📌بخش پیشگفتار
📗کتاب در رویا بودن
🖋نوشته فلوریندا دانر، ترجمه مهران کندری
#کتاب_صوتی
#کتاب_در_رویا_بودن
🎼صوتی شده توسط: #پروا_نه 🦋
💢 @kastanedasbooks
باز نشر در:
🆔 @nagualism
🆔 @nagualism_media
تنها بوسیله کالبد انرژی است که تو میتوانی پرواز انتزاعی را تجربه کنی.
پرسیدم: چرا تو آن را پرواز انتزاعی مینامی؟
او پاسخ داد: ساحران باور دارند که جهانهای دیگری غیر ازجهانی که ما در آن متولد شدیم وجود دارند. اما تنها کسی که انرژی کافی ذخیره کرده است، میتواند از مقاطع مختلف حرکت کرده و گذار کند.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
انرژی هم که از چشمان ساطع میشود، بداخل چیزها نفوذ میکند. پس مراقب نگاه خیرهات باش. بینهایت اهمیت دارد که چشمانت را آموزش دهی.
چطور چشمها آموزش میبینند؟
نلیدا گفت: با قرار دادن تمامی قصدت برای ساختن کالبد انرژی و هرگز منحرف نشدن از این هدف.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
یک مبارز با فروتنی خودش را همانگونه که هست می پذیرد و اقتدارش را با تاسف خوردن به باد نمی دهد زیرا راه دیگری برای بودن موجودات به روشی که الان هستند نیست.
اگر دری بسته شد با لگد و ضربه آن را باز نمی کنیم با دقت آن قفل را مطالعه میکنیم و کشف می کنیم که چگونه آن را باز کنیم. به همین روش اگر زندگی یک مبارز رضایت بخش نباشد، او ناراحت نمیشود و شکایت نمی کند. به جای این استراتژی هایی را طراحی میکند که سرنوشتش را تغییر دهد.
📕کتاب ملاقات با ناوال
🆔 @nagualism
ظاهرا ازغیب ناگهان کلاغی تنها غارغارکنان از بالای سر ما عبور کرد. دونخوان نگاه کرد تا مسیر حرکت او را پیدا کند. او بسوی خورشید بعدازظهر پرواز میکرد.
پرسیدم: آیا پرواز کلاغها معنای بخصوصی دارد؟
او پاسخ داد: شرط میبندم که دارد و کلاهش را تکان داد. بخصوص که فرد با آنها قرابتی داشته باشد. کلاغها میتوانند پیامآور باشند. اما بسیار ساده میشود که در فهم نشانهها اشتباه کرد.
پرسیدم: اگر پیام را اشتباه دریافت کنی چه میشود؟ او با حالتی جدی گفت: انواع و اقسام بدبختی. ممکن است شتابت را زیاد کنی وقتی که میبایست منتظر زمان مناسبات باشی. یا ممکن است فرصت مناسبی را در راه از دست بدهی بخاطر اینکه که مردد بودی که دست به عمل بزنی.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
هنر سالک اینست که از همه چیز جدا بماند و نامشهود بماند. مهمتر از همه، هنر سالک در اینست که هیچگاه قدرتش را هدر ندهد.
📕دومین حلقه قدرت
🆔 @nagualism
نقش مهمی که به خودمان در اعمال، گفتگوها و افکار میدهیم یک "ناهنجاری شناختی" را بوجود میآورد که حواس ما را میبندد و به ما اجازه نمیدهد که مسائل(موضوعات و اشیا) را واضح و واقعی ببینیم.
ما مانند پرندگان لاغری هستیم. با هر چیز لازم برای پرواز به دنیا آمدهایم، اما همیشه وادار شدهایم که در دوایری بسته مربوط به خودمان پرواز کنیم. زنجیری که ما را به پایین میبندد، اهمیت خود است.
مسیری که یک انسان معمولی را به مبارز تبدیل میکند خیلی دشوار است. احساس بودن در مرکز هر چیزی، و نیاز به اینکه همیشه حرف آخری داشته باشیم، تا ابد در جریان است. احساس اهمیت میکنیم و هنگامی که کسی مهم است، هر قصدی برای تغییر یک پروسه دشوار، دردآور و آهسته است.
