📌دوستان بخش دوم از مصاحبه تایشا آبلار با هنس الی هم اکنون در یوتیوب شمنیزم تولتک ما قابل دسترسی است.
در این بخش از اهمیت مرور دوباره و مرور تمام خاطرات و انرژی حبس شده، موجودات غیر ارگانیک، خطرات رویابینی، کنترل وهوشیاری، سندروم بچه بیچاره، کمین و شکار، تمرین سکوت درونی و همچنین کالبد انرژی صحبت شده است.
🔹لینک بخش دوم مصاحبه
https://www.youtube.com/watch?v=p4n6-KdK9i8&t=9s
🔹لینک یوتیوب ما
shamanismtoltec" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@shamanismtoltec
🆔 @nagualism
🆔 @nagualism_media
پرسیدم: چرا خود فرد یک بار است؟ آیا او به ما در زندگی کمک نمیکند؟
باید بکند اما در بیشتر مواقع منبع ترس و ناخشنودی است. اگر واقعا به گفتگوی تکصدایی درونت گوش فرا دهی متوجه میشوی که چیزی جز لیست بلند بالایی از شکایات یا تصدیق خود نیست.
کمین کننده شکارچی از گفتگوی درونیاش یک لیست محتوایی تهیه میکند. آنها را از نظر محتوا میآزماید و سپس به دور میریزد. به تو پیشنهاد میکنم که این کار را بکنی. چرا که تکنوایی درونی به احساساتی متعلق است که به والدین و والدین آنها در طی نسلها اتصال دارد.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
حقۀ بزرگ ساحران دوران قدیم در این بود که ذهن پروازگر را با انضباط خویش دچار دردسر کنند. آنان دریافتند که اگر با سکوت درونی ذهن پروازگر را به ستوه آورند، انتصاب بیگانه از بین می رود و به هر یک از کارورزانی که این تمهید را به کار می بُرد، این اطمینان را می دهد که ذهن خاستگاهی بیگانه دارد.
ساحران می گویند که انضباط روکش تابندۀ آگاهی را برای پروازگر بد مزه می کند نتیجه اینست که متجاوزان گیج می شوند. روکش تابندۀ آگاهی که خوراکی نباشد، جزو شناخت آنها نیست.
برای آنکه این مطلب را کاملا ساده کنم، می توانم بگویم که ساحران به وسیلۀ انضباطشان متجاوزان را بقدر کفایت دور نگاه داشتند تا روکش تابندۀ آگاهی آنها از حد انگشتان پا بالاتر رود و به اندازۀ طبیعی خود بازگردد.
ساحران مکزیک کهن می گفتند روکش تابندۀ آگاهی همچون درخت است. اگر هرس نشود، به اندازه و حجم طبیعی خود می رسد. وقتی آگاهی به بالاتر از انگشتان پا برسد، مانورهای عظیم ادراک بدهی است.
📘کتاب کرانه فعال بیکرانگی، بخش سایه های گِلی
🆔 @nagualism
طیف وسیعی از موجودات (غیر ارگانیک) وجود دارند که در یافتن تغذیه خود در انواع مختلف احساسات تخصص دارند. گویا آن ها خوراک شناسایی هستند که دقیقاً می دانند کدام دکمه ها را فشار دهند تا سوژه نوع خاصی از انرژی را آزاد کند که برای آنها دلپذیرترین است. در گذشته آنها استراتژی های دیگری داشتند، اما در زمان حاضر از فناوری خودمان برای کنترل توده ها استفاده می کنند. آنها هستند که الهام بخش فیلمسازان برای ساختن فیلم هایی هستند که مراکز خاصی را فعال می کنند، به طوری که وقتی مردم از دیدن آنها هیجان زده می شوند، آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که صحنه هایی که الهام بخش وحشت، عشق، خشونت یا هر چیز دیگری هستند، توده انسان را با فرکانسی که آنها می خواهند به ارتعاش در می آورد.
📒کتاب تار عنکبوت جهانی، نوشته آرماندو تورز
*پی نوشت: ذهن بیگانه یا پروازگر از احساسات و ترسهای ما تغذیه می کند. کنترل احساسات اینچنینی و داشتن پیوستگی در کنترل که همان انضباط است، کمک می کند که دیگر طعمه این موجودات نباشیم.
