دون خوان گفت لزومی ندارد که آدم شاگرد علم و فن ساحری باشد تا بتواند پیوندگاه خود را به حرکت در آورد. گاهی اوقات اوضاع طبیعی و مهیج مثل جنگ، محرومیت، بحرانهای روحی، خستگی، غم و بی پناهی می توانند باعث حرکت ژرف پیوندگاه شوند. دون خوان گفت که اگر انسانها در چنین وضعی اندیشۀ ساحران را بپذیرند، می توانند بی هیچ مشکلی این حرکت های طبیعی را افزون کنند. می توانند در عوض آنکه در چنین مواقعی به دنبال بازگشت به وضعیت عادی خود باشند، بگردد و چیزهای خارق العاده بیابند.
وقتی که حرکت پیوندگاه افزون شود آدم معمولی و شاگرد ساحری به ساحر بدل می شوند، زیرا تداوم به طور لاعلاجی شکسته شده است.
چطور چنین حرکتی را افزون می کنی؟
با کم کردن خودبینی. حرکت دادن پیوندگاه و شکستن تداوم شخصی کار مشکلی نیست. مشکل واقعی داشتن انرژی است.
📗کتاب قدرت سکوت
🆔 @nagualism
داشتم با خودم از روی استیصال دربارۀ مشکلات لاینحل خویش حرف میزدم: مثلاً دوست نداشتم به دیدن دون خوان بیایم. در حضور او وحشت داشتم. او شفاهاً مرا متهم میکرد و جایی برایم باقی نمیگذاشت تا قابلیتم را نشان دهم. هر بار که دهانم را باز میکردم تا حرفی بزنم، از این میترسیدم که آبرویم برود و مسخره شوم. نفرت داشتم از اینکه احمق باشم.
اما صدای دیگری در درونم بود، صدایی که از ژرفای عظیمتری، با فاصلهای بیشتر میآمد و تقریباً صدایی خفیف بود. در میان رگبار گفت و شنودهای آشکار، صدای خودم را شنیدم که میگفت بازگشت برایم خیلی دیر است، ولی در واقع صدای من یا افکار من نبود که میشنیدم؛ بیشتر صدایی همچون صدای ناشناختهای بود که میگفت من بیش ازاندازه در دنیای دون خوان پیش رفتهام و به او حتی نیاز بیشتری از هوا دارم. به نظر رسید که صدا به من میگوید:
ـ هر چه دلت میخواهد بگو، ولی اگر تو خودخواه نبودی که البته هستی، این چنین مأیوس و ناراحت نمیشدی.
دون خوان گویی که به آن صدا گوش میداد یا افکارم را میخواند، گفت:
ـ این صدای ذهنِ دیگر توست.*
📒کتاب کرانه فعال بیکرانگی
*منظور ذهن حقیقی است.
🆔 @nagualism
ببینید قصد آن بیرون است. یک نیروست.
دون خوان علاقهای به ادیان نداشت- اما به طور غریبی قصد می تواند همان چیزی باشد که ما خدا می نامیم.
آن وجود اعلی، یگانه نیرو، روح.
می بینید هر فرهنگی می داند او چیست. آنچه که باز دون خوان میگفت این بود که تو نمی توانی التماسش کنی. تو می خواهی و به خاطر خواستن تو به انرژی نیاز داری. چرا که نه تنها تو به انرژی نیاز داری که به او دست بیازی بلکه میخواهی به او وصل بمانی.
مصاحبه فلوریندا دانر در گفتگو با الکساندر بلیک -ادوارد
🆔 @nagualism
روح بزرگ، روح بزرگ،
ای پدرِ بزرگ من
... به چهره های این فرزندان بی شمار
و فرزندانی که آنها را در آغوش دارند
نظر کن
تا بتوانند در برابر طوفان ها ایستادگی کنند
و تا فرا رسیدن روز آرامش
در راه نیکی گام بردارند
🦋گوزن سیاه
🪶مرد مقدس اوکلالاسو
🆔 @nagualism
گاهی بدون هیچ دلیل آشکاری پدرم با یک جعبه شیرینی فرانسوی به خانه میآمد. من و برادرانم دور میز مینشستیم و بحث میکردیم که چه کسی چه تکهای را بردارد، چرا که شیرینی به تعداد نفرات بود. من میخواستم تمامی آنها یا لااقل بیش از یکی ازآنها را بخورم، اما باید صبر میکردم که نوبتام برای انتخاب برسد، از آنجا که سن همواره ارجحیت داشت. من همیشه آخرین نفر بودم و همه کیکهای خامهای خوب قبلا بوسیله مادر و پدر و برادرانم انتخاب شده بودند. به من کیک میوهای یا یک کاستارد تخممرغ میرسید، حاضر بودم برای کیک خامهای یا کیک شکلاتی که برادرانم خورده بودند آدم بکشم.
