نلیدا گفت: همه ما مشتاق چیزی دور از دسترس هستیم. حسی در وضعیت ذهنی. ما امکاناتی را در رؤیاها میبینیم، ما آرزومندیم که پرانرژیتر باشیم، اما همواره تلاش میکنیم که در چیزهای دنیوی خوشنودی را بیابیم.
بنابراین ما محکوم به شکست هستیم.
چرا اینطور است؟
او گفت: بخاطر اینکه بخشی که دنبالش هستیم تا کاملمان کند، در این دنیا نیست. آن بخش کالبد انرژی است و به قلمرو انرژی خالص تعلق دارد. برای دستیابی به آن باید چشمانمان را به جای دیگری بچرخانیم. نلیدا ادامه داد که تنها مروردوباره به ما اجازه میدهد که ببینیم دارایی های فیزیکی و عقلانی ما که با مرارت و پشتکار آنها را جمع کردهایم، تنها سرابی در مقابل چشمانمان هستند. با اینحال چنان به آنها چسبیدهایم که گویا حیاتمان وابسته به آنها است، حتی اگر تنها توهمی از ساختار مشارکت ما بر اساس چارچوب ادراک جمعی باشند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
ساحران اگرچه ممکن است مانند زنان و مردان عادی بنظر بیایند، اما بطور کلی شبیه مردمان نیستند.
چه چیزی آنها را متفاوت میسازد؟
زندگی در مکانهای قدرتشان، آموختن از زمین و دیدن مستقیم انرژی باعث میشود که همه چیز را سیال و زودگذر فرض کنند. بواسطه مروردوباره، ساحر بندهایش به خود و دنیا را پاره کرده است. درحالیکه بطور استراتژیک خودش را از اختلالهای عجیب دور میکند، خواستهها و زندگیاش را ساده مینماید و خودش را از دغدغههای انسانی قرنطینه میکند و عامدانه رشتهی اسرارآمیزی را پرتاب و ایمن میسازد.
پرسیدم: آیا این رشته، انرژی است؟
بله اما این زمین و یا مردمانش نیستند. این رشتهای است که تو را به قصد مرتبط میکند. وقتی که تغییر تو کامل شد، میتوانی به دنیای مردمان بازگردی و همزمان از آنها سوا باشی. مهم نیست که کجا هستی، تنهایی یا همراه با دیگران، تنها اتصال تو به قصد است و تنها روح است که میتواند تو را بخواند.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
یكی از ما دو نفر باید تغییر كند و خیلی زود. یكی از ما دو نفر باید بیاموزد كه مرگ شكارچی است و همیشه در سمت چپ اوست. یكی از ما باید از مرگ، راهنمائی و مشورت بخواهد و همه كوته نظریهای معمول انسانهائی را كه طوری زندگی می كنند كه گوئی هرگز مرگ آنها را لمس نخواهد كرد، به دور افكند.
📒کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
ساحری شیوه ای است که می توانیم بیش از آنچه که جامعه ی ما و محیط شخصی مان اجازه میدهد ادراک کنیم ساحران می گویند اینجا خیلی بیشتر از آنچه که چشمانمان می بینند هست اما برای آنکه واقعا سطوح دیگر واقعیت را ادراک کنیم مانند دنیای روح، فرد بایستی که اقتدار درونی جمع کند.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نیروهائی كه ما را هدایت می كنند تو را بسوی من راهبری كردند و من كوشیدم بتو بیآموزم كه چگونه عادت های احمقانه ات را تغییر بدهی و موفق شوی مثل یك جنگجوی بی نقص زندگی كنی. بنظر می رسد كه موفق نمی شوی، ولی كسی چه می داند ؟ همه ما به اندازه این دنیای فراخ، ترسناك و مرموز هستیم، پس كسی چه می داند كه تو قادر به انجام چه كارهائی هستی ؟
🍀دون خوان
📘کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
ادامه ی خوانش جدید کتاب قدرت سکوت در یوتیوب شمنیزم تولتک
فصل 6، بررسی قصد، سومین نقطه
https://www.youtube.com/watch?v=cG1SD7EBSQA
نلیدا به من یک بطری آب معدنی پنافیل داده بود و گفته بود که آن را به آرامی بیاشامم. من به آخرین قطراتش رسیدهبودم و آماده بودم آن را دور بیاندازم که او با قدرت بازویم را گرفت و متوقفام کرد.
