داشتم به قربان تو می رفتم که شب شد
ز آشفتگی زلف تو ، جانم به لب شد...
✍️عموزاده" نامی "
✅️ @namii49
دارم برای این سر خود دارمی سازم
این دار را دارم سر ِ دیوار می سازم
دیوار و دارم را برای خاطر این دل
حتما کنار منزل دلدار می سازم...
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
به گدا اعتماد هم داری
زائر بی سواد هم داری
من و باب الرضا میشودحتما
تو که باب الجواد هم داری
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
اصل زمستون اینه که
من باشم و تو باشی و آغوش تو
حالا این وسط برف و بارون هم باشد که فوق العاده میشه...
✍️نامی
✅️ @namii49
تو فصل زمستون نبوسیدمت
کنار خیابون نبوسیدمت
گذشته ز سر آب دریا ولی
لب رود کارون نبوسیدمت
هزاران هزار ار بگوید دلت
یکی از هزارون نبوسیدمت
تو چشمت گل ارغوان بود ومن
توی باغ کاشون نبوسیدمت
نبوسیدمت توی دود غلیظ
توی شهر تهرون نبوسیدمت
تومترو روی پل میون حیاط
کمی زیر ناودون نبوسیدمت
چقدر مانده کاری نکردم تو را
السون ولسون نبوسیدمت
هزارو صدو بیست وچند باراگر
تو را دور میدون نبوسیدمت
حسابم حسابست دقیق دقیق
ز اندازه افزون نبوسیدمت
تمام بهاری که گل کرده بود
تو دشت و بیابون نبوسیدمت
نبوسیده ام گوش تا گوش تو
دوچشم غزلخون نبوسیدمت
تو را گوشه گوشه تو را روزوشب
تو را برف و بارون نبوسیدمت
نبوسیدنم داره بیشتر میشه
توی فصل حیرون نبوسیدمت
توی کنج خونه توی پله ها
لب درب ایوون نبوسیدمت
نبوسیده ام گیسوان تو را
فراوون فراوون نبوسیدمت
مرا می کشد حس بوسیدنت
چرا قبل زندون نبوسیدمت
فقط مانده توی دلم آرزو
چرا این زمستون نبوسیدمت
کجابودی اینقدر گشتم پی ات
من خسته از جون نبوسیدمت
تو را عاقبت فصل قبل از بهار
همین زیر زیتون نبوسیدمت
همون دید اول که زلفت زده
ز شال تو بیرون نبوسیدمت
اگرچه تو لیلای شیرینمی
که من مثل مجنون نبوسیدمت
تو بودی و تنهایی و من غریبه
چرا پشت آیفون نبوسیدمت
تو را یادم آمد که این آخری
پریشون و افسون نبوسیدمت...
✍عموزاده "نامی "
✅ @namii49
جمعه و انتظار و دلتنگی
یک زمستان بهار و دلتنگی
اینکه با دل چه میکندعصرِ
جمعه بی قرار و دلتنگی !
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
رفتن کار ساده ای است
کاری ندارد که...
ولی امان از بعد رفتن
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
غزل می بارداز چشمت صدایم در نمی آید
از این وزن و ردیف و قافیه دلبر نمی آید
چنان آتشفشان قله ی صد سال یک بارم
ولی کاری بجز سوختن زدستم بر نمی آید
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
شعرم نمی آید که شاید غم نمی گذارد
شبهای سرد این زمستان هم نمی گذارد
ماندم میان درد تنهایی چه می توان گفت
این روزهای لعنتی هم کم نمی گذارد...
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
از من به شما...
با خنده هایتان دیگران را نیز
به شادی “دچار” کنید
بگذارید این “انرژی مقدس” همه دنیا
را بگیرد
✅ @namii49
صبح ی جور دیگه خوب است
مثل نم نم باران
مثل خنده خورشید
مثل رقص باد
مثل عطر گل
مثل چشمان تو
مثل موج گیسویت
مثل خود خود تو...