وقتی که داستان را برای نلیدا تعریف کردم او پرسید: چرا اینقدر بیقرار بودی؟ نمیدانستی که آن کیکها همگی مشابه هستند؟ اهمیتی نداشت که کدام را تو انتخاب میکنی و کدام در جعبه باقی میماند.
بحث کردم که آنها بهیچ وجه هم یکسان نبودند. بعضی از آنها شکولاتی بودند، بعضی خامه وانیلی داشتند و شیرینی ناپلئونی که همیشه پدرم انتخاب میکرد خرده شیرینی پولکی داشت. اما نلیدا اصرار داشت که با گفتن اینکه بطور ذاتی یک شیرینی خوشایندتر از دیگری است، قراردادی عمل میکنم.
او گفت: همه آنها از شیر و تخممرغ ، آرد و شکر ساختهمیشوند. تنها ظاهرشان متفاوت است. چرا باید درونت را بخاطر اندک تفاوت ظاهری اینطور تحت فشار قرار دهی؟
هرگز به این موضوع اینطور نگاه نکرده بودم. با نگاه از منظری بالاتر همه آنها کم و بیش یکسان بودند. آنچه یکی را بردیگری رجحان میداد اصرار برادرانم در پخت بهتر آنها نسبت به مال من بود. بالا بردن یکی و پایین آوردن دیگری کاری خودسرانه و جزئی بود.
نلیدا گفت: تو باید اجازه میدادی که برادرانت هرکدام را که میخواهند بخورند، و از همان که داشتی لذت میبردی. میتوانستی برخلاف فرمان هیپنوتیکی آنها، تمرین کنی.
گفتم: تمام چیزی که میدانم این است که از آنها بخاطر برداشتن بهترین شیرینی ها متنفر بودم. اما حالا میبینم که تو راست میگویی. آرد و شکر و تخم مرغ مشابه بودند و اهمیتی نداشت که کدام شکل را بردارم.
نلیدا گفت: تنها وقتی که فرد درک کند که بطور کلی همه چیز یکسان هستند او واقعا آزاد است. چرا که آن زمان است که او خودش را از شرایط زندگی که امکاناتش را محدود میکنند رها ساخته است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
پرسیدم: آیا چیزها بیاهمیت هستند؟ خیلی فقر در جهان دیده میشود. چه کسی میتواند مردم را برای خواستن زندگی بهتر سرزنش کند؟
- خیلی از ساحران دودمان ما فقر را تجربه کردند اما آنها خودشان بیچاره نبودند.
- مجادله کردم که کودکی که تنها فقر را میشناسد دفاعی ندارد. تمام زندگیاش بدبختی و فقر است.
- نلیدا سرش را تکان داد، مستقیم به من نگاه کرد و گفت: حتی بدتر، روحش خسیس، طماع و پیچیده میشود. ورشکستگیهای مادی که بدلیل شرایط زندگی پیش میآیند، در مقایسه با ضعف روح هیچ نیستند. درحالیکه بدن فقیر و گشنه با تغذیه مناسب درمان میشود، درمانی برای روح ضعیف وجود ندارد. تنها ناخرسندی و بدبختی در انتظار آن است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نلیدا گفت: همه ما مشتاق چیزی دور از دسترس هستیم. حسی در وضعیت ذهنی. ما امکاناتی را در رؤیاها میبینیم، ما آرزومندیم که پرانرژیتر باشیم، اما همواره تلاش میکنیم که در چیزهای دنیوی خوشنودی را بیابیم.