او گفت: تو باید بیعیبونقص رفتارکنی و معنای آن این است که چیزی در پشت سرت به جا نمیگذاری.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
زندگی حرکت انرژی بدون محدودیت بود تا وقتی که ما با حذف امکاناتی که با توقعات منطقی ما تطابق نداشتند، آن را محدود و زندانی کردیم.
نلیدا گفت: برای کسی که میبیند واقعیت تنها یک نقطه نظر است، بدون منطق عمل میکند و توقع پاداش ندارد.
پرسیدم: آیا چنین فردی بطرز ترسناکی تنها نیست؟
چنین فردی تنها نیست، چرا که با نیرویی که ما را حرکت داده و کامل میکند همراستا است.
در حالیکه شانههایم را به سختی میفشردم پرسیدم: از کجا بدانم که از روح عمل میکنم یا از خودم؟
نلیدا نگاه خونسردی به من انداخت: همچنان که از روی بیعیبونقصی رفتار میکنی اقتدار شخصی جمع کرده و سرانجام روح و موجودیت تو یکی خواهد شد. آنگاه تمام اعمال تو بازتابی از قصد روح است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
در صورتی که به اندازه کافی اقتدار شخصی جمع کنیم در لحظه ی مرگ می توانیم مکان مرگ خودمان را انتخاب کنیم.
مرگ برای یک جنگجویی اقتدار دارد تا پایان رقص مرگش منتظر می ماند. هر چه اقتدار بیشتر باشد این رقص و انتظار مرگ طولانی تر است.
🪶برداشتی از کتابهای افسانه های قدرت و سفر به دیگر سو
📌قطعه فیلم از انیمیشن ناروتو شیپودن انتخاب شده است. خطر اسپویل دارد.
🆔 @nagualism
چیزی در درون سالک، همیشه از هر تغییری آگاهی دارد. هدف سالک دقیقاً پروردن و ادامه این آگاهی است. سالک آن را پاک می کند، صیقل می دهد و سر پا نگه می دارد.
📕 کتاب افسانه های قدرت
🆔 @nagualism
ما محدود شدهایم چرا که دیگر به تصویر بزرگتر نگاه نمیکنیم. ما به بدنهای مان اجازه میدهیم که بسادگی از خطوطی که کمترین مقاومت را دارند عبور کنند و اینگونه است که همهچیز برای ما مشابه و شناخته شده است. آگاه بودن میتواند به معنی اجازه دادن به کالبد انرژی باشد تا برای ما دست به عمل بزند، صرفنظر از اینکه ما ممکن است یادگرفته باشیم که چه چیزی سادهتر یا منطقیتر فرض میشود. اجازه دادن به اینکه آگاهی ما را هدایت کند، قابل مقایسه با فردی الکلی است که بطری مشروب را پس میزند، علیرغم اینکه تمام وجودش به خواستن مشروب الکلی عجین شده است.
آیا هرگز این تلاش تو پایان خواهد گرفت؟
او گفت: بله با خالی کردن انبار بوسیلهی مروردوباره، ما کنترل قطعیتی که بر ما مستولی شده را میشکنیم. اینجا راه سریعتری هم هست. کالبد انرژی میتواند ناگهان بیدار شود و ببیند که خود اهمیتی ندارد. فردی که خودش را از محدودیتهای بازتاب خود رهانیده است به شیوهای کاملا متفاوت ادراک میکند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
چیزی که نلیدا میگفت این بود که آنچه ما ادراک میکنیم، به توانمندی و شدت آگاهیمان وابسته است. همچنان که نقطه پیوندگاه حرکت میکند، بنابراین ادراک ما از دنیای اطرافمان تغییر میکند. نلیدا میگفت که بخاطر اینکه میتوانیم نقطه اتصالمان را مستقر کنیم، میتوانیم در مورد چیزهایی که میبینیم صحبت کرده و توافق بهم برسانیم.
او تاکید کرد: اما دنیا تنها چیزی نیست که ما میتوانیم با آن توافق کنیم. ساحران میگویند که سطوح فراوانی از واقعیت هست و بیدار کردن کالبد انرژی به ما اجازه میدهد که آگاهی تیزتری داشته باشیم، بنابراین هیچ چیزی همان نیست. تو این را در مورد خودت آزمودهای.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
حقۀ بزرگ ساحران دوران قدیم در این بود که ذهن پروازگر را با انضباط خویش دچار دردسر کنند. آنان دریافتند که اگر با سکوت درونی ذهن پروازگر را به ستوه آورند، انتصاب بیگانه از بین می رود و به هر یک از کارورزانی که این تمهید را به کار می بُرد، این اطمینان را می دهد که ذهن خاستگاهی بیگانه دارد.
