-
یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد یاد من باشد تنها هستم ماه، بالای سر #تنهایی است... #سهراب_سپهری افسانه کامکار
می ریزد خورشید
روی سقفِ سپهر
از دور یاکریمی،
قصه ی عشق را پُر تکرار می خواند
صدای هوهوی باد
لابلای درختِ خشک می پیچد
موسیقی دلدادگی
روی ذرّاتِ معلقِ آفتاب می تابد
دوباره قصه ی امروز
به دستِ قاصدک می رقصد
دوباره دلی تنها
در گهواره ی دوّار می گرید
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
بیدار شو ،،،
ای روشنی بخشِ سپیده
به دیدارم بیا ،،،
ای مرغ آمینِ زمانه
بپوشان بر تنم خلعت فیروزه ای را
بیا ای آفتابِ محفل من
بتابان بر دلِ تاریکِ کلبه ی من
تا یک دمی از لطف تو
با شراب ِمستیت
سینه ی دلخسته ام مجنونی شود
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
شب شد
دامن ماه روی تاریکی باز شد
غم عشقی روی برکه ی رویا پهن شد
قصه ی شوقش ،
رودِ جاری درون کوهسارِ اندیشه شد
شقایق های عاشق
میان گیتی دوّار شکل
به یادش رقص عیش کردند
دشت و بیشه،
به صد حیله برایش
گندمزارِ عشقْ خرمن کردند
نیمه شب مهتاب تابید و
من از بال پرواز
میان کوچه ی خیسِ بارانِ دل پریدم
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
عشق،
اگر دلی را به ساحل می بَرَد
چون گل پر پر
سرْ در گریبان می شود
در حصار تنگ سینه ،
عشق و عقل اگر همدل شود
موج عاشق شعله اش شیدا شود
چاهِ یوسفِ هم
افسانه وار،
حریم ِ یار
دلسپرده می شود
بی محابا دست از خود می کشد
تار و پود دلبر جانان می شود
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
هَله خیزید
که تا مست و خوشی دست زنیم
وین خیالِ غَم و غَم را
همه در گور کنیم
هَله من مطربِ عشقم
دگران مطرب زَر
دَفِ من دفترِ عشق و
دَفِ ایشانْ دَفِ تَر
#حضرت_عشق_مولانااااا
🍁🍁🍁
#درود_یاراااان_رادمنش
#عشق_سرریز_صبحتان
عصر که می شود
دل پر از بهانه می شود
سرگردان،
حوصله ی خیال را
روی شانه ی امید می کشاند
دم نوشی از باغ آرزو
سوار بر ساحل دل می کند
هوس عشق را
میان دستِ سرد
#هاٰ می کند
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
#عصرتون_دلچسب_و_گوارا
از آن #دور_دست_ها
در ویرانه ی دل
لشگری از غم غوغا می کند
خاطراتی رفته بر باد
#شیشه ی عمر را بَرْهَم می کند
گاه و بیگاه ،
اسرار زَهْر و شیرین را
در قمار عشق رسوا می کند
حالِ گردون را
با اشکِ سحرگاهان
پریشان و مشوّش می کند
گرچه آسیمه سر از تماشاگه یار
حادثه عشق رازیست که
خرابه ی دل را عمارت می کند
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
قاصد فرستم ای دوست
بر آستان دلستانت
در پرده با تو گویم
از عشق ِسایه سارت
شرحِ سینه ام سرگشته از فراقت
آفتابِ مهرت تابیده بر درونم
در طلبت ای ماهرخ ِمهر
جان دادن که سهل است
باید به اشتیاقت ،
هر روز،
تا معراج رفت و برگشت
خواهم تورا اگرچه
خواستنت ،
طوافِ هفتاد افلاک و اختران است
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
به هر کجا که بنگرم
به یاد تو ،طواف می کنم
به هر جهت
به قرب تو اقتدا و نیاز می کنم
به بزم تماشایی رُخت
به وقت صبح و شام دعا می کنم
به هر کهکشان و آسمان
به نام تو ستاره ای ، دنباله دار می کنم
به عشق عطر تو ،
تو را صنم ،صنم صدا می کنم
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
ساعت پنجره به وقتِ دلتنگی ، غم می زند
بر سر شیشه ،رقصِ دل آشوبی می زند
لابلای پاره های سرریز ابر
نام عشقی را بر سَر شیروانی فریاد می زند
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
بلدی شعر ببافی ،
غزلی مثل شاملو ،
روی تورِ احساس ،پروانه زنی
بلدی چند تکّه ابرِ مهر
در آسمانِ دلْ ، نقاشیِ رویا بکشی
بلدی شب های سرد،
قصه ی مجنون را شیرین خطاطی کنی