قطعه فیلم از انیمه جوجوتسو کایسن
نلیدا ادامه داد: رها کردن سخت است. چرا که ما میترسیم چیزی برای عقب نشینی نداشته باشیم. و این تنها به این خاطراست که ما نفهمیدهایم که من شخصی یک توهّم است.
پرسیدم: بالاخره چطور میشود از دستش خلاص شد؟
اینکه بگذاری برود مسئله رها کردن است. وقتی این کار را بکنی همه چیز ناگهان به انجام میرسد. برای بعضی این سالها طول میکشد، برای عدهای دیگر تنها باندازه یک لحظه درک ناگهانی.
اما وقتی بالاخره کسی خودش را برای اقتدار رها کرد، این عمل سیلانی را به همراه میآورد که اعمال خود در مقایسه با آن خسته کننده و طاقتفرسا بنظر میرسد.
نلیدا تاکید کرد که رها کردن خود هنر کمینکنندگان شکارچی بود. کسی که از رها کردن من شخصی هراسی ندارد، چرا که بار سنگینی برای حمل است.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
پرسیدم: آیا مناجات یا تنفسی وجود ندارد که فرد بتواند با انجام آن یکبار برای همیشه از دست خود راحت شود؟
عجب پرسشی! آیا مروردوباره را فراموش کردهای؟ ایا حرکات ساحری را که دیدهای از یاد بردهای؟
نه منظورم این است که راه سادهتر و سریعتری وجود ندارد؟ مروردوباره خیلی زمانبر است.
نلیدا گفت: نه! راه میانبری بسوی قدرت نیست. هرچند هر کاری مفید فایده است وقتی که با شیوه درستش انجام شود.
شیوه درست اش چگونه است؟
وقتی که فرد صادق باشد و قصدش را تکمیل کند، وقتی که فرد برای منافع شخصی دست به عمل نزند. وقتی که خود را رها کند و ذرهای برایش اهمیت نداشته باشد که برایش چه اتفاقی میافتد، آنگاه کوه بازتابخویش شفاف میشود و روح قابل رؤیت میگردد. نلیدا تاکید کرد که آزادسازی کالبد انرژی و مداخله روح هدف ساحران مدرن است.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
راههای زیادی برای جذب اقتدار وجود دارد اما همه آنها در یک چیز خلاصه میشود که هرعملی را با آگاهی انجام دهیم. خواه مینشینی، راه میروی یا غذا میخوری یا حرکات ساحران را تمرین میکنی، هر نفسی که میکشی باید یک تنفس قدرت باشد. بعد کم کم روح شروع میکند به اینکه خودش را نشان دهد و کالبد انرژیات بیدار میشود. فریاد به تو این اجازه را میدهد که راهی را بسوی قصد پاکسازی کنی، به همان نحو به کالبد انرژیات تکانی میدهد.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
شناخت خویشتن، قصد مبارزان است. هیچکس نمی تواند آن را برای تو قصد کند!
📘کتاب ملاقات با ناوال
🆔 @nagualism
بی عملی جریان توصیف را قطع می کند و این قطع، به نوبه خود، عمل دنیای ناشناخته را به حال تعلیق در می آورد. بی عملی واسطه ای است که در را به سوی ناشناخته ی واقعیت و خویشتن می گشاید. به زبان دیگر، دستیابی به ناوال را فراهم می سازد، چیزی که به آن در مورد دنیا به عنوان واقعیتی دیگر یا در مورد فرد به عنوان «آگاهی من دیگر» اشاره دارد.
📔 کتاب آموزش های دون کارلوس
🆔 @nagualism
نلیدا گفت که بیشتر کارهایی که انجام میدهیم عاداتی هستند که دیگر از آنها آگاه نیستیم، چرا که آنها ما را کنترل میکنند.
او گفت: حسود بودن، غبطه خوردن، واکنش نشان دادن به شیوهای خاص، همه یکجور آگاهی گیرافتاده است که آن را واقعی کرده اید و بنابراین بر وجود شما حکمرانی میکند.
گفتم: اما شما در مورد احساسات صحبت میکنید. چطور آنچه که احساس میکنید میتواند کمک کند؟
همانطور میتوانی یک احساس را تغییر دهی که افراط در خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن یا هر چیز دیگری را که میخواهی تغییر دهی.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا بلند شد و گفت: بیا حین راه رفتن صحبت کنیم. او سنگی را که برآن نشسته بود مانند حیوانی خانگی نوازش کرد، سپس چند بار با بینی اش آن را لمس کرد. درحالیکه راه میرفت گفت: تنظیمی که جادوگران باید انجام دهند این است که دیگر بدنشان را مال خود ندانند. آنگاه دیگر چیزی برای از دست دادن وجود ندارد، حتی خود حیات.
