naqdagin | Unsorted

Telegram-канал naqdagin - نقدآگین

11064

«حقیقت، خواستار نقد است؛ نه مدح» — بررسی پدیدارهای فرهنگی با رویکردی انتقادی 🔗 نقدآگين در پلتفرم‌ها: t.me/Naqdagin/6435 ⚡️⚡️توضیح ضروری: t.me/Naqdagin/6155

Subscribe to a channel

نقدآگین

📘تاریخ به قبرمان خواهد رید!

✍🏻 #آرمان_امیری

🍂 حالا که این را می‌نویسم دقیقا نمی‌دانم چند روز گذشته. شاید فقط دو سه روز، اما اینقدر سخت و طولانی، که انگار چند سال؛ حال و روز انسان چشم‌به‌راه همیشه همین‌گونه است.

🍂 هر لحظه‌ای که در این مدت خبری خوانده‌ام یا سری به شبکه‌های اینترنتی زده‌ام، به دنبال رد پایی گشته‌ام از نام نویسنده یا هنرمندی که به فریاد آمده باشد از اینکه چطور یک نفر می‌تواند به این سادگی فرمان خشونت و جنایت علیه قشری از شهروندان مملکت صادر کند! نه اینکه چرا چنین کسی حق دارد خودش را «هنرمند» بخواند و عضو کانون نویسندگان باشد، یا اینکه مدال «روشنفکر» به سینه بزند و با دیگر هم‌پالگی‌های خودخوانده‌اش بیانیه‌ هم صادر کند، نفس اینکه یک نفر در یک کجای جهان به این سادگی و این صراحت فرمان کشتار صادر می‌کند باور نکردنی است.

🍂 تاریخ فراموش نکرده که حتی بزرگترین جنایت‌کاران‌ش، در زمان طرح‌ریزی شوم‌ترین ایده‌های خودشان اینقدر شرم و حیا داشتند که نسخه‌ی قتل‌عام عمومی‌شان را در پس عناوینی همچون «راه‌حل نهایی» پنهان کنند. چطور حالا باید به این تاریخ برگی اضافه کرد که در یک گوشه‌ی جهان، پرچم‌داران پرمدعایی که لقلقه‌ی دهان‌شان «فاشیست» خواندن هرکسی است که به سلک مریدان چشم و گوش‌ بسته‌شان در نیاید، به همین صراحت و شفافیت فرمان کشتار آن هم به شیوه‌‌ای «قابیل‌وار» صادر می‌کنند.

🍂 کارنامۀ روشنفکری ایرانی، دهه‌هاست که زیر ذره‌بین نقادانه‌ی جامعه قرار گرفته است. نقادی‌هایی بسیار بی‌رحمانه که گاه از دایره‌ی انصاف هم خارج شده‌اند اما من به شخصه گمان می‌کنم تا این لحظه، روشنفکری ایرانی و به ویژه، نویسندگان داستانی‌اش، علی‌رغم تمامی اشتباهات تاریخی، همچنان روسفید باقی مانده‌اند، چرا که هرچند در تحلیل سیاسی ممکن است به خطا رفته باشند، اما در نهایت تلاش کرده‌اند جانب انسانیت را بگیرند. این بار اما، بزنگاه مهمی از راه رسیده است.

🍂 این روزهای سخت، هرقدر سخت‌تر می‌گذرد، عمیق‌تر و ماندگارتر در اذهان عمومی ثبت می‌شود. دقیقا به همان دلیل که هر فریاد ساده‌ای در گوشه‌ای از  کشور انعکاسی فراگیر می‌یابد، هر خاطره‌ی جمعی هم معنادار و تاریخ‌ساز به ثبت می‌رسد از این پس به تمامی تصاویر معنا و مفهوم متفاوتی می‌دهد. تصویر و موقعیت هنرمندان و نویسندگان هم از این قاعده مستثنی نیست، به ویژه که در چنین آزمون آشکار و عریانی قرار گرفته‌اند: آیا هیچ کس نمی‌خواهد نسبت به این کلام نفرت‌انگیز واکنشی نشان بدهد؟ آیا کانون نویسندگان نمی‌خواهد بیانیه‌ای بدهد و خیال همه را آسوده کند که این دعوت آشکار به خشونت و کشتار نسبتی با مرام و منش این سازمان ندارد؟ آیا باقی نویسندگان نمی‌خواهند فریاد بزنند که «هیهات اگر اینچنین تصویری قرار است از نویسندگان در فضای جامعه به ثبت برسد»؟

🍂 تصویر جسارت و توهین به آرامگاه غلامحسین ساعدی البته که تکان‌دهنده و غافل‌گیر کننده بود، چون توهین و جسارت به قبور با فرهنگ و سنت و آیین اغلب ایرانیان سازگاری ندارد. من اما گمان می‌کنم، اگر تک‌تک اعضای کانون نویسندگان و یا تمام آنان که احساس وظیفه کردند برای این جسارت نابخشودنی به ساحت مقدس نویسندگان ایرانی واویلا سر دهند، هرچه زودتر نسبت به شیوع و عادی‌سازی این شیوه‌ی عریان از ترویج توحش از جانب شخصی با پلاکارد نویسندگی واکنش نشان ندهند، دیگر هیچ اهمیتی ندارد که فردا روزگاری عموم شهروندان به قبر نویسندگان جسارت می‌کنند یا نه؟ چون این دادگاه بی‌رحم تاریخ است که بی‌شک حکم خواهد داد: بر زنده و مرده‌ی آن روشنفکری که در برابر دعوت به جنایت سکوت می‌کند و بر کرّ و فرّ آن کانون نویسندگان‌ش باید رید!


🗄پست مرتبط
📕
۵۷ی‌ها چه را نمی‌فهمند؟
📕بی‌احترامی به آرامگاه ساعدی؛ خشم یا تحریف؟!
📕وقتی فیلسوف دچار «ابتذالِ رسانه» شود

.


#نقد_روشنفکران #چپ_ایرانی #نقد_چپ #کانون_نویسندگان #غلامحسین_ساعدی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @DivaneSara

Читать полностью…

نقدآگین

🎧«گفتمان انقلابِ» عبدالکریمی

🎙نقدهای صریح و بی‌پردۀ دکتر #حسن_محدثی

🔸حسن محدثی، جامعه‌شناس، در مناظره‌ای‌ با بیژن عبدالکریمی، «گفتمان انقلاب» را دارای ویژگی‌هایی مانند «ضدتوسعه‌بودن و غرب‌ستیز بودن» توصیف کرد. وی معتقد است که عبدالکریمی و دیگر مدعیان «گفتمان انقلاب» بمحض مخالفت با روشنفکران، اتهام «غرب‌گرایی» را به آنان نسبت می‌دهد و این رویکرد را نادرست می‌داند.

🔸محدثی با اشاره به مطالعات گسترده‌اش دربارۀ آثار روشنفکران ایرانی، تصریح کرد که این روشنفکران نه غرب‌گرا هستند و نه غرب‌ستیز. از نگاه او، روشنفکری ایرانی در تلاش است تا ضمن مواجهه با مدرنیته، هویت مستقل ملی خود را حفظ کند.

🗄پست مرتبط
📺 تحلیل عمیقِ فیلسوف!
📕سقوط ج.ا سقوط روسیه و چین؟!
📕وقتی فیلسوف دچار ابتذال رسانه شود
📕چپ محور مقاومتی و آرمانشهرش
📕عبدالکریمی را چه شده‌؟!
📕زیست‌جهان یا برگشت به غار افلاطون؟
📕درک وارونۀ فیلسوف محور مقاومت از امر ملی
📕خودرادیکال‌پنداری با ذهنی بسیجی‌‌مآب!
📕باز هم روشنفکران را نمی‌بخشم!🥲
📕نظریه‌پرداز استبداد و ارتجاع
📻 عبدالکریمی و چپ‌زدگی
📻 در ستایش سلحشوری

.


#نقد_روشنفکران #نقد_فرهنگ #فلسفیدن

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند؟
— گفتگو با جان دومینیک کراسان
(۴/۴)
🍂 جان دومینیک کراسان (متولد ۱۷ فوریه ۱۹۳۴) محقق ایرلندی-آمریکاییِ عهد جدید، مورخ مسیحیت اولیه و کشیش کاتولیک سابق که از اعضای برجستۀ سمینار «عیسی» و استاد بازنشسته در دانشگاه دیپل بوده‌است. تحقیقات او بر «عیسای تاریخی، الهیات اناجیل ارتدادی/غیررسمی، و کاربرد رویکردهای هرمنوتیک پست‌مدرن در کتاب مقدس» متمرکز شده‌است.

🍂 تحقیقات او بسیار چالش‌برانگیز بوده‌است و ایدۀ «بازگشت عیسی (در آخرالزمان)» را بعنوان یک «تحریفِ متاخر پیام عیسی» نشان می‌دهد و می‌گوید که الوهیت عیسی «استعاری‌»ست. بجای پیام معادشناختیِ اناجیل، کروسان بر زمینۀ تاریخی عیسی و پیروانش، بلافاصله پس از مرگ او، تأکید می‌کند. او خدمت عیسی را بر اساس «شفای رایگان و وعده‌های غذایی جمعی» توصیف می‌کند که سلسله مراتب اجتماعیِ فرهنگ یهودی و امپراتوری روم را نفی می‌کرد.

🍂 کراسان یک محقق محوری در تحقیقات تاریخی معاصر عیسی است. به‌طور خاص، او و برتون مک، از دیدگاهی غیر معادشناختی نسبت به عیسی دفاع کرده‌اند، دیدگاهی که با دیدگاه رایج‌تر که «عیسی یک واعظ آخرالزمانی بود» در تضاد است. درحالی‌که محققان معاصر ارزش بیشتری نسبت به محققانِ سنتی برای اناجیل غیرمتعارف قائل هستند، کروسان پا را فراتر می‌گذارد و چند انجیل غیرمتعارف را قدیمی‌تر و برتر از انجیل‌های متعارف می‌داند.

🍂
در کتابِ «خدا و امپراتوری: عیسی علیه روم، آنگاه و اکنون» (۲۰۰۷)، کروسان فرض می‌کند که خواننده با نکات کلیدی کار قبلی او در مورد «انقلاب غیرخشونت‌آمیز عیسی»، جنبش پادشاهی او، و ماتریس پیرامونی سیستم الهیات امپراتوری روم آشناست. او در اوایلِ کتاب اشاره می‌کند که:

«انسانی در قرن اول مسیحی وجود داشت که «الهی»، « پسر خدا »، «خدا» و «خدا از جانب خدا» نامیده می‌شد. که عناوین آنها «خداوند»، «نجات‌دهنده»، «رهایی‌بخش» و «نجات‌دهنده جهان» بود (قبل از اینکه عیسی وجود داشته‌باشد) تمام این اصطلاحات متعلق به سزار آگوستوس بود».


🍂 کروسان به قبول و اِعمالِ این القاب توسط مسیحیان اولیه برای عیسی، بعنوان انکار آنها به سزار آگوستوس اشاره می‌کند. آنها هویت امپراتور روم را می‌گرفتند و به یک «دهقان یهودی» می‌دادند؛ این یک دست‌انداختنِ عجیب بود، یا آن چیزی بود که رومیان به آن majesta می‌گفتند و ما آن را خیانت بزرگ می‌نامیم.

🍂 در کتاب «چه کسی عیسی را کشت» (۱۹۹۵)، او طیف وسیعی از منابع را گرد هم می‌آورد تا نشان دهد که یهودیان نه‌تنها عیسی را مصلوب نکردند، بلکه پونتیوس پیلاطس با آنها مشورت نکرد. علاوه بر این، آنها در شب عید پسح جلسه‌ای نداشتند (جلسات در آن روز ممنوع بوده و هستند). او سپس بحث می‌کند که چرا این داستان ها در اناجیل آمده‌است.


🗄پست‌ مرتبط
📺
«عیسی» و «انجیل» و هویت مؤلفان قرآن
📺 داستانِ اسطوره‌ایِ «بکارتِ» مریم
📺 عیسی و رمز و راز فرزندانش
📺 بحثی غیرمنتظره دربارۀ «تولد از باکره»
📺 مستند «عیسا و اسلام» (یک، دو، سه)
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
📕پاولس و پیدایش مسیحیت رومی
📓«افسانۀ اسکندر» در قرآن

.


#اسطوره‌شناسی #بازنگری #نقد_ادیان #نقد_مسیحیت #مسیحیت #استعاره #اسطوره #اساطیر #تاریخ_ادیان #دین‌ #عیسی_مسیح

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند
— گفتگو با جان دومینیک کراسان
(۲/۴)
🍂 خطر استعاره‌ها در پتانسیل آنها برای دستکاری و مشارکت توسط صاحبان قدرت نهفته‌است. رهبرانی مانند کنستانتین و پوتین، به‌طور استراتژیک از استعاره‌ها و تصاویر مذهبی برای مشروعیت‌بخشیدن به قدرت و پیشبرد برنامه‌های سیاسی خود استفاده کرده‌اند. این تلفیق استعاره‌های مذهبی می‌تواند به سرکوب صداهای مخالف و تثبیت قدرت منجر شود. درک قدرت استعاره‌ها مستلزم بررسی دقیق زمینۀ تاریخی خاص هر استعاره، انگیزه‌های کسانی که آنها را به کار می‌گیرند و تأثیر بالقوۀ آنها در شکل‌دادن به واقعیت‌های اجتماعی‌ست.

🍂 در گفتگو بررسی می‌شود که چگونه استعاره‌ها، حتی اگر به معنای واقعی کلمه حکایت از واقعیت نکنند، می‌توانند واقعیت را شکل دهند و تأثیر قدرتمندی بر افراد و جامعه داشته باشند.