ساحران می گویند که انضباط روکش تابندۀ آگاهی را برای پروازگر بد مزه می کند نتیجه اینست که متجاوزان گیج می شوند. روکش تابندۀ آگاهی که خوراکی نباشد، جزو شناخت آنها نیست.
برای آنکه این مطلب را کاملا ساده کنم، می توانم بگویم که ساحران به وسیلۀ انضباطشان متجاوزان را بقدر کفایت دور نگاه داشتند تا روکش تابندۀ آگاهی آنها از حد انگشتان پا بالاتر رود و به اندازۀ طبیعی خود بازگردد.
ساحران مکزیک کهن می گفتند روکش تابندۀ آگاهی همچون درخت است. اگر هرس نشود، به اندازه و حجم طبیعی خود می رسد. وقتی آگاهی به بالاتر از انگشتان پا برسد، مانورهای عظیم ادراک بدهی است.
📘کتاب کرانه فعال بیکرانگی، بخش سایه های گِلی
🆔 @nagualism
نلیدا ادامه داد: خواه با آموزههای ساحری موافق باشیم یا نباشیم، احساس وضعیت ذهنی من، بازتاب خود، باید که متوقف شود، والا تمام وجودمان تلاش خواهد کرد که توقعات والدین و همنوعان انسانیمان را برآورده کنیم. بدترش این است که ما خود را قربانی ستمگری میدانیم که برای سرنگونیاش با او میجنگیم. تنها با ترک خانه، خانواده، گذشته و آینده میتوانیم واقعا آزاد شویم.
از نلیدا پرسیدم منظورش از ترک خانه چیست؟ من خانه را ترک کردهآم اما بهرحال هنوز آزاد نیستم.
او گفت: بخاطر این است که هنوز احساسات والدینات را باخودت حمل میکنی. تو مانند پدرت جاهطلب و مانند مادرت جویای عشق هستی، تو بدون تلاش خواهان موفقیت فوری هستی. تو بطرز مرگباری درحال رقابت با خواهر برادرهایت میباشی و این تو را در عدم توافق با همه چیز و همه کس در اطرافت قرار میدهد. بنابراین تمایلات بشری آنها تا آنجا که میتوانند به تو نزدیک هستند. ترک خانه به سادهگی خداحافظی با دوستان و خانواده یا دور شدن از آنها نیست. این مستلزم رها کردن مکانات در زنجیرهی غذای عاطفی است، که این رشته از نیاکان و مردگان ساخته شدهاست. تو باید دست از میراث انسانیات و امنیت و پاداشی که فراهم میآورد برداری، و از باتلاق خواستههای انسانی دور شوی. بعد از آنکه بسیار منفصل شدی تاحدی که دیگر به من شخصی بسته نبودی، خواهی توانست واقعا بگویی که بچه پدر و مادرت نیستی. او تاکید کرد: تا وقتی کسی به مناش اتصال دارد، آن فرد به دیگران وصل است. تنها وقتی که شخص بجز هیچ، هیچ نداشته باشد، و به هیچی نیاز نداشته باشد، او واقعا بدون منیت شده است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
پرسیدم: چرا خود فرد یک بار است؟ آیا او به ما در زندگی کمک نمیکند؟
باید بکند اما در بیشتر مواقع منبع ترس و ناخشنودی است. اگر واقعا به گفتگوی تکصدایی درونت گوش فرا دهی متوجه میشوی که چیزی جز لیست بلند بالایی از شکایات یا تصدیق خود نیست. کمین کننده شکارچی از گفتگوی درونیاش یک لیست محتوایی تهیه میکند. آنها را از نظر محتوا میآزماید و سپس به دور میریزد. به تو پیشنهاد میکنم که این کار را بکنی. چرا که تکنوایی درونی به احساساتی متعلق است که به والدین و والدین آنها در طی نسلها اتصال دارد. و مگر از دست آنها خلاص شوی والا آنها در آینده پخش میشوند و تو را در باقی حیاتت به دام میاندازند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
من میخواهم بدانم: چطور از وجود سوی دیگر آگاهی داری درحالیکه کاملا مخفی است؟
او من را مطمئن ساخته که ساحران آن را میبینند و همه ما میدانیم که آنجا است. اما مهم نیست که او چقدر نزدیک است چرا که خود ما است، با اینحال همواره دور از دسترس میماند. تا وقتی که ما به شکل میمونوارمان چسبیدهایم، هرگز نمیتوانیم از بخش دیگر استفاده کنیم، بخشی که ساحران آن را همتا یا کالبدانرژی مینامند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اقتدار چیزیست كه جنگجو به آن می پردازد . در آغاز باور نكردنی و دست نیافتنی بنظر می رسد . حتی فكر كردن به آن هم دشوار است و تو الان در این مرحله هستی .