نلیدا توضیح داد یکی از اهداف اصلی کمینوشکار مراقبت از بدن است، نه بعنوان یک شئ یا مایملک، بلکه بعنوان مهمانی موقت.
اوگفت: با رفتار بیعیبونقص با بدن آن را تبدیل به کارآمدترین وسیله نقلیه برای سفرمان میسازیم. این به معنای آن است که اجازه نداری بخوری بیاشامی یا کار دیگری بکنی که باعث شود احساس خستگی مریضی یا ناراحتی کنی. و تو هیچگاه محتاج یا آرزومند نخواهی بود چرا که به چیزی نیازمند نیستی.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
توصیه کرد: بهتر است که ایده مالکیت و تصاحب چیزها را از ابتدایش ترک کرد و شیوه جدیدی ازملاحظه خود و دیگران را انتخاب کرد که درآن هیچ چیزی مال ما نیست، حتی خودمان. به این ترتیب تو از حل معمای داشتن چیزها و بار نگهداری از مایملک میگذری. کمینکنندگانشکارچی سیال و اقتصادی هستند. آنها رها ازسنگین کردن بارخود هستند.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
گول نخور تایشا. یک مادر بر بچههایش حکومت میکند. شوهران هنوز صاحب زنانشان هستند. یک کشیش هنوز بر نمازگذاران کلیسایش تسلط دارد و رسانهها توده مردمان را هیپنوتیزم میکنند. جهان مملو از ستمگران، اربابان و بردهها است.
نلیدا گفت که بهتر است این رفتار متکبرانه یا سلطه پذیر را ترک کرده و نقش مهمانی متواضع را بعهده بگیریم.
روی نیمکت سنگیام تکان خوردم و پرسیدم: چرا یک مهمان؟
نلیدا گفت: یک مهمان آزاد است. از او انتظار زیادی نمیرود و مردم و جایی که از آن دیدن میکند زیر انگشت شستاش نیستند. او توقع زیادی ندارد، اما همه چیز را تقدیم میکند. ساحران میگویند که این شیوه سفری شاد را رقم میزند.
من ساکت بودم و سعی میکردم توصیههای نلیدا را با وضعیت بودن خودم تطبیق دهم. من همیشه فکر میکردم که زیادهخواهی، مبارزه طلبی و در صورت امکان کنترل مردم، نشانه شخصیت قوی است.
نلیدا گفت: چرا خیلی ساده قبول نکنیم که ما تنها خودمان را داریم و چیزی را کنترل نمیکنیم. ما باید از چیزها برای کمک به سفرمان استفاده کنیم، این درست است، اما هیچ چیز متعلق به ما نیست که نگهداریم یا کنترلش کنیم.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
پرسیدم: جهانهای دیگر چه تفاوتی باهم دارند؟
اوگفت: دنیایی که ما در آن متولد شدیم جامد است و برمبنای قوانین فیزیکی مواد آلی تعیّن مییابد. خطی است و بطرز قابل مشاهدهای بر مبنای فضا و زمان سازماندهی شده است. اما با انرژی کافی ما میتوانیم از موانعی که دنیاها را ازهم سوا کرده عبور کنیم. دنیاهایی که درآنها انرژی غیرآلی است، خطی نیست بلکه مدوّر است، همواره هست و بی زمان است. برمبنای ماده شکل نگرفته بلکه برحسب آگاهی و انرژی است. و فرد تنها با بیشکلی وعملا انتزاعی شدن میتواند به قلمروهای دیگر وارد شود. دراصل فرد کالبد رؤیا میشود و این گذار پروازی تجریدی است. پس انرژیات را برای حسادت به اشیاء جامد هدر نده که با خودت نمیتوانی آنها را ببری و باعث میشوند غرق شوی و جا بمانی. ازانرژیات برای شکلدهی به کالبد انرژی، استفاده کن تا بتوانی پرواز تجریدی را به انجام برسانی.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
من خانه را ترک کردهآم اما بهرحال هنوز آزاد نیستم.