بنابراین ما محکوم به شکست هستیم.
چرا اینطور است؟
او گفت: بخاطر اینکه بخشی که دنبالش هستیم تا کاملمان کند، در این دنیا نیست. آن بخش کالبد انرژی است و به قلمرو انرژی خالص تعلق دارد. برای دستیابی به آن باید چشمانمان را به جای دیگری بچرخانیم. نلیدا ادامه داد که تنها مروردوباره به ما اجازه میدهد که ببینیم دارایی های فیزیکی و عقلانی ما که با مرارت و پشتکار آنها را جمع کردهایم، تنها سرابی در مقابل چشمانمان هستند. با اینحال چنان به آنها چسبیدهایم که گویا حیاتمان وابسته به آنها است، حتی اگر تنها توهمی از ساختار مشارکت ما بر اساس چارچوب ادراک جمعی باشند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
ساحران اگرچه ممکن است مانند زنان و مردان عادی بنظر بیایند، اما بطور کلی شبیه مردمان نیستند.
چه چیزی آنها را متفاوت میسازد؟
زندگی در مکانهای قدرتشان، آموختن از زمین و دیدن مستقیم انرژی باعث میشود که همه چیز را سیال و زودگذر فرض کنند. بواسطه مروردوباره، ساحر بندهایش به خود و دنیا را پاره کرده است. درحالیکه بطور استراتژیک خودش را از اختلالهای عجیب دور میکند، خواستهها و زندگیاش را ساده مینماید و خودش را از دغدغههای انسانی قرنطینه میکند و عامدانه رشتهی اسرارآمیزی را پرتاب و ایمن میسازد.
پرسیدم: آیا این رشته، انرژی است؟
بله اما این زمین و یا مردمانش نیستند. این رشتهای است که تو را به قصد مرتبط میکند. وقتی که تغییر تو کامل شد، میتوانی به دنیای مردمان بازگردی و همزمان از آنها سوا باشی. مهم نیست که کجا هستی، تنهایی یا همراه با دیگران، تنها اتصال تو به قصد است و تنها روح است که میتواند تو را بخواند.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
یكی از ما دو نفر باید تغییر كند و خیلی زود. یكی از ما دو نفر باید بیاموزد كه مرگ شكارچی است و همیشه در سمت چپ اوست. یكی از ما باید از مرگ، راهنمائی و مشورت بخواهد و همه كوته نظریهای معمول انسانهائی را كه طوری زندگی می كنند كه گوئی هرگز مرگ آنها را لمس نخواهد كرد، به دور افكند.
📒کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
ساحری شیوه ای است که می توانیم بیش از آنچه که جامعه ی ما و محیط شخصی مان اجازه میدهد ادراک کنیم ساحران می گویند اینجا خیلی بیشتر از آنچه که چشمانمان می بینند هست اما برای آنکه واقعا سطوح دیگر واقعیت را ادراک کنیم مانند دنیای روح، فرد بایستی که اقتدار درونی جمع کند.
📒یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
نیروهائی كه ما را هدایت می كنند تو را بسوی من راهبری كردند و من كوشیدم بتو بیآموزم كه چگونه عادت های احمقانه ات را تغییر بدهی و موفق شوی مثل یك جنگجوی بی نقص زندگی كنی. بنظر می رسد كه موفق نمی شوی، ولی كسی چه می داند ؟ همه ما به اندازه این دنیای فراخ، ترسناك و مرموز هستیم، پس كسی چه می داند كه تو قادر به انجام چه كارهائی هستی ؟
🍀دون خوان
📘کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
ادامه ی خوانش جدید کتاب قدرت سکوت در یوتیوب شمنیزم تولتک
فصل 6، بررسی قصد، سومین نقطه
https://www.youtube.com/watch?v=cG1SD7EBSQA
نلیدا به من یک بطری آب معدنی پنافیل داده بود و گفته بود که آن را به آرامی بیاشامم. من به آخرین قطراتش رسیدهبودم و آماده بودم آن را دور بیاندازم که او با قدرت بازویم را گرفت و متوقفام کرد.
