یک تیر رها شده از چله ی کمان بر پرسش ام از بی کرانگی تمرکز می کنم.
▪️از وبینار رناتا مورز در مسکو
🆔 @nagualism
میخواستم بدانم برای کسی که در یک وضعیت زوال مادی بدنیا آمده امکانش هست که از درماندگی روح جلوگیری کند؟
نلیدا من را مطمئن ساخت: اگر باندازه کافی انرژی داشته باشی بوسیله هیچ چیزی تهدید نخواهی شد. حتی اگر درمیان مردمانی فقیر و پست محاصره شده باشی.
نلیدا گفت برای ساحری که میبیند همه چیز یکسان است، چرا که آنها انرژیاند. بنابراین، ساحری که در آلونکی زندگی میکند خودش را ثروتمند میداند، حال آنکه فردی عادی که در شهر زندگی میکند با آنکه خانهای پر از اثات و کمدی پر از لباس دارد، خودش را فقیر میپندارد. چه کسی فقیرتر است ساحری در کوهستان یا فردی در شهر؟
به او گفتم اگرچه فردی در شهر چیزهای بیشتری دارد اما او فقیرتر است. فکر میکردم که این چیزی است که او میخواهد بشنود.
نلیدا سرش را تکان داد و گفت: تا وقتی که فرد کالبد انرژیاش را از ایده فقر و ثروت جدا نکرده است، تاوقتی که زندگیاش را مروردوباره نکرده است، او فقر روحی دارد.
📒یادداشت های منشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اهل معرفت با عمل زندگی می کند، با فکر کردن در مورد عمل و نه با فکر کردن درباره ی چیزی که پس از انجام دادن به عمل به آن فکر خواهد کرد.
دون خوان
🆔 @nagualism
دون خوان سکوت درونی را حالت خاصی از هستی تعریف کرد که افکار در آن از بین می رود و شخص می تواند از سطح دیگری به جز آگاهی روزمره عمل می کند. او تاکید کرد که سکوت درونی به معنی قطع، تعلیق گفتگوی درونی، مناظره ی درونی، ملازم همیشگی افکار است و بنابراین وضع و حالتی از آرامش ژرف است.
📕کتاب کرانه ی فعال بی کرانگی
🆔 @nagualism
برای ساحر، آموزش کاری است که ناوال برای شاگردانش می کند. بخاطر آنها تمام قدرت حاکم بر جهان را با چنگ می گیرد و می گشاید: یعنی «قصد» را می گشاید، نیرویی که چیزها را دگرگون می کند و دیگر بار نظم می بخشد یا همان طور که هستند نگاه می دارد.
- می توانی قصد را برایم توضیح دهی؟
- تنها امکان شناختن «قصد» شناخت مستقیم آن در اثر رابطه ای زنده است که میان «قصد» و دیگر موجودات زنده وجود دارد.
📗کتاب قدرت سکوت
🆔 @nagualism
📒ویراست دقیقتر کتاب یادداشتهای منتشر نشده تایشا آبلار
🪶ترجمه و اصلاح ترجمه: فرشید محمدی
▪️کانال مترجم: آتش درون
💢 @Atashdaron1
▪️برای دستیابی به منابع دیگر شمنیزم می توانید به کانال فایلهای مدیای ناوالیسم رجوع کنید:
🆔 @nagualism_media
برای یک مبارز تا وقتی که خودش رفتاری صحیح دارد، هیچ چیز برخورنده ای در اعمال همنوعاش وجود ندارد، و بدین خاطر او هرگز رفتاری خشونت آمیز ندارد.
دون خوان
🆔 @nagualism
نلیدا توضیح داد: وقتی فرد متمرکز باشد دیدن بلاواسطهی انرژی آسان است. چرا که بدن فیزیکی دیگر چیزی را که احساس میکند انجام نمیدهد. اگر بخواهی بیاد بیاوری که بدنت چگونه احساس میکرد، وقتی که درسطح آگاهی بالاتری است یا وقتی که خطوط کائنات را تجربه میکنید، تضمین میکنم که به سختی خواهی توانست، این احساسات را بیاد بیاوری.
باید با او موافقت میکردم. هر احساسی که در طول مروردوباره در غار یا درخت تجربه کردم خیلی متفاوت از احساساتی بود که به آنها عادت داشتم، طوریکه بعداً نمیتوانستم آنها را بیاد بیاورم.
او گفت: به این خاطر است که در درختان تو مستقیماً از کالبدانرژیات عمل میکردی، همانطور الان درحالیکه با من هستی، عمل میکنی. در درختان کالبدانرژیات بیدار بود.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا تکرار کرد اشتباه گرفتن آگاهی خالص کالبد انرژی با خودمتفکر شخصی، اشتباهی مرگبار است. نه تنها کالبد انرژی را مجبور به پیروی از اعمال معلمی بیانضباط یا کودکی متمرد میکند بلکه او را فریب هم میدهد که باور کند، هرچه میبیند، تمام آنچیزی است که وجود دارد. من شخصی به حواس ارتباط دارد و دنبال لذت فوری در چیزهایی میگردد که محدود هستند. کالبد انرژی هرگز نباید وابسته شده یا با هرچیزی اشتباه گرفته شود. فقط در این صوت است که در جایگاه درستش بعنوان مجرایی از نیروی زندگی قرار میگیرد.
چرا اینطور است؟
برای اینکه وقتی آگاهی بوسیله چیزهایی که از آن مطلع است، شامل خود یا ذهن شناخته شود، با تعابیر زندگی روزمره غبارآلود میشود. او تاکید کرد: تو باید اجازه دهی که بیننده درونت راهنمایت باشد و اجازه ندهی که من شخصی آگاهی را برای ارضاء تمامی هوا و هوسهایش، مانند یویو بالا و پایین ببرد.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism