راه جنگجویان برای غلبه بر خودبینی و دستیابی به آزادی ادراک کانال یوتیوب https://www.youtube.com/c/shamanismtoltec کانال منابع @nagualism_media اینستاگرام instagram.com/nagualism Instagram.com/shamanism_toltec فیسبوک fb.com/shamanism.toltec
- تو خیلی زیاد فکر می کنی و خیلی زیاد حرف می زنی. تو باید از حرف زدن با خودت بپرهیزی.
تو با خودت زیاد حرف می زنی. این تنها تو نیستی که چنین می کنی. همه ما همین کار را می کنیم. ما همیشه گفت و شنودی درونی داریم. در این باره فکر کن.
❓وقتی که تنهایی چه می کنی؟
- با خودم سخن می گویم.
❓درباره ی چه با خودت حرف می زنی؟
- نمی دانم، گمانم که درباره ی هر چیزی.
- به تو خواهم گفت که درباره چه با خودمان حرف می زنیم: درباره جهانمان صحبت می کنیم. ما با گفت و شنود درونی خود جهانمان را دوام می بخشیم.
📒کتاب حقیقتی دیگر
🆔 @nagualism
هنگامی که جنگاوران از داشتن اقتدار شخصی حرف می زنند، به قصدی اشاره دارند که به طیب خاطر به سوی ایشان می آید.
او به من گفت، پیامد را می توان، همچو مهارتی برای یافتن راه حل های تازه، یا مهارتی برای تاثیر گذاشتن بر مردم یا رویدادها توصیف کرد. گویی، امکانات پیش از این ناشناخته، برای جنگاوران، ناگهان آشکار می شوند. در این روش، جنگاور بی عیب و نقص هرگز چیزی را پیشاپیش تدارک نمی بیند، بلکه کردارهایشان آن چنان استوارند که به نظر می رسد جنگاور هر جنبه از عملکردش را از پیش محاسبه کرده است.
📒شش گزاره روشنگر از کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
معمولا آنچه ما را ... (در مواجه با خرده ستمگر) از پا در می آورد، فرسایش عادی خود بزرگ بینی ماست. اگر كسی ذره ای غرور داشته باشد، وقتی با او طوری رفتار كنند كه احساس كند آدم بی ارزشی است، خرد می شود.
حفظ روحیه وقتی كه شخص تو را زیر پا لگد مال می كند، خویشتن داری نامیده می شود.
گردآوری اطلاعات در مورد خرده ستمگر در حالی كه تو را خرد می كنند انضباط نامیده می شود.
شكیبایی یعنی شخص به سادگی و با شادی و بی هیچ شتاب و اضطراب انتظار بكشد و آنچه را كه باید رخ دهد، به تاخیر اندازد.
وقت شناسی كیفیتی است كه رهایی آن چه را كه تاكنون به تاخیر افتاده است معین می كند. خویشتن داری، انضباط و شكیبایی مثل سدی است كه در پس آن هر چیزی انباشته می شود. وقت شناسی دریچه سد است.
شكیبایی یعنی جرئت به تاخیر انداختن چیزی كه سالك مبارز كاملا می داند باید انجام شود، نه اینكه سالك مبارز بر علیه كسی توطئه چینی كند و یا برای تسویه حساب های گذشته برنامه ریزی كند. شكیبایی چیزی مستقل است. تا زمانی كه سالك مبارز خویشتن داری، انضباط و وقت شناسی دارد، شكیبایی این اطمینان را می دهد كه چه كسی شایستگی چه چیزی را دارد.