📕کتاب ملاقات با ناوال
🆔 @nagualism
مشكل تو این است كه می خواهی همه چیز را برای همه توضیح بدهی ولی در عین حال هم می خواهی تازگی و بدعت آنچه را می كنی حفظ نمائی.
خوب به محض اینكه راجع به كارهایت توضیح می دهی دیگر نمی توانی شور و شوق لازم برای ادامه آنها را حفظ كنی و آن وقت دروغ می گوئی.
📙 کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
برخی از پیامدهای حاصل از قرارگیری پیوندگاه در این موضع، دلواپسی، روزمرگی خسته کننده و تکرار تهی از خلاقیت است. برای مثال طریقه ای که ما میخواهیم در حوزه ای متخصص شویم را در نظر بگیرید. هنگامی که خود را برای حرفه ای آماده میکنیم، به جای توسعه دادن حوزه ی حرفه، دست آخر خود را از تحرک انداخته و تهی از خلاقیت میکنیم. خیلی زود زندگیمان خسته کننده می شود و بدور از هر گونه پذیرش مسئولیت و تغییر دادن خودمان، شروع به سرزنش محیط اطرافمان میکنیم.
در واقع اینکه پیوندگاه در کجای پیله ی انرژی ما قرار گرفته باشد، رفتار و احساس ما را تعیین می کند. تمام چیزهای دنیا که درک آن را آموخته ایم، به نحوی ناگسستنی به موضعی که پیوندگاهمان در آن قرار گرفته وابسته است. اگر پیوندگاه ما از وضعیت ثابتی که در آن گرفتار شده، تغییر مکان دهد، دنیا دیگر آن چیزی که اکنون برای ماست، نخواهد بود و میتوانیم جهانهای اسراری را که از دید ما پنهان مانده، تجربه کنیم.
🆔 @nagualism
اهمیت مکان قرارگیری پیوندگاه در زندگی ما از دیدگاه شمنیزم تولتک
هنگامیکه یک شمن، پیله ی انرژی فرد دیگری را میبیند، نقطه ای را در آن با درخشندگی متراکم و ساخته شده از نوری بسیار تابان میبیند که در وضعیت به خصوصی از پیله ی انرژی فرد قرار گرفته و الیاف خاصی از انرژی فرد با الیاف انرژی کل دنیا تطبیق پیدا کرده است. با توجه به بینهایت امکان موجود، دنیا و کالبد انرژی ما شکل گرفته، ازینرو انتخاب خیلی محدودی از این الیاف انرژی – یک دسته از آن – با آنچه که بیرون را ساخته تطابق پیدا می کند. در واقع ادراکی که ما از جهان داریم، زمانی روی می دهد که این تطابق صورت میگیرد. اینگونه است که ما واقعیتمان را بر پا میکنیم.
چون نقطه ی پیوندگاه اکثر ما انسانها در یک مکان مشابه قرار دارد، بر آنچه که می بینیم و درک میک نیم توافق داریم. همین امر باعث شده که ما انسانها اصطلاحا از لحاظ انرژیکی مسدود، و غرق در خودپرستی و تصویر خویش باشیم.
🍀کانال جادو درمانگران شمن
🆔 @nagualism
🍀کانال یوتیوب شمنیزم تولتک
shamanismtoltec" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@shamanismtoltec
مفهوم کلیدی پیوندگاه در شمنیسم تولتک چه معنایی دارد؟
بینندگان کهن، کل کیهان را به شکل میدان های بیشمار انرژی، شبیه رشته های نور دیدند. آنها دیدند که این میدان ها از منشاء تصور ناپذیری می آید که به استعاره به آن عقاب می گویند.
انسانها نیز از همین تارهای انرژی تشکیل شده اند و این تارها، تودۀ روکش شده ای را شکل می دهند که مانند تخم مرغی درخشان به اندازه جسم شخص با دستهایی در پهلو گشوده، دیده می شود.
نقطه بسیار درخشانی روی این گوی هست که تارهایی که از آن یا نزدیک آن رد می شوند روشن می کند. همزمان با آن، تارهای انرژی مشابه در بیرون گوی نیز روشن می شوند و اینگونه درک و مشاهده رخ می دهد.
با تغییر این نقطه ی درخشان، تارهایی که روشن می شوند و آنچه درک و مشاهده می شود هم تغییر می کند. این نقطه درخشان پیوندگاه نام دارد. پیوندگاه، داده های انرژیکی را تبدیل به داده های حسی می کند و شناخت ما از جهان را رقم می زند. جهانی که تجربه می کنیم و آنچه هستیم وابسته به مکان پیوندگاهست.
