مطالعات نقشبندیهپژوهی [١٦]
گذری کوتاه و اجمالی بر تاریخ متأخر طریقت در هورامان
در این فایل، به صورت شناسنده دربارۀ طریقتهای نقشبندیه و قادریه در هورامان با تأکید بر مشایخ نامدار آنان صحبت میشود. آقای ابراهیم شمس، پژوهشگر تاریخدوست هورامان، در این فایلگفتار، به درستی بر اهمیت طریقت در هورامان تأکید میکند و عدم توجه به آن را در مطالعات هورامانپژوهی، موجبات ناقص بودن آن پژوهشها میداند.
پینوشت: فایلگفتار به زبان کردی هورامی است.
منبع: کانال «دانشنامەو هەورامانی»
@nassimogram | نسیمُگرام
سخنان [١]
در نتگردیهایم گاه به سخنان، تعبیرات و عباراتی برمیخورم که بسیار عمیق و بعضاً فلسفی هستند و ناگزیر به دلم مینشینند. سخنی از فیلون اسکندرانی، فیلسوف یهودی و هلنی دورۀ امپراتوری روم (٢٠ ق.م تا ٥٠ م)، از جمله مواردی است که در عین تجویز راهبردی کاربردی برای زیستی مسالمتآمیز در ارتباطات و زندگی اجتماعی، بسیار ساده، انسانی و زیباست:
مهربان باشید؛ زیرا با هر انسانی که دیدار میکنید، ممکن است در نبردی دشوار در حال مبارزه کردن باشد!
پینوشت: این سخن به کسان زیادی از جمله افلاطون، ایان مکلارن، جان واتسون و دیگران نسبت داده شده است. برای دریافت اطلاعات بیشتر در این باره، میتوانید این یادداشت از وبسایت یابندۀ نقل قولها را مطالعه کنید.
@nassimogram | نسیمُگرام
رسالۀ دکتری [۱۱]
جلسۀ آنلاین دفاع از پروپوزال رسالۀ دکتری بنده با عنوان «نقش طریقت نقشبندیه در اوضاع علمی و فرهنگی کردستان»
زمان: دوشنبه، ١٨ مرداد | ساعت: ١٤ تا ١٦
رسالۀ بنده را دکتر سید احمدرضا خضری راهنمایی میکنند و مشاورۀ آن بر عهدۀ دکتر علی بیات و پروفسور الیور شاربروت، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه بیرمنگام است.
برای پیوستن به جلسۀ آنلاین دفاع از پروپوزال، لطفاً بر روی این لینک کلیک کنید!
@nassimogram | نسیمُگرام
رسالۀ دکتری [۱۰]
پس از تصویب پروپوزالم با عنوان «نقش طریقت نقشبندیه در اوضاع علمی و فرهنگی کردستان» در شورای گروه و تعیین داوران داخلی و خارجی، جلسۀ دفاع از پروپوزال در هفتۀ آینده، روز دوشنبه، ۱۸ مرداد، به صورت آنلاین برگزار میشود.
رسالۀ بنده را دکتر سید احمدرضا خضری راهنمایی میکنند و مشاورۀ آن بر عهدۀ دکتر علی بیات و پروفسور الیور شاربروت، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه بیرمنگام، است.
اطلاعات دقیق زمان جلسۀ دفاع پس از تأیید و هماهنگی نهایی به اطلاع دوستان میرسد و لینک شرکت در آن نیز در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
@nassimogram | نسیمُگرام
استارتاپ [٤]
چرا نباید استارتاپ راهاندازی کنیم؟
🎧 ناصر غانمزاده، مدیرعامل استارتاپ نیو
@NoonCademy | نونکادمی
تجربههای دانشجویی [١٧]
دنیای جدید با همۀ امکاناتی که در اختیار ما گذاشته و آسانیها و لذتبخشیهایی که به دست داده است، در عین حال چنان ما را سرگرم خود کرده که بعضاً سبک زندگی و چگونگی اندیشیدن ما را به کلی تغییر داده است. از جملۀ این امکانات پرمخاطب، انواع شبکههای اجتماعی هستند که ما را سرگرم جذابیتهای خود کرده و بعضاً از پارهای فعالیتهای مفید خود باز داشتهاند.
به رغم مقاومت چند سالهام در پیوستن به شبکۀ اجتماعی اینستاگرام، اخیراً در این شبکه حسابی باز کرده و با توجه به ظرفیتهای ویژۀ آن، به انتشار برگزیدۀ تصاویر عکاسی خود با محوریت طبیعتگردی، فرهنگ مناطق مختلف کردنشین و زندگی دانشجویی میپردازم. به این صورت، نمود پارهای از فعالیتهای جسته و گریختۀ علمی من در تلگرام، ذوقاندیشیهای من در عکاسی در اینستاگرام و راههای ارتباطی معمولیام در واتساپ خواهند بود.
دوستانی که مایل به استفاده و لذت بردن از انواع تصاویر عکاسی من ـ که تماماً با گوشی همراه گرفته میشوند ـ هستند، میتوانند از طریق این لینک به صفحۀ اختصاصی بنده به نام «دانشجوی علاقهمند به عکاسی» در اینستاگرام بپیوندند.
@NoonCademy | نونکادمی
پیوست یادداشتهای خواندنی [١]
کارآمدی و کارگشایی علوم انسانی | بخش دوم | به قلم عبدالمجید مبلغی
اگر علوم انسانی کارساز و کارگشاست، چرا کارسازی و کارگشایی آن را همگان درنمییابند و به آن گردن نمینهند؟ چرا بسیاری از ناکارآمدی این علوم سخن میگویند؟
علوم انسانی کارکردی دو رویهای دارد. رویۀ بیرونی و پیشروانه و کرانگشایانۀ آن با پژوهشهای ویژه و تلاشهای ژرفکاوانهای بازشناخته میشود که به فراخور سرشت تخصصی و دانشواژانۀ این علوم کمتر میتواند راه به جامعه بگشاید. ارزشمندی این پژوهشها در گرهگشایی از دشواریهای پنهان و آشکار جامعه است و جایگاه و پایگاه آن در دانشگاهها و پژوهشگاههای کارآزمودگان علوم انسانی است.
سخن پیرامون کامیابی یا ناکامیابی این گونه از غورهای اندیشهپردازانه و تلاشهای بینشورانه در ایران امروز فراوان است و اکنون من در پی پرداختن به آن نیستم (هرچند به سودمندی علوم انسانی در این لایه و رویه، به رغم روا بودن برخی نکوهشها در شیوۀ آموزش و درستی پارهای خردهگیریها به روش پژوهش باورمندم)؛ ولی رویۀ زیرین علوم انسانی با آگاهی همگانی و عرصۀ عمومی پیوند دارد و بومزیست فراخ آن پهنۀ جامعه است.
این رویه از علوم انسانی چونان آب که ماهی را فرا گرفته، جامعه را در خود گرفته است و گسترهای به پهنای سبکهای زیست همگانی و روندهای همهگیر زندگی یافته است. همچنانکه ماهی آب را نمیبیند، جامعه نیز بیآنکه بداند و دریابد، در این آگاهی شناور است و از این آب زندگیبخش پیوسته مینوشد و در آن میغلتد. بند بند جامعۀ ایرانی، فراتر از گونههای پرشمار بینشی و انگارشی مردمان آن، از دستاوردهای این رویه از علوم انسانی بهرهمند است و تک تک مردمان این سرزمین، آنگاه که در پیوندی درونی با آگاهی پراکنده در کالبد جامعۀ ایرانی لب به سخنوری میگشایند، بر سر این خوان روزیبخش برمیآسایند و از آن سود میبرند.