او گفت: تو باید بیعیبونقص رفتارکنی و معنای آن این است که چیزی در پشت سرت به جا نمیگذاری.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
زندگی حرکت انرژی بدون محدودیت بود تا وقتی که ما با حذف امکاناتی که با توقعات منطقی ما تطابق نداشتند، آن را محدود و زندانی کردیم.
نلیدا گفت: برای کسی که میبیند واقعیت تنها یک نقطه نظر است، بدون منطق عمل میکند و توقع پاداش ندارد.
پرسیدم: آیا چنین فردی بطرز ترسناکی تنها نیست؟
چنین فردی تنها نیست، چرا که با نیرویی که ما را حرکت داده و کامل میکند همراستا است.
در حالیکه شانههایم را به سختی میفشردم پرسیدم: از کجا بدانم که از روح عمل میکنم یا از خودم؟
نلیدا نگاه خونسردی به من انداخت: همچنان که از روی بیعیبونقصی رفتار میکنی اقتدار شخصی جمع کرده و سرانجام روح و موجودیت تو یکی خواهد شد. آنگاه تمام اعمال تو بازتابی از قصد روح است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
در صورتی که به اندازه کافی اقتدار شخصی جمع کنیم در لحظه ی مرگ می توانیم مکان مرگ خودمان را انتخاب کنیم.
مرگ برای یک جنگجویی اقتدار دارد تا پایان رقص مرگش منتظر می ماند. هر چه اقتدار بیشتر باشد این رقص و انتظار مرگ طولانی تر است.
🪶برداشتی از کتابهای افسانه های قدرت و سفر به دیگر سو
📌قطعه فیلم از انیمیشن ناروتو شیپودن انتخاب شده است. خطر اسپویل دارد.
🆔 @nagualism
بارها به تو گفته ام که بی عیب و نقصی، اخلاق نیست. فقط شبیه اخلاق است. بی عیب و نقصی بهترین استفاده از انرژی است. طبیعی است که برای این امر قناعت، تفکر، بی آلایشی، معصومیت و بویژه فقدان خود بینی لازم است. ساحران می گویند که شخص برای تسلط بر روح به انرژی نیاز دارد. طبیعی است که منظور همان تسلط بر حرکت پیوندگاه است. و تنها امری که موجب ذخیرۀ انرژی می شود، کمال یا بی عیب و نقصی است.
📗کتاب قدرت سکوت
🆔 @nagualism
دون خوان توضیح داد كه اشتباه یك آدم معمولی در برخورد با خرده ستمگر در این است كه بدون داشتن استراتژی با او روبرو می شود.
نقطه ضعف وحشتناك انسانهای معمولی در این است كه خود را زیاده از حد جدی می گیرند، اعمال و احساسات خود را همچون اعمال و احساسات خرده ستمگر مهم می پندارند.
بر عكس، سالكان مبارز نه تنها استراتژی خوب اندیشیده ای دارند، بلكه فاقد خود بزرگ بینی اند. آنچه كه مانع خود بزرگ بینی آنها می شود، این است كه فكر می كنند واقعیت تنها تعبیری است ساخته ما. این شناخت، مزیت قطعی بود كه بینندگان جدید نسبت به اسپانیاییهای ساده لوح داشتند.
گفت كه یقین داشت تنها با استفاده از این شناخت كه خرده ستمگران به عكس سالكان خود را زیاده از حد مهم می پندارند می تواند خرده ستمگر را شكست دهد.
📙 کتاب آتش درون
🆔 @nagualism
هر کاری که فرد می کند وابسته به اقتدار شخصی اش می باشد. به همین دلیل شاهکارهای فردی که سرشار از اقتدار است برای آن کسی که اقتدار ندارد، باور نکردنی است. آنچه که از اول کوشیده ام به تو بفهمانم همین است ولی می دانم که تو نمی فهمی، نه به این دلیل که نمی خواهی بفهمی، بلکه چون اقتدار شخصی خیلی کم داری.
🍁دون خوان
🆔 @nagualism
نلیدا به ته دره عمیق نگاه کرد. احساسم این بود که رودخانه با دیوارهای دره محصور شده است.