🍂 مردم با استعاره زندگی می‌کنند، و همانطور که آنها زندگی می‌کنند، به واقعیت تبدیل می‌شوند. برای مثال، نیو دیل در دهه ۱۹۳۰ آمریکا استعاره‌ای بود که واقعیت آن دوره زمانی را شکل داد. به همین ترتیب، مفهوم «خدا» را می‌توان به عنوان استعاره‌ای از قدرتی متعالی که در تاریخ بشریت عمل می‌کند، مانند تکامل در نظر گرفت.

🍂 ایدۀ "انسان الهی" در جهان یونانی-رومی، قدرت استعاره را به نمایش می‌گذارد. افرادی مانند اسکلپیوس که مدعی شفا بودند، الهی تلقی می‌شدند؛ زیرا اعمال خارق‌العاده‌ای انجام می‌دادند که ماهیت الهی را متجلی می‌کرد؛ حتی اگر واقعیت چیزی دیگر بوده‌باشد، این باور که یک شخص می‌تواند بر اساس اعمال خود خداگونه شود، تأثیر عمیقی بر درک مردم از جهان و جایگاه آنها در آن داشت.

🍂 قدرت این حقایق استعاری در گسترش مسیحیت مشهود است. مسیحیان اولیه معتقد بودند که عیسی «پسر خدا و خداوند» است، القابی که قدرت روم را به چالش می‌کشید و در نهایت به اعدام او منجر شد. با وجود مرگ او، این جنبش به‌دلیل اعتقاد عمیق به الوهیت عیسی و قدرت پیام او به رشد خود ادامه داد.

🍂 این واقعیت که مردم حاضر بودند برای باورهای خود بمیرند، حتی اگر آن باورها بر اساس حقایق استعاری باشد، نشان‌دهندۀ تأثیر عمیقی‌ست که این استعاره‌ها می‌توانند بر افراد و جامعه داشته‌باشند.

🍂 در نهایت، برای قدرت داشتنِ حقایق استعاری عمیق، اعتقاد به واقعی‌بودنشان ضروری نیست. تأثیر یک استعاره در توانایی آن در شکل‌دادن به درک مردم از جهان و اعمال آنها در درون آن نهفته‌است. این هم برای مفاهیم باستانی «الوهیت» و هم برای پدیده‌های مدرن مانند «الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی» صدق می‌کند.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

🎧خمینی، ابن عربی و امام زمان (+)
— روح‌الله خمینی چه تصوری از خود داشت؟

🎙#مهدی_خلجی


🗄 پست مرتبط
📺 خمینی «شیعۀ غالی» بود
📕حدود و قلمروی بی‌نهایتِ ولی‌فقیه
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
📕فتنه‌ای که خمینی است!
📻افلاطون و آناتومی استبداد
📺 چه کسی قرآن را گفت/نوشت؟ الله یا محمد؟

.


#نقد_شیعه #آخوندیسم #حکومت_اسلامی #ولایت_فقیه #ولایت #امام_زمان #خمینی #ابن_عربی #عرفان

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘حدود و قلمروی بی‌نهایتِ ولی‌فقیه

✍🏻 علی خامنه‌ای

🔻برشی از عکس‌نوشته‌ها

حکومت ولی‌فقیه حکومت الله است و حکم و فرمانِ او مثل حکم الله؛ لذا مقررات و قوانین در ج.ا، چه در قوه قضاییه و چه مجریه، مشروعیت‌شان به‌خاطر ارتباط و اتصال به ولی‌فقیه است، والا حتی مجلس هم به‌خودی خود حق قانون‌گذاری ندارد. چه قوۀ مجریه و چه مجلس و همۀ ادارات و دستگاه‌ها به‌خاطر اتصال به ولی‌فقیه، مشروعیت دارند.

بالاتر از این‌ها بگویم، قانون اساسی هم اعتبارش بخاطر قبول و تایید ولی فقیه است، والا خبرگان، چند صفر از هر قشری،‌چه حقی دارند دور هم بنشینند و قانون اساسی وضع کنند، خود مردم و اکثریت‌شان چه حقی دارند قانون را تایید کنند و لازم‌الجرا کنند؟ آن کسی که حق دار ولی‌فقیه است؛‌ او همان امام اسلامی‌ست و نظامی‌ست که حاکمیت الاهی را، از طریق وراثت پیغمبر و ائمه در اختیار دارد. به‌موجب دستور او و امضای او، قانون اساسی نوشته و تایید می‌شود.

حتی اصل نظام اسلامی، مشروعیتش بعنوان یک حکم از طرف ولی‌فقیه است! این ولی‌فقیه است که نظام جمهوری اسلامی را بعنوان یک نظام برای جامعۀ اسلامی بوجود می‌آورد!! و لازم‌الاتباع می‌کند و مخالفت با این نظام، حرام و جزو گناهان کبیر می‌شود، و مبارزه با مخالفان این نظام واجب می‌شود. چرا؟ برای اینکه این نظامی‌ست که ولی فقیه، مقام ماذون از طرف پروردگار برای مردم بوجود آورده‌است! این شان ولی‌فقیه است!



🔸متأسفانه این‌‌ سخنان در تارنمای رهبری و هیچ سازمان رسمی دیگری موجود نیست و روزنامه را مجبور شدم بخرم.

🔸سخنان کامل رئیس‌جمهور در خطبهٔ نماز جمعه ۲ بهمن ۱۳۶۶ چاپ شده در روزنامهٔ جمهوری اسلامی (اینجا)

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺خمینی «شیعۀ غالی» بود
— درک خمینی از «تشیع و مسالۀ ولایت»

🎙دکتر #عبدالکریم_سروش

🔸شریعتی از اسلام فقط با زینب، ابوذر و حسین کار داشت.


🗄 پست مرتبط
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق

.


#نقد_شیعه #اهل_غلو #حکومت_اسلامی #خمینی #شیعه #روح‌الله_حمینی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
(۲/۳)
✍🏻 #علی‌_صاحب‌الحواشی

🍂 این "جای دیگر"، همان "سُنت‌ِ گنوزیس" رایج در شرق‌مدیترانه، شمال‌شرق آفریقا، و جنوب شرق اروپا بود که امتدادهایش را تا منطقه عمومی قفقاز (ارمنستان) نیز می‌توان پی‌گرفت؛ این ماجرا از قرن اول پیش از میلاد شروع شد - و بجز شرق مدیترانه - در قرن پنجم میلادی از رمق افتاد ولی ردش را در شرق مدیترانه تا قرن هفتم میلادی نیز می‌توان یافت.

🍂 الهیات گنوستیکی، سوای استوانه‌های ذکرشده، فرعیات عمده چندی هم دارد و یکی از آن‌ها سیمایی زنانه است که "سوفیایِ برین" خوانده می‌شود. در مسیحیت، "حضرت مریم" جایگاه سوفیا را اشغال کرده‌است؛ در تشیع "حضرت‌فاطمه" این‌نقش را دارد، در دین‌ گنوستیکیِ نه‌چندان مسیحیِ سیمون ماگوس (قرن‌اول میلادی)، "هلنا" تجسدِ همان سوفیا بود و در مانویت هم به‌نام سوفیا هست.

🍂 انگاره‌ "حلول" از دیگر فرعیات‌ عمدۀ ادیان گنوستیکی است. مثلا شخصیت عیسی‌مسیح، ناشی از "حلولِ" مسیح (پسر خدا) در جانِ عیسای‌ ناصره است؛ عیسی "زمینی" است، مسیح‌ است که "ملکوتی" و الهی است. آن‌که عروج می‌کند و به ملکوت برمی‌گردد، مسیح است، نه عیسی. در الهیاتِ مسیحیت‌های گنوستیکی، "عیسی" اصلا اهمیتی ندارد، محملی بیش نیست، کالبدی زمینی‌(hylic)ست؛ مسیح است که محوریت دارد. تاحد بسیار زیادی همین نگاه و تلقی در مسیحیت‌های رسمی نیز برجامانده است.

🍂 حال اگر به شیعه بنگریم، "امام" کسی است که خداوند در او "حلول" کرده است، یا در او چیزی خدایی که بسی بیش از آن است که در همگان هست، "حلول" کرده است؛ او دیگر "آدمی" نیست، چیزی مثل عیسی‌مسیح است، "ازمابهتران" است که قادر به "تصرفات" در عالم و برآوردنِ خوارق‌ عادات می‌شود. جالب است که شیعه هرگز چنین بیانی دربارۀ شخص پیغمبر ندارد! چون پیغمبر اصلا "مسئلۀ شیعه" نبوده‌است، تا او را "خدایی" کند. زیرا شیعه‌شدنِ شیعه، به دشمنی‌ بی‌امان قبایلی‌اش با اهل سنت بود؛ او نمی‌توانست از خدا کردن پیغمبر، طرفی بربندد و سلاحی برای ستیزه با اهل سنت بسازد. با علی و امامان از اولاد او می‌توانست، و کرد.

🍂 این را داشته باشید تا نگاهی هم به سنت عرفانی/تصوفی خودمان بیندازیم که در آنجا هم کلان‌ساختار گنوزیس حاکم است. "ساختار" در تصوف، درهم‌ریخته‌ است، زیرا بامدادِ تصوف، برخلاف شیعه، از "اندیشه‌ورزیِ ستیهنده" نبود تا بخواهد نظام فکری بسازد؛ عاطفیِ ذوق‌ورزانه بود. تصوف از بامداد خود جویای "معنایی‌برین" در هستی بود که نجوایِ آرام و اَمانِ هستی‌شناختی در گوش دل‌ها باشد. برخلاف شیعه، تصوف نه که با ستیزه نزاد، بلکه از هر میدان ستیزه‌اجتماعی نیز گریزان بود. تصوف از اول "درون‌گرا" و "معناگرا" و "خلوت‌گزین" بود و به چشم‌اندازهای "صفا" می‌نگریست.

🍂 با این‌وجود، ابدا دشوار نیست تا ردپاهای درشت تلقی گنوستیکی را در هستی‌شناسیِ سازۀ نظریِ مُشَوَّش تصوف تمیز داد، کاری که ذهن‌ِ تحلیلی و ساماندهِ محی‌الدین‌ابن‌العربی به انجام‌ رساند و بانی آنچه پس از او "عرفان‌ نظری" خوانده می‌شود، گردید. ابن‌عربی ساختاری را که امروز به گنوستیکی‌بودن می‌شناسیم، از عرفانِ به‌اصطلاح "اسلامی"، استنتاج نمود و بدان انتظامی سازواره بخشید.

🍂 در تصوف، "ولی" و "مرشد" و "انسان‌کامل" همان موجود الهی است که دستگیرِ انسان‌ها در مصائبِ این‌جهان خطیر و پرشرور می‌شود:

"تو دستگیر شو ای خضر پی‌خجسته!
که من، پیاده می‌روم و همراهان سوارانند!".

این ولی/مرشد/انسان‌کامل، وسیع‌الطیف است؛ غالباً وجه‌تاریخی‌اش را در علی‌ابن‌ابی‌طالب می‌جویند، گاهی در خضر، گاهی هم در شِیث عنوان می‌کنند؛ بسیاری مواقع نیز هر سه را با محوریت علی، "یکی" می‌دانند، طوری از "تثلیثِ" غیرمسیحی.

🍂 در هرحال، این‌ها "نماد"های‌اند، که در تحقق‌تاریخی، نقش "تجلی‌گاهِ انوار" می‌یابند، تا اقسام مشایخ متکثر صوفیه متصل به آن دانسته شوند (گونه‌ای از "حلول").

🍂 آن تعبیر "پِی‌ خجسته" که حافظ در حق خضر گفت، واژۀ ادبی، خوش‌آوا، یا وزین نبود که برای زیباییِ سخن برگزید‌ه باشدش، بلکه با دقتِ معنایی، این ترکیب را برگزید تا بیانگر "اتصالِ انوارِ" خضر به ساحتِ "دیگر مردان‌خدا" و مقام ربوبی باشد: "پِی‌ خجسته!" یعنی اویی که بُنش در خجستگیِ الهی است!

🍂 "زندان" دیدن دنیا، طالب رهانندۀ الهی از این "دامگه‌حادثه" بودن، تلاش برای تزکیه جهت لایقِ "رهایی"شدن:
آن گوشوار شاهدان، هم‌صحبتِ عارض شد،
آن گوش و عارض بایدت، دُردانه‌شو! دُردانه شو!،

"وطن" به معنای ساحتِ ملکوتیِ "رفیق‌اعلی"، و خصلتِ زنانگی معشوقِ عُلوی که می‌شود با تعابیر عشق‌های‌ مجاز، شرح "زاری‌ دلِ" "تمنای‌ وصال" را بیان نمود،... همه‌وهمه، سازه‌های‌ انگاره‌ای گنوستیکی‌اند. کجا در قرآن از این حرف‌ها هست؟! هیچ‌جا! هرگز! ولو به‌قدر سرسوزنی!

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘قرآن از دیدگاه ریاضی
(۲/۲)
✍🏻 باربارا کوستر

🍂 والتر این هستۀ فکری اسلام را به عنوان پیش‌فرض می‌گیرد و بر آن می‌شود که آن را راستی‌آزمایی کند. ابتدا او در قرآن ۲۸ موضوع گوناگون تشخیص می‌دهد که البته به طور پراکنده و نامنظم در قرآن بدانها پرداخته می‌شود. در قرآن موضوعات عمدتاً به گونه‌ای نامنظم و در هم ریخته مورد بحث قرار می‌دهند: یک ایده یا موضوع در سوره‌ای آغاز می‌شود، سپس رها شده و به موضوعی دیگر پرداخته می‌شود. والتر همۀ این حوزه‌های موضوعی را در ستون‌های جداگانه تقسیم‌بندی می‌کند به گونه‌ای که سر آخر ۲۸ پودمان[۷] موضوعی باقی می‌ماند که می‌بایستی مورد پژوهش قرار بگیرند.