بعد مساله اقتدار خیلی جدی می شود . ممكن است آدم نتواند آن را بدست آورد یا ممكن است واقعا نفهمد كه او وجود دارد ، معذالك می داند كه چیزی هست، چیزی كه قبلا نمی توانسته ببیند.
بعد اقتدار مثل چیزی مهار نشدنی بسراغ ما می آید . غیر ممكن است بتوان گفت چگونه می آید یا واقعا چیست. چیزی نیست اما در برابر چشمانت شگفتی های بسیار می آفریند .
و بالاخره اقتدار چیزی در خود ماست ، چیزی كه اعمال ما را كنترل می كند و معذالك از ما فرمان می برد .
⚡️دون خوان
📙 کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
هر چیزی شکلی دارد، ولی بجز شکل بیرونی، آگاهی درونی ای وجود دارد که بر همه چیز حاکم است. این آگاهی خاموش، روح است. نیرویی فراگیر و جامع است که خود را به طور متفاوت در چیزهای مختلفی متجلی می سازد. این انرژی با ما ارتباط برقرار می کند.
🍀گذر ساحران
🆔 @nagualism
یک جنگجو طوری اقدام می کند که انگار خوب می داند چه خواهد کرد در حالی که از حقیقت چیزی نمی داند.
یک جنگجو اگر به اقتدار شخصی خود اعتماد داشته باشد، رفتار بی نقصی خواهد داشت، خواه این اقتدار بی مقدار باشد خواه قابل ملاحظه.
🍀دون خوان
📘کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
بی عیب و نقصی، اخلاق نیست. فقط شبیه اخلاق است.
بی عیب و نقصی واقعا بهترین استفاده از انرژی است.
طبیعی است که برای این امر قناعت، تفکر، بی آلایشی، معصومیت و بویژه فقدان خودبینی لازم است.
دون خوان
🆔 @nagualism
باید بدانی در جهان سالکان همه چیز به اقتدار شخصی بستگی دارد و اقتدار شخصی هم به بی عیب و نقصی سالک مبارز وابسته است.
📒دومین حلقه قدرت
🆔 @nagualism
بی عیب و نقصی با یک عمل آغاز می شود که بایستی اندیشیده، دقیق و پایدار باشد. اگر این عمل به اندازۀ کافی تکرار شود، شخص احساس قصدی استوار می کند که می تواند در مورد هر چیز دیگری به کار گرفته شود. اگر در این کار موفق گردد، آنگاه راه باز است. هر چیز به چیزی دیگر منتهی می شود تا سالک مبارز به تمام ذخایر نهایی خود پی ببرد.
📙 آتش درون
🆔 @nagualism
آیا واقعا من باید دنیای آشنا را پشت سر بگذارم و وارد یکجور واقعیت عجیب بشوم؟
تو تنها لازم است که دست از تصورت از دنیا برداری. اما این همه چیزاست. بخاطر اینکه این ایدههای ما هستند که ما را تثبیت میکنند و به ما انسجام میبخشند.
و تو ممکن است بپرسی چرا ما باید دست از ایدههامان برداریم تا آزاد شویم؟ چرا که ایدهها محدودکننده هستند در حالیکه انرژی محدودیتی ندارد.
برای فردی با انرژی خالص بودن ما نخست باید که موانع خود را برداریم، چرا که این غباری است که حقیقت و بیواسطهگی را با کذب و تفسیر پوشانده است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اشتباه گرفتن آگاهی خالص کالبد انرژی با خود متفکر شخصی، اشتباهی مرگبار است. نه تنها کالبد انرژی را مجبور به پیروی از اعمال معلمی بی انضباط یا کودک متمرد میکند بلکه او را فریب میدهد که باور کند هرچه می بیند تمام آن چیزی است که وجود دارد من شخصی به حواس ارتباط دارد و دنبال لذت فوری در چیزهایی می گردد که محدود هستند. کالبد انرژی هرگز نباید وابسته شده یا با هر چیزی اشتباه گرفته شود. فقط در این صورت است که در جایگاه درستش به عنوان مجرایی از نیروی زندگی قرار می گیرد.