او گفت: بخاطر این است که هنوز احساسات والدینات را باخودت حمل میکنی. تو مانند پدرت جاهطلب و مانند مادرت جویای عشق هستی، تو بدون تلاش خواهان موفقیت فوری هستی. تو بطرز مرگباری درحال رقابت با خواهر برادرهایت میباشی و این تو را در عدم توافق با همه چیز و همه کس در اطرافت قرار میدهد. بنابراین تمایلات بشری آنها تا آنجا که میتوانند به تو نزدیک هستند.
ترک خانه به سادهگی خداحافظی با دوستان و خانواده یا دور شدن از آنها نیست. این مستلزم رها کردن مکانات در زنجیرهی غذای عاطفی است، که این رشته از نیاکان و مردگان ساخته شدهاست. تو باید دست از میراث انسانیات و امنیت و پاداشی که فراهم میآورد برداری، و از باتلاق خواستههای انسانی دور شوی.
بعد از آنکه بسیار منفصل شدی تاحدی که دیگر به من شخصی بسته نبودی، خواهی توانست واقعا بگویی که بچه پدر و مادرت نیستی.
او تاکید کرد: تا وقتی کسی به مناش اتصال دارد، آن فرد به دیگران وصل است. تنها وقتی که شخص بجز هیچ، هیچ نداشته باشد، و به هیچی نیاز نداشته باشد، او واقعا بدون منیت شده است.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
شما باید در راه جنگاوران محکم باشید تا گفتگوی درونی و خیالپردازی را متوقف کنید. -انضباط انتزاع است: دلبستگی تسلیم ناپذیر به یک هدف است. بنابراین، استفاده واقعی از انضباط بسیار منعطف و روان است.
شجاعت آهنین می خواهد. هیچ جایی برای شک و وسوسه برای بازگشت به زندگی روتین قبلی و خودخواهی وجود ندارد.
نظم و انضباط منجر به هماهنگی، سلامت و تعادل می شود. زندگی روزمره منجر به تفریط می شود.
📒از یادداشت های تایشا آبلار
🆔 @nagualism
هر یک از انسانها دو ذهن دارد. یکی از آنها کاملا مال ماست و همچون صدایی ضعیف است که همواره برایمان نظم، صراحت و هدف می آورد. ذهن دیگر انتصاب بیگانه است. برایمان کشمکش، خودپسندی، تردید و نومیدی می آورد.
یکی ذهن حقیقی ما، ثمر تمام تجربیات زندگی ماست، همانی است که بندرت صحبت می کند، زیرا شکست خورده و به ابهام تنزل یافته است. دیگری؛ یعنی ذهنی که ما روزانه برای آنچه انجام می دهیم، انتصاب بیگانه است.
📘 کتاب کرانه ی فعال بیکرانگی
🆔 @nagualism
در این مقاله به بررسی موضوع گیاهان اقتدار در کتابها و مصاحبه های کاستاندا و دیگر اعضای گروه دون خوان پرداختیم.
🆔 @nagualism
🆔 @nagualism_media
تنها روح است که به زندگی ما شادی و آرامش میآورد. تنها اعمال خالصانه و خاضعانه میتوانند قدرت را جذب کنند، درحالیکه لازم است که رفتار و قضاوتهای میمونوارمان را متوقف کنیم.
نلیدا اضافه کرد که همانطور که بعنوان مردمان نمیدانیم که چگونه بدون خود زندگی کنیم، ساحران کهن نمیدانستند که بدون اقتدار چگونه زندگی کنند.
او گفت: ساحران مدرن جهتگیری دیگری دارند.
آنها چطور بهم اتصال دارند؟
آنها علاقهای به کنترل مردم ندارند ساحران مدرن متصل به روح هستند.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اما یکبار درک میکنیم که چیزی فراسوی من وجود دارد، چیزی رازآلود که پوشانده شده است، ما توجه و تلاشمان را برای رونمایی و کاوش آن شروع میکنیم.
نلیدا گفت: هرقدر بخود کمتر اهمیت دهیم روح بیشتر به پا میخیزد. از سوی دیگر هرقدر خودمهم بینی بیشتری داشته باشیم، بیشتر به عواطف، قضاوتها و عقاید وفادار باشیم، روح بیشتر پوشیده میشود. تمرکز بر روی خود را بردار تا روح بپاخیزد.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
او توضیح داد که برای رسیدن به سکوت فرد باید خودش را رها کند و چیزهای دیگری را نگهدارد بعنوان مثال، نورخورشید یا تنفس یا با تلاش از طریق فریاد اقتدار. با این روش انرژی رها شده و اقتدار مهار میشوند.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
در مرور دوباره، به راحتی میتوان سکوت درونی جمع کرد. چیزهای دنیای روزمره تأثیر خود را بر ما سست میکنند و با دیدن آن موقعیت در مرور خود به لایه دیگری از آ گاهی میتوانیم شیفت کنیم. این یک تصمیم روزمره است که هر روز تجدید میشود. با آن درک ما از جهان تغییر خواهد کرد. زیرا به آن منبع انرژی درونی دسترسی خواهیم داشت.