🍂 در پس این یک فرض است که هر پودمان [موضوعی] نویسندگان متفاوتی دارد. او برای تحلیل این پودمان‌ها آلگوریتمی به کار می‌بندد که ریاضیدانان مشخصاً برای این کار برنامه‌ریزی کرده‌اند.

🍂 از ۲۸ پودمان، ۲۱ مورد آن‌ از چنان سبکِ ویژه‌ای برخوردار است که هر کدام از آنها به احتمالِ ۹۹.۹۹ درسد توسط یک نویسندۀ دیگر نوشته شده که با نویسندگان دیگر قرآن فرق می‌کند.

🍂 نویسندگان پنج پودمان از این ۲۸ تا، به احتمال ۹۹.۹۳ درسد از دیگر نویسندگان قرآن متفاوت است. یعنی می‌توان از ۲۶ پودمان در میان این ۲۸ پودمان [موضوعی] یک امضاء تشخیص داده شود.

🍂 البته از این نمی‌توان نتیجه گرفت که قرآن ۲۶ نویسنده داشته است. با یک ابزار ریاضی به نام «فاصله» [Distance]، شباهتِ پودمان‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. پس از این گام، یعنی یافتن شباهت‌ها، ۱۹ پودمان موضوعی مستقل از یکدیگر باقی می‌مانند.

🍂 البته این امکان هم وجود که در این جا چندین نویسنده دربارۀ همین موضوعات نوشته باشند و امضاء یافت شده یک امضاء «ترکیبی» باشد. تشخیص هر آیه و نویسندۀ آن ناممکن است، زیرا برای شناسایی امضاء به تعداد معینی آیه، یعنی دست کم ده آیه، نیاز است. والتر به این نتیجه می‌رسد که ۹ تا از ۱۹ پودمان هر کدام یک نویسنده دارد ولی ده تای باقی‌مانده توسط چندین نویسندۀ، یعنی به صورت گروهی، نوشته شده‌اند.کلاً طبق محاسبۀ والتر در نگارشِ قرآن دست کم ۳۰ نفر حداکثر ۱۰۰ نفر، ولی در محتمل‌ترین شکلش ۵۰ نویسنده، شرکت داشته‌اند. بدین ترتیب، این برداشت که قرآن توسط فقط یک نفر نوشته شده است، اعتبار خود را از دست می‌دهد.

🌐 مطالعهٔ ادامه و متن کامل
⏰ زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه
🔖 ۵۲۹۰ واژه

.


#نقد_قرآن #بازنگری #تفکر_انتقادی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 قرآنِ مفقود شده
— آیا سوره‌هایی از قرآن حذف شده‌اند؟

🎙#عبدالله_هاشم

🔸در این کلیپ، عبدالله هاشم («قائم آل محمد» بنا به ادعای خودش و احمد‌الحسن) با استناد به احادیث رایج در کتب مرجعِ اهل سنت و شیعه، می‌کوشد اثبات کند قرآن موجود تحریف شده و ارجاعات متعدد به امامان شیعه و فاطمۀ زهرا، از قرآن حذف شده‌است. نکتۀ جالب، اغراق و دروغ تبلیغاتیِ مدعیِ «قائم و تجلی مهدی‌» بودن است که در این موضوعِ مشهور، یعنی احادیثِ «تحریف قرآن تا حد سوره»، می‌گوید ۹۹.۹۹ درصد مسلمان از آن بی‌اطلاع‌اند.

🔸عبدالله هاشم از جهت ارجاع، علمی فراتر از یک متکلم شیعه (یا همان اهل غلو و یا امامیه)، ندارد. برای نمونه، ارجاع او به احادیثی که مبتنی بر تحریف قرآن است، یک ارجاع شیعۀ سنتی‌ست که از تحقیقات بازنگرانه دربارۀ قرآن و تاریخ اسلام بی‌اطلاع است؛ از جمله تحقیقات دربارۀ دلایل سیاسیِ ساخت برخی از این احادیث. برای نمونه می‌توانید رجوع کنید به مصاحبۀ اختصای نقدآگین با دکتر محسن بنائی: سنجش تاریخ‌نگاری اسلامی (جلسهٔ یکم: قسمت یکم، قسمت دوم| جلسه دوم: قسمت یکم، قسمت دوم)

🔸همچنین به یادداشت زیر رجوع کنید که یکی دیگر از ارجاعاتِ عبدالله هاشم است، یعنی حدیث مربوط به گم‌شدن آیات مربوط به سنگسار منسوب به عمر: تحریفِ شریعت در خدمتِ خشونت.

🔸به اینکه پروسۀ تالیف قرآن چند دهه طول کشیده و از چه متونی اقتباس شده و با مجموعی از نویسندگان/مترجمان طرفیم یا مولفی واحد، پیش‌تر پرداخته‌ایم و به تحقیقات متعددی ارجاع داده‌ایم، و ایضا اینکه اساسا ادعای «عدم تحریف قرآن»، عقلا بسی ضعیف و مورد خدشه است [به پست‌های مرتبط رجوعی کنید]؛ اما شیعه برای توجیهِ باورهای خاص و بدعت‌گرایانۀ خود، مثل هر فرقۀ دیگری، ناچار بوده‌است به نصّ اصلی حملاتی غیرمستقیم کند یا دست به تفسیر‌هایی خلاف پس‌زمینۀ آیات بزند تا باورهای فرقۀ خود را موجه کند؛ این رویۀ هر انشعاب در دین و مذهب قدیمی‌ست که در پست قبلی دربارۀ عبدالله هاشم درباره‌اش صحبت کردیم.


🗄پست‌ مرتبط
📕قرآن از دیدگاه ریاضی
📻 قرآن؛ ضعیف‌ترین سند اسلامی
📻
آیا پیامبر اسلام وجود داشته‌است؟
📻 مؤمنان یا مسلمانان؟
📻 واژگانِ پارسی و عبری در قرآن
📺 پژوهشی در قرآن (۱۳)
📺 آیت‌الله کمال حیدری: قرآن ۱۰۲۴۳ اختلاف دارد
📺 اشکالات صرف و نحوی متعدد قرآن
📺 کمال حیدری: «قرآن اصلی» دست ما نیست رفقا!
📺
«محمد» نام واقعی پیامبر اسلام نبود
📺 محمد هرگز قرآن را تفسیر نکرد!
📺 کدام محمد؟ با استاد محمدالمسیح
📺 محمد نبی یا رهبری یهودی-نصرانی؟
📺 ذوالقرنین قرآن کپی نعل به نعل «رمانس اسکندر»
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» شهادتی بر عدم وحی)
📓«افسانۀ اسکندر» در قرآن

.


#نقد_شیعه #امام_زمان #بازنگری #نقد_قرآن

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘آیا از یک حمام خون در ایران جلوگیری کردیم؟

✍🏻 ریچارد تی. سیل

🔻خلاصۀ متن

🔸در اوایل ژانویه ۱۹۷۹، ژنرال رابرت هویسر به دستور رئیس‌جمهور کارتر به تهران رفت تا از بختیار، رئیس دولت موقت، حمایت کند و از وقوع یک کودتای نظامی جلوگیری کند.

🔸در آن زمان، ایران در حال فروپاشی بود و شاه محمدرضا پهلوی به شدت تحت فشار قرار داشت. هویسر به شاه اطلاع داد که باید کشور را ترک کند و هر گونه تلاش برای کودتا را متوقف کند.

🔸اما شواهد نشان می‌دهد که ماموریت او در واقع برای تسریع سقوط شاه بوده است. منابع اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدند که حمایت از شاه دیگر امکان‌پذیر نیست و هویسر به ژنرال‌ها هشدار داد که در صورت اقدام به کودتا، کمک‌های آمریکا قطع خواهد شد.

🔸در پی این تحولات، شاه در ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ ایران را ترک کرد و در پی آن، ارتش به سرعت متلاشی شد. پس از سقوط دولت بختیار، بسیاری از فرماندهان نظامی اعدام شدند.

🔸برخی مقامات آمریکایی معتقدند که اگر هویسر به موقع وارد عمل نمی‌شد، ایران ممکن بود شاهد یک حمام خون واقعی باشد. در نهایت، این تحولات منجر به روی کار آمدن حکومت خمینی و تغییرات اساسی در ساختار سیاسی ایران شد.

🌐 مطالعهٔ متن کامل
⏰ زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه
🔖 ۲۵۸۲ واژه

.


#آینه_تاریخ #تاریخ_معاصر #پهلوی #حکومت_اسلامی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @daneshagahi_coj

Читать полностью…

نقدآگین

📘بی‌احترامی به آرامگاه ساعدی؛ خشم یا تحریف؟!
(۱/۲)
✍🏻 #ناهید_زمانیان

🍂 بی‌احترامی به آرامگاه اشخاص مذهبی و غیر مذهبی در تاریخ پس از اسلامِ ایران، دارای پیشینه است. از بی‌احترامی به جسد کریم‌خان زند، تا از بین بردن مقبره‌ی بهاییان و شکستنِ هر ساله‌ی سنگ قبر شاملو و... همگی نشانه‌ی میزان نفرت ایرانیان نسبت به "دیگری" و گذشته‌ی خود است.

🍂 آرامگاه غلامحسین ساعدی نیز از این بلا به سلامت بیرون نیامد و پس از این اتفاق، شاهد پرخاشگری دو طیف راستگرا و چپگرا به یکدیگر بودیم. گرچه با وجود پیشینه‌ای که گفته شد، به نظر می‌رسد هیاهوی مجاهدین خلق، که دست بر قضا پسر نرگس محمدی نیز در بین آنان دیده می‌شد، شک همگان را به این سو برد که این داستان به کلی ساختگی بوده است. هم‌چنان که می‌دانیم، طیف چپ‌گرا ید طولایی در داستان‌سرایی و خلق روایت دارد. از این منظر بعید به نظر نمی‌رسد که مجاهدین خلق برای عرض اندام دست به چنین کاری زده باشند.

🍂 اما فارغ از چرایی و چگونگی ماجرا، بت‌سازی از ساعدی از سوی اهالی ادبیات و اندیشه، با تحریفِ آن‌چه که او بوده است، به ما نشان می‌دهد که هنوز ادبیات در ایران فهم نشده‌است. در میان انبوهی از آرای ارائه شده در ارتباط با این موضوع از سوی اهالی ادبیات، هیچ پرسشی مبنی بر این‌که چرا یک نویسنده‌ی ادبی در میان بخش اعظمی از ایرانیان اهل مطالعه مورد غضب قرار گرفته‌است، دیده نشد.

🍂 اما در این میان، نوشته‌ی ناصر فکوهی نماینده‌ی تام و تمام کج‌‌فهمی ادبیات در ایران بود. فکوهی آورده است که

" بی‌احترامی به قبر ساعدی جرم تلقی می‌شود و قابل تعقیب قضایی است!"

علاوه بر این نظر عجیب، او بر این موضوع تاکید کرده است که
" این اتفاق حاصل  تبدیل شدن پول و قدرت به ارزش در میان ایرانیان است!"

او می‌گوید
" تلاش ساعدی برای بیرون کشیدن مردمان این سرزمین از چنگال همین اوباشی‌گری بود!"

فکوهی نمی‌داند که این جریان، اتفاقا حاصل فقر و عدم قدرت مردمی است که خوب می‌دانند مسبب نابودی زندگی‌شان کمونیسم و فداییان خلق و مبارزات افرادی مانند ساعدی بود که خود به دامان همان دنیای سرمایه‌داری پناه بردند که آن را از مردم ایران ستاندند.

🍂 از سوی دیگر، فکوهی نمی‌داند که همین شعارهاست که وقتی به ادبیات پیوند می‌خورد، ساعدی را از ادیب به چریک سیاسی تبدیل می‌کند. این همان بیماری ادبیات است که هنوز هم دست از سر ما برنداشته.

🍂 ما می‌توانستیم به جای این شکل از نظریه‌پردازی‌های حزبی و سیاسی، پرسش خود را این‌گونه مطرح کنیم که اگر آرامگاه صادق هدایت، که اتفاقا در همان پرلاشز و نزدیک به آرامگاه ساعدی قرار دارد، مورد بی‌احترامی قرار می‌گرفت، چه طیفی از جامعه دچار خشم می‌شد؟! ناگفته پیداست که در این صورت، تقریبا همه‌ی ایرانیانی که لااقل یکی از آثار او را خوانده‌اند، بر این ماجرا خشم می‌گرفتند و نه‌تنها مریم رجوی، بلکه هیچ‌یک از نمایندگان اپوزیسیون‌ها خود را صاحب تمام و کمال او نمی‌دانستند، زیرا صادق هدایت در خلق ادبی و داستان‌هایش معنا می‌شود. درست به همین دلیل است که هیچ‌کس نمی‌تواند از این نویسنده بهره‌برداری سیاسی کند.

🍂 هدایت، با وجود آرای ضد دینی‌اش، در فرهنگی خلاصه می‌شود که " ایران" نامیده می‌شود. این مهم‌ترین مشخصه‌ی یک نویسنده‌ی ادبیِ موفق است.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 خلاصۀ کتابِ «روانشناسی ملال» جیمز دانکرت (+)
— راه‌حل بی‌حوصلگی انسان‌ها

🔸ملال، می‌توانیم اسمش را تنبلی، بی‌میلی و بی‌حوصلگی بگذاریم یا شاید برعکس، نوعی حس بی‌تابی و بی‌قراری برای پیدا کردن یک کار یا انجام کاری که مطمئن نیستیم بتواند رضایت ما را جلب کند.

🔸سال‌های مدید، فلاسفه، مورخان و حُکما در پی درک مسئلۀ ملال بوده‌اند. اما علی‌رغم اینکه ملال امری بسیار شایع است، تاکنون جامعۀ علمی توجه نسبتاً کمی به آن داشته است. نویسندگان کتاب روانشناسی ملال تلاش کرده‌اند تا این روند را تغییر دهند و با کمک علم روان‌شناسی، ابعاد تاریک رویارویی انسان با ملال را برایمان روشن کنند.