با نگرش به همهگیری زبان و فراگیری منطق و فرنود نهفته در آن، میتوان گفت که کسی از این آیین بیرون نیست و همگان، چه دوستدار و چه دشمندار علوم انسانی، در پذیرش خواسته یا ناخواستۀ آن همداستاناند. اینجاست که روشن میشود چرا پای ستیزندگان با علوم انسانی و پرخاشگران بر آن، به رغم درشتگوییهای بیاندازه، بر زمین سفت این دانشها استوار گردیده است و گامهایی که پیورزانه و پیگیرانه در راه دوریگزینی از این علوم برمیدارند، خود بر مرز و بوم این دانشها فرود میآید.
برای نمونه هر بار که ایشان، در تازش علوم انسانی، میان فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع چونان پهنهها و بسترهایی جدا از یکدیگر درمینگرند، وامداری خویش به علوم انسانی را یادآور میشوند. بازگشتی به برجستهترین شاهکارهای فلسفی و اندیشگی روزگاران برآمده و پیشین، نبود این بنمایههای روششناختی را، چونان مشتی از خروار، در رأی و اندیشۀ درگذشتگان نشان میدهد.
روشن است که منطق و فرنود نهفته در این سخن، نادیدن ژرفاندیشیهای پرارج و تاریخساز پیشینیان نیست؛ بلکه یادآوری این وظیفه است که باید در کارکرد توانآفرین علوم انسانی در خویش درنگریم و از سر نیکنهادی، دهشها و بخششهای این دانشها را به خود و جامعۀ خویش فراموش ننماییم.
منبع: هستار | با ویرایش به سبک نونکادمی
@NoonCademy | نونکادمی
یادداشتهای خواندنی [١]
کارآمدی و کارگشایی علوم انسانی | بخش اول | به قلم عبدالمجید مبلغی
آیا علوم انسانی یک سامانۀ ارزشی پایانیافته و ناسازگار با نیازهای اینجایی و اکنونی ماست و از این روی برای جامعۀ ایرانی ناکارآمد است؟
نه؛ نه از آن روی که دامن این علوم از هر لکه به دور است و خاری به پای این علوم نمیتواند خلید؛ بلکه از آنجا که پیشانگاشت تنیده در نگاه علوم انسانیستیز، شناخت درستی از این علوم ندارد. آنچه این نگاه نمیداند، سرشت خودسازگارسازانۀ علوم انسانی با زمینهها و زمانههای گوناگون است.
این علوم با خشکاندیشی روششناختی (methodological dogmatism) بیگانه است و از پرسشهای بنیادبرافکن نمیپرهیزد. اگر این علوم به فراخور سرشت جستوجوگر و فرنود انتقادجوی خود به پرسشگران روی ترش کند و از ایشان چهره گرداند، پیش از هر چیز خودویرانگر (self-deconstructive) خواهد گردید و دیگر علوم انسانی نخواهد بود. پرسشگری برای علوم انسانی، همچون خیزش برای موج، در نهاد آن فروریخته است. علوم انسانی، چونان پدیداری تاریخی، با گونههای گوناگون ستیهندگی و پرسشستیزی ناهمخوان است. جان سخن آنکه، پرسشگری از علوم انسانی دستیاری میکند و آن را نیرو میرساند.
فراتر از پاسخی گشایشگرانه یا جوابی حلی به پرسش از توانایی علوم انسانی که آمد، میتوان به پاسخی شالودهشکنانه و جوابی نقضی، نیز اندیشید: بیایید لختی، در تلاشی ذهنی و پندارپژوهانه، فرض نماییم که علوم انسانی، ناگاه و یکسره، از حوزۀ عمومی رخت بربندد و این دانشها، به یک دم و در یک آن، از گوشۀ آگاهیهای گردآمده در اجتماع بیرون افتد. پرسش آنجاست که در پی چنین فرض و انگاشتی، شرایط چگونه خواهد بود:
١. ناکامی مفهومی: اگر علوم انسانی یکباره از پهنۀ آگاهی ما به در رود، دریافت ما از مفاهیم پایهای و برجستهای همچون عدالت و آزادی کم و تنکمایه خواهد شد. نگاهی پدیدارشناسانه نشان میدهد که بخش گستردهای از ژرفاندیشیهای ما در بازگشت به این مفاهیم ریشه در آگاهیهای نورس و برآمده از روزگاران نوین (modern age) دارد. فراموش نکنیم که هر چند بسیاری از این واژگان پربسامد دیرزی و کهنسالاند، اما گسترۀ معنابخشی آنها، همچنان که رویکردی گاهشمارانه (chronological) گواهی میدهد، با علوم انسانی فراخ گردیده است. دستکم بخش مهمی از راهنمودی این واژگان راهور به اندیشههای نو، از دهلیز علوم انسانی برآمده و به پهنۀ ذهن همگانی و عمومی ما پای نهاده است. پیامد چنین انگاشتی آن است که، در نبود و نیستی علوم انسانی، بخشی از گنجینۀ مفاهیم کارساز از میان خواهد رفت؛ همچنانکه بخش بزرگی از آنچه بر جای میماند نیز آسیبدیده، کوچکگردیده و رنجور و نارسا خواهد شد.
٢. نارسایی پیوندهای باهمادین و مناسبات اجتماعی: در نبود علوم انسانی توانایی ما در شناسایی پیوندها و روابط اجتماعی در حوزۀ عمومی، از اجتماع و سیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ، ناچیز و نخستینی خواهد گردید. افزون بر این در نبود این علوم، بی هر گمانه و پرسشی، تفکیک نهادین و جداسازی کارکردگرایانۀ میان چهار پهنۀ کانونی علوم انسانی (فرهنگ، سیاست، اقتصاد و سیاست) بر ما روشن نمیگردید. چنین شرایطی توانمندی ذهن ورزیدۀ امروزین ما را در شناخت سویههای پیچیدۀ رویدادها بر باد میدهد و به زمینگیری و رنجوری هوش همگانی امروزین ما در دریافت کنارههای پیدا و ناپیدای رخدادها و دگرگونیهای اجتماعی میانجامد.
٣. ناتوانی شناختی: در نبود علوم انسانی، دریافت ما از سازوکارهای شناختی (cognitive mechanisms) سامانبخش به رویهای اجتماعی، همچون بازرسی و ترازمندی (check and balance)، تفکیک قوا (separation of power) و توزیع قدرت (distribution of power) و توانایی ما در آشکارسازی ژرفاندیشانۀ شیوههای پیدایش دشوارههای فروافتاده بر دامان حوزۀ عمومی (مانند فسادآوری قدرت مهارناشده و ناوارسیده)، یا از میان میرود و یا بسیار ناچیز و سستبنیاد میگردد.
٤. نازایی کارکردی: اگر همای علوم انسانی از آستان آگاهی همگانی پر کشد، ذهنیت و بینشوری جامعه دچار سترونی کارکردی خواهد گردید؛ به گونهای که سنجههای کارآزمودۀ دانشی (مانند شاخصگذاری تفکیکی در پهنههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی)، آماجگذاریهای معنابخش و کلاننگر (همچون روندهای توسعهگرایی) و آرمانهای نیروبخش به جامعه (مانند بسترهای فرهیختگی و نخبگی) و ... نابود یا بسیار اندکشمار خواهد گردید.