🍀کانال جادو درمانگران شمن
🆔 @nagualism
🍀کانال یوتیوب شمنیزم تولتک
shamanismtoltec" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@shamanismtoltec
دونخوان تکرار کرد: راهی برای اینکه بتوانی با خود یا دیگران باشی وجود ندارد مگر با حماقت کنترلشده. ما تهی هستیم تجلی نیرویی غیرقابل کنترل که جادوگران آن را عقاب مینامند. او گفت که نوری که به چشمان ما میرسد نشئهای از عقاب است. او تصریح کرد که این اشتباه است که اعمالمان را از خودمان در نظر بگیریم یا فکر کنیم که موجوداتی تحت فرمان و مسئول هستیم. چرا که اینطور عمل کردن، تنها باعث تداوم کاذب و دوگانگی یک موجود میشود، بعنوان وجودی که محرک یک عمل است و موجودی دیگر که عامل یا مجری این عمل باشد. این تصور غلط ذهنبدن است که ریشه پریشانی ما است. این ما را به دیدگاهی غلط از دنیا رهنمون میشود.
دونخوان هشدار داد: تنفس و انرژیت را برای جاودانسازی فردیت اجتماعیات هدر بده تا طبیعت اصلیات برای همیشه پنهان شود. استفاده از نیروی حیات فرد، برای تاکید بر خود یا تصویر اجتماعی و فرهنگی فرد اشتباه است. این تنها شیوهای برای فکر کردن یا حرف زدن است و نه تمام آنچه که ما هستیم. او تصریح کرد که طبیعت حقیقی ما فردیتی میباشد که اساس زیرین آن نیرویی است که ساحران آن را عقاب مینامند. افراد روشنبین میتوانند انرژی که در ما جریان دارد و ساختار وجودی ما را میسازد مشاهده کنند و ما باید خاضعانه این نیروی حیات را تصدیق کنیم یا اینکه نسبت به هرآنچه در اطرافمان میگذرد کور بمانیم.
از دونخوان خواستم در مورد این نیروی مرموزی که در درون ما عمل میکند بیشتر بگوید. او شانههایش را بالا انداخت و تکرار کرد که چیز بیشتری برای گفتن در مورد آن وجود ندارد جز اینکه ما بسادگی منظرهای متفاوتی از ظهور عقاب هستیم، درست مانند هرچیز دیگری که وجود دارد. .. ساحران کهن تمام سعی و تلاش خودشان را برای فهمیدن عقاب بهکار بردند. و به دلیل این ناتوانی آن را غیرقابلوصف بزرگ نامیدند.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
دونخوان گفت که قانون دیگر کمینکنندهشکارچی این است که هرگز نمیداند که چه بوده، اما همواره بهگونهای عمل میکندکه انگار میدانسته است او به واقعیت مادیت بیشتری میبخشد و سپس آن را کنار میگذارد. او گفت: معنای زنده بودن این است دریافت شهودی اعجاز دنیا و شیرجه جسورانه در بیکرانگی بجای محدودیتهای عقلانیمان.
برای اتصال تنفسمان به همه چیز میتوانیم آنقدر تصور کنیم تا آنقدر سیال و ناشناخته برای خودمان شویم که به تصورناپذیر مبدل گردیم.