⌚️فهرست زمانی - اهم مطالب

معرفی 00:00
مقدمه کتاب 02:12
فصل 1 - ملال، یا هر نام دیگری 09:07
فصل 2 - یک دنیای گُلدیلاکسی 08:35
فصل 3 - انگیزۀ تغییر 16:17
فصل 4 - ملال در طول زندگی 20:54
فصل 5 - یک تجربۀ پراهمیت 25:14
فصل 6 - اوجِ ملال 28:58
فصل 7 - در جستجوی معنا 31:45
فصل 8 -یک همه‌گیریِ در حال گسترش 35:02
فصل 9 - فقط با تمرکز تمام حرکت کن 38:03
نتیجه‌گیری 44:35
جملات پایانی 47:15

.


#زیست‌روان #خودشناسی #ملال #خلاصه_کتاب

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

🍂 این واقعیت که احیای جهان‌بینی اسلامی توسط شریعتی توانست بخش‌های گسترده‌ای از جامعه ایران را به انقلاب علیه حکومت پهلوی بسیج کند، پرسش مهمی را مطرح می‌کند: چرا مشروطه‌خواهان لیبرال در این دوره نتوانستند چنین تاثیری داشته باشند؟ چرا دیدگاه مذهبی، التقاطی و تا حدی عرفانی شریعتی بیشتر از یک برنامه سکولار و دنیوی در حمایت از حقوق برابر، حاکمیت قانون، تفکیک قوا، و استقلال ملی مورد توجه قرار گرفت؟

🍂 به هر حال، این فلسفه ضد مدرنیستی شریعتی نبود که الهام‌بخش پیروانش شد، روحانیون محافظه‌کار مدت‌ها در سیاست ایران به‌طور صریح با مدرنیته مخالفت کرده بودند. همچنین این‌گونه نبود که محتوای افکار شریعتی برای مخاطبانش به‌طور خاص منسجم باشد. علاوه بر این، استفاده شریعتی از مفاهیم مدرن از طیف وسیعی از نظریه‌های غربی فضایی وسیع برای تفسیرهای مختلف فراهم می‌کرد، بسته به پیش‌زمینه و علایق مخاطبانش.

🍂 بسیاری از پژوهشگران به استعدادهای خطابی و توانایی سخنوری شریعتی در انتقال ضرورت عمل و نیاز به بسیج سیاسی اشاره کرده‌اند. اما این مسئله بیشتر این پرسش را مطرح می‌کند که چرا قدرت اقناع او بر دیگران غلبه کرد؟ پاسخ، به باور من، در نیروی محتوایی خط مشی انتقادی هم‌زمانی نهفته است که به‌ویژه علیه لیبرال‌ها و لیبرالیسم به سبک غربی هدف‌گیری شده بود و با مردم درگیر در سراسر جهان پسااستعماری ارتباط بیشتری داشت. مهم‌ترین نماینده این نقد در ایران جلال آل احمد بود، که مقالات جدلی او بیش از هر کس دیگری در بی‌اعتبار کردن و خنثی کردن جایگزین‌های مشروطه‌خواهانه لیبرال نقش داشت.

🍂 گفتمان غرب‌زدگی به‌عنوان نقدی بر لیبرالیسم الهام‌گرفته از غرب، راه را برای احیای اسلام‌گرایی توسط شریعتی به‌عنوان بازگشتی به یک «خود اصیل» هموار کرد.

از کتاب لیبرالیسم پنهان/ حسین بنایی


.


#گزیده‌کتاب #چپ_ایرانی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @Bardiafrh

Читать полностью…

نقدآگین

📺 چرا مسیحیت و اسلام خدای زن ندارند؟
— دلیلِ ریشه‌کن‌‌کردنِ الهه‌ها

🍂 #سادگورو (جاگی واسودو،‌ یوگی مشهور هندی) با اشاره به تخریبِ معابد دیوی در هند و شکار جادوگران در اروپا، سرکوب تاریخی خدایانِ زن را مورد بحث قرار می‌دهد.

🍂 او می‌گوید:

«آن سه الهه‌ای که در دوران پیشا-اسلامی عربستان دربارۀ آن صحبت می‌کنند، یک سالک، یکی از آن الهه‌ها را از آنجا برد و بعنوان شریک شیوا در معبدی هندی مستقر کرد. اما مسلمانان می‌خواستند آن الهه را نابود کنند و ۱۷ بار حمله کردند تا آن را تخریب کنند. و این اهمیتِ نابود کردن زن در جهانی‌ست که در آن زندگی می‌کنیم. چرا که اگر زنان قدرتمند شوند، همۀ ایدئولوژی‌ها و قوانین و تصورات باطل دربارۀ بهشت و... نابود می‌شود».


🍂 او استدلال می‌کند که ادیان ابراهیمی، که عمدتاً مردانه بودند، فعالانه برای حذف پرستش خدایان زن (الهه‌ها) تلاش می‌کردند؛ زیرا می‌ترسیدند توانمندسازی زنان، ساختارهای مردسالارانه آنها را تضعیف کند. تخریب مکرر معبدی در هند، نمونه‌ای از این تلاش سیستماتیک برای از بین بردن الوهیت زنانه است.

🍂 سرکوب الهه‌های زن تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ‌های مختلف داشته‌است، به‌ویژه در مناطقی که ادیان ابراهیمی در آن گسترش یافتند؛ مانند اروپا، عربستان و آسیای مرکزی. پرستش الهه‌ها که زمانی (در اروپا، قبل از قدرت‌گیری مسیحیت) در این مناطق رواج داشت، با خشونت ریشه‌کن شد. یکی از ثمراتِ این سرکوب، «شکارِ جادوگران» در تاریخ قرون وسطی است که بسیاری از زنان به‌شکلی وحشیانه و با بهانه‌های واهی، زنده‌زنده سوزانده می‌شدند. این زنان اغلب به دلیل نشان‌دادن توانایی‌های فراتر از نقش‌های سنتی (کارهای خانه)، بعنوان جادوگر برچسب زده می‌شدند. این آزار و اذیت‌ها، نشان‌دهندۀ ترس از توانمندیِ زنان و تمایل به کنترل دانش و نفوذ زنان بوده‌است.

🍂 سادگورو تأکید می‌کند که ادیان ابراهیمی، با تمرکز بر خدای مرد و پیامبران مرد (چرا که به زنان بعنوان پیامبرانی وفادار اعتماد نداشتند)، به ریشه‌کنی الهه‌ها کمک کردند. این ادیان فضایی را برای جنبۀ زنانه الوهیت فراهم نمی‌کنند و به تخریب معابد زنانه و سرکوب رهبران معنوی زن همت می‌گمارند. سادگرو این را با هند مقایسه می‌کند، جایی که معابد دیوی در هر روستایی رایج است.

🍂 تفاوت اساسیِ جهان‌نگری مرد و زن، بعنوان یکی دیگر از دلایل این سرکوب مطرح می‌شود. درحالی‌که مرد قبل از سکونت به‌دنبال رسیدن به چیزی در جای دیگری است (میل به پیشرفت و توسعۀ قلمرو)، زن به‌دنبال استقرار و یافتن آرامش در زمان حال است، ولو با کمترین امکانات. بالا-رفتن جنبۀ زنانه (الهه‌های زن)، انگیزۀ مردانه برای توسعه و پیشرفت را به چالش می‌کشد.


.


#نقد_ادیان #زنان #ادیان_ابراهیمی #ادیان_سامی #نقد_اسلام

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 ۷ ویژگیِ مثبتِ نظام

🎙#محمدحسن_غلامی

🔸همانطور که جناب غلامی می‌گوید، خود را فردی چپ می‌داند، و از این‌جهت درکی از تبعاتِ حمایت دولت «از جیب ملت» و تبعات فاجعه‌بار آن، چه بر دانشجویان و اساتید، چه بر خودِ روندِ طبیعیِ پیشرفت علم، و چه بر اقتصاد مملکت ندارد. دانشگاه و حوزه وقتی تحت سیطرۀ سیاست باشند، عملا هر دو به صوری‌ترین وجوهشان گرفتار می‌شوند.

🔸دولت از جیب ملت، کلی دانشگاهِ ظاهری ساخت و این حجم از دانشجو تولید کرد، آیا نتیجه‌اش از جهت اقتصادی و علمی بهتر از آن بود که سرجایش می‌نشست و با پول مردم دست به ساخت دانشگاه‌های ضعیف و افزایش کمی بی‌حساب دانشجویان و دکترها و مهندس‌ها نمی‌زد؟

🔸مورد چهارم نیز حاصل ذهن چپ‌زده است که هر جمهوری‌ای را، ولو صوری‌ترین و استبدادی‌ترین و پرتعارض‌ترین آن (در مسیر توسعه)، بر هر نظامِ مشروطۀ پادشاهی ترجیح می‌دهد و درکی از فاجعه‌ و ویرانی‌ای که در اقتصاد و امنیت روانی مردم و ارزش پول ملی، در ذیل «جمهوری دروغین» رخ می‌دهد، ندارد.


🗄پست مرتبط
📺
چرا آیندۀ نیروهای نظامی ایران نگران‌کننده است؟

.


#نظامی #اقتصاد #سیاست #حکومت_اسلامی #سیاسی #اقتصادی #تحلیل_سیاسی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

🔸یکی از بانمک‌ترین حرف‌هایی که بیژن تو مناظره‌ش گفت اینجا بود.

🔸میگه جمهوری اسلامی هیچ‌وقت سقوط نمیکنه چون اگر سقوط کنه، قطعا روسیه و چین هم پشتش سقوط می‌کنن! قاعدتا منظورش اینه که روسیه و چین اگر ببینن ترامپ و‌ اسراییل دارن جمهوری اسلامی رو سرنگون می‌کنن، مجبور میشن برای بقای خودشون با اونها وارد جنگ بشن!

🔸یعنی بیژن هر روز صبح تو چنین دنیای توهمی‌ای از خواب بیدار میشه!

🔸اصن جنگ هیچی، فکر کن طرف جدی‌جدی فکر میکنه چین که اونور دنیاست و تولید ناخالص هر کدوم ‌از شهرهای صنعتیش میتونه سه بار کل هیکل جمهوری اسلامی رو‌ بخره و آزاد کنه حیات و مماتش به موندن چهار تا آخوند وصله!

✍🏻 #رشنالیست


🗄پست مرتبط
📕سقوط ج.ا سقوط روسیه و چین است؟!!
📕وقتی فیلسوف دچار «ابتذالِ رسانه» شود
📕چپ محور مقاومتی و آرمان‌شهر او
📕عبدالکریمی را چه شده‌؟!
📕زیست‌جهان یا برگشت به غار افلاطون؟
📕درک وارونۀ فیلسوف محور مقاومت از امر ملی
📕خودرادیکال‌پنداری با ذهنی بسیجی‌‌مآب!
📕باز هم روشنفکران را نمی‌بخشم!🥲
📕نظریه‌پرداز استبداد و ارتجاع
📻 عبدالکریمی و چپ‌زدگی
📻 در ستایش سلحشوری

.


#استمرارطالبان #چپ_ایرانی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @Rationalisti1

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند؟
— گفتگو با جان دومینیک کراسان
(۳/۴)
🔻شیوه‌های درمانی باستانی صرفاً بر درمان‌های فیزیکی متمرکز نبودند، بلکه نیازهای اجتماعی و معنوی افراد و جوامع را نیز مورد توجه قرار می‌دادند.

▪️شفا به عنوان یکپارچگی اجتماعی: در دنیای باستان، ناتوانی در کار به‌دلیل بیماری، اغلب به‌معنای تجربۀ طرد اجتماعی و سختی بود. بنابراین، شفا نشان‌دهندۀ ادغام مجدد در جامعه بود و افراد را قادر می‌ساخت تا جایگاه خود را بازیابند و به جامعه کمک کنند. جان دومینیک کراسان این جنبه را با مقایسه شفای باستانی با بازیابی بلایای مدرن برجسته می‌کند، جایی که «شفا آغاز شده است» به‌معنای بازگشت به حالت عادی و بازسازی جامعه است؛ حتی قبل از اینکه بازسازی فیزیکی کامل شود.

▪️بازسازی آیینی و امید جمعی: مراسمی مانند غسل تعمید یحیای تعمیددهنده شامل بازنمایی نمادین وقایع تاریخی مانند خروج و بازگشت از تبعید بابلی بود. این اعمال در خدمت اتصال افراد به گذشته جمعی و القای امید برای رهایی الهی در زمان حال بود. با شرکت در این مراسم، مردم احساس قدرت می‌کردند که فعالانه در رستگاری خود مشارکت کنند؛ نه اینکه منفعلانه منتظر مداخله الهی باشند.

▪️قدرت استعاره و باور مشترک: عمل فیزیکی شفا اغلب با معانی استعاری و باورهای مشترک در هم آمیخته بود. کراسان استدلال می‌کند که استعاره‌ها ابزار ادبی صرف نیستند، بلکه خودِ واقعیت را شکل می دهند. اعتقاد به قدرت شفابخش خدا، چه در معبد اسکلپیوس یا از طریق خدمت عیسی، امید را تقویت می‌کرد و به‌طور بالقوه پیگیری مداخلات پزشکی بیشتر را تشویق می‌کرد؛ اثر دارونما و مزایای روانشناختی حمایت جمعی، احتمالاً نقش مهمی در شیوه‌های درمانی باستانی داشته‌است.