منبع: هستار | با ویرایش و تلخیص
بخش دوم در اینجا
@NoonCademy | نونکادمی
مطالعات نقشبندیهپژوهی [١٥]
مستند «راه کمالات» در سالروز میلاد شیخ سید طه کمالیزادۀ نقشبندی، اکران و رونمایی شد.
این رویداد میتواند دستکم نشان از دو مسأله باشد: نخست، پیدایی مناسک جدید طریقتی در میان نقشبندیان همچون عنصر هویتخواه فرقهای، و دیگری، زنده بودن طریقت نقشبندیه در کردستان با تمرکز بر شاخۀ کمالی آن در میان کردهای ارومیه!
منبع تصویر: کانال تلگرامی «مسجد و خانقاه کمالات»
@NoonCademy | نونکادمی
پارهیادداشتها [٩]
بنمایهها: احساسات دانشجویی | شرححال | چالشهای زیستن
قرار گرفتن بر سر دوراهیها، از سختترین و چالشبرانگیزترین موقعیتهای زیستن است. همان چیزی که فرنگیها از آن با عنوان Dilemma نام میبرند. موقعیتی که پس از تجربۀ شکست اخیر، در آن قرار گرفتهام و در نتیجۀ آن، چند روزی است تمام فعالیتهایم مختل، بلکه به کلی تعطیل شدهاند و بدتر آنکه، هیچ ایدهای هم برای حل آن ندارم!
در چنین موقعیتهایی که گاه سختترین بخش آن، تحمل ابهام است، چنانِ دستبستگانی میشوم که حتی حالوحوصلۀ پیگیری علاقهمندیهایشان را هم ندارند. موقعیتی که در آن، شک و تردید سراسر وجود آدمی را میگیرد و قدرت تصمیمگیری را از او بازمیستاند و این، شاید فلجکنندهترین بخش مسأله باشد. موضوعی که آدمی را بارها به فکر وامیدارد و از اینکه هر بار به نتیجهای نمیرسد، به سر حدِّ خشمگینی میرساند؛ خشم از ضعف خویشتن و نادانستنِ راهحلها.
در چنین موقعیتی، آدمی خود را زبونِ ضعفهای خود میبیند و در این اندیشه فرو میرود که چرا گاه به برخی توانمندیهایش چنان غره میشود که گمان میکند پختهتر شده و به سادگی از پسِ چالشهای زندگیاش برمیآید. اندیشیدنهایی که نهتنها از پی آنها، چارهای برای حل مسأله یافته نمیشود، بلکه از آن جهت که فرد را متوجه پارۀ دیگری از ناتوانیهای خود میکنند، وی را در موقعیت ضعیفتری قرار میدهند و بر این مبنا، درد و رنج و سختیِ موقعیت پیشآمده را برای او دوچندان میکنند.
پینوشت: شما چه راهحلی برای التیام آلام دوراهیها میشناسید؟
@NoonCademy | نونکادمی
پارهیادداشتها [٨]
بنمایهها: احساسات دانشجویی | فلسفۀ زیستن
راست است که زندگیْ انبازِ فراز و نشیبهاست و این، یعنی که داراییهایمان همواره در معرض پستی و بلندیاند: دلخوشیهایمان، موفقیتهایمان، سرمایۀ مادیامان، داشتههای ریز و درشتمان، حس و حال و هیجانمان، ترسهایمان و از این قبیل، و البته که امیدهایمان!
بر این گمانم که بودنمان به امیدمان بند است. هنگامی که امیدمان فرو میآید، بودنمان نیز پایین میرود و آن هنگام که فرا مینشیند، بالا میآید. از همینجاست که فکر میکنم درجۀ امید، نشان از حیات ماست و زیستنمان. شخصاً بارها در ناامیدی به سر بردهام و بعضاً از امید سرشار شدهام و گاه نیز لبریز. زیستنی که در ناامیدی داشتهام، جز نفسهای برآمده و فرورفتهای بیش نبودهاند. اما آن وقتها که امیدوار بودهام، بودنم برابرِ هیجان بوده است و طراوت و شادابی. به همن دلیل، در بینشِ تاکنونْ داشتهام، امید والاترینِ داشتههایمان است و ارزندهترینِ آنها. جایی بالاتر از تندرستی و عافیت و باور و اینها.
بر همین مبنا بود که در یادداشت پیشین، به زعم خودم، ضرورت دوری از دوستان ناامید را واکاویدم و آن را از بایستههای زندگیِ بانشاط دانستم. جز دوری از عوامل ناامیدیها، بررسیدنِ منابع امید نیز البته که بایسته است.
گر چه خود نخواندهام، اما احتمالاً در این باره فلاسفه بارها سخن گفتهاند. اگر نخواهم همچون آنان بوده و نظریِ صرف نیندیشم و در نتیجه کاربردگرا باشم، به گمانم در زندگیهایمان چیزهای کوچکِ بزرگ و زیادی هستند که میتوانند امیدافزا باشند و آنها، داشتههای ریزی هستند که در واقع دُرُشتاند، اما در برابر دیدگان، گاه انگاشته نمیشوند! همچون لمس دستان پینهبستۀ پدر و دیدن لباس چرکینِ کارکردهاش، نظارۀ لبخندِ بس زیبای مادرِ پیرِ شکسته و پریدن در آغوش همچنان گرمِ چون پناهگاهِ امنَش، نشستن برِ سخنِ رفیقِ همدم و بازگفتنِ دردهای دل پرزخم، چشم دوختن بر چشمان یارِ نازنین و برآشفتن قلبِ در پیِ او از محبتش و ...
منابع ارزان و نه همیشه دمِ دستی که محور آنان محبت است و دوست داشتن. نتیجه آنکه، برای آنکه امیدوارانه زنده بمانیم، لطفاً یکدیگر را دوست داشته باشیم. شاید به همین سادگی!
@NoonCademy | نونکادمی
مطالعات نقشبندیهپژوهی [١٤]
این سند که صورتجلسهای نگاشتهشده به تاریخ ١٣٤٠.١١.١٩ در استانداری کردستان است، به تعیین تکلیف وضعیت پناهندگان عراقی در نقاط مرزی استان، به دلیل پارهای مشکلات و ظاهراً عدم حمایت محلیها از آنان، میپردازد.
در این سند، مشخصاً از سه نفر نام برده شده است: «سه نفر از پناهندگان سرشناس استان کردستان، آقایان شیخ عثمان نقشبندی، شیخ محمد بهاءالدین حسامی و شیخ جلال حفیدزاده، که علاوه بر اینکه دارای املاک و ابواب جمعی در خاک عراق میباشند، جنبۀ ارشاد و شیخوخیت داشته، تعداد زیادی مرید در ایران، عراق و سوریه دارند. نامبردگان به استثنای شیخ عثمان که در قطعه زمین شخصی در آبادی دورود ساکن میباشد، سایر پناهندگان منطقه که از طرفداران و وابستگان سه نفر فوقالذکر میباشند، در قراء نوار مرزی مریوان و اورامان اسکان داده شدهاند».
این سند به خوبی جایگاه روستای دورود در سروآباد را به عنوان یکی از مراکز ارشادی نقشبندیان هورامان در نزد حاکمان پهلوی نشان میدهد.
