هر کسی باید در روز یک شعر خوب بخواند ارتباط با مدیران @sohiltanha @ehsanmotaali
دله دامهني،دله دامهني هي دل گيروَردَي حلقهي دامَني
هَر كام مَويني هَر ناكامَني هر كار مَكَري هَر بدنامَني
مِن هر دوا كَم تو هر زامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
هرگز خيالت ساتي جَم نيَن پاي خُصه و خيال له لات كَم نيَن
چو دنيا دَسِت وه يَكدَم نيَن صراحيت نه صَوت زير و بَم نيَن
هر كار مَكَري هر بَد نامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
فرهاد پَي شيرين،مجنون پَري ليل ئي پاي بيستون،ئو صحراي دُجَيل
سَنان و زاري پي زل و اُوَيل ورقه پي گلشاد بگردي چون سَيل
لي عاشقانه تو چون كامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
گا پروانهي دَور شمع جمالاني گا همراز راز كمر لالاني
گاهي سكوتي گاهي نالاني گا چون اَودالان ويل مالاني
نه بي قراري نه آرامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
شيرين مَويني حسرت باريتَن تلخي مَويني شين و زاريتَن
زشتي،زيبايي،بي قراريتَن پس تو چه درمان درد كارتَن
من هر دوا كَم تو هر زامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
اي دل پي جيفه حسرت مَوازي جيفه پيدا كَي پي چيش مَبازي
چون هر ساعتي وه يَي مجازي دنيا پيت بيَن نَمَوي راضي
ار رنج ار راحت هر سر سامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
دله لَت لَت باي چون نيل سر خَم دس تمنا كَر ويانهي مردم
هر چي هاواران وه لات آوردم چني گناهان سالان سر كردم
جه راسي وحشي پي بدرا مَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
آه له خيالان مَويرو نه دل چو نوفل نوشام زهر هلاهل
چون طي مَكَري راگهي بي حاصل نه خاصان شرع تا كَي مَكَي سل
هواخواي لذت چَن بي طامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
دله كُتكُت باي چَن خيال پيتَن ديده هي كور باي كُل گُناي ويتَن
توشهي بدنامي راي نهات ريتَن مَر نَمَزاني سال لَحَد جيتَن
بوم بد عمل تختهي بامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
ار تو نَكَري سير زلف و خال دل و وسپرده ي چو هكهي خيال
ورك نه كَي پري ليمو چون منال ار روژ بو وه سي هزار بو وه سال
وينهي عارفان دور وه كامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
هي دل ار گنج زمانهي فاني تخت سليمان تاج كياني
محبوب چون شيرين زليخاي ثاني پريت باورن پَي شادماني
آخر عاقبت بي انجامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
گا شادماني گا غمناكني گا خوفناكي گا بي باكني
گا مير مدهوش پر ادراكني گا طفل نادان خوَش وه خاكَني
گا فكر عراق گا له شامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
ار فكرت راحت مال و عيالَن راحت پي اولاد آدم مَحالَن
هر كَس بواچو راي دل بَطالَن واچان« سَي ياقو» ابله خيالن
هر كام مَويني هر ناكامَني تو تا كي نه فكر سَوداي خامَني
#سید_یعقوب_ماهیدشتی
@navayesher
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
#سعدی
@navayesher
دل ما با تو چنان است که خود می دانی
گوشه چشم تو با ما نه چنان است که بود
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همان است که بود
#صائب_تبریزی
@navayesher
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای !
#قیصر_امین_پور
@navayesher
.
به تو دست می سایم
و جهان را در می یابم
به تو می اندیشم و زمان را لمس میکنم
معلق و بی انتها عریان می وزم،
می بارم، می تابم.
آسمان ام ستارگان و زمین،
و گندم عطرآگینی که دانه می بندد
رقصان در جان سبز خویش
از تو عبور میکنم
چنان که تندری از شب می درخشم
و فرو می ریزم."
#احمد_شاملو
@navayesher
هر جلوهٔ زیبا
ناخودآگاه مرا یاد تو میاندازد
و لاجرم
مرا با خود به اوج میبرد
سرنگون میسازد
میخنداند و میگریاند!
ای کاش
لااقل دستم را میگرفتی
تا حرارت عشقم را درک کنی!
گرچه میدانم
هرگز نمیفهمی چقدر دوستت داشتم
و مشکل من این روزها همین است ..
#نزار_قبانی
@navayesher
شــــراب خوشـگـــوار جـــام المـــاس
به تـن کـرده حریــر نـرگــس و یــاس
پــــری روی کــــج ابـــــروی غزلگــــو
دل از من می بری با عشق و احساس
#شهراد_میدری
@navayesher
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان مارابس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
#حافظ
@navayesher
آسمان در دلِ شب گر چه پُر از پروین است
دلِ من در گِرَوِ ماهرخی سیمین است
بیستونِ دلِ من هم شده صد چاک از عشق
ایل معشوقه ام از طائفه یِ شیرین است
#شاهدسنقری
@navayesher
با من چه نمودی که پریشانِ تـو هستم؟
آشفتـه یِ آن صورتِ زیبـای تـو هستـم
با من چـه نمودی کـه شدم عاشقِ زارت؟
حیرت زده یِ عشوه و افسونِ تـو هستم
بامن چه نمودۍکه شدم مستِ نگاهت؟
ای دلبـرِ مستانـه یِ معشوقـه و مستـم
ای شعــرتـرین شعـرِ پـریـزاده و زیبــا
ای دختـرِ رقـاصه یِ مستـوره و مستـم
ای شعـلـه یِ رقصانِ میـانِ دل و دلـدار
ای لـرزشِ احساسِ دل و دیـده و دستم
ای حسرتِ دیـدارِ دلِ عـاشق و معشوق
افسوس نگفتم که چنین عاشق و مستم
افسوس از این شرم، که نگذاشت بگویم
من عـاشقم و عـاشقم و یـادِ تـو هستم
# فاضل_نظری
@navayesher
نمکین هستی و قندی، نه به این و نه به آنت
نه به دریاچه یِ قم، نه به گزِ نصفِ جهانت
شده آیینه حسودت که چنین ناز و قشنگی
حق بده قرصِ قمر اینهمه باشم نگرانت
چشم بادامی و آویزه یِ گوش ات شده گردو
مویِ تو فندقی و پسته شکرخندِ دهانت
جعبه آرایشی از عشوه و لبخند طلب کن
تا بگوید چه میاید رژِ قرمز به لبانت
گُلِ رویِ تو و مویِ تو و بویِ تو بنازم
شده پروانه به پروانه عجب رقص کنانت
برف پیراهنِ شال ابریِ گُل دامنه یِ مه!