او گفت: کالبد انرژی ما شبیه رود است و به پایین اشاره کرد. کناره های دره شرایط زندگی ما هستند که ما را زندانی کردهاند. حتی وقتی به بالا نگاه میکنیم تمام آنچه میبینیم دیوارهای زندان ما است. تنها امید ما برای آزادی این است که دائما با قصدی مصالحه ناپذیر رو به جلو جریان داشته باشیم.
او ادامه داد: ما باید شجاعت و خوشبینی داشته باشیم. بخصوص وقتی که شروع به مروردوباره زندگیمان میکنیم. ما باید بدانیم که دیوارهای اطراف ما توهم هستند. آنها نمیتوانند تا ابد به ما شکل بدهند، آنها نمیتوانند سفر ما را متوقف کنند. مانند رودخانه، انرژی ما باید رو به جلو جریان داشته باشد و از هیچ شکاف و برآمدگی دوری نکند، اما نباید آنقدر درنگ کرد که هرگز به مقصد نهایی خود نرسیم.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
ـ میخواستم بدانم برای کسی که در یک وضعیت زوال مادی بدنیا آمده امکانش هست که از درماندگی روح جلوگیری کند؟
نلیدا من را مطمئن ساخت: اگر باندازه کافی انرژی داشته باشی بوسیله هیچ چیزی تهدید نخواهی شد. حتی اگر درمیان مردمانی فقیر و پست محاصره شده باشی. نلیدا گفت برای ساحری که میبیند همه چیز یکسان است، چرا که آنها انرژیاند. بنابراین، ساحری که در آلونکی زندگی میکند خودش را ثروتمند میداند، حال آنکه فردی عادی که در شهر زندگی میکند با آنکه خانهای پر از اثات و کمدی پر از لباس دارد، خودش را فقیر میپندارد. چه کسی فقیرتر است ساحری در کوهستان یا فردی در شهر؟
به او گفتم اگرچه فردی در شهر چیزهای بیشتری دارد اما او فقیرتر است. فکر میکردم که این چیزی است که او میخواهد بشنود.
نلیدا سرش را تکان داد و گفت: تا وقتی که فرد کالبد انرژیاش را از ایده فقر و ثروت جدا نکرده است، تاوقتی که زندگیاش را مروردوباره نکرده است، او فقر روحی دارد.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
پرسیدم: چرا مروردوباره تا این حد اهمیت دارد؟
خلاصهبرداری(مروردوباره) به تو اجازه میدهد که سکویی انرژیک بسازی که میتوانی تجارب و خواستههایی که تو آن را زندگیات مینامی از آنجا ارزیابی کنی. به بیان دیگر، خلاصهبرداری به تو فرصت میدهد که با دیگری تماس حاصل کنی.
دیگری چطوری است؟
نلیدا به من از میان تابش ذغالهای خاموش نگاه کرد. او نوری است که قبل از آنکه با تفسیر و تعبیرشکل بپذیرد ما را حرکت میدهد. هیچی بدتر از محدود کردن کالبد انرژی به وضعیتهای زندگیمان نیست. از کودکی ما بوسیلهی برچسبها شکل گرفته و ناقص میشویم، تا اینکه فکر میکنیم من شخصی ما، همه آن چیزی است که هست و کاملا منظر انرژیسان یا همتای خود را گم میکنیم.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
من میخواهم بدانم: چطور از وجود سوی دیگر آگاهی داری درحالیکه کاملا مخفی است؟
او من را مطمئن ساخته که ساحران آن را میبینند و همه ما میدانیم که آنجا است. اما مهم نیست که او چقدر نزدیک است چرا که خود ما است، با اینحال همواره دور از دسترس میماند. تا وقتی که ما به شکل میمونوارمان چسبیدهایم، هرگز نمیتوانیم از بخش دیگر استفاده کنیم، بخشی که ساحران آن را همتا یا کالبدانرژی مینامند.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اقتدار چیزیست كه جنگجو به آن می پردازد . در آغاز باور نكردنی و دست نیافتنی بنظر می رسد . حتی فكر كردن به آن هم دشوار است و تو الان در این مرحله هستی .