✍️نامی
✅️ @namii49
پدران نبض حیات بشرند
خسته هستند ولی باز پدرند
مهربانند به ظاهر سختند
پدران هم بخدا خوشبختند
روز پدر مبارک🙋💐
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
از تو فصل بهار جا مانده
قصه بی شمار جا مانده
تو چو کوه استواروصبور
خاطرات هزار جا مانده
شرمسارم که اسب ما میشدی
این منم شرمسار جا مانده
تو مرا شاه زندگی بودی
اسب رفته سوارجا مانده
از تو و کار و بار حکیمانت
این همه یادگار جا مانده
ای به قربان مهربانی تو
مثل رد قطار جا مانده
قصه ام غصه غم ودردست
کز پس یک قرار جا مانده
می رویم یک بیک آسیانوبت
همگی از تبار جا مانده
از تو مثل پدر مثل پدر
عکس روی جدار جا مانده...
#پدر_روزپدر_پدران_آسمانی
بداهه
✍️عموزاده " نامی"
✅️ @namii49
از صبح دلم روی تو را می طلبد
شب عطر گل بوی تو را می طلبد
ماندم که ز توست یا دل بی خونم
کآشفتگی موی تو را می طلبد... !
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
بعضی ها اگر نباشند بوی عطرشان هم نیست...
و جهان چقدر بوی ناگواری خواهد گرفت
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
اصلا نباش، وقتی برای من نباشی
در باد و طوفان در هوای من نباشی
می خواهم حتی رد پای تو نباشد
وقتی زمستان پا به پای من نباشی...
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
درد ، همسایه ما بود نمی دانستیم
مرگ هم،سایه ما بود نمی دانستیم
گویی یک معجزه ی نازله از سمت خدا
شان یک آیه ی ما بود نمی دانستیم
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
دارم از اینجا می روم کاری نداری؟
تنهای تنها می روم کاری نداری ؟
بارسفر را بسته بودم از گذشته
تا صبح فردا می روم کاری نداری
در فرصت لبخند صبح آفتابم
در سایه حتا می روم کاری نداری
وقتی که بودم فرصت دیدن نبوده
دیدی که حالا می روم کاری نداری
کاری نداری چونکه کار ازحد گذشته
باجنگ و دعوا می روم کاری نداری
مانند ابر خشک بی بارانم انگار
دارم به دریا می روم کاری نداری
باید حواسم بیشتر باشد ازین پس
اصلا کجا ها می روم کاری نداری
مجنون و عاشق نیستم بی کاروبارم
صحرا به صحرا می روم کاری نداری
یک بار گفتم بار دیگر هم ...
آخر از اینجا می روم کاری نداری
✍️عموزاده " نامی " بداهه
✅️ @namii49
چقدَر درد داشت دلتنگی
نفسی سرد داشت دلتنگی
کاش در روزگار نا مردی
مسلک مرد داشت دلتنگی
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
ی جا هست که محسن چاوشی میگه:
شبایی که من این زخمارو میشمردم کجا بودی
هنوزم اون شبای گریه....
راستی شما یادتون هست...؟😂🌼
✅ @namii49
ننای سارخ بو بورده لس لس
وِنه دسّینه تو بورده لس لس
ونه لپمای سو، سوسوک نزنه
اسا ونه چش سو بورده لس لس
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
به امید آمدن فردایی که تمام غصه های دیروز در برابر شکوهش تعظیم کنند..
✍️نامی
✅️ @namii49
زمسّون درازه شو بسوزه
ونه یخ بزه تن تو بسوزه
زمسون سیو شو پس نگرده
تش هایره ونه چلاچو بسوزه
✍️عموزاده " نامی "
✅️ @namii49
سلام صبح مثل طلوع خورشید است
شادی آور و امید دهنده
پر انرژی و گرمابخش
سلام صبح روز آدم را می سازد
سلام صبح بخیر 🌼☘️🙋