کمین و شکار با همتا( کالبد انرژی) تلاش برای لمس منابع پایان ناپذیر منشا رازآلود ما است. دونخوان پیشنهاد داد که برای مدتی در سکوت بنشینم و درباره آنچه گفت بیاندیشم چرا که تغییر شکل در سنت ساحران یک مانور پیچیده در کمین و شکار عملی عامدانه در نساختن بدن است.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
(تایشا با کنترل تنفس و تمرکز شدید توانسته بود بالها و منقار خود را تجربه کند. پس از آن اینگونه نقل می کند)
یک بار از دون خوان پرسیدم که تجربه مرا برای دونخوان چطور توصیف میکند آیا من رؤیا میدیدم؟
دونخوان مرا خاطرجمع کرد که تو خواب نبودی. تو از قصدت استفاده کردی و روی تنفسات متمرکز شدی تا شکلات تغییر کند. وقتی که تنفس به یک تصور(ایده) زندگی میبخشد، ساختار جدید حقیقت مییابد. او گفت که کلید هر انتقال یا تغییر شکلی در ساحری ترکیب تنفس و ایدهای است که به آن حیات میدهد. او گفت: بیشتر اوقات فرد ایدهای دارد، بدون قدرت تنفسی که به آن جامه عمل بپوشاند. یا ممکن است انرژی تنفسی مناسبی داشته باشد، بدون قصدی که به آن شکل و جهت دهد. اما وقتی که تنفس و قصد بهعنوان حرکت و جهت، انرژی و فرم بهم میپیوندند، آنگاه واقعیتی نو شکل میگیرد و تا وقتی این دو متحد هستند، پایدار میماند. این آن چیزی است که ساحران کمین و شکار با همتا (کالبد انرژی) مینامند. این به معنی استفاده از کالبد انرژی برای ادراک واقعیتی با شکل و استحکام و انرژی معتبر است.
من گفتم: قطعا من بال داشتم و پرواز میکردم. و یادم نمیآید که بخواب رفته باشم. این به همان اندازه واقعی بود که الان دنیای پیش چشمانم واقعی است.
دونخوان ادامه داد: البته، تو نمیتوانستی این را برای مدت طولانی نگهداری. چرا که تمرکز بر روی تنفس و تجسم بخشیدن به یک تصور مقدار فوقالعادهای انرژی میخواهد. من مقداری از انرژی خود را به تو قرض دادم تا در تمرکز بر تنفسات و حیات بخشیدن به واقعیتی دیگر مشکلی نداشته باشی. واقعیتی که قبلا هنگامیکه رؤیا میدیدی خودت آن را پیدا کرده بودی. حالا دوباره آن مکان ادراکی را فعال کردی. پس حالا مکان دیگری برای رفتن به آنجا داری، که به همان اندازه انسان بودن واقعی است.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
دو متن از کتاب ناگفته های شمنیزم و دون خوان، نوشته پِریا (شباب حسامی) از لینک هایی که گذاشتم قابل دانلود است. دوستان در صورت تمایل می توانند دانلود کنند.
📌جریانشناسی شمنیزم-تولتک (خلاصه قسمت اول)
لینک دانلود:
/channel/emoma_anjoman/44
📌پیوست یکم تا ششم مقاله اول
لینک دانلود:
/channel/emoma_anjoman/45
🆔 @nagualism
مروردوباره کردن تنها شروع است. این وابستگی شما به زندگی روزمره را ازبین میبرد و نیروی اجسام بر انرژی چشمان تو را کاهش میدهد. حالا از این انرژی اضافی نه برای تقویت حسادتت بلکه برای قالبریزی کالبد انرژی ات، همتایت استفاده کن. بجای استفاده از چشمانت برای انعکاس حسد از آنها برای انرژی دادن به همتایت استفاده کن.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
جنگاور جز اراده و صبر ندارد، و با آنهاست که آنچه بخواهد می سازد.
📒 کتاب حقیقتی دیگر
🆔 @nagualism
در دنیای جنگاور زمان عنصری حیاتی است. اگر شانسات را از دست بدهی، ممکن است که دیگر سراغت نیاید.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اگر آگاهی تو به منشا تمامی چیزها متصل باشد تقریبا میتواند به اهدافی ناممکن دست بیابد.
... ریتم طبیعی چیزها را با انرژی اطرافت دنبال کن. اگر میخواهی دست به عمل بزنی، باید که آرام باشی. به همین صورت اگر میخواهی استراحت کنی باید فعال باشی. او گفت که اگر که هر دو عنصر بودن و نبودن در تعادل باشند آنگاه ما در درون مختل نشده و نامتغیر هستیم، اما در بیرون ما سیال و متغیریم، پس قدرت پنهان در پشت تمام چیزها را منعکس میکنیم.
او اضافه کرد برای انعکاس قلمرو بیتغییر، باید دیدگاه روزانه مان از دنیا را تعلیق کنیم. او تاکید کرد که اولین قدم در قلمرو ناشناختنی، معوق گذاردن قضاوتهای انسانیمان است و پیشنیاز اساسی آن آرام کردن گفتگوی درونی است.