اطلاعات بیشتر و متن بازنویسیشدۀ سند در: اینجا | منبع: مرکز بررسی اسناد تاریخی
@NoonCademy | نونکادمی
مطالعات نقشبندیهپژوهی [١٢]
نقشبندیه از گستردهترین طریقتهای جهان اسلام است و مشایخ آنان همواره با یکدیگر در ارتباط بودهاند. از آن جمله میتوان به ارتباطات نقشبندیۀ تالش در نواحی خزری ایران با مشایخ هورامان و تأثیرپذیری آشکار آنان از فرهنگ و اسلام کردی نام برد.
در این میان برخی از نقشبندیۀ تالش، گر چه با مشایخ و مدارس و مراکز هورامان و کردستان ارتباط علمی کمتری داشتهاند، اما در برخی رویکردها با آنان همسو بودهاند. از آن جمله میتوان به شیخ محمدسعید نقشبندی عنبرانی (١٢٨٨ـ١٣٦٩ هجری) نام برد که در استانبولِ دورۀ عثمانیان، حرمین شریفین و قاهره تحصیل کرد و پس از بازگشت به سرزمین مادری، به جهانگردی با تمرکز بر شهرهای تاریخی نقشبندیان پرداخت و گویا مبارزات مسلحانه نیز داشته است.
لطفاً در صورتی که از مبارزات مسلحانۀ ایشان اطلاعی دارید، بنده را نیز در جریان آگاهیهای خود قرار دهید. صمیمانه سپاسگزارم!
@NoonCademy | نونکادمی
توسعۀ فردی [٣]
یادداشت در وبسایت نونکادمی: ضرورت دوری از دوستان ناامید
پدرم میگوید سه چیز، انسان ـ به ویژه مردان ـ را پیر میکند: نداری، همسر بدخُلق و همسایۀ بدعُنُق. با این حال، به نظرم باید دوست ناامید را به این لیست کوتاه نیز اضافه کرد و تأثیر آن را گاه عمیقتر از آن سه دانست!
تاکنونِ زیستنهایم، در زندگی کمتر چیزی به ارزشمندی امید دیدهام. سرمایهای نفیس و گرانبها که باید برای به دست آوردن و نیز نگهداری آن، بارها جنگید. دزدان این دارایی نیز کم نیستند و در این میان، دوستان ناامید، به دلیل ارتباط نزدیکی که با آدمی دارند، تأثیر به مراتب بیشتری بر او و امیدهایش میگذارند.
امروز پس از آنکه از تعمیرگاه تماس گرفتند تا به دنبال دوچرخه بروم، در حالوهوای غروبگاهی شهر، دور کوچکی زدم و در برگشت، سری به یکی از دوستان ـ که گاه در مغازۀ پدرش مینشیند ـ زدم. سر زدنی کوتاه و معمولی و از سرِ احوالپرسی، که البته به گزارش دادنِ شرایط گذران زندگی هم رسید.
طعم سخنان گزارشگونۀ این دوستم چنان شور و تلخ و ناامیدیافکنانه بود که چندان تحمل نکردم و زودتر از معمولِ نشستنهایم پیش او، به منزل بازگشتم. مهم است بدانیم که مجبور نیستیم به سخنانی گوش دهیم که همچون سم میمانند و درون آدمی را سوراخ میکنند و امید زندگی را از او میگیرند!
آنچه به نظرِ من میرسد، آن است که ذهن آدمی همچون یک سیستم پردازشگرِ مبتنی بر ورودیهاست. در مهندسی کنترل میآموختیم که چگونه با مدیریت ورودیها و بازخورد گرفتن از خروجیها و در نظر گرفتن اغتشاشات، تابع سیستم را محاسبه کرده و به این ترتیب، آن را کنترل کنیم. این مسأله را میتوان به ذهن آدمی نیز تعمیم داد و از آنجا که عملکرد مغز و ذهن، در عملْ ساختار زندگی ما را شکل میدهد، نوعاً مدیریت کردن ورودیهای ذهن، به بهبود زندگی ما میانجامد. در این راه نباید کوتاهی کرد و باید عمدۀ آنچه را باعث کاهش عملکرد مغز میشود، حذف کرد. این حذف کردن، خود عملی کنترلی و فیلترکننده است و میتوان آن را بر روی انواع منابع ورودی مغز اعمال کرد: کتابهایی که میخوانیم، شبکههای اجتماعی که عضو هستیم، کانالهای تلویزیونی که نگاه میکنیم، رشتهای که در آن تحصیل میکنیم، دوستان و همکاران و نزدیکانی که داریم و از این قبیل موارد.
در این میان، ارتباطات به دلیل تأثیر فزایندهتری که در شکلدهی رفتار ما ـ همچون بخش قابل توجهی از خروجی مغز ما ـ دارند، مهمتر هستند و به همین دلیل، به نظر میرسد یکی از مهمترین مهارتهایی که ما باید در زندگیِ پر از ناامیدیها و استرسهای گوناگونِ امروزین داشته باشیم و آن را مرتباً پرورش دهیم، مهارت بازکاوی ارتباطات و تعدیل آنهاست. در این راه باید جدی و کمی بیرحم باشیم و با کمترین ملاحظه، هر آن رابطهای را که باعث کاهش عملکردمان به ویژه در حوزۀ انگیزه و امید میشود، قطع کرده و از آن دوری کنیم.
نتیجه: تا جایی که میتوانیم از دوستان ناامید خود دور شویم!
@NoonCademy | نونکادمی
مطالعات نقشبندیهپژوهی [١٠]
یکی از وجوه شایان توجه حضور نقشبندیان در جامعۀ کردستان، تأثیر آنان بر فرهنگ و ادبیات کردی و شاعران کرد است. بسیاری از شاعران کرد، متأثر از مشایخ نقشبندی و فعالیتهای آنان، به سرایش اشعار آیینی، تحمیدی و مرثیهای پرداختهاند. قانع، شاعر برجستۀ معاصر مریوانی، از جملۀ شاعران پرآوازۀ کرد است که از نقشبندیان تأثیر پذیرفته و دربارۀ آنان اشعاری سروده است.
فایل صوتی حاضر، بازخوانی شعری از او به هنگام بازدید از خانقاه و مدرسۀ روستای بیاره است که در آن به زیبایی به توصیف این مرکز علمی نقشبندیان پردخته است.
منبع فایل: کانال «مێژووی ناوچهی دیواندهره»
@NoonCademy | نونکادمی
تجربههای دانشجویی [١٨]
بنمایهها: پژوهش | مهارتهای دانشگاهی
دانشجویان برای داشتن یک تجربۀ موفقیتآمیز در زندگی دانشجویی خود، به مهارتهایی چند نیاز دارند. فراگیری مهارتهای پژوهش و یادگیری زبان، از جمله مهمترینِ این موارد و بعضاً چالشبرانگیزترینِ آنها هستند.
با آنکه راههای مختلفی برای یادگیری مهارتهای پژوهش و فراگیری زبان وجود دارد و در این باره منابع، شیوهها و راهحلهای مختلفی ارایه شده است، به نظر میرسد یکی از روشهای بهینه برای آموختن این دو مورد، تلفیق راههای یادگیری آنهاست. در این خصوص، مشخصاً میتوان به دو روش کابردی اشاره کرد:
نخست آنکه منابع یادگیری مهارتهای پژوهش، به زبان اصلی آنها مطالعه و خوانده شوند. در این صورت، هم با منابع به صورت مستقیم ارتباط برقرار میشود، هم مفاهیم پژوهشی به شکل مناسبتری دریافت میشوند و هم آنکه، مهارتهای لغتدانی، خواندن و به صورت ضمنیْ گفتاریِ زبان نیز، تقویت میشوند.