▪️زیارتگاه‌های شفابخش بعنوان مراکز حمایت اجتماعی: زیارتگاه‌های شفابخش، مانند زیارتگاه‌های اختصاص داده شده به آسکلپیوس، فضای فیزیکی را فراهم می‌کردند که افراد می‌توانستند در آن جمع شوند و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. حضور وصیت‌نامه‌ها و نذری‌ها اعتقاد به قدرت شفابخش خدا را تقویت کرد و حس اجتماع را در میان کسانی که به دنبال کمک بودند، تقویت کرد. این جنبه مشترک شفا در محیط‌های مدرن مانند لورد منعکس شده است؛ جایی که تجربه مشترک ایمان و امید به احساس شفا کمک می‌کند، حتی در غیاب درمان‌های فیزیکی.

🔺در نتیجه، شیوه‌های شفابخش باستانی عمیقاً در بافت اجتماعی و معنوی جوامع آنها تعبیه شده‌بود. آنها ابزاری برای ادغام مجدد اجتماعی فراهم می‌کردند، امید جمعی را از طریق بازآفرینی آیینی پرورش می‌دادند، و از قدرت استعاره و اعتقاد مشترک برای ترویج شفا فراتر از موارد استفاده می‌کردند.

🔻بازاندیشی در کارکرد ایدۀ "پسر خدا"

🍂 عنوان «پسر خدا» در امپراتوری روم اهمیت زیادی داشت. آگوستوس این عنوان را داشت و حکومت خود را به «ارادۀ الهی» مرتبط می‌کرد. برای مسیحیان اولیه، اعلام عیسی بعنوان «پسر خدا» ایجادِ یک چالش مستقیم برای اقتدار روم بود که در حد «خیانت» تلقی می‌شد. این به توضیح میزان شدت واکنش روم کمک می‌کند.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘چگونه اسطوره‌ها واقعیت را شکل می‌دهند؟
— گفتگو با جان دومینیک کراسان (انگلیسی - بدون زیرنویس)
(۱/۴)
🍂 این ویدیو شامل گفتگویی بین جان دومینیک کراسان و نیل سندلاک (که بر تاریخ، اساطیر و دین‌شناسی تطبیقی تمرکز دارد) است دربارۀ چگونگی شکل‌دهی استعاره به واقعیت، با استفاده از نمونه‌های تاریخی.

🍂 کراسان استدلال می‌کند که چهره‌هایی مانند آگوستوس و عیسی به‌شکلی عمیقا مومنانه درک می‌شدند، و حتی اگر به معنای واقعی کلمه داستانشان واقعیت نداشته‌باشد، و اعمال آنها، از دریچۀ استعاره‌های معاصرشان، عمیقاً بر جوامع آنها تأثیر گذاشته‌است.

🍂 این گفتگو همچنین به بررسی ماهیت جنبش‌های درمانی و مذهبی در جهان باستان می‌پردازد، شخصیت‌هایی مانند عیسی و اسکلپیوس را با هم مقایسه می‌کند و نقش مقاومت غیرخشونت‌آمیز را در شکل‌دهی مسیحیت اولیه و موفقیت نهایی آن بر امپراتوری روم را بررسی می‌کند.

❓چگونه استعاره‌ها واقعیت‌های اجتماعی را در زمینه‌های مختلف تاریخی شکل می‌دهند؟

🍂 استعاره‌ها قدرت شکل دادن به واقعیت‌های اجتماعی را دارند، زیرا مردم با آنها زندگی می‌کنند و با انجام این کار، ایده‌های انتزاعی را به واقعیت‌های ملموس تبدیل می‌کنند. این به یک دورۀ تاریخی محدود نمی‌شود، همانطور که از طریق نمونه‌هایی از روم باستان و قرن بیستم آمریکا و آلمان قابل مشاهده است.

🍂 فرقۀ امپراتوری روم باستان، نمونه‌ای از قدرت استعاره در شکل‌دادن به واقعیت است. اکتاویان که بعدها به نام آگوستوس شناخته شد، خداگونه اعلام شد، مفهومی که مردم آن را جدی گرفتند. این صرفاً «شکوه دربار« نبود، بلکه بازتاب این ایده بود که «انسانی که به چیزی خارق‌العاده برای بشریت دست یافت، مانند برقراری صلح پس از دهه‌ها جنگ داخلی، ماهیت الهی خدایان را آشکار کرد». این استعاره از صلحِ مورد تایید الهی از طریق پیروزی، نیرویی قدرتمند در جامعه روم بود.

🍂 دمتریوس، پسر آنتیگونوس، ژنرال تحت فرمان اسکندر مقدونی، در زمان حیات خود به‌دلیل متحد کردن دولت شهرهای یونان، خدایی شد. این عمل بعنوان آشکار کردن قدرت خدایان از طریق عمل انسان تلقی می‌شد. مسیحیان اولیه تشابهاتی را دیدند و استدلال کردند که اعمال عیسی، به ویژه شفای او، دلیلی بر طبیعت الهی اوست.

🍂 در دهه ۱۹۳۰، نیو دیل در آمریکا و رایش سوم در آلمان استعاره‌های رقابتی بودند که واقعیت‌های مربوط به آنها را شکل می‌دادند. این استعاره‌ها فقط مفاهیم انتزاعی نبودند، بلکه در سیاست‌ها و اعمالی که زندگی مردم را شکل می‌داد، تحقق یافتند. پذیرش و اجرای گستردۀ این استعاره‌ها، آنها را به واقعیت‌های غالب کشورهای متبوع خود تبدیل کرد.

🔻مفهوم شفا همچنین قدرت استعاره را در زمینه‌های مختلف تاریخی نشان می‌دهد


🍂 در دنیای باستان، مردم به قدرت شفابخش خدایان مانند اسکلپیوس اعتقاد داشتند و در زیارتگاه‌هایی مانند اپیداوروس، به‌دنبال درمان بودند. درحالی‌که ارزیابی اثربخشی این شیوه‌های درمانی باستانی دشوار است، آنها احتمالاً با ادغام مجدد افراد در جوامع خود، «شفای روانی و اجتماعی» را فراهم کردند. به طور مشابه، خدمت شفای عیسی در قرن اول را می‌توان بعنوان شکلی از «شفای اجتماعی» درک کرد. او با استقبال از مردم در یک جامعۀ جدید، احساس تعلق و هدف را فراهم کرد که می‌تواند نوعی شفا تلقی شود.

🍂 همچنین می‌توان از استعاره‌ها برای مقاومت در برابر پارادایم‌های مسلط و به چالش کشیدن ساختارهای قدرت استفاده کرد. عمل مقاومت غیرخشونت آمیز، همانطور که یحیای تعمیددهنده و عیسی نمونۀ آن است، شامل اجرای نمادین اعمال رهایی، مانند خروج، برای مقاومت در برابر حکومت روم بود. این اقدامات صرفاً برای «انتظار مداخلۀ الهی» نبود، بلکه شرکت فعالانه در روند تغییرات اجتماعی و سیاسی بود.

🍂 اکروسان تأکید می‌کند که عیسی، که اغلب از دریچه‌ای از الوهیت نگریسته می‌شود، مظهر شخصیت تاریخی عمیق‌تری‌ست که به‌جای شورش آشکار، درگیر مقاومت غیرخشونت‌آمیز بود. عیسی که در ابتدا از پیروان یحیای تعمیددهنده بود، احتمالاً پس از قتلِ حکومتی او دچار دگرگونی شد. اگر یحیی در مورد «ظهور قریب‌الوقوع مسیح» صادق بود، چرا کشته‌شد؟ او محتملا متوجه شده‌باشد که کنش خدا (ظهور مسیح) صرفاً یک نیروی از بالا به پایین نیست، بلکه نیاز به همکاری انسانی دارد. این درک ممکن است نقطۀ عطفی در کنش‌ورزی خود عیسی بوده‌باشد و او را به اتخاذ رویکردی متفاوت از روش یوحنا سوق داده‌باشد.

🍂 همچنین از نظر او، بعد از مسیح، راهبانی که در صحرا عزلت می‌گزیدند و از شهر خارج می‌شدند یا بالای ستون‌ها می‌نشستند، درگیر نوعی «مقاومت غیرخشونت‌آمیز» بودند که اقتدار کلیسا و امپراتوری را به چالش می‌کشید. آنها با رد تله‌های قدرت و ثروت، دیدگاهی جایگزین از اقتدار معنوی ارائه می‌کردند.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 ضحاک

🎙Shine N Shid and شاین، نیما رمضان

چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
نهان گشت کردار فرزانگان
پراکنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز

اگر هفت کشور به شاهی توراست
چرا رنج و سختی همه بهر ماست
همه در هوای فریدون بدند
که از درد ضحاک پرخون بدند

فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
ز داد و دهش یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی

چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بر او انجمن گشت بازارگاه
همی برخروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند

از آن چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست گرد

خروشان همی رفت نیزه به دست
که ای نامداران یزدان پرست
کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند

فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
ز داد و دهش یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی


.


#بوقت_آواز

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 چه کسی قرآن را گفت/نوشت؟ الله یا محمد؟

🎙#عبدالله_هاشم

🔸در این کلیپ، عبدالله هاشم («قائم آل محمد» و از «مهدی‌های موعود» پیامبرِ اسلام بنا به ادعایِ خودش و احمد‌الحسن -مدعی دیگر-) به تبیینِ «فرآیند و مکانیزمِ وحی» از نگاه شیعی (امامیه - اهل غلو) می‌پردازد. در نگاه شیعی، که البته ریشه در نگاهِ گنوسی (عرفانی) دارد، این عقیده که جبرئیلی از بالا آمد و به «انسان کامل» (محمد) تعلیماتی داد و او نیز کلمه به کلمه تکرار کرد، یک استعارۀ گمراه‌کننده دربارۀ «مقام انسان کامل» است. انسان کامل با خود خدا در قلب خود نجوا و دیالوگ دارد، و ادراکش از خواست امر قدسی را به زبان و حد درکِ قوم ترجمه می‌کند.

🔸در این نگاه، محمد (خصوصا بعد از معراج و کامل‌شدن سیروسلوکش)، تجلیِ کاملِ الله شد و برای شناخت الله باید به او (و البته امامان) رجوع کرد، و هر کس به او محبت کند، به الله محبت کرده، و هر کس او را مورد اشکال قرار بدهد، الله را مورد اشکال قرار داده‌است و مسیر معرفت و رستگاری‌ای جز رجوع و تسلیم و محبت خالصانه به او (استاد کامل یا تجلی‌گاه ارادۀ امر قدسی) وجود ندارد.

🔸همین ایده بنحوی در جمع‌های درویشی و صوفی‌مسلک ظهور یافته و در نهایت در حکومت ولایت فقیه نیز متعین شد، و ولی فقیه در عمل خود را در جایگاهی مشابه محمد و امامان شیعه می‌بیند و خود را زبان و دست و اراده الله می‌پندارد، همانطور که اخیرا به‌صراحت به این باور اشاره کرد و عباراتِ خود را کلام الله دانست که به ارادۀ او بر زبانش جاری شده‌است.

🔸حال اگر به تحقیقات بازنگرانه در تاریخ اسلام رجوع کنیم، می‌بینیم بسیاری از متون و داستان‌های قرآن کپی و اقتباسِ کامل از متونِ دسته‌چندمِ تفسیر خاخام‌های یهود و حتی افسانه‌هایی چون «رمانس اسکندر» هستند، درحالی‌که بنحوی روایت می‌شوند که گویی خود خدا آن‌ها را گفته و یا حکایت واقعیتی تاریخی بوده‌است.

🔸و تازه با بدست‌آوردنِ این دیدِ تاریخی‌ست که یک مسلمان می‌تواند جرات بیابد تا آن درک الاهیاتی که از کودکی بر او القا کرده‌اند را ولو بطور موقت، اندکی کنار بگذارد، تا ببیند با متنی عمیقا بشری و تاریخی و تالیفی روبروست، هرچند به‌خاطر غالب‌بودنِ خدا در دید انسان سنتی در همه‌جا و هر موقعیتی و تبیین هر چیزی، و ایضا کثرت فرقه‌های عرفانی و دینی، وجوهی اسرارآمیز و جذاب نیز در این متون وجود دارد، که بخاطر آنکه به برخی از پرسش‌های کلیدی و دغدغه‌ها و اضطراب‌های وجودی انسان پاسخ‌هایی ساده و قابل فهم و مطلوب می‌دهد، جذب آن می‌شود، بنحوی که کندنِ ناف باورمندی برای او بسیار دشوار می‌نماید. هرچند شاید برای اکثر افراد، کندنِ چنین نافی بطور کامل، ضروری و حتی مطلوب نباشد، و باعثِ افتادن در دام شکلی از نهیلیسم نظری و عملی شود، اما تلاش برای فاصله‌گرفتن و ایجاد نوعی نگاه نقادانه و شکاکانه، به فرد مسلمان و مومن کمک می‌کند تا ایمان‌ورزیِ عقلانی‌تر و بامداراتری را تجربه کنند و رقم بزنند، و همچنین استقلال فردیِ خود را از اتوریته‌های سیاسی و دینی حفظ کنند و پیاده‌نظامِ چشم‌وگوش‌بستۀ هیچ مدعیِ ولایتی نشود.


🗄 پست مرتبط
📕قرآن از دیدگاه ریاضی
📕از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
📺 خمینی «شیعۀ غالی» بود
📺 قرآنِ مفقود شده
📺 مهدی در حال اذان گفتن و فراخواندن مردم است
📺 امام مهدی ع ظهور کرده‌است!
📺 چرا آتن بر بیت‌المقدس و مکه ارجح است؟
📺 پژوهشی در قرآن (۱۳)
📺 آیت‌الله کمال حیدری: قرآن ۱۰۲۴۳ اختلاف دارد
📺 اشکالات صرف و نحوی متعدد قرآن
📺 کمال حیدری: «قرآن اصلی» دست ما نیست رفقا!
📺 محمد هرگز قرآن را تفسیر نکرد!
📺 کدام محمد؟ با استاد محمدالمسیح
📺 محمد نبی یا رهبری یهودی-نصرانی؟
📺 ذوالقرنین قرآن کپی نعل به نعل «رمانس اسکندر»
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» شهادتی بر عدم وحی)
📓«افسانۀ اسکندر» در قرآن

.