او گفت: بنابراین نهایت اهمیت را دارد که با تمرین مروردوباره ، حرکات جادویی و تمام تکنیکهای غیر ساحری که یاد گرفتهای به سکوت درونی برسی. تنها به این شیوه است که میتوانی خود را رها کنی و فردی همراه بیکرانگی شوی.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
ایدهآل این است که زندگیات را بر اساس تجربیاتت بنا نهی. اگر اعتقاداتت تو را از خودت دور می سازد، آگاه باش! هر چیزی که تو را آزاد نمی سازد، تو را برده میکند.
📒ملاقات با ناوال
🆔 @nagualism
تراژدی انسان امروزی، شرایط اجتماعی او نیست، کمبود اراده برای تغییر خودش است. دگرگونیهای جمعی آسان است، اما دگرگونیهای اصیل، خاتمه دادن به دلسوزی برای خود، از بین بردن منیت، متوقف ساختن عادات و هویوهوسها .... آه، کاملاً چیز دیگری است! ساحران میگویند که شورش اصلی برنامهریزی یک انقلاب در برابر حماقتهایمان است. همانطور که میتوانید درک کنید این یک کار مجرد است.
📙کتاب ملاقات با ناوال
🆔 @nagualism
اما هر یک از ما هم در زندگی خود تجربه هایی از تغییر پیوندگاه داشته ایم. در خلال خواب، پیوندگاه از جایگاه عادی اش تغییر مکان میدهد و هر چقدر این تغییر بیشتر باشد، تجربه ی رویا عجیب و غریب تر میشود. این ساده ترین مثال جابجایی پیوندگاه است که برای همه ما اتفاق می افتد.
خستگی، گرسنگی، تب، بیماری، تشنگی و خیلی وضعیتهای غیرعادی دیگر هم با توجه به شدتشان، گاهی باعث جداسازی مکان پیوندگاه میشود. هر تغییری در مکان پیوندگاه باعث دیدن دنیای دیگری میشود، اما در هر صورت، از امتداد دادن تصویر آن دنیای دیگر و تثبیت پیوندگاه در مکانی که بدان منتقل شده است ناتوانیم. نتیجه ی این ناتوانی، نگاهی زودگذر به دنیاهای دیگر است. تجربیات نزدیک به مرگ هم تجربه هایی از تغییر پیوندگاه و نگاهی تثبیت شده تر به دنیاهای دیگر است.
شمن ها می گویند برای دستیابی به قدرت درک و مشاهده بیشتر و شکستن محدوده های ادراکی، باید پیوندگاه را تغییر داد. و برای چنین تغییری نیاز به انرژیِ در دسترس زیادی است. برای همین، راهها و روش هایی را برای بالا بردن انرژی و جلوگیری از هدر رفتن انرژی توسعه داده اند.
🆔 @nagualism
هنگامیکه یک شمن، پیله ی انرژی فرد دیگری را میبیند، نقطه ای را در آن با درخشندگی متراکم و ساخته شده از نوری بسیار تابان میبیند که در وضعیت به خصوصی از پیله ی انرژی فرد قرار گرفته و الیاف خاصی از انرژی فرد با الیاف انرژی کل دنیا تطبیق پیدا کرده است. با توجه به بینهایت امکان موجود، دنیا و کالبد انرژی ما شکل گرفته، ازینرو انتخاب خیلی محدودی از این الیاف انرژی – یک دسته از آن – با آنچه که بیرون را ساخته تطابق پیدا می کند. در واقع ادراکی که ما از جهان داریم، زمانی روی می دهد که این تطابق صورت میگیرد. اینگونه است که ما واقعیتمان را بر پا میکنیم.
چون نقطه ی پیوندگاه اکثر ما انسانها در یک مکان مشابه قرار دارد، بر آنچه که می بینیم و درک میکنیم توافق داریم. همین امر باعث شده که ما انسانها اصطلاحا از لحاظ انرژیکی مسدود، و غرق در خودپرستی و تصویر خویش باشیم.