دیگر آنکه از برخی منابع آموزشی و متنوع آنلاین به زبان اصلی، بهره گرفته شود. یکی از این منابع کارگشای آموزشی، ویدیوهایی هستند که به وسیلۀ الزویر تهیه شده و در اختیار پژوهشگران قرار گرفتهاند. کانال تلگرامی الزویرِ ایران، این ویدیوها را ـ که انواع مهارتها و تکنیکهای پژوهشی را آموزش میدهند و ابزارها و کاربرد آنها را به علاقهمندان میآموزند ـ به زبان فارسی معرفی کرده و لینک تماشای آنها را در اختیار کاربران قرار میدهد.
برای پیوستن به این کانال و استفاده از آن، میتوانید بر روی این لینک کلیک کنید.
پینوشت: این روشها پیشنهاد شخصی من و به نظرم، نوعاً کارساز هستند!
یادداشت را میتوانید در اینجا از بلاگ نسیمُگرام نیز بخوانید!
@nassimogram | نسیمُگرام
کارگاهها و رویدادهای مفید [۶]
بالا بردن شانس پذیرش با بورس در رشتههای علوم انسانی | چهارشنبه، ٢٠ مرداد | ساعت ۱۱ تا ۱۳ و ۱۴ تا ۱۶
امروزه ارتباطات، تعاملات و تبادلات بینالمللی آکادمیک امر ناگزیری است. دانشجویان ما در بهرهمندی از این فرصت با دو مشکل مواجه هستند: یکی مشکلات اقتصادی و دیگری نداشتن تصویری روشن و واقعبینانه از اسبابی که باید به آن مجهز باشند و راهکارهایی که باید در پیش گیرند.
در این کارگاه تلاش میشود بر اساس تجربیات میدانی دانشپژوهان بینالمللی علوم انسانی، چشماندازی روشن و واقعبینانه در خصوص امکان ادامۀ تحصیل با شرایط بورس و سپس راهکارهای اجرایی و عملی برای حداکثری کردن شانس پذیرش با بورس در رشتههای انسانی ارایه شود.
اطلاعات بیشتر در: اینجا
@nassimogram | نسیمُگرام
پژوهشهای من [۳]
پروپوزال رسالۀ دکتریام با عنوان «نقش طریقت نقشبندیه در اوضاع علمی و فرهنگی کردستان»
پینوشت: ویژگی پژوهش، سیال بودن آن است. طبیعی است که احتمالاً در مسیر پژوهشهای رسالۀ دکتری، فرضیهها، جوانبی از مسأله، رویکردها و حتی روش تحقیق تغییر کنند. بنابراین فایل حاضر، متن نهایی طرح رساله نیست و ممکن است در ادامه با تغییراتی روبهرو شود.
@nassimogram | نسیمُگرام
پارهیادداشتها [١٠]
بنمایهها: شرححال | زندگی دانشجویی
مدتی است کمتر مینویسم. کمحرفتر هم شدهام. به علاوه، احساس میکنم اکنون متواضعتر از گذشته هستم. میلم به صلح و آرامش بیشتر شده و در گفتوگوها از مشاجره دوری میکنم. به ویژه زمانی که احساس میکنم طرف گفتوگویم موقعیت من را درک نمیکند. معمولاً در این حالت ساکت میشوم و گفتوگوی بیفایده را ادامه نمیدهم. در این وقتهاست که بیش از گذشته به تنهایی خودم پی میبرم و اینکه دیگران نیز تنهایند و من نباید دربارۀ آنان به قضاوت بنشینم.
احتمالاً بخش قابل توجهی از این تغییرات و نمود احساسها، از آنجا ناشی میشود که پس از تجربۀ تحصیل در علوم سنتی اسلامی، مواجهه با حوزۀ مهندسی در یکی از فنی و تخصصیترین دانشگاههای ایران، تغییر زمینۀ مطالعاتی به علوم انسانی و تاریخ، گذراندن یک دهه از عمر خود در سه دانشگاه معتبر کشور و نهایتاً روی آوردن به رشد و توسعۀ فردی و کارآفرینی در قالب بنیانگذاری استارتاپ، اکنون و در آستانۀ سی سالگی، با این واقعیت روبهرو شدهام که چیزی نمیدانم!
حسوحال شگفتی است وقتی که پس از نزدیکی به وارد شدن در دهۀ چهارم زندگیات، دریابی که ممکن است تمام آن تلاشهای کردهات، بیراهههایی بیش نبوده باشند و تو در اکنونِ بودنِ خود، هنوز الفبای درست زندگی کردن را نیاموخته باشی!
فکر میکنم در چنین حال و حالتی، عقلانیترین رویکرد قابل پیش گرفتن، همین فروتنی و ساکت شدنها باشد. فرو رفتن در پیلۀ خویشتن به امید پروانه شدنی از جنس رهایی ...
@NoonCademy | نونکادمی
کارگاهها و رویدادهای مفید [۵]
آشنایی با مقالهنویسی در ژورنالهای بینالمللی علوم انسانی با تأکید بر مطالعات اسلامی | جمعه، ۱ مرداد ۱۴۰۰ | ساعت ۹ تا ۱۳
اطلاعات بیشتر در اینجا
@NoonCademy | نونکادمی
تجربههای دانشجویی [١٦]
بنمایهها: شرححال | شگفتیهای دانشگاه
یکی از مراحل پژوهش دانشگاهی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی، نگارش و به تصویب رساندن طرح تفصیلی پیشنهادی یا به اصطلاح پروپوزال است. با وجود آنکه در نظام تحصیلات تکمیلی دانشگاه، کلیت و هدف پروپوزال مشخص و یکسان است، اما چهارچوب نگارشی و ساختاری آن در دانشگاهها، دانشکدهها و بلکه گروهها با یکدیگر متفاوت است. طبیعتاً یکی از راههای آشنایی با ذوق، گرایش و رویکرد اعضای هیأت علمی یک گروه در چگونگی نگرش به پروپوزالهای آن رشته و گرایش، بررسی پروپوزالهایی است که پیشتر به تصویب رسیدهاند.
از آنجا که این روش، یکی از راهگشاترین شیوههای دست یافتن به روند اعضای هیأت علمی گروه است، من نیز در این راستا از دو تن از دانشجویان خواستم تا پروپوزالِ تصویبشدۀ خود را به منظور آشنایی با چهارچوب، ساختار و روال پروپوزالهای تصویبشدۀ گروه در اختیارم بگذارند. قاعدتاً موضوع و روش تحقیق پروپوزال آنان، با مسألۀ پژوهش من بسیار متفاوت بود. اما با این حال، و به رغم آشنایی آنان با روحیات من و مسألۀ رسالهام، از در اختیار گذاشتن پروپوزال خود به من ـ حتی به صورت امانت چند ساعته یا چند روزه ـ خودداری کردند!
حقیقتاً در بازشناخت چرایی چنین عملی ماندهام! به اشتراک گذاشتن پروپوزال، نهتنها به ضرر دانشجو نیست، بلکه دستکم از این جهت که باعث میشود موضوع رسالۀ دکتری یا پایاننامۀ کارشناسی او شناخته شود و در نتیجه پیش از به ثمر رسیدن پژوهش او، دیگران به سمت آن نروند، بسیار فایدهبخش است. بماند که اکنون و مطابق قانون جاری، علاوه بر متن پایاننامهها و رسالهها پس از گذشت دو سال، پیشنهادهها نیز باید در سامانۀ ایرانداک ثبت و در نتیجه در اختیار عموم پژوهشگران قرار بگیرند.