#نقد_شیعه #اهل_غلو #نبوت #وحی #عرفان #گنوسیسم #امامت

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
(۳/۳)
✍🏻 #علی‌_صاحب‌الحواشی

🍂 این‌ها همه مقدمه بود تا بر شهادتِ دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ فهم خمینی از خودش شرحی دهم، که چطور یک تخیل شاعرانۀ دلاویز، که در طول قرون‌واعصار بر کلان‌سازه گنوستیکی متبلور شده بود و خود را در آینه سازه‌ی گنوستیکی شیعی تماشا می‌کرد، تحولِ بدخیم یافت تا در تمنای سروری بی‌چون، هیولایی در میادین شقاوت و شناعت و هلاکتِ حرث و نسل گردد و تیز بتازد و نظریه "ولایت‌فقیه" را مستمسکی عرفانی/تشریعی/حکمرانی برای آن سیطره‌جویی کند!

🍂 چنانکه دکتر سروش گفت:

خمینی خودش را رهسپُرده‌ی هر چهار سَفَرِ "اسفار اربعه" (از خلق‌به‌خلق، از خلق‌به‌حق، از حق‌به‌حق، از حق‌به‌خلق) می‌دانست.


🍂 این فهم را اندیشۀ شیعی‌عرفانیِ صدرالدین‌شیرازی از تقطیرِ عصارۀ گنوستیکیِ عرفان و تشیع استحصال نموده‌بود تا خمینی از آن نوشید و با "عُجب‌ِنفسی" داشت، بدل به "ابلیس" شد!

🍂 نکتۀ بسیار درخورِ تامل که دکتر سروش گفت و بسا کمتر تحویل گرفته‌شد، آن بود که در متن و بستر اندیشۀ حلولِ عرفانی (گنوستیکی)، می‌توان به مقام الوهیت رسید!!!

🍂 فقط هم خمینی نبود که در این هاویه فتاد و ابلیس شد، پیش از او اسماعیل‌صفویِ نابالغ را صوفیان دوره‌کرده‌اش چنان باد کردند تا واقعا باور آورد که "انسان‌ِ کامل" و "مرشد کامل" است و به مصداق سخن قرآن:
"یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعا...!" [گمان‌کنند چه نیکو کاری می‌کنند...!]،

دست‌تطاولِ بی‌محابا بر جان‌ها گشود، به قساوت و قتالی. خداگونه‌شدن، "امکانی" موجود در سازۀ الاهیات گنوستیکی است، می‌توان چون "عارف‌حق" از همۀ سَبَق بُرد و "بر زَبَرِ هفت‌طبق، گوهر رخشنده شد!"، تا بر بام "روا و ناروا" برآمد و کوسِ "فعال‌مایشائی" زد! چنانکه خمینی شد و زد!

🍂 در تاریخ "گنوزیس، "جسارت‌های ضداخلاقی، امر ناآشنایی نیست؛ این هم عجب نیست. وقتی کسی خود را "واصل‌ الی‌ الله" بداند، فکر و قصد و عاملیت خویش را هم "از خدا" خواهد دانست. چنین فردی موجودِ به‌غایت خطرناکی می‌شود که از او هر کنش ضداخلاقی می‌تواند صادر شود. او خود را "مدارِ عالمِ امکان"، و "شارع" و "حاکم‌بالله" خواهد دانست. این، آن موضعِ جهشِ ژنتیکیِ سرطان‌زاست است که عرفان را مستعد تحول سرطانی می‌کند.

🍂 مصداق ساده‌سازیِ دلخواسته است تا همچون پدران کلیسا، امثالِ سیمون‌ماگوس‌ها و والنتینوس‌ها و مارسیون‌ها را متهم به شیادی کنیم؛ نه‌حتی آنگاه که سیمون (در قرن‌اول میلادی) در آمدوشد به عشرتکده‌ای در صیدای فنیقیه، شیفته "هلنا" شد و او را به همسری گزید و "مادر همگانش" (سوفیا) نامید و تن‌فروشی او در عشرت‌کدۀ صیدا را مصداق رنج‌های یک "جان‌ِ فروفتاده" از ملکوت دانست تا خودش آن "فرستادۀ الهی" باشد که نجات‌بخشِ "سوفیا"ی تیره‌بخت از شرور این‌جهانی گردید!

🍂 شیادی دیدن و دانستن این‌دست کنش‌ها که در تاریخ گنوزیس کم نمی‌توان از آن‌ها یافت‌، ناشی از توطئه‌اندیشی نابخرد و جهل‌مرکبِ دست‌کم‌ گرفتنِ پدیده حیرت‌افکنی است که "انسان" خوانده می‌شود.

🍂 خمینی هم "شیاد" نبود، بلکه صادقانه به آنچه اندیشید و کرد، باور داشت.
شاهد این، آن سخن او در "وصیت‌نامه"‌اش است، آنجا که ایستاده بر دریای‌خون و کوه قساوت‌ها و خلاف‌شرع‌‌هایِ بَیّنِ کرده‌هایش، نوشت که "با دلی آسوده و قلبی مطمئن" می‌میرد!!! خمینی تا آخر هم نفهمید که بازی‌خوردۀ یک توهم الاهیاتیِ تاریخی بود، که نه‌تنها ریشه‌های‌تاریخی‌ آن را نمی‌شناخت، بلکه حتی کمترین خودآگاهیِ نقادی به بی‌ربطی الاهیاتش به قرآن نیز نداشت! تعجب نکنید! قاطبۀ روحانیت ما نیز متوجه این "بی‌ربطی" نیستند، فقط خمینی نبود!!

🍂 چنان‌که برنارد دو ماندویل (۱۶۷۰- ۱۷۳۳) به‌فراست دریافت، مدنیت و "تمدن" آنگاه است که انسان تمنیات و رانه‌های نفسانی خویش را در اقسام تکلفات نظری درمی‌پیچد؛ والا انسان بدوی برای تبهکاری‌ و سیطره‌جویی "فلسفه‌ نمی‌بافد!".

🍂 اما و هزار اما، که این تکلفاتِ نظری صرفاً یاوه‌هایی برساخته نیستند تا در قامت آن انسان "لِیَفجُرَ اَمامَه" [هرزگی‌کند به‌آشکار]؛ بلکه آن‌ها حیاتی از خود می‌یابند و بدل به ابرهایی می‌شوند که در میدان‌های تاریخ بر ساحاتِ عقولِ بشری می‌گذرند و می‌بارند تا هم جنگل‌هایی از اندیشه رویند و کشتزارهای فهم‌ها بارور گردند، و هم سیل‌های پرمهابتی خیزند که طومار زندگی‌ها درپیچند و روبند!

🍂 مثنوی و غزلیات شمس و دیگر بصائر ادبیات عرفانیِ ما، آن خیزشِ روح و رویشِ ریاحین بود، که در "ولایت‌فقیهِ" خمینی فاجعه‌ای بنیان‌کن شد و تاریخ‌ مردم‌ ایران را به ستم و قساوتی بی‌شرم و محیرالعقول به‌پیش‌راند!

🍂 آیا جور دیگری نمی‌شد از این "افسون" بیرون شد؟! می‌شد، اما بدین شتاب و به این ژرفا نمی‌شد! نه لااقل به این زودی‌ها...


.


#نقد_شیعه #اهل_غلو #عرفان #خمینی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin |‌ @sahebolhavashi

Читать полностью…

نقدآگین

📘از ولایت تشیع و عرفان (گنوزیس) تا خداگونگی و سرنگونی در مغاک ضداخلاق
(۱/۳)
✍🏻 #علی‌_صاحب‌الحواشی

🍂 چقدر از ارباب عمائم، این‌قبیل حرف‌ها را شنیده‌ایم؟! ما در کجای قرآن، ولو سرسوزنی، از این سخنان داریم؟! چرا این‌قبیل منبری‌ها چنین دلیر از این سخن‌ها گویند و احدی از صدر تا ذیل روحانیت نیز متعرض ایشان نشده و نمی‌شود؟! آیا روحانیتِ امامیه "مسلمان" است یا که دینِ دیگری دارد؟!

🍂 سخن از "شیعه‌غالی" غالباً این دلالت ضمنی را حمل می‌کند که شیعه‌ای هم هست که "غالی" نباشد. البته امروز در میان نواندیشان دینی، شیعه‌ غیرغالی داریم، اما این امری به‌شدت متاخر است؛ شیعه‌ای که در تاریخ بود، همگی درون طیف "غالی" بودند؛ برخی کمتر "غالی" بودند و لااقل در گفتار، سخنی از "برین‌بودگی" تا الوهیت امامان نمی‌زدند، برخی همچون این شیخ منبری، به‌تلویح و تصریح این را می‌گفتند. لیکن حتی گروه نخست هم به‌جد، باورمند به "ازمابهترانیِ" امامان بودند و هستند، نه که آنان را آدم‌های معمولی صالح و متقی بدانند. در نظر این ملایم‌ترین غالیان، "امام" تافته‌ای جدابافته است و چنین‌بودگی‌اش "سرشتیِ" اوست، نه که چون اهل‌سنت آنان را صرفاً عُلَمای اَبرار بدانند.

🍂 در این زمینه حتی شرق‌شناسان متاخر نیز عموماً به راه خطا رفته‌اند، تا مثلا آدم برجسته‌ای چون پاتریشیا کرون "شیعه‌غالی" را محدود به فرقه‌های مهجوری چون "علی‌اللهی‌ها" بداند و منحصراً آنان را "گنوستیکی" بشناسند، غافل از آ‌ن‌که "شیعه"‌ای که بکلی بیرون از طیف "غالی" باشد، پدیده بسبار نویی متعلق به زمانه معاصر است. هانری کوربن متوجه مسئله بود، و این را در کتابی که در دهه ۵۰ میلادی درباره اسماعیلیه نوشت، بیان کرد. کوربن سرشتِ گنوستیکی شیعه را خوب می‌شناخت.

🍂 سرشت‌ِ غالی شیعه، ریشه در بن‌مایه گنوستیکی او دارد. معرفت ما نسبت به‌ گنوزیس در این چندین دهه اخیر ژرفایافته است. شاید یکی از علل کم‌توجهی به ساختار گنوستیکی شیعه نیز همین بوده است که تا یکصد‌سال پیش آگاهی جهانی از گنوزیس بسیار محدود و بشدت اَنگ‌آلود بود. اَنگ‌اش در جهان مسیحی به‌جهت مبارزه بی‌امان پدران کلیسا با مسیحیت‌های آغازین گنوستیکی بود که بر ایشان مُهر بدعت کوفتند. در جهان مسلمان‌ها، ما تقریبا هیچ از گنوزیس نمی‌دانستیم، و همین اواخر شروع کرده‌ایم به چیزکی دانستن‌. می‌کوشم نشان بدهم که شیعه چگونه گنوستیکی است، و در این‌چنین بودگی چگونه "غالی" شده‌است، تا سرانجام پیامدهای این را در پدیده "خمینی" بجویم.

🍂 ساۀ الاهیات گنوستیکی بسی فراتر از معدودی فرقه‌های مهجور است؛ حتی مسیحیت‌های موجود هم آثار این سازه را بر اندام خود دارند. در عالم اسلام، صدرتاذیلِ تشیع و تصوف ما گنوستیکی است!

🍂 نکتۀ حیرت‌افکن آن‌است که فِرَقِ شیعه و اقسام مسیحیت‌های موجود، به رغم ساختار گنوستیکی که دارند، "ثنوی" نیستند، بلکه "توحیدی"‌اند. در مقابل مثلا قرآن، در توحیدش، ولو به‌قدرِ رشحه‌ای نگاه گنوستیکی ندارد (که به یک معنا عجیب هم هست). آن تفاوتِ "بافتاری" که بین شیعه و سنی از اول بوده است، به جهت همین گنوستیکی بودنِ شیعه است.

🍂 نکتۀ بسیار مهمی که بکلی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است، آن است که وقتی در اواخر قرن نخست‌هجری، اولین فرقه شیعه (کیسانیه) اعلان وجود کرد، همه عناصر (گنوستیکی) "تشیع" را در خود داشت: امامت، ولایت، مهدویت، آخرالزمان، رجعت.

🍂 سه‌تای اولی، که از استوانه‌های الهیات گنوستیکی‌اند، کمترین رَدی در قرآن ندارند؛ در مورد دوتای آخر باید گفت در قرآن یک‌جا به "رجعت" اشاره‌گذرایی شده است. اما در قرآن "آخرالزمان" نداریم، "قیامت" داریم، که در آن نه سخنی از "مهدی" هست و نه از "دجال" و نبردِجهانی و حکومت مهدوی و این‌قبیل هست! از این نظر باید گفت که "آخرالزمانِ" شیعه، هیچ دخلی به قیامتِ قرآن ندارد، ولی شباهت اساسی با آخرالزمانِ مسیحیت دارد که در او عیسی‌مسیح برمی‌گردد و حکومت می‌کند.

🍂 جالب است که شیعه نحوه پیوندِ "آخرالزمان" ادعایی‌اش با "قیامتِ" قرآن را در ابهام رهانموده است. یحتمل برای آن‌که برای شیعه "آخرالزمان" و "مهدویت" است که محوریت دارند، نه قیامت و روز‌ داوری و خداوند! این کناره‌جویی شیعه از خدا و قرآن، در کنار غرق‌شدنش در امامت و ولایت، درشت‌تر از آن است بتوان ندید، ولی عجب اینجاست که شیعه این درشتی را ندیده و هنوز هم نمی‌بیند!