🪶 یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
کالبد اختری یک ساحر، خود ساحر است . وجودی که توسط رؤیاهایش پرورش می یابد. برای ساحر کالبد اختری حاصل عمل اقتدار او است، ولی برای تو فقط افسانه قدرت است. در مورد خنارو، کالبد اختری اش را نمی توان از خودش بازشناخت زیرا او به عنوان یک سالک منتهای کمال را دارد. به همین علت هم تو هیچگاه نتوانسته ای متوجه این تفاوت شوی... کالبد اختری قدرت دارد و از آن برای اجرای اعمالی استفاده می شود که در شرایط عادی غیر قابل تصور است.
📒کتاب افسانه های قدرت
🆔 @nagualism
نلیدا اغلب به من میگفت که دنیا زنده است و سیلانی دائمی دارد. اما بنظر میرسید که من همواره به دیدگاه معمول خودم بازگشتهام.
او گفت که بخاطر این است که الگوها تثبیت شده و در پهنهی مخزن خاطرات انبار میشوند، تا بارها و بارها از آنها استفاده شود. در نتیجه احساس میکنیم که دنیایی که ادراک میکنیم منسجم و قابلپیشبینی است.
موجودات انسانی بینهایت در لیست اعمال و احساساتشان محدود شدهاند. باید این را در مروردوبارهات فهمیدهباشی. ما مانند مستی هستیم که مستقیم بسوی بطری مشروب میرود، بدون اینکه یکبار از خود بپرسد چرا ما مینوشیم؟ یا حتی از نوشیدنش احساس آسودگی کند. او عنوان کرد که دستهای از الگوها از زمان کودکی در ما حضور دارند وبا فرامین هیپنوتیکی تقویت میشوند که ما را مجبور میکنند که آنها را بارها و بارها تکرار کنیم.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
جنگاور آگاه است که چون از گفت و شنود با خود باز ایستد جهان دگرگون خواهد شد، و باید برای آن تکان مهیب آماده باشد.
جهان چنین و چنان یا فلان و بهمان است، فقط از این رو که این ما هستیم که به خود می گوییم آنچنان است که هست. اما اگر از به خود گفتن این نکته باز ایستیم که جهان چنین و چنان است، جهان هم از چنین و چنان بودن باز می ماند. گمان نکنم که تو اکنون برای چنین تکان پر مهابتی آماده باشی؛ پس، باید آهسته آهسته جهان را واگردانی.
📒 کتاب حقیقتی دیگر
🆔 @nagualism
هر یک از انسانها دو ذهن دارد. یکی از آنها کاملا مال ماست و همچون صدایی ضعیف است که همواره برایمان نظم، صراحت و هدف می آورد. ذهن دیگر انتصاب بیگانه است. برایمان کشمکش، خودپسندی، تردید و نومیدی می آورد.
یکی ذهن حقیقی ما، ثمر تمام تجربیات زندگی ماست، همانی است که بندرت صحبت می کند، زیرا شکست خورده و به ابهام تنزل یافته است. دیگری؛ یعنی ذهنی که ما روزانه برای آنچه انجام می دهیم، انتصاب بیگانه است.
📘 کتاب کرانه ی فعال بیکرانگی
🆔 @nagualism
نلیدا ادامه داد: ساحران برای رهایی، میراث انسانی را یا آنچه که ما شرایط انسانی مینامیم زیر پا میگذارند. بوسیله انضباط آنها زنجیر وجود میمونوار را رد میکنند، بدون هیچ گذشته و یا آیندهای که آنها را مقید کند. بودایی ها این را رهایی از چرخ زمان مینامند. ساحران اسم آن را استفراغ بقای میمونوار گذاشتهاند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا ادامه داد: رها کردن سخت است. چرا که ما میترسیم چیزی برای عقب نشینی نداشته باشیم. و این تنها به این خاطراست که ما نفهمیدهایم که من شخصی یک توهّم است.
پرسیدم: بالاخره چطور میشود از دستش خلاص شد؟
اینکه بگذاری برود مسئله رها کردن است. وقتی این کار را بکنی همه چیز ناگهان به انجام میرسد. برای بعضی این سالها طول میکشد، برای عدهای دیگر تنها باندازه یک لحظه درک ناگهانی. اما وقتی بالاخره کسی خودش را برای اقتدار رها کرد، این عمل سیلانی را به همراه میآورد که اعمال خود در مقایسه با آن خسته کننده و طاقتفرسا بنظر میرسد. نلیدا تاکید کرد که رها کردن خود هنر کمینکنندگان شکارچی بود. کسی که از رها کردن من شخصی هراسی ندارد، چرا که بار سنگینی برای حمل است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism