دستگاه نوا یکی از دشوارترین دستگاههای موسیقی سنتی میباشدکه آوازی که اجراشده درگوشه مثنوی نوا میباشدکه این گوشه شباهت زیادی به مثنوی افشاری دارد. و دشواری این دستگاه بخاطر شباهت زیاد آن به دستگاهها وآوازهایی چون افشاری. شور. بیات اصفهان. بیات عجم دارد که اگر نوازنده و خواننده هنگام خواندن این دستگاه دارای تبحر نباشد وارد دستگاههای نام برده خواهدشد..
دستگاه نوا دارای آوازی بسیار آرامبخش وگوش نواز است که با اشعاری عارفانه اجرا میشود که شنونده را مجذوب خود میکند. این دستگاه دارای گوشه های زیادی میباشد که مثنوی آخرین گوشه ازاین دستگاه است که امیدوارم از این آواز لذت ببریدوحقیر توانسته باشم باصدای خسته و سرماخورده خودحق مطلب را ادا کرده باشم
ارادتمند... رسول یزدانیان 🌹🌹
کسانی که به من میگویند
تو به جهنم میروی و ما به بهشت،
مرا خوشحال میکنند
چون مطمئن میشوم که
با آنها به یک جا نمیروم ...
👤 هوارد مارتن تمن
@Ancient_fact ™️
پنج دقیقه بعد از تولدتان ،
اسم ، ملیت و دین شما
را تعیین میکنند ؛
و شما بقیه زندگیتان را صرفِ
دفاع از چیزهایی میکنید که
خودتان انتخابش نکردهاید !
@Ancient_fact ™️
چرا به کشورهای منطقه ما میگن جهان سوم ؟!
خیلی تکان دهنده است !
چند بار ببینید و برای دوستان خود نیز ارسال کنید 🌹
دیدنش واجب است👌
🅱 @teleboon 👈
امشب درخدمت دوست عزیزو آهنگسازخوب کشور جناب امیر شجاعی درحال ضبط ترانه (دیوانه دل ) باشعری از خودم و تنظیم زیبای ایشون که هفته آینده به پایان میرسه
امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید و خوشتون بیاد🌹🌹
با قلم میگویم ای همراز ای همراه ای هم سرنوشت
هردومان حیران بازیهای زشت
دردهایم را نوشتی دستخوش
اشکهایم راکجا خواهی نوشت
( فریدون مشیری)
استاد برجسته جامعه شناسی هندی چقدر زیبا و دقیق ثابت می کند که وقایع تاریخی و مذهبی و اجتماعی چگونه می توانند در گذر تاریخ، دستخوش تغییرات بنیادی بسیاری بگردند و بشر امروزی از آن غافل است!
Читать полностью…ایرج پزشکزاد روزنامه نگار و نویسنده معروف سالها قبل نوشته بود
کلاس سوم دبستان درس می خواندم بسیار
درسخوان و تر و تمیز و منظم بودم
روزی مدیر مدرسه من و سه دانش آموز دیگر که مثل من شیک و تر و تمیز بودند صدا کرد
پرونده مان را زیر بغلمان گذاشت و از مدرسه اخراجمان کرد
شب گریه کنان جریان را به پدرم گفتم
فردا صبح پدرم دستم را گرفت و به مدرسه برد
با عصبانیت از مدیر مدرسه علت اخراج مرا پرسید
مدیر گفت بچه های این مدرسه همه به بیماری کچلی مبتلا هستند از مرکز دستور داده اند برای اینکه بچه های سالم مبتلا به کچلی نشوند
بچه های کچل در مدرسه را اخراج کنیم
پدرم گفت: اما پسر من که کچل نیست
مدیر مدرسه گفت: بله منم می دانم
اما اگر قرار بود کچل ها را از مدرسه اخراج کنیم
باید مدرسه را می بستیم
این بود که چهار بچه ای که کچل نبودند
اخراج کردیم تا مدرسه تعطیل نشود
حالا حکایت مبارزه با فساد هم مثل حکایت آقای پزشکزاد
حالا که نمی شود همه دزدها و رانت خوران را گرفت و زندانی کرد!
همین تعداد معدود افراد سالم و غیر دزد را از مملکت
اخراج کنید! تا مملکت یکدست شده و تعطیل نشود
@Ancient_fact ™️