🍂 در هیچ‌جای تاریخ، سازه‌های فکری هرگز به‌صورتِ تمام‌ساخته پیدا نمی‌شوند، بلکه همواره شاهد "تکوین تدریجی" آنهاییم. وقتی در "کیسانیه" قرن‌اول هجری "همه" آن استوانه‌های ساختاریِ مقوّم و‌ معرّف کلیه فِرَق شیعه، به‌صورتِ تمام‌وکمال پدیدار گشت (درحالی‌که هیچ ردی از هیچکدام در قرآن نیست)، بدان معناست که آن ساختار از جای دیگری آمده است.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘قرآن از دیدگاه ریاضی
(۱/۲)
✍🏻 باربارا کوستر

مترجم: #ب_بی‌نیاز (داریوش)
توضیحات: دکتر #محسن_بنائی

یک توضیح: پس از ترجمۀ این مقاله که در واقع معرفی یک کتاب به نام «نظریۀ کُد ریاضی»[۱] است، متوجه شدم که در این جا به برخی از مفاهیم تخصصی و کلیدی در فقه اسلامی اشاره شده است که روشن کردن آن‌ها کمک بزرگی به درک این نوشتۀ کوتاه می‌کند.

از دوست عزیز و همکارم دکتر محسن بنائی (مزدک بامدادان) خواهش کردم که وظیفۀ نگارش این توضیحات را بر عهده بگیرد.

توضیحات کلامی که در زیرنویس آمده‌اند با [مزدک بامدادان] مشخص شده‌اند تا از مابقی که مستقیماً به ترجمه مربوط هستند تفکیک شوند.
***

🍂 از آغاز این سده، جهانِ اسلام‌شناسان دچار دگرگونی شده است. یک نورسیده[۲] که خود را کریستف لوکزنبرگ می‌نامد – نامی که یادی جسورانه از گئورگ کریستف لیشتنبرگ، روح عصیانگر روشنگری است – کتابی بنیان برانداز ارایه کرد مبنی بر این که بخش‌های بزرگی از قرآن مسیحی بوده و اساساً به زبان سُریانی نوشته شده بودند.

🍂 اگر تاکنون اسلام‌شناسان در هماهنگی و سازگاری با سنت و پیش‌فرض‌های علمای اسلامی پژوهش‌های خود را پیش می‌بردند و بدون شک و تردید قرآن را به عنوان مهم‌ترین متن به زبان عربی می‌دانستند، امروز نیز، اگرچه هنوز اکثریتِ اسلام‌پژوهان بر همین باور هستند، ولی دیگر نمی‌توانند به آسانی از این چالش نوین شانه خالی کنند.

🍂 طبعاً این چالش آزاردهنده برای اسلام‌پژوهان سنتی کم نخواهد شد، زیرا یک صدا و نگاه دیگر به این مجموعه اضافه شده است؛ این نگاه نوین به ویژه آن کسانی را مورد خطاب قرار می‌دهد که با روش‌های پژوهشی کلاسیکِ علوم انسانی مانند فلسفه و هرمنوتیک با احتیاط و فاصله برخورد می‌کنند و تأکیدشان بر سنجش و راستی‌آزمایی علمی می‌باشد. به کارگیری ریاضیات در قرآن پژوهشی که با اسلام‌شناسی و تاریخ‌شناسی نیز گره خورده یک پدیدۀ نوین است.

🔻جی. جی. والتر، مهندس فرانسوی، متولد ۱۹۳۲، در سال ۲۰۱۳، به عبارتی در سن نسبتاً بالا، یک تز دکترا ارایه داد و خلاصه‌ای از آن را تدوین کرد و به زبان انگلیسی در جلد نوین [جلد ۸] سلسله کتابهای گروه اناره که یک مجموعه از اسلام‌پژوهان با روش تاریخی – انتقادی را در برمی‌گیرد و کریستف لوکزنبرگ نیز به آن تعلق دارد، انتشار داد. بعضی از نتایج او را که در این جا بدون کم و کاست بازگو خواهم کرد، حتا کسانی را که به منتقدان دوآتشۀ قرآن تعلق دارند، شگفت‌زده خواهند کرد:

۱. والتر از روش «تحلیل داده‌های متن»[۳] [ای تی دی] که ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی از آن استفاده می‌کنند، و امتحان خود را در تحلیل متون کلاسیک بخوبی پس داده است، بهره گرفته است. در متن خلاصه‌شده، والتر اشاره‌هایی به مبانی ریاضی این روش می‌کند ولی تأکید خود را بر نتایج کارش می‌گذارد.

🍂 به وسیلۀ ای تی دی می‌توان «هویت یک متن»[۴] را تعیین کرد. البته ابزارهایی مانند «واژه‌شناسی» که برای تفتیش ایمیل‌ها به کار گرفته می‌شوند تا پیام‌های مشکوک را فیلتر کنند، برای این کار کفایت نمی‌کنند. باید به لایۀ تک‌نگاره‌ها[۵] وارد شد یعنی تعداد حروف و پیوند حروف با یکدیگر، ارقام، علائم نقطه‌گذاری و غیره تحلیل شوند.

🍂 برای نمونه یک متن از مارسل پروست از جمله‌های بسیار طولانی برخوردار است و تعداد نقطه‌ها در پایان یک جمله[۶]، در این جا در هر هزار حرف، بسیار کمتر از هر نویسندۀ دیگر است. این تعدادِ کم نویسه‌واره‌ها یک «شاهد» است که پروست نویسندۀ آن سطور بوده است. اگر ما چندین نمونه از این «شواهد» داشته باشیم، در بهترین حالت سدها نمونه، آن گاه با قطعیت می‌توان گفت که امضاء [هویت] این متن چیست. والتر می‌گوید امضاء یک متن به اصطلاح دی ان آ [DNA] آن متن است. با دی ان آ می‌توان یک فرد را از انسان‌های دیگر بازشناخت (طبعاً به جز چند قلوها) و با امضاء نیز می‌توان نویسندۀ یک متن را تشخیص داد. بدین وسیله می‌توان روشن کرد که احتمالاً چند نویسنده در نگارش یک متن سهیم بوده‌اند. حال به سراغ قرآن برویم.

🍂 فرای ایمان مسلمانان که قرآن را کلام مستقیم الله و محمد را اعلام‌گر آن می‌دانند، کارشناسان و غیرکارشناسان فراوانی وجود دارند که نه قرآن را کلام خدا می‌دانند و نه محمد را نویسندۀ آن. از دیدگاه اسلام‌شناسی رسمی، محمد بانی قرآن بوده و منتقدان اسلام نیز آن را به عنوان پیش‌فرض نقد خود قرار می‌دهند. این که محمد آورندۀ قرآن بوده هنوز مورد توافق اسلام‌شناسی رسمی است و برای منتقدان اسلام هم به عنوان یک پیش‌فرض [نقد] قرار می‌گیرد. حتا در این محافل هم قابل تصور نیست که به جز محمد کسی دیگر در نگارش قرآن سهیم بوده باشد.

(ادامه دارد)
➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📺 آرامگاه غریب‌ترین شاهزادۀ ساسانی در میان کوهستان‌ِ یزد (+)

🔸زیارتگاه پیر نارستان، پیر نارستانه یا پیر نارسون یکی از نیایشگاه‌های زرتشتیان محسوب می‌شود که در روستایی، بر بلندای کوه نارستانه قرار گرفته‌است.

🔸نارستانهمان‌گونه که از نامش برمی‌آید، یک انارستان بزرگ در پناه کوه بوده‌است. روایت دیگری نیز وجود دارد که علت نام‌گذاری آن را واقع‌شدن این مکان بر بلندای کوه نارستانه می‌دانند.

🔸نارستانه اکنون آثاری از آسیاب دستی، چشمه آب، چند درخت انار و کاج‌های کهن را در محوطه یک معبد و نیایشگاه مقدّس به خود اختصاص داده که در اطراف آن، خیله‌های زرتشتیان قرار دارد.

🔸زرتشتیان در این منطقه به سبک معماری سنّتی و از خشت و گل حدود صد اتاق برای اسكان زائران ساخته‌اند و مگی نگاه ساده و احترام‌آمیز به تقدّس این منطقه دارند.


.


#ایران #ایران‌شناسی #ایران‌گردی #ساسانیان #زرتشتی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

📘بی‌احترامی به آرامگاه ساعدی؛ خشم یا تحریف؟!
(۲/۲)
✍🏻 #ناهید_زمانیان

🍂 در ادامه برای آن‌که بدانیم ادبیات چیست و رمان‌نویس و داستان‌نویس کیست، بد نیست نگاهی کوتاه به داستایوفسکی بیندازیم.

🍂 داستایوفسکی در عین‌حال که تعلقات مذهبی داشت، قمارباز حرفه‌ای بود و مال و زندگی خود را بارها بر سر قمار باخت. به همین دلیل بود که تا پای جوخه‌ی اعدام رفت و پس از آن به مدت چهار سال به سیبری تبعید شد. اما برای کدام یک از ما مهم است که این نویسنده چگونه زیسته است؟! ما داستایوفسکی را در آثارش می‌بینیم و همین نکته‌ی ظریف است که قضاوت ما را در مورد ادبیات در نقطه‌ی درست قرار می‌دهد.

🍂 داستایوفسکی فارغ از دین و سیاست، به انسان پرداخته و از این زاویه‌ی درست، مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه را به او نشان داده است.

🍂 او در " یادداشت‌‌های زیرزمینی" کارمند دولتِ بازنشسته‌ای را به تصویر می‌کشد که از نظام بوروکراسی بیزار و درونش پر از نفرت و خشم است، در عین‌حال که حقیقتی یگانه را به ما می‌آموزد. این کارمند دون‌پایه به ما می‌‌گوید که انسان گاه به طرز خارق‌العاده‌ای دلداده‌ی رنج است.

🍂 داستایوفسکی در این داستان پیشرفت و ترقی را به پرسش می‌گیرد اما نه در آن شکل آرمان‌گرایانه‌ی نویسندگان چپ ایرانی. او از ما می‌پرسد که آیا شادی یک توهم نیست، وقتی تنها موضوع رنج را تغییر می‌دهد؟ این نگاه آن‌ چنان فلسفی است که نمی‌توان آن را به هیچ‌یک از نحله‌های سیاسی و حزبی چسباند.

🍂 او می‌گوید ذات انسان این‌گونه است که همزمان که به عدالت و برابری فکر می‌کند، در پستوی ذهن خود با فکر به خشونت و نابرابری دچار خلسه‌ای ارضا کننده می‌شود. به تعبیری دیگر، او به لیبرالیسم هشدار می‌دهد که در کنار ایجاد رفاه و امنیت، باید واقعیت درونی انسان را بشناسد و بداند که میل به خشونت و روایت‌های نابرابری ممکن است روزی مانند هیولا از دل جامعه بیرون بزند. آیا این همان مسئله‌ای نیست که انسان اروپایی امروز به آن دچار شده است؟!

🍂 در جنایات و مکافات نیز این مهم را یادآوری می‌کند که نه فقر، و نه حتی نخبه بودن به تنهایی دارای ارزش نیست و اگر شما، به عنوان خواننده، نسبت به انسان فقیر حس شفقت و همدردی می‌کنید، باید مراقب باشید که این شفقت نباید از آن جهت باشد که فکر کنید فقر معصومیت می‌آورد، بلکه از آن جهت باید با راسکولنیکف همذات‌پنداری کنید که او نیز مانند شما یک انسان است؛ انسانی که فکر می‌‌کند بر ثروت دیگری حق تصاحب دارد.

🍂 در نهایت، وقت آن رسیده که بدانیم داستان‌نویسی که نمی‌داند هویت سیاسی و اجتماعی او باید تنها در فرم ادبی‌اش خلاصه شود، حتی زمانی که در خاک خفته‌ است نیز برای جامعه مصیبت تلقی می‌‌شود.


.


#نقد_روشنفکران #نقد_چپ #چپ_ایرانی

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @nahidestan

Читать полностью…

نقدآگین

🍂 مصلح مسیحی پروتستان که پونصدسال پیش تفسیری از انجیل ارائه می‌داد که می‌دونست به خاطرش ممکنه تکفیرش کنند، به این فکر نمی‌کرد که اول باید بشینیم با همه علما مباحثه کنیم و بعد به یه جمع‌بندی برسیم بعد اون جمع‌بندی رو منتشر کنیم. چون تو ذهنش این جمله نقش بسته بود: «وقت نداریم».

🍂 بیش از پونزده ساله به هرکس که که ازم میپرسه چرا انقدر می‌نویسی، در حالت صحت و در حالت موت می‌نویسی، سرپا و نشسته و با دست بسته می‌نویسی، گفتم که «چون وقت ندارم». من سگ اون مصلح پروتستان هم نیستم، اما فهمیدم که چرا مهمه که بدونم وقت نداریم.

🍂 پونصدسال زمان زیادیه، انقدر که میتونه بی‌نهایت بحث و مناظره رو در خودش جا بده. اما انسانی که واقف به فانی بودن خودشه اینجوری محاسبه انجام نمیده. اون افق رو اینطور می‌بینه که جای یک Statement خالیه، و من باید پرش کنم. اینکه غلط یا درسته یا چه ایراداتی داره رو آیندگان شخم خواهند زد و درمیاورند. من فقط باید در اسرع وقت بدم بیرون، چون، و این «چون» خیلی مهم است، خود این بیانیه یک حرکت است، و این حرکت در جنگی که در آن هستیم می‌تواند نتایج را تغییر دهد.

🍂 اینکه بگی «انجیل کافی است ما نیاز به آخوند نداریم» یک بیانیه‌ست، اما بیرون دادنش یک حرکت جنگی بود، چون نوک سرنیزه رو به سمت آخوند قرار میداد‌. و کار خودش رو کرد، و خیلی‌ها بابت این بیانیه خون دادند، و خون ریختند، و خیلی چیزها فروریخت، و خیلی چیزها بنیان نهاده شد، و امروز به تمدن غربی منجر شده، که پناهگاه انسان‌هاست. حتی برای اون‌هایی که بش فحش میدن.