📕آتش درون
⚡️دون خوان
به هر حال من این طور فهمیدم. هیچ گاه نمی توان کاملا بر اولین دقت، یعنی دقتی که دنیا را می سازد پیروز شد. این دقت تنها می تواند برای لحظه ای خاموش شود و جای خود را با دومین دقت عوض کند، مشروط بر اینکه جسم به اندازه کافی از آن ذخیره کرده باشد. طبیعتا " رویابینی " راهی برای ذخیره کردن دومین دقت است. بنابر این می شود گفت که برای جای گرفتن در " کالبد رویا " و به هنگام بیداری , باید آنقدر " رویابینی " را تمرین کنی تا پدرت در آید.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
یک بار رویایی دیدم که در آن چون بادبادکی پرواز می کردم. در مورد آن با ناوال صحبت کردم، زیرا از احساس پرواز و غوطه خودن خوشم آمده بود. او این مطلب را خیلی جدی گرفت و آن را به وظیفه ای بدل کرد. او گفت به محض اینکه کسی " رویابینی " را آموخت، دیگر هر خوابی که می تواند به یاد آورد یک خواب نیست , یک " رویا " است.
بعد سعی کردم در " رویا " پرواز کنم، ولی موفق نشدم. هر چه بیشتر سعی می کردم که " رویایم " را تحت نفوذ خود در آورم به همین نسبت کار دشوارتر می شد. سرانجام ناوال به من گفت که از تلاش دست بردارم و بگذارم که خودبخود اتفاق افتد.
کم کم در " رویا " شروع به پرواز کردم و این زمانی بود که صدایی شروع کرد به گفتن اینکه چه باید بکنم. همیشه احساس می کردم که این صدای یک زن است. هنگامی که آموختم به طور کامل پرواز کنم، ناوال به من گفت هر حرکتی را که در " رویا " انجام می دهم باید در حالت بیداری نیز تکرار کنم.
هنگامی که ببر تیزدندان به تو نشان داد چگونه نفس بکشی تو نیز همین فرصت را داشتی، ولی تو هرگز در " رویا " به ببری بدل نشدی و به همین علت نتوانستی در بیداری این کار را بخوبی انجام دهی، اما من پرواز کردن را در " رویا " آموختم و با جابجا کردن دقتم به " کالبد رویا " یم توانستم مثل بادبادکی در حالت بیداری پرواز کنم. یک بار پروازم را به تو نشان دادم. چون می خواستم ببینی که من یاد گرفته ام از " کالبد رویا "یم استفاده کنم. ولی تو نفهمیدی چه حادثه ای در حال وقوع است.
او به زمانی اشاره میکرد که واقعا مثل بادبادکی در هوا بالا و پایین می رفت و با این عمل غیر قابل درک خود مرا ترسانده بود.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
بحث ما درباره دومین دقت زمینه را برای موضوع مهم دیگری، یعنی " کالبد رویا " آماده ساخت. برای راهنمایی لاگوردا، دون خوان این وظیفه را به او واگذار کرده بود که دومین دقتش را تـا آنجا که می تواند به طور یکنواخت به جزئیات عناصر احساس پروازش در " رویا " استوار کند. از او پرسیدم:
- چطور یاد گرفتی در " رویا " پرواز کنی؟ کسی به تو آموخت؟
- در این جهان، ناوال خوان ماتیوس آن را به من آموخت و در " رویا " کسی که نتوانستم او را ببینم. تنها، صدایی بود که می گفت چه کنم. ناوال وظیفه یادگیری پرواز در رویا را به عهده من گذاشت و صدا به من آموخت که چگونه آن را انجام دهم. سالها طول کشید تا خودم آموختم که چگونه از جسم مادی خود، یعنی همین جسمی که تو می توانی آن را لمس کنی در «کالبد رویایم» جای گیرم.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