بلدی در رهن دلم ،
تندیس عشق ،
روی سر رشته البرز دلم حجّاری کنی ؟
بلدی در دل آفتاب ، رویا بزنی
نقش شیرین و فرهاد را بر دلم تاب زنی
بلدی شور کنی رقص زنی
در من اعجاز عشق کنی
همچون موسی نیل گشایی
هر چه حال خراب است غرق کنی ؟
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
سجاده ی #گریه ،
روی ریشه های خشکیده ی خاطرات
زیرِ آفتابِ #دل پهن بود
گاهی تلنگر یک کافه
یا #خنده ی دلبرانه ی یک خیابان
#جدایی و فاصله را کول می گرفت
گاهی ریزش یک خاطره
ییلاق ذهن را زیر رو می کرد
حریر دلتنگی را
با اندوهِ نظاره ی تصویری
تو را با بغض ، کیش و مات می کرد
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
آفتاب مینوازد
زمین آماده دلبری می شود
میماند
یک تو
یک من
ودیگر هیچ کس ...م.ن
#منوچهرافتخارزاده
🍁🍁🍁
#سلاااااام_صبحتون_مثل_گرمای_ #دلاویز_خورشید
سپیده سَرَک می کشد
آفتاب لب ِطارمی
موسیقی ِ عشق می زند
ماهیِ سرخِ حوض
پیِ روزیِ مهر ، رقص می کند
کبوتر چاهی
رویِ ایوانِ حوضْخانه
آهنگ شوق سر می دهد
چکّه ی آب ، از لبِ نیمه باز
نغمه ی سلامی بی توقف می دهد
#افسانه_کامکار
#سلامتان_باد_همرهاااااان
#چون_گل_شمعدانی_روی_حوض_کاشی
🍁🍁🍁
باز کن سیه چشمان پُر غمزه را
دامنِ پر گل زِ عطرِ بوستانت را
بگشای پلکِ جهان افروز را
نگاهِ شفا بخشِ کوی وصالت را
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
#حس و #حالِ ربوده
نبض به جای مانده تو
به محراب و خلوت می کشاند مرا
قلب بیتاب
به وسوسه ی گشودن پنجره
تمام تپش شیشه ایم را ،
سهم نگاهِ باغ تو کرده است
سبز خواهم شد پشت دیوار انتظار
#یکریز نقش تورا روی #باران خواهم کشید
حادثه ی نشسته بر قلب را
در پناهِ یاسِ آرزو آب خواهم داد
و هوای تازه ی قناری عاشق را
به وسعتِ قلبم فرو خواهم بُرد
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
صبح و سپیده
صدای آفتاب
روی دست خورشید
بوم نقاشی است
میان موج دریا و باغ شوق زندگی
کلاغی روی شاخه میگوید
باران درون ناودان می خواند
کرسی داغ از شوق می خندد
حال ما دور آتیش عشق گرم است
حال ما ، چلچله شاد روی دیوار است
حال ما ،تُنگ خواب ،روی برف بیداری است
حال ما خوب است
حال ما یک نگاه تازه از عشق است
حالمان مثل پروانه ی باغ بهشت است
#افسانه_کامکار
#می_خوانیم_تا_دوباره_حالمان_خوب_شود
🍁🍁🍁
@Navaye000del
#امانت داد ،
دلی را که از رسوا شدن می هراسید
سپرد قایق سینه اش را به رود
او که راه پارو زدن
به هر کس نمی داد
#دلبری کردن را
روی ربّنای عشقْ مست می خواست
#ذوق ، روی چشم خمارش شور رقصید
#آشنا باقلبِ بیتابش خوب چرخید
ناهید به مهرِ تابانِ خورشید رسید
بیدُخت روی آفتاب پَر کشید
#مسافر عیش
روی سکوت بی پناهی
خواستگاه ِخاکِ عطش شد
صنوبر ِدل #آشتی کرد با آوازِ عشق
شیشه ی نگاهِ دل،
#مهمان شد در مقصد عشق
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
آفتاب مینوازد
زمین آماده دلبری می شود
میماند
یک تو
یک من
ودیگر هیچ کس ...
#منوچهرافتخارزاده
🍁🍁🍁
فلکا ،
گله ای نیست از کشتیِ اقبالِ دهر
امّا تا کجا؟
تا کجا ،
گردباد سینه با عزلت درمان می شود ؟!
بازی سرد زمستان تا کی؟
این هبوط سختِ بی صعودی تا کی ؟
کوزه ی تهی از آب حیات تا کی ؟؟!!!
تا به کی؟
شمع وجود می چرخد در دست باد
حسرت و افسوس ،
بر دلِ بی‌فروغِ خاک جاری می شود ؟!
در کولاک ِ مصیبت
تار و پود ِ صبر مشکین رنگ شد
از طلسم غم
قبای آرزو چاک چاک و پاره شد
سرمه خواهم از جنس شفا
تا کِشَد گوشه ی دل خط ِ وفا
با شور مستی و عشق
قوت پرواز دهد
از قفسِ شکسته ام
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
#چتر_روزگارتون_شورمستی_و_مهر
"به حتم می‌دانی،
هنگام طلوع دلتنگی ،
با ترمه ی خیال تو،
آسمان را به رنگ نشاط می پوشانم.