پینوشت ١: لطفاً تنگنظر نباشیم. فضای پژوهش آکادمیک امروز، دنیای بهاشتراکگذاریهاست، و نه محدود شدنها.
پینوشت ٢: پس از تصویب پروپوزال خود با عنوان «نقش طریقت نقشبندیه در اوضاع علمی و فرهنگی کردستان»، فایل آن را به منظور استفاده یا دستکم اطلاع دوستان و مخاطبان در این کانال قرار میدهم، ان شاء الله.
@NoonCademy | نونکادمی
کانالها و سایتهای مفید [۵]
کتابخانۀ دیجیتالی قطر، مجموعهای کامل و در حال رشد از بایگانی و اسناد مرتبط با تاریخ و فرهنگ خلیج فارس و مناطق دیگر خاورمیانه است که برای اولین بار به صورت آنلاین در دسترس عموم قرار گرفته است.
در حال حاضر تعداد تصاویر بارگزاریشده در این کتابخانه ۲ میلیون عدد است!
برای دسترسی به این کتابخانه با اسناد قابل توجه آن، به این لینک مراجعه کنید.
@NoonCademy | نونکادمی
استارتاپ میمکادمی [٤]
نزدیک است که چشمانم از حدقه بیرون بزنند! تمام دیشب را بیدار بودهام و از زمانی که نیمهشب از مزرعۀ آیشاوا در سروآباد برگشتهام، پیوسته مشغول ویرایش و بارگذاری یادداشتها و محتواهای متنی در وبسایت میمکادمی بودهام. از آنجا که در ابتدای هفتۀ بعد سفری به تهران در پیش دارم، ناگزیر بودم تا بخشی از کارهای محتوایی را به منظور جبران پارهای عقبافتادگیها با سرعت بیشتری به پیش ببرم.
مدتی است به دلایلی که همیشه در زندگی دانشجویان پیدا میشوند، دربارۀ گامهای برداشتهشده در راه بنیانگذاری استارتاپ میمکادمی ننوشتهام. آنچه در این مدت انجام داده و به پیش بردهام، اجمالاً به قرار زیر است:
واحدهای فناورِ پذیرفتهشده در مراکز رشد، باید در مرحلۀ پیشرشد شرکت خود را به ثبت برسانند. من نیز چند هفتهای است که فرآیند ثبت شرکت را آغاز کردهام، اما متأسفانه هنوز به نتیجه نرسیده است. در آخرین اقدام، میانۀ ثبت مراحل لازم به شیوۀ اینترنتی، سامانۀ ثبت شرکتها از دسترس خارج شد و به رغم گذشت چند روز، هنوز درست نشده است. ظاهراً جز در پیش گرفتن صبر ایوبی، چارۀ دیگری نیست!
از آنجا که فعالیت و هدف اصلی تعیینشدۀ میمکادمی در مرحلۀ پیشرشد، راهاندازی وبسایت و انتشار محتواهای متنیِ راهنماگونۀ تجربهمحور است، در تلاش بودم تا یکی از دوستان توانمند خود را به عنوان مدیر تولید محتوا استخدام و به تیم اضافه کنم. به رغم قول مساعد اولیه، نهایتاً این دوستم نتوانست به هیأت تحریریۀ میمکادمی بپیوندد. این در حالی بود که من نزدیک به سه هفته، فعالیت تولید محتوا را به امید پیوستن او به تیم متوقف کرده بودم.
پس از آن در پی جذب یکی دیگر از دوستانم برآمدم که او نیز دستی به قلم دارد و فکر میکردم علاقهمند باشد. با این حال، او نیز به میمکادمی نپیوست و به این ترتیب وقتی خود را تنها و در عین حال منابع سرمایهای جذبشدهام را اندک دیدم، در نهایت تصمیم گرفتم با وجود درگیریهای رسالۀ دکتری، خودم تولید محتوای میمکادمی را انجام دهم.
این را هم بگویم که به دوستانی چند سپرده بودم تا دربارۀ تجارب کاری، علمی و دانشجویی خود بنویسند و برای میمکادمی ارسال کنند. با این حال، تاکنون جز دو یادداشت از دو هماتاقی سابقم در دانشگاه صنعت نفت، چیزی دریافت نکردهام!
دیگر آنکه، چون منابع لازم برای هزینۀ کدنویسی وبسایت را در اختیار نداشتم، ناگزیر از بستر وردپرس استفاده کردم. جز پشتیبانیهای موردی فنی که بر عهدۀ یکی از نیروهای شتابدهندۀ ژرفاست، بقیۀ امور لازم وردپرسی نیز بر عهدۀ خودم است و این در ابتدا بر سختی کار افزوده بود. این مدت در حال یادگیری کار با آن بودهام و تاکنون مهارت اولیۀ لازم را به دست آوردهام و احتمالاً از این به بعد بتوانم رأساً سایر وبسایتهای لازم خود و دیگر استارتاپها را راهاندازی کنم، و این البته از فایدههای بنیانگذار بودن و بر عهده گرفتن حجم عمدۀ کارهاست که از سر توفیق اجباری، چنین مهارتی از مجموعۀ دانستنیهای بهروز و ضروری دنیای آیتی را تا حدودی یاد گرفتهام!
با کار کردن در بستر وردپرس، تاکنون توانستهام مگامنوی وبسایت و بخشهای اولیۀ صفحۀ اصلی را با شخصیسازی استایلها، طراحی کنم. برای هر کدام از بخشهای دستهای یادداشتها نیز، سه محتوا را در نظر گرفتهام و تاکنون نیمی از محتواها را تهیه، ویرایش و بارگذاری کردهام. نیز با توجه به آنکه هنوز امور مارکتینگ و رپورتاژ و تبلیغپذیری را آغاز نکردهام، بنر تبلیغاتی کسبوکار دانشجویی دیگرم ـ هورامانهانی ـ را در آفترپست یادداشتها قرار دادهام.
در نهایت آنکه، افزونۀ پست مهمان را نصب و راهاندازی کردهام تا اگر کسی مایل به انتشار یادداشتهای تجربهمحور خود در زمینۀ انواع چالشها و مسایل زندگی دانشجویی بود، بتواند به صورت مستقیم آنها را بارگذاری کند. این یادداشتها پس از ارزیابی و در صورت تأیید، با اعمال ویرایشهای به سبک میمکادمی، در وبسایت به نام نویسنده منتشر میشوند.
میمکادمی | موفقیت در زندگی دانشجویی
@NoonCademy | نونکادمی
نقد پژوهشهای من [١]
زمانی که در دانشگاه شهید بهشتیْ دانشجوی کارشناسی ارشد و دبیر انجمن علمی ـ دانشجویی الهیات بودم، در معاونت فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی دانشگاهْ طرحی دنبال میشد که در صورت اجرایی شدن نهایی آن، احتمالاً به نتایج خوبی منجر میشد.