نکته اساسی دیگر، زمان رویابینی بود. دون خوان به ما می گفت که بهترین ساعت برای این کار، آخر شب یا اولین ساعات صبح است. دلیل ترجیح دادن این ساعات را او استفاده عملی از دانش و آگاهی ساحران می نامید. می گفت که چون انسان باید در محیط اجتماعی " رویا ببیند " بایستی به جستجوی بهترین شرایط تنهایی و نداشتن مزاحم بر آید. منظور از مزاحمت جلب توجه دیگران بود و ارتباطی به حضور جسمی آنها نداشت. دون خوان کناره گیری از دنیا و پنهان شدن را بیهوده می دانست، زیرا حتی اگر انسان در مکانی دور افتاده و متروک، تنها باشد باز هم مزاحمتهایی ازجانب همنوعان وجود دارد چون تمرکز اولین دقت نمی تواند قطع شود. فقط بعضی اوقات در ساعاتی که اکثر افراد در خوابند شخص می تواند قسمتی از این تمرکز را برای مدت کوتاهی منحرف کند. در این اوقات، اولین دقت افراد دور و بر ما خاموش است.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
یکی دیگر از نکات مهم " رویابینی " حالتی بود که شخص می بایست به خود می گرفت. لاگوردا گفت:
- نمی دانم چرا ناوال از ابتدا به من نگفت که بهترین حالت شروع برای یک زن این است که چهار زانو بنشیند و به محض اینکه دقتش به " رویا " متمرکز شد، بدنش را شل کند. حدود یکسال پس از اولین تلاشهایم ناوال این مطلب را به من گفت. حالا من ظرف یک لحظه، در این حالت می نشینم، زهدانم را حس می کنم و " رویا می بینم ".
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
ناوال خوان ماتیوس همیشه روی شکمم سنگریزه های سرد و خیس رودخانه یا وزنه ای می گذاشت تا من این ناحیه را حس کنم. من تکه ای سرب داشتم که او به من داده بود. وادارم می کرد چشمانم را ببندم و دقتم را به همان جایی که وزنه بود متمرکز کنم. هر بار خوابم می برد، ولی او از این امر ناراحت نمی شد. وقتیکه دقت به زهدان دوخته شده است، واقعا اهمیتی ندارد که شخص چه می کند. سرانجام آموختم که به این نقطه بدون اینکه چیزی روی آن قرار گرفته باشد تمرکز کنم. روزی خود بخود به " رویا " فرو رفتم. شکمم را درست در نقطه ای که ناوال وزنه می گذاشت حس کردم و ناگهان طبق معمول خوابم برد، فقط این بار چیزی مرا بدرون زهدانم می کشید. تابش قرمز رنگی به چشمم می خورد. ناگهان زیباترین خوابها را دیدم. اما به محض اینکه خواستم آن را برای ناوال تعریف کنم، دانستم که خوابی عادی نبوده است. هیچ راهی نبود که به او بگویم چه خوابی دیده ام. فقط احساس شادی و نیرو می کردم. او گفت که من " رویا دیده ام ".
🪶لاگوردا
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
پس از اینکه موفق شدم دقتم را مهار کنم و توانستم با دقت ساعتها به کاری بپردازم – چیزی که قبلا هرگز قادر به انجامش نبودم – به من گفت که بهترین راه برای ورود به " رویا " این است که کاملا به ناحیه انتهایی جناغ سینه و بالای ناف تمرکز کنم. به گفته او دقتی که انسان برای " رویابینی " به آن نیاز دارد از این ناحیه می آید و انرژی مورد نیاز برای حرکت و جستجو در "رویا " نیز از ناحیه ای در دو سه سانتی زیر ناف. او این نیرو را " اراده " قدرت برگزیدن و یا قدرت انباشتن می نامید. دون خوان می گفت دقت و نیروی " رویابینی " زنان، از زهدان ناشی می شود.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
شبی نشستیم و طبق معمول شروع به بحث در باره دانسته هایمان درباره " رویا " کردیم. بلافاصله بر ما مسلم شد که دون خوان تاکید خاصی بر بعضی نکات عمده داشته است.
ابتدا نفس " رویابینی " مطرح بود. ظاهرا با حالت خاصی از آگاهی شروع می شد. شخص، باقیمانده هوشیاری خود را که هنوز در خواب هم داشت بر عناصر یا طرحهای " رویا " یش متمرکز می کرد و به آن آگاهی دست می یافت.