🍂 اگر قائل باشی که در جنگیم، که هستیم، باید برای صدور بیانیه به اندازه‌ی لحظه‌ای هم درنگ نکنی. همون‌طور که یک سرباز در تاریکی اگه بدونه دشمن از جلو میاد، در تیراندازی صرفه‌جویی نمی‌کنه، و با هم‌قطارش هم مشورت نمی‌کنه. بیانیه میتونه یک جمله باشه، میتونه یک استعفاء باشه، میتونه گفتن یه «به تو چه؟» باشه، میتونه بستن روسری به چوب و بالا بردنش باشه، میتونه جیغ زدن تو پیاده‌رو باشه، میتونه لو دادن طرز کار اشرار باشه، میتونه فروختن خود اشرار باشه، میتونه هر نوع عصیانگری باشه. مهم اینه که هرکس در هر موقعیتی در افق خودش جای چیزی رو خالی دید، پرش کنه.

🍂 الان کشور در وضعیتیه که حتی عوام بیسواد دارن از لفظ فروپاشی استفاده می‌کنند، و همیشه وقتی علائم هرج و مرج زیاد میشه، تقاضای عمومی برای یک «قلدر قابل» بیشتر میشه. ما امروز در وضعیتی هستیم که اگر اون قلدر قابل پیدا بشه، به درجه‌ای از خدایی خواهد رسید که در تاریخ ایران بی‌نظیر خواهد بود. دیگه صحبت رضاخان ۲ نیست، الان تخت قدرت و محبوبیت برای جمشید ۲ فراهم شده.

🍂 و دقیقا در چنین افقیه که جای «ما جنبه دموکراسی رو داریم» خالیه. بحث و مناظره و فلسفه‌بافی درباره اینکه آیا مردم ایران واقعا جنبه‌ش رو دارند یا ندارند (که خودش یه سوال انحرافیه، چون هیچ انسانی فارغ از ملیت جنبه‌ش رو نداره و فقط بش تن میده)، یک کار بی‌معنیه.

🍂 ما باید بی‌توجه به هر حرف و انتقادی این استیتمنت رو بندازیم جلو و اگه لازم شد بابتش خون بدیم. چون این کاریه که یک مصلح که میدونه فانیه انجام میده.‌‌ چون میدونه که وقت نداریم.

✍🏻 #اریک

.


#ایران #سیاست

➖➖➖

🌾 @Naqdagin | @anarchonomy

Читать полностью…

نقدآگین

📺 پیامبران دروغین در طول تاریخ (+)
— چگونه مردم فریب خوردند؟


.


#نقد_ادیان #دین‌شناسی #تاریخ_ادیان

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

🍂 دستکم تا دو سال پس از پنجاه‌ و هفت، مدام در روزنامه‌ها و مجلات با این دسته از شعرا و نویسندگان به اصطلاح مبارز مصاحبه می‌شد و خاضعانه از آنها تقاضا می‌‌کردند که نظام‌ سیاسی و اقتصادی مطلوب برای آینده کشور و رویکرد مناسب برای رابطه با جهان را مشخص نمایند!

🍂 این موضوع به روشنی نشان می‌داد که آنها یک گروه مرجع نیرومند در جامعه ایران آن روزها و همچنین با توجه به ضعف و انزوای شاخه‌های تخصصی علوم انسانی و سیاسی، نیرومندترین بخش از جریان روشنفکری و تنها گروه موثر آن به شمار می‌رفتند. در غیر این صورت و اگر این شرایط ویژه پنجاه و هفتی بر ایران حاکم نبود، هیچ دلیل عقلانی وجود نداشت که اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج و غلامحسین ساعدی، مدام در روزنامه‌ها درباره الگوی مطلوب نظام اقتصادی یا روابط خارجی کشور سخن بگویند!

🍂 سیطره این دسته از "ادبای مبارز" بر جریان روشنفکری ایران، بخش مهمی از شرایطی را ایجاد می‌کرد که در آن بطور مثال صدای غلامحسین صدیقی شنیده نمی‌شد و صدایی علیه اعدام روشنفکرانی نظیر محمود جعفریان و پرویز نیکخواه برنمی‌خاست.

🍂 گرایش سیاسی این "ادبای مبارز" ترکیبی از چپ‌گرایی مارکسیستی و غرب ستیزی حقیرانه جهان سومی بود. آنها در تناقض‌ها و تضاد‌های عمیق درونی خود در ارتباط با تجدد و جامعه تکان خورده و در حال تحول آن روز ایران غرق بودند و طبعا چیزی نداشتند که به پروسه پیشرفت کشور و خوشبختی مردم هدیه کنند.

🍂 برای همین است که می‌بینید مثلا غلامحسین ساعدی از یک طرف از مطب روانپزشکی خود برای رابطه جنسی خارج از عرف با زنان و حتی همسر دوست نزدیکش سوءاستفاده می‌کند و از طرف دیگر از معشوقش می‌خواهد که چادر سیاه بر سر کرده، ترک تحصیل کند و با مردان غریبه سخن نگوید.

🍂 این روشن‌ترین بیان برای آن تناقض، سردرگمی و عقده‌های فروخورده است که اشاره کردم و به هیچ وجه منحصر به شخص ساعدی نبود و غالب این به اصطلاح روشنفکران مبارز را در بر می‌گرفت.

🍂 برخی دیگر به قدری در مصرف هروئین افراط می‌کردند که می‌بایست چند وقت یکبار عملا آنها را از جوب خیابان جمع کنند؛ دیگری در حالی تئورسین الگوی نوین زن مسلمان انقلابی به شمار می‌رفت، یک معتاد الکلی افسار گسیخته بود که دائما مرتکب خشونت خانگی می‌شد.

🍂 استعداد فکری و ذهنی آنها صرف تشفی آن عقده‌ها و تناقض‌ها و گرفتن انتقام از جامعه در حال پیشرفت آن روز می‌گردید. برای ارضای کینه‌ی افسار گسیخته‌‌ی خود از تجدد و پهلوی، از آوار کردن بدترین مصیبت‌های ممکن بر سر ملت ایران ابا نداشتند.

🍂 امروز ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ تمدنی است. اگرچه از سرمایه اجتماعی و نفوذ این "ادبای مبارز" میزان بسیار ناچیزی باقی مانده، اما این موج بزرگ انقلاب تمدنی در راه، همین میزان ناچیز را همچون پسمانده کوچکی از برف زمستان روبیده و نابود خواهد کرد. موج بزرگ انقلاب فرهنگی ایران برای تضمین پیروزی تمام عیارش، هیچ بت کوچک و نیمه شکسته‌ای را برای مراسم جادوگری اصحاب ۵۷ باقی نخواهد گذاشت.

✍🏻 #طوس_طهماسبی


.


#آینه_تاریخ #چپ_ایرانی #نقد_چپ

➖➖➖

🌾 @Naqdagin

Читать полностью…

نقدآگین

🍁 از مغاک عصر ظلمت
— ام‌آری‌آیِ به‌اصطلاح «مغزِ» حکومت اسلامی

✍🏻 #شیرین_کریمی

بیژن عبدالکریمی، در یک گفت‌وگو با اظهاراتی درباره‌ جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، درست در نقطه‌ی مقابل این جنبش موضع می‌گیرد و در کنار سرکوب‌گرانش می‌ایستد.

✂️ برش‌هایی از متن
[...]
🍂 در ادامه اندیشه‌های اوجالان درباره‌ی «زن» به شکل حیرت‌آوری شبیه سخنان بیژن عبدالکریمی درباره‌ی «زن» در این گفت‌وگو می‌شود! آن‌هم سخنانی که عبدالکریمی خیال می‌کند بر ضد این شعار و بنابراین برضد اندیشه‌های عبدالله اوجالان می‌گوید! شباهت به‌قدری است که گویی اندیشه‌های عبدالکریمی و اوجالان از یک خاستگاه برآمده‌ یا بر یک سنّت ایستاده‌اند!

🍂 بنیان نظریه‌ی به‌اصطلاح زن‌شناسیِ اوجالان بر «اصالت ذات» متکی است: به این معنا که زن با سه صفتِ ذاتی «زایندگی»، «مادری» و «هوش عاطفی» برجسته می‌شود که نقطه‌ی پیوند زن با «طبیعت»، «خاک» و «مامِ میهن» است؛ همین ویژگی‌هاست که به زن این امکان را می‌دهد تا به حقیقت و هوش کیهانی نزدیک‌تر شود و مرد و جامعه را به عدالت و انسانیت هدایت کند.
[...]
🍂 عبدالکریمی نیز در ادامه‌ی گفت‌وگویش سخنانی می‌گوید که علاوه بر این‌که مرا به یاد مقاله‌ی آرش نراقی درباره‌ی فمینیسم در ایران می‌اندازد، به شباهتش با اندیشه‌ی عبدالله اوجالان نیز بیشتر پی می‌برم.

«زن ایرانی با مهر، فداکاری، عشق و ایثار شناخته می‌شود و حال‌آن‌که تصویر زن در جنبش‌های جدید اجتماعی در سراسر جهان به یک زن هالیوودی تقلیل پیدا کرده است و عناصری مثل عشق، فداکاری، از خودگذشتگی، رنج‌کشیدن برای دیگری، ایثار و ارزش‌های متعالی انسانی را در آن نمی‌بینیم».

🔺🔻اوجالان هم معتقد است:
«زنان یا می‌بایست در حد قداست ایزدبانوان باشند یا هرگز وجود نداشته باشند».

پس تربیت ایزدبانوان به اساسی‌ترین دغدغه‌ی فلسفی اوجالان تبدیل می‌شود، چراکه ایزدبانوان هستند که به زندگی معنا و مفهوم می‌بخشند، نه زنانی که به قول اوجالان
«اسیر در مدرنیته‌ی کاپیتالیستی برده‌ی زندگی مصرفی مانده‌اند!»

از این رو یکی‌انگاریِ شعار «زن، زندگی، آزادی» که ایرانیان آن را از بستر مبارزات آزادیخواهانه‌ی کوردها و به طور خاص از زنان کورد گرفته، مصادره به مطلوب و از آنِ خود کرده‌اند با اندیشه‌های عبدالله اوجالان بی‌معنا و عوام‌فریبانه است. شعارهای انقلابی بستر خود را می‌جویند و با خواسته‌های انقلابیون سازگار می‌شوند.
[...]
🍂 عبدالکریمی در ادامه تابناک‌ترین جمله‌اش در این گفت‌وگو را به زبان می‌آورد، گویی او شیوه‌ی «زن‌بودنِ» بعضی زنان را بهتر از سایر زنان می‌داند وقتی می‌گوید:
«پروین را زن‌تر از فروغ می‌دانم!»

همین‌جا تصور کنید من بگویم:
«عبدالکریمی را مردتر از نراقی می‌دانم!»

تردید نکنید که از نگاه برخی این حرف توهین به نراقی است! بگذریم
[...]
🍂 تک‌تک گزاره‌های این پاراگراف «حرف مفت» است، درست به همان معنایی که هری فرانکفورت در کتابش «در باب حرف مفت» در نظر دارد. عبدالکریمی دو زن را با یکدیگر مقایسه می‌کند و یکی را «زن‌تر» از دیگری می‌داند، این ترفند حقیرانه‌ی سلطه‌گران است که هنگام مواجهه با فرودست‌شدگان با بد و خوب کردن آنان، با هدف حفظ سلطه‌ی خود به کار می‌گیرند. به‌علاوه عبدالکریمی آثار #فروغ_فرخزاد را به «بیان حس جنسی زنانه» تقلیل می‌دهد! «وزش ظلمت را می‌شنوی؟».
[...]
🍂 جمله‌ی آخر که گویی اتمام حجت مرد فیلسوف با «بسیاری از» ماست دیگر جایی برای بحث نمی‌گذارد، زیرا به قول او «بعید است قدرت هضم و فهم» چنین اظهارات ژرفی را داشته باشیم! ما نمی‌توانیم بفهمیم شعار «زن، زندگی، آزادی» که از زبان ده‌ها فیلسوف برجسته‌ی جهان در حمایت از خیزش معترضان ایران بیان شد، پشتوانه‌ی حِکمی و فلسفی ندارد! اما نوم چامسکی، آنجلا دیویس، ژاک رانسیر، جودیت باتلر، آلن بدیو، اتین بالیبار، توماس پیکتی، یانیس واروفاکیس، اسلاوی ژیژک، آنتونیو نگری، جورجو آگامبن و همچنین شمار زیادی از چهره‌های دانشگاهی ایرانی در سرتاسر جهان از این جنبش پشتیبانی کرده‌اند، آیا تمام این متفکران از جنبشی حمایت کرده‌اند که پشتوانه‌ی حِکمی و فلسفی ندارد؟
[...]
🍂 اما نقدهایم به حرف‌های عبدالکریمی را با پرسشی از اهالی فلسفه به پایان می‌برم. چطور ممکن است امروز با چنین نگرش‌هایی به «زنان»، فلسفه در ایران از اساس «فلسفه» باشد؟ تا جایی که خوانده‌ام چنین نگاه‌های واپس‌گرایانه‌ای در دانش امروز فلسفه در جهان جایگاهی ندارد، در متون فلسفی امروز نمونه‌ی جمله‌هایی که از زبان عبدالکریمی، نراقی و دیگران بیان می‌شود بیشتر به نقل از برخی افراد از مغاک عصر ظلمت و به‌منظور نقد و بازخوانی و تصحیح آن‌ جملات بیان می‌شود، نه به‌مثابه‌ی بحث فلسفی و اظهار نظر درباره‌ی وضعیت زنان در دنیای امروز!

🌐 مطالعهٔ متن کامل
⏰ زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه
🔖 ۲۵۸۲ واژه
.


#چپ_ایرانی #نقد_چپ #نقد_روشنفکران

➖➖➖

🌾 نقدآگین

Читать полностью…
Subscribe to a channel