🆔 @nagualism
برای خلق هرچیزی ما باید آن را از سوی تاریک تجلیات عقاب استخراج کنیم و آن را به ناحیه وجود بیاوریم، که منطقه آگاهی انسان است. اینگونه است که ساحران باعث رویداد چیزها میشوند، این جوهرهی جادو است. از آنجا که هرچیزی سویی تاریک و سویی روشن دارد، عناصر دوگانهی حرکت و سکون، عمل و بیعملی، چیزها میتوانند معکوس شوند. و اینگونه است که ساحران از موانع دنیای مرئی به قلمرو نامرئی عبور میکنند.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
ساحران کهن به آن عقاب گفتند چرا که آنان نوک آن را باز و آمادهی بلعیدن آگاهی در هنگام مرگ یافتند. تجلیات او فرمان هستند برای اینکه لاجرم ما باید که تابع آنها باشیم، درست مانند سیارات که باید از مدارشان در آسمان تبعیت کنند. آنها که فرامین عقاب را خاضعانه اطاعت میکنند سالم و قوی باقی میمانند. آنها که در مخالفت با آن میجنگند تحلیل میروند و به مرگی پیش از موعد دچار میشوند. او اصرار کرد که تنها با پذیرفتن نیرویی که ما را حرکت میدهد ما خواهیم توانست هدف و سلامتی و شادی را بیابیم. مبارزه با آن بیماری و اندوه میآورد.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
تنها با شروع از سکوت درونی میتوانیم به سطح عمیقی از آگاهی برسیم که به ما اجازه میدهد که بفهمیم و شهودی حرکت کنیم. تنها با آرامش عمیق و تعادل میشود بر کنترل بیرحمانه منطق پایان داد.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
او تصریح کرد که با ترکیب تنفس و قصد فرد میتواند برای مدتی ادراک از واقعیت فردی را تغییر دهد، و فراسوی محدودیتهای ساختار بدنی حرکت کند. او تکرار کرد این عملی است که جادوگران با همتا(کالبد انرژی) انجام میدهند و این کاری است که میکنند، آنها امکانات ادراک را در فراسوی محدودیتهایی که به عنوان موجودی اجتماعی مجاز هستیم،گسترش میدهند. به بیان دیگر این تجربه بعنوان موجوداتی آگاه را به حداکثر خود میرساند.
دونخوان ادامه داد تبدیل شدن به یک پرنده یا یک حیوان یکی از وضعیتهای قدرتی است که بواسطه ساحران باستانی دودمان او در دسترس قرار گرفته است. این یکی از تکنیکهای بیعملی است که هنوز در حال حاضر استفاده میشود. او گفت: انسان بودن بیش از بدنیا آمدن زندگی کردن و مردن معنا دارد. این به معنای گسترش توان بالقوه فرد با رفتن در فراسوی محدودیتهای شناخته شدهی وجودی او و جهیدن به میان ناشناخته است. چرا که داشتن یک بدن تنها به معنای مقدار مشخصی گوشت و خون نیست که باید به آن غذا داد و بهر قیمتی زنده نگاهش داشت. او تاکید کرد زنده بودن به معنی آگاه بودن از نقطه نظری است که هرگز محدودیتهای خود را به رسمیت نمیشناسد.
بهرحال فرد باید تلاش کند که طبیعت خود را بشناسد تا از منظری محدود به امکاناتی نامحدود خودش را تعلیم دهد.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
(تایشا بعد از تمرینی تنفسی)
گفتم: من دیگر متوجه بدنم نیستم. آنقدر عظیم شده که انگار کاملا ناپدید گشته.
دون خوان گفت: بدن تو نمیتواند ناپدید شود به این دلیل ساده که اصلا هرگز از اول آنجا نبودهاست.
ساق پاهایم را مالیدم تا خون به جریان بیافتد.
دونخوان گفت: این بخاطر شیوهای که تو دقتت را تمرکز میدهی است که باعث میشود فکرکنی که کالبدی فیزیکی داری. دقتت را بصورت دیگری قرار بده و تو آنوقت بدن متفاوتی داری، احتمالا بدن یک اسب یا گاو و یا یک شاهین.
گفتم: من بدن یک اسب یا گاو را نمیخواهم. اما اشکالی برایم ندارد که بطور موقت یک شاهین باشم.
او من را خاطرجمع کرد که لزومی ندارد نگران تغییر شکل دائمیام باشم.
تقدیر برای تو شکل بشری را تعیین کرده و مهم نیست که کجا باشی این خاطره همواره تو را به ساختاری خاص بازخواهد گرداند، لااقل تا زمان بودن.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
روح، نیرویی برتر است که سالکان مبارز می کوشند طبق خواست و نقشه آن عمل کنند.
این فایل حاوی گزیده آموزه هایی درباره روح است.
🆔 @nagualism