باقیمانده هوشیاری که دون خوان دومین دقت می نامید، توسط تمرین " بی عملی " فعال یا مهار می شد. فکر می کردیم که کمک واقعی برای " رویابینی " حالت سکون روحی است که دون خوان " متوقف کردن گفتگوی درونی یا بی عملی حرف زدن " می نامید.
برای آموزش این فن و تسلط بر این عمل وادارم می کرد کیلومترها راه بروم و بدون متمرکز کردن چشمها بر چیزی به دور دست خیره شوم تا منظره اطراف را تشخیص دهم.
روش او از دو لحاظ موثر بود. پس از سالها کوشش به من اجازه می داد که گفتگوی درونم را متوقف کنم و دقتم را پرورش دهم. دون خوان با وادار ساختن من به تمرکز بر منظره اطراف توانایی مرا تقویت کرد تا بتوانم برای مدتی طولانی به یک فعالیت واحد تمرکز داشته باشم.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
آزادی، هدیه عقاب به بشر است.
بدبختانه تعداد کمی از انسانها می فهمند که برای پذیرش یک چنین هدیه باشکوهی فقط به انرژی کافی نیاز داریم. حالا که فقط به این انرژی نیاز داریم، پس باید به هر قیمت که باشد از انرژیمان صرفه جویی کنیم.
📕آتش درون
🆔 @nagualism
تنها راهی که برای بشر باقی مانده انضباط است. ولی منظورم از انضباط امور روزمره ی سخت و شدید نیست. منظورم این نیست که هر روز صبح ساعت پنج و نیم بیدار شوی و انقدر آب سرد روی خودت بریزی که کبود شوی.
ساحران انضباط را قابلیت مواجهه با مسائل حساب نشده، در کمال آرامش می دانند که در شمار انتظارات ما نیست.
برای آنان انضباط هنر است هنر مواجهه با بی کرانگی است بی آنکه خود را ببازیم، نه برای اینکه آنها قوی و جان سخت هستند بلکه چون سرشار از ترس آمیخته با احترامند.
📘کتاب کرانه فعال بیکرانگی، بخش سایه های گِلی
🆔 @nagualism
سلام دوستان
در این کانال، ما از مطالب خوب و کمک کننده گروه های دیگر با اجازه گرفتن از خود اونها استفاده می کنیم. انواع کتابهای صوتی، ترجمه کتابهای مرتبط و گاهی برخی از فیلمها و مقالات. این به معنای تایید کل مطالبی که آن دوستان، منتشر می کنند نیست. هر کدام از این عزیزان، دیدگاه ها و جهان بینی خود را دارند.
از این رو به این امر توجه کنید و مواردی که می بینید با اصل آموزه های دون خوان همخوانی ندارد را شناسایی کنید. حتی کسانی که ادعای شاگردی کاستاندا را دارند، جاهایی مطالبشان با مواردی که در کتابهای معتبر کاستاندا، تایشا آبلار و فلوریندا دانر درج شده گاها در تضاد است.
در نظر داشته باشید برخی از گروه ها قصدهای مختلف در زوایای انتشار مطالب دنبال می کنند. لطفا هوشیاری و آگاهی نسبت به نیت های آنها را در نظر داشته باشید. و با رجوع به منابع اصلی شمنیزم از صحت مواردی که به عنوان آموزه نقل می شود مطلع شوید.
اگر پیامی داشتید می توانید از طریق اینستاگرام ما با ما در تماس باشید.
https://www.instagram.com/nagualism
ارادتمند شما
ادمین کانال جادو درمانگران شمن
🆔 @nagualism
دون خوان پس از سکوت طولانی دیگری توضیح داد که ساحران مکزیک کهن عقیده داشتند که همان طور که او به من گفته است ما دو ذهن داریم و تنها یکی از آنها حقیقتاً مال ماست. همواره حرفهای دون خوان را در این مورد این طور فهمیده بودم که ذهن ما دو قسمت دارد و یکی از آنها همواره ساکت است، زیرا نیروی قسمت دیگر مانع میشود تا آن قسمت خود را بیان کند.