🪶از یادداشت های ساحر
🆔 @nagualism
نلیدا گفت راز موفقیت در آگاهی از رفتاری نهفته است که میخواهی تغییرش دهی و بعد با تامل جریانش را با عمل انجام ندادن آن تغییر دهی. وقتی جریان طبیعی یک احساس یا عمل را قطع میکنیم، عملی را تمرین میکنیم که ساحران بیعملی مینامند.
او گفت: ساحران برای تغییر بیعملی را تمرین میکنند. اما اول باید الگو را بشناسی و برای این باید مرور دوبارهی سختی بکنی. اگر مثلاً مانند مورد تو باشد که یادگرفتی بر مبنای احساس دلسوزی بهحال خود یا حسد نسبت به دیگران واکنش نشان دهی، پس هروقت این احساسات به سراغت آمد از آنها آگاه باش. خودت را بپذیر، نواقصات را تعقیب کن. سپس تو گزینهای برای ادامه یا تغییر داری. بالاخره خواهی توانست همه چیز را قبل از آنکه بدام بیوفتی امتحان کنی.
بنظر ساده میرسد اما واقعا ممکن است که عادتی که یک عمر داشتهای را عوض کرد؟
نلیدا گفت: شرط میبندم که میشود، اما کلی انرژی میبرد. مروردوبارهکردن، کمک میکند تا انرژی اضافی بدست بیاوری که لازمهی اهداف فوق العادهای مانند شکستن فرامین هیپنوتیکی مردمان است.
...نلیدا گفت: مشکل از آنجا پیش میآید که ما وسواسی میشویم و همه چیز را به عملی دیگر مبدل میکنیم. تو نباید بیعملی را مانند یک بازی در نظر بگیری. آن را باندازه کافی انجام بده آنگاه خواهی دید که این احساسات و خواستهها تنها درجاهایی هستند که ما انباشتگی انرژی داریم. انرژی را از آنجا حرکت بده الگو خودش از آنجا میرود.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
تنها زمانی میتوانی از زندگی لذت ببری که تو هیچ چیزی نمیخواهی. هرگز نمیدانی که بعد چه پیش خواهد آمد، اما از آنجا که به چیزی وابستگی نداری، اهمیتی ندارد تو تنها از گردش لذت میبری. این راه ساحران است. ..
ساحران میگویند آرزوها و وابستگیهای ما فرمان های هیپنوتیکی هستند و بنابراین اگر از آنها آگاه شویم با استفاده از فرامین هیپنوتیک دیگر قابل فسخ هستند. بعنوان مثال چشمهایت را نمال.
ببخشید؟
چشمهایت، آیا متوجه هستی که دائما آنها را میمالی؟
به او گفتم که چشمانم میخارند واحتمالا این بعلت بعضی از گونههای گیاهی این اطراف است. اما نمیدانستم که دائم آنها را میمالم.
چشمانت خارش دارند، چون وقتی آنها را میمالی آنها را آزار میدهی. چرا به حال خود رهاشان نمیکنی؟
بحث کردم که وقتی چشمانت میسوزد، مالیدن یک عکسالعمل خودکار است.
نلیدا سرش را تکان داد. چشمانش در نور خورشید میدرخشید. او تذکر داد: فکر کنم که تو داشتن چشمانی حساس را نوعی برتری میدانی. اما خیالت را راحت کنم که اینطور نیست. اگر نگرانی در مورد آنها را رها کنی، خارش دست برمیدارد و میرود.
چطور این کار را کنم؟
او گفت: با آگاه بودن از دستانت و تعلیم اینکه نباید آنها را بمالی. بدین شیوه تو لحظه کوتاهی از سکوت خواهی داشت تا عادت را تغییر دهی. ممکن است هفتهها یا ماهها تلاش عامدانه بطلبد، اما دیر یا زود فرمان هیپنوتیکی شکسته خواهد شد و دیگر نخواهی توانست بدون اینکه متوجه باشی به چشمانت دست بزنی.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نیروی جنسی اهمیتی اساسی دارد، باید کنترل شود و با دقت بسیار به کار رود.