بر اساس آن طرح ناتمام، اعضای انجمنها میتوانستند با همکاری استادان خود، هستههای نخبگانی تشکیل داده و از پارهای حمایتها بهرهمند شوند. من نیز که به تازگی وارد رشتۀ تاریخ و تمدن ملل اسلامی شده و دارای بنمایههایی از شوق و شور معمول دانشجویی و عطش کارِ جدید بودم، فرصت را غنیمت شمرده و سعی کردم هستۀ نخبگانی تصحیح نسخ خطی تمدن اسلامی را تشکیل دهم.
به این منظور و در اولین گام، سعی کردم سراغ نسخهای کردی بروم و از خلال جستوجوهای اولیهام بود که به نسخۀ خطی سفرنامۀ مکه از ملک الکلام مجدی کردستانی در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی دست یافتم. آن وقتها نه با ملک الکلام مجدی آشنا بودم و نه میدانستم که اثر او قبلاً به چاپ رسیده است. بنابراین از روی علاقهای که داشتم و بر اساس نامی که در پایان نسخه آمده بود، به تصحیح آن پرداختم و بر پایۀ مطالعۀ متن و برداشتهایی که از آن کردم، در مقدمهای بر آن، به معرفی نویسنده پرداختم. بعداً در جستوجوهایم دربارۀ سفرنامهنویسی در میان کردها، به نام ملک الکلام مجدی برخورده و آن دو سفرنامه را یکی دیدم.
با این حال، به دلیل تغییر ساختاری معاونت دانشگاه و در نتیجه ناتمام ماندن طرح هستۀ نخبگانی، در عملْ انجام مطلوب پژوهش پایان نیافت و بنده نیز به دلیل پارهای مشغلههای معمول دانشجویی، نتوانستم آن گونه که بایستۀ پژوهشی تصحیحی است، برای سفرنامه وقت بگذارم و در نتیجه دچار اشتباههایی در چاپ آن شدم که برجستهترین آنها، سه مورد زیر هستند:
١. واژۀ کُرد در جلد کتاب به صورت «کورد» ثبت شده است. این شیوۀ نگارش بر اساس سلیقۀ ناشر بود و نه خواست من. شیوهای از نگارش که در متون فارسی معمول نیست، قدمتی تنها چند ساله آن هم غالباً در فضای مجازی دارد و نیز برآمدۀ دیدگاه ناسیونالیستی به واژگانِ دارای بار معنایی ملی و قومی است و در نتیجه، علمی به حساب نمیآید.
٢. در جلد کتاب و سراسر اثر، محمود بن عبدالکریم خان سقزی و ملک الکلام مجدی را یکی دانستهام. این در حالی است که محمود بن عبدالکریم خان، ظاهراً تنها کاتب اثر است و نه بیشتر.
٣. در پایان اثر، قصیدهای در مدح امام رضا آمده است و من آن را به اشتباه، احتمالاً از ملک الکلام مجدی دانستهام. این در حالی است که آن قصیده، از آنِ مولانا خالد شهروزی است و افزودۀ کاتب به نسخه همچون یک مجموعه است.
به این ترتیب، ضمن اذعان به ارتکاب این اشتباههای اساسی، از مجموعۀ دوستان خود و خوانندگان آن اثر پوزش میطلبم و از یاران خوبم، جنابان محمد عبدلی از مهاباد در آذربایجان غربی و شاهین داداشی از تالش در گیلان، به خاطر تذکر پارهای اشتباههای آن اثر، صمیمانه سپاسگزاری میکنم.
@NoonCademy | نونکادمی
شرححال [٣]
بنمایهها: تجارب دانشجویی | فلسفۀ زیستن
برای چندمین بار در تجربۀ زیستهام، احساس ناخوش شکست بر دوشم سنگینی میکند. با وجود آنکه این شکست، حاصل یک دورۀ کوتاه و درگیری سه روزه با مسأله است، اما به جهت تأثیرگذاری نوعیِ آن بر روند زندگی آیندهام، پژواک خاصی در درونم داشته و از این جهت مرا در مواجههای دگرباره با اندوه قرار داده است. اندوهی که برایم آشناست و البته که دردناک!
آنچه اکنون دربارۀ آن اندیشه میکنم، یکی ناپایانی شکستهای ما و دیگری زمان آنهاست، که هر دو بر دردناکی آنها میافزاید. گویا شکستها در زندگیهای ما پایانی ندارند و ناگزیر باید همواره در انتظار رویارویی با آنها باشیم، اگر چه حتی در بستر مرگ باشد! دیگر آنکه، گاه شکستها در چنان زمان نامناسبی روی میدهند که دردناکی حاصل از آنها را چندین برابر میکند. آنچه برای من روی داده، درست پس از زمانی بود که به استاد راهنمایم اطلاع داده بودم که از این به بعد بر روی پژوهش رسالۀ دکتری متمرکز خواهم شد، به دوستان این نوید و امید را داده بودم که استارتاپ جدید را با نیرویی متفاوت بنیانگذاری خواهم کرد و نزدیکان را از مساعد بودن احوالِ پس از سختیهایی چند و یُسرِ پس از عُسر، امیدوار کرده بودم. حال من ماندهام و برخاستنی از نو، که در نوع خود به امید و انگیزه و نیروی بسیاری نیازمند است.
احتمالاً همۀ ما کموبیش چنین تجربههایی را زیستهایم. به نظرم آنچه در این موقعیتها میتواند نوعاً تسلیبخش خاطرهای اندوهبار باشد، توجه به این حقیقت است که شکستها بهسان تجارب زیسته، دستکم دربردارندۀ دو فایدۀ بینظیرند. نخست آنکه ما را در مواجهه با رویدادها، چالشها و سختیهای دیگر در زندگی قویتر خواهند کرد، و دیگر آنکه از آنها نکاتی میآموزیم که نه در جایی میتوانیم بخوانیم و نه کسی آنها را به ما میگوید؛ چرا که این نکات نوعاً از طریق آموزش معمولی انتقالپذیر نیستند و جز از طریق زیستن، به دست نمیآیند!
بنابراین به نظر میرسد آنچه پس از تجربۀ شکست باید زیستن کرد، مرور آن به منظور یادگیری از آن است. بهتر است این تلاش را در زندگیامان تجربه کنیم. سخت است، اما به نظر همواره میارزد!
@NoonCademy | نونکادمی
پیوست مطالعات نقشبندیهپژوهی [١٤]
نکتهای که در متن سند صورتجلسۀ استانداری کردستان جلب نظر میکند، توجه خاص مسئولان وقت به نقشبندیان، به ویژه شیخ محمدعثمان سراجالدین نقشبندی است. مطابق متن سند، آنان او را پناهندهای عراقیْ «دارای املاک و ابواب جمعی در عراق»، شخصیتی با ابعادِ «ارشاد و شیخوخیت» و کسی که «تعداد زیادی مرید در ایران، عراق و سوریه» دارد، معرفی کردهاند. از فحوای سند چنان برمیآید که مسئولان در سه سال منتهی به تاریخ نگارش صورتجلسه، به او و شیخ محمد بهاءالدین حسامی و شیخ جلال حفیدزاده «مستمری معینه» پرداخت کردهاند. آنان همچنین به این مسأله اذعان کردهاند که او در ملک شخصی خود در روستای دورود ـ که یکی از مراکز مهم فعالیت نقشبندیان معاصر هورامان به شمار میرود ـ اسکان داشته و از این جهت هزینهای بر حاکمیت تحمیل نکرده است.