زندگی را با قلم عشق به تصویر می‌کشم.
و گنجشک‌ها را سرودگر طبیعت می‌سازم.
آنگاه خورشید را در دست می‌گیرم،
و در سرزمین خرم خوشبختی،
پای به پای نگاهت قدم برمی‌دارم."
#افسانه_کامکار
«نسیم خیال»
#رنگ_احساستان_شوریدگی
☘☘☘
@Navaye000del
#جادوی شب
#دل در گروِ خورشید نهاد
چشم سیاهش تا به صبح
هیچ نخوابید و
بیقرار به انتظارِ تماشای فردا نشست
روز چو ققنوس بال گشود
نوبت خورشید شد و
تابش آفتاب دلاویز مهر
پرده شب خواب ماند
#دستش از خورشید جهانتاب کوتاه ماند
آسمان پر شتاب
پنجره ی افق روی جهان باز کرد
قصه ی امروز را
با یک دسته گلِ خنده ی مهر آغاز کرد
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
#قصه_ی_امروزتان_دسته_گل_های_مهر
بی تو خورشید دلش می گیرد
بی تو هرجا جهان غمگین است
دوست داشتنت
رسمِ دالانِ بلندِ عاشقی است
خواستنت ، پیراهنِ مستِ دلبری است
به هر جا می جویمت پنهان تورا
به هر کوی می یابمت حیران تورا
می نالد این سینه از درد فراقت
دردا ، ندارد طاقت این دوریت
بنمای خورشید چِهر
که دل ،
بیقرارِ چشمِ افسونْ ساز توست
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
صورت خورشید ،
از مطلعِ چشمانِ تو درخشید
آفتاب بر سَرْشاخه ی امید تابید
روی سرانگشتِ سپیده
یاد دلاویز #توووو
در خلوت خیال رقصید
شوری دوباره
روی اندام سردِ زمین خوابید
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
#آفتاب_مهربانی_روی_بهمن_ماهتان
از پشت پرچین صبح
نم نمک ،
روزنه ی خورشید نگاهت ،
فروزان می شود
افق چشم شرابت به دنیا
رنگ رویا می زند
از بوسه ی تماشایی آفتاب بر لبانت
رویش عشق دوباره سر می زند
می برد روح زمین را به تمنا
موج لرزان احساس ،
باران می شود
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
مثل سپیده که سر میزند
بی هوا روی کوه
مثل خورشید
که می ریزد بی تمنا روی گل
مثل شوق که می نشیند
روی تن نازدار صبح
مثل رقص شیرین رویا
که می بوسد لب لعل محبوب را
مثل یک آرزو
مثل یک حال خوب
ابدی ، همیشگی
مستمر می خواهمت
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
صبح سکوتم را
به شکوفه ی لبخندت شکوفا کن
سپیده ی نور را
روی پیراهن روزهایم سرازیر کن
آفتاب مهرت را
ناگهان در حوض سینه ام سر ریز کن
حال باران زده ام را
با حادثه ی شانه هایت آرام کن
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
یا سیدة النساء العالمین
یا سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة
ای سرور زنان جهان
ای سرور زنان اهل بهشت
ای دخت نبی سلام الله
ای الگوی امام زمان عجل الله
دلمان از جور زمان
از طغیان ستمکاران
از رویدادهای مهلک و ترسان
از واعظان بی عمل
از تلخی های روزگار
از دریای بی مهری ها
از دغل ها و زنگار هاااا.....
دلمان از خودمان ،
از گیتی به خون نشسته است
دلمان دیرزمانی است که با غم رفته است
دلخوشیم فقط به شفاعتت ای صاحب کوثر
#شهادت_کوثر_نبی_تسلیت_باد
#دلنوشته
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
اندوهی روی دستم آویخته
می چکد ماتم و غم
روی شیروانی دل
در باغچه ی خانه ،
طراوت راهی ندارد
شاخه های خشکیده دل ،
دیگر تابی ندارد
شمعدانی عاشق با بی مهری
روی هَشتی خانه می میرد
بید مجنون
روی دیوار دل می لرزد
تاریکی غروب کرده لب ایوان
فواره امید رفته از یاد
شانه های پریشان
در تنگنای خواب مانده
یادی یادگاری است
روی سرانگشتِ سردِ احساس
خوابِ تنهایی عادتی است
مچاله میان روزهای سرد و برفی
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del
کوچه #امشب
خاطراتی روی خلوت ماه می گذاشت
شرح فراق و هجر را
درون ِجاذبه ی زمین ، تنها می گذاشت
حس ناب عشق را
روی #موج تاریکی ، مواّج می کشید
طعم رویایِ خیال انگیز را
اَندرْ #صدفِ دل ،
غلتان و درخشان می نوشت
رنگ و شور خاطره ای را
در کهکشان و ستاره ،
#خاکستری و ابری می کشید
سرنوشت سیاه مردی را
برشی از آشوب و جدایی ،
به یادگار می سِرشت
#افسانه_کامکار
🍁🍁🍁
@Navaye000del