عقاب فرمان می دهد تا از نیروی جنسی برای به وجود آوردن زندگی استفاده شود. عقاب توسط نیروی جنسی آگاهی ارزانی می دارد. بنابراین وقتی که موجودات زنده رابطه جنسی برقرار می کنند، فیوضات درون پیله نهایت کوشش خود را به کار می برند تا به موجود جدیدی که به وجود می آورند آگاهی بخشند.
سالکان می دانند که تنها نیروی واقعی ما، نیروی جنسی حیات بخشیدن است. این شناخت باعث می شود که همیشه از مسئولیت خود آگاه باشند. اگر سالکان بخواهند برای «دیدن» نیروی کافی داشته باشند، باید در مورد نیروی جنسی خود خست به خرج دهند.
📕کتاب آتش درون
🆔 @nagualism
ساحران تمایلی به تسخیر یا تلاش برای تسلط بر مردم نداشتند. او فورا گفت: درواقع ساحران مدعی هستند که حتی لباس تن ما نیز متعلق به ما نیست. چطور میتواند چیزی متعلق به ما باشد، وقتی که حتی قدرت نگهداریش را نداریم؟ درحالیکه بازی مدافع شیطان را میکردم گفتم: کفشهایی که به پا دارم مال من است، خودم آنها را خریدم.
نلیدا با خندهای ساختگی مسخرهام کرد و گفت: و فرض میکنم برای بقیه زندگیات مدتها بعد از اینکه وظیفهشان را انجام دادند، آنها را نگاه خواهی داشت.
او مرا در تله انداخت. برای من ممکن نبود که هیچ چیزی را رد کنم برود، حتی اگرکار نمیکرد یا استفادهای برایش نداشتم.
نلیدا با طنینی ملایمتر گفت: چسبیدن فایدهای ندارد. چطور لباسهایت به تو تعلق دارند وقتی که حتی بدنی که آنها را پوشیده مال تو نیست.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
درحالیکه بر روی تخته سنگی مینشست گفت: آنچه تو نیاز داری این است که بیاد بیاوری که تو یک مهمان در زمین هستی. ما میتوانیم که روی صخرهها استراحت کنیم به درختان تکیه دهیم یا بسادگی در خرمایی انگشتمان را فرو کنیم. اما متوجه نیستیم که میتوانیم از چیزهای کوچک انرژی بگیریم چرا که باور داریم که بعنوان فاتحان زمین اینجا حضور داریم.
برروی سنگی نشستم. بلافاصله احساس کردم که در اثر فشرده شدن استخوان دنبالچهام مقداری انرژی از سنگ وارد ستون فقراتم شد.
نلیدا به سخنانش ادامه داد: وقتی که احساس میکنیم که صاحب مردم و چیزها هستیم، متکبر و افراط کاریم. ما مقهور هستیم و از شیوه بودنمان سوءاستفاده میکنیم.
درکمال تعجب سنگ راحت بود و میخواستم از نلیدا بپرسم که چطور میتوانم این لحظات استراحت را امتداد دهم.
گفتم: فکر نمیکنم که بتوانیم تصور مالکیت را شامل تملک مردم کنیم. الان در قرون وسطی نیستم زمانیکه یک فئودال صاحب زمین و رعایای خود بود.
📒کتاب یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نقص کلمات اینست که همواره ما را مجبور می کند تا احساس آگاهی کنیم، ولی به محض اینکه از آنها دور می شویم و به دنیا نظر می اندازیم، کمبودشان را حس می کنیم. به همین دلیل سالک مبارز می کوشد به جای حرف زدن عمل کند و برای رسیدن به این هدف توصیف جدیدی از دنیا را می پذیرد، توصیفی جدید که در آن حرف زدن زیاد مهم نیست و اعمال جدید نیز عکس العمل های جدیدی به دنبال دارند.
📒 کتاب چرخ زمان
🆔 @nagualism
📌دوستان بخش اول از مصاحبه تایشا آبلار با هنس الی هم اکنون در یوتیوب شمنیزم تولتک ما قابل دسترسی است.
🔹لینک مصاحبه
https://www.youtube.com/watch?v=ykTVpHosArw
🔹لینک یوتیوب ما
shamanismtoltec" rel="nofollow">https://www.youtube.com/@shamanismtoltec
🆔 @nagualism
🆔 @nagualism_media