📒کتاب کرانه فعال بیکرانگی
🆔 @nagualism
سالکان مبارز در ناشناخته به دلیل حرص خطر نمی کنند. حرص فقط در دنیای روزمره موثر است. برای مخاطره کردن در این تنهایی وحشت آور، شخص باید چیزی بیشتر از طمع داشته باشد: عشق، شخص برای زندگی، برای دسیسه، برای اسرار نیاز به عشق دارد. شخص به کنجکاوی سیری ناپذیر و جرات زیاد نیاز دارد.
کتاب چرخ زمان
🆔 @nagualism
لاگوردا ادامه داد:
ناوال می گفت که (لحظه سکوت) لحظه ای از سیاهی است، لحظه ای سکوت ژرف، ژرف تر از زمانی که انسان گفتگوی درونیش را متوقف می کند. این سیاهی، این سکوت «قصد» را به وجود می آورد تا دومین دقت را هدایت کند. به آن فرمان دهد و وادار به انجام کار کند. ...*
او همه این مطالب را وقتی که سعی می کردم پرواز کردن در «رویا» را بیاموزم به من گفت. از قصد پرواز، عمل پرواز حاصل می شود.
📓 کتاب هدیه عقاب
*پی نوشت: وقتی از ... استفاده می کنیم یعنی بخشی حذف شده.
🆔 @nagualism
- تو هر وقت که بخواهی می توانی در " کالبد رویایت " جای بگیری؟
- نه، به این آسانی هم نیست، من آموختم که حرکات و احساس پروازم را ضمن بیداری تکرار کنم و با وجود این نمی توانم هر وقت که دلم بخواهد پرواز کنم. همیشه مانعی بر سر راه " کالبد رویایم " هست. گه گاهی حس می کنم که این مانع کنار رفته است. در چنین اوقاتی جسمم آزاد است و من می توانم پرواز کنم، گویی که در " رویا " هستم.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
به لاگوردا گفتم که باید برای آنچه که او جابجایی به " کالبد رویا " می نامید، بجز تکرار عمل پرواز چیزهای دیگری هم وجود داشته باشد. قبل از پاسخ چند لحظه ای فکر کرد و گفت:
- فکر می کنم ناوال باید به تو هم گفته باشد که تنها چیزی که واقعا به حساب می آید لنگر انداختن دومین دقت است. ناوال می گفت دقت آن چیزی است که دنیا را می سازد.
کاملا حق با او بود. برای گفتن این مطلب نیز دلایلی داشت، او استاد دقت بود. گمان می کنم که او مرا به حال خود گذاشت تا متوجه شوم که برای جای گرفتن در " کالبد رویایم " تنها نیاز به متمرکز کردن دقتم به پرواز دارم. مهم این بود که در " رویا " دقت ذخیره کنم و به هر کاری که در هنگام پرواز انجام می دهم توجه کنم. این تنها راه آماده ساختن دقت دومم بود.
وقتی دقت دومم استوار شد، تنها اندکی تمرکز بر جزئیات و احساس پرواز کافی بود که باعث دیدن " رویا " ی بیشتری در مورد پرواز شود تا اینکه برایم عادت شد که در " رویا " خود را در حال پرواز ببینم.
بزودی دقت دوم من در مسئله پرواز مهارت یافت. وقتی ناوال مرا موظف کرد که در " کالبد رویا " یم جای گیرم، مقصودش این بود که ضمن بیداری، دومین دقتم را به کار اندازم.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
- وقتی در " رویا می دیدی " که از جسمت خارج می شوی می آموختی که چگونه به «کالبد رویایت» دست یابی. اما آن طور که معلوم است ناوال وظیفه مشخصی به عهده تو نگذاشت، در نتیجه تو همان راه قدیمی را که می شناختی رفتی. بر عکس وظیفه استفاده از " کالبد رویا " یم به من واگذار شده بود.