در مجموع با توجه به این و این سند، به خوبی روشن میشود که شیخ محمدعثمان سراجالدین نقشبندی، به عنوان پناهندهای ایرانیالاصلِ آمده از عراق، مورد حمایت پهلویان قرار گرفته و این مسأله به صراحت در اسناد ساواک منعکس شده است. دلیل این حمایتها از او در فحوای اسناد نیز منعکس شده است؛ یکی آنکه وی شخصیتی متنفذ، تأثیرگذار و دارای مرید و منسوبانی چند در کشورهای همسایه بوده و در نتیجه حاکمیت از این طریق میتوانسته به نوعی بر گروههای حامی او در کشورهای همجوار تأثیر بگذارد، و دیگری آنکه این پناهندگی در راستای سیاستهای کلی حاکمیت برای پناهندگی دادن به مبارزان و مخالفان کشور همسایۀ خصم، یعنی عراق صورت گرفته است.
این دو سند نوعاً بیانگر نگرش مسئولان وقت ایرانی به یکی از شاخصترین پناهندگان خود است و اطلاعاتی از چگونگی تعامل با او و همکاریهایی که میان آنان صورت گرفته است، نمیدهند. برای روشن شدن ابعاد دیگری از این مسأله، مشخصاً اسناد دیگری مورد نیاز هستند که دسترسی به آنها، احتمالاً مستلزم پارهای ارتباطات و جستوجوهایی است که در شرایط فعلی، دستکم به دلیل عدم اقامت در تهران، هنوز برای نگارنده فراهم نشده است.
@NoonCademy | نونکادمی
مطالعات نقشبندیهپژوهی [١٣]
از جمله مشکلات پژوهش در ایران، عدم امکان دسترسی به همۀ اسناد دورههای پیشین به دلیل طبقهبندی بودن آنان به لحاظ امنیتی است. این مسأله باعث کاهش کیفیت پژوهش بر اساس میزان استناد به منابع معتبر میشود.
با این حال برخی از اسناد ساواک در اختیار پژوهشگران قرار گرفتهاند. از جملۀ این موارد میتوان به سند محرمانهای اشاره کرد که دربارۀ برگزاری مجلس ترحیم به مناسبت درگذشت آیةالله بروجردی در کردستان است.
در این سند از شیخ محمدعثمان سراجالدین نقشبندی به عنوان «پناهندۀ عراقی مقیم ایران» نام برده شده است. دلالت ضمنی این عبارت آن است که مرحوم شیخ محمدعثمان نقشبندی، دستکم به عنوان یک پناهنده، در حمایت حاکمیت وقت قرار داشته است.
اطلاعات بیشتر و متن بازنویسیشدۀ سند در: اینجا | منبع: مرکز بررسی اسناد تاریخی
@NoonCademy | نونکادمی
مطالعات نقشبندیهپژوهی [١١]
این تصویر، سند فوق محرمانهای از ساواک در سال ١٣٣٨ خورشیدی دربارۀ ـ به قول سند ـ «شیخ زاهد علائی نقشبندی» است که در واقع از وضعیت برخی شهرها و گروههای عراق در پیوند با مرزهای غربی ایران گزارش میدهد.
متن سند را زمانی میتوان درک کرد که بدانیم شیخ زاهد، فرزند شیخ محمد علاءالدین نقشبندی و برادر شیخ محمدعثمان سراجالدین دوم، پس از کودتای مشهور به ١٤ ژوئیۀ عراق، در سال ١٣٤٥ به ایران پناهنده و در روستای دورود مستقر شد. او تا سال ١٣٥٠ ماهیانه کمکهزینه دریافت میکرد و در سال ١٣٥٧ نیز، به عنوان رئیس انجمن مریوان انتخاب شده بود.
این سند نشان میدهد که در آن دوره، اتفاقات کشورهای همسایه به خوبی رصد و افراد سرشناس نیز شناسایی میشده و بعضاً مورد حمایت قرار میگرفتهاند.
اطلاعات بیشتر و متن بازنویسیشدۀ سند در: اینجا | منبع: مرکز بررسی اسناد تاریخی
@NoonCademy | نونکادمی
مطالعات جهان اسلام [۶]
«صوفیان و ضدِّ صوفیان» عنوان کتابی تحقیقی از الیزابت سریه است. این عنوان نوعاً و به خوبی بیانگر وضعیت صوفیان است که همواره در طول تاریخ با مخالفانی مواجه بودهاند. با این حال، نکتۀ جالب توجه در جریان نقد صوفیان آن است که بخش قابل توجهی از نقدها از جانب برخی دیگر از صوفیان بوده است. در عین حال همواره جریانهای متشرع و ظاهرگرا بر اهل تصوف خرده گرفتهاند.
این کلیپ کوتاه، نمودی از نقد ظاهرگرایان متمایل به جریانهای سلفگرا بر صوفیان معاصر است که عمدتاً ناظر بر همکاری آنان با اهل قدرت است.
منبع: کانال «مطالعات تخصصی عربستان»
@NoonCademy | نونکادمی
پیوست استارتاپ میمکادمی [٣]
موضوعات هدف برای تولید محتوا در وبگاه جامع استارتاپ میمکادمی:
١. سبک زندگی: خوابگاه (زندگی خوابگاهی؛ معاشرت با هماتاقی و همخانهای؛ دوستیابی)؛ سلامتی (سلامتی بانوان؛ روانشناسی؛ تغذیه)؛ رابطه و ازدواج دانشجویی؛ سفر و گردشگری (کافه، دانشگاه و شهرگردی؛ گردش و طبیعتگردی؛ پیادهروی و کوهنوردی)؛ سرگرمی (مطالعه/ کتاب؛ فیلم و سریال؛ بازی؛ ورزش)
٢. توسعۀ فردی: استعدادیابی؛ مدیریت ترس؛ انگیزه؛ مدیریت زمان؛ برنامهریزی؛ عادات مفید زندگی؛ عزت نفس و اعتماد به نفس؛ بهرهوری؛ مهارتهای ارتباطی (فن بیان؛ ارایۀ مطلب؛ هوش هیجانی؛ آداب معاشرت؛ مهارتهای کلامی)
٣. دانشگاه: ورود به دانشگاه (انتخاب رشته و گرایش؛ انتخاب شهر و دانشگاه)؛ آییننامههای تحصیلی؛ وام دانشجویی؛ تحصیل در خارج از کشور (کمکهزینه؛ ترجمه و آزادسازی مدارک؛ تماس با استادان؛ توصیهنامۀ علمی؛ فرهنگ مهاجرت)؛ فرصت مطالعاتی و پستداک؛ زبان (یادگیری؛ آزمونها)؛ مهارتهای پژوهشی (روش تحقیق؛ مقالهنویسی؛ نگارش پایاننامه و رساله؛ ویرایش؛ ترجمه؛ پروژههای کلاسی)؛ رویدادها و فعالیتهای دانشجویی (اردوهای علمی و تفریحی؛ انجمنها و کانونها؛ المپیادها و مسابقات دانشجویی؛ نشستها و سخنرانیها؛ جشنوارهها و همایشها)؛ بنیاد ملی نخبگان؛ سربازی، امریه، کسری و پروژه
٤. کسبوکار: کار دانشجویی (مصاحبه؛ رزومه)؛ استارتاپ و کارآفرینی؛ مدیریت و رهبری؛ بازاریابی و فروش؛ مسیر شغلی؛ سواد دیجیتال (سئو؛ تولید محتوا؛ استراتژی محتوا)؛ دیجیتال مارکتینگ
٥. تجربهنگاری: به انتخاب کاربران
@NoonCademy | نونکادمی