بعد مساله اقتدار خیلی جدی می شود . ممكن است آدم نتواند آن را بدست آورد یا ممكن است واقعا نفهمد كه او وجود دارد ، معذالك می داند كه چیزی هست، چیزی كه قبلا نمی توانسته ببیند.
بعد اقتدار مثل چیزی مهار نشدنی بسراغ ما می آید . غیر ممكن است بتوان گفت چگونه می آید یا واقعا چیست. چیزی نیست اما در برابر چشمانت شگفتی های بسیار می آفریند .
و بالاخره اقتدار چیزی در خود ماست ، چیزی كه اعمال ما را كنترل می كند و معذالك از ما فرمان می برد .
⚡️دون خوان
📙 کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
هر چیزی شکلی دارد، ولی بجز شکل بیرونی، آگاهی درونی ای وجود دارد که بر همه چیز حاکم است. این آگاهی خاموش، روح است. نیرویی فراگیر و جامع است که خود را به طور متفاوت در چیزهای مختلفی متجلی می سازد. این انرژی با ما ارتباط برقرار می کند.
🍀گذر ساحران
🆔 @nagualism
یک جنگجو طوری اقدام می کند که انگار خوب می داند چه خواهد کرد در حالی که از حقیقت چیزی نمی داند.
یک جنگجو اگر به اقتدار شخصی خود اعتماد داشته باشد، رفتار بی نقصی خواهد داشت، خواه این اقتدار بی مقدار باشد خواه قابل ملاحظه.
🍀دون خوان
📘کتاب سفر به دیگر سو
🆔 @nagualism
بی عیب و نقصی، اخلاق نیست. فقط شبیه اخلاق است.
بی عیب و نقصی واقعا بهترین استفاده از انرژی است.
طبیعی است که برای این امر قناعت، تفکر، بی آلایشی، معصومیت و بویژه فقدان خودبینی لازم است.
دون خوان
🆔 @nagualism
باید بدانی در جهان سالکان همه چیز به اقتدار شخصی بستگی دارد و اقتدار شخصی هم به بی عیب و نقصی سالک مبارز وابسته است.
📒دومین حلقه قدرت
🆔 @nagualism
بی عیب و نقصی با یک عمل آغاز می شود که بایستی اندیشیده، دقیق و پایدار باشد. اگر این عمل به اندازۀ کافی تکرار شود، شخص احساس قصدی استوار می کند که می تواند در مورد هر چیز دیگری به کار گرفته شود. اگر در این کار موفق گردد، آنگاه راه باز است. هر چیز به چیزی دیگر منتهی می شود تا سالک مبارز به تمام ذخایر نهایی خود پی ببرد.
📙 آتش درون
🆔 @nagualism
آیا واقعا من باید دنیای آشنا را پشت سر بگذارم و وارد یکجور واقعیت عجیب بشوم؟
تو تنها لازم است که دست از تصورت از دنیا برداری. اما این همه چیزاست. بخاطر اینکه این ایدههای ما هستند که ما را تثبیت میکنند و به ما انسجام میبخشند.
و تو ممکن است بپرسی چرا ما باید دست از ایدههامان برداریم تا آزاد شویم؟ چرا که ایدهها محدودکننده هستند در حالیکه انرژی محدودیتی ندارد.
برای فردی با انرژی خالص بودن ما نخست باید که موانع خود را برداریم، چرا که این غباری است که حقیقت و بیواسطهگی را با کذب و تفسیر پوشانده است.
📘یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism
اشتباه گرفتن آگاهی خالص کالبد انرژی با خود متفکر شخصی، اشتباهی مرگبار است. نه تنها کالبد انرژی را مجبور به پیروی از اعمال معلمی بی انضباط یا کودک متمرد میکند بلکه او را فریب میدهد که باور کند هرچه می بیند تمام آن چیزی است که وجود دارد من شخصی به حواس ارتباط دارد و دنبال لذت فوری در چیزهایی می گردد که محدود هستند. کالبد انرژی هرگز نباید وابسته شده یا با هر چیزی اشتباه گرفته شود. فقط در این صورت است که در جایگاه درستش به عنوان مجرایی از نیروی زندگی قرار می گیرد.
🪶 یادداشت های منتشر نشده تایشا آبلار
🆔 @nagualism