🪶لاگوردا
📕کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
دون خوان ... دومین دقت را وصف کرد. او برایمان توضیح داد دقتی که شخص برای شروع " رویابینی " به آن نیاز دارد، اجبارا باید به یکی از بخش های رویا ثابت بماند. شخص تنها با استوار کردن دقت خود می تواند یک خواب معمولی را به " رویا " بدل کند.
بعلاوه او توضیح داد که شخص در " رویا " هم باید همان روش دقت روزمره را به کار گیرد. اولین دقت ما تنها آموخته است که با نیروی بسیار بر عناصر این جهان متمرکز شود تا قلمرو بی شکل و نظم ادراک را به جهان منظم آگاهی بدل کند.
دون خوان همچنین به ما گفته بود که دومین دقت، نقش مامور گوش به فرمان و آماده به خدمت فرصتها را ایفا می کند. هر چه بیشتر به کار گرفته شود، به همین نسبت امکان دستیابی به نتایج دلخواه، بیشتر است. اما دقت به طور عام نیز چنین نقشی دارد. نقشی که در زندگی روزمره چنان بدیهی پنداشته ایم که دیگر توجهمان را جلب نمی کند. اگر ما با رویدادی ناگهانی مواجه شویم، بجای آنکه بگوییم دقت ما باعث آن رویداد شده می گوییم حادثه یا اتفاقی بوده است.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
در آغاز من نیز چون لاگوردا به پشت دراز می کشیدم تا روزی دون خوان گفت که برای بدست آوردن نتایج بهتر، باید روی حصیر نازک و نرمی بنشینم، کف پاهایم را طوری به یکدیگر بچسبانم که رانهایم با حصیر تماس پیدا کند. خاطر نشان کرد که باید از خاصیت ارتجاعی مفاصل رانم حداکثر استفاده را کنم و رانهایم را کاملا به حصیر بچسبانم. او اضافه کرد که وقتی در این حالت به "رویا" وارد شوم، بدنم نمی لغزد و نمی افتد، بلکه بالا تنه ام به سمت جلو خم می شود و پیشانیم روی پاهایم قرار می گیرد.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
لاگوردا گفت که دون خوان به او گفته هر چیزی ممکن است به عنوان " بی عملی " برای کمک به " رویابینی " کفایت کند. زیرا دقت را مجبور میکند که متمرکز باقی بماند. مثلا لاگوردا و دیگر کارآموزان را وادار می کرد که به برگها و سنگها خیره شوند و پابلیتو را تشویق می کرد که وسیله " بی عملی " خود را بسازد. بدین ترتیب پابلیتو شروع به یاد گرفتن " بی عملی " از عقب راه رفتن کرد.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
لاگوردا گفت:
- " رویای " یک زن باید از زهدانش بیاید، زیرا مرکز او است. وقتی می خواهم شروع به " رویابینی " کنم یا به آن پایان دهم، تنها کافی است که تمرکزم را به زهدانم معطوف کنم. من آموخته ام که درونش را حس کنم. لحظه ای نوری قرمز می بینم و بعد به راه می افتم.
- چقدر طول می کشد تا این نور قرمز را ببینی؟
- چند ثانیه. به محض اینکه دقتم به زهدانم متمرکز شد، در " رویا " هستم. هیچ گاه تلاشی نمی کنم. نه، هیچ گاه. زنان چنینند. سخت ترین قسمت برای یک زن آموختن شروع آن است. چند سال طول کشید تا توانستم با متمرکز کردن دقتم بر زهدانم گفتگوی درونیم را متوقف کنم. شاید به همین علت است که یک زن همیشه به کسی نیاز دارد که او را برانگیزد.
📘کتاب هدیه عقاب
🆔 @nagualism
خوانش دیگری از کتاب سفر به دیگر سو
با صدای خانم رهادخت در کانال فایلهای مدیای ناوالیسم آپلود شد.