ای فدایِ قد و بالایِ سهند و سبلانت
دشتی از خوشخط وخالان،مژه برگشته غزالان
صفی از سرمه کشیده همگی چشم چرانت
بوسه دادی به من از دور و همه شهر خبر شد
وای از دستِ نسیمی که شده نامه رسانت
عشق یعنی چه به آواز بهار و به شکفتن
دلخوشم با تو و با خش خش تصنیف خزانت
باز نقاشیِ من با کلماتم غزلی شد
تا نگویی پس از این از هنرِ فرشچیانت
#شهراد_ميدرى
@navayesher
بغلم کن که هوا سرد تر از این نشود
زندگی خوب شود... باد خبرچین نشود
بی هوا بوسه بزن عشق دو چندان بشود
بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود
#محمدرضا_میرزازاده
@navayesher
نیست در ســــودای زلفش کار من جز بیقـــــراری
ای پـــریشان طُرّه تا چنــدَم پریشان می گــــذاری
یار دل سخت است یا من سست بختم؟ می ندانم
اینقـــــدر دانم که از زلفش مرا نگشـــود کـــــاری
شمـــع ْرخســــاری، ولی روشن ْکنِ بزمِ رقیبی
ســـرو بالایـی، ولــــی بیگانگــــــان را در کنــــاری
عمـــر من، جــــان عزیـــزی لیــک دائم در گریــزی
جـــان من، عمــــر عزیـــــزی لیک دائم در گـــذاری
آفتابـــــــا! از در میخانـــه مگــــذر کاین حریفــان
یا بنوشنـــدت که جامـــی یا ببوسنــدت که یــاری
ای به هم پیوستــه ابــرو، رحــم کن بر دل دونیــمی
ای به هم بشکسته گیسو! رحم کن بر بی قـــراری
با خیـــال روز وصلــت در شب هجـــران ننــــــالم
در خـــــزان دارم به یــــاد روی زیبایت بهـــــــاری
#عباسقلی_مظهر
@navayesher
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی من چه دانم
مرا گویی اگر کشته خدایی
چه داری از خدایی من چه دانم
مرا گویی چه می جویی دگر تو
ورای روشنایی من چه دانم
مرا گویی تو را با این قفس چیست
اگر مرغ هوایی من چه دانم
مرا راه صوابی بود گم شد
ار آن ترک ختایی من چه دانم
بلا را از خوشی نشناسم ایرا
به غایت خوش بلایی من چه دانم
شبی بربود ناگه شمس تبریز
ز من یکتا دو تایی من چه دانم
@navayesher
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامتگوی بیحاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
[به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی]
چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید
مرا در رویت از حیرت فروبستهست گویایی
[تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی
که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی]
تو صاحب منصبی جانا ز مسکینان نیندیشی
تو خواب آلودهای بر چشم بیداران نبخشایی
گرفتم سرو آزادی نه از ماء مهین زادی
مکن بیگانگی با ما چو دانستی که از مایی
[دعایی گر نمیگویی به دشنامی عزیزم کن
که گر تلخ است شیرین است از آن لب هر چه فرمایی]
گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد
چو پایانم برفت اکنون بدانستم که دریایی
تو خواهی آستین افشان و خواهی روی درهم کش
مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی
قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن
مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی
#سعدی غزل شماره ۵۰۱
@navayesher
شمس تبریزی به هر دوری بود
مرد کو چون مولوی تا سر دهد
شمس تبریزی بود پیدا بسی
عشق مولانا ندارد هرکسی
@navayesher
نگاری را که میجویم به جانش
نمیبینم میان حاضرانش
کجا رفت او میان حاضران نیست
در این مجلس نمیبینم نشانش
#مولانا
@navayesher
"نم باران"
هیچکسی درد دل مایه نمیدانه کسم
زیر ای چتر سیه وقته بگیره نفسم
نم بارانی زد و هم دل تنگ مه گرفت
@navayesher
عشق خانه اش برمه زاغ بدی داده دسم
کس و کار مه تونی بی تو کیه کارو کسم
ایجوری ار بچرخانی پیاله ی چشته
دیه طاقت نمیاره دل بی داد رسم
هوا اوری شد و کوچه دل تنگه برام
@navayesher
چه میدانی دل مه شیشه اس و دلتنگی مث سنگه برام
بهارا سر میکشم تو کوچه از دروچگه
وختی نیستی نم باران چه بد آهنگه برام
خواننده :کوروش تیمورزاده
شعر :زنده یاد محمد رضا فتاحی
آهنگساز:کوروش تیمورزاده
@navayesher
با «وفا» خواندمت از عمد که تغییر کنی
گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن !
#کاظم_بهمنی
@navayesher