برای شنیدن آن می توانید به لینک زیر رجوع کنید
/channel/nagualism_media/633
صحبت کوتاه کاستاندا در مورد دون خوان
https://www.instagram.com/reel/DIrbdoDsQat/?igsh=MXIwbnR4Y2F3YXJxbw==
شما باید در راه جنگاوران محکم باشید تا گفتگوی درونی و خیالپردازی را متوقف کنید.
انضباط انتزاع است: دلبستگی تسلیم ناپذیر به یک هدف است. بنابراین، استفاده واقعی از انضباط بسیار منعطف و روان است.
شجاعت آهنین می خواهد. هیچ جایی برای شک و وسوسه برای بازگشت به زندگی روتین قبلی و خودخواهی وجود ندارد.
نظم و انضباط منجر به هماهنگی، سلامت و تعادل می شود. زندگی روزمره منجر به تفریط می شود.
از یادداشت های تایشا آبلار
🆔 @nagualism
حقۀ بزرگ ساحران دوران قدیم در این بود که ذهن پروازگر را با انضباط خویش دچار دردسر کنند. آنان دریافتند که اگر با سکوت درونی ذهن پروازگر را به ستوه آورند، انتصاب بیگانه از بین می رود و به هر یک از کارورزانی که این تمهید را به کار می بُرد، این اطمینان را می دهد که ذهن خاستگاهی بیگانه دارد.
ساحران می گویند که انضباط روکش تابندۀ آگاهی را برای پروازگر بد مزه می کند نتیجه اینست که متجاوزان گیج می شوند. روکش تابندۀ آگاهی که خوراکی نباشد، جزو شناخت آنها نیست.
برای آنکه این مطلب را کاملا ساده کنم، می توانم بگویم که ساحران به وسیلۀ انضباطشان متجاوزان را بقدر کفایت دور نگاه داشتند تا روکش تابندۀ آگاهی آنها از حد انگشتان پا بالاتر رود و به اندازۀ طبیعی خود بازگردد.
ساحران مکزیک کهن می گفتند روکش تابندۀ آگاهی همچون درخت است. اگر هرس نشود، به اندازه و حجم طبیعی خود می رسد. وقتی آگاهی به بالاتر از انگشتان پا برسد، مانورهای عظیم ادراک بدیهی است.
📘کتاب کرانه فعال بیکرانگی، بخش سایه های گِلی
🆔 @nagualism
چند نکته در مورد ذهن حقیقی و ذهن بیگانه
با مرور دوباره می توان ذهن حقیقی را افزایش داد. وقتی مرور دوباره را انجام می دهیم نیرویی چیزی در ما را متلاشی می کند. این چیز را ساحران انتصاب بیگانه می دانند که در تو و در هر انسان وجود دارد.همان که به آن ذهن بیگانه می گوییم. وقتی این نیرو بر کسی نازل می شود و انتصاب بیگانه را فرو می پاشد، باعث می شود ساحران از نحو کلام خود بیرون کشیده شوند.
برای مطالعه اصل مطلب به بخش کنش متقابل انرژی در افق، از کتاب کرانه فعال بیکرانگی رجوع کنید.
🆔 @nagualism
هر یک از انسانها دو ذهن دارد. یکی از آنها کاملا مال ماست و همچون صدایی ضعیف است که همواره برایمان نظم، صراحت و هدف می آورد. ذهن دیگر انتصاب بیگانه است. برایمان کشمکش، خودپسندی، تردید و نومیدی می آورد.
یکی ذهن حقیقی ما، ثمر تمام تجربیات زندگی ماست، همانی است که بندرت صحبت می کند، زیرا شکست خورده و به ابهام تنزل یافته است. دیگری؛ یعنی ذهنی که ما روزانه برای آنچه انجام می دهیم، انتصاب بیگانه است.
📘 کتاب کرانه ی فعال بیکرانگی
